بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله الرّب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
(أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ) [بقره: آیه ۲۲۲] (نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] الی آخر.
مسائلی که مطرح می شود در حضور برادران در این حوزه، قرآن چون ابعادی دارد که بر خلاف موج است، بر خلاف امواج حوزه های سنیه و شیعیه است، ما باید بیشتر روش دقت کنیم.
و دلیلمونم باید به قدری قوی باشد که در مقابل سایر برادران فقیه شیعی و سنی، بین ما و خدا حجت باشد تا بتوانیم به اون ها عمل کنیم و قبول کنیم تا مصداق آیه هیجدهم سوره مبارکه زمر باشد (الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ) [زمر: آیه ۱۸].
و لذا خیلی باید ما ریشه ای دقت کنیم. اینطور نباشد که بگذریم از مطلب همینطور، تا اونجایی که امکان ایراد هست، گر چه ایرادم نکرده باشند، کما اینکه در کتاب حوار بین الالهیین و المادیین ما همینکار رو کردیم که قبلش در کتاب آفریدگار آفریده از نظر مادی الهی بود فارسی، بعد در کتاب حوار بین الالهیین و المادیین تا اونجایی که مادی ها ایراد و شبهه دارند راجع به وجود خدا ذکر شده است و جواب داده شده و اونجاهایی هم که عقلشون نرسیده یا هنوز نگفتند، خواهند گفت یا نخواهند گفت اون ها رم ذکر کردیم که جواب بدیم، برای اینکه بناست حجت، حجت بالغه الهیه باشد.
و حجت بالغه الهیه هیچ وقت غیر بالغه نمی شه. در طول عرض زمان و مکان، اگر انسان به حجت بالغه الهیه رسید، دیگر نقض ندارد.
نه چون ما معصومیم، بلکه چون اتکا و استناد به کتاب معصوم داریم. حالا انقلت، چه گفته باشند و چه نگفته باشند، راجع به جواز و جواز اتیان النساء من ادبارهن، گفته باشند یا نگفته باشند.
ما از جانب کسانی که این رو حلال می دانند ایراد رو عرض می کنیم، بعد جوابش در خود آیه است. اشاره ای هم در پاورقی الفرقان کرده اند اما الان تکمیلش رو عرض می کنیم.
ببینید (وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ) [بقره: آیه ۲۲۲] از (فَاعْتَزِلُوا) استفاده حرمت کردیم به قولٍ مطلق که این حرمت اعم از عمل جنسی قُبُلاً و دبُراً بود.
(وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ) [بقره: آیه ۲۲۲] استفاده حرمت بُعد دوم و سوم رو کردیم که بُعد اول مرجوح میشه که بُعد دوم و سوم، بُعد دومش بین السرة و الرکبة بود و بُعد سومش قُبُل و دُبر بود.
(وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ) [بقره: آیه ۲۲۲] (حَتَّى يَطْهُرْنَ) [بقره: آیه ۲۲۲] چی گفت؟ گفت اونیکه مادامی که این زن پاک نشده است حرام بود، حالا چی شد؟ حلال شد.
عه تا اون حرام بود از فاعتزلوهن از (لَا تَقْرَبُوهُنَّ) استفاده حرمت کردیم بلکه قدر قطعی بود، گر چه مافوقشم حرام بود، گر چه بین السرة و الرکبة حرام بود و به طریق اولا و أعلی عمل جنسی در قُبل یا دُبر هر دو (قطع صدا)
سه تا حرام بود دیگه. این سه حرام بین السرة و الرکبة، القبُل، الدبُر این سه حرام که اولیش قرب بود و دومیش بعد مطلب تا کی؟ (وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ) [بقره: آیه ۲۲۲].
بعد (فَإِذَا تَطَهَّرْنَ) [بقره: آیه ۲۲۲] مطلب دیگری ست، چون بینهما امر نیست. (حَتَّى يَطْهُرْنَ) [بقره: آیه ۲۲۲] حرمت رو از بین برد. می شود حرمت از بین بره اما مرجوح باشه به قول فقها مکروه باشه و اینجا کراهت رو ما می فهمیم.
کراهت عمل جنسی قُبلاً با زن، بعد از طهارتش از حیض و قبل از اطهارش که غسل باشه. بعد (فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ) [بقره: آیه ۲۲۲]. اونجا جوازه، منتها جوازی که دیگه توش کراهت نیست.
چون کراهت قبلاً بود، حالا کراهت نیست. سوال اینه. درست توجه کنید. انقلت که مگر نه این است که فرمود (وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ) [بقره: آیه ۲۲۲]؟ این (لَا تَقْرَبُوهُنَّ) سه حرام بود. فاذا طهُرنَ این سه حرام از بین می رود. هم مقدمه که بین السرة و الرکبة است از بین میره، هم دو ذی المقدمه که قُبلاً و دُبراً باشد از بین میره.
پس همونطوری که قبُلاً حلال است مرجوحاً، دبُراً هم حلال است مرجوحاً، بین السرة و الرکبَة هم حلال است مرجوحاً. توجه فرمودید این ایراد رو؟ تکرار کنم؟
خب این ایراد. بله؟
(صحبت حضار)
اینو دیروز که عرض کردیم که. تقصیر منه که نبودم. عرض می شود که توجه کنید.
(صحبت حضار)
بله؟
(صحبت حضار)
نشد، نشد، حالا
(صحبت حضار)
حالا اینم میگم، صبر کنید.
ببینید (نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] امره دیگه. این امر صرف تجویز رو نمی رسونه. این امر تجویز بعد الکراهت رو می رسونه. چون این کراهت از قبل فهمیدیم.
ببینید این تجویز، گاه تجویز در مقابل احکام خمسه دیگر، گاه تجویز در مقابل سه حکم، اباهه، استحباب، وجوب. در اینجا دومیه، چرا؟ برای اینکه کراهت رو از قبل فهمیدیم. بیخود نفرمود که (وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ) [بقره: آیه ۲۲۲] باید میفرمود که (وَ لاَ تَقربوهُنَّ حَتّی یَطَّهَرْنَ فَإذَا تَطَّهرنَ فأتوهُنَّ) اینو که نفرمود که، بر خلاف اون قرائت