بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین
راجع به اینکه منی به نفس ذاته، موجب جنابت است این بحثی ما داشتیم و یه تتمه ای دارد که بلکه چند تتمه دارد که باید عرض کنیم چون از ضوابط فقهیه استنباط است در باب جنابت.
اولاً اگر ما در قرآن شریف نصی یا ظاهری بر اینکه خروج منی موجب جنابت است نداشته باشیم، باید به عنوان (وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ) [نساء: آیه ۵۹] به سنت ثابته رجوع کنیم.
سنت ثابته هم دارای چند لحنه که مشترکٌ فیه بین این چند لحن، این است که اون آبی که از انسان خارج می شود، انسان صحیح المزاج، اگر عن شهوتٍ و دفقٍ و فتورٍ باشد و رنگش چنین باشد و غلظت داشته باشد و بو داشته باشد که اون سه تای اول، اهمیت اصلیه دارد، در این صورت موجب جنابته.
خب ما در این میان فرض کنید شک کنیم. یه مرتبه است یقین می کنیم که آنچه صدقه منی برش بکند موجب جنابت است شرطم نداره، چنین یقینی که می تواند بکند؟ دلیل چیه؟
یه مرتبه نه، محور ما محور روایات است و روایات ما نوعاً حتی در بعضی از روایات، لفظ منی رو میاره که اگر منی خارج شد یا از صحیح خارج شده یا از مریض خارج شده، اگر منی از صحیح خارج شد، در صورتی که عن شهوتٍ و دفقٍ و فتورٍ باشد که این سه تا اهمیت داره، در این صورت منی است به معنای اینکه موضوع است برای حکم نجاست و حکم جنابت و وجوب غسل.
یکی، دو تا روایت داشتیم که اگر چنانچه آبی خارج شد چنین، لفظ منی نداشت، حالا فرق نمیکنه. چه اگر آبی خارج شد با این خصوصیات این حکم رو دارد یا اگر منی خارج شد با این خصوصیات در شخص صحیح این حکم رو دارد، پس ما حتی قدر متیقن هم نباید بگیم، حالا بگیم.
اون منی ای قطعاً برحسب دلالت قطعیه سنت که بین کل روایات باب منی، این دلالت، دلالت مشترکٌ فیهاست، اونی که از صحیح دارای این خصوصیات باشه.
اگر از شخص صحیح آبی بیرون آمد که ندانسته ایم منی ست، بلکه منی بیرون آمد که دارای این خصوصیات و لاسیما شهوت نبود آیا همون حکم منی رو دارد در نجاست و جنابت؟ از کجا می خواید ثابت کنید آقایون؟ خب نداریم.
(علیکم السلام)
آیا اینجا باید ثابت کنیم که اگر صدق منی کرد اون خصوصیات رو باید القا کرد، طریقیت دارد؟ اینو باید ثابت کنیم. ما نباید ثابت کنیم که. یکی از برادران سوال فرمودن، عرض کردم دو سه جواب داره.
ببینید، اگر فرض کنید که یک غذایی در خانه شماست خب حلال است بخورید. باید ثابت کنید که این مهمانی که اینجا بوده از جیبش نمونده اینجا، این خانه شماست و ظاهر و ید و خانه و اینها دلالت می کند که این مال شماست.
حالا، اگر بخواهد یک مایعی، خروج یک مایعی از عورت انسان ملحق بشود به (لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ) [مائده: آیه ۶] خب این دلیل میخواد، در اصلش دلیل میخواد، در خصوصیاتش دلیل میخواد، مگه نمیخواد؟
خب در اصل که منی باشد ما دلیل نداریم. صرف اینکه از انسان منی خارج شود بدون توجه به هیچ شرطی، دلیل که نداریم، بلکه دلیل به عدم داریم.
دلیل به عدم که این پله بالاتره. ما که نباید دلیل بیاریم بر اینکه صرف این کافی ست، نه، کسی باید دلیل بیارد که قیودی را شرط نمی داند. برای رفض قیود، این قید باشد، فتور باشد، کسی که مریضه این قیود قیدیت ندارد و ما القاء خصوصیت می کنیم، طریقیت دارد، رسم می کنیم، او باید دلیل بیاره. اون برخلاف حرف میزنه اگه حرف بزنه.
حتی در بعضی از روایات می فرماید اگر منی خارج شد، اگر صحیح است باید این قیود، این شروط باشه و اگر نه، خب اگر صرف منی موضوع است دیگه اگر میخواد چیکار کنه؟
وقتی که ثابت شد این رطوبتی که خارج شده است منی ست، دیگه اگر صحیح بود و اگر مریض بود، اینا رو میخواد چیکار کنه؟ تا چه رسد به اینکه یک رطوبت مشتبه ای از انسان خارج شود که مشتبه است بین منی و سایر رطوبات لزجه طاهره.
کسی که استبراء عن الجنابه به بول نکرده است که موضوع بحث این بود، جنب شده است با خروج منی بعد بول نکرده است، بعد رطوبت مشتبه ای بین منی و رطوبت لزج طاهره ای از اون خارج شد، برادران عزیز فقیه تا اونجا که من اطلاع دارم، می فرمایند این هم محکوم به نجاست است و محکوم به جنابت است.
اما شما اون بالاترش رو نمی تونید ثابت کنید. حتی اگر یک رطوبتی از انسان خارج شد قطعاً منی ست، اما عن شهوتٍ نیست، آدم صحیح هم هست، عن شهوتٍ نیست، عن فتورٍ نیست، دفقٍ نیست، بقیش حالا هیچی، مخصوصاً شهوت، وقتی که نیست می دونیم نیست، اگر قطعم داشته باشید محکوم به حکم منی نیست، تا چه رسه در اینجا که شک دارید. ما هنوز عرض می شود که خم یک کوچه هستیم.
حالا ببینید، کسانی که در خدمت قرآن هستند، آیه یازدهم سوره انفال رو ملاحظه کنید. ممکن است از آیه یازدهم سوره انفال ما الحاق را استفاده کنیم که اضافه بر اونکه بر نص آیه مائده جنابت حاصل می شود به وسیله (لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ) [مائده: آیه ۶] به وسیله خروج منی هم ثابت می شود، البته با شروط.
