پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

۱-بیان اینکه آیه روزه برشرایع قبلی جایز بوده است یا خیر؟ ودر صورت وجوب آیا مانند روزه مسلمانان بوده است؟ ۲-شرح آیه ی « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» که بیانگر وجود روزه در شرایع گذشته است. ۳-اشاره به آیاتی از کتب عهدین که نماینگر وجود روزه در شرایع گذشته است. ۴-توضیحی حول روزه سکوت و بیان اینکه این روزه در شریعت اسلام حرام است (ایشان در این مساله تغییر نظر داده اند) ۵-اشاره به اینکه نماز نیز در شرایع گذشته وجود داشته است با محوریت برخی از آیات قران

جلسه صد و چهل و هشتم درس تفسیر موضوعی قرآن کریم

رسالت (احکام اشتراکی و اختلافی میان شرایع «روزه و نماز»)

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِهِ الطَّاهِرِینَ».

این مطلب کراراً عرض شد که اختلافاتی که احیاناً بین پنج شریعت برای اولی‌العزم من الرسل است، این اختلاف در اصول احکام هرگز نیست و در فروع احکام هم، آن فروعی که اصالت دارند، از نظر وجوب یا از نظر حرمت، هرگز نیست. بلکه در بعضی از اشکال احیاناً، یا احیاناً به عنوان ابتلاء و امتحان، یا احیاناً به عنوان این‌که بعضی از احکام هست که نمی­تواند ابدیت داشته باشد إلی یوم الدین، بلکه احکامی است که در برهه­ای از زمان حاکمیت دارد و بعداً باید حکمی بیاید که إلی یوم الدین باشد. اختلافاتی که احیاناً بین شرایع هست، از این قبیل است.

ما در فروع احکام، دیروز یک مثال را عرض کردیم که راجع به حرمت تزاوج بین کافر و مسلمه و کافره و مسلم بود. شرحش را عرض کردیم و احتمالات آن را هم گفتیم. حال واجبات را بحث می­کنیم، محرمات را هم باید بحث کنیم.

– بالاخره مشخص نشد. جئت فرمودید همان موقع جایز بوده است.

– بله، جایز بوده است. برای چه کسی جایز بوده است؟ مسلّم برای جناب نوح، و جناب لوط، و جناب آسیه قطعاً جایز بوده است. برای أمت آن‌ها، ما نمی­دانیم. پس این قابل استثناء است و اگر آیاتی در قرآن شریف، نکاح مشرکه را از برای مسلم، و انکاح مسلمه را از برای کتابی جایز نیست، این ثابت نیست که در شرایع قبل هم جایز نبوده است. احتمال این هست که این «أُولٰئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» (بقره، آیه 221) این مطلب را تثبیت می­کند که اگر دعوت إلی النار بود احتمالاً یا ظناً این حرام است؛ چون دعوت إلی النار به طور کلی معامله را از بین می­برد. و اما اگر نوعاً دعوت إلی النار است یا احتمالاً یا ظناً یا هر چه، در این‌جا حرام خواهد شد.

از جمله واجباتی که در کل شرایع مقدسه الهیه واجب است عبادة الله است. هیچ پیغمبری نمی­آید بگوید شما عبادت خدا را نکنید. و این عبادت خداوند، تبلور آن و مرحله علیای آن عبارت است از صلاة، در کل ادیان ما صلاة داریم، «بیننا و بین الرب صلاة، بیننا و بین الخلق زکاة»، هم صلاة داریم در کل ادیان، هم زکات داریم در کل ادیان، چهره صلاة طور دیگر است، مطلب دیگری است. هم صوم داریم در کل ادیان، هم حج داریم در کل ادیان، هم امر به معروف و نهی از منکر داریم در کل ادیان، هم تولی و تبری داریم در کل ادیان. تمام فروع اصلیه­ی دینیه که در اسلام هست که واجبات باشد، ما در کل ادیان داریم. محرمات اصلیه، قتل نفس، زنا، سرقت، هتک حرمت، افتراء، غیبت، دروغ و… تمام این­ها در کل ادیان وجود دارد و قرآن که هیمنه دارد و احاطه دارد و نگرش بسیار وسیع و محیطی دارد نسبت به کل ادیان، اصول و آن مراحل علیای این مطالب را به عنوان ضابطه و قاعده ذکر می­کند، از جمله صوم. کتاب را باز کنید.

– در کل ادیان بوده است؟

– در کل ادیان. از آدم بوده است به بعد.

– همین محل بحث است؟

– بله، همین است. حالا بحث می­کنیم. فعلاً ما در صوم، آیات صوم را ملاحظه بفرمایید. از آیات صوم، ما استفاده­های گوناگونی داریم. آنچه مورد بحث ما است این است‌که آیا همان‌طور که صوم بر مسلمان­ها واجب است، بر أمم گذشته هم واجب بوده است یا خیر؟ یک، دوم: آیا همان صومی که بر ما واجب است بر أمم گذشته واجب بوده است یا خیر؟ جواب این خیر است و از خود آیات استفاده می­کنیم، این آیاتی که بحث می­کنیم، سوم: آیا همان‌طور که در أمت اسلام صوم به معنای پرهیز از عمل جنسی و خوراکی و آشامیدنی است، و صوم دیگری در اسلام نیست، آیا در سایر ادیان، صوم دیگری بوده است یا نه؟ جواب این است که بله، آیا این صوم هم بوده است که واجب باشد پرهیز از عمل جنسی، و خوراکی و آشامیدنی؟ بله، تمام این بله­ها و نه­ها را ما از آیات صوم استفاده می­کنیم.

آیاتی هم از تورات، بنده نقل در این‌جا کردم، که آن آیات هم، نه به حساب این‌که چون در تورات هست تصدیق هم می­کنیم، چون تورات، تحریف هم دارد، به حساب این‌که قرآن اشاره می­کند. چون قرآن بر کل کتب آسمانی قبل هیمنه دارد. مثلاً در این موضوع، بعد خواهیم دید که صوم قبلاً در میان أمم گذشته، 24 ساعته بوده است، یعنی وقتی مغرب می­خوردند، بعد دوباره خوردن، و آشامیدن و عمل جنسی حرام بوده است تا فردای مغرب، در اول اسلام هم همین­طور بوده است. و بعداً «فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ» (بقره، آیه 187) إلی آخر، این از قبیل چیزهایی است که تصدیق می­کند تورات را که صوم، از مغرب تا مغرب بوده است، یعنی بین مغرب تا مغرب، حق نداشتند که این سه محذور و این سه جریان را عمل کنند. و قرآن که نسخ فرموده است، چون شریعت سهله سمحه هم هست، مقداری از مدت را حذف فرموده است.

