جلسه صد و چهلم درس خارج فقه

نماز (قبله)

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین

اللهم صل علی محمد و آل محمد

بحث ما از امروز راجع به قبله است. چون مقدمات صلاتی را از لحاظ طهارت و از لحاظ های دیگر تا اندازه ای بحث کردیم. فعلاً مقارنات صلاتی.

یک، واجبات خود صلاة است از حیث صلاة بودن که ارکان صلاة و واجبات غیر رکنی صلاة است عرض کردیم و یکی هم مقارنات صلاة است. آنچه در ضمن نماز واجب است. مقارنه اول این است که نماز از آغاز باید طرف قبله باشد و مقارنت بعدی، مکان غصبی نباشد، لباس غصبی نباشد و از این قبیل چیزها.

حالا بحث اول ما در مقارنه قولای صلاة، قبله است. در این که قبله مسلمین در طول عهد مکی و عهد مدنی چگونه است، اختلاف است. البته آنچه مشهور است بین مسلمون ها شیعتاً و سنتاً و احیاناً به عنوان ضرورت حساب کرده اند، این است که قبله مکی همون بیت المقدس بوده است. سیزده سال مسلمون ها قبلشون بیت المقدس بوده است و نه کعبه مکرمه.

نقطه مقابل این است که قبله مسلمون ها در مکه مکرمه همان کعبه بوده است، ولکن در مدینه منوره به جهاتی و حکمت هایی از پنج ماه تا هفده ماه قبله محول شد به قدس، بعد برگشت به کعبه مکرمه.

احتمال سوم این است که نظیر احتمال اول قبله مکی مسلمون ها همان کعبه بوده، اما پیامبر بزرگوار و مسلمون ها جوری می ایستادن که در مرحله اولی کعبه قبلشون باشه و در مرحله دوم قدس. چون بیت دارای چهار جانب است، یک جانبش طرف قدسه.

بنابراین جلوی کعبه در اون زاویه و در اون ضلعی که مقابل قدس است پیامبر بزرگوار و مسلمون ها در نماز می ایستادن که قبله اصلی و جلوتر، کعبه مکرمه و قبله فرعی و مقارن و عقب تر قدس باشه.

این سه احتمال، سه روایت هم برش وارد شده. روایات سنی و روایات شیعی. ولی بر حسب ترتیب و سبر و تقسیم معنوی و دلالی و زمینه اسلامی و امتحان باید گفت که اصولاً قبله در کل ادیان الهی کعبه بوده، این بحث اولمونه.

بحث دوم قبله در شریعت اسلام از آغاز عهد مکی کعبه بوده، حالا چه قدس هم در ضمن باشد، چه نباشد که دلیلی بر ضمن بودن و ضمن نبودن نداریم، فقط دلیل بر ضمن بودن روایتی است از روایات، اما اصل این است که قبله عهد مکی در سیزده سال کعبه بوده و بعداً مدینه به نص آیاتی از سوره بقره که بحث می کنیم، در مدینه پنج ماه تا هیفده ماه برحسب روایات محول شد قبله کعبه به قدس و بعد از پنج ماه یا سیزده ماه باز برگشت قبله به کعبه مکرمه.

ما برخلاف آنچه مشهور است بین مسلمون ها، شیعتاً و سنتاً قبول نداریم که قبله، قبله مکی فقط قبله قدس بوده، چون کسانی که می گویند قبله قدس بوده و روایاتی هم که در این زمینه هست میگن که قبله قدس بوده یعنی کعبه پشت بوده، یعنی توجه به کعبه اصلاً نبوده، ما میگیم یا توجه اول به کعبه بوده و توجه دوم به قدس بوده، اون قابل قبوله.

ولکن این حرف که قبله منحصر به فرد مسلمون ها در سیزده سال مکی قدس بوده و نه کعبه، یعنی کعبه نه اصل بوده و نه فرع بوده، در سیزده سال مکی که عهد اول اسلام است و تازه گروه بسیار کمی مسلمون شدن، آقایون  اینطور میگن نوعاً که قبله کلی قدس بوده و اصلاً کعبه قبله نبوده است، نه اصلاً و نه فرعاً. این حرف برخلاف آیاتی ست که در بقره است و مورد بحث امروز و روزهای دیگر خواهد بود.

حالا مطلب اول، دلیل بر اینکه اصولاً قبله در کل ادیان الهی کعبه بوده است، چیست؟

آیه مبارکه (إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ، فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ) [آل عمران: آیات ۹۶ و ۹۷] این آیه و نُظرای این آیه، این آیه محوری است. این آیه به عنوان محوری دلیل است براینکه اول بیتی که (وُضِعَ لِلنَّاسِ) و وضع للناس برای سکونت نبوده که.

