جلسه هفتصد و شصت و هفتم درس خارج فقه

حدود و تعزیرات (سرقت)

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
ٱللَّهُم صل علی محمَّد و آل محمَّد

دو سه بحث راجع به حد سرقت مونده است که بحث می­کنیم و البته با کمال دقت و در عین حال حساب نشود که اگر مطلبی را امروز با دلیل قانع­کننده گفتیم قابل نقض نیست.

احیانا مطلبی را با دلیل قانع­کننده عرض می­کنیم و بعدا عوض میشه. عوض شدن دو جوره یا عوض شدن با علم به اینکه مطلب قبلی درست نبوده ولکن در بحث اجتهادی برای پر و بال دادن به طلاب که قریب الاجتهاد هستند یا صاحب نظر هستند این نشیب و فرازهای استدلالی لازم است. یا با عدم علم به بطلان و یا با علم به بطلان مطلب احیانا عوض میشه چنانکه … هم عوض شده است.

بحث­هایی که به عنوان تتمه بحوث اصلی راجع به آیه سرقت است وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ از جمله بحث نصاب است. آیا نصاب مالی که سرقت شود و در اون سرقت حد است چه اندازه است؟ مقداری صحبت کردیم و تتمشو امروز عرض می­کنیم.

بحث دوم راجع به ید، از فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا آیا به اطلاق استفاده می­شود که کل دست را قطع کنند؟ و کل دو دست را قطع کنند یا کل یک دست را قطع کنند ؟ یا از خود آیه به ضمیمه آیات دیگر یا بدون ضمیمه آیات دیگر استفاده می­شود که فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا قطع انگشتان است اونم انگشتان دست راست در مرحله أَوْلَى.

البته جدیت می­کنیم خالی از تحمیل باشه چون ضرورت­های فقهیه موجب تحمیل نظرات است بر کتاب و سنت ولاسیما بر کتاب. از خدا می­خواهیم اگر تتمه ظلماتی در افکار ما هست که موجب تحمیل افکاری بر آیات قرآن هست اون تتمه ظلمات از بین برود. اگر قبلا من و من­ها و ماها چیزی گفته­ایم و تحمیل بوده است، بعد از نظر مجرب و نظر دقیق و دقیق­تر و عمیق و عمیق­تر نظرمون بر مبنا قرآن و از دیدگاه قرآن عوض شد نباید خجالت از خلق بکشیم خجالت از خالق بکشیم. باید نظر رو صریحا عوض می­کنیم.

آنچه من گفته­ام و ماها گفته­ایم آنچه اجماع است و آنچه شهرت است و آنچه اطباق است و آنچه ضرورت است ضرورت مذهبیست یا ضرورت اسلامیست آنچه را روی جهالت­ها یا روی قصورها، روی تقصیرها گفته­ایم و گفته­اند باید برگشت بشود.

خب حالا در کتاب تذکره الفقهاء ملاحظه بفرمایید. ما در بعد نصاب ربع را ترجیح دادیم اما الان عرض می­کنم که ربع ترجیح ندارد بلکه خمس ترجیح دارد جدید.

ببینید وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا مطلق سرقت­ها رو شامله. سرقت­های مالی، سرقت­های نفسی، عقیدتی، عرضی، و و و کاری نداریم بحث کردیم حالا سرقت مالی رو داریم بحث می­کنیم. در سرقت مالی آیا آنچه صدق می­کند برش مال، مالک دارد و مملوک است و معتنابه هست آیا مشمول اطلاق آیه هست یا مشمول اطلاق آیه نیست؟

وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ ندارد چه مقدار از مال، اصن ندارد مال، به اون وجوهی که عرض کردیم و تکرار نمی­کنیم به طور خفا تصرفی در حقی کردن حق مالی، حق جانی، حق عقیدتی، حق عرضی، حق عقلی، حق چه، حق چه حالا در حق مالی داریم بحث می­کنیم. آیا این حق مالی یک درهم باشد، یک دینار باشد، بیشتر باشد کمتر باشد هرچه باشد. مگر اگر کسی یک تومان از کسی دزدید جیب­بری کرد این دزدیده است؟ یا مال خودشو برداشته؟ یا مالیت نداره؟ یک تومان و پنج قران درست است ارزشی ندارد ولی مالیت دارد؟ یا مالیت ندارد؟ و اگر مالیت دارد آیا کسی که به طور خفی او را برده است و ربوده است که بهترین تعبیر در سرقت ربودن است ربودن در کل ابعادی که عرض کردیم، در کل ابعاد چه صد در صد چه در صد چه کم چه زیاد بالاخره ربودن و اخفایی و کلاه­گذاری در کار هست که انسان در مقابل دیگری تصرف می­کند و حق مردم رو می­برد. این اعم از اینکه عشر دینار باشد، خمس دینار باشد، ربع باشد، ثلث باشد، نصف باشد، دینار باشد، کمتر باشد بیشتر باشد.