این رو ما از آیه یازدهم سوره انفال استفاده می کنیم. البته استفاده هایی از این آیه داریم و در فتراتی ما این آیه رو استدلال کردیم اما اونکه میخوایم حالا استفاده کنیم.
(وَإِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ) [الانفال: آیه ۱۱] در جریان جنگ است. خداوند لطف خاصی فرموده است به لشکر اسلام که جایی بودن که خب آب نبوده است و هوا هم خشک بوده است و زمین هم شل بوده است و برای فرار کردن مشکل بوده است و برای استقامت مشکل بوده، پاشون توی شن میرفته، چه و چه و چه.
می فرماید (إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ) [الانفال: آیه ۱۱] بله؟ این اولش، بله؟
(صحبت حضار) نعاس
بله؟ من چی گفتم؟
(صحبت حضار)
بله بله (وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً) [الانفال: آیه ۱۱] اینجا مورد بحثه.
اولاً (أَمَنَةً مِنْهُ) [الانفال: آیه ۱۱]، ببینید آدم که در جنگه هراس داره، ترس داره، زمنیش شله، دشمن چنین، خسته هم هست (إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ) [الانفال: آیه ۱۱] این چرت، حالت چرت بوده ها، ولی حالت چرت بعضی وقتا تقشیه می کند، بعضی وقتا نه.
در صورتی که انسان خسته است به طبیعت الحال، حالت چرت میاد، این حالت چرت و بعضی وقتا چرت پاره کن داریم که چرتم از بین میبره تا چه رسه خواب، خوفه، ترسه، حالت جنگه دیگه. می فرماید (أَمَنَةً مِنْهُ) [الانفال: آیه ۱۱] به اراده پروردگار عالم این چرت شامل همه وجود شما شد که شامل که کلم النوم، نوم کامل حاصل شد. (08:39)
چرا؟ (أَمَنَةً مِنْهُ) [الانفال: آیه ۱۱]. یک امانی از طرف حضرت حق سبحانه و تعالی بود این در چند جهت، یک جهت اینکه سرباز وقتی خیلی خسته است، اگر چرتش اومد و خوابید، این خستگی برطرف میشه و بهتر می تواند مبارزه کنند.
دیگر اینکه اگر در حال چرت بماند و در حال اضطراب بماند، گذشته از اینکه نخوابیده است، این اضطراب فوق نخوابیدن، این ناراحتیه فوق ناراحتی ست و این یکی از وسائل شکسته.
اون وقت مطلب دیگه، خب انسان در معرکه جنگ خوابش ببره خب دشمن میاد پدرش رو در میاره، میگه نخیر (أَمَنَةً) جوری بود که نخیر دشمنم نمیتونست بزنه.
حالا جهات دیگر. (وَيُنَزِّلُ) از اینجا (وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً) [الانفال: آیه ۱۱] رحمت دوم، بعد از تغشیه نعاس (وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً) [الانفال: آیه ۱۱] خداوند از آسمان آب فرستاد که باران.
که چیکار کنه؟ سه تا کار (وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ) (وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ) [الانفال: آیه ۱۱].
(صحبت حضار) (وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ) [الانفال: آیه ۱۱]
(وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ) [الانفال: آیه ۱۱] بخونید آیه رو.
(صحبت حضار)
(وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ) [الانفال: آیه ۱۱]
خب چی میخواد بگه؟ ببینید آیا این خواب در انسان حادثه ای ایجاد نکرده؟ اگر این خواب در انسان حادثه ایجاد نکرده است که نیازمند به طهارت باشد، (لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ) [الانفال: آیه ۱۱] مال چیه اصلاً؟ پس حادثه ایجاد کرده. حادثه چیه؟ آیا همه اینا بول و غائط کردن که آب میخواد بشورن خودشون رو؟ در خواب
(صحبت حضار)
تمام این ها، ببینید تمام این ها، آیا خون آلود بودن؟ بول کردن؟ غایط کردن که آب لازمه و وقت نمازه؟ همشون؟ مگر سربازان در جنگ همه خون آلودن؟
ببینید (لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ) [الانفال: آیه ۱۱] تطهیر کند شما رو از چی؟ از نجاست ظاهریه یا از حدث اصغر یا از حدث اکبر؟ این رو سبر و تقسیم می کنیم.
نجاست ظاهریه ای که مورد ثبوت نیست، آخه اون میگه ثابته باید بود. نجاست ظاهریه اگر ثابت بودش استدلال می کردیم. اما نجاست ظاهریه که خون باشد که ثابت نیست، از کجا معلوم است که خونی بودن؟ همشون یا بعضیشون؟ما به اونی که ثابته باید استدلال کنیم. ثابت چیه؟ (يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ) [الانفال: آیه ۱۱] خواب.
اونی که ثابت است از برای کل این سربازان در جبهه در این حالت، این است که خواب فراگیر شده اون ها رو، خب حالا که خواب فراگیر شد، خدا آب فرستاد چیکار کنه؟ اینا رو (يُطَهِّرَكُمْ). پس از خواب یه لاطهارتی درست میشه که (يُطَهِّرَكُمْ) لازمه. اون چیه؟ حدثیة النوم.
ما در مقابل برادران سنی به این یازدهم سوره انفال استدلال می کنیم که نوم در صورتیکه شامل کل حواس انسانیه انسان گردد، چه ایستاده، چه نشسته، چه خوابیده، چه هر چه، این حدث است. آقایون تفسیر قائل اند، میگه دراز کشیده بله دراز نکشیده نخیر مثلاً.
ما به این آیه استدلال می کنیم. حالا این اولش که پس این تطهیر در اینجا چیه؟ تطهیر در اینجا تطهیر از حدث اصغر است که نومه، چون چیز دیگر در کار نبوده، اما نجاست محتمل، نمدونم چه محتمل، بول و غایط در خواب بزرگ نمیکنه، کوچیکام خیلی کم می کنند.
حالا (إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً) [الانفال: آیه ۱۱] این اول، (لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ) [الانفال: آیه ۱۱] اولاً.