آیا در کعبه هیچ کس سکونت کرده؟ تا چه رسد ناس؟ حتی یک نفر از انسان های کل تاریخ انسانیت، در کعبه سکونت کرده اند تا اینکه للناس، کل ناس و آیا این کعبه از برای سکونت کل ناس است ولی بعضی سکونت کرده اند، یک در میلیاردم مثلاً، غلطه اصلاً.

در هر بُعدی از ابعاد این (إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ) [آل عمران: آیه ۹۶] بیت از برای بیتوته زندگی و سکونت برای زندگی نبوده، بلکه این بیت، بیت عبادت است.

بیت، دو بیت است یا بیت سکونت است یا بیت عبادت است یا بیتی که هم سکونت است هم عبادت است. مثلاً شما در خانتون یک اتاق رو، یک جای معلوم رو، به عنوان مسجد خاص مقرر کردید، اینجا هم بیت سکونت است و هم بیت عبادت است. یا در خانتون جای مخصوصی برای نماز ندارید یا اصلاً نماز در خانه نمی خوانید در مسجد می خوانید، اینجا بیت سکونت است و نه عبادت یا به عکس.

شما عرض میشود که در مسجد، مساجد که مقرر است برای عبادت، برای سکونت نیست، برای خوابیدن و خوردن و آشامیدن وجریانات دیگر که در بیت حلال است، عرض می شود که در مسجد نیست.

بنابراین ما سه بیت داریم، یک بیت مجمع بیتین است که بیت سکونت و بیت عبادت است هر دو. یک بیت، بیت سکونت است فقط از نظر اصلی، یک بیت، بیت عبادت است فقط از نظر عبدی، از نظر اصلی.

حالا این آیه مبارکه (إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا) [آل عمران: آیه ۹۶] آیا بیت سکونت است؟ هرگز. آیا هم بیت سکونت است و هم بیت عبادت است؟ هرگز حتی برای یک فرد. برای یک فرد از آغازی که این بیت مقرر شد تاکنون و تا بعد الی یوم قیامت هیچ سابقه ندارد و بالفعل هم یکی، یک نفر سکونت، بله می شود رفت در بیت، بنده خودم در بیت رفتم، ولی برای سکونت بیتوته، خوابیدن، زندگی کردن، اصلاً نیست برای یک نفر تا چه رسد برای ناس.

(إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ) [آل عمران: آیه ۹۶] یعنی کل مردم. کل مردم که در طول تاریخ بیلیاردها و تیلیاردها در اکناف مختلف عالم، در شرق و غرب و شمال و جنوب عالم هستند، آیا این بیت این کعبه خدا وضع کرده است تکویناً و تشریعاً که کل مردم در این بیت سکونت کنند؟ این هم محال است و هم نسبت به بعضی از افراد هم ناشدنی ست و تاکنون نشده است.

بنابراین این بیت از برای بیتوته و سکونت نیست. از برای هم سکونت و هم عبادت هم نیست، چون سکونت به طور کلی منفصل است این بیت، بلکه این بیت از برای عبادت است.

حالا عبادت در این بیت یا دور این بیت؟ عبادت خدا نسبت به بیت الله حرام در بیت نیست. این وضع، نه وضع تکوینی ست و نه وضع تشریعی.

نه تکویناً خدا مقرر کرده است خدا در بیت خدا را عبادت کنند ناس و نه تشریعاً، بلکه تشریعاً در بُعد طواف است، صلاة است. کسی که مُرد متوجه به قبله باشد، این هاست. اما در داخل خود بیت همونطوریکه بیتوته و سکونت برای زندگی نیست، عبادت هم در بیت نیست، بلکه حول بیت است، حول بیت در چند بُعد. سه بُعد رو ما می دونیم.

یک بُعد طواف، بُعد دیگه طواف از نزدیکه. بُعد دیگر نماز و بُعد سوم هم این است که کسانی که میمیرن از مسلمون ها به طرف بیت، به طرف قبله عرض می شود که دفن شوند.

حالا با این تحلیل که از این آیه مبارکه می فهمیم که اصولاً بیت اصلی عبادت هایی که در محور اول این عبادت ها صلاة است و طواف است و طواف بیت هم صلاة است. صلاة است و طواف است و دفن کردن میت ها. میت های عرض می شود که کتابی یا مسلمان به طرف این بیت.

خب بنابراین آیا محور اصلی در (وُضِعَ لِلنَّاسِ) [آل عمران: آیه ۹۶] در این سه کدام است؟ سه تاست، صلاة طواف، عرض میشود که میت دفن کردن. این هر سه صلاته، چون محور اصلی در کل فروع دین نمازه.

