جلسه هشتصد و سوم درس خارج فقه

مسائل مستحدثه (اجتهاد و تقلید)

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین

با عرض تسلیته فراوان به کل عاشقان اعمه معصوم علیه سلام در باره ی شهادت جانسوز امام هفتم حضرت موسی بن جعفر الکاظم علیه سلام مطالبی را این زبان الکن عرض میکنیم درباره معصومان علیه سلام بعد تتمه بحث را در آیه زمر که ارتباط کامل دارد .

مقامه عصمت یک مقام نیست بلکه داریی درجاتیست، درجاتیست در میان انسان ها و درجاتیست در میان فرشتگان و درجاتیست در میان جنیان و این که عرض  کردیم انسان ها کل انسان ها چه انسان های کره زمین ما  و چه انسان هایی هم که در بعضی کرات آسمانی هستند بر حسب آیاتی از قرآن که اون روز اشاره شد . و این سه مرحله هرکدامش نیز دراای درجاتیتست ، عصمت معصومین انسانی دارای درجاتیست عصمت معصومین ملاعکی نیز دارای درجاتیست و عصمت پیامبران و معصومین جنی نیز دارای درجاتیست ، فوق کل درجات عصمت عصمتیست که با مراحلش در میان انسان ها هست.

چه پیامبران چه معصومانی از جانشینان پیامبران علیه سلام ، اصولن عصمت انسان فراتراست از عصمت فرشتگان ، و از عصمت جنیان، و نیز عصمت جنیانه معصوم نیز فراترست از عصمت فرشتگان زیرا هرقدر موانع عصمت بیشتر باشد ارزش عصمت زیادترست . انسان ها دو مانع عصمت دارند یک مانع جسمانی و شهوانی و یکی هم مانع عقلانیه غیر مطلق ، بنابراین بایستی با فطرت سالم و عقل مطلق دو مبارزه کنند یک با شهواته عقلانیه غیر مطلق که با عقل مطلق و با مقام عصمت منافات دارد دوم با شهواته بدنی ، شهواته جسمی ،‌جنسی خوراک مکان لباس و اینها

روی این اصل در کل عصمت های معصومین انسانی برترست از عصمت های معصومین فرشته فرشته بدنی که نیازمند به غذا باشد ندارد هرگز دلیل برای این مطلب نداریم بلکه دلیل به عکس داریم بنابراین فرشتگان در بعد عصمت  فقط یک معارض دارند اون معارضه شهوات علانیست که بامعارضه ی مطلق با شهوات عقلانی عصمت پیدا میکنند.

و عصمت دارند . ولاکن انسان با دو معارضه معصوم است هرکه بامش بیش برفش بیشتر و اما عصمت انسان ها نسبت به جنیان،‌عصمت انسان های معصوم نسبت به جنیان معصوم برتر و بالاترست به عله ای قرآنی ، گرچه جنیان مانند انسان ها دو معارض دارند یکی عقله غیر مطلقه اشتباه کار و یکیی هم بدن ، اونها هم دارای خوراک غذا لباس ازدواج مکان هستند.

گرچه خفیفتر از انسان باشد یا برابر باشد بلخره هستند اما دلیل ما بر اینکه در عین اونکه انسان ها با جنیان در دو معارضه برابرند انسان ها مقدمند آیاتی از قبیل لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ است .

این احسنیت احسنیت مطلقه است انسان در بعد امکان و در بعد امکانیت و شعنیت در احسن تقویم خلق شده بنابراین این خبر احسن تقویم بعد دیگری را درکار دارد . اول در احسن تقویمه جسمانی فطری عقلانی فکری و سایر جهات روحی اون وقت اگر این احسن تقویمه شعنیه انسان را که خدا برش مقرر کرده دنبال کند انسان تکامل دهد تبلور دهد این احسن روی احسن خواهد شد

صاحب احسنین خواهد شد پس در بعد افرینش احسن مطلقاست از نظر شعنی  ودر بعد دنبال کردنه این احسنیت افرینش نورون علا نور ست بنابراین عصمت انسان های معصوم بر عصمت فرشتگان مقدم و بر عصمت جنیان هم نیز مقدمست. وانگهی رسل جن فرعه رسل انسان ،‌يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَٰذَا ۚ هم معشر جن و هم معشر انس رسول دارند.

از جنیان جنیان و از انسیان انسیان منتها بر حسب آیاتی از قرآن شریف در سوره جن و غیر جن که اینجا بحث مفصلش نمیخوایم بکنیم رسول جن تابعه رسول انس است مادامیکه رسالت انس ختم نشده ولاکن هنگامیکه رسالت انس ختم شد که به خاتمون نبیین صلوات الله و سلامو علیه ختم شد اون وقت نفرون من الجن اون نفرو من الجن  که آمدند در مسجد جن خدمت رسول الله صلوات الله علیه که ما هم یکسال همسایه مسجد جن بودیم در مکه مکرمه و سوره جن رو هم اونجا تفسیرشو نوشتم تفسیر سوره جن را مقابل مسجد جن که جنیان خدمت پیغمبر شرفیاب شدن

حالا این فنرو من الجن کیا بودن  اینا برگزیدگانه از جن بودن که قبل از رسالت رسول اسلام رسول بودن از طرف عیسا علیه سلام بعد که پیغمبر ما پیغمبر شد اونها از رسالت عزل شدن عرض شود عزل شدن ولاکن نیابت یافتن از رسول اسلام برای دعوت اسلامی چنانکه در سوره جن و در سوره حاقه مفصل بحث شده

خب این اصله اول ، اصله دوم این اصله برون نگری عصمت است اکنون اصل درون نگری عصمت اصل برون نگری عصمت عصمت انسان ها فرتشگان جنیان،‌اما دروننگری انسان ها کل معصومانشون حتا آدم صفیح الله که کمترین درجه عصمت را دارد بر بزرگترین فرشتگان معصوم مقدمست و همون دلیل که عرض کردیم

چون انسان دو معارض دارد و فرشتگان یک معارض خب حالا عصمت در میان معصومان بشری دارای درجاتیست بعضیشون از هنگام ولادت معصوم اند بعضشون از هنگام تکلیف معصومند بعضیون بعد از رسالت معصوم میشوند.

و بعضی قبل از رسالت معصوم میوشند مثلن آدم علیه سلام قبل از رسالت معصوم بوده  وَعَصَىٰ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَىٰ ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَىٰ از امام رضا علیه سلام مامون رشید سوال کرد یبن رسول الله شما مگر انبیا رو معصوم نمیدونید فرمود چرا ، عرض کرد وَعَصَىٰ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَىٰ چیست ؟

فرمود بقیشو بخونید ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَىٰ اجتباع رسالته پس اجتباع گزینی به رسالت بعد از عصیانه پس آدم قبل از رسالت عصیان کرد عصیان کوچکیم بود بر حسب عدله قرآنی و بعد معصوم شد دیگه گناه نکرد بنابراین این بعد اول آغازین عصمت و کمترین ابعاد عصمت انسانیست .

بعد متوسطین رسلی هستند که غیر نبی هستند عصمتشون از آدم بالاتر ، انبیایی هستند که هم رسلند هم انبیا که صابحب کتابن چون نبی داریم رسول داریم نبی داریم ولی عزم داریم امام عولو عظم داریم .

نبی المنبعو بلوحی ، کسی که خدا بهش وحی میکنه اما مرسل نیست مثه لقمان البته اینا اصول موضوعست که بعد تفاصیلو باید عرض کنیم رسول کسیست که منبعست ولی این خبر وحی را رسالت دارد . منتها رسالت بلاکتاب نبی کسی که دارای کتابست بر حسب آیاتی از قرآن شریف مخصوصن آیه نودو پنجه وسره آله عمران انبیا کلن صاحب کتابند . وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ لَما آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتابٍ وَ حِكْمَةٍ هیچ جا ندارد که الرسل کتاب دارند ولی النبیین کتاب دارند

الرسل که جمع معلا به لام است همه کتاب ندارن ولی النبیون کتاب دارن خب حالا این نبی صاحب کتاب یا غیر ولی عظمست تابعه ولی امظمه زمان خود یا زمان قبل از خودست مثه هارون علیه سلام هارون دارای کتابست ولاکن هارون این از انبیاعیست که اولول عظم نیست تابع موسا علیه سلامه یا اینکه نبیه ولی عظمست که پنج نفرند

نوحو موسا و عرض می شود که نوحو ابراهیمو موسا و عیسا و خاتم النبیین صلوات الله علیه و اجمعین ، مرحله اولیای نبوت منهای ولی برکل عرض می شود که این چهار نفرند ولی رسول اسلام که دارای ولایت عظمست ولایت عظمش ولایت عظمه بر کل انبیاع و رسل و صاحبان کتابست قبل از اینکه متولد شود بنابراین درجاتیست

روی این اصل خاتمول نبیین صلوات الله و سلامو علیه در حد اعلای مطلقه عصمت است در میان کل معصومان بشری و کل معصومان ملاعکی و کل معصومان جنی در مثلث زمان از آغاز آفرینش مکلفان تا پایانه جهان، این مقداری مختصریست که عرض کردم

حالا این مرتبه اول عصمت مرتبه دوم عصمت که تالیتلب عصمت محمدی صلوات الله و سلاموعلیه است سیزده معصوم محمد صلوات الله علیه است دوازده امام و صدیقه طاهر سلام الله علیها که بر حسب آیاتی مانند آیه تطهیر که اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیرًا بر حسب دلالت عمیقه خود آیه و برحسب حدود هزار ورایت بیشتر از سنی کمتر از شیعه اینها عرض می شود که عرض می شود که رسول الله صلوات الله علیه است و فاطمه و علی و حسن و حسین علیه سلام در تنزیل و بقیه در تاویل پس این مرتبه دومه عصمته

مرتبه سوم عصمت انبیاعه اولول اظمن چهار نبی اولول عظم مرتبه چهارم انبیاعه صاحب کتاب غیر اولول اظمن مرتبه پنجم رسلی که صاحب کتاب نیستن مرتبه ششم عرض می شود که انبیاعی که مانند لقمان انبیاعی که نبی اند مرسل نیستند.

بنابراین مراتبی نسبت به عصمت وجود دارد به این ترتیب که عرض کردم حالا موسبن جعفر صلوات الله علیه که هفتمین امام از دوازده امام معصوم است در رتبه ی دومه عصمته اولیای مطلقه در مثلث زمانست . امیرول مومنین صلوات الله علیه که در سن شصت سه سالگی شهید شدن امام حسن مجتبی علیه سلام کمتر امام حسین کمتر زهرا سلام الله علیها بسیار کمتر بقیه اعمه کمترو بیشتر از بیست پنج سالو بیستو نه سال تمام دارای عصمته علیای محمدیه صلوات الله علیه هستند در حاشیه یعنی مرحله اول عصمت شخص محمدست مرحله دوم عصمت اینهاست

در آیه إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ مقداری بحث کنیم، إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ که مفصل بحث کردیم در سوره اهزاب مراجعه خواهید کرد لیذهب انما حصره ، انما این مقام لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ که سلبست ، و يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا که اثبات است . سلب کل قضارتها نقصان های امکان نقصان های غیر امکان نقصان های در عالم امکان از نظر علمی عقیدتی اخلاقی عملی فردی اجتماعی درونی برونی در بالاترین قله عصمتن اینها

کیا؟‌اهلول بیت سوال آیا اهلول بیت اهله بیت محمدن صلوات الله علیه ؟‌یا اهل بیته رسولند ؟‌ یا اهل بیت رسالتند سه احتمال دیگه احتمال اول ااهل بیت محمد صلوات الله علیه منهای رسالت ،‌اهل بیت محمد صلوات الله علیه منهای رسالت خب عایشه هم هست هفصه هم هست که قرآن اینارو مزمت کرده ،‌کسی که قرآن مزمت کرده چه مزمت شدیدی إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا ۖ وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ ۖ خب این این معصوم نیستش که معصومه ،‌معصوم نیست.

آیا این دو زن پیغمبر صلوات الله علیه از اهل بیته محمدیت و بشریت پیغمبر نبودند ؟‌بودند پس انما چه ربط داره انما بالاترین درجه عصمت را که از عصمت اولول عظم هم مقدمست تثبیت میکند . انما به وحدتهی کلل قواست بنابراین عایشه و حفصه حتا امیرول مومنین سلمه حتا سایر زنان معصوم نبودند . پس این انما حصره عصمت از برای اهل بیت محمدی صلوات الله علیه منهای رسالت نیست.

دوم آیا مقصود اهل بیته محمد رسول صلوات الله علیه بازم نیست برا اینکه آیا رسول عصمتش بالاتر بود یا اعمه ، رسول ، یا حداقل برابر . یا بالاتر یا برابر پس انما نسبت به اهل بیت که سیزده نفرن پیغمبرو کنار میزنه اینم نیست بنابراین اهلول بیت اهل بیت رسالتن محمدیه

نه اهل بیت محمد منهای رسالت با سند رسالت نه اهل بیت محمد رسول اهله بیته رسالت ، بیت جاییست که انسان استراحت میکنه جای استراحت بدنی یا استراحت روحی استراحت بدنی استراحت حیوانی مهم نیست استحراحت روحی آیا استراحت روحیه قدسیه رسول الله صلوات الله علیه در کدام بیست در بیت عصمت اولیای محممدی صلوات الله علیه بنابراین اهلول بیت چند نفرن ؟‌ چهارده نفر

فرد اول و نقطه انطلاقش رسول الله صلوات الله علیه است إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ خدا عرض می شود که البته بحث مفصله حالا اشاره میکنیم خداوند ندارد که تمام رجسها الف لامه جنسیه تمام رجس هارا اینطوری که عرض کردیم در کل مراحلش تمام نقصان های ممکن در عالم امکان را از شما اضهاب کند وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا بالاترین طهارت در بعد عصمت و بالاترین نفی رجس در بعد رجس از چه مطرح شد منتها اینها این کم دو دسته اند

یک کم رسول الله صلوات الله علیه است یک کم عرض می شود که سیزده معصوم دیگر . روی این اصل بر میگردیم به حرف که مقام عصمت اولیا در کل زمانهای تکلیف و در کل زمان های معصومان از انسان ها و فرشتگان و جنیان در اختصاص رسول الله صلوات الله علیه است .

بعد اعمه علیه سلام بعد کی ؟  بعد حاملان قرآن و سنت ، حاملانه صحیحه و اصیله قرآن در بعد اول و سنت در بعد ثانی که تالیتلب اعمه معصومین علیه سلامن اینا هستند سوال انبیا دیگر چی شد انبیا دیگر بعدن دیگه چون مقام عصمت اولیا پیغمبر بزرگوار بعد اعمه  معصوم سلام الله علیها بعد انبیاع اولول عظم بعد انبیاعه غیر اولول عظمه صاحب کتاب بعد رسل بعد نبی اون معلومه ولی ما در بعد اسلامی داریم بحث میکنیم

در بعد اسلام مرحله ی تالیتلب مقام عصمت اهل بیت رسالت محمدی صلوات الله علیه کیا هستند حاملان به حق حاملانه صددرصد دو معصومند که کتاب و سنت باشد . حالا این قول در آیه فبشر عباد الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ این قول قول الله است در قرآن ، قول رسول الله است در سنت ،‌قول اعمه است در روایت که از رسول الله میکننند بعد مرحله بعد مرحله چهارم قول کسانیست که جانشین مماسه رسول الله و اعمه معصومین اند با اینکه عصمت ندارند مثلن زینب سلام الله علیها معصومست نخیر معصوم که نیست ولاکن اگر العان زینب سلام الله علیها تشریف داشتند از کی تقلید میکردیم تمام مجتهدین از او باید تقلید کنند.

آیت الله بروجردی ها خمینی ها شاهرودی ها و و چرا ؟‌بار اینکه اون در بعد علمی و در بعد عملی شش معصوم رو دیده و از شش معصوم تلقی کرده از زنو مرد در بعد مرجعیت بحث ندراه که بعد بحث خواهیم کرد حالا این بعد بعدی،‌بعد بعدی در پنج مکتبن بعد بعدیه این دو مرتبه عصمت پنج مکتبن مکتب استقلال که اشاره کردیم مکتب استقلال استقلالن قرآن را و سنتن حاشیه قرآن را مکتب استقلال این بعد اول

بعد دوم مکتب تفکیک ، قرآن را با غیر قرآن جدا کردن قرآن را قبول کردن و غیر قرآن را یا قبول نکردن یا درجه گذاشتن پس مکتب استقلال بعد مکتب تفکیک بعد مکتب  تحمیل عسرست مکتب انفصال این چهار مکتب مربوطست به شرع مداران ،‌شرع مداران که دارای چهار مکتب هستند و بیشتر مکتب انفصالن یا مکتب عرض می شود که تحمیلن یا مکتب تفیککن مکتب استقلال کم پیدا میکنیم بنابراین حق مرجعیت حق يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ حقه احسن، مربوطه به کسانی هست که مکتبشون در تالیتلب اسلام محمدی مکتب استقلال است

بر مبنای قرآن نظر میدهند. به اون تفصیلی که من قبلن مفصل عرض کردم و عرض میکنیم خب این مکتب استقلال بعد مکتب تفکیک بعد مکتب تحمیلست بعد مکتب انفصالست . از این چهار مکتب که گذشت بعد مکتب غیر شرع مداران است پس القول کدامه الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ قوله وحیانی را میشنوند در منطق قرآن قول وحیانی در منطق سنت قول وحیانی قریب به اصل وحی در منطق مکتب استقلال و شرع مدارانی که استقلالن به قرآن تمسک میکنند و در حاشیه سنت اینها احسنه

حالا اگر اگر عرض میکنیم اگر بر فرض محال در خدمت رسول الله بودیم و امیرول مومنین تشریف داشتن هردو معصومن اگر میگم اگر مطلبی از پیغمبر سوال میکردیم فرمود چنین است ، از علی علیه سلام میفرمود چنین نیست کدومو قبول میکردیم پیغمبر رو علی نمیگفتیم چون علیست و اشتباه کردیم گفتم علیه ابن ابی طالب نیستی برا اینکه غیر ممکنست معصومین تناقض کنند.

حالا بنابراین فبشر عرض می شود که وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ ۚ فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ پس هدایت یافته گان صاحبان مغز صاحبان لوب ما شیعیان صراط مستقیم سالکین سبیل الله صریحان کسانی هستند که قول را میشنوند قول های معصومانه اعصمشو قبول میکنند قرآن

و قول های بر مبنای قرآن میشنوند اونی که انصبست عقربست اصلحست اوفقست با دلالت قرآن قبول میکنند بنابراین خیلی مردمان هستند از مجتهدین تا چه رصد غیر مجتهدین اینها هم مهدی نیستن هم هدالله نیستن هم اولول الباب نیستن . باز برمیگردیم تسلیت از برای استشهاد موسبن جعفر علیه سلام که مقام اولیای مرحله دوم عصمت رو دارند ولاکن

جمله ای هم در تتمه بحث که ارتباط دارد ، سوال ، آیا چنانکه معصومان دارای  درجاتی هستند مجتهدان نیزت دارای درجاتی هستند یا نه ؟ مجتهدانی که در مکتب استقلالند درجات دارن یا نه در هر چهار مکتب درجات دارن در مکتب استقلال درجات در مکتب عرض می شود که تفکیک درجات در مکتب عرض می شود که انفصال باز درکات یا درجات مراحلی دارند

حالا این مراحلی که هست آیا مجتهدان در مکتب استقلال اون مجتهد پایینتر به رای خود میتوانه عمل کنه کسی که مجتهد است در مکتب قرآن و دیگری فوق اوست در فهم قرآن در استدلال قرآن آیا برخلاف مشهور مشهور میگویند که مشهور اجتماع میفرمایند شخص مجتهد شد تقلید برش حرامه نخیر تقلید برش واجبه احیانن

اگر مجتهد مطلق قرآنی بود و همتراز با دیگری بود یا برتر از دیگری بود اجتهاد میکنه عمل میکنه اگر مجتهدی بود قرآنی غیر قرآنی که معلومه مجتهد غیر قرآنی که از خود نمتاند تقلید کنه تقلید از مجتهد غیر قرآنی کلن حرامه  کسی که بر مبنای قرآن استدلال نمیکند و فقاهتش فقاهت استقلال و استدلال قرآنی نیست اصن تقلیدش حرامه خودش باید تقلید کنه

حالا ما در مکتب اول بحث میکنیم در مکتب اول که مجتهد هست ولی این مراتب دارد. کسی که فوق خودش مجتهدی را اعلای از خودش ادق از خودش اطقای از خودش اعهد از خودش در تفهم قرآنی میابد آیا میتاند به اجتهاد خودش عمل کنه نخیر برای اینکه يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ ،دو قوله یکی قول اون اقا یکی قول من

اون آقا که در درجاته فقاهت قرآنی به عقیده خود من از من مقدمست چون فرض داریم میکنیم به عقیده منه نوعیه قرآنی از من مقدمست من باید تبعیت کنم از او منتها تبعیت من میکنم تبعیته استدلالیست تبعیت تقلیدی که نیست یا تبعیت استدلالیست یا تبعیت تقلیدیست اگر تبعیت تقلیدی باشه مجتهده چون مقلد هم مجتهد است مجتهدونم مجتهد است منتها مجتهدون تقلید میکند بر مبنای اجتهاد مقلد صرف تقلید میکند بر مبنای اجتهاد تقلیدی یا اجتهاد اجتهادی داریم یا اجتهاد تقلیدی

اجتهاد تقلیدی بعدن خواهیم عرض کرد که کسی که مقلد است باید با اجتهاد جدو جهدو کوشش با دلیل قوی تشخیص دهد فلان کس احسن قولن هست اقرب قولن هست اطقا هست ،‌ولاکن این بحثو باید دنبال کنیم که آیا کسانیکه چه عرض کنم ایا اگر دو نفر سه نفر وبدن که مجتهدین مطلق قرآنی بودن و دارای درجاتی هستند آیا درجه دون میتاند به رای خود عمل کنه نخیر

برا اینکه اگر به رای  خودش عمل کند به رای احسن عمل نکرده بنابراین خارجست از أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ

حرف بسیارست اما گفتنش زمان میخواهد و زمینه میخواهد باید  بر زمان و زمینه اش حضور برادران عرض کنیم که هر یکیتون مانند هزارها نفر ادراکو فهمو عدالتو شعورو دریافت دارید و خداوند توفیق بدهد که ما در کل ایامی که فکر داریم و میتوانیم دقت داشته باشیم و تدبر داشته باشیم بر محور مظلوم ترین کتاب های آسمانی و زمینی که قرآن است فکر کنیم.

درست است که ما بر موسبن جعفر میگریم  بر آباعش بر اجدادش میگریم که شهید شدن مظلومن ولاکن چنانکه اون روز عرض کردم شهادت اینها شهادت جسمانیست روح از بین نرفته روح ترقی کرده ، جسم از بین رفته ولاکن کسانیکه جسم قرآن را زیاد کردن خیلی براق کردن زرو زینت دادن ولی روحه قرآن را کشته اند این قرآن را از حجیت انداختن به قرآن مراجعه نمیکنن مکتبشون مکتب انفصال است و این 2833 اینها هم خودشون به حال خودشون باید گریه کنند هم دیگران که عالم قرآن هستند باید بر این جنازه روح قرآن جسمش جنازه نیست جنازه روحانیه قرآن که در اثر تقصیر یا قصور یا هم تقصیرو هم قصور ما شرع مدارانه غیر قرآنی این طور عقب افتاده

وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا آیا ما قوم رسول الله هستیم یا نه ،‌اگر ما شرع مداران قوم رسول نیستیم پس قوم نداره پیغمبر پس قوم معصومینن فقط معصومین که مهجور نکردن قرآن رو ، معصومین که قلبشون قرآنه بنابراین اون مسلمانان مخصوصن شرع مدارانی که از قرآن جدا شدهاند و قرآن را مهجور داشته اند وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا

حالا سوال ، آیا دور باشید نسبت به قرآن دوری از معارف قرآن این ایجاعه رسول هست یا نه ؟ آیا اصله رسالت رسول قرآن نیست؟, اصله رسالت رسول قرآنه بنابراین اگر کسی رسالت رسول منکر شود ایضاع است یا نه اصله رسالت رسول که قرآن است اگر حجو داشته باشد و دسته جدا شدنی بنا به پیغمبر قطعن ناراحت میشه

إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ با این کل  کسانیکه از قرآن دور و مهجورن مورد لعنت خدا و رسول  هستند خدایا مارا مورد رحمت خودت قرار بده و ما را با قرآن مهشور بگردان ، حین میتن یقضتن نومن و در تمام حالات

نماز صحیح چیه ؟

اصلن کلن صلات در قرآن نمازه،‌یک جا بیارید در قرآن صلات نماز نباشه فقط صل علیهم بله این یه مرتبه صلا علیهم یه مرتبه صلاهو یه مرتبه صلا بهی یه مرتبه صلا علاهو اگر صلامو تقوا باشه فقط نمازه یعنی اگرهم ببینید نماز دارای  ده دوازده معناست

یک معناش دعاست که قبول نداریم یک معناش اینست صلاع صلاع یعنی گیرانه ، یا گیرانه ی نورست یا گیرانه نار نماز صلاعون نورست یعنی گیرانه ی نورست که ظلمت هارا بین عبد و معبود دور میکند هرقدر صلاع صلات تر باشد قوی تر باشد ارکان معنویش که من کعم خداکیست و در مقابل چه میگویم و ارکان ظاهریش عمقش هرچه قویتر باشد این صلاع نور قویترست ولذا 3250

یعنی آتش میزند جهنم را یا قلب متفعله به نورست فعاد محمد صلوات الله علیه یا متفعله به نارست نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ ، بنابراین عرض می شود که به بحث کنیم که ایا صلات اعمست یا اخص  است  یا اصطلاح خاصیت اصلن این جا نداره این بحث صلات در کل قرآن به معنی نمازه

طبق عقیده خودشون صحیحه ببینید سه بعده ، حالا عرض میکنیم نخیر صلات اعم نیست که ،‌ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ کدوم صلاته ؟‌

خب پس نماز واقعی همین نماز نماز غیر واقعی نماز نی اصلن نماز غیر واقعی اصلن نماز نیست رکوعو سجود بلاشریعت نماز نیستش که منتها این نمازی که انجام میدهند یا قصورست یا تقصیرست یا عناد در شراعطش اگر قاصر باشد کسیکه خب مکلف نیست که ،‌اگر مقصر باشد یا معاند باشه ما یک نفر مسلمانی که معانده با اسلام باشد نداریم اصلن  یه نفر داریم ؟

مسلمان باشه یعنی یه ذرم عقیده داشته باشه یک مختصر عقیده داره ولی مخالفه با اسلامه ، بنابراین ما مقصریم حالا مقصر یا اینکه مقصریست که خیلی باب تقصیرش بالاست یعنی براش حجت بالغیه الاهیه تثبیت کرده است که شیعه حقست و این دنبال تفکر نمیرود این مقصره یا نخیر قاصره و نوعن قاصرند حتا علماشم قاصرن ، حتا بسیار از علماشم قاصرن بنابراین کسی که قاصرست و به اجتهاد خودش به تقلید خودش از نظر اسلامی گمان کرده این نماز درست اینجوره خب نماز درسته ،‌این نمازش درسته مگه اینکه تبیین کنه

تبییین کنه به این دلیل به این دلیل به این دلیل وضو اینطوره به این دلیل به این دلیل عرض می شود که نماز اینطوره اگر دلیل قرص بود و عناد کرد قبول نکرد اون وقت نماز باطله ولاکن قبل از اینکه برش روشن شود این مقصر هست فرض کنید ولیکن به حساب خودش چیه به حساب خودش این نماز مثلن فرض کنید که خود شیعه ها خود شیعه ها که اختلاف فتوا دارن ایا کسی که مثلن نماز صفرو قصب میخواند اجتهادن تقلیدن من که نماز تمام میدانم اینو میتونم مخالفت کنم

هممیتانم هم نمیتانم میتوانم در صورتی که براش تثبیت کرده باشم که قصب نیست و اون قصب بود ولیکن درجات راین صورت نمیتوانم باش نماز بخونم چون نمازش باطله ولاکن اگر این قانع نشده یا دلیله ضد تقلید و اجتهادش نیامده نمازش درسته نمازش بینی و بین الله درسته

من یادمه در سال اول انقلاب  در عرض می شود که رامسر دعوت کرده بودن هم عرض می شود که دانشجویان زیاد داشتیم از سراسر ایران و مازندران درس داشتیم اونجا و ازجمله اقای چیزم تشریف اوردن دعوت کردیم اقای 3611 تشریف آوردن عرض می شود که در اونجا من نماز جمعه میخوندم بعد جمعه دوم سوم در عرض می شود که پارک رامسره چیه مهمانسراست اسمش چیه ؟

پارکخیلی بزرگیست در اونجا نماز جمعه میخوندیم بعد پر میشد بعد پیغام دادن که آقای خمینی فرمودن که کسی که مسافرست نماز جمعش درست نیست من گفتم که کسی که مسافرست آیا نماز جمعه ی امامی که مسافرست به اجتهاد خودش درست است این نماز درسته یانه ؟

درسته ، بنابراین نماز شما درسته . شما پشت رسول الله کسی نماز میخانید که این به حجت ربانینه ولو اشتباه کنه فرض کنید به حجت ربانیه که برش ثابت کردن مطلبی رو این نمازش درسته وقتی که نماز جمعه مسافر درسته پس شما پشت سر نماز جمعه مسافر درست نماز میخونید بنابراین این سنیان اگر معاندن مطلبیست معاند هرکه باشه ولیکن اگر قاصر باشه که نوعن قاصرن مطلب نیست اگرم مقصر باشد مقصر مراحل دارد مقصر کتک میخوره عذاب میشه ولی اینطور نیست که تمام کارش باطل باشه

بله؟ ما در نظر اونها بهش نماز میگیم در نظر خودمون نماز نیست.

قضا ندارد ،‌قضا نداره،‌نماز قبلیشون قضا ندارد،‌نه روزه قبلی نه نماز قبلی نه حج قبلی نه عمره قبلی ، تازه قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ مَا قَدْ سَلَفَ کافر غلطهای قبلیش بخشیده میشه مسلمان نیست که .

بله، برای خودمان نماز نی برای اون نمازه . برای اونها بعله ، برای اونا نماز برای ما نه  ما اگه بخانیم نماز نیست ما اگه شکسته نماز بخوانیم باطله چون عقیدمون اینست که نماز اینطور نیست. اونهام اگر شکل ما نماز بخونن مادامیکه قاصرن باز باطله نمازشون . چون حجت نیست دیگه وقتی که حجت نباشد بلاحجت برخلاف حجت نمازخونده یا روزه گرفته .

مخاطب کیه، نخیر، بحث میکنیم نخیر ، نخیر ، مخاطب کل امت اسلامی نیستن وانگهی اگرم دامنش بگیرد گروهی رو گروهی هستند که شراعت دارند تامرون بالمعروف تنهون ان المنکر و و و و و این شراعط معصومین و تالیتلب معصومین شامله فقط مگه همه مسلمانا امر به معروف میکنند مگر همه مسلمان ها دعوت علل خیر میکنن امربه معروف میکنند نه

اونایی که میکنند با این شرایط این تالیتلب مقام عصمته قبوله بعله ،

اینم از شوخیای احادیثه قبول نداریم برا اینکه این روایت ،‌…

خب عناد دارن یا عرض می شود که قصوره …

نوعن سنیا عناد دارن؟ به اونا  کاری نداریم اونایی که عناد داشتن که ته جهنمن اونایی که عناد ندارند که نود نه درصدن اونی که عناد ندارد خب چیه این ؟‌جهنمیه ؟ طبق چند نص قرآن حتا یهودو نصارا هم اگر ایمان و عمل صالح داشتهباشند اهل بهشتن

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِفَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ چطور شد این آیه کیا منظورشه این آیه آیه اسلامیست دیگه یعنی در اون زمان یهودیا بودن نسارا بودن صابعین بودن تازه  من امن منهم نیست من امن بالله کسی که امان بالله دارد والیوم الاخر خب حالا سنیا ایمان بالله ندارند ؟ ایمان بالاخرت ندارند

ناقصه ، ایمان ناقصه ایمان کامل نی ببینید عرض کردم باز یا قاصرست یا مقصر یا معاند اگه معانده مسلمان نیست اصلن اگه معاند که اصلن مثه فرض کنید …

العان ،‌میگفت مقصرن یعنی بله،

بعله ،‌اولن مقداری قاصرن ثانین کسانیکه با این اطلاعات سراغ شیعه نمیروند مثله شیعه که سراغ سنی نمیرود. مقصره فرض کنید ولی مقصر کافره ؟ کسی که میدونه اگر برود سراغ فلان مطلب روشن میشود تکلیف روشن میشود نمیره این نمیره معاند نی مقصره مقصر ایمان داره ایمانش کمه یا ایمان نیست اصلن معانده یا ایمانش خیلی خیلی کمرنگه قاصره یا ایمانش میانگینه مقصره

کسی مقصره شراب میخوره زنا میکنه فلان میکنه نمازم میخونه این مقصره ؟‌یا نه مقصر نیست ولی اهل جهنمه نخیر ،‌ طبق این دو نصه این دو نص و آیات دیگر کسانیکه ایمان بالله دارن و ایمان یوم الاخر دارن اینا اهل 4117 حالا کسیکه معاندست با گفته خدا این امان بالله داره ؟ نداره دیگه

کسی که با یک با یک کلمه خدا معاندست این امان بالله نداره اصلن بنابراین ایمان دارای درجاتیست ایمانش کمه کمه زیاده متوسطه فرق میکنه بنابراین ما این حدیثو نمیتونیم قبول کنیم

بله بله ،‌بعضی جا ما اشتباه داریم بعضی جاها اونا اشتباه دارن بعضی جاها هردو اشتباه داریم ولایته ،‌خب ولایت عرض میکنیم ولایت غیر اصالته اگر رسالت منکر باشد کسی خب کافره ولی ولایتو منکر باشد اگه عناد داشته باشد کافره

شکی نیست، با زن کتابیم میشه ازدواج کرد به نص آیه سوره ماعده …

نه معاندن نه مرتد…

اصول اصلی اصول فرعیه ما اصول اصلی داریم که توحیدو نبوتو معاده و اصول فرعی داریم که …