اقوالی که در باب نصاب هست ما در پاورقی ذکر کردیم حدود نوزده بیست قول است البته این نوزده بیست قول بر بعضی از این اقوال روایت شاهد است و بر بعضی شاهد نیست. روایت ضعیف باشد، قوی باشد، مستفیض باشد، غیرمستفیض باشد، هرچه می­خواد باشد همینقدر که روایتی که احتمال را به ما بدهد بر مبنای احتمال استدلال می­کنیم چون تحت اطلاق آیه. تکرار می­کنم اطلاق آیه وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا از پنج هزار و یک قرون می­گیرد تا هرچه. مگه اینطور نیست؟

بنابراین اگر روایت خمس داریم، روایت ربع داریم، روایت نصف داریم، ثلث داریم، دینار داریم شامل تمام مراتب و کمتر و بیشتر می­شود. خمس و دینار پنج گرمه آیه شامل یک گرم هم میشه. تقریبا پنج گرم یه مقدار کمتر. پنج گرم طلا خمس دینار است یه مقداری کمتر، شامل یک گرم میشه، نیم گرم میشه، خمس گرم میشه، عشر گرم میشه چرا؟ برای اینکه تمام این­ها مالیت دارد و مادامی که صدق مالیت در این­ها هست بنابراین نصابند. نصاب مالی که سرقت می­شود و بر مبنای اون سرقت طرف حد می­خورد چیست بر مبنای آیه؟ نصاب مالیت است در بعد اصلی و محوری و عرض می­شود که محور این است که سرقت باشه به طور مخفی یا کلاه­گذاری باشه یا به طور مخفی صد در صد دزدی بشه یا در صد دزدی بشه. بنابراین آیه به اطلاق­ها و عموم­ها شامل تمام موارد سرقت مالی کم باشد یا زیاد باشد یا متوسط باشد می­شود.

خب حالا چه کنیم؟ در اینجا چند مرحله ما در پیش داریم. یک مرحله بیست رای است از سنی و شیعه متفقا یا مختلفا در بعد نصاب چنانکه در ید هم همینطوره ید بحث ید بازم داریم.

مرحله دوم این است که آیا این آراء برشون روایاتی هست یا نیست؟ بر بعضیاشون،  بر خمس هست، ربع هست، نصف هست، ثلث هست، دینار هست، کمتر نیست بیشترم نیست. نصابی را که روایت منع می­کنه البته مقید به سنت نیستا، مقید به قطع بودن نیستیم، احتمال، فقط احتمال، مقدار نصابی را که روایت معین می­­کند حد اقلش شیعتا و سنتا خمس دینار است و حد اکثرش سنتا و روایتا عرض می­شود که دینار است. نه اقل از خمس دینار داریم و نه اکثر از دینار واحد داریم.

خب اقوال رو ملاحظه می­کنید در کتاب آقایون، صفحه 344: یقطع فی کل قلیل و کثیر. کسیست که می­خواد به اطلاق آیه تمسک کند و به روایات کاری ندارد.

دو: مقابل او، و هو ما نقله عیاض و من تقال عن ابراهیم نخعی ان القطع لاجد فی اربعین درهما او اربعه دنانیر. چهار دینار. حد اقل، اقل مالیت است و حد اکثر از اقوال چهار دیناره.

بعد مثل الاول و تا آخر این قابل ذکر نیست بلکه قابل مطالعه است کافیست که شما مطالعه بفرمائید و اقوال بیست­گانه را در حد نصاب مال مسروق بلد باشید ولکن در این بیست قول آنچه روایت دارد ادعا نمی­کنیم و قابل ادعا هم نیست که روایت مستفیض باشه متواتر باشه، آنچه روایت دارد که روایتی که احتمال حقانیت و احتمال وقوع درش هست آنچه روایت دارد حداقل خمس دینار است و حداکثر دینار واحده.

بنابراین نه قول اول را قبول می­کنیم که ….. و نه قول دوم رو قبول می­کنیم که عرض می­شود که اربعه دنانیره. بلکه احتمالی که داده می­شود در نصاب از خمس دینار است تا دینار.

حالا چه باید کرد؟ آیا نظر کنیم در روایات؟ حد ربع دینار که در روایات تعدادش بیشتر است و سندش قوی­تر است قبول می­کنیم چنانکه در کتاب من ترجیح دادم احیانا؟ احیانا ترجیح دادم، نخیر احتیاطا دینار رو قبول می­کنیم برای اینکه تدرء الحدود بالشبهات. ما که نمی­دانیم که خمس یا ربع یا ثلث یا نصفه است. حداکثری که در روایت است دینار است بنابراین در مادون دینار واحد اگر سرقتی شد حجتی بر قطع نداریم چون روایاتش متعارض است و متضاد است.

 اما حد اعلی و حد اکثر نصابی که داریم دینار واحد است بنابراین اگر دینار واحد کسی سرقت کند این مجمع علیه بین روایات است نه منتوخا بلکه مختوما یعنی استفاده اجمالیه یا تواتر اجمالیه این است که در دینار واحد قطعه برای اینکه اگر در خمسه در دینار هست، در ربعه در دینار هست، در نصفه در دینار هست، ثلثه در دینار هست، دیناره دینار هست.