خب بعد هم حج و صوم و این حرفا. چون محور اصلی صلاة است، پس قدر مسلم و متیقن و متقن (وُضِعَ لِلنَّاسِ) که این کعبه از برای ناس مقرر شده، از برای صلاة ناس است.

آیا می شود این قدر متیقن را عرض می شود که نادیده گرفت؟ می شود استثنا کرد؟ نه، چون اصولاً عمومات و اطلاقات دارای ابعادی هستند. بُعد قریب، بُعد أقرب، بُعد قریب، بُعد بعید، بُعد أبعد. این چهار مصداق را عمومات و اطلاقات دارند.

آیا می شود عموم یا اطلاقی رو تخصیص زد یا تقیید کرد و بُعد أقرب رو دور کرد؟ بُعد أقرب نصه، بُعد قریب ظاهره، بُعد بعید دون ظاهره، بُعد أبعد دون ظاهره.

بنابراین اگر بخواهند اطلاق یا عمومی رو تقیید کنند، درست کنند، حد بالاش این است که بُعد أبُعد را یا بُعد بعید را هم. اما بُعد أقرب را خلاف نصه. بُعد قریب را خلاف ظاهره کالنصه. بُعد بعید خلاف ظاهری ست که قابل تقییده و قابل تخصیصه.

بنابراین در این سه جهت که (إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ) [آل عمران: آیه ۹۶] (لِلنَّاسِ) در عبادت صلاة، بُعد اول. همه ادیان صلاة بوده، (لِلنَّاسِ) بُعد دوم که طوافه، (لِلنَّاسِ) بُعد سوم که دفنه. این ها واجبات اتجاع به طرف کعبه مکرمه است.

بنابراین صلاة را به هیچ وضعی از اوضاع نمی شود تقیید کرد. پس إلّا الصلاة، إلّا الصلاة در این (وُضِعَ لِلنَّاسِ) [آل عمران: آیه ۹۶] قابل قبول نیست، چون صلاة نصه، چون فرد اول اولی قطعی متیقن در وضع (وُضِعَ لِلنَّاسِ) عرض می شود که صلاته.

بنابراین اولاً صلاة بُعد اول نصی (وُضِعَ لِلنَّاسِ)، ثانیاً در میان کل ادیان و مذاهب صلاة بوده، صلاة بوده، صوم بوده، حج بوده، حج که طواف هست بوده و همچنین. حالا دفن میت متوجه به قبله، این رو بحث، بعداً بحث بعد می کنیم.

بنابراین صلاة و طواف، قدر مسلمِ مسلمِ الاول فالاول بوده است از برای (وُضِعَ لِلنَّاسِ). روی این اصل یهود، نصارا، ابراهیمی ها، نوحی ها، شریعت آدم، کل شرایع الهیه چه قبل از این نص اخیر و چه این نص اخیر چون ناسن دیگه، چون (إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ) [آل عمران: آیه ۹۶] هم للناسه اخیر.

ناس هم این ناسه اخیر است هم ناس های قبل. هر چه در طول زمان عقل و تکلیف، قبل از انسان، قبل از انسان اخیر و با انسان اخیر، الی یوم القیامه، در طول تاریخی و عرض جغرافی هر چه ناس بوده اند، این بیت هم از برای این ناس بوده است در ابعاد بیتوته عبادتی که بُعد اولش عرض می شود که صلاته.

رو این تحلیل مختصر ما از این آیه می فهمیم که قبله صلاة از برای کل مصلین، حتی کسانی که در قدس بودند و قدس براشون قبله ای بوده و محترم بوده و قابل قدسیت بوده، در اونجا هم کعبه بوده.

منتهی سوال، آیا یهود و نصارا که قدس را زیاد احترام می گذاشته اند، میشد پشت به قدس کنن در نمازشون و به طف کعبه؟ عرض می کنیم که اینجا نشسته، همونطوری که در احتمال دوم از احتمالاتی که عرض کردیم راجب قبله، احتمال دوم اینکه پیامبر بزرگوار و مسلمون ها در عهد مکی قبله اصلی را کعبه قرار دادند و قبله فرعی اون ضلع کعبه، اون ضلع، در برابر اون ضلع اصلی می ایستادن که در بُعد دوم قدس باشه.

حالا قدسیا هم یهود و نصارا و دیگران، یهود و نصارا درست است که قدس براشون قبله عرض می شود که مکان بسیار مقدسی بوده ولی قبله فرعی بوده، یعنی جوری طرف قدس می ایستادند که قبله نزدیکشون قدس و قبله دورشون کعبه.