از نظر زمان، اگر قبلاً رمضان نبوده است ولی در غیر رمضان بوده است، بالأخره صوم بوده است. صوم‌های واجب و صوم­های مستحب که ما داریم، آن­ها هم صوم­های واجب مستمری، و صوم­های مستحب داشته­اند. صوم به نذر داشته­اند، صوم به عهد داشته­اند، صوم به قسم داشته­اند. صوم به عنوان عبادت مستحبه داشته­اند، و صوم مستمره در کل ایام سنه هم داشته­اند. منتها عبادات آن‌ها از ما سخت­تر بوده است.

– از همین آیه شریفه استفاده می­کنیم همان ماه رمضان بوده است.

– خیر، حالا بحث می­کنیم. آیات را ملاحظه بفرمایید. بسم الله الرحمن الرحیم «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ» (همان، آیه 183) صیام غیر از صوم است. «الصِّيَامُ» فرمود و «صوم» نفرمود، علتش روشن است؛ چون صوم، مصدر فردی است، و صیام از مصاومه است «صاوَمَ یُصاوِمُ مُصاوَمَةً»، اما صوم «صامَ یَصُومُ صَوماً» پس صوم مصدر فردی است. اما قرآن «صیام» فرمود؛ چرا؟ برای این‌که همان‌طور که ما صوم را انجام می­دهیم، صوم هم ما را انجام می­دهد. چطور؟ «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»، همان‌طور که ما خودداری می­کنیم از عمل جنسی و خوردن و آشامیدن، این سه هم تقوا در ما ایجاد می­کند، صیام است، صوم نیست. تفصیل آن را در تفسیر مراجعه بفرمایید.

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ» بر چه کسی؟ بر «الَّذِينَ آمَنُوا»، از مقتضیات ایمان بالله، صیام لله است. اگر ایمان آورده است که باید صیام داشته باشد، و اگر ایمان نیاورده است باید ایمان بیاورد، و بعداً تکلیف صیام را انجام بدهد. بعد: «كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ» (همان) آیا در تشبیه، صد درصد مشبّه و مشبّهٌ‌به مثل هم هستند؟ یا در بعضی جهات؟ صد درصد که نیستند. فلانی مانند ماه است، یعنی همان­طور که ماه در آسمان است، این هم در آسمان است، ماه گرد است، این هم گرد است؟ این حرف­ها نیست. در بعضی از جهات، مشبّه و مشبّه­به با هم شرکت دارند. در این‌جا «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ» صیام هم نفرمود، بلکه فرمود: «الصِّيَامُ»، چرا «الصِّيَامُ»؟ برای این‌که صیام عبادتی است که مربوط به کل «الَّذِينَ آمَنُوا» است در کل شرایع مقدسه الهیه. «الصِّيَامُ»، نه «کتب علیکم صیامٌ» یا «کتب علیکم صومٌ» نخیر، سابقه دارد. چیزی که سابقه دارد و در عرف شریعةالله در میان کل متشرعین به شرایع­الله هست، و لذا «الصِّيَامُ باید باشد که الف و لام جنس است و یا استغراق، جنس هم باشد کافی است. حداقل جنس است.

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ»؛ «الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ» چه کسانی هستند؟ بعضی روایات دارد که «الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ» فقط انبیاء هستند که برای آن­ها یک شرف خاصی بود که فقط رمضان را روزه می­گرفتند و بقیه نه، البته این سخن، نقد دارد. این‌جا می­فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ»، «الَّذِينَ» چه کسانی هستد؟ یعنی «الَّذِينَ آمَنُوا» قبل، «الَّذِينَ آمَنُوا» در اسلام «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ [آمنوا] مِنْ قَبْلِكُمْ». «عَلَى الَّذِينَ [آمنوا] مِنْ قَبْلِكُمْ» فقط انبیاء هستند؟ اصلاً به انبیاء، «الَّذِينَ آمَنُوا» نمی­گویند. این­ها رأس الدائرة هستند، این­ها محور هستند، باید ایمانِ «بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ» (بقره، آیه 285) آورد، صدق «الَّذِينَ آمَنُوا» بر خصوص رسل که هیچ، بلکه «الَّذِينَ آمَنُوا» رسل را هم شامل شود، این، کار مشکلی است و نمی­شود. وانگهی حداقل مطلب این است که آیا «الَّذِينَ آمَنُوا» قبل از اسلام فقط رسل هستند؟ خیر، رسل و «الذین آمنوا معهم». صدق «آمنوا» بر «الذین آمنوا معهم» بیشتر است، از لحاظ این‌که به رسل «آمنوا» نمی­گویند؛ چون آن­ها محور اول هستند، وانگهی حداقل هم «كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ» یعنی «الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ من المؤمنین»، چون مشابهت در جریان دو بُعد از ایمان است.

حال، این جا کسی بیاید و بگوید: این تشبیه در همه جهت است. «علی الذین آمنوا من قبل»، باید سی روز شود چون ماه سی روز است. برای آن­ها باید رمضان باشد، ما هم رمضان، برای آن­ها فقط صوم، باید صوم از عمل جنسی و آشامیدن و خوردنی باشد، فقط، یعنی صوم صمت نباشد بر خلاف آیه­ای که راجع به مریم است، می­گوید خیر، این حرف­ها درست نیست. صوم ابعادی دارد. در اصل صوم مشابهت است، در زمانش، در تعدادش، در گوناگونی­اش، در وقت معیّنش، در این­ها آیه تضمین نمی­کند، فقط تضمینی که در آیه مبارکه است این است که «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ».