بنابراین استفاده­ای که استفاده قریب به سنت قطعیه یا واقعا سنت قطعیه است چون سنتی ما مافوق دینار نداریم و مادون خمس دینار هم نداریم. بنابراین اگر برای یک دینار قطع کردیم این بجاست و شبهه نیست اما اگر از برای کمتر از دینار نصف یا ثلث یا ربع یا خمس قطع کردیم این تدرء الحدود بالشبهات. این ان قلت بر مبنای نظر به روایات و مقایسه نصاب­های مختلف در روایات.

ولکن اگر به آیه مراجعه کنیم چی میگه؟ آیه میگد که وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا حتی یک قران باشه اینطور نیست؟ مگر در آیه نصاب معینی رو ذکر کرده است؟ ذکر نکرده. بنابراین آنکه صدق مال برش می­کند ولو یک گرم، یک دهم گرم، یک بیستم گرم عرض می­شود که طلا باشد این فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا درش هست بنابراین شبهه­ای در کار نیست. شما که میگید تدرء الحدود بالشبهات قرآن رو در نظر نمی­گیرید درست و بین روایت میگید قدر متیقن و قدر مسلم دینار است اما کمتر از دینار شبهه است چون ثابت نیست. چون که صد آمد …. شماست اگر در دینار قطع کردین قطعا قطع بجاست اما در کمتر از دینار شبهه است. ولکن اگر به آیه مراجعه کنیم آیه نصابی را معین نکرده فقط مال، مال الماء ولو پنج قران باشد ولو یک قران باشد ولو کمتر باشد اونی که مال الماء است صدق مال برش می­کنند و به طور مخفی از کسی ربوده شد در اینجا عرض می­شود که حده.

حالا این حرف که قیمت انگشتان انسان بیشتر از اینه این دلیل نشد که. قیمت انگشتان انسان در جایی بیشتر از این است که انسان باشد. کسی که به طور مخفی بدزدد قیمت نداره انگشتانش اینو در کتاب ذکر کردیم ما که چون قیمت انگشتان از ربع دینار بیشتر است یا ربع دینار است پس نمیدم نخیر اینو قبول نداریم. قیمت انگشتان، قیمت انگشتان انسان مسلمان خیلی زیاده ولکن انگشتانی که مبتلا به دزدی شود و تخلف دزدی کند اونم به طور مخفی برباید مالی جانی رو این انگشتان قیمت ندارد اصلا چون اصلا قیمت نداره در اون حد نصابی که شارع معین کرده است بنابراین قطع میشود این انگشتان.

اگر ما به آیه درست با نظر صحیح و عمیق مراجعه کنیم که احتمالشم در تفسیر در کتاب دادم و احتمال قریب به یقین در کتاب هست ولی الان احتمال یقینی عرض می­کنیم این است که بر حسب روایات کمتر از خمس دینار قطعا عرض می­شود که نصاب نیست چون خمس دینار، ربع دینار، ثلث دینار، نصف دینار، دینار همه می­گویند می­گویند همه … کمتر از خمس دینار نصاب نیست مگه اینطور نیست؟

 تمام روایاتی که در نصاب اختلاف دارند دو لسان دارند  یک لسان خصوصی دارند و یک لسان عمومی. لسان خصوصی این است که ربع می­گوید ربع، خمس می­گوید خمس، دینارم می­گوید دینار اما لسان عمومی که کلمه الواحده است این است که تمام این­ها می­گویند کمتر از خمس نیست دینار می­گوید کمتر از خمس نیست، ربع، خمس، ثلث، نصف همه می­گویند کمتر از خمس قطعا نیست. پس آنچه را ما قطع داریم طبق روایت مستفیضه یا سنت قطعیه ولو شیعه و سنی این است که کمتر از خمس قطعا نصاب نیست.

خب پس از آیه چی استثناء شد؟ از آیه آن چیزی که از نظر مقدار مال قطعا استثناء شده است یعنی عرض می­شود که درش حد نیست چیه؟ کمتر از خمسه.

ولکن خمس چرا احتمال میدیم؟ احتمال که میدیم خمس صحیح باشد این احتمال و این … یقین میشه. احتمال در بعد روایت احتمال است اما در بعد اطلاق آیه یقین است. در بعد اطلاق آیه اگر روایاتی ما نداشتیم استفاده نداشتیم می­گفتیم صدق مال کافیست اما اگر صدق مال بکند ولو یک قران باشد کمتر باشد کافیست. ولکن استفاده حجت روایات که محور کلمه الواحده در مصداق­های مختلف می­گوید در کمتر از خمس قطعا حد نیست.