منتهی این قبله نزدیک فرعی و قبله دور اصلی. چنانکه مسلمون ها که طرف کعبه می ایستادن در عهد مکی، قبله قریبشون أقرب در دو جهت بوده، أقرب از جهت اتجاع و أقرب از جهت امنیت. خب این قابل قبوله.

بنابراین کل مکلفین در طول تاریخ، زماناً و در عرض زمین، همه زمین ها، همه زمان ها، چه انسان های زمینی، چه انسان های آسمانی، کل مکلفین، انسان و جن و ملائکه و همه و همه، به طرف کعبه مأمورن که نماز بخوانند.

آیا این کعبه کدام است؟ کدام کعبه است؟ آیا این سنگ ها کعبه است؟ آیا زمین سطحی کعبه است؟ نخیر. این سنگ ها علامتی ست از برای اصل کعبه. اصل کعبه همان مربع زمینی ست. این مربع زمینی، این سطح زمینی، این کعبه است.

از طرف زمین ما برد به اون طرف زمین، اون طرف زمین به عمق آخر آسمان پشت زمین و طرف بالا به طرف آسمان و عمق آخر آسمان ها، یک استوانه نور است که کل عالم را در این جریان به هم می دوزد و این کل استوانه، قبله است.

برای فرشتگان که در آسمان ها هستند، برای انسان های کبیر که در آسمان ها هستند، استوانه ممتد این کعبه قبله است. برای فرشتگان و انسان ها هم که در زیر کره زمین ما در کراتی هستند، در آسمان هستند، همین عرض می شود که فضای ممتد، همین استوانه ممتد عرض می شود که قبله است.

بنابراین این (إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ) [آل عمران: آیه ۹۶] یعنی محل بیتوتهِ عبادتِ صلاتی در بُعد اول، بیتوته عبادتی از نزدیک مسجدالحرام، دورتر مکه، دورتر (فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا) (فَوَلُّوا) (فَأَيْنَمَا مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ) (وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ) [بقره: آیه ۱۵۰] سه بُعده.

یک بُعد داخل مسجدالحرام که خود کعبه قبله است. بُعد دوم، خارج از مسجدالحرام جوری که نمی توان توجه به کعبه کرد، خود عرض می شود که مسجدالحرام و خارج تر که مسجدالحرام هم عیناً نمی توان به موازات قبله قرار بگیرد دورتر یعنی جهت، جهت مسجدالحرام، پس خود کعبه اول، عرض می شود که خود مسجدالحرام دوم و جهت و شطر مسجدالحرام که بعد بحث کنیم سوم.

حالا کره زمین ما باشد، کرات دیگر باشد، آسمان ها باشد، آسمان های اطراف کره زمین، تمام برحسب تکلیف صلاتی موظف اند که به همین استوانه نور توجه کنند.

روی این مبنا ما اصلاً قبول نداریم که قدس اولیت داره، نه اولیت دارد، نه سند دارد. قبله اصلی از دور یا نزدیک از برای کل مکلفان عالم آفرینش، کعبه است، بله قدس می تواند فرعی باشد فرعی دو بُعدی.

یک بُعد فرعی این است که در طول سیزده سال عهد مکی، چنانکه عرض کردیم پیغمبر بزرگوار در ضلعی از اضلاع چهارگانه کعبه می ایستاد که اول کعبه قبله باشد، هم نزدیکتر از نظر مکانی، هم نزدیکتر از نظر امنیت. و بعداً جوری می ایستاد که قدس هم قبله دوم فرعی دورتر باشد، هم فرعی ست، هم دورتر.

بنابراین اصل کعبه، اگر این احتمال رو قبول کنیم و دلیلمون اینه که رد کنیم، ممکنه این طور باشه ممکنه نباشه، ولیکن اونیکه اصالت دارد این است که در سیزده سال مکی، کعبه مکرم قبله بوده یا با موازات با قدس یا بدون موازات، بالاخره اونیکه دلیل اصلی و قطعی داریم این است که کعبه بوده.

بالعکس در قدس اهل کتاب که نماز میخوندند در قدس یا غیر قدس، اونجایی که امکان داشته توجه به قدس توجه به کعبه باشد، خب هر دو جمع میشه و اونجایی که امکان نداشته یعنی خطی که وصل کند قدس را به کعبه و کسانی که از یهود و نصارا بخوان نماز بخونن، اگر به قدس توجه کنند کعبه پنهان می شود، این قابل قبول نیست. بلکه کعبه اصلیه. کعبه اصل است چه جمع بین قدس و کعبه باشد که قدس فرع است و کعبه اصله و چه نباشد کعبه عرض می شود که اصله.

