جلسه صد و شصت و پنجم درس خارج فقه

وضو

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد الله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین

(أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ) [مائده: آیه ۶]

بعد از این اشوات سبعه که در طواف دلیل برای اثبات جواز بلکه رجحان طهارت قبل وقت الواجب کردیم، تتمه ای از روایات موند که براتون عرض می کنیم، بعدم یک مقداری بحث می کنیم، بعدم تتمه بحث دیگر.

ظاهراً امروز مقدماتی که اینجا بحث است تمام میشه.

عرض می شود که (موثقة بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِذَا اِسْتَيْقَنْتَ أَنَّكَ قَدْ أَحْدَثْتَ فَتَوَضَّأْ) این دیگه اون احتمالات رو نداره که جایی ست که اخلاف است بین شیعه و سنی، خواب ایستاده، خواب نشسته، خواب خوابیده، گرچه اون احتمالاتم جاش نبود ولی اینجا اون احتمالات نیست (أَحْدَثْتَ).

اگر یقین کردید که حدث حاصل شد که در اینجا مراد حدث اصغر است، چون می فرماید که (فَتَوَضَّأْ). مگر (فَتَوَضَّأْ) رو أعم بگیریم، از وضو بگیریم، وضو تطهیره، تطهیر دو قسمه، یک قسم تطهیر اصغره، یک قسم تطهیر اکبره، ولی اونو لازم نداریم فعلاً، در وضو ثابت شد کافیه.

وقتی که شما یقین کردید حدث حاصل شد وضو بگیرید. این یقین همیشه در وقت نمازه؟ در غیر وقت نماز حدث حاصل نمیشه؟ معلومه دیگه.

در غیر وقت نماز، در وقت نماز، حدث حاصل میشه. حالا یک بُعدش بلکه بُعد اکثری یا یک بُعدش به طور معمولی از اینکه انسان اگر یقین کرد که حدثی، حدث اصغر حاصل شده است وضو بگیر، مگه امر نیست؟ امره.

این امر از چند حال خارج نیست، یا وجوب نفسی ست که قطعاً می دانیم نیست به دلیل آیه (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ) [مائده: آیه ۶].

یا اینکه امر غیری ست. این غیرم یا غیر صلاة واجب است یا غیر غیر صلاته. غیر غیر صلاة خیلی کمه. در شبانه روز شما مسح کتابة القرآن یا چیز دیگری مانند آن که یا با نذر یا با هر چه، لازم شده باشد خیلی کم دارید. ثمره در نذره فقط؟ خب نذر نمی کنیم.

اما خب هفده رکعت نماز رو در پنج وقت انسان حتماً باید بخونه، پس اون قله حاجت نسبت به وضو بعد از حدث عبارت است از صلاة و فرض این موثقه هم این نیستش که شما اگر یقین کردین حدث حاصل شد در وقت صلاة، در غیر وقت صلاة، در وقت صلاة، منتها (فَتَوَضَّأْ) امره، مثل وَجَبَ الوضوئه، این امر چه معنا دارد؟

آیا امر وجوبی ست که نه، بگید امر استحبابی. اگر امر استحبابی ست یا امر وجوبی به معنای وَجَبَ یعنی ثَبَتَ ست، یعنی بگوید اینجا رد خور نداره، یعنی وضو ثابت شد. حالا که وضو ثابت شد، اگر در وقت باشد وجوباً هست، اگر در وقت نباشد رجحاناً هست، دیگه اباحتاً و کراهتاً که نمی تونه باشه. عبادت که نمی تونه مباح باشه. عبادت یا راجحه است که مندوبه است یا عرض می شود که واجب است.

پس این حدیث خوب دلالت داره، حالا اگر کسی از برادران دیگر فقیه استدلال نفرموده اند، خوب ما می تونیم استدلال کنیم و اگر ایرادی هست آقایون بفرمایید ما استفاده می کنیم، اینم یکی.

تازه ما اصلاً دنبال دلیل روایتی نیستیم بر اینکه اگر طهارت قبل از زمان وجوب حدث یا استحباب حدث به نیت وضو بگیریم، اینجا جایز است یا نه، دلیل نمی خوایم. خب اصلاً چیه آقایون؟ اصل جوازه. جواز در اینجام رجحانه.

چون، منتها این رجحان بعضی وقتا رجحان استحبابی ست، در صورتی که قبل از وقت می توانید طهارت حاصل کنید و هم بعد از وقت، بعضی وقتا این رجحان، رجحان وجوبی ست که اگر الان قبل از وقت وضو نگیرید، وقتی وقت داخل شد اصلاً نمی توانید وضو بگیرید یا نمی توانید غسل کنید و این می سازد با جریان که عرض کردم.

وجوب های شرعیه، حالا چه شرع صحیح، چه شرع غیر صحیح، ما شرع صحیح میگیم، احکام شرعیه اینا یه اعتباریاتی ست، نه معنی اعتباریات مجازاته، نه، اعتبار یعنی مثل یک ستونی قلمبه اونجا وایساده نیستش که باید که کندش انداختش دور یا ساختش، نه.

اعتباری می کند وجوب را در این هیئت خاصه نماز در این شریعت، در این شریعت تورات جور دیگر، در شریعت انجیل مثلاً جور دیگر.

مطلب دیگری که در تتمه، آهان روایت دیگریم مونده، بخونم براتون

(صحبت حضار) آدرس روایت؟

وسائل الشیعه باب وضو

روایت دیگر (صحیحة عَبْدِاَللَّه بْنِ أَبِي عَبْدِ اَللَّه) ابی عبدالله علیه السلام نه ها علیه الرحمة، امام نیست، (عن أبی عَبْدِاَللَّه عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلرَّجُلِ يُوَاقِعُ أَهْلَهُ أَ يَنَامُ عَلَى ذَلِكَ) اینکه دیگه بحث بین شیعه و سنی نیستش که (فَقَالَ إِذَا فَرَغَ فَلْيَغْتَسِلْ) این (فَلْيَغْتَسِلْ) چی میخواد بگه؟ میخواد ثبوت غسل رو ثابت کنه، حالا چه ینام و چه لا ینام.

اگر ینام که فَلْيَغْتَسِلْ ثبوته غسله، که اگر خوابید و از خواب بیدار شد خواست نماز صبح بخونه دیگه غسله جنابت لازم نیست، که واضحه که.

این اگر بخوابد، خب این خوابیدن حدث اصغر ایجاد می کند و رفع حدث اکبر که با این غسل شده کافی نیست برای نماز. اگر نخوابد که وضو هم لازم نیست، ولی خب این مطلب خیلی صریحه که

(صحبت حضار)

فرمود غسل کنه دیگه

(صحبت حضار)

هر دو رو میگه عرض کردم، حالا اونم نگیره (قطع صدا)

(يُوَاقِعُ أَهْلَهُ أَ يَنَامُ عَلَى ذَلِكَ فَقَالَ إِذَا فَرَغَ فَلْيَغْتَسِلْ) چی میخواد بگه؟ وجوب که نیستش که. ما بالضرورت می دانیم که غسل جنابت بر حسب نص آیه مائده برای صلاة است اصلاً و برای چیزهای دیگری که احیاناً واجب بشه و طهارت بخواد.

وجوب که نیست پس ثبوته، ثبوت کی؟ اینی که غسل کند برا چی غسل کنه؟ هان؟ این برای نمازی که بعد از اینکه خوابیده است، از خواب بیدار شد میخواد نماز بخونه دیگه.

حالا که خوابیده، سر شب خوابیده و یه کارایی انجام داد، بعداً عرض می شود که این حالا غسل کنه یا نکنه، این فکر میکنه که من غسل نکنم چون غسل را برای نماز باید بکنم و نمازم که هنوز وقتش نشده، باید که که اذان بشه. امام می فرماید نه، این شبهه رو نکن، (فَلْيَغْتَسِلْ) حداقل رجحانه.

خب این غسل رو برای چی میکند انسان معمولاً؟ خب برای نمازی که صبح می خواد بخونه، چند ساعتم تا صبح داره و این چند ساعتم میخوابه و خر و پفشم بلنده، این دلیل خیلی واضحه.

ببینید برادران، ما فتاوای فقهای بزرگوار رو فعلاً از ذهنمون میذاریم کنار چون نمی خوایم تقلید کنم، فتاوا رو می ذاریم کنار. ادله ایم که فرمودن عرض کردیم دیدیم که خب ما نمی تونیم قبول کنیم با کمال احترام.

ولکن اگر ما ذهنمونو خالی کنیم از فتاوا کلاً اذهانمون رو خالی کنیم از فتاوا، آیا می شود طهارت قبل از وقت نماز واجب، استحباباً یا قبل از نماز مستحب استحباباً که به نیت اون واجب و به نیت اون مستحب، قبل از وقت به ساعات متعدده ای ما این کار رو انجام بدیم یا نه، باید مانع داشته باشیم خب مانع فلسفی مانع نبود که، مانعی کتابی هم نداریم، مانع سنت هم نداریم، مانع عرفی هم نداریم، وَ مِمّا یُؤکّد.

ملاحظه کنید آقایون. اصلاً ما در شرع حیله داریم؟ در شرع این حساب است می خوام عرض کنم ها. برادران بزرگوار فقیه که می فرمایند شما اگر میخواید قبل از وقت وضو بگیرید به نیت الکون عَلی الطهاره باشه، اینو می خوایم ببینیم چیه؟

شما که به الکون علی الطاهره هم کاری مثلاً ندارید چندان، هوا سرده، آب سرده، چنینه، چنانه، ولکن دلتون میخواد که وقتی وقت نماز وارد شد شما وضو داشته باشید، به شما فقهای بزرگوار می فرمایند که شما للکون علی الطهاره وضو بگیر یا للکون علی الطهاره غسل کن، چرا؟

برای اینکه اگر برای نماز که وقتش نیومده است وضو بگیرید یا غسل این درست نیست برای اون مانع فلسفی، اینه؟ خب ما عرض می کنیم که مگر در طهارت نمیشه چند غایت رو در نظر گرفت؟ نمیشه؟ خب میشه. برای وضو للکون علی الطهاره لمسح کتابة القرآن، چه واجب چه مستحب، للصلاة مستحبی حالا، صلاة واجب بعدی، مگر نمی شود چند غایت رو در نظر گرفت؟ خب میشه این شکی ندارد که.

حالا کسی که اصل اینکه الان وضو می گیرد یا غسل می کند، مثل این مورد غسل که در این صحیحه بود، اصل اینکه الان دو سه ساعت به ظهر داریم وضو می گیرد یا دو سه ساعت، چند ساعت به صبح داریم غسل می کند، اصل مقصدش چیه؟ آقایون بفرمایید، مگه نماز نیست؟ مهم اونه دیگه، اگر نماز محتاج به غسل و وضو نبود، کون علی الطهاره رو یه درصد، دو درصد ممکن بود که دنبالش برن.

اما چون نماز خوان هستند، (الَّذِينَ آمَنُوا) به حساب نماز این مقدمه را که طهارت عن الحدث ایجاد می کند، منتها برای خاطری که مقلد هستند یا فتوا می دهند اینجوری که برای نماز آینده که وقتش نیومده نمی شود شما الان وضو بگیرید، با اون غایت، نمی شود الان غسل کنید، برای اون جهت میگه چی؟ میگه للکون علی الطهاره.

ما سوال می کنیم، از شما و من و همه، این للکون علی الطهاره غایتٌ واحده است آقایون؟ خب نه. اگر چنانچه اون نماز بعدی نبود که داعی للکون الطهاره ای نبود در کار.

پس بگید دو غایته، خب بگید دو غایته، این مطلبی نیستش که. یک غایت اونی که شما الان بهتون گفتن فتواً یا اجتهاداً که بگید یا در دل بیارید که للکون الطهاره، ولی این فرعه، این می خواد رو پوشه بذاره رو این وضو، ولی اصل چیه؟ اصل هدف و مقصد شما مگر نماز صبح نیست که چند ساعت دیگر هست؟ نماز ظهر مگه نیست؟

پس شما دو غایت در نظر دارید. یک غایت عمقی در نظر دارید و یک غایت صوری. غایت عمقی که غایت اتوماتیکی ست بر محور اینکه شما میخواید نماز بخونید، منتها حالا میخواید که این مقدمه رم انجام بدید، مانند سایر مقدمات.

و غایت صوری که میخواد روپوش بزارد روی عرض می شود که بطلان وضویی که برای غایت نماز آینده است، این للکون علی الطهاره.

حالا سوال، للکون علی الطهاره وضو رو تصحیح میکند می فرمایید دیگه، خیلی خب، اما اگر یک غایتی دیگری عمقی بود که مهم تر از از للکون علی الطهاره بود، یعنی غایت اینکه من در وقت نماز، نماز بخونم، این غایت هست واقعاً یا نیست؟ خب هست دیگه.

مگه لفظ می خواد؟ آخه بعضی چیزا لفظ که نمی خواد که. این، اینکه من حالا غسل کنم یا حالا وضو بگیرم برای این است نود درصد یا بیشتر، برای نوع، که من بعداً در وقت نماز، نمازم را بخوانم، با این غسل یا با این وضو، این غایت هست یا نه؟

خب این غایت اگر مضر باشد که پس همه وضو ها باطله. تمام وضو هایی که قبل از وقت می گیرند برای غایت للکون علی الطهاره، غایت دوم غایت اول رو غایب می کنه، از بین میبره دیگه، مگه اینطور نیست؟

غایتی که مضر است و وضو رو ابطال می کند، مگر شما اینطور نمی فرمایید که اگر همین یک غایت باشه مثلاً، که برای اینکه بنده میخوام ظهر نماز بخونم، ظهرم می تونم وضو بگیرم، اما الان وضو می گیرم استحباباً برای اینکه آماده باشم برای نماز در وقت خودش.

اگر می فرمایید این غایت باطل است، چون ترشح نکرده است وجوب از ذی المقدمه بالمقدمه، چه ضمیمه ای داشته باشد، چه ضمیمه نداشته باشد. یه چیزی میخواد وضو رو درست کنه، چیز دیگر وضو رو خراب میکنه، مثل شهادتینه.

یک شهادت میاد تعدیل میکنه، یک شهادت میاد تفضیل میکنه. اگر هر دو شهادتم حسابی حسابی ست، خب طهارت شهادتین میشه مثل اول میشه، نه حکم فسق می کنیم، نه حکم به عدالت.

در اینجام حکم به طهارت نمی توانیم بکنیم، چون با یک غایت این طهارت که وضو است می خواد درست شه که غایت صوری ست و با یک غایت که غایت واقعیه اتوماتیکی همیشگی ست، شما اینجا وضو می گیرید یا غسل می کنید بر حسب این روایت که خب تبعاً بعداً نماز بخونید.

پس همه وضوها که قبل از وقت، نه تهیئاً، انجام می شود، به حسب همه فتاوای فقهای بزرگوار شیعه این باطل خواهد شد و این سوال رو ما از فقها داریم و اگر جوابش رو بشنویم و قانع بشیم خب مطلبی خواهد بود، فتوا رو عوض می کنیم.

(صحبت حضار)

چی؟

(صحبت حضار) مقدمه واجب، واجب است؟

بله واجبه در وقتش، در وقتش، گفتیم دیروز، گفتیم جوابش رو

(صحبت حضار)

خب برا شما بله، ولی برای نوع چیه؟ برای نوع کسی که وضو میگیره، کسی که غسل می کند قبل از وقت برای نوع چیه؟ این که میخواد خودشو مهیا کنه برای نماز دیگه، این هم این مطلب.

بنابراین ما می توانیم روی این مبانی فتوا بدهیم که نه تنها طهارت وضوئی یا طهارت غسلی قبل از وقت و قبل از تهیئء که تهیء هم مطلبی ست که دیروز عرض کردم، ممکن است پنج شش ساعت قبل متهیء باشه انسان.

قبل از وقت و قبل از تهیئه استحباباً برای نمازی که بعداً خواهد واجب شد، ما استحباباً اونطوریکه بنده حالا تا اینجا می فهمم، قطعاً می شود فتوا داد القویُ قولاً واحدا صحتهُ، صحت با ص طهارت. (14:16)

دوم تتمه نیت بود که امروز باید عرض کنیم حضور برادران. ببینید، ما در نیت چند بحث کردیم اما در عُروة الوثقی مرحوم طباطبایی رضوان الله علیه خب مطالبی هست، نمی خوام همه رو بخونیم، همه رو بخونیم مثنوی هفتاد من کاغذ شود، یعنی ما ناقصیم، وقتمون عرض می شود که کمه زیاد نیست. ولی امهات مطالب رو که ما عرض می کنیم دیگه چیزی نیست.

نظرم هست که مرحوم سید محمد سید محمد، سید محمد کاظم طباطبایی رضوان الله تعالی علیه در عُروة الوثقی میخوان استدلال چون این رساله ایست که مستدله، منتها مستدله احیانی ست، مثل اون رساله ای که ممنوع شد مستدل همگانی و به کتاب الله هست نیست که اینقدر خفه بشه و جلوش گرفته بشه.

نه این مستدل احیانی ست اونم به روایاتی که معمولا فقهای سنتی قبول دارند. عرض می شود که ایشون استدلال می فرمایند، می فرمایند که روایت شده است از خدا درستم هست، چون احادیث قدسیه ما داریم.

روایت شده است از خدا که خداوند در حدیث قدسی فرمود که اگر عملی را به عنوان شرکت بین من و غیر انجام بدهید، خداوند بهترین شریکه، میگه مال غیر ما مرحوم سید رضوان الله علیه (قطع صدا)

که بهتر نبود شما توجه می فرمودید به آیه صد و ده سوره کهف که قشنگ تر دلالت دارد (قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا) [کهف: آیه ۱۱۰].

این آیه شمول دارد در دلالت بر کل لزومات وضو و بر کل موانع وضو. یک نکته ای که ما بتوانیم در روایت استفاده کنیم یا بحث استفاده کنیم یا باید بگوییم سلباً یا ایجاباً نیوفتاده است از آیه، چون خدا بلد است چجور حرف بزند، خب بهتر از پیغمبر بلده حرف بزنه که، شکی ندارد که.

فصاحت قرآن و بلاغت قرآن در بالاترین قله و اشراق و نوره، حتی یکی از اسماء قرآن نوره. منتها رو آیات باید بشتر دقت کنیم دیگه، نظر مبارک مرحوم سید نبوده است، چون حافظ قرآن خب نه ایشون بودن نه من، نه دیگران، خیلی کم هستند.

نظر مبارک مرحوم سید نبوده است که آیه ای در کار است و به آیه استدلال بفرمایند، اما اگر به آیه در حاشیه عروه که اگر زنده باشیم می نویسیم، و استدلال باید به آیات بکنیم، اینجوری می نویسیم که به جای این روایتی که دلالتشم کافی نیست، ما به آیه تمسک می کنیم.

و فروعی که مرحوم سید عرض می شود که عنوان فرموده اند و محشین بزرگوار، مراجع تقلید مرده یا زنده عرض می شود که حاشیه زدن یا تصدیق فرموده اند، عرض می شود که به طور اجمال و با عنوان ضوابط ما عرض می کنیم.

عبارت علامه حلی رضوان الله تعالی علیه که محور تسلسلی فقه ماست در بحث، این بود که مجدداً عرض می کنم.(الفصل الثالث فی کیفیته و یَجب فیه سبعه أشیا) در وضو (النیت مقارنتاً لغسل وجه أو لغسل یدین المستحب و استدامتها حکماً حتی یفرع)

ما فقط سه اشکال محوری در اینجا، سه تا سوال محوری در اینجا، ببینید شما می تونید جوابشو فکر کنید یا از برادران بزرگوار فقه دیگر سوال بفرمایید ما استفاده کنیم که (أَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ) [شوری: آیه ۳۸] این تحقق پیدا کند در این بُعد، در بُعد حیاتی البته و إلّا امر ما همیشه شورا است. ما نظرات مبارک فقها را می بینیم و استدلالات رو می بینیم و بعد انتخاب می کنیم.

حالا اشکال اول ایشون می فرماید که (النیت مقارنتاً لغسل الوجه) کدوم نیت رو شما می فرمایید؟ نیت بالفعل را می فرمایید یا نیت استدامه ای رو؟ بالفعل رو می فرمایند. چرا؟ برای اینکه بعد می فرماید که (وستدامتها حتی یفرُغ) نه نفسها.

اگر مراد از نیت، نیت مستدامم بود که حالا فرمایش رو عرض می کنیم، اگر مراد از نیت، نیت بُعد اول بود که حاضر است این نیت و من متوجه به این نیت هستم، الان بالفعل این نیت رو کردم که نیت قربت است، اگر این مراد است خب استدماتها چرا؟ اینجا استدمتها چرا فرموده؟

میخواد بگد که نیت دو بُعد دارد، یک بُعد اصل نیت است که در ابتدای غسل وجه است که ابتدای وضوست و بُعد دیگر در بقیه اعضا وضو است که همون نیت استدامه حکمی پیدا کند، استدام حکمی رو الان عرض می کنیم، ولی بهشون عرض می کنیم چرا شما فرق گذاشتی؟

اولاً فرمودید که (النیت مقارنتاً لغسل الوجه) اصل نیت مرادتونه؟ اصل نیت کی گفت شرطه؟ ممکن است شما یک ساعت قبل از ظهر نیت وضو گرفتن در ظهر دارید یا یک ساعت قبل از وضو، نیت وضو گرفتن دارید، الان از اینجا بلند میشید میرید فلان جا که آب است، همین نیت دارید نیت قربت، قربت، قربت و این نیت بالفعل استمرار می کند تا وقت وضو، در وقت وضو بالفعل بود استمراره؟ بالفعل شد.

شما شرط فرمودید که (النیت مقارنتاً لغسل الوجه) یعنی این نیت بالفعل باید مقارن با غسل وجه باشه، اگر مقارن است شرط است در نیت.

ما سوال می کنیم این مقارنت که شرط است در نیت، اصل النیت است یا نیت فعلیه؟ اگر اصل النیت است چرا بین غسل الوجه و، و عرض می شود بقیه اعضا که (استدامتها حتی یفرغ) فرق گذاشتید؟ اگر مراد اصل النیت است، اصل النیت هم در اول وضو، هم در وسط وضو، هم در آخر وضو، اصل النیت ولو استمرار قبل باشد، اگر نیت حاضره مرادتون هست که ظاهر مطلب هم همینه، خب

(صحبت حضار)

بله؟

(صحبت حضار)

علامه حلی، تبصره

اگر نیت حاضره مرادتونه، ما به نیت حاضره دو اشکال داریم. می فرمایید نیت حاضره مقارنتاً لغسل الوجه باشه اما برای سایر اعضا نباشه، خب چرا؟ دلیل نیت کتاباً و سنتاً که یک جوره، کاری ندارد به اول و آخر و وسط عمل عبادی، اینکه یه جوره، پس یک سوال چرا مقارنتاً لغسل الوجه فرمودید، اگر مراد از نیت، نیت حاضره است؟

نیت حاضره رو در تمام اعضا می تونید یا قبلاً نیت حاضره انجام بدید و اگر مرادتون از مقارنتاً الاصل النیت است، مقارنه لازم نداره.

پس اصلاً مقارنه نیت با غسل وجه نه بالفعل لازم دارد، عرض می شود که نه نسبت به سایر اعضا بالفعل لازم دارد. بلکه اونی که ما از آیه استفاده می کنیم عمل صالح باشد، (وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا) [کهف: آیه ۱۱۰] باشد، چه (أَحَدًا) غیر از من که اشراک ریایی باشد یا اشراک کمکی یا (أَحَدًا) خودم هم باشد که اشراک غایتی باشد.

تمام اشراک ها چه اشراک عرض می شود که ریایی، چه اشراک سُمعه ای و چه اشراک عملی از عبادت خارج میشه، اگر این است، خب این دو بُعد دارد. فرق بین اصل النیت و استدامش چیه؟

اصل النیت، الان حاضرم، در نظرم هست که من برای خدا این کار رو انجام بدم، این اصل النیت. استدامه نیت، یعنی اون اصل فعلاً اون فعلیتیش از نظر من رفت، اون صورت فعلیش از نظر من رفت، ولکن اگر کسی از من سوال کند چیکار میکنی؟ خب اگه بتونم بگم، میگم نماز می خونم.

مثل اینکه شما میخواید از اینجا برید منزلتون، قصد منزل رفتنه، اول که کفش رو پا کردی کجا میخواید برید؟ خب منزل، الانم گفتید توجهم دارید، ولی همینطور به طور اتوماتیکی میرید، تو راه سبزی میخرید، گوشت میخرید، چیز میخرید، فلان می خرید، ولی صاف میرید منزل.

این نیت استدامیه است که شما رو میبره، بالفعله؟ یعنی دائماً باید در خاطر بیارید من منزل میرم، من منزل میرم، اینکه نیستش که.

این صورت نیت فعیلت دارد در اول که قدم که برمیدارید به کجا قدم برمیدارید، بعد اثر این نیت بالفعل، استدامه النیت است و استدامه النیت معنیش اینه که اگر سوال کردند چه می خواید بکنید، بگید.

حالا ما عرض می کنیم

(صحبت حضار)

وضوئه دیگه، اینجا وضوئه.

توجه بفرمایید ببینید، اینا همش یکیه، با تجر یا با تجر نیست (22:46)

ببینید ما در وضو باید به قصد قربت باشیم، اولاً وسطا ًاخیراً. اینکه باید به قصد قربت باشیم اولاً، یک ساعت قبل از وضو قصد قربت رسمی خیلی فعلی کرده و چون استمرار پیدا کرده تا رفت لب حوض و نهر و وضو گرفته و ولی اونجا حالیش نیست، که وضو داره میگیره ها، این چرا داره وضو می گیرد؟ اگر این چرا را سوال کنید، میگد برای خدا وضو میگیرم میخوام نماز بخونم، اما این چرا الان در ذُکر نیست، بالفعل نیست و معنی استدام هم همینه، پس استدامه قصد قربت در ابتداشم مطلبی نیست، در دنبالشم مطلبی نیست.

بله یه مطلب هست، اینی که همانطوری که چون استمرار دنباله همون اصله دیگه. همون طوری که در اصل نیت قربت باید عمل صالح باشد، ریائاً از نظر غایت نباشد، دیگری کمک نکند، خودم غایاتم کمک این مطلب نباشد، این عمل توحیداً لله باشد، اون مرحله ای که انسان می تواند به طور معمولی، این در اصل نیت شرطه. خب استمرارم همینه.

ممکن است اصل این باشد استمرار عوض شه، مگه نمیشه؟ ممکن است اصل این باشد یعنی از اول که شروع کرد وضو گرفتن نیت قربت، بعد حاج آقایی اومد، این دست رو سه مرتبه به جای دو مرتبه، یک مرتبه، چی شد؟ استدامه نشد، استدامه از بین رفت.

اما بعد این اصلی که از اول شروع کرده است یا قبل از وضو یا در ابتدای وضو، اصل نیت را با اون ایجابیات، با نداشتن اون سلبیات که از آیه استفاده کردیم، این استمرار داشته باشه یعنی هر وقت سوال کردند همون حرف رو بزنیم، نه اینکه اگر سوال کردند، نمی دونم چی کار میکنم. خب نمی دونم چیکار میکنم که نیت نداره اصلاً، نه اصل داریم نه استمرار.

یا نه، سوال کنند که چیکار داری میکنی؟ بگیم مش حسن اینجا وایساده خب من صورتم رو قشنگ تر می شورم، اگرم اصل درست بوده، نصش خراب بوده.

اصل درست بوده ولی استدامه اون نیست، بلکه در استدامه خراب شده. پس همون اصل باید استدامه داشته باشه. اون ایجابیات قربتاً الی الله، سلبیات نباشد، ریا نباشد، سمعه نباشد، چه نباشد، چه نباشد، عرض می شود که در این جهات استمرار داشته باشد، این مطلب درست خواهد بود.

خب حالا فروع، در اینجا دعواست بین صاحب عروه رضوان الله علیه، دعوا نیست دعوای بحثی است، بعضی از دعوا است که از دعوای بحثی ام خارج میشه.

مرحوم شیرازی می فرمودند که رحمت الله علیه، من درس حاج آقای عراقی می رفتم در مسجد هندی، نجف که بودم میفرمودن و من اشکال کردم جواب داد، اشکال کردم جواب داد، اشکال کردم، عصبانی شد، آقای ضیای عراقی عصبانی شد، از بالای منبر وسط درس اومد پایین، دوید دنبال من، من در بازار بدو ایشون بدو، بدو بدو رسید به من، زد تو سرم عمامم اومد تا اینجام، بعدم که برگشتیم ایشون رفت منبر درسشو گفت، بعدم عذرخواهی کرد. عرض می شود که حالا اونجا که نمی رسیم.

حالا این اختلافاتی که در عروة الوثقی ماتن دارد با محشین، بعضی از اختلافات رو عرض می کنم چون نمی خوام نقل مطالب همه رو کرده باشم.

مرحوم صاحب عروه می فرماید در قصدی که شما دارید، لوب مطلب اینه، در قصدی که شما، قصد قربتی که در وضو دارید ریا نباشد، خب این ریا نباشد چند جوره.

یه مرتبه فقط برای غیر است، اینکه خدا نیست. یه مرتبه فقط برای خداست خب ریا نیست. یک مرتبه نه هم خداست، هم غیر خدا، دو غایت است، یک غایت قربی ست، قربیه است و یک غایت ریائیه.

اینجا مرحوم آقا سید محمود شهابی رضوان الله علیه در بین کل محشین نظر میدن که این محال است، ولی محال است یا نه؟ مراجعه بفرمایید آقایون، توجه کردین مسح اینه دیگه، ببینید، وضو دارد میگیرد یا هر عبادتی، این عبادت دارد انجام میده، دو غایت دارد.

یک غایت لله فقط، لله و یک غایتم لکل حسین فقط، اینو مرحوم صاحب عروه مرقون می فرمایند و محشین هم چیزی مرقون نمی فرمایند، اما مرحوم آقای شهابی رضوان الله تعالی علیه اینجا می فرمایند خب این محال است که، این اجتماع نقیضینه، چون توحید لله یعنی غیر نه، توحید للغیر یعنی الله نه.

پنجاه درصدم که نمیشه، چون پنجاه درصد خدا پنجاه درصد غیر خدا، این معنیش از اول شرکه، این توحید نیست.

بنده یک حلی به نظرم رسید که هم به مرحوم آقا سید محمود شهابی جواب داده باشیم، هم طرفداری از بقیه محشین که چیزی نفرمودن و هم طرفداری ماتن، طرفداری از حق، حالا ما کاری به قلت و کثرت نداریم.

ببینید بعضی وقتا انسان نماز میخونه، این نماز دارای دو غایت است. پنجاه درصد اینه، پنجاه درصد اونه. یعنی اگر قضیه الهی نباشد انجام نمی دهم. اگر قضیه الهی باشد و قضیه مش حسن قلی هم نباشد انجام نمی دهم. اینو داره میگه، سید اینو داره میگه.

پس دو تا قصد هست در مقابل هم، نمیخواد بگه قصد اول صددرصده، قصد دوم صد درصده، نه. دو تا قصد، هم قصد قربت است، چون سید اینو میگه، هم قصد قربت است و هم قصد ریا هست، منتها اگه قصد قربته صددرصده و ریا صددرصد با هم؟ چطور سید اینو میگه؟ بچه دو ساله ام نمیگه.

نه هم قصد قربت دارد، منتها اون قربتی که به درد نمی خوره و هم قصد ریا دارد که یه درصدشم خراب میکنه. این جمع بین قصد قربت و قصد ریا اینه، که این عبادتی که انجام میده برای دو کس است، یکی الله است یکی غیر الله است، خب باطله. یک درصدم باشه باطله.

لزوم ندارد پنجاه درصد باشد، در باب ریا و در باب سُمعین، اگر یک درصدم قصد غیر الله باشد به عنوان ریا باطله، ولی تحلیل مطلب این است که این شخص رو نماز صددرصد، یعنی نیت قربت الی الله صددرصد به نماز وا نداشته، اگر این الله در کار نبود و امری نبود خب نماز نمی خوند و همچنین صددرصد داره به خاطر مش حسن قلی نماز نمی خونه، اگه مش حسن قلی باشه و خدا نباشد خوب نمی خونه، اگه جریان الهی نباشد و قلی باشد نماز نمی خونه، این شرکت سهامی کرده.

مثل الاکلنگه که گاهی میره پایین و گاهی میره بالا، این شرکت سهامی کرده برای خدا و مش حسن قلی، برای خدا و اینکه بگن آقا چنین است. این البته عبادت رو عرض می شود که باطل میکنه.

حالا مطلب دیگه ای که با مرحوم علامه رضوان الله علیه داریم اینه

(صحبت حضار)

جوابش این بود دیگه

(صحبت حضار)

نمی گیم بی ربطه خودشون بلد بودن ولی فرمایششون درست نیست

(صحبت حضار)

بله ببینید ایشون می فرماید که (فی کیفیته و یجبُ فی سبعه اشیاء النیت مقارنتاً لغسل الوجه) خب اینو عرض کردیم دوم (أو لقصد الیدین المستحب) میگیم چرا؟

خب نیت عبادت که واجبه، غسل یدین قبل از وضو مستحب، فقط اینه؟ نه. استنشاق مستحب، مزمزه مستحب، غسل یدین مستحب، بسمله مستحب، حمده، چون چه غسل الیدین باشد، این مستحبی ست منفصل از وضو، استنشاق باشد مستحبی ست منفصل از وضو و قبل از وضو و بقیه چیزایی که عرض کردیم.

ایشون می فرماید که همون طوری که نیت لازم است که مقارن با غسل وجه باشد، اگر کسی مستحبات دیگر رو انجام نمیده دیگه، همون طور هم لازم است که این نیت مقارن با غسل یدین مستحب باشد، اگر این مستحب رو انجام میده. یعنی چه؟

یعنی اگر کسی میخواد یدینش را قبل از وضو بشوید که این مستحب قبل از وضو است، اگر با شستن یدین قصد ریا کند نه تنها این غسل یدین استحباب ندارد حرامه، بلکه وضو هم که بعد میاد باطله، چون سبعة اشیاء رو برای همه دارد میگد.

ما عرض می کنیم نخیر، صاحب عروه و محشین هم عده ایشون با این حرف موافقند. حالا اگر موافق باشند یا نباشند مطلب رو در نظر بگیریم.

ببینید، ما عبادتی که میخوایم انجام بدیم که الان وضوست، خود این عبادت با کل واجبات و مستحبات داخلیه اش عبادت وضوئه. مگه غیر اینه؟

اما آیا غسل، عرض می شود غسل الیدین هم من الوضو است؟ این مقدمه است دیگه، استنشاق کردن، مز مزه کردن، رو به قبله ایستادن، اینا مقدمات وضوئه دیگه.

آیا می فرمایید همه مقدمات وضو باید درش غسل وجه باشد؟ خب این محال شد، همه مقدمات وضو. آب آوردن، طرف آب رفتن، چه، چه، خوب نمیشه.

یا نه اون مقدمات مستحبه ای که شرع ذکر فرموده است که یکیشو ایشون می فرماید غسل یدین، خب اگر من غسل یدین کردم چون حسن قلی وایساده اینجا که بفهمد که من وضو خوبی دارم می گیرم، اما بعد که غسل یدین برای حسن قلی شد، بعد که میخوام وضو بگیرم این وضو را خالصاً و قربتاً الی الله گرفتم، پس تقسیم شد.

یک قسمت که خود عبادت وضو است قربت درش محفوظ است و کاملاً، اما این مقدمه منفصله از وضو که غسل یدینه برای مش حسن قلی بود، این چی باطله آقایون؟

خب غسل یدین مستحب نیست حرامه، وضو چی؟ غسل یدین مستحب نیست حرامه، وضو چطور؟ مگه این داخل وضوئه؟ مگر جزء واجبات یا مستحبات وضوئه؟ این نه جزء واجبات وضو است، نه جزء مستحبات وضو.

در این صورت ما سوال می کنیم از علامه بزرگوار رضوان الله علیه و کسانی که این فرمایش رو فرمودن، ما این سوال رو که حق داریم بکنیم.

حالا اگر جواب هست خب ما استفاده می کنیم و ظاهراً جواب نیست، برای اینکه ما از آیه این استفاده رو می کنیم که (بِعِبَادَةِ رَبِّهِ) [کهف: آیه ۱۱۰].

ببینید اگر شما پنج تا عبادت انجام دادی که بعضی مقدمه دیگری باشد ولی منفصل و چه بعضی مقدمه دیگری نباشد، آیا اون عبادت قبلی اگر به حساب ریا یا چیز دیگه باطل شد، بعدیم باطله؟

(لا یُأخَذُ الجار بجُرمِ الجاری) اگر کسی نمازش باطل است روزه اش هم باطل است؟ ولو نماز رو در روزه ام میخونه. اگر کسی روزه اش باطل است نمازشم باطل است؟ ولو در روزه، روزه رو نگرفته، نماز، نماز نمی خونه.

حالا چی میخواد؟

(صحبت حضار) اینجا مرکب میگیریم

اینجا مرکب نیست، مرکب داخلی هاست

ببینید حالا از سر عرض میکنم ملاحظه بفرمایید. برای اینکه بر من روشن تر بشه.

(صحبت حضار)

شرط است

(صحبت حضار)

وضو رو نمی گم، دست شستن قبل از وضو رو عرض میکنم. اونی که علامه دارد می فرماید عرض میکنم.

علامه می فرماید که، عبارت رو ببینید، عبارت این بود که (النیتُ مقارنتاً لغسل الوجه أو لغسل الیدین مستحب و الستدامتها حتی یفرغ) سه تا واجب، یک نیت مقارن غسل وجه، دو أو لغسل الیدین مستحب، اولیش اول واجب، دومیش کسی که واجب رو انجام میده قبلم مستحب، سه والستدامتها حتی یفرغ.

حالا این عبادت

(صحبت حضار)

معنیش این نیست؟

(صحبت حضار) اشکال به عبارت علامه

شاید باشه حالا ببینیم چی میشه

بفرمایید بفرمایید

(صحبت حضار)

میگه شرطه، من چه کنم، میگه شرطه آخه، ببینید (و یَجِبُ) (و یجب فی سبعه أشیاء) این یَجِبُ چی میخواد بگه؟ میگه شرط است برای صحت وضو.

اگر شرط است برای صحت وضو بنابراین اگر این شرط نباشد وضو باطله. مگر واجبات وضو، مگر نیت برای غسل یدین این وجوب ندارد به نظر علامه؟ نیت قربت، ایشون می گوید غسل یدین که از مستحباتی ست که قبل از وضو است، همون طوری که در خود وضو از غسل وجه به بعد اصل نیت و استدامه نیت واجب است که اگر نباشد وضو باطله، همین طورم در غسل یدین اون نیت واجبه، غسل یدین مستحبه ها.

ببینید اگر من نماز شب و بخونم مستحبه، ولی نماز شب رو ریا هم بکنم، چطوره؟ باطله. واجب است در نماز شب مستحب نیت قربت بگید، اینطور نیست؟ وجوب به معنی شرطه دیگه که اگر این شرط نباشد مشروط نخواهد بود، به این معنا.

و إلّا کسی بیاد بگه نماز عرض می شود که وتر یه رکعته، خب چون مستحبه، خب من دو رکعت می خونم، میگم بدعته یا نیم رکعت میخونم، خب نمیشه. این وجوب در مستحب یعنی شرط است در مستحب.

حالا در اینجا، ببینید اینی که، این عملی که انسان قبل از این عبادت وضو انجام میده، این عمل، چه عبادت باشد چه نباشد، در عبادت داریم بحث می کنیم، عبادت واجبه ای باشد قبل از وضو، مثل اینکه، حالا مثل نه.

عبادت واجبه ای باشد قبل از وضو یا عبادت مستحبه ای قبل از وضو، اگر عبادت واجبه یا مستحبه قبل از وضو نفله شد، از بین رفت به اینکه ریا کرد انسان، وضو هم اشکال پیدا میکنه؟ خب چرا اشکال پیدا میکنه؟

(صحبت حضار)

استحباب نصی ولی وجوبش قیده، بله ولی وضو چیه آقایون؟ دست شستن وضوئه؟ نه، دستشویی وضو نیستش که. اما اسباق الوضو، وضوئه (36:05)

(صحبت حضار)

باشه، آقا من به قصد وضو رفتم تو خونه مش حسن قلی فریاد زد و راضی نبود، بعد اومدم بیرون، وضو گرفتم وضوم باطل شد؟ قصدم اول، نه دیگه جداست اصلاً.

ببینید، این عملی که من قبلاً انجام دادم، اینو جدا کنید، آخه اینجا سه بُعد داره مطلب، ببینید

(صحبت حضار)

گوش کنید، گوش کنید

(صحبت حضار)

کجایید شما خوابید مثل اینکه، روزه حالا شب نیست که، گوش کنید

(صحبت حضار)

آقا این غسل یدین که مستحبه و بعداً صورت و دست ها و پاها، توجه کنید، ببینید ما سه جور، ما سه جور اعمال داریم که در این اعمال قصد قربت ایجاباً باید باشد، سلباً ریا نباشد. سه جوره.

یک، قبل از عبادت، واجبات عبادت است، یکی ام در مستحبات ملازمه عبادت است، اینم سه.

چهارمم مرحوم سید اضافه می کند، در مستحباتی که در ضمن عبادت است ملازمه نیست، چهار جوره. این چهار جوره رو از هم جدا کنید.

جور اول که خیلی بیّنه که این شستن دو دست برای تمیز شدن، نه برای وضو، شستن دو دست برای تمیز شدن نه برای وضو، این مستحب است قبل از وضو. اگر در این مستحب انسان قصد قربت نکرد، این مستحب باطله.

اگر قصد ریا کرد این مستحب حرامه، اما چه ربطی دارد بطلان این یا حرمت این، به اینکه وضو بعدی هم که من قصد قربت دارم، قصد ریام ندارم، این باطل باشد؟ این که رفت کنار.

دوم، دوم اینکه یک اعمال مستحبه مستقله ای در نماز، در نماز تشهد واجب، سلام هم مقداریش واجب، مقداریش غیر واجب (اَلسَّلامُ عَلَیک اَیُهَا النَّبِیُّ) مستحب نمازه، اگر کسی در (اَلسَّلامُ عَلَیک اَیُهَا النَّبِیُّ) ریا کرد، آیا همه نماز باطل می شود یا نه؟ این هم مورد بحثه، این دو جور.

سوم، اون مستحبی که لازمه لاینکف واجبه، جداش نمیشه کرد، اینو میشه جدا بکنیم میشه شما (اَلسَّلامُ عَلَیک اَیُهَا النَّبِیُّ) رو نگید اصلاً، خب ترک مستحب کردید و میشه هم بگید.

خب اما سوم این است که لازمه لاینفک واجبه، شما اگر با تأنی مستحب آیات حمد و سوره رو بخوانید، تأنی مستحب یک تأنی واجبه، یک تأنی مستحب.

با تأنی مستحب با آرامش مستحب این آیات رو بخونید، خب (إِيَّاكَ نَعْبُدُ) [فاتحه: آیه ۵] چه بگید (إِيَّاكَ نَعْبُدُ) (کشیده) چه بگید (إِيَّاكَ نَعْبُدُ) بله؟دومی، اولی مستحبه، اولی که مستحبه میشه اون هیئتی رو جدا کرد، چیزی بشه؟ خب نه این سوم.

چهارم این است که نخیر، در خود عمل واجب نماز ریا کند. در خوندن حمد، در خوندن سوره، در عرض می شود که رکوع، در سجود، در اون واجبات اصلی نماز ریا کند، ما عرض می کنیم ریا در تمام این سه قسم اخیر مبطل است. البته اختلاف در عروه و محشین عروه هست، مبطل است به دلیل آیه، چطور؟

مگر این نمازی که من میخونم با مستحباتی که انجام میدم صلاة نیست؟ داخل صلاته، صلاته. آیا می شود گفت (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ) مثلاً (اَشْهَدُ اَنَّ) این شهادت اول در سلام، آیا می شود گفتش که بله (اَلسَّلامُ عَلَیک اَیُهَا النَّبِیُّ) میشه گفت این جزء نماز نیست؟ هست. جزء مستحبات نمازه، بله منم دارم نماز مستحب میخونم.

اگر این نماز مستحب را به تمام اعضایش ریا کنم، همش ریائه، به بعضی از اعضا واجبه اش ریا کنم، ریائه، به بعضی از اعضا مستحبه اش ریا کنم ریائه.

ریا مثل فضله موشه که توی چیزی بیوفتد که متنجس میشه، اگر صد هزار فضله موش بیوفته متنجس شده، یه دونه ام بیوفته متنجس میشه. (علی القول به)

در اینجام این ریا به هر جای عبادت، یه نقطه ریزم بچسبد که بدونی ریائه، چه به هیئت واجب باشد، چه به هیئت مستحب باشد، چه به اصل مستحب باشد، چه مستحب منفرد در صلاة باشد، چه مستحب ملازم در صلاة باشد، در تمام این ها ما به مرحوم صاحب عروه و گروهی از محشین عرض می کنیم که این ها به دلیل آیه نیز ریا است و حرامه، ولو به روایتی که ایشون استدلال فرمودند نشود خیلی کار کرد و محتاج به بحث هستیم.

اما به دلیل آیه این عرض می شود که حرام خواهد بود. بین علی ذلک، حرف اول علامه رو ما قبول نمی کنیم با کمال احترام و بوسیدن دست ایشون.

(صحبت حضار)

اول صورته

(صحبت حضار) غسل یدین

مستحب نیست، مستحب، مستحب اینجا باشید آخه، شب که نیست خواب نباشید.

حالا من مثل آقا ضیا شهابی از منبر نمیام پایین بدوم که. عرض می شود که به مرحوم آخوند رضوان الله علیه یه کسی اشکال زیاد، ببخشید جدا از حرفاست چون شما سیدی، ما شیخیم.

عرض می شود که به مرحوم آخوند کسی اشکال کرد هی جواب داد، اشکال کرد جواب داد، بعد آخوند فرمود آخوند خر ساکت، فرمود قید توضیحیه. عرض می شود که این قید توضیحیه.

خب این دست و پای نیت تا اینجا تا اندازه ای جمع شد، اگر بعضی اشارات داشته باشد، اگر زنده موندیم شنبه عرض می کنیم، بعداً راجع به ارکان وضو و در ارکان وضو هم آقایون زیاد توجه کنید، چون ما اینجا بعضی فتواها داریم که نه شیعه میگه نه سنی، بعضی فتواها داریم شیعه میگه سنی نمیگه، بعضی فتواها داریم سنی میگه شیعه نمیگه، بعضیا هیچ کدوم نمیگن، بعضیام هر دو میگن.

ولی خب چون میخوایم آزاد باشیم در فقه. در فقه با کمال احترام نسبت به فقهای بزرگوار اسلام مخصوصاً شیعه ها با کمال احترام به قول مرحوم بروجردی میفرمود که ما غلام دلیلیم.

یک کسی اعتراض کرد گفت آقا شما در أربعه ملفقه در همین صحن بزرگ درس میدادن در باب غسل، در أربعه ملفقه شما جوری میفرمایید که خب متأخرین هیچ نفر بودند، فقط قسمتی از قدما فرمودند، فرمودند ما غلام دلیلیم ولی اینکه این روایتی که ما استدلال می کنیم، متأخرین فرمودن، اینو از کی گرفتن؟ از متقدمین، متقدمین اصلاً در روایات فتوا ندادن، پس معلوم میشه روایت اصل نداره، حرفم خیلی خوب بود.

و من شب محقق حلی رو خواب دیدم، همون شب، فرمود که شما فقها چرا همچین می کنید؟ مگر جز این است که روایت از دست ما به دست شما رسیده، خب ما فتوا ندادیم، شما چی دارید میگید؟

اللهم اشرح صدورنا بنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا لمَا تحبوه و ترضاه و جنبنا عمّا لا تحبوه و لا ترضاه

والسلامُ علیکم