پس از آیه این مطلب را استفاده می­کنیم که کل مؤمنین در کل شرایع قبل از اسلام -کل مؤمنین نه رسل- مأمور به صیام بودند، وقت طور دیگر، تعداد طور دیگر، شرایط ایجابی و سلبی طور دیگر، خیر، صیام، و صیام به این معنا؛ از شهوات خودداری کردن لله. منتها از شهوات خودداری کردن لله، بعضی وقت‌ها سخت است، بعضی وقت­ها آسان است، آسان­تر است، بالأخره خودداری از شهوات است. خودداری از شهوات بطن و فرج که سه بعدی است؛ فرج، جنسی است و بطن هم خوردنی و آشامیدنی است. این خودداری در کل زمان­های سابقه عبارت بوده است از این‌که 24 ساعت، کما این‌که از آیه هم استفاده می‌کنیم، ولیکن در شریعت اسلام، این، «أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ» (همان، آیه 187) إلی آخر که بعداً ما استفاده می‌کنیم.

بعد از آن دارد: «أَيَّاماً مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذِينَ» (همان، آیه 184) بعد: «شَهْرُ رَمَضانَ»، (همان، آیه 185) بعد: «وَ إِذا سَأَلَكَ» (همان، آیه 186) بعد: «أُحِلَّ لَكُمْ». آیه 187 «أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ» پس معلوم می­شود که قبلاً حلال نبوده است. آقا، مگر «الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ» صیام نداشتند؟ بحث هم سر صیام است. پس، برای «الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ» عمل جنسی در «لَيْلَةَ الصِّيَامِ» جایز نبوده است، جایز نبوده است. در شریعت اسلام هم، تا این آیه که آیه مدنیه هم هست، در سیزده سال مکه، همان صیام قبلی بوده است. در مدینه هم قبل از این‌که آیه نازل شود، همان قبلی بوده است، «لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ» حرام بوده است، کما این‌که «عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ» حرام بوده است ولی در این‌جا حلال می‌شود. «أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ» بعد علت و جهت؛ «هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَ عَفَا عَنْكُمْ».

سؤال: آیا این «أُحِلَّ» فقط مربوط است به عمل جنسی که در شرایع قبل و قبل از این فتره مدنیه، حرام بوده، فقط عمل جنسی است؟ که در شرایع سابقه عمل جنسی در شب و روز صوم کلاً حرام بوده است، فقط اول افطار مثلاً یا خیر، أکل و شرب هم چنین است. أکل و شرب هم چنین است، از خود آیه استفاده می‌کنیم. و چرا فقط رفث إلی نساء؟ چون مهم­تر است. آیا شهوت أکل و شرب مهم­تر است؟ یا شهوت رفث إلی النساء؟ کسانی هستند که حاضرند از شکمشان، از اکلشان، از شربشان، از لباسشان، مکانشان و… کم بگذارند، ولی رفث إلی النساء داشته باشند. پس آن قله شهوات انسان­ها، زن و مرد، عبارت است از «الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ» و رفث نساء هم إلی الرجال. این را در محور ذکر کرده است. بقیه را در حاشیه، ملاحظه بفرمایید: «فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ» فقط؟ خیر.

– یک ماه نمی­تواند، چطور چیزی نخورد؟

– نه یک ماه. 24 ساعت را عرض می­کنم. یعنی مغرب که خوردند تا مغرب دیگر، نه بخورند نه بیاشامند و نه عمل جنسی کنند. این بوده است نه یک ماه. چه کسی گفت یک ماه؟ ببینید اول آن «أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ» این تحلیل اول، که از میان سه چیزی که مبطل صوم است و سه چیز بیشتر مبطل نیست، اگر چیزهای دیگری داریم مبطل نیست –آقایان نوعاً می­فرمایند مبطل است- ولی بر حسب کتاب و سنت، چیزهای دیگر مبطل نیست. سر زیر آب کردن مبطل نیست. غیّ مبطل نیست، ولو حرام باشد. اگر هم حرام باشد چیزهایی، مبطل نیست. صرف این‌که چیزی حرام باشد، در حالت صوم یعنی مبطل است؟ خیر. ابطال دلیل خاص لازم دارد.

آن سه محوری که در صوم حرام است و موجب بطلان صوم است، آن‌که اول است و مرکز است رفث است. «أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ» تا «فَالْآنَ»، «آن» چه زمانی است؟ «آن» یعنی حالا؟ ولو شب است، ولو روز است، ولو رمضان نیست؟ خیر، «فَالْآنَ» یعنی در این شریعت اسلام، از حالا حکم این­طور شد. «فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ» معنایش این نیست که این آیات در رمضان نازل شده باشد. چه لزومی دارد؟ نخیر، الآن یعنی در این شریعت اسلامیه، از حالا به بعد، حکم این است ولو چند ماه به رمضان مانده است. «فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ» امر عقیب حظر است. امر عقیب حظر چیست؟ اباحه است. اباحه را قبل گفت «أُحِلَّ». «أُحِلَّ» اباحه کرد، الآن تکرار می­کند «فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ».

«وَ ابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَ کُلُوا»، «کُلُوا» هم عقیب حظر باید باشد دیگر، «کُلُوا امر است؟ امر وجوبی است؟ آقایان! آیا «الآنَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا» یعنی بین مغرب تا سحر، «كُلُوا وَ اشْرَبُوا»، این امر وجوبی است؟ یا امر عقیب حظر است؟ اگر عقیب حظر نباشد که وجوب است، عقیب حظر است؛ چون قبلاً هم حظر ذکر شده است. آن‌که حظر بود چه بود؟ «أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ» که قبلاً حلال نبوده است. بعد «فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا» این سه کار را انجام دهید. تا چه وقتی؟ «حَتَّى يَتَبَيَّنَ» این سه کار که قبلاً حرام بوده است، این سه کار را جایز است انجام دهید، امر عقیب حظر است.

نتیجه: پس دو مطلب یا سه مطلب را استفاده می­کنیم که در شرایع قبلی:

1- صوم بوده است کما این‌که بر ما صوم است.

2- این سه چیزی که حرام است در نهار صیام، در لیل صیام هم حرام بوده است إلا وقتی افطار می­توان کرد که اول مغرب، خوردن، آشامیدن و رفث، با همدیگر.