حالا حرف های که یهود و نصارا زدن که قبله یهود چنین قبله نصارا چنین، اینا حرف هایی است که در قرآن شریف نیامده، فقط اشاراتی ست از اختلاف اون ها.

(صحبت حضار) حاج آقا اگه کعبه اصل بوده، خب چرا پیامبر دوباره درخواست کرده؟

(قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا) [بقره: آیه ۱۴۴] یعنی بعضی وقت ها.

بنابراین نقطه اولای بحث ما این است که کعبه مکرمه نه تنها برای مسلمون ها در کل عهدین مکی و مدنی عرض می شود که قبله بوده است، به جز پنج ماه یا هیفده ماه بر اساس روایات که در مدینه قبله متحول شد به قدس از نظر امتحان، نه تنها برای مسلمون ها بلکه برای کل اهل کتاب این عرض می شود که قبله بوده، این از نظر نماز.

از نظر طواف هم (وُضِعَ لِلنَّاسِ) [آل عمران: آیه ۹۶] بُعد اول این مطلق که نص است صلاة، بُعد دوم که ظاهر نص است طوافه. آدم طواف میکرد، موسی طواف میکرد، ابراهیم، نوح همه در روایت زیاد داریم اینا طواف بالبیت میکردند، آدم طواف بالبیت میکرد، بیت نبود فقط زمین بود، بعد عرض می شود که نوح همچنین، ابراهیم ساخت یه سازمان مختصری چه سازمان، ساختمان داشته باشه چه ساختمان نداشته باشد، بالاخره زمینش و در بُعد آسمان عرض می شود که فوق آسمان زیر، این عرض می شود که استوانه نورانی، این عرض می شود که این محل کعبه است و عرض می شود که مورد توجه نماز است. این بُعد اول.

بُعد دومم طواف است. بُعد سوم دفن، آیا اضافه بر صلاة و طواف که محورش همین کعبه است. اضافه بر این، دفن هم همینطوره؟ بله در اسلام که اینطوره. آیا در غیر اسلام هم همینطوره؟ به دو جهت میگیم بله.

یک جهت دلالی اطلاق آیه و یک جهت عینی. جهت دلالتی اطلاق آیه (وُضِعَ لِلنَّاسِ) [آل عمران: آیه ۹۶] در چی؟ در هر چیزی که واجب است به قبله شود. در حیات صلاة است و طواف. در نماز توجه دادن میت در دفن به عرض می شود که کعبه.

و اما از نظر خارجی، من خودم مشاهده کردم در قدس، بیت المقدس که رفتم، قبل از تصرف یهود، در اون هیفده سال هجرتی که داشتیم از جمله به قدس رفتیم و به خلیل رفتیم. در خلیل، در قدس، تمام پیغمبران به طرف قبله دفنن. ابراهیم، اسماعیل، ابراهیم، یوسف، هفتاد پیغمبر عرض می شود که در شهر خلیل. شهر خلیل که رفتم یه مسجدی بود به نام ابراهیم خلیل، در مسجد خب قبله معلومه، ولیکن نزدیک مسجد خلیل الرحمان یک جایی است که هفتاد پیغمبر دفنن. هر هفتاد پیغمبر، یوسف، ابراهیم، اسحاق، یعقوب و و همه توجه به قبله اند.

وانگهی قبر موسی علیه السلام که عرض می شود که در راه عمان است، قبر موسی علیه السلام که عرض می شود که خب معلوم است که اگر اتجاع وفات، اتجاع موسی علیه السلام و از مرگش طرف قدس باشه، خب چرا قبله است؟ همونجا قبله است. قشنگ قبر موسی علیه السلام توجه به قبله دارد.

بنابراین از نظر عینی، مثلاً فرض کنید که در مسجد اموی که میگن مسجد انبی، در شام، در مسجد اموی، ذکریا، یحیی دفنن، به طرف قبله است. انبیایی که اونجا فرعاً دفن اند یا انبیایی که اصلاً دفن اند این عرض می شود که ذکریا و یحیی، با اینکه مسجد اموی، مسجدی ست که قبل از اسلام بوده، دست نصاری بوده، قبلاً دست یهود بوده. این مسجد قدمتش قبل از اسلام است، قبرهای ذکریا و یحیی و برخی دیگر انبیا متوجه عرض می شود کعبه است، متوجه قدس اصلاً نیست.

بنابراین روی دلیل اطلاق (إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ) [آل عمران: آیه ۹۶] و روی دلیل خارجی اتجاع، ما هیچ قبری از قبور انبیا که در عالم هست نداریم که، مثلاً فرض کنید که حَبَقّوق نبی در تویسرکان ما زیارت کردیم و عرض می شود که فیلم هم نقل کرده بودند ببینم چیه، فیلم میدم که این سر حَبَقّوق پیداست قشنگ و موهای سرش هنوز معلومه، موهای سر و موهای سرش هنوز معلومه که چندین هزار ساله.

