جلسه صد و هشتاد و نهم درس خارج فقه

زناشویی

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله الرّب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین

اعوذ بالله من الیشطان الرجیم

وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلَاقُوهُ

+ و اتقوالله

– بله؟

+ و اتقوالله

– وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلَاقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ

این نکته ای که حالا می خوام عرض کنم حضور برادران تکراریست اما از تکرارهایی که خدا می کند. در قرآن شریف چقدر امر به تقوا ما داریم خوب یه مرتبه کافی بود. در خطبه های امیرالمومنین صلوات الله علیه تمامش ابتدای به تقوالله و اختتمام به تقوالله است. چون ریشه زندگی مکلف تقوالله است تقوالله است در دو بعد صلبی و ایجادی که صلبش لااله است و ایجابش الاالله است و این تقوالله بر محور لااله الالله بر کل عقاید و علوم و افکار و اخبار و اعمال و شاید و نشایدهای انسان و باید و نبایدهای انسان نقش بسیار ریشه ای و اصلی دارد عرض می شود تکرار نیست. فلا ما با توجه به این جهت که محور تفکرمون قرآنه چه در فقه که این جلسه فارسیست و چه در تفسیر رسمی قرآن به زبان عربی که در جلسه بعدیست محور کارمون قرآنه. پس تماس فکری ما و تماس تدبری ما با کلام الله است. ما چطور در نماز که عمود الدین و عماد الیقین است باید قلبمون از هرکه واز هر چه خالی باشد جز الله تا فقه اکبر از نظر و هر قدر هر که و هرچه در قلب ما غیر از الله و توجه به الله قرار بگیرد همون مقدار این نماز از نظر معرفتی ناقصه. همچنین ما می خوایم روی محور کلام الله فکر کنیم. کلامی که قطعاً صادق است و قطعاً روی حساب ربانی این کلام القا شده است به قلب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم. کلامی که امام است بر رسول و امام است بر ائمه بعد از رسول و به طریق اولی امام است علی طول الخط در عرض و طول مکان و زمان جهان تکلیف و ما در حوزه مقدسه ای و در خانه خدا قرار گرفته ایم با توجه به این جهات باید که همه وجود ما تفکر باشد. خالی باید باشیم از نظرات دگران از افکار از احتمالات. از خیالات. حتی از خطابا و روایات زیرا اونها گوناگون اند اما قرآن وحدت دارد. در دلالت، دلالت واضحه موصله است. در دلالت تعقیدی ندارد و در مدلول هم تعقیدی ندارد. انا انزلناه حکماً عربیاً لالکم تعقلون. نه اینکه لفظاً عربیاً حکمیست عربی. یعنی حکمیست روشن. روشن است از نظر دلالت در بالاترین قله و از نظر مدلول در بالاترین قله و از نظر انسجام در بالاترین قله. و از نظر مراعات جهات درونی و برونی مکلفان در بالاترین قله. فروگذار که نکرده است. ما رو این آیات داریم فکر می کنیم. ملاحظه بفرمایید. در باب حیض که قرآن شریف در حکم حیض حکم جنسی در حالت حیض و حکم غسل بعد از تمام شدن حیض فقط یک آیه دارد قرآن شریف و بعد هم مطلب مهم دیگر خوب باید رو این آیه فکر کنیم. چجوری فکر کنیم. ما با حیا تر از خدا باشیم. خدا لفظ حیضو فرموده ما نگیم. بعضیا بدشون میاد. خداوند فاعتزلوالنساء فرموده. لاتقربوهن فرموده. فاتوهن فرموده. قل لا مصدق النساء فرموده. این امور جنسی را با کنایه بسیار مودبانه ربانیه بیان کرده. ما از خدا با ادب تر باشیم؟ این کمال بی ادبیست که ما در امور جنسی که می خوایم تفکر کنیم و از قرآن مطلب صافی بفهمیم که بعد روایات را و اقوال را و شهرت ها را و نظرات را عرضه بر قرآن کنیم آنچه را درست از قرآن فهمیدیم اون درست است و آنچه را خلاف ظاهر یا نص قرآن است نادرست است چه کنیم؟ رمل و اسطرلاب بیاندازیم؟ خواب ببینیم؟ فکر نکنیم؟ نگوییم؟ تا نفهمیم؟ و ننویسیم؟ آخه بعضیا مقدس تر از خدان. من یه جمله ای عرض کنم حضورتون. یه مقدمه مختصریست. در چهل سال پیش یه رفیقی داشتیم در تهران که خیلی مقدس بود. مقدس. یه روز مارو ناهار دعوت کرد خونش و رفت رو حوضخونه غسل کرد اومد جمعه بود. بعد به من گفت آقای صادقی من می دونی چجوری غسل کردم؟ گفتم خوب بفرمایید. گفت من با لنگ رفتم تو آب با اینکه هیچکس نبود. گفتم چرا؟ گفت از خدا حیا کردم. گفتم از بی معرفتیت حیا نکردی که خدا از زیر لنگم می بینه؟ انقدر بعضیا مقدسن. خوب شما چه لنگ بذارید چه نگذارید یعنی انقدر انسان بی معرفت باشه و انقدر مقدس تر از خدا باشه؟ یه زنی شوهر دوم کرده بود رفت خدمت رسول الله صلوات الله علیه. حالا هم آیه نقل می کنیم هم روایه. گفت یا رسول الله این شوهر دوم که کردم مثل اینکه جور نیست. فرمود چطور؟ فرمود انا عورتهو کهودت الصور. مثل سر لباسه. سر لباس نرمه به جایی نمیرسه که. خوب این سوالو یه زن از پیغمبر می کنه. آیا زن حیا کنه. اگه نه سوال نکند بی حیایی کرده. لا حیا فی الدین در دین که حیا نیست. برادران توجه بفرمایید. من سنگ به سینه شخص خودم نمی زنم. خدا می داند که محور فقط قرآنه ولو هزار بار من و شماها تکه تکه شویم که قرآن موج بدهد در حوزه های اسلامیه. باهانه درنیارن. فلانی می خندونه فلانی حیض می گه فلانی نفاس می گه. خوب پس کی بگه؟ خوب خدا هم گفته. پس خدارم عبادت نکنیم؟ این یه جمله. دوم اینکه ما در آیاتی مخصوصاً آیه ای که منحصر به فرد است در قرآن خیلی باید فکر کنیم. اونقدر ظریف خدا صحبت کرده. ظرافتٌ ربانیة. ظرافتٌ صادقیه داریم. ظرافتٌ محمدیه داریم. ظرافتٌ شیخ انصاریه داریم ظرافتٌ صادقیه که من باشم. امام صادق که من خاک کفششم حساب نمیشم داریم. اما عین ظرافتٌ من ظرافة؟ خدا با جهان تکلیف صحبت کرده. به لسان العربیة المبین سخن فرموده و این سخن آخرین سخن وحی است. اونقدر روشن بیان فرموده که تاریک ها هم اگر مقداری بخوان در روشنایی قرار بگیرن خوب می فهمن تا چه رسد روشن ها. اصلا صحیح است این جمله گفته شود. چرا قبل از رجوع به روایات و اقوال آیه می خوانیم؟ این معنیش است که چرا قبل از رجوع به مشت غلام حسین چایی آیت الله العظما و آیت الله مراجعکم چایی چایی باید بریزیم. یه مطلبی هم ازون وقت بعضی وقتا نقل می کنه درست نقل می کنه اشتباه نقل می کنه تقیه می کنه نقیه می کنه مقیه می کنه شقیه می کنه. ما چرا آیت الله العظما را که آیات قرآن شریف است تو ذهنمون اینطور نقش بسته که قرآن را بدون حدیث نمی شه معنا کرد. آقا حدیث رو بدون قرآن می شود معنا کرد؟ احادیث که انقدر مرض دارد تقیه دارد تفسیر دار نص دارد ملاحظه شخص دارد ملاحظه زمان دارد چه دارد چه دارد چه دارد چه دارد ظلماتٌ بعدها تنقبت اینو ما محور می گیریم؟ اما قرآن رو ما نمرّ مرّ صحات خوب فکر کنید به آیات ببینید چقدر راه رو برای ما نزدیک می کنه اگر رو آیات فکر کنیم. حالا. ما از ادب قرآن که تجاوز نمی خوایم بکنیم که. اگرم یه مقداری توضیح است توضیح در حقیقت واضح است منتها بعضی وقتا برا من واضح نیست. خداوند در این دو آیه مبارکه چی می خواد بفرماید. و یسالونک عن المحیض. اولاً از مدل ادبی صحبت کنیم. البته تکرار نیست آنچه را که من در دو تا تفسیر نوشتم الان تبلور داره ها یعنی مطالبیست که خودمم قبلاً توجه نکرده بودم چون حالا حالت محوریت خاص فقهی داره. قبلاً ضمن آیات تفسیری قرآن. و انسان در ترقیست دیگه. انسان در تکاملست دیگه. حتی رسول الله صلوات الله علیه در معرفت الله نه در عبادت در تکامل است. و اعبدو ربک حتی یأتیک ال. یقین نمی خوام خودمو وصل کنم به رسول الله. ما که خاک پای رسول الله حساب نمی شیم. خوب ببینید. و یسالونک عن المحیض. عن الحیض نفرمود. عن قبل النساء نفرمود. عربی می گم که سخت نباشه. عن دبرالنساء نفرمود. عن المابین السرة و الرکبة نفرمودن. عن کل جسمٍ نساء نفرمود. یسألونک عن المحیض. محیض یه جمله ایست که چند معنا دارد. مفعل.  اسم مکان است اسم زمان است مصدر است اسم مصدر است. خوب باید بیش از یک معنا مراد باشه اگر بیش از یک معنا مراد نبود فقط یک معنا مراد بود لفظ همونو میاورد دیگه. مگه اینطور نیست؟ مثلاً راجع به. یک مثالمم از خود قرآن بیاریم. را جع به عده قرآن فرمود ثلاثة القرو. ثلاثة الحیض نفرمود. ثلاثة ابکار نفرمود. ثلاثة قروء فرمود. چرا فرمود؟ خواست گنگ کنه ما رو اونم در یه دونه آیه؟ نه بر خلاف فتاوای شیعه و سنی به احترامی که به شیعه ها زیاد قائل هستیم احترام بیشتر به کتاب الله قائلیم خدا می دونسته چی بگه یا نمی دونسته؟ همینطوری گفته؟ به جای اینکه بگد که شرق گفته کل عالم که ما گیج بشیم؟ نه. این ثلاثة القروء که می فرماید و المطلقات یتربسن بانفسهم ان ثلاثة القروء پس سه حیض بود ثلاثة حیَض بود؟ سه طهر هم نیست. ثلاثة اطهارة. سه تا سه تاس. یا نه فرض کنید که یه سه تاست یه دوتا بالاخره ثلاثة قروء هم صیغش قروء ادری نیست جمع کسرست. هم قرء اعم از حیض تا حیض. لفظ اعم رو چرا خدا ذکر کرده؟ خواسته مارو کور کن؟ خواسته اختلاف بیندازه؟ نه پس هم سه حیض و هم سه طُهر. با تداخل اختلافهم حدود شش الی چند روز عرض می شود که، می شود با فتاوایی که فقهای بزرگوار اسلام فرمودند. آیا مستندات ما غلط است؟ اگر ما استناد می کنیم که خداوند دانسته به تمام معنای کلمه فرمودست ثلاثة القرو اگر مراد از قرو حیَض بود ندانسته بود عبارت. اگر مراد از قرو اطهار بود ندانسته بود عبارت. فصاحت عبارت نفس به اندازه معناست صد در صد. معنا به اندازه لفظ صد در صد این فصاحته والا فصاحت نیست. فصاحت یعنی اونچه را می خواهد بگوید بگوید من می خوام بگم سه بگم کل مردم قم. خوب چی شد؟ یعنی باید که. این عاقل نیستش که. خوب حالا عرض می شود. ببینید. ویسالونک عن المحیض. مکان حیض معلومه کجاست. همه می دونیم دیگه تصریح بیشتر نمی کنیم. زمان حیض. خود خون حیض. عرض می شود که حیض شدن مصدر. اسم مصدر. همه اینها محیضه اما چرا محیض امده. برای اینکه بیش از یکی مراده. هم زمان حیض مراد است هم حالت حیض مراد است حالت حیض و زمان حیض و مصدر حیض اما مکان حیض مراد نیست. چرا؟ برای اینکه اگر مکان حیض مراد بود عبارت بعدی بهش نمی خونه چطور؟ یسالونک عن المحیض. قل هو اذیً. مکان حیض اذَن. مکانی که خون میاد مریضه. اون مکان مریض می شه؟ اون مکان اذَنه. فاعتزلوالنساء فی المحیض. اگر محیض همون مکان حیضه عن المحیض باید بگه. خدا که عربیات ادبیات… ختم ادبیاته. فاعتزلو النساء فی المحیض نه عن المحیض. اگر محیض مکان بود طبق فتوای اون برادران فقیه دیگر که فقط اون مکان حرامه پشت حرام نیست. خدا فرمود فاعتزلوا النساء عن المحیض. یعنی عن القبل. لذا فی المحیض. فی ال ظرفه در ظرف زمان حیض در حالت حیض. در جریان خون حیض. که هر سه یک مبدا دارند یگانه اند و لو کان دارای چند بعدن. یسالونک عن لمحیض. قل هوا اذیً این محیض که اذَنه زمانشه اذَنه زمانش که اذیت نداره که بلکه خود حیض اذیته. خود این حالت حیض و آمدن خون حیض اذیته؟ خوب اذیت به چیست؟ نفرمود به چی. اینجا که نفرمود قل هو اذیً لالنساء نفرمود. قل هو اذیً لالرجال نفرمود. قل هو اذیً لالاجنه نفرمود. و یه مثلثی ما در برابر اذیً در اینجا داریم. اون مثلث این است که آیات اذیت مائیست و نقاهتی. هم برای مرد اگر کاری را با زن انجام بدهد اذیً است چه از اون طرف چه از این طرف و هم برای جنین اگر در حالت حیض نطفه ای منعقد گردد اذیً است که طبم می گه. طب همشو می گه. نگه هم نگه. ما که گدای کسی نیستیم که. خوب این سه مطلب. قل هو اذیً پس کسی که میاد میخواد استدلال کند به خود آیه که ما از خود آیه استفاده می کنیم که این فاعتزلوا اعتزال از قبل است فقط. دبر نه بین السرة و الرکبة نه. چه نه چه نه میگه چی؟ می گد اذیً خوب این مال زنه. اینو از کجا آوردی شما؟ شما چه علم غیبی داری که این ناراحتی فقط برای زنه تجاوزگر نیست؟ ممکن است تجاوزگر به جنین هم باشد طب هم ثابت کرده. تجاوزگر به مرد باشد. پنج اذیً درین جا هست. یک نسبت به زن از نظر نفسی و از نظر جسمی نقاهت هست. نفس زن در حال نقاهت است و جسم زن در حالت نقاهت است. از برای مرد اگر کاری انجام بدهد چه ازون طرف چه ازین طرف اذیً. حالت نفسی مرد حالت خوبی نخواهد بود. نسبت به ازدواج جواذب باید باشد نه موانع. نه دوافع نه منفَرات. یکی از منفَّرات انجام عمل جنسی اون رنگ است و اون بو است و اون حالت است و اون وضعیت است. چه از اون ور باشد چه از اینور. منتها از اونور بیشتر ازینور کمتر. حالت زن یک حالتی است که به این وعد نمی رسد. پنج شعبه دارد. یک شعبش هم عبارت است از طفل. این طفلی که در حالت حیض نطفه اش منعقد می شود این از نظر طبی عرض می شود که سلامت حسابی ندارد. پس شما به کجای آیه چسبید که اذیً فقط مال زنه؟ وانگهی ببینید. اگر یسالونک عن المحیض قل هو اذنی که حکمت است. حکمت وحکم را با هم بیان فرموده است. شما به آیه عنایت بفرمایید. هرجا نظر دارید یادداشت بفرمایید. بنده بعدا استفاده می کنم. یسالونک عن المحیض قل هو اذیً خیله خوب این یک مرتبه هو اذی حکم نیستش که حکم می دهد که این زن باید در حال اذیت حکم نیستش که این اخبار از امر تکوینیست. اخبار از امر تکوینیست که اینجا موقفش موقف حکمت است یعنی حالت اذن زن با اون ابعادی که داشت حالتیست که نتیجه دارد نتیجه حکمش اینه فاعتزلوالنساء فی المحیض یعنی در حالت حیض در حالت روان شدن این خون متعفن در حالت این نقاهت و اذیت در این حالت بی حالتی که دارای ابعاد است فاعتزلوا النساء. اینو سه تا … میکنیم. ببینید خدا که تفنن نمی خواد بکنه. ببینید یک اول فاعتزلوالنساء فی المحیض. دو ولا تقربوهن. سه آتوهن من محیض. این سه تا فرق کرد با هم. خیلی هم فرق داره با هم. ملاحظه کنید. با ظریف کاری که حق سبحانه و تعالی در قرآن در این آیه کرده است. کل قرآن همینطوره. ما یه مقداری ظریف بشیم و دقیق بشیم. دقیق شیم همونطوریکه یا بیشتر از اون مقدار که کذرکم آباکم او اشد ذکرا. در تاملات کفایه و مفاسر و اینها ذکر می کنیم بعد معلوم می شود که آخوند اشتباه فرموده چون معصوم نبوده، ولی خوب ما در آیات که دقت کنیم هرچه دقت صحیح تر و با فکر بیشتر و با حالت کاملتر بکنیم بیشتر به مرادات دست میابیم. خداوند جوری عبارتی رو بیان نفرمودست که استقسون فوق الاستو استاد بشه. یا مالکم تکحکأتم کتکأتم علی فی جنة الانسان. و شیطان فی کلمة فندیه. بابا رحمان است دارد با ما صحبت می کنه. خداوند هر کس که لغت عربی را بداند و بعداً ترجمه اش را بداند مخصوصاً احکام را که بکن نکن برو نرو بخور نخور بیا نیا خیلی سادست منتها باید دقت کنیم در عبارات. اینهمه  که قرآن ذکر می کند افلا یتدبرون القرآن عم علی قلوب افوالهم و لاقطی الصلب القرآن لذکر بحلل مذکر چی می خواد بگه؟ یعنی روزنامه است قرآن؟ نه قرآن در یک بعد از روزنامه ساده بیان تر است و در بعد دیگه از کل علوم که به هر عبارتی بیاید عمیق تر است منتها عمقی که  حمق ندارد. بعضی عمق ها حمق داره. این گوینده یا احمق عمدی بوده یا احمق غیر عمدی. و لاکن این عمق نیست که لالنص ظاهر و لالظاهر باطن و لالباطن باطن الی … ما تعبیر می کنیم. خوب ببینید. اولا یسالونک عن المحیض قل هو اذی فاعتزلوا النساء یک عموم. که چی بشه عموم؟ که یک رابطه قاعده بیان ظابطه باشه. فاعتزلوالنساء لالمحیض. اول فکر نکرده اینطور انسان می فهمه. اعتزال کنید و گوشه گیری کنید اعتزال دوری است دیگه دوری کنید تجنب کنید از زنان در حالت حیض یعنی او را نبینید با او غذا نخورید با او چنین و چنان و چنان که هیچ. حالا از خونه بیرون کردن نداریم. ممکنه یهودیا بگن نخیر از خونه هم بیرون کنید. از خونه بیرون نکنید بیرونید که. بالاخره خونه میاد می خوابه. این یک بعد ولکن. در این ما از خود فاعتزلوا النساء داریم که عموم نیست. دیروز بعضی از برادران سوالاتی فرمودند که برای جواب اون سوالات و اینکه خود مطلب … است عرض می کنم. ببینید یه وقتی می گن که از دیوار دوری کن یعنی به حساب دیوار بودن یه بار می گن مرد از زن دوری کند یعنی به حساب مرد بودن و زن بودن اینطور نیست آقایون؟ فاعتزلوا النساء فی المحیض یعنی ای مردان از زنانتون در محیض دوری کنید. یعنی از جهات جنسی دوری کنید. مگه اینطور نیست. جهاتی که مرد با زن دارد و مرد با زن دارد نه دو تا دیوار از هم دوری کنن. نه یک حیوان از یک دیوار مثلاً یا انسان از یک حیوان دوری کنن. نه رابطه رو در نظر بگیر با توجه به رابطه بین مرد و زنش که رابطه جنسیست در بعد اول و رابطه ایلاد است در بعد ثانی و رابطه بینه و بین است در بعد معاشرت کردن و زندگی دو گانه کردن و محور ثابت جنیسیست. ببینم آقایون اگر کسی شهوت نداشت زن می گرفت؟ چی بگم من؟ آخه چیکاره آدم زن بگیره خونه ندارد در عوض پول نداره خودش گرسنه است. بره زن بگیره. خوب شهوت نباشه چرا زن بگیره؟ خداوند به حکمتین این شهوت کشنده را واقعاً کشنده که اگه نونم نباشه بخوره باز شهوت هست هر چند ماست بخوره هر چند چه بخوره خوب این شهوتو خدا قرار داده رو چه حساب؟ حکمت است اگر این شهوت نبود نه زن شوهر می کرد نه مرد زن می گرفت بعداً خوب اگرم زن می گرفت سر کلفتی مثلاً می گرفت مطلب دیگری نبود که چطور انسان چیزای دیگرو پول نمی دهد خرج کنه بیاره تو خونه مثلاً، خوب ببینید فاعتزلوا النساء اول کلیست ولی بعد غریضتی است. فاعتزلوا مردان النساء زنانتان را در حال حیض دوری کنید. یعنی در بعد جنسی. در بعد شهوانی. جنسی نه. در بعد شهوانی. شهوتی که مرد به زن باید داشته باشد طبیعسیت چون زنشه و زن به مرد. ای مردان شمایید که طرف زنها می روید خطاب به شما می کند فاعتزلوا النساء فی المحیض دوری کنید از زنان در حال حیض دوری در جنب چی؟ این اطلاق دوم در جنب شهوانی جنسی. شهوانی مطلق تر از جنسیه ها. در بعد شهوانی اعتزلوا. یعنی چه؟ یعنی نگاه نکنید از روی شهوت قُبله نباشد از روی شهوت. لمس نباشد از روی شهوت تا چه رسد به هم فیها خالدونش. همه رو گرفت یا نه؟ امر این بوده دیگه ملاحظه می کنید آقایون. فاعتزلوا مگه امر نیست. امر مگه حدود نیست؟ خلافش مگه حرمت نیست؟ کل اعتزالاتی که نسبت به زن تصور می شود به حساب شهوانی اینجا ممنوع شد دیگه. یعنی دیگه بین السرة و الرکبة نمی خواد که. بالام همینطور. نگاهم همینطور است. قُبله هم همینطور است. لمس بالام همینطور است. مگه اینطور نیست؟ اما آیه خودش بیان می کنه قرآن صبر نمی کند که حالا بعداً روایات بیاد بگد نه بین السرة و الرکبة فقط بحث شده بود. بالاش بحث نیست. چرا خوب؟ خوب مگه بالاش فاعتزلوا چرا نباشه؟ مگر کمر فاعتزلوا بیل خورده؟ اما قرآن خودش بیان می کند. چی؟ میفرماید که فاعتزلوا النساء فی المحیض و لا تقربوا هن. تغییر کرد. ببینید. یک جنبه شهوانیست که مرد با زنش دارد یک قربیست به سوی عمل جنسیست و یک جنبه شهوانی دارد که عادیست و قرب به سوی عمل جنسی نیست بعده. سه مرحلست جریان مرد با زن. اینارو نگم من آقایون؟ مطالب علمی اینجا از در میاد. نگیم که هیچی. اگر آیه رو بخوایم بفهمیم. سه بعد دارد مرد با زن. یک بعد مرد با زن این است که به زن نگاه شهوانی قُبله شهوانیه لمس شهوانی معمولاً دارد نگاه که همیشگیست. چه پیر باشد چه جوان باشد. عرض می شود که خوب این مرحله اولاست. این بعده دیگه این دوره. نگاه شهوانی نگاه عادی مرد به زنش که شهوانیست این نمیرساند به اونجاها حتی قُبله هم اینطوراست. حتی لمس بالا اینجور است این دوره مقداری. ولی نزدیک تر کدامه؟ نزدیک تر با بین السرة و الرکبة را تماس گرفتن که شوهر بین السرة و الرکبة را تماس بگیرد که تحریک نزدیک گردد اون مرحله دومه. مرحله سوم عمل جنسیست. این سه مرحله است. قرآن در اول اینطور ما فهمیدیم که … شهوانیست دیگه هر سه رفت کنار ولی بعد ولا تقربوهن مثل لا تقربو الزناست. مثل لا تقربوا مال الیتیم. مگر لا تقربوا مال الیتیم یعنی مال یتیم را نخورید؟ نه می گه نزدیک نشید. دور طوری نیستش که. اون نزدیکی که انسان را به طور اتوماتیکی وادار می کند بخوردن مال یتیم می گد من می فرماید من هام حول الحماء اوشک من یکفک فیها بچه رو نذارید بغل دریا بغل استخر بره بغل رفتن که عیب نداره ولی بغل رفتن بچست داره نگا می کنه ببینید. حالا. چه؟ بله دیگه. … بله ما داریم همینو عرض می کنیم. ببینید. کم کم خود آیه داره مارو میاره جلو. ببینید اول فاعتزلوا النساء. فاعتزلوا چیه آقایون؟ مگه امر نیست؟ مگه امر وجوب نیست. وجوبم در سه بعده. هم بعد قبل ار سرة و بعد الرکبة هم بعد دومی که قوی تر از بین. این امر نسبت به این سه بعد همش وجوب است؟ یا بعضیش استحباب است بعضیش وجوبه؟ ولاتقربوا هن معنا می شود. و لا تقربوهن حتی یطهرن گفت اون نزدیکی نزدیکی به زن است که ممنوعه. نه نزدیکی جنسی نه نزدیک شدن به زن شهوتی که شهوت دور از عمل جنسیست نه. شهوت دور از عمل جنسی نگاه کردن از روی شهوت قُبله لمس فوق السرة و تحت الرکبة این دوره یا قابلیت دورتره. چیو بعداً تعیین کرد؟ و لا تقربوهن حتی یطهرن. در این حالت حیض اونیکه حرام است. آخه اینجور نیستش که خدا تکرار بخواد بکنه. عرض می شود که اینکه می فرماید فاعتزلوا النساء چرا لاتقربوهن فرمود؟ فاعتزلوا یه معنا میده لاتقربوا معنای اخص میده معنای اهم که اطلاق دارد فاعتزلوا سه بعد داشت. ولی بعد اول را که حالت شهوانی دورتر است نسبت به مابین السرة و الرکبة این بعد رو و لاتقربوهن زد کنار گفت اونیکه حرام است از این نزدیک بودنها. نزدیک بودن اول امر داشت که نه. دوم امر داشت که نه سوم امر داشت که نه اونیکه حرام است ولاتقربوهن قربه. این قرب دو بعدیه بیشتر. یک بعد این قرب عبارتست از بعد از اون مرحله اولا که بین السرة و الرکبة است. بفرمایید تحلیل کرد رسول الله. معلومه. رسول الله تحلیل فرمودند ائمه از رسول الله صلوات الله علیه تحلیل فرمودند که این بیت السرة و الرکبة است. معمولاً هم ما می دونیم دیگه که جای حساس تره. جایی که نزدیک می کند انسان را به اون جریانات جنسی بین السرة و الرکبة است خوب پس و لا تقربواهن قید زد حرمت را که این حرمت در جلمه قبلی سه بعدی بود فاعتزلوا سه بعدی بود اما بعد اول را که دورتر است زد کنار فرمود و لا تقربوهن قرب دارد. این قرب دو بعده. یک بعدش مثل لا تقربوا مال یتیمه. اگر مال یتیم ده فرسخ اونوره خوب این دوره از ما اما تو دست منه حالا ممکن است این تو دست منه مال یتیمو بخورم نخورم می گه لاتقربوا مال الیتیم. مثل لاتقربوا زناء. لاتقربوا زنا چی می خواد بگه؟ می خواد بگه زناء نکنید فقط؟ نه نزدیک نشوید. چیزهایی که انسانو نزدیک به زنا می کنه چیه؟ اون چیزهایی است که انسان را هول می دهد به طرف زناء. قُبله، لمس، چه چه چه نزدیکتر و نزدیکتره اما اینا تمام قربه همه اینارو ما استفاده می کنیم از قرآن شریف که عرض می شود حرام است. خوب در اینجا و لا تقربوهن فقط دو بعد یک بعد نه. چی استفاده کردیم حکم شرعی. حکم شرعی مسئله استفاده می کند واسه ما. آیا بالاتراز سرة و پایین تر از رکبة با زن حائض انسان جریان شهوانی را انجام بدهد چطور است؟ مرجوح است؟ اگرمرجوح نبود پس چرا فرمود و لاتقربوهن حتی فقط حرمت رو دو بعد دیگر بود؟ و لاتقربوهن حتی یطهرن این قرب را حرام کرده است؟ اینکه بعده. پس فاعتزلو النساء مطلبی رو فهموند و لا تقربوهن مطلبی دیگر. فاعتزلوا النساء ظاهر امر سه بعدیست. اما بعد اول امر را این لاتقربوهن کرد چی؟ کرد مستحب و اگر انجام بدی مکروهه اگر ندی مستحبه است. مطلب دوم. ببینید. نه. دیگه امره نمیشه. سبحکم الله. نه دیگه چیزه. سه سه بعده. نزدیک یعنی سه تارو منع کرده. همینه دیگه مطلقه. ولکن لاتقربوا اولی رو برد کنار. دوره آخه. ولاتقربوهن. خوب مطلب دیگر لاتقربوا. ملاحظه کنید. از فاعتزلو نساء فی المحیض نمی شود فقط عمل جنسی قُبلی را فهمید. خوب معلوم است دیگه خیلی … میشه. در دوبرم نمیشه چرا؟ ببینید در کل قرآن در آیاتی که لفظ مجامعت یعنی معنای مجامعتو بخواد برسونه اگر شما پیدا کنید کردید لاتقرب اقرب نداره مقاربه بسم الله. ملامسه بسم الله. اما قرب نیست. قرب که جماع نیستش که. قرب قرب جماعه. ببینید اینجا فرمود و لا تقربوهن. لاتقربوهن نمی گد اون مقصد انجام نشد. نه اونیم که نزدیک به اون مقصد است انجام نشود. اونیکه نزدیک مقصد است بین السرة و الرکبة است اونیکه دورتر است بالاتر است که مرجوح شد. پس اگر از لاتقربوهن مراد مقاربت باشه می گه لاتقاربوهن. مگه خدا لغت بلد نیست؟ اینکه نفرمود لاتقاربوهن فرمود لاتقربوهن این اعم از مقاربته. تازه اگر فرموده بود لاتقاربوهن نص بود در قُبل؟ نه پس اول دوم سوم چهارم به چند دلیل از خود این آیات این نهی مربوط به عمل جنسی از قبُل فقط نیست. بلکه این مرحله اوخراست. عمل جنسی از قُبل بعد از دُبر بعد بین الرسة و الرکبة تا اینجا حرام و قبلشم که بعد است جریان تماس جنسی مرد با زنش در حالت حیض اگر جریان جنسی نه جریان شهوانی بود این جریان شهوانی که ظهور دارد در قُبله و ظهور دارد در لمس فوق السرة و تحت الرکبة این مرجوح است و لا تقربوهن حتی یطهرن. خوب حالا. راحت شدیم حالا روایات. روایات حدود بیست تا روایت داریم که بین السرة و ارکبة حرام. آیه همینو می گه دیگه. آیه لاتقربوهن گفت دیگه. اینم قربه. قرب سه بعدیه. دو بعدش عمل جنسیست از قُبل و دُبر. یک بعدش مقدمات بین السرة تا رکبست. اینو گفت آیه دیگه. خوب روایتم همونو می خواد بگه. روایت که نمی خواد از جیبش اضافه از آیه بیاره. یا کمتر از آیه بیاره. خدا که لال نیست که نگه. یا اینجور نیست که لغت بلد نباشد که. افسح کلام و ابلغ کلام است که مطلب رو بیان فرموده. و لاتقربوهن حتی یطهرن. چرا؟ حتی یَطَّهر نفرموده. بگذریم که می گن قرائت فلانی یطَّهرنست. این قرائت به چه درد ما می خورد. اولاً آقایون توجه کنید. می گن هفت تا قرائته می گن ده تا قرائته. می گیم بیشتر باشه یا کمتر. اون قرائتی که الان در خود این قرآن موجود است این قرائت صادرتٌ عن رسول الله صلوات الله علیه. به تواتر فوق القمة. یعنی اونچه در صدور رجال بوده است از آیات قرآن با ترتیبش با نقاطش با اعراباتش منعکس شده است در قرآن و این قرآن خطاً تبعاً کتباً تفسیراً و مختصاً همینه. بله در حاشیه می نویسد قرائت ورش اینه قرائت مرش اینه ما به ورش و مرش کاری نداریم آقا خدا می فرماید انا نحن نزلنا الذکر و انا لهو لحافظون. چی چی حافظون. حفظ می کند اینو از اینکه غیر قرآن درش بیاد اونم غیر قرآنی که با قرآن مناقض باشه. بعضی از قرائات متناقض است با هم بعضی قرائات متضاد است با هم آیا ما را خداوند محول کرده است بعد از غیبت کبری تا زمان ظهور ولی امر صلوات الله علیه که بعد بسیار عظیم تکلیف است مارا محول کرده است به قرائات متناقضه و متضاده پس انا لهو لحافظون کجا رفت؟ خوب ببینید قرائات دیگری هم که در قرآن است مثل حتی یَطَّهرت داریم. معنیش فرق می کنه ها. اصلاً به کل فرق می کنه. اگر حتی یَطَّهَرنَ باشد مطابق بعضی از روایات … می گن مادامی که زن حائض غسل نکرده است عمل جنسی با او حرام است بلکه قربشم که بین السرة و الرکبة باشد حرام است. یه دسته مقابل روایت می گن نخیر. اذاً تتعبداً قدلم تتصل یجوس منتها علی مرجوحیتٍ. ما می گیم علی کراهیتٍ. علی مرجوحیتٍ. آقا ما این مرجوحیت رو از خود آیه در میاریم. ما چکار داریم ورش و مرش و فرش و اینها چی گفتن. اولاً اون قرائت ها متواتر نیست. ملاحظه بفرمایید آقایون. قرائت هایی که غیر از قرائت موجود در قرآنه. یعنی غیر از اعراب و نقطه و قرائت موجود در قرآن. در قرآنه در طول تاریخ اسلام اونا تواتر نداره اولاً. ادعای تواتری هم نداره. ثانیاً اگر تواتر داشت آقا تواتر چند تا خبط لازم داره. در کل سلسله تاریخی جوری باشد که عقل محال بداند کذب را. خوب پنجاه تا صدتا بیست تا بعضیا می گن. حالا پنجاه تا صدتا اما اگر در مقابل صدتا پونصد میلیارد. چکار می کنیم؟ بازم این تواتر نقش داره؟ آقا تواتر رو کلیات له نقش داره. اگر در مقابلش چیزی نبود که درش شک ایجاد کند ظن ایجاد کند اونوقت روی طبیعت حال انسان اطمینان پیدا می کنه اما اگر در میان پنجاه نفر مطلبی مشهور بود به طور متواتر در مقابل پونصد میلیون نفر. بالا می برم که مطلب روشن تر بشه. پونصد میلیون نفر گفتن ما همه دیدیم که اینطور بود نه اینطور اون پنجاه نفر صفر خواهند بود در مقابل اونها. احتمال هم ما نمی دیم. حالا قرائاتی که غیر از این قرائت موجوده آقایون می فرمایند و می نویسند قرائت حَفضه حَفض کیه؟ قرائتٌ محمد صلوات الله علیه. حفض چیکارس اصلاً. مگه حفض پیغمبر است مگه حفض امام معصوم است. حفض و مفض رفض فرش و مرش و این حرفا به چه درد ما می خوره؟ اصلاً. اونیکه ما مریدشیم و همه مسلمین قبول دارند عبارتست از این قرآن موجود از بسم الله سوره حمد تا عرض می شود که آخر سوره ناس. ترتیبش عباراتش نقطه هایش حرکاتش عرض می شود که تمام اینها این وحیه. این یه بحث دیگری دارد که اگر آقایون بخواید بیشتر توجه کنید در جلد اول الفرقان ما اونجا بحث کردیم مفصل. حالا ببینید. فلاتقربوهن تا کی؟ حتی یطهرن. یعنی اذا طهرن چی میشه لاتقربوهن می ره کنار یعنی حرمت میره کنار حرمت که رفت کنار ممکنه کراهت بیاد مرجوحیت بیاد ممکن است اباهه بیاد ممکن است استحباب بیاد ممکن است وجوب بیاد مگه اینطور نیست. آخه در مقابل حرمت چار حکم مگه نیست؟ هان. اینجا می فرماید که و لاتقربوهن حتی یطهرن. یطهرن چیه؟ تا پاک شوند نه پاک کنند. پاک شوند یعنی چه؟ یعنی خون حیضی که می آمده است منقطع گردد. وقتی خون حیض که می آمده است منقطع گردد هم از حدث ثابت حیض اینها دور شدند و هم از نَجَس خون حیض اینها دور شدند. ولو محل فضالتایی داشته باشه. خوب در اینجا چی؟ در اینجا علی مرجوحیتین جایز است قرب قرب در بعد اول و قرب در بعد دوم که عمل جنسی باشد. دلیل. و اذا تطهرن. و اذا طهُرن نفرموده ها. و اذا تطهرن یه پله رفت بالا. یه پله رفت بالا ما بایست شعود داشته باشیم بفهمیم. طَهُر طَهُرت با تطَهرَ فرق داره. طهُر یعنی خودش پاک شده. اختیار خودش نیست. خون بند اومدن که به اختیار خودش نیست. اما تَطَهرَت. تَطَهرَت یه بعد کوچیک دارد که اون جای خون را بشوید اذاله خرثه. بعد بزرگ دارد که غسل کند درست؟ حالا. وقتیکه و اذا تطهرن وقتی که تطهر حاصل شد یعنی یک پله بعد از طهارت. بعد از طهارت که انقطاع آدمه. بعدا تطهرم بکنه. خود زن عملی انجام بدد که حالت پاکی حاصل شده حالت پاکی از خبث اون آثاری که از خون مونده حالت پاکی از حدث که نمی تونست در حالت حیض غسل کنه. غسل حیض به درد نمی خورد. اما بعد از اینکه انقطاع ول کرد حالت پاکی از حدث حیض اینست که غسل کند. و بعد از غسل نجاست اونجا و بعد الغسل فاتوهن. چرا فاتوهن گفت؟ واقربوهن نگفت. آخه قرب اونجاییست که چند بعد باشه. اینجا اون نتیجه رو فرموده فاتوهن. بیاید اون … یعنی اون جریان جنسی انجام بشه. خوب وقتی که جریان جنسی خودش اینجا حلاله و مورد امره مقدمات مورده امر یعنی جایز نیست؟ چیزی که ذلمقدمه اش به صورت الطریقة مورد دستوره، ذلمقدمه اش که بین السرة و الرکبة یا فوق السرة و الرکبة فاتوهن. پس سه تعریف هست. فاعتزلو النساء فی المحیض. خیلی مطلق. مطلقی که تو شیکمش کراهت مرجوحیت هست استحباب ترک و مرجوحیت فعل از کجا؟ از ولا تقربوهن بعد از حتی یطهرن استفاده کردیم جواز به قور مطلق عمل جنسی با زن را بعد ازینکه خون قطع آمد ولکن جواز چیه؟ احتمال می دیم جواز مرجوح جواز راجح جواز مباح جواز واجب اما قرآن فرمود که و اذا تطهرن وقتی تطهر حاصل شد فاتوهن. امره. این امر چیه آقایون؟ وجوبه؟ یعنی زن وقتی که حیضش تمام شد و بعد غسل کرد اینجا واجب است شما مثلا چیزی انجام بدید؟ نه واجب نیست. این امر عقیل به حذره دیگه. امر عقیل به حذر اصل جوازه. منتها اصل جواز کراهتو نمی گه چون کراهت قبلاً بود دیگه. اگر چنان چه عمل جنسی با زن قبل الغسل این کراهت و مرجوحیت نداشت چرا دو تعبیر آمد. آمدن دو تعبیر رو همین حسابه که می گم اصل زوال حرمت اصل زوال حرمت در عمل جنسی با زن در کل ابعادش این اصل زوال حرمت با حتی یطهرنئه. ولکن رجحانش یا اباهه اش یا رجحانش که مرجوحیت نداره چیه؟ فاذا تطهرنه. وقتی تطهر حاصل شد فاتوهن. فاتوهن نفرمود اقربوهن نفرمود قاربوهن. فاتوهن. اتیان معلومه دیگه. اتا ذوجة معلومه دیگه اتا ذوجة دیگه مقدمات نیست. مقدمات دیگه عرض می شود مخفی است در اینجا. قربه دیگه. خوب. هردو رو هردو رو. آخه مگر لاتقروا هردو نیست. نشد ببینید. اینجا نبودید. مگه لاتقربون هردو رو نگرفت؟ می فهمم لا مگه اون قرب نیست؟ اون که عقب قربه که مجامعت که عقب قربه. مگه لاتقروهن هر دو رو نگرفت؟ پس این هر دو با همن. این دوتایی باهمن. و لاتقربوهن حتی یطهرن فاذا تطهرن فاتوهن فاتوهن قربه. قرب چیه؟ قرب دوم را که للمقدمه است گفته. که عمل جنسی و قرب اول که معلومه. کی گفت؟ قرب رو گفته. قرب دو بعد داشت. نه دیگه ببینید. خوب  این مطلبو آقایون روش فکر کنید. کتاب هایی که دارید مطالعاتی که دارید که محور قرآنه فکر کنید. آیا اصولاً در زمان حیض که معلومه. در زمان حیض به دلیل این آیه مبارکه اتیان المرأة محرمٌ قُبُلاً و دُبُراً روایتم زیاد داریم. نداشتی ام به … پونصد میلیون روایتم داشتیم خلاف قرآن که می گفتیم خیلی معذرت می خوام شمارو ابوجهلا جلب کردن به صورت سلمان نشون دادن. برای اینکه قرآن که ثابته. روایتم بعد می خونیم. اما این مطلبو روش فکر کنید. آیا اصولاً انسان با زنش در حالی که ممنوعیت ندارد در حالی که حائض نیست در حالیکه محرمه نیست در حالی که عرض می شود که صائمه نیست می تواند از غیر طریق قُبُل. از دُبُر جایز است یا نه؟ بنده بر حس به حساب آیاتی عرض می کنم که حرام است از جمله این آیه است. نسا عرض می شود فاتوهن من حیث امرکم. امرکم چیه؟ امرکم تجویزه دیگه. مگه نیست؟ من حیث امرکم تجویزه چون قبلاً حرمت بود.