بعدش (وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ) [الانفال: آیه ۱۱] اینجاست بحث ما.
(وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ) رجز شیطان چی بود؟ آخه رجز شیطانی که آب از بینش ببره چیه؟ شلیه در جنگه؟ ریاست؟ عدم عقیده است؟ نداشتنه روحیه جنگه؟ اینا رو که آب از بین نمیبره که.
رجز شیطانم باید یه رجز جسمانی باشد غیر خواب، اگه خواب بود که (يُطَهِّرَكُمْ) تموم بود دیگه. پس این پله دوم (وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ) [الانفال: آیه ۱۱] باید رجز شیطانی به وسیله خواب حاصل شده باشد، تا به وسیله خواب که این حاصل شده، آب او رو از بین ببره.
این چیه آقایون؟ خواب که خوابه، بول و غایط هم که مطرح نیست، در خوابم که چنین نیست، اینی که صددرصد هست خوابه، چیه؟ رجز شیطان در اینجا چیست؟ جنابت، بله جنابت.
کسانیکه می خوابند و در خواب میگیم شیطونی میشن، مگه نمیگیم شیطونی میشن؟ در خواب شیطونی میشن، بلند میشن خودشون رو خراب کردن چه کردن و فلان کردن، باید یه پولیم بدن برن حموم بیخودی، خودشون رو به زحمت انداختن، فایده ای هم نبردن، (وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ) [الانفال: آیه ۱۱].
حالا سوال، ببینید، باریک شین در آیه رجز شیطان در اینجا جنابته؟ چی چیه جنابته؟ اگه انسان خواب ندیده چیزی ازش بیاد، رجز شیطانه؟ شیطنتی در کاره؟ شهوتیه؟ آخه رجز شیطان شهوته آخه.
ببینید شیطان انسان را به شهوات وادار می کند. چه شهوات جنسی، چه شهوات أکلی، چه شهوات عقلی، چه شهوات علمی، چه شهوات، هر چه، شهوات.
شهوات است که شیطان این شهوات رو بال و پر می دهد و انسان رو به مهالک می اندازد. خب در خواب شهوتی رو که انسان تحریک می کند صرف این است که در خواب، خواب ببیند فلان شده است و بیدار شد هیچی نشده؟ اینکه رجزی در کار نیستش که.
رجز باید یک ماده ای از انسان با این شیطنت شیطان در خواب حاصل شه که این ماده موجب چیزی بشود که اذهاب لازم دارد به وسیله آب، اذهابشم، اذهاب حدث اصغر نیست که قبلاً فرمود. اذهاب حدث اکبر است خب با معونه آنچه را که ما از سنت مسلم می دانیم.
خب حالا اینجا دو مطلب میفهمیم. یک، کسانی که سربازان، خواب دیدن شیطانی شدن و ازشون منی خارج شد در اثر شیطانی شدن، دو بُعدیه.
شیطانی شدن و منی خارج شد چه در خواب دیدن کاری کردن یا کاری نکردن، کاری نداریم، چون در خواب بعضی طلبه ها اینا رو می بینند دیگه، که زورشون نمیرسه زن بگیره در خواب مجانی زن می گیرد و مجانی خب حرام که نیست در خواب.
(صحبت حضار)
حالا می رسیم، اول رجز شیطان رو الان عرض می کنیم، فرمایش شما رو من عرض میکنم.
سوال، چنانکه آقا اشاره فرمودن، خب ببینید مگه در خواب ما مکلفیم؟ در خواب که مکلف نیستیم. وقتی که ما در خواب مکلف نیستیم، پس شیطانی شدیم یعنی شیطان کاری بدی کرد و ما هم قبول کردیم، کار حرام کردیم؟ در خواب که کار حرام نیستش که. عرض میکنم، این شهوت جنسی این سه بُعد دارد.
یک بُعدش در حال غیر تکلیف است. در خواب، در خواب که انسان تکلیفی ندارد که. پس در خواب که انسان خواب می بیند که چنین کرده است و با چنین کردن چنین ازش خارج شده است، این کار رحمانی که نیست. خدا که نمیخواد آدم رو اذیت کنه کشکی.
شیطون در بیداری زورش به شما نرسیده یا رسیده، حالا در خواب میخواد. میدونه در بیداری شما کار بد نمی کنید، معاذلله زنا نمی کنید، معاذلله عادت به چیزای دیگه ندارید، میاد سراغتون در خواب. در خواب مثل مرده افتادین، اونجا کاری انجام میده مثلاً، با هرکسم نه، هیچ وقت معصوم شیطونی نمیشه، هیچ وقت کسانیکه چنان اند.
خب این آدمی که امکان دارد شیطان در خواب بیاد و با روح او مصاحبت کند و این روحی که توجه به جسمانیات و شهوات و مادیات تبعاً دارد، پیرمرد صدساله نیستش که، زندشم مثل مرده است.
این آدم، شیطان میاد این رو وادار می کند با یه صور شیطانیه ای که این آدم برد با فلان کس چنین کند، چنان کند، هفت جا رو، شما بهتر از من بلدید چون جوان تر از من هستید، عرض می شود که بعدم یه چیزی ازش خارج شه، صبح بلند میشه هم بیحال شده، هم غصه میخوره چرا طول نکشید خواب و هم عرض می شود که باید بره بشوره، طلبه باشه باید چیکار کنه، فلان کنه، کار رحمان است؟
کار شیطانه منتها کتک نداره، چرا؟ چون مکلف نبودیم، ولی کار، منی انسان هدر بره این خوبه؟ این منی انسان که ماء الحیات است که ابو علی سینا می فرماید ماء الحیات است، حواست جمع باشه
(صحبت حضار)
چه آرامشی؟ چه آرامشی؟ کجاش آرامشه؟ اگه اینه پس جق بزنید، معذرت میخوام. ببینید این بیرون رفتن منی خب بره زن بگیره، خب بره ماست بخوره، بره نمیدونم روزه بگیره، بره چیکار کنه.
حالا ببینید، حالا ما سوال داریم می کنیم، ببینید، آیا اینکه در حالت خواب شیطانی شد این کار رحمانی ست و رحمت رحمانیه است؟ این کجاش رحمت رحمانیه؟
این ماء الحیات بیرون رفته، یه صورت غلطی در خواب به ما نشون دادن که با اون صورت غلط ازدواج کرده یا ازدواج نکرده، به حلال یا به حرام که در خواب حلاله، هر دوش حلاله، اون وقت این ماء حیات بیرون رفته، بعد به زحمت انداخته این آدم رو، بعدم باید غصه بخوره چرا در بیداری مثلاً نبود، اگه حلال بود، خب این کار کار رحمان نیست، کار شیطانه.
منتها اینجا شیطان یه مقداریم کلاه سرش رفته، چون این آدم کار گناهی که نکرده است که، گناه نکرده. این کار شیطانیه، ولی شیطانیه چیه؟ شیطانی حلال است، شیطانی حرام نیست.
(صحبت حضار)
حالا که به حلال، منتها به حلالی که
(صحبت حضار)
عزیزم اگر شیطان زورش به شما نرسید که شما رو به حرام بندازه، چون بیدار هستید، در خواب میاد جبران میکنه، بله دیگه.
مثلاً کسی در خواب خواب دید دزدی کرده، این مکلف نیست، کتکم نمیخوره، اما هیچ وقت آیت الله بروجردی خواب نمیبینه دزدی کرده، هیچوقت امام صادق خواب نمیبینه.
کسی که خب یخورده اینور اونور است و یخورده بالا پایین است و در بیداری مثلاً زورش نمیرسه خیلی و میاد در خواب و دزدی کند، قتل کند، بعضیا هستن که در خواب رفتن دزدی، از اون بالا افتادن پایین، پاشون درد گرفته، بیدار شده گفت آخ پام.
این قدر این روح حیوانی انسان، بدن برزخی انسان با جسم ظاهری انسان ارتباط داره، ما نمی خوایم در باب خواب وارد شیم.
حالا اینو میخوام استفاده کنم. شما آقایون توجه بفرمایید که این (وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ) [الانفال: آیه ۱۱] شیطان سه تا رجز در باب شهوت داره. سه تا رجز در باب شهوت دارد.
یک رجز در باب شهوت در حال خواب، تحریک شهوت اون صورت، اون جریان، منی آمد بیرون بعد چنین، این رجز برای این آدم حلاله، برای شیطان نه، برای شیطان که شیطنت کرده، ولی برای این آدم حرام نیست چون مکلف نبوده.
اما رجز شیطانه، چی رجز شیطانه؟ بیرون نیامدن منی رجز شیطانه؟ این رجز نیستش که. پس این منی است که بیرون آمده است و کشکی و بیخودی، اونم در حالت خواب بیرون آمده است و به زحمت انداخته است، رجحانی هم ندارد، این رجز شیطانه.
خب (وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً) [الانفال: آیه ۱۱] دومیش (وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ) [الانفال: آیه ۱۱]، پس معلوم می شود که منی اگر با شیطنت، با شهوت بیرون آمد، مکلف نبوده ها، این منی، اگر کسی شهوته بی اختیار براش اومد، فرض کنید حالا، اگر منی با شهوت از انسان بیرون آمد این حدث است، روایات چی گفت؟ روایتم عین شهوت شهوت شهوت شهوت حتی در مریض.
حتی در مریض، مریض اگر منی ازش بیرون آمد عرض می شود که شهوتٍ در روایات داریم، ولی دفق ندارد، عرض می شود که سستی ندارد، چه ندارد.
اما شهوت یک حالت رئیسی و یک حالت مسلم است در کل مراحل بیرون آمدن منی که شهوت است، حالا شهوت مریض کمتر است و شهوت صحیح زیادتر است.
خب پس از آیه استفاده کردیم که این رجز شیطان، حالا سه بُعده. بُعد دوم، بُعد دوم در حالت بیداری انسان با حلال خودش کاری کند که این منی بیرون آید، این رجز شیطان نیست، این محذور نیست، بلکه محبوره، بلکه بعضی وقتا واجبه، این شیطونی نیست.
اگر کسی با زنش، با حلالش بخوابد و کاری کند هیچکس نمیگه شیطونیه، شیطونی نیست که، زنا کند شیطونیه، ولی اینکه شیطانی نیست که. این رجز شیطان نیست، ولکن با شهوت بیرون آمد این منی یا نه؟ خب بله.
این که با شهوت بیرون آمد، این منی، این شهوت اگر هم تکلیف درش نباشد، چنانکه در خواب موجب جنابت است، اگر در حال تکلیف این انسان شهوت را در راه حلال مصرف کند یا معاذ الله در راه حرام، این سه تا هر سه شهوت جنسی هستن و با شهوت جنسی منی بیرون آمده.
پس ببینید، ما از این آیه مبارکه در اصل و روایات در فرع استفاده می کنیم که اگر بر مبدأ شهوت جنسی آبی بیرون آمد که تبعاً منی ست به حساب شهوت، منی بیرون آمد بر مبدأ شهوت جنسی این جنابت آور است، نجس است و غسل آور است.
حلال باشد، حرام باشد، در خواب باشد که تکلیف ندارید و این شهوت بدون تکلیف موجب خروج منی شد، در حال بیداری باشید کار خوبی کردید که با ناموس خودتون یا کار بد معاذلله که عادت سریه عرب ها میگن و استمناء میگن فارس ها، عرض می شود که یا همچنین.
پس این سه مرحله است. ما نمیخوایم که استدلال به اولویت بکنیم. استدلال به اولویت هم در جاهایی صحیحه، ولی در اینجا سه مرحله است.
یک، شهوت خارج شد عن شهوتٍ غیر مختاره در خواب. پس به طریق اولا، اگر شهوت (قطع صدا)
خارج شد منی ولو واجب و راجح بود و به طریق اولی الاولا اگر این منی خارج شد با استمناء کردن معاذلله، بدتر با زنا کردن و چه و چه و چه، به تمام مراحل این بُعد خاص عرض می شود که موجب جنابت است و ملحق می شود به (لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ) [مائده: آیه ۶]، این مسئله ظاهراً به جایی که بنا بود برسه رسید.
خب بعد، حیض.
(صحبت حضار)
شما نتونید، ما که می تونیم که، برای اینکه دلیل نداریم، خب شما نتونین تقصیر من چیه؟
(صحبت حضار)
پس ما این همه روضه بود خوندیم
(صحبت حضار)
کی گفت؟ کی گفت؟
(صحبت حضار)
شرایط منی ست که منی دو بُعدیه، هم نجاست است هم جنابت. منی، صبر کنید، منی که از شهوت نیاد نه جنابت برش ثابت است و نه نجاست، دلیل نداریم آخه چیکار کنیم ما؟ ما، تقصیر ما چیه؟
(صحبت حضار) استاد نجاست رو از منی نمیشه جدا کرد
حالا بعداً حیض، آیه بیست و دوم سوره مبارکه بقره، آقایون که در خدمت قرآن هستید ملاحظه بفرمایید، البته ما در تفسیر جلد سوم، این رو مفصل بحث کردیم و آقایون خب
(صحبت حضار)
بله، مطلب دیگری ست اون، مطلب دیگری ست.
خب عرض می شود که در تفسیر الفرقان جلد سوم بحث راجع به حیضه، البته ما این بحث رو تفصیل تفصیلش رو محول می کنیم به مراجعه به الفرقان.
ولکن رئوس بحث و ضوابط رو در اینجا عرض می کنیم. چند بحثه در باب حیض. یک که حیض از نظر مدت اقل همون سه تاست، قبول، اکثر همون ده روزه، بله، ولکن این سه روز پشت سر هم باید باشد یا نه؟ ما عرض داریم در اینجا، این یک
دوم، زن ها که به سنه یأس می رسند، سن یأس در بین زن های سیده و زن های غیره سیده فرق می کند چنانکه علمای بزرگوارمون می فرمایند؟ می فرمایند زن های سیده تا شصت سال است و زن های غیر سیده تا پنجاه سال است، إلّا ما شئز، یا این است یا این نیست؟ ما عرض میکنم که این نیست.
سوم، آیا در حال حیض اگر کسی با زنش، البته از طرف جلو داریم بحث می کنیم، عقب مطلب دیگری ست. اگر از طرف جلو کاری انجام بدهد حرام است یا نه؟ معلومه حرامه. اما آیا کفاره دارد یا ندارد؟ ما عرض می کنم از روایات استحباب استفاده می کنیم، وجوب کفاره استفاده نمی کنیم.
مسئله چهارم، آیا در حال حیض مرد می تواند بالای پشت بوم بره یا نمیتونه؟ از طرف عقب جایز است یا نه؟ فقها در اینجا سه نظر دارند.
یک دسته بسیار زیاد می فرمایند که أحوط مطلق است یا أقوا این است که حرام است در حال حیض از پشت. بعضی ها مثل آقای خمینی رضوان الله علیه می فرمایند حلال است از پشت و بعضیا مثل بنده عرض می کنیم که حرام است از پشت هم در حال حیض، هم در حال طهارت. این هم عرض می شود که یک بحث است.
حالا خود آیه حیض رو عنایت بفرمایید. ما یک آیه در قرآن شریف راجع به خصوصیت حیض و تکالیف حیض داریم.
(وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ) [بقره: آیه ۲۲۲] (نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] الی آخر.
خب عرض کردم بحث بسیار است در آیه حیض و ما که غلط است که بگیم چون قبلاً مطالبی رو عرض کردیم، حالا عرض نمی کنیم.
اولاً برادرانی بسیار تشریف دارند که قبلاً تشریف نداشتن و ثانیاً اون برادرانی که تشریف دارند، مطالبی ست که ما جدیداً میفهمیم یا جدیداً عرض می کنم که قبلاً یا عقلمون نرسیده بود یا مثلاً نگفته بودیم، تفصیل نداده بودیم چون متورد در فقه بحثمون نبود.
حالا (وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ) [بقره: آیه ۲۲۲]. اولاً (يَسْأَلُونَكَ) این سَألوکَ که نیست (يَسْأَلُونَكَ) مضارع است و استمراره، یعنی از حالا که این آیه مبارکه نازل میشد.
سوال، الی یوم القیامه راجع به محیض که شود این جوابشه. از خود جواب استفاده می شود که سوال از چی چیه محیضه؟ اولاً محیض مفعله، اسم مصدر است، اسم زمان است، اسم مکان است، مصدر است، هر چهار تا احتمال هست.
(يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ) [بقره: آیه ۲۲۲] مکان ریختن خون، معلوم است کجاست. زمان ریختن خون اینم یه سوال، خود ریختن خون اینم یه سوال.
این خود ریختن خون یا به عنوان مصدری یا به عنوان اسم مصدری، ولکن محیض اول با محیض دوم فرق می کند. (يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ) [بقره: آیه ۲۲۲] این خون حیض چیه؟ حالت حیض چیه؟ از (قُلْ هُوَ أَذًى) [بقره: آیه ۲۲۲] استفاده می کنیم که مکان مراد نیست، خب مکان که اذیت نیست که، مکان راحت است که، مگه اینطور نیست آقایون؟
مکان مرد راحت است در مقابل زن. مکان زنم راحت است برای مرد. اینکه اذیت دیگه نیستش که. پس این ریزش خون که از حاضَ یعنی ساله، سیلان پیدا می کند خون، این خون سیاه متعفن کثیفی که باید دفع شود، این، در این حالت خاص، سیلان پیدا می کند (يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ) [بقره: آیه ۲۲۲] البته محیض همه مراحل رو میگیره، در بُعد اول. ولکن (قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا) [بقره: آیه ۲۲۲] مطلب دیگری ست.
حالا اونی که بسیار روشن است، از این محیض سوال می کنند، آیا این سوال، سوال بهداشتی می کنند؟ آیا سوال تکلیف زن می کنند؟ دو، آیا سوال تکلیف شوهر با این زن می کنند؟ سه، سوال تکلیفی که می کنند، تکلیف فقط جنسی ست که مرد چه می تواند بکند زن چه میتوند بکند یا تکلیف اعم از جنسی و غیر جنسی ست که آیا می تواند این زن نماز بخواند؟ روزه بگیرد؟ چه کند، چه نکند؟ یا سوالاتی دیگری در این باب.
اون مقداری که از جواب استفاده می شود معلوم می شود سوال راجع به اون مقداره و می شود سوال راجع به اون مقدار باشه.
از (قُلْ هُوَ أَذًى) [بقره: آیه ۲۲۲] استفاده می کنیم که حالا یا نظر سائل بوده است یا خواهد بود یا نبوده است که آیا این خون حیض که میاد چه حالتی دارد این زن؟ مریض است صحیح است؟ بینهماست؟ این چه سوال شده باشد، چه نشده باشد، جواب (قُلْ هُوَ أَذًى) [بقره: آیه ۲۲۲].
برای اینکه اینطور نیست که وقتی که کسی سوال می کند خداوند مطابق جواب او بده نه زیادتر، نه کمتر، بعضی وقتا کمتر بعضی وقتا جوابا رو نمیده (يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ) [بقره: آیه ۱۸۹].
ممکنه کسی که سوال میکند از اهله، سوال کند سوال طبیعی، سوال نجومی کند از اهله، ولکن خدا جواب به حکم شرعی میده.
پس، این جوابی که خداوند می دهد یا جواب می دهد نسبت به سوالی که باید بکند و نکرده است یا جوابی از سوالی که کرده است.
ولکن خداوند جواب بیشتر میده، یعنی چیزهای دیگر است که سوال باید بکنیم و نکردیم، حالا فرق نمیکنه، چه در (قطع صدا)
سوالی که می شود یا شده است (عَنِ الْمَحِيضِ) [بقره: آیه ۲۲۲] راجع به این حالت حیض از نظر بهداشتی هم باشد، خب جواب داده (قُلْ هُوَ أَذًى) [بقره: آیه ۲۲۲].
(أَذًى) نه مرض است و نه صحت است. برحسب آیاتی که (أَذًى) رو در مقابل مرض میاره، (أَذًى) غیر مرض است و مرض غیر (أَذًى)ه.
(أَذًى) یعنی انحراف حالت صحیح و بهداشتی. این انحرافه دو جوره. یک انحرافی ست که بهش میگن ناراحت است، نقاهت دارد، کسالت دارد.
یه ناراحتی ست که مرض است، اون حالت شدیدش حالت مرض است و حالت بینابین حالت نقاهت است و (أَذًى) هست. مثلاً (لَنْ يَضُرُّوكُمْ إِلَّا أَذًى وَإِنْ يُقَاتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يُنْصَرُونَ) [آل عمران: آیه ۱۱۱] از این باب.
حالا، (قُلْ هُوَ أَذًى) [بقره: آیه ۲۲۲] این زن که در حالت اذاست، در حالت ناراحتی ست، خب خون از این زن میره بیرون، خب خدا هم تکلیف خودش رو که صلاة است از او برداشته که اصلاً نخون، نه حالا نه بعداً، تکلیف صوم هم برداشته که حالا روزه نگیر بعداً وقتی که تمام شدی بگیر.
وقتی که خدا این تکالیف مهم را که صلاة و صومه که هر دو در بالاترین قله های عبادات است، از این زن برداشته، خب مرد هم باید تکالیفی که دارد یا ندارد، از این زن برداره.
این تکالیف دو نوعی ست. یک نوع تکالیف زنانگی ست از حیث زنانگی که جریان مقاربت عرض می شود که جنسی ست و ملاقات های جنسی ست که اون اصلش باشه.
یک جریان، خب این زن جارویی کند، واجب البته نیست، ولی خب دو تایی با هم دارن زندگی میکنن، جارویی کند، رختی بشوید، چه کند، چه کند.
میگن آقا، خداوند، این یه ادبی به ما یاد داده، خداوند متعال در این حاله (أَذًى) مراعات کرده است حالت زن را، از بزرگترین واجبات خودش که صلاة و صوم است صرف نظر کرده، شمام از برای اونایی که واجب نیست، اگرم واجب هست که بله، اونی که واجب نیست، راجح است در وضع زندگی زناشویی صرف نظر کنید.
و این آیه بین الافراط و تفریط بین الیهود و نصرانی هست، چون یهودیا بر حسب تورات اینجوری بود، یهودیا وقتی که زن حائض میشد، اصلاً زن رو از خونه بیرون میکردن، اصلاً از خونه بیرون میکردن ها، حالا گربه رو از خونه بیرون نمی کند، سگ رو بیرون نمی کند، خوک رو بیرون نمی کند، الاغ رو بیرون نمی کنن و این احمق الدوله ها زن رو از خانه وقتی که حیض بود بیرون میکردن، کجا میکردن من چه عرض کنم.
وقتی که از خانه بیرون میکردن دیگه معلوم است که نگاه کردن، صحبت کردن، دست زدن، پا زدن، چیز دیگه زدن، اینام مطلبی نیست دیگه.
نصارا در طرف مقابل بودن. نصارا عملشون با زن در حال حیض عین عملشون با زن در حال طهارت بود، بالا و پایین و اینور و اونور هر چه بود، حالام هست.
قرآن میگد نخیر (وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى) [بقره: آیه ۲۲۲] دلیل داره میاره. حالا ولو سوال است از جهت بهداشتی هم نشده (قُلْ هُوَ أَذًى) [بقره: آیه ۲۲۲] یه ناراحتی ست.
ناراحتی ست، نقاهتی ست که از برای زن حاصل می شود مادامیکه در سن یأس نرسیده، نتیجه (فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ) [بقره: آیه ۲۲۲] امره دیگه.
واجب است اعتزال کنید از زنان در محیض، نفرمود اِعْزِلُواهُنَّ عَنِ الْبُيُوتِ اینکه ندارد که، این بینابینه.
(صحبت حضار)
بله؟
(صحبت حضار) یهود و نصارا دلیل داشتن؟
دلیل شرعی نداشتن نخیر، همون انحرافاتی بود که در یهودی و در نصرانی ست در خیلی مطالب هست و إلّا این خلاف عدله اصلاً، چون این (أَذًى) اون وقت هم بوده، زمان یهود بوده، زمان نصارا بوده، زمان اسلام هست، فرق میکنه و اون رحمت الهی که مقتضی ست که در حال (أَذًى) چنین باشه.
حالا (يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى) [بقره: آیه ۲۲۲] به عنوان برهان، چرا خداوند میخواد بفرماید (فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ) [بقره: آیه ۲۲۲]؟
چرا؟ برای اینکه (هُوَ أَذًى) [بقره: آیه ۲۲۲]. وقتی که (أَذًى)ه و از بابت اینکه این خون میاد، او رو ناراحت نکنید، منتها ممکنه (أَذًى) یک بُعدی باشد، ممکنه دو بُعدی باشد، ممکنه سه بُعدی باشد، اونا رو کاری نداریم.
ولکن در کل ابعاد نسبت به زن، نسبت به مرد، نسبت به بچه ای که نطفش منعقد بشه در حال حیض معاذلله، این (هُوَ أَذًى) [بقره: آیه ۲۲۲]. یک اذیتی ست، یک حالت نقاهت و ناراحتی ست که بُعد اولیش زن است، بُعد دوم مرد است، بُعد سوم چه است.
(قُلْ هُوَ أَذًى) [بقره: آیه ۲۲۲] نتیجه (فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ) [بقره: آیه ۲۲۲]. این (فَاعْتَزِلُوا) چی میخواد بگه؟ مگر قرآن کتاب مختصرگویی نیست؟ منتها مختصری که مخل نباشد، مختصر مدل.
در عین اونکه بسیار بسیار مختصر می فرماید، در عین حال بسیار بسیار روشن می فرماید. این جور نیست که خداوند عجله کند و مختصر بگد و اون مطلبی که میخواد بگه نگه. بندازند تو روایاتی که درش تعارض است و ما بریم سراغ سند و مند و عرض می شود که همانطور با هم دعوا کنیم.
نخیر، یک آیه فقط در قرآن راجع به حیض هست و همه مطلبی که سوال شده است، باید جواب داده بشه. نه سوال شده (يَسْأَلُونَكَ)، آنچه راجع به تماس مرد با زن در حال محیض هست، تمام رو باید فرموده باشد. اما در وضع دیگر عرض نمی کنیم، نمیخوام بگیم نماز بخوند نه، روزه بگیرد نه، اونو که نمیگه.
(صحبت حضار)
نخیر، نخیر، چرا؟ برای اینکه حالا جوابش.
ببینید (يَسْأَلُونَكَ) اولاً سَألوک نیست، (يَسْأَلُونَكَ) استمرار دارد الی یوم القیامه. (كَ) پیغمبره، از پیغمبر سوال میکنن به عنوان چه سوال می کند؟ به عنوان رسول. مبدأ رسالت چیه؟ قرآن. پس سوال از قرآن باید بشه الی یوم القیامه. سوال
(صحبت حضار)
همین دیگه میفهمم. سوال از، وحی سنتیه، ولی خداوند جواب رو اینجا داده آخه، از تو پیغمبر سوال می کنند (عَنِ الْمَحِيضِ) جواب رو من دارم میدم در وحی قرآنی، نه در وحی سنت، در وحی قرآنی (قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ) [بقره: آیه ۲۲۲] تا آخر.
ما اینجا سوال می کنیم. ببینید قبل از اینکه سراغ روایات مختلفه و اقوال مختلفه و شهرت ها و نظرات مختلفه عرض می شود که برویم، سوال می کنیم که خداوند اینی که در اینجا خواسته بفرمایید مختصر فرموده ولی مختصر مدل، نه مختصره مخل، کما اینکه مفصل مخل و مملم عرض می شود که در کار نیست.
حالا مراد از (فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ) [بقره: آیه ۲۲۲] یعنی از طرف جلو نرید فقط، عقب مانعی نداره؟ با جاهای دیگر بدن زن دست بمالید، پا بمالید، اشکال ندارد؟ این هاست مطلب؟ اینکه نشد که.
مثل اینکه بنده بگم برادران عزیزی حوزه قرآن شما فردا تشریف بیارید منزل من، اما نگم منزل من کجاست. منزل من در قم است، کجای قمه؟ در شرقه؟ أوسط است، این که نشد، این مسخره است، آدرس باید بدیم، در اینجام آدرس نداده خداوند.
خداوند که فرموده است (قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ) [بقره: آیه ۲۲۲] اعتزال، اعتزال، اعتزال بدنی ست، اعتزال کاری ست، اعتزال جنسی ست، اعتزال جماعه در جلوست، جماعه در عقب، اعتزال بوسیدنه، اعتزال مالیدنه، اعتزال، ایناست دیگه، همه اینا هست دیگه.
اگر همه این ها مراد نیست، پس چرا اینقدر گله گشاد حرف زده؟ آخه درست نیست شما از یه نفر آدم عاقلی وقتی که مطلبی سوال می کنید، جواب شما رو باید طابق نعل به نعل بده، اما جواب رو جوری بده که صد تا احتمال بدید شما. خب درست نیست اصلاً برید از مثلاً نوکر من سوال کنید، نوکر منم بلد نیست، وقتی که من خودم بلد نباشم نوکرمم بلد نیست.
پس اینکه می فرمایند (وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ) [بقره: آیه ۲۲۲] موضوع معلومه، موضوع النساء، نسائی که در حالت حیضن، نسائی که در حالت حیضن در حالت اذیت هستند، اذیت کجاشون اذیته؟
اونجایی که خون میاد اذیت میشه؟ این که نیستش که. میگن فلانی چشم درد سخت داره، اذیتش نکنید، یعنی دستشم نگیرید، چون چشه یکی درد میکنه دستشم ناراحته دیگه.
در اینجا کسی میخواد استدلال کنه، بگه آقایون فرموده است (يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ) [بقره: آیه ۲۲۲] حیض از کجا میاد؟ از اینجا، (هُوَ أَذًى) هم اذیت اونجا، پس (فَاعْتَزِلُوا) از اونجا. نه این درست نیستش.
این استنباط نیست اصلاً، عرض می شود که این خلاف نص خود آیه است، برای اینکه (هُوَ أَذًى) [بقره: آیه ۲۲۲] یعنی این حالت ریزش خون حیض از زن ناراحتی و نقاهت آور است، برای چی؟ برای کل وجود زن، نه برای اونجا فقط، اونجاش درد نداره که، صحبت درد نیستش که، زن نبودیم ما ولی می دونیم زنا عرض می شود که اینطور نیستش که از اونجایی که خون میاد درد میکنه، نخیر تمام بدن سست است، تمام بدن شله، کار زیاد نمی تونن بکنن.
پس اینکه می فرماید (فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ) [بقره: آیه ۲۲۲] یعنی مردان، کارهایی که با زنان دارید، چه به عنوان راجح، چه به عنوان جائز، به عنوانی که زن است، نه اینکه نگاشانم نکنید، نه اینکه باهاشون ناهارم نخورید، نه.
آخه ببینید یه مرتبه است حکم میرد رو موضوع به حساب خاص موضوع و موضوع خصوصیت داره. یه مرتبه نه، اگه گفت اکرم زیدٌ العالم یعنی علمه، اما اگه گفت اکرم زیداً نمیفهمیم لِعلمه یا به چیز دیگه.
در اینجام (فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ) [بقره: آیه ۲۲۲] یعنی زنان خودتون را که بر شما حلال اند به حساب اینکه در حالت محیضن و در حالت أَذًى و نقاهتاً از اون ها دوری گزینید.
خب دوری گزینید، سه تا دوری ما داریم. یک دوری جنسی اصلی ست از جلو یا عقب. دو، یک دوری جنسی مقدماتی ست، اون کسانی که میخوان به طور آدم رفتار کنن و در روایت داریم مثل حمار مشغول نشید، بلکه باید یه کارایی مقدماتی انجام بشه و بعداً بشه و علتشم روشن است برای زن ها بهتر روشنه، برای مردهام شاید روشن باشه.
یه مقدماتی رو باید که در اون اصافل الاوضاع باید انجام داد، ما نمی تونیم این حرفا رو نزنیم که، این مقدمات رو باید انجام داد (40:30) است به ران است، به چه است، به فلان است، عرض می شود که اینا مقدماته، مقدمات مقربه است.
اینکه (لَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ) [انعام: آیه ۱۵۲] یعنی نزدیکشم نشو، نه اینکه نخور، یعنی کاری نکن که این کار تو را به خوردن برسانه، حالا با زنان نه از جلو، نه از عقب (فَاعْتَزِلُوا) یک.
دو، چیزهایی که انسان رو می رساند به جلو یا عقب هم انجام ندهید. اینم (فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ) است، مگه نیست؟ اینم (فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ) است.
و لذا در روایتی که به طور متواتر از رسول الله صلوات الله علیه روایت شده و ائمه اهل بیت علیهم السلام نیز روایت کردن از ایشون، میفرماید که پیغمبر بزرگوار وقتی که زنی، زنشون حیض میشد، میفرمود که لنگی ببند که از ناف تا زانو را بپوشاند. با اون زن میخوابیدن اما ناف تا زانو پوشانده است، پوشیده است. بین ناف و زانو مرحله دوم حساسه.
مرحله اول حساس خود عمل جنسی ست از جلو که حلال از عقب که همیشه حرام، حالا کاری نداریم، ولی مرحله دوم اون مرحله مقرباته، مرحله مقرباتم (فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ) [بقره: آیه ۲۲۲].
حالا ما از آقای خمینی سوال می کنیم، سوال کردم خب ایشون مطلبی فرمودن مام تأدب کردیم چیز دیگه نگفتیم، بعد به ایشون عرض کردیم چنین و چنان.
آیا اگر کسی از پشت زن در حال حیض وارد شه، اعتزلوا شده؟ چه اعتزلویی؟
ما میگیم از این در توی اتاق وارد نشید، شما از اون در وارد میشید، توی اتاق وارد نشدی؟ میگه بابا توی اتاق وارد نشید، معمولاً هم توی اتاق از این در وارد میشدن، حالا توی این اتاق از پشت بوم وارد شین، وارد نشدین؟
این استدلال ایشون همون جمله ای بود که قبلاً عرض کردم که آخه محیض که از همون جای خاصه، (هُوَ أَذًى) هم اونجای خاصه (فَاعْتَزِلُوا) هم اونجای خاصه. ما این جوابایی که به شما عرض کردم با یه مقدار بیشتر به ایشون عرض کردم.
خب حالا پس از (فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ) [بقره: آیه ۲۲۲] استفاده این دو بُعد حداقل میشه یا سه بُعد.
بُعد اول، معتا، عمل جنسی که معمولاً انسان از جلو انجام می دهد.
دو، عمل جنسی از عقب.
سه، مقربات عمل جنسی.
مقربات عمل جنسی اطراف عورتین هست از ناف تا زانو، این سه. به چهارش کاری نداریم، به پنجش هم کاری نداریم و لذا در اینجا یه موقعی در نجف من عرض کردم چون این فتوا وحشتناک بود، گفتم ما دلیل تقلید می کنیم از مقدس اردبیلی رضوان الله علیه.
مقدس اردبیلی هم همون فرمایش رو میکنن که بین سرة و الرکنه ممنوعه، بین بین سرة و الرکنه (42:56) داخل (فَاعْتَزِلُوا)ست، استدلال ایشونم به همین آیه مبارکه است و روایات.
منتها روایات رو ایشون نیاوردن، ما حدود بیست روایت از رسول الله صلوات الله علیه داریم، چه از طریق برادران سنی و چه از طریق برادران شیعی نقل کردیم. دو سه تا روایتم دارد که مخالفه، هم با آیه مخالف است و هم با این احادیث مخالفه و قابل قبول هرگز نیست.
اللهم اشرح صدورنا بنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا لمَا تحبوه و ترضاه و جنبنا عمّا لا تحبوه و لا ترضاه
و السلامُ علیکم