حَبَقّوق نبی که از انبیا بشارت آور پیغمبر اسلام است که (27:39) الی آخر به زبان عبرانی که عرض می شود که در بشارت عهدین هست، حَبَقّوق نبی از انبیا بنی اسرائیل است که مدت های بسیار زیاد قبرستانه، حَبَقّوق نبی قبرش، هر قبری از قبور انبیا چه در قدس، چه در غیر قدس جای دیگر همچنین که مشاهده کردیم تمام چه اونکه که در سیطره اسرائیله، تحت حساب همه رو مشاهده کردیم، عرض می شود که یا نقل کردیم یا مشاهده کردیم تمام طرف کعبه است.

آیا می شود اونیکه تحت سیطره یهودیاست طرف کعبه باشه، تحت سیطره مسجد طرف کعبه نباشه؟ نمیشه. این ها مثلاً فرض کنید در عرض می شود که محل ولادت حضرت موسی علیه السلام که شهر چیه اسمش یادم نیست، در محل ولادت موسی ما رفتیم خب اونجا قبری هم در کار هست که این قبر را نسبت به مسیح علیه السلام می دانند، میگن که مسیح مرد و بعد، بعد از سه روز از قبر بیرون آمد، اون قبری که خیال کردن مسیح مرده، دفن کردند و بعد سه روز از قبر بیرون آمد با اون حرفهایی که میزنن، این قبر درست توجه به قبله داره، قدس نیست. اگرم قدسه توجه اصلی به قبله است قدس نیست.

روی این عرایضی که عرض کردیم، بنابراین قبله در سه بُعد مربوط است به عرض می شود که کعبه مکرمه و قدس اصلاً در صورت اختلاف قبله نیست و در صورت نفاق قدس هم متجه قبله اصلی عرض می شود که کعبه است یا متجه دور یا متجه نزدیک. متجه دور برای مسلمون ها که در عرض می شود که مسجدالحرام نماز میخوندن، متجه نزدیک است برای یهودی ها.

(صحبت حضار) حاج آقا این یهود و نصارا عملاً با حرفی که میزدن فرق داشتن

بله عملاً مقداری فرق داشتند، کما اینکه یهود و نصاری عملاً با خیلی از احکام فرق دارن، عملاً از روی تعصبی که دارن قبلشون احیاناً عوض کردن، ولی قبله اصلی بر مبنای این آیه مبارکه همون کعبه مکرمه است.

خب اما استبعاداتی که این استبعادات هم بر مبنای شرع است، اضافه بر اونچه عرض کردیم استبعاداتی که خیلی خیلی بعید می دانند یا محال میدانن از وجهه شرعی که قبله اصلی مسلمون ها قدس باشه نه کعبه، یعنی پشت به کعبه طرف قدس.

بله اگر رو به کعبه که کعبه اول باشد قدس بعد، این مطلبی نیست. ولیکن روایتی احیاناً دارند و تقریباً شهرت بین کل مسلمون ها هست که قبله اصلاً و فرعاً، کلاً در سیزده سال مکه قدس بوده و نه کعبه. این استبعادات زیادی دارد. از جمله

داعی بر اینکه قبله اصلی ترک شود ولو در برحه ای از زمان، حکمتش چیه؟ بله، کعبه احیاناً در پنج ماه یا هیفده ماه در مدینه عرض می شود که ترک شد برای امتحان، ولکن در مکه چی؟

در مکه حکمت و داعی که این احتمال رو برای ما مجسم کند و احتمال برای ما بیاورد که پیغمبر بزرگوار با اون هشتاد تا مسلمون ها که فوقش هشتاد تا بودن، در مسجد نماز بخونن، پشت به کعبه میکردن و عرض می شود که رو به به بیت المقدس. این داعی برای این مطلب چیه اصلاً؟ هیچ جا نداره. وانگهی اصولاً کعبه مکرمه مشترکاً فیها بوده است بین موحدین و مشرکین. هم مشرکین به کعبه احترام می کردند هم موحدین.

حالا این مشرکین تازه مسلمون که یک در هزار یک در چند هزار اند، با صعوبات و زحمت ها، مسلمون شدن، حالا این کعبه مکرمه که متفقاً فیه است بین مشرکین و مسلمین، بیاد بره کنار؟ این برخلاف دعوی الهی ست. اصولاً سیاست دعوت اسلام و غیر اسلامی گام به گامه.