ولکن بعداً تا طلوع فجر صادق تمام این­ها محرّم است. در شرایع سابقه، این­ها محرّم بوده، در شریعت اسلام هم در مکه مکرمه حرام بوده، تا حالا حرام بوده، الآن دارد حلال می­شود.

– «أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْلِ» (بقره، آیه 187) از آن زمان ظاهراً حلال شده است.

– حالا که دارد می­گوید حلال شده است دیگر، «أَتِمُّوا الصِّيامَ» بعد از آن است.

– ظاهراً در جنگ خندق بوده است.

– کاری نداریم چه زمانی بوده است. هر وقت بوده است، این سه قبلاً حرام بوده در شرایع سابقه و در شریعت اسلام، حالا حلال شده است.

– جنگ خندق در مدینه نبوده است؟

– بله در مدینه بوده است. ولی در مدینه، حتماً آیات باید در رمضان نازل شده باشد؟ چه لزومی دارد؟ بعد از آن «وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ» از جمله استدلالاتی که به این آیه کردیم و اشاره می­کنیم این است. ببینید این «فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ» و بعد «كُلُوا وَ اشْرَبُوا»، «حَتَّى يَتَبَيَّنَ» غایت چه چیزی است؟ «حَتَّى يَتَبَيَّنَ» غایت هر سه است دیگر. پس همان­طور که می­شود تا لحظه قبل از طلوع فجر خورد و آشامید، تا لحظه قبل از طلوع فجر هم می­توان عمل جنسی انجام داد. چه زمانی غسل می‌کنید؟ پس طهارت کبری که غسل از جنابت است برای صحت صوم واجب نیست. به آیه استدلال می­کنیم. این فقط اشاره بود.

«وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ» ببینید «أَتِمُّوا» حساب دارد. البته این‌جا نمی­خواهیم مفصل بحث کنیم، یعنی شب و روز صوم است، در وقتی که وقتِ صوم است، شب و روز صوم است، منتها شب از سه چیز خداوند صرف نظر کرده است، ولی بقیه چیزها چطور؟ دروغ گفتن در شب رمضان بدتر از دروغ گفتن در غیر ماه رمضان است. غیبت کردن و… در شب رمضان بدتر است که این‌جا مضاعف می­شود. البته قبلاً یه سری چیزها حرام بوده است، ولی الآن حلال شده است. «ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ».

حالا، در تورات شریف –این‌که می­گوییم شریف، منظور آن آیاتی است که البته توراتی است- اصل صیام ذکر شده است، اوقات صیام ذکر شده است، صوم واجب و صوم مستحب ذکر شده است، و این‌که این سه چیز هم حرام بوده است، ذکر شده است. این‌جا تصادق بین تورات و قرآن شریف است. صفحه دوازده، در صفحه دوازده نوشته­ایم: «إنه كان من الطقوس المتعوّدة بين كافة المليين» (الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن و السنة، ج ‏3، ص 12) طقوس أشکال عبادات است. صوم «كان من الطقوس المتعوّدة بين كافة المليين معمولا عندهم في البأساء و الضراء غير المترقبة.» در کتاب یونس فصل 5 آیه 3. کتب انبیاء که حدود پنجاه کتاب نسبت به انبیاء است که مجموع است در عهدین، تورات اصلی و ملحقاتش، و انجیل اصلی و ملحقاتش، این کتاب یونس است.

– 113 کتاب فرموده بودید.

– بله، ولی آن که موجود است، این‌قدر نیست. «و لقد صام موسى و إيليا و المسيح‏». ایلیا یحیی است. «و لقد صام موسى و إيليا و المسيح (ع) أربعين يوماً» پس صوم بوده است. حالا برای انبیاء، برای غیر انبیاء، کلاً بحث می­شود. تث، تثنیه است. تثنیة التورات که از اسفار خمسه تورات است. فصل 9 از آیه 1 تا 9، و سِفر الملوک، فصل 19 آیه 8، و انجیل متّی، فصل 4 آیه 2. «و اليهود كانوا يصومون»، کل آن‌ها، نه فقط انبیاء «و اليهود كانوا يصومون إظهاراً للمسكنة و تخضعاً عند اللّه و اعترافاً بخطاياهم و توبةً إلى اللّه بغية مرضاة اللّه» زبور داود، فصل 20 آیه 26، و سموئیل فصل 7 آیه 6، و 2 سموئیل فصل 12 آیه 16، نحمیاء (از کتب انبیاء است که نحمیاء هم از انبیاء بنی‌اسرائیل است)، فصل 9 آیه 1، و 1 تا 36 و 9 از نحمیاء: «لا سيما عند المصائب كانوا يصومون و يصوّمون‏ الرضّع بل و الحيوان»، بچه­ها را از شیر می‌گرفتند، یعنی آن‌قدر این­ها در حال خضوع، متقید به ترک شهوات بودند حتی بچه­ای که مکلف نیست، بچه­ها را از شیر می­گرفتند که جیغ و داد و فریاد، بزرگان و کوچکترها ناله و زاری إلی الله تا خداوند گناهان آن­ها را ببخشد.

– در شرایع آن‌ها که نبوده؟ که بچه­ها را از شیر بگیرند.

– پس چه بوده است؟

– در شریعت نیست.

– بله، منتها نه این‌که ظلم به بچه کوچک بشود، برای این‌که این ضجه­ای که بلند می­شود خودش یک حساب و دعای خاصی دارد. یوئیل، فصل 2 آیه 16، دانیال فصل 10 آیه 2 و 3: «بداية الصوم عندهم إمساكاً عن الأكل و الشرب» البته فقط اکل و شرب نیست، اصل آن رفث إلی النساء است. این خلاصه­ای است از آنچه را که من آدرس می‌دهم.

«بداية الصوم عندهم إمساكاً عن الأكل و الشرب کان منذ غروب الشمس إلی غروبٍ ثان» این را قرآن تصدیق کرده است. «منذ غروب الشمس إلی غروب ثان» البته غروب به حساب ما مغرب، چون «ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ» نه این‌که إلی الغروب.