بنابراین سنت قطعیه یا استفاده قطعیه تقیید می­کند اطلاق آیه رو و اطلاق آیه قابل تقیید هست چرا؟ ببینید گاه اطلاق نص در اطلاق است که این نیست، گاه ظاهر در اطلاق است ظاهرم نیست، گاه نه نص در اطلاق است نه ظاهر در اطلاق مثلا آیا یک شاهی که یک دهم یک قران است مال هست یا نه؟ بله مشمول آیه است؟ نخیر مالی که معتنابه باشد ولکن آیه نمیگه معتنابه، آیه نمی­گوید والسارق مالا یعتنابه نخیر پس این آیه نه نص در اطلاق هست که هر مالی رو می­گیرد و نه ظاهر در اطلاق هست که هر مالی رو می­گیرد بلکه آیه ضابطه داره می­گیرد مال دزدی، انسان دزدی، عقیده دزدی، علم دزدی، عرض دزدی، چه دزدی که روایت در مال دزدیست در مال دزدی به طور مطلق صد در صد حد است؟ یعنی حتی اگر یک قران بدزدد؟ اصلا. بنابراین ما قطع داریم که در آیه صد در صد آیه نص یا ظهور در مال نیست بلکه آیه بنا بر این مبنا استقبال می­کند از تقیید درسته؟

حالا استقبال از تقیید یا تقییدیست که عرف می­زند یا تقییدی که سنت می­زند. تقییدی که عرف می­زند مبتلاء فیه یکی می­گوید یک قرون کمتر نه، می­گوییم یه تومن کمتر، ده تومن کمتر. بنابراین اعتماد بر تقیید عرف که دلیل­ها مختلف است و روایات مختلف است غلطه. آیه استقبال می­کند از تقییدی که وارد باشد حتما. تقییدی که وارد باشد قطعا طبق سنت مستفیضه یا تواتر روایات شیعه و سنی این است که کمتر از خمس نیست این قطعه.

 ببینید باز تکرار می­کنیم اگر ما روایاتی نمی­داشتیم آیه در عین اون که نص بر اطلاق نیست و ظهور بر اطلاق ندارد یک گرم را شامل میشد یک دهم گرمم شامل میشد ولکن چون روایات به طور قطعی قطعی که اطیعوا الرسول شاملش است عرض می­شود که تقیید می­کند آیه رو به اینکه کمتر از خمس حد ندارد و کمتر از خمس نصاب نیست.

بله مال هر چه باشد چه علنا مال کسی رو ببرند چه بدزدی بعد به صاحبش برگردد این یه بحثه بحث دوم به صاحبش برگردد و حد بخورد، حد بخورد بحث دومه. حد زدن سارق یه بحثیست و این مال رو باید برگردونه یه بحث دیگره. حد زدن اخص از مال برگردوندنه. مال ولو یک چوب کبریت را از کسی بردارید چه سرقت باشد چه علنا باید برگردانید دیگه حد ندارد. بنابراین حد برای وضع خاص است و زمینه خاصه. چنانکه در باب زنا عرض کردیم، در باب لواط عرض کردیم، در ابعاد دیگه. در باب قتل و در باب چیزهای دیگرم باید کامل بحث کرد.

بنابراین برحسب اطلاق آیه که اطلاق نه نص در اطلاق است نه ظهور در اطلاق است تحمیل احمال هم غلط است بلکه ضابطه اطلاق است این ضابطه اطلاق قطعا تقییدات دارد ولکن یک قرون رو شامل نیست. حالا این که قطعا تقییدات دارد استقبال می­کند مقید، مقیدی که قطعا مقید آیه است این است که کمتر از خمس نیست روایت خمس میگه کمتر نیست، ربع میگه کمتر نیست، ثلث میگه کمتر  نیست، نصف میگه کمتر نیست، دینار میگه کمتر نیست، اونی که روایت دارد.

 بنابراین ما به خمس و دینار ولو روایت داشته باشیم ضعیف­تر که روایتش کمتر از دیناره. روایت می­گوید خمس دینار، تعدادش کمتر است سندش ضعیف­تر است سند قوی دارد ولکن اقوی اسناد در روایاتی که نصاب معین می­کند روایات ربعه. روایات ربع هم در نص ترجیح دادیم ولکن بعضیا اشکال کردیم و ان قلت گفتیم. این ان قلت را الان عرض می­کنیم که ان قلت محقق است و ثابت است و به دلیلی که عرض کردیم بر مبنای اطلاق کتاب قدر متیقن و قدر مسلم از استثناء این است که مادون خمس حساب نیست مادون خمس حد ندارد بلکه خمس و مافوق الخمس.

پس موافق ندارد احتمال خمس، احتمال ربع، احتمال نصف، احتمال چه، این احتمالات دو بعد دارد یک بعد در بعد حدیث خمس احتمال است، یک بعد همینقدر که احتمال دادیم که در خمس و دینار عرض می­شود که حد هست این احتمال داخل می­کند ولو به اطلاق آیه یعنی از احتمال خارج نمی­کند. از اطلاق آیه قطع باید خارج کنه آیا احتمال خارج می­کنه؟ از اطلاق آیه که خمس دینارم می­گیرد کمترم می­گیرد بیشترم می­گیرد آیا چی خارج می­کند؟ قطع، آن قطعی که خارج می­کند این است که سنت مستفیضه کلمه الواحده می­گوید کمتر از خمس نیست. بنابراین از خمس به بعد. اگر کسی خمس دینار که پنج گرم یه خورده کمتر باشد دزدی کند عرض می­شود که با شرایطی که حد قطع ید دارد بعد بحث خواهیم کرد این مشمول حد می­شود و نصاب.

(سوال) حق با شماست حق با شماست اگر مخفیانه به قول مطلق باشه اما اگر مخفیانه مقید باشد چی؟ (نظر) می­دونم می­دونم می­دونم اگر مخفیانه مال را بردن مقید باشه مثلا از جمله ضرورت اگر کسی چندین هزار تومن مخفیانه مال رو برد ضرورت داشت شامل آیه؟ بنابراین صرف مخفیانه بودن کافی نیست مخفیانه بودن با شرایط دیگر. یکی از شرایط مخفیانه بودن که حدآور است این است که کمتر از خمس نباشد این شرط به سنت ثابته.

(نظر) می­فهمم می­فهمم می­فهمم سرقته، می­فهمم سرقته سرقت است و مال مسروق درسته؟ سرقت هست در وجه … ولی مال مسروق را سنت قطعیه (نظر) عمل سرقت مستقلا دلالت نیست علت مستقله نیست چنانکه عمل زنا. عمل زنا علت مستقله نیست بلکه عمل زنای …. هم البته مستقلبه نیست و اگر عمل … عمل عرض می­شود که عنوان مستقله داشته باشد و غیرمستقله باشد قیدی در کار نیست ولکن قیدی در کاره. مثلا در باب زنا مجبور بودن زنا کردن معنا نداره ولی در باب سرقت هست. در باب سرقت اجبار داشت سرقت کنه چون جانش در خطر بود. چون جان در خطر بود اجبار داشت سرقت کنه بنابراین حد ندارد حتی مال رو ازش نمی­گیرن مال رو ازش نمی­گیرن (نظر) میمیره اگه زنا نکنه؟ پس زنا نکرده به زنا انداختنش نه یه مرتبه به زنا می­اندازن یه مرتبه زنا می­کند زنا می­کند رو داریم بحث می­کنیم بله (نظر) بله؟ … تهدید به قتل؟ اونجا استثنائه (نظر) بله تهدید به قتلم بکنند اگر کسی تهدید به قتل بکند حالت حالت زنا نیست اصلا، اگر کسی در حال … باشد تهدید به قتل کنند اجبار باشد اصلا حالت زنا نیستش که.

(سوال) بله ما یا عنوان ثانوی داریم یا عنوان اولی اینجا عنوان اولی داریم. به عنوان اولی در سرقتی که کمتر از خمس باشد طبق نص حد داره چیکار کنیم؟ بله؟ از کی … نه (نظر) اعم است ولکن حق دارد سنت تقیید کند آیه رو یا نه؟ اطلاق آیه رو؟ سنت (نظر) اون بحث که اینجا نیست تواتر اجمالیست آخه ببینید تواتر ببینید … که دو کلمه دارد سنت یک کلمه مختلف الفیها یک کلمه تواتر اجمالی. تواتر اجمالی دارد در نفی نه در اثبات. ببینید ما یک اثبات داریم خمس است معلوم نیست، ربع است معلوم نیست، یک در نفی داریم در اینکه کمتر از خمس حد نیست تمام این روایات متفق القولند تمام روایاتی که تعیین نصاب می­کنند در اینکه کمتر از خمس حد ندارد متفق القولند بنابراین سنت قطعیه سلب می­کند حد را و سلب می­کند نصاب رو در کمتر از خمس.

(سوال) به قرینه در خمس کاری نداریم نه به نص داریم تمسک می­کنیم ببینید (نظر) کمتر از خمس قیاس برای چه؟ صبر کنید کمتر از خمس چرا …. ؟ ما نص داریم احتیاط یعنی چه؟ ما نص داریم ما طبق نص قرآن (نظر) قدر متیقن نمی­خواد  قدر متیقن نمی­خواد  (نظر) ببینید توجه کنید فرض کنید که در اینجا کلمه الواحده بود خمس ولکن ضعیف بود قبول می­کردیم؟ نه، کلمه الواحده بود دینار ولکن ضعیف بود قبول می­کردیم؟ نه ولکن کلمات گوناگونه خمس است و ربع است و ثلث است و نصف است و دینار درسته؟ این­ها یک کلمه ایجابی دارند یک کلمه سلبی دارند. کلمه ایجابیشون قابل قبول نیست. خمس از کجا معلوم؟ ربع از کجا معلوم؟ چون هیچکدوم معارض دارند. اما یک کلمه صحیح… ببینید تمام این چند روایت نفی می­کنند نصاب بودن و حد رو از کمتر از خمس. بنابراین خمس احتمال دارد احتمال میدیم در خمس احتمال نصاب هست این احتمال نصاب رو منتقل می­کنیم به آیه یقین میشه چرا؟ برای اینکه آیه می­گوید که وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ.

 ببینید از احتمال آخه چی استثناء کرده از آیه؟ یقین، یقین به چی داریم؟ یقین به اینکه کمتر از خمس دیگه حد ندارد بیشتر از خمس حد دارد. بیشتر از خمس حد دارد دو دلیله یک دلیل سنت نمی­تواند بگه دارد خمس است، ربع است نمی­تونه. ولی یک دلیل اطلاق آیه است. ما انتقال می­کنیم از احتمال روایتی به چی؟ به اطلاق آیه. آیا اطلاق آیه دلیل است یا نه؟ اگر فرض کنید روایت داشتیم عشر (سوال) توجه کنید چرا چرا چرا صبر کنید چرا ببینید وَالسَّارِقُ چند بعد دارد یکی سرقت کردن سارقه، یکی سارق سارقین مسروق. آیا مسروق که مال باشد در آیه قیدی زده؟ در آیه قید زده؟ نزده. بنابراین سارق هر که باشد، مسروق هر چه باشد، سرقت هرجور باشد آیا این هر هرها اطلاق بر مبنای آیه هست یا نه؟ هست دیگه. چون اطلاق بر آیه هست ما کجا رو می­تونیم تقیید کنیم اونجایی که قطعا سلبه قطعا کمتر از خمس سلبه.

 مثال اگر ما به جای چهار پنج روایت ده روایت داشتیم یه روایت می­گفتش که عشر، سدس و و و و و ما از عشر می­گرفتیم چرا؟ برای اینکه داخل این احتمال میشد داخل این احتمال میشد وقتی که احتمال دادیم که عشر نصاب است این احتمال رو از دید روایت احتماله ولی از دید آیه چیه؟ اطلاقه. از دید روایت احتماله ولی از دید آیه اطلاقه مشمول اطلاق آیه هست محتمل است آنچه محتمل نیست نصاب باشد مشمول اطلاق آیه نیست و اون کمتر از خمسه و آنچه محتمل است که عرض می­شود که درست باشد مشمول اطلاق آیه است. پس احتمال تبدیل به یقین می­شود احتمال روایتی، یقین اطلاق آیه.

بنابراین نفی نصاب و نفی حد سرقت در کمتر از خمس قطعیست روایات داریم … تواتر اجمالی دارند یا نه؟ این روایات که مختلف است در ابعاد و مقادیر عرض می­شود که نصاب آیا کلمه الواحده نمی­گوید کمتر از خمس حد ندارد؟ می­گوید دیگه. خب کمتر از خمس قطعا نصاب ندارد. بله قطعا در بعد آیه که مطلق است احتمالا در بعد روایت ولکن همینقدر که شما احتمال دادید که خمس عرض می­شود که نصاب است این احتمال رو منتقل به آیه می­کنیم آیه شامل خمس و عشر و ربع و سدس و چه است، آیه که شامل تمام موارد هست شمول آیه و اطلاق آیه رو نسبت به کمتر از خمس سنت قطعیه برداشت.

(سوال) باشه باز توجه نکردی ما به وسیله روایت خمس تقیید نمی­کنیم، نه روایت خمس، نه روایت ربع، نه ثلث، نه، نه روایت … (سوال) … مجموعیست ما با لسان مجموع از حد نصاب بیرون می­بریم کمتر از خمسه. ببینید دینار نیست، کمتر از خمس نیست، نصف، ثلث، ربع، خمس همه این روایات می­گویند کمتر از خمس نیست. بله (نظر) دینار دو وجهه داره یکی دینار حد ایجابیش در دینار حد هست خب از اون روایت که می­گوید که در دینار هست میگه در کمتر از دینار حد هست یا نه؟ آیا خمس کمتر از دیناره یا نه؟ بله کمتر از خمس کمتر از دیناره؟ بله پس کمتر از خمس حد نیست. بله خمسم حد نیست، ربعم حد نیست، ثلثم حد نیست.

پس یک لسان اثبات داره، یک لسان سلب. در لسان اثبات که ما قبول نمی­کنیم لسان اثبات نه دینار را، نه خمس را، نه ربع را قبول نمی­کنیم لسان نفی رو قبول می­کنیم. لسان نفی اینا مشترکند کلمه الواحده­اند در اینکه کمتر از خمس حد عرض می­شود که نصاب نیست چرا؟ برای اینکه کمتر از خمس دلیل ندارد چون کمتر از خمس دلیل ندارد پس احتمال نصاب در کمتر از خمس نیست.

حالا بنابراین کمتر از خمس محتمل است در بعد روایتی که نصاب باشه. اینکه محتمل است در بعد روایتی نصاب باشد می­بریم در آیه. در آیه تبدیل به چیه؟ تبدیل به ضابطه. حد ضابطه هست یا نه؟ آیا خمس در تحت ضابطه وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ هست یا نه؟ هستش.

 بنابراین ما به دلیل اطلاق ضابطی آیه میگیم از خمس به بالا. چون اینا برای من قاطع بود به اینکه (سوال) اجمالم نیست در این ضابطه (سوال) ببینید مثلا فرض کنید احل الله البیع، این احل الله البیع از مطلقاتیست که نه نص است در اسلام نه ظاهره درسته؟ حالا اگر ما روایت غیر مسلم از … داشته باشیم می­تونیم با این روایت تقیید کنیم آیه رو؟ یا نمی­تونیم؟ نمی­تونیم؟ می­تونیم.

ولی اگه مسلم باشه چی؟ خب در اینجا قول مسلم حد خمس و حد ربع و حد فلان است. مسلم است این است که کمتر از خمس نیست کمتر از خمس نیست را همه روایات میگن، خمس هست یه روایت، ربع یه روایت. بنابراین به نفی، آنچه نفی می­کند شمول آیه را تمام روایات نصاب است تمام روایات نصاب یا نصا یا به طریق اولی عرض می­شود که چون که …

بنابراین (سوال) احتمال کمتر از خمس دارید شما؟ (نظر) عرض می­شود که دینار توجه کنید توجه کنید روایات دینار ببینید روایات دینار دو لسان دارد روایت قطعی که نیست روایت دینار، روایت دینار قطعیه؟ قطعی نیست. این روایت محتمل دینار دو لسان دارد یک (نظر) صبر کنید نخیر سندم به دردش نمی­خوره. این روایات دینار دو لسان دارد یه لسان نفی و یه لسان اثبات. لسان اثبات را قبول نمی­کنیم که دینار است فقط، یقین نیست، لسان نفی را قبول می­کنیم چون شریک داریم. در لسان اثبات شریک ندارد فقط روایت دیناره روایت ربع قبولش نداره، خمس قبولش نداره، ثلث قبولش نداره ولی در لسان نفی قبولش داریم ولی از روایات دینار سوال می­کنیم شما که میگید دینار دینار قبول نداریم ولیکن آیا کمتر از خمس هست …. ؟ کمتر از ربعم نیست کمتر از خمسم نیست.

 بنابراین در لسان نفی تمام روایات شرکت دارند در لسان اثبات قبول نمی­کنیم. لسان اثبات محتمل است، لسان نفی قطعیست. لسان اثبات که محتمل است در اینکه کل واحد من از این روایات قطعیست. لسان نفی قطعیست این است که فقط احتمال اینکه در خمس حد هست هست یا نه؟ احتمال هست یا نه؟ روایات روایات خمس ولو کمتره ولو سند ضعیف­تره ولی احتمال درصدی دارد که در خمس نصاب هست یا نه؟ بله. این احتمال درصده وارد در آیه می­کنیم مشمول اطلاق میشه.

 بنابراین (نظر) همه میگن بیشتر از دینار نیست ولی کمتر است یا نه؟ احتماله مشکوکه، در کمتر احتماله؟ حالا در کمتر که احتماله توجه کنید در خمس احتمال هست یا نه؟ (نظر) ببینید توجه کنید بله از یه نظر، از نظر ایجابی اینطوره ولکن در کل روایات احتمال ضعیف درصد هست که کمتر از خمس حد داره یا نه؟ این ثابت نیست. بنابراین قطعا در کمتر از خمس روایات نداریم اصلا احتمال نصاب در کمتر از خمس نیست درسته؟ احتمال نصاب در کمتر از خمس نباشد این قطع، در خمس و بیشتر احتمال هست که باشه یا نه؟ پس احتمال که شد احتمال وارد می­کنیم در آیه. وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ تمام محتمالاتا رو شامله تمام مواردی که عرض می­­شود که خمس باشد و کمتر از خمس ولکن نسبت به بعضش استثناء قطعی خورده که کمتر از خمس روایت نداریم چرا؟ برای اینکه احتمال نصاب بودن کمتر از خمس رو ما نمیدیم. چون احتمال نمیدیم قطع داریم که در کمتر از خمس نصاب نیست آیه تقیید می­کند به چی؟ به قطع.

… چی؟ ببینید سه مرحله است آیه. یه مرحله یه مثلث در نظر می­گیریم یه مرحله سلبه در کمتر از خمس نصاب نیست، یه مرحله در دینار نصاب هست هر دو قطعه. در کمتر از خمس نصاب نیست قطعه، در دینار نصاب هست قطعه چون بیشتر از دینار نداریم کمتر از خمسم نداریم.

بینهما چیه؟ بینهما احتمالاته. ما دو قطع رو بهش عمل می­کنیم. در دینار حد می­زنیم درسته؟ در کمتر از خمس حد نمی­زنیم ولکن در فیما بینهما چی؟ در فیما بینهما احتمال نصاب هست یا نه؟ روایته. این احتمال که شد آیا این محتملات در بیشتر از خمس و کمتر از دینار مشمول اطلاق آیه هست یا نه؟ مشمول … اما وقتی که مشمولش در آیه نیست (سوال) آقاجون در اطلاق ضابطی مگر تقیید محتمل میشه داد؟ در … ببینید در احل الله البیع مثال، در احل الله البیع اگر روایتی هست که محتمل الصدوره ولی قطعی الصدور نیست می­شود با این روایت تقیید کرد آیه رو؟ میشه؟ نمیشه اینجا هم همینطوره. اینجام وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ با احتمال می­شود تقیید کرد آیه رو؟ نخیر با احتمال نمیشه ولی با قطع میشه. اونی که قطع است این است که کمتر از خمس نیست برای اینکه هیچ احتمال کمتر از خمس راجع به نصاب ما نداریم درسته؟

ولکن بقیش اگر ما این روایت رو نداشتیم اصلا، اگر این روایت رو اصلا نداشتیم می­گفتیم از حد معتنابه که یک تومنه فرض کنید تا هر چه می­خواد باشه این حد داره مشمول اطلاق آیه بود ولو ضابطی. مگر اطلاق ضابطی دلالت ندارد؟ منتها فرقش اینه اطلاقی که نص است استثناء ندارد، اطلاقی که ظاهر است استثناء ندارد، اطلاقی که نه نص است نه ظاهر استثناء دارد. منتها استثناء دارد به دلیل قطعی. آیا دینار دلیلی قطعیست؟ (نظر) نه. آیا خمس دلیل قطعیست؟ نخیر. هیچکدام دلیل قطعی نیستند.

 ولکن آیه رو ما استثناء می­زنیم با دلیل قطعی، استثناء بر دلیل قطعی این است که در کمتر از دینار در کمتر از خمس دینار قطعا نیست این قطع. در خمس و بیشتر احتمالا هست. اینکه در خمس و بیشتر احتمالا هست محتملات همه داخل آیه هستند. پس اونی که خارج از آیه هست اونی که قطعا نصاب نیست کمتر از خمس. اونی که داخل آیه هست دو بعده یکی اونی که قطعا نصاب هست دینار، باقی میشه محتملات. محتملات بین کمتر از خمس و دینار تمام داخل آیه بوده است یا نبوده؟ بوده یا نه؟ از اول قبل از نظر روایات آیا کمتر از خمس و بیشتر از دینار در داخل آیه بوده است یا نبوده؟ بوده. چیکارش کرده؟ هیچی. بنابراین ما به سند اطلاق ضابطی آیه استدلال می­کنیم که از خمس کمتر نیست. نمیگیم خمس هستا. از خمس کمتر نیست. ما به لسان روایت نمیگیم خمسه به لسان اطلاق آیه میگیم خمسه. پس به لسان اطلاق آیه آنچه احتمال دارد مشمول اطلاق آیه باشد خمس دارد که از جمله خمسه و آنچه احتمال ندارد ندارد این کمتر از خمسه.

 حالا بازم فکر کنید آقایون این (نظر) چی؟ یقین داریم کمتر از خمس نصاب نیست. اینکه یقین داریم کمتر از چون دلیل نداره آخه، کمتر از خمس از نظر سنت دلیل داریم؟ نخیر. اینکه یقین داریم کمتر از خمس نصاب نیست بنابراین … محتملات در آیه میاد هم یقینات در آیه می­ماند هزار دینار و یک دینار و صد هزار دینار همه در آیه می­ماند و هم محتملات، محتملات کلا از اول مشمول آیه بودن یا نبودن؟ بله چه خارجشون کرد؟ بله؟ کمتر از خمس را قطع سنت خارج کرد ولی خمس رو چی خارج کرد؟ روایات … ؟ روایت … که خارج نمیشه که.

(نظر) اگه آیه نباشه اگه آیه نباشه ببینید اگر آیه نباشد حق با شماست اگر نباشد قدر متیقن دیناره. اینو من در کتابم دارم. اگر آیه اطلاق آیه در کار نباشد قدر متیقن دیناره. مثلا فرض کنید اگر در اینجا آیه نبود و روایات مختلف بود قدر متیقن کجا بود؟ دینار بود ولی آیه هست. آیه اطلاقش شامل کل محتملات می­شود. از جمله محتملات خمسه دیگه. پس به عرض می­شود که به لسان اطلاق ضابطی آیه خمس مشمول حد است ولی به لسان روایت خمس محتمل و مشکوکه. وقتی که محتمل و مشکوک باشد همینقدر که از احتمال خارج نکند روایت و باقی بماند در احتمال ما به سند اطلاق ضابطی آیه میگیم از خمس به بالاست ولی کمتر از خمس نیست.

(نظر) کمتر از خمس استثناء شده در سنت قطعیه عزیزم. (نظر) … (نظر) بله دیگه بله…. مثلا فرض کنید که صد نفرند یکی میگه فلانی یه تومن طلب داره یکی میگه دو تومن یکی میگه سه تومن، در یه تومن شرکت دارند یا نه؟ بله؟ این تواتر اجمالی. تواتر اجمالی که اگر صد نفر صد جور حرف بزنند در اینکه من بدهکارم ولکن همه قبول دارن این یه تومن هست در یه تومن بیشتر شک داریم در یک تومن یقین. در اینجام در اینکه آیا کمتر از خمس قید می­کند آیه رو یا نه؟ قید نمی­کند چون دلیل نداریم احتمالم نداریم. حتی دلیلی که احتمال وارد کند نداریم بنابراین اگر این روایتم نبود ما می­گفتیم کلا کلا اگر عرض می­شود که نخودچی و کشمشم بدزدد کسی این عرض می­شود که قطع یده.

ولکن این سنت قطعیه با لسان سلب می­گوید که در کمتر از خمس نیست. نمیگیم خمس هستا. در کمتر از خمس نیست. در خمس … باشد، ربع باشد، ثلث باشد، نصف باشد، دینار باشد همینقدر که احتمال بود بعضی وقت­ها احتمال انتقال می­شه به دلیل. فقط ظرف اینکه مشمول اطلاق آیه شد چی هست؟ احتمال … اینکه احتمال هست مشمول اطلاق آیه هست… بازم فکر کنید آقایون تا فردا.