در گام اول نباید جوری باشه که مردم فرار کنن. یکی از علل فرار اصلی مشرکان تازه مسلمان از اسلام این بوده است از کعبه انحراف پیدا کنند به بیت المقدس. بیت المقدس که مربوط به یهودیا و نصارای اسرائیل است، اونو قبلاً بدانند و این اسلام که تازه آمده است و دعوت یهود و نصاری بذارد کنار و نقص کرده، بیاید که شما بیاید در سیزده سال، این سیزده سال که خطرناک ترین اوضاع مسلمون ها و پر تقیه ترین اوضاع مسلمون ها بوده و صعب ترین عرض می شود که گرایش به اسلام داشته، بیان سیزده سال پشت به کعبه کنند و توجهی به بیت المقدس کنند، چرا؟ با اینکه ما مشاهده می کنیم اسلام حتی از نظر احکام مهم، مقداریش رو مکه نگفته، مدینه گفته.

برای اینکه اگر در مکه اضافه بر اصول، کل فروع، کل واجبات اسلامی، کل مراتب اسلامی بیان میشد، مردم باز سراغ اسلام نمی پیوستن، در میرفتن. بنابراین باید کم کم، کم کم با سیاست گام به گام مردم توجه کنند. مثلاً فرض کنید که در سیزده سال مکه حجاب نبوده.

آیا حجاب از احکام اسلامی قطعی هست یا نه؟ چرا در مکه نبوده؟ این یک، ببینید بُعد منفی. بُعد منفی حجاب در مکه یا شراب حرام بوده در کل ادیان. در عهد مکی هم حرام بوده، ولی در عهد مکی آیه ای که شدید باشد برای شراب ما نداریم. شدید (ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ) آیه مکیه (وَمِنْ ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَالْأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَرًا وَرِزْقًا حَسَنًا) [نحل: آیه ۶۷] رزق حسن غیر مشکله؟ مشکل رزق حسن نیست سیء، رزق سیع زیاد داریم.

ولکن رزق سیئه بودن مسکر به نحوی که در آیه ذکر شده عرض می شود که (إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ) [مائده: آیه ۹۱] و چه و چه که شدیدترین لحن در حرمت خمر و میسر در سوره مائده آمده، بنابراین در پنج آیه که عرض می شود که اولیشم نحله، بعد نساعه، بعد بعد، که تفسیر داره در این پنج آیه میبینیم سره تدریجیه.

اولی خفیفاً دارد بیان می کند. دومی شدیدتر سومی شدیدتر تا پنجمی. پنجمی (يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ) [بقره: آیه ۲۱۹] این بقره است (إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ) [مائده: آیه ۹۰] (إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ) [مائده: آیه ۹۱] میبینی مدنی استثناست، سومی (قطع صدا) این نازل شده.

خب یا فرض کنید احکام دیگر خیلی از محرمات یا در عهد مکی به طور خفیف بیان شده یا اصلاً نیست، مثل عرض می شود که بی حجابی.

مثلاً فرض کنید که راجب ازدواج، ازدواج مسلمان با کافر، مرد مسلمون با زن کافر، زن مسلمان با زن کافر، مرد پاک با زن ناپاک، زن پاک با مرد ناپاک، در عهد مکی این ها اول حلال بوده، بعد کم کم حرام شد، کم کم حرام شد.

مثلاً در بُعد نکاح عرض می شود که نامناسب در سوره نور عرض میشود که نکاح زانی با، نکاح مرد زانی با زن غیر زانی، نکاح زن پاک با مرد زانی، اینا حرام شده. بعد در سوره مبارکه تحریم بالاتر رفت، ببینید، این سیاست گام به گام تدریج، احیاناً سیاست گام به گام در تحریم یا در وجوب و احیاناً اصلاً وجوب نیست، در طول سیزده سال مکه وجوب حجاب نبوده، وجوب بعضی چیزا نبوده، حرمت بعضی چیزا نبوده.

با این وضع که سیاست گام به گام در تبیین احکامه، چطور می شود مهم ترین جهتی که احترام کعبه است این مهم ترین جهت که نقطه اولی جهات مشترک بین مشرک، مشرک و موحد است، خدا نادیده بگیره، بگد شما عرض می شود که برخلاف میلتون، بر خلاف عرض می شود که حبتون، در زمان شرک حتی تا چه رسد در زمان توحید، سیزده سال در مکه بیاید به طرف بیت المقدس، پشت به کعبه، اصلاً این حلال رو از اسلام خارج میکنه.

وانگهی پیغمبر بزرگوار است که (قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا) [بقره: آیه ۱۴۴] (قِبْلَةً تَرْضَاهَا) کدومه؟ (قِبْلَةً تَرْضَاهَا) بعد از اون چندماهی که در مدینه، قبله متوجه به قدس بود متوجه به کعبه نبود (فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا) قبله مرضی رسول الله در اصل چی بوده؟ کعبه. خب مرضی مسلمون ها بوده.

مرضی رسول الله، مرضی مسلمون ها، مرضی رسول الله در بُعد وحدانی، مرضی مسلمون ها در بُعد اسلام، مرضی مشرکین در بُعد شرک، در کل ابعاد مرضی بوده، این کعبه که در کل ابعاد مرضی بود اینو ترک کنند، این برخلاف عرض می شود که حکمت و سیاست عرض میشود که گام به گامه.

وانگهی اگر کسی بیاد بگوید که بله در مکه مکرمه برای توجه دادن یهود و نصاری به اسلام، این سیزده سال رو به قبله قدس توجه دادن. میگیم اولاً یهود و نصارایی در مکه نبود یهود و نصاری در مدینه بودن. در مکه قبل از اینکه مدینه برن، قبل از این حکمتی که توجه یهود و نصارا رو ترک کنن، قبل از این، در مکه برخلاف رغبت، برخلاف محبت، برخلاف عنایت مشرکین و مسلمون ها، بیان عرض می شود کعبه رو پشت سر قرار بدن و قدس را قبله قرار بدن.

بله احتمال دوم قابل قبوله که محور اول کعبه است، در ضلعی از کعبه می ایستادن که ضلع نزدیکش کعبه و ضلع دورش قدس باشه، این قابل قبوله.

به هیچ وجهی از وجوه ما حساب می کنیم اصلاً، نه از باب تقیه، چون در اونجا تقیه نبود، نه از باب جلب یهود و نصاری و نه از ابواب دیگر عرض می شود که اصلاً قبله در مکه مکرمه قدس باشد، به هیچ وجه عرض می شود که مناسب نیست.

اضافه بر این مطالب از آیاتی هم این مطلب رو استفاده می کنیم، از آیاتی بعد خواهیم خواند فردا، از خود آیات، از چند جهت نصاً یا ظاهراً کالنص استفاده می کنیم که قبله اول و قبله سوم کعبه بوده، قبله دوم بعد از ورود پیغمبر به مدینه است که پنج ماه تا هیفده ماه، این قبله عرض می شود که چیز بوده، قدس بوده.

ولی اینجا هم دو احتماله، به عکس آنچه در احتمال دوم در کعبه بود که در اون ضلعی می ایستادن پیغمبر صلی الله علیه و آله که اول کعبه بود بعد قدس، اینجا اول قدس بعد کعبه، امکان داره. اگر امکان هندسی این جریان باشد که پیغمبر رو برگردوندن، ولی امکان نداره چرا؟ برای اینکه جبرئیل اومد و پیغمبر رو شانش رو برگردوند طرف قدس، یعنی در خط موازی نیست قدس و کعبه، چون در خط موازى نیست، بنابراین اینجا هم امتحان است از نظر مسلمون ها هم امتحان است برای یهود و نصارایی که (إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ) [بقره: آیه ۱۴۳] بحث تفسیرش رو فردا عرض می کنیم، عرض می شود که در آیات جزء دوم سوره بقره بإذن الله تعالی.

بنابراین در بین این سه احتمال، احتمال اولی قطعی ست که کعبه از اول قبله بوده. احتمال دوم هم قابل قبول است که کعبه اصل بوده قدس فرع بوده، احتمال سوم هرگز قابل قبول نیست، مطرود است به کل ادله ای که عرض کردیم و عرض خواهیم کرد، برخلاف اونچه مسلمون ها عرض می شود که خیال می کنند که قبله بوده است، نخیر قبله اولی نبوده قبله اولی کعبه بوده و احتمال سوم که قبله اولی فقط کعبه بوده و عرض می شود که قدس نبوده، این برخلاف آیات و بر خلاف روایاته.

البته ما در این سه احتمال که بیان کردیم سه جور روایت هم داریم، هم بر احتمال اول هم احتمال دوم هم احتمال سوم. احتمال اول و دوم، اولیش قطعاً قابل قبوله، دومیش هم در ضمن قبوله که در یک خطی باشد که کعبه و قدس با هم باشه ولی مسلم نیست، ولی اونکه اصلاً قابل قبول نیست باهیچ دلیلی از ادله بر خلاف کل ادله حسی و آیتی و روایتی درست است، این است که قبله اولی سیزده سال مال عرض می شود که مربوط به قدس بوده و کعبه پشت سر بوده این قابل قبول نیست، حالا فردا هم آیاتش رو، هم روایتش رو خواهیم خوند.

و السلام علیکم

اللهم صل علی محمد و آل محمد