– یک 24 ساعته روزه می‌گرفتند؟

– 24 ساعت، نه یک 24 ساعت، روزه آن‌ها 24 ساعت بوده، نه یک 24 ساعت. حالا أربعین بود، عشرین بود، عشره بود، ثلاثین بود یا هر چه بود.

– روز بعدی چطور؟

– این بحث دیگر است. ببینید. روزه­های آن‌ها گوناگون بود. بعضی روزها متتابع بود، بعضی روزه­ها فردی بود. روزه­های متتابع، روزهایی است که ماه رمضان بر ما فرض شده و واجب شده است. روزهای فردی، نذر روزه، یا برای استکانت یا تضرع یا غیره، مثلاً یک روز یا دو روز روزه می­گرفتند. یا این‌که بیشتر یا کمتر، آن بستگی دارد.

– متتابع هست، 24 ساعته نباید بخورند؟ چگونه است؟

– خیر، غروب تا غروب.

– پس بعدی چه می­شود؟

– بعدی هم همین­طوری است. غروب تا غروب روزه می­گیرد. یعنی افطار می­کند، بعد روزه است تا غروب دیگر، باز می­خورد تا غروب دیگر

– منظور این است که خود 24 ساعت نیست.

– کمتر است بله. در شب هم روزه بودند. 24 ساعت که می­گویم به این حساب است.

«بداية الصوم عندهم إمساكاً عن الأكل و الشرب كان منذ غروب الشمس إلى غروبٍ ثان و ذلك هو الصوم الأعظم لكل سنة مرة مرسومة عندهم‏» منتها مرة یک روز را نمی­خواهد بگوید. مثل ما که هر سال یک مرتبه روزه می­گیریم و سی روز است. آن‌ها هم یک مرتبه داشته­اند ولی چند روز است، ما نمی­دانیم.

«و كانوا يصومون أياماً كذكرى لانهدام أورشليم» برای این‌که اورشلیم در دست بت­پرست­ها بود، این­ها فعالیت­هایی داشته­اند از جمله دعا و از جمله صوم. روزهایی را روزه می­گرفتند برای این‌که اورشلیم منهدم شود.

– «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ»، این «کَما» نمی­خواهد کیفیت صوم را هم بگوید؟

– قبل از این‌که تشریف بیاورید عرض کردم، در کتاب هم مطالعه کنید. در تشبیه فقط بعضی از جهات کافی است، بقیه را استغراق دلیل می­خواهد.

– «كذكرى لانهدام أورشليم» ظاهراً حمله کردند، خراب کرده بودند.

– بله دیگر، یعنی مشرکین اورشلیم را گرفته بودند، و اورشلیم هم دو مرتبه خراب شد. و یهودی دلشان می­خواست وارد اورشلیم شوند و این­ها بروند؛ مشرکین بروند.

«و كان الأتقياء منهم يصومون كل أسبوع يومي الثاني و الخامس». لوقا فصل 18 آیه 12: «و لقد قال المسیح (ع) إن تلاميذه سوف يصومون بعده» انجیل لوقا فصل 5 آیه 34 و 35. «فحياة الحواريين- إذاً- و المؤمنين كانت حياة نكران اللذات و المشتهيات، و الصيامات». فصل 2 انجیل إلی غرناطیین. این انجیل بعضی از اتباع مسیح است إلی غرناطیین، فصل 11، 2 غرناطیین. چون نامه إلی غرناطیین دوتا است. این دومی از آن است که برای پولس است فصل 11 آیه 27. «و لقد كان السيد المسيح يصوم، و الحواريون عند اللزوم» متی 6، 16، 18 و اول إلی یادم نیست عین چه بود، باید یادم بیاید. 3:13. «فالصوم عون للتوبة و القدسية و التقوى لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ». این چیزی است که ما از عهدین استفاده می­کنیم.

بنابراین صوم بوده است و این خصوصیت را ما تصدیق می­کنیم، این صومی که بوده است، این صوم بین الغروب و الغروب، یعنی مقداری خوردن و آشامیدن و عمل جنسی، بعد حرام، در قرآن شریف این تحلیل شد، کما این‌که آیات آن را ملاحظه فرمودید.

– یعنی برای سحری دیگر، برنامه­ها تمام است؟

– بله، تمام. و یکی از خصوصیات شریعت سمحه سهله همین است که مثلاً «رَبَّنَا وَ لاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنَا» (بقره، آیه 286) آخر سوره بقره. یک احکامی که از نظر تحریم یا از نظر ایجاب سخت بود، خداوند تخفیف داد، و حساب تخفیف چند جهت است؛ یکی این است که اصولاً در یک مدت خاصی به عنوان ابتلا و امتحان می­شود حکم سختی را آورد و إلا سخت بودن این حکم، یک حالت مصلحتی علی طول الخط ندارد. آن‌که حالت مصلحتی إلی یوم القیامة دارد، آن را خداوند در شریعت اسلام، ابقا فرموده، و آن‌هایی که سخت­تر بوده است در واجبات، یا سخت­تر بوده است در محرّمات، آن را به طور کلی در کل احکام واجبه و محرمه برطرف فرموده است. این صوم.

– احکامی که برای قوم یهود بود، این به خاطر خیانت­هایی بود که داشتند؟

– قسمت­هایی از آن، بله.

– پس این نباید برای مسیح باشد؟

– آخر شریعت اسرائیل نسخ نشده است کلاً تا شریعت قرآن، یعنی شریعت تورات همین‌طور محکَّم بوده است، بر مسیح هم محکَّم بوده است، بعد از ششصد سال هم محکَّم بوده است، و این در یک فتره خاصی است. درست است، بعضی وقت­ها -ما این نمونه­اش را داریم- زلزله می­شود در فلان شهر چون گروهی مستحق هستند، اما گروه دیگری که متقی هستند زلزله برای آن‌ها عذاب نیست، برای آن‌ها تربیت و امتحان است. این هم همین‌طور است.

راجع به صوم صمت، در قرآن شریف، نسبت به صوم صمت آیه­ای داریم که مربوط است به حضرت مریم (س) که «إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمٰنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيّاً» (مریم، آیه 26) کسی بیاید و بگوید: این «إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمٰنِ صَوْماً» ثابت می­کند که در شریعت تورات، چون حضرت مریم (س) تابع شریعت تورات بوده است، چون مسیح که هنوز نیامده است، و هنوز هم مطلبی نشده است، تازه مسیح متولد شده است و نبوت و کتاب و این حرف­ها بالفعل نیست. حضرت مریم (س) که تابع شریعت تورات بودند، نذر فرمودند «لِلرَّحْمٰنِ صَوْماً»، چه صومی؟ «فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيّاً». «الْيَوْمَ» یا مجموع شب و روز باشد، یا روز باشد در این بحث نداریم، بالأخره، در مدت خاصی، یا کل روز است، یا کل روز با شب است، به استثناء آن وقت­هایی که می‌شود افطار کرد، که این‌جا افطار به کلام است، «إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمٰنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيّاً» تکلم با انسان، به طور کلی، در این صومی که نذر شده است حرام است.

کاری نداریم به این‌که، آیا این صومی که نذر شده است، عنوان وجوب غیر نذر هم داشته است یا خیر؟ دلیلی نداریم. ممکن است کاری عنوان وجوب غیر نذر دارد در یک مقدار معیّنی، ولکن بعداً هم نذر می­کنند در وقت غیر معیّن، احیاناً نه، یک عملی است که هیچ وقت واجب نیست مثل نماز شب، نماز شب که بر مسلمان­ها واجب نیست اگر نذر کرد کسی که مقداری نماز شب بخواند، واجب می­شود یا نه؟ بله، پس این «إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمٰنِ صَوْماً» دلیل نیست بر این‌که صوم سکوت از واجبات بوده است، دلیل بر نفی هم نیست. فقط دلیل است بر این‌که از جمله احکام شریعت تورات این بوده است که می­شد انسان بر خودش الزام کند صوماً که مدتی سخن نگوید. این در اسلام نیست. در اسلام، صوم صمت باطل است و صوم صمت بدعت است و قرآن شریف، صوم صمت را نسخ کرده است. چرا؟ برای این‌که آیات مربوط به صیام منحصر کرده است صیام را به پرهیز کردن از این سه چیز. این انحصار، صوم صمت را که از جمله صوم­های تورات و انجیل بوده است، از بین برده است.

حالا، اگر کسی در این‌جا بیاید و بگوید: «إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمٰنِ صَوْماً» صوم را در شریعت تورات، منحصر می­کند به صوم صمت؟ می­گوییم نخیر، نفرمود: «إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمٰنِ الصّوم» صوماً، پس ممکن است دو نوع صوم باشد، کما این‌که حتماً هم هست، چون صوم از، خودداری از آن سه چیز، مسلّم بوده است، قرآن می‌فرماید، تورات هم گفت و قرآن تصدیق کرد. یک صوم دیگر هم بوده است. ممکن است صوم سومی هم بوده باشد که ما خبر نداریم، ولکن صوم از تکلم که صوم صمت است در شریعت تورات بوده است به این معنا که می­شد نذر کنند و وقتی که نذر شد، صوم صمت، واجب می­شود. ولی در شریعت اسلام، نه صوم صمت داریم اصلاً، و نه صوم صمت داریم نذراً. البته حکم این است که انسان باید زبان خود را نگاه دارد. در غیر رمضان باید نگاه دارد به طور عام، در رمضان باید بیشتر نگاه دارد. همان‌طور که در روایات زیادی ما داریم که عبادت کردن در رمضان، آن عبادتی که مخصوص رمضان نباشد، عبادت کردن در رمضان، ثوابش بالاتر است، و گناه کردن در رمضان، گناهش بیشتر است. پس صمتی که در اسلام هست، صمتی که اصلی باشد، یا صمتی که صومی باشد ما نداریم، فلذا صوم صمت را، خداوند در اسلام نسخ فرموده است.

این بحثی راجع به صوم. راجع به صلاة. راجع به صلاة، کل شرایع الهیه، صلاة داشته­اند؛ چون عبادت خدا دو بُعد است: یک بُعد ایجابی و یک بعد سلبی. تخلیه است و تحلیه، «لا إله، إلا الله» سلب غلط و ایجاب صحیح، ما با صوم سلب غلط می­کنیم، شهوات را دور می­کنیم «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» که این تمرینی باشد از برای ما، یک ورزشی باشد از برای ما، وقتی که در رمضان، از زن حلال، از غذای حلال، از شرب حلال، ما ممنوع هستیم و حرام است، بعد از رمضان «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» پس از حرام به طریق أولی ما تجنّب می­کنیم. کما این‌که در باب إحرام هم همین‌طور است. در باب إحرام، چیزهایی در حال إحرام و ارض حرم، حرام است که در حالت دیگر حرام نیست. این چه چیزی است؟ این تدریبی است، «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» در این‌جا می­آید. اگر انسان در حرم حق ندارد مورچه را اذیت کند، حق ندارد چه کند، حق ندارد چه کند، این حاجی، وقتی حج درستی انجام داد بعداً حواس او جمع است که به انسان به طریق أولی حق ندارد اذیت کند، این را تمرین می­دهند که اصلاً نباید اذیت کند، حتی به یک گیاه اذیت کند. به حیوان، یا کندن گیاه حرم، از برای کسی که آن‌جا برای حج می­رود، این حرام است، إلا ما استُثنی.

در باب صوم و صلاة هم همین‌طور است. صوم جهت نسخ دارد و صلاة جهت اثبات دارد. صوم انسان را از شهوات تخلیه می­کند، این شهوات که موانع است و ظلمات است بین انسان و حق سبحانه و تعالی، این، تخلیه است، بعد از تخلیه آلهه إلا الله، بعداً تخلیه نفس أماره بالسوء از مشتهیات اصلیه­ای که رأس الزاویه در مشتهیات هستند، حتی از حلال هم ممنوع است. این برای صوم، صلاة، صلاة اتجاه إلی الله است، آن سلب و این ایجاب است، و هر دوی سلب و ایجاب در کل شرایع الهیه هست. در کل شرایع صلاة هست. صلاة چطور است؟

من یادم است در بیمارستان الیزابت که بستری بودم خیلی وقت پیش، در اتریش، نماز می­خواندم، رکوع و سجود، پرستار دوید و من را نگاه داشت، خیال کرد من غش کرده­ام، نمازم را خواندم. بعد او گفت: چه شده است؟ گفتم: نماز ما این است. گفت: نماز ما ایستاده است. گفتم: شما بی‌خود می­کنید، نماز شما هم رکوع دارد و سجود دارد به دلیل این آیه از انجیل و این آیه از تورات. اصلاً رکن اصلی نماز، از نظر خضوع، رکوع است در مرحله أولی، و سجود است در مرحله ثانیه. نماز آن‌ها رکوع داشته است، سجود داشته است، قیام داشته است، طبعاً ذکر داشته است، اما به این شکل، لزومی ندارد باشد، مگر همه نمازهای ما یک شکل است؟ ما نماز میت که می­خوانیم، مانند نمازهای دیگر است؟ نماز آیات مانند نمازهای دیگر است؟ همه نماز است. نماز آیات نماز است، نماز طواف نماز است، نماز میت نماز است. همه نماز است. همه این­ها ایقاد نور است بین ما و بین رب، منتها هر کدام شکل خاصی دارد. نماز مسافر، نماز غیر مسافر، نماز صلاة الغرقی که یک تکبیر بگوید نماز است، کسی که در حال غرق شدن است، نماز از او ساقط نیست، فقط حداقل این است که یک تکبیر بگوید، این به جای هر دو نماز ظهر و عصر او حساب می­شود.

کما این‌که در شریعت اسلام، این اختلاف­های صوری و چهره­ای در اوقات مختلف، حالات مختلف، اوضاع مختلف است، صلاة­های قبلی برای شرایع سابقه هم لزوم ندارد که مانند ما باشد، حتماً صبح و ظهر و عصر و چه، حتماً دو رکعت، سه رکعت، چهار رکعت، این­ها که حمد نداشتند، حمد قرآن نداشتند این­ها، سوره­های قرآن نداشتند، یا مثلاً تشهد داشتند، ما در تشهد می­گوییم: «أَشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ وَ رَسُولُهُ»، او می‌گوید: «أَشهَدُ أَنَّ مُوسی عَبدُهُ وَ رَسُولُهُ» آن یکی می­گوید: «عیسی عَبدُهُ وَ رَسُولُهُ» آن یکی می­گوید «نوح عَبدُهُ وَ رَسُولُهُ» نمی­گویم حتمیت دارد، ولی این‌طور نیست که در شریعت نوح، اگر فرض کنید دو سوره دارد، یکی قبل یکی بعد، حتماً قبل باید حمد باشد و سوره بعد، قرآن نازل نشده است. در رکوع و سجود بله، در رکوع و سجود اذکار عامه­ای است که حالا آن‌جا به چه صورت بوده است، بالأخره ذکرالله بوده است. اما در تشهد، ما که اسم رسول­الله (ص) را می­بریم، آن­ها هم رسول خودشان، اگر هم لزوم داشته باشد اسم او را. اما رکوع و سجود بوده است. جماعت هم بوده است، نماز جماعت منحصر به اسلام نیست، بلکه در شریعت تورات بوده است، در شریعت تورات و شریعت انجیل که تابع تورات است، بوده است، و آیاتی در مورد این مطلب، ما در قرآن شریف داریم. اول، صلاة در کل شرایع، بعد رکوع و سجود در کل شرایع، بعد جماعت در کل شرایع. حالا شکل آن در اسلام، شکل بالاتری است و حالت استمراری دارد، مطلب دیگری است.

مثلاً در سوره بقره آیه 43 می‌فرماید: «يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا» (بقره، آیه 40) تا به این‌جا می‌رسد: «وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ» (همان، آیه 43) به بنی‌اسرائیل می­فرماید. نفرمود وقتی مسلمان شدید «وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ» نخیر، «وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ» تا آیه بعد، آیه 45: «وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَةِ» چه کسی؟ بنی­اسرائیل. «وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَةِ وَ إِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِينَ * الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاَقُو رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» (همان، آیات 45 و 46) تمام این‌ها برای یهود است. برای مسلمان­ها هم داریم. برای مسلمان­ها در همین سوره بقره آیه 153: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» این برای مؤمنین به اسلام، و لکن قبلاً آیه­ی «وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ» آیه 43 سوره­ی بقره، بعد آیه دیگر، و بعد: «وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَةِ وَ إِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِينَ» تا آخر، این خطاب به یهود است. پس صبر داشتند. صبر عمده مطلبش صوم است، آن چیزی که صبر و خودداری از شهوات را تحقق می­دهد، صوم است. و لذا در قسمتی از روایات، صبر به صوم تفسیر شده است، البته این تفسیر مصداقی است، تفسیر مفهومی نیست، صبر تمام خودداری­های از کل شهوات است در تمام اوقات. اما آن‌که تبلور دارد و نمود بسیار روشنی دارد عبارت است از صوم. و صلاة که معلوم است.

این برای یهود. بعد، سوره نساء آیه­ی 103: «إِنَّ الصَّلاَةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَاباً مَوْقُوتاً»، این «كَانَتْ» به کجا می­خورد؟ از اول که ایمان در کار بود. چون فقط «عَلَى الْمُؤْمِنِينَ»، نفرمود «علی هؤلاء المؤمنین»، خداوند دارد با ما صحبت می­کند، «إِنَّ الصَّلاَةَ» این صلاة با خصوصیات و جهاتی که دارد، اصل صلاة، اصل اتجاه إلی الله، که رکوع دارد، که سجود دارد، که ذکر دارد، که آیات دارد، که چه دارد، این اصل «الصَّلاَةَ»، «كَانَتْ»، از چه موقعی؟ از وقتی که ایمانی در کار بوده و لازم بوده است در کار باشد لازم است. یعنی از زمان آدم، «إِنَّ الصَّلاَةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَاباً مَوْقُوتاً» این واجب بوده و واجب وقتی بوده است، نه این‌که هر وقت دلت خواست نماز بخوان. کما این‌که در اسلام ما هر وقت دلمان خواست نماز صبح را بخوانیم نیست، در وقت معیّن است نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشاء، در شرایع دیگر هم، اگر این پنج وقت نبوده، بالأخره وقت معیّن یا اوقات معیّنه­ای داشته است.

باز هم همین سوره­ی نساء، آیه 162: «لٰكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ» یعنی یهود و نصاری، راسخون فی العلم منحصر به ائمه نیست. دو آیه داریم. یکی راسخون فی العلم است که این در سوره­ی مبارکه آل‌عمران است و مصداق اعلای آن، رسول و ائمه (ع) هستند و معلوم است، ولی راسخون فی العلم منحصر به آن‌ها نیست به دلیل این آیه. «لٰكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ» از یهود و نصاری، دیگر در یهود و نصاری که پیغمبر و ائمه ما که تشریف ندارند، مگر یهود و نصاری همه معصوم هستند؟ اگر هم معصومین مراد است، نخیر، «لٰكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ» از یهود و نصاری، کسانی که ایمان آن‌ها به خدا درست است. که رسوخ در علم ایمان است در این‌جا، نه رسوخ در علم اصطلاحی.

آیه 162 سوره نساء. «لٰكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ» مؤمنون چه کسانی هستند؟ یعنی کسانی که ایمان به رسالت اسلام آوردند، پس دوم مؤمنون، اول هم «الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ»، در این‌جا راسخون فی العلم باید بگوید، چرا؟ برای این‌که ایمانی که در بین یهود و نصاری بود نوعاً سست بود. رسوخ نداشت، ثبات نداشت، و لذا فرمود: «لٰكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ» هر دو.

«وَ الْمُقِيمِينَ» این‌جا چرا «وَ الْمُقِيمِينَ» فرمود؟ بعد «وَ الْمُؤْتُونَ» فرمود؟ «وَ الْمُقِيمِينَ» چه چیزی اعرابش داد تا جر شد یا نصب شد؟ در این‌جا نصب است. «وَ الْمُقِيمِينَ الصَّلَاةَ» این از باب اختصاص است. یعنی آنچه بسیار بسیار خصوصیت دارد در چهره­های آشکار ایمان، اقام الصلاة است، و لذا فرمود: «وَ الْمُقِيمِينَ الصَّلاَةَ» یعنی «أخُصُّ الْمُقِيمِينَ الصَّلاَةَ» از چه کسانی؟ از «الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ». پس هم در مؤمنون اقام الصلاة است هم در «الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ». کسانی که ایمانشان سست است «يَأْتُونَ الصَّلاةَ» (توبه، آیه 54) صلاة درستی ندارند. «وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ» چرا؟ برای این‌که زکات پایین­تر از صلاة است. آن‌که بین زکات و صلاة اختصاص دارد در رسوخ ایمان، طبعاً صلاة مقدم است بر زکات، لا شکَّ، که جهت ایجابی است. کما این‌که «إلّا الله» مقدم است از نظر عمقی بر «لا إله». «لا إله» مقدمه است، ولکن «إلا الله» مقدم است. در این‌جا «وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ» که رابطه عادلانه با بندگان خدا لازم است. ولکن رابطه عادلانه با حق، الزم است. و لذا «وَالْمُقِيمِينَ الصَّلاَةَ» نمی­توانند اعتراض کنند که پس إعراب قرآن هم این‌طور است. می‌گوییم إعراب شما خراب است. عقل شما خراب است. «وَ الْمُقِيمِينَ الصَّلاَةَ» یعنی «أخصٌّ الْمُقِيمِينَ الصَّلاَةَ بالذّکر».

– عطف به کجا است؟

– عطف به قبل است. ببینید «لکنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ» واو عطف به قبل است. عطف به «وَ الْمُؤْمِنُونَ». کما این‌که «وَ الْمُؤْمِنُونَ» عطف به «الرَّاسِخُونَ» است.

– [سؤال]

– اصلاً این تبلور ایمان است، یعنی انسان وقتی ایمان به خدا و پیغمبر آورد، تبلور ایمان به چه چیزی است؟ به اقامه صلاة است، ممکن است آدم ایمان داشته باشد و اصلاً نماز نخواند، ببینید اول اصل را می‌گوید، «لکنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ» لکن نصب نمی­دهد؛ چون لکن مخفف است، «وَ الْمُؤْمِنُونَ» چه کاری می­کنند؟ «يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ» این اصل ایمان است که عقایدی است، بعد عملی. در عملی آن چیزی که بر همه مقدّم است، چیست؟ «وَ الْمُقِيمِينَ» عطف است، همان راسخون فی العلم و همان مؤمنون که «الْمُقِيمِينَ الصَّلاَةَ» است که از باب اختصاص در این‌جا منصوب شده است. «وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ» این سومی چه می­گوید؟ می­خواهد بگوید: چه مؤمنین کتابی قبل، چه مؤمنین قرآنی بعد، چه «الْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ» به طور عام، کما این‌که دو آیه یا سه آیه داریم که «إنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ النَّصَارَى وَ الصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ» (بقره، آیه 62) إلی آخر.

حالا این آیه تمام شود. «أُولٰئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْراً عَظِيماً» (نساء، آیه 162) آیات دیگری در باب اشتراک تکلیفی صلاة، در اصلش، در رکوعش، در سجودش، در خصوصیات، و در قبله­اش حتی هست، حتی قبله کل متشرعین مکه مکرمه بوده است. قدس هیچ‌گاه قبله نبوده، مگر در چند ماهی آن هم در بعد از هجرت إلی المدینة المنورة.

– فرمودید رکوع رکن نماز است؟

– بله، آیاتی که خواهیم خواند رکوع و سجود، اصلاً به عنوان نماز، رکوع و سجود است، «وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ» (حج، آیه 26) ابراهیم و موسی و غیره.

«اللَّهُمَّ اشْرَحْ صُدُورَنَا بِنُورِ الْعِلْمِ و الْإِیمَانِ وَ مَعَارِفِ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ وَ وَفِّقْنَا لِمَا تُحِبُّهُ وَ تَرْضَاهُ وَ جَنِّبْنَا عَمَّا لَا تُحِبُّهُ وَ لَا تَرْضَاهُ».

«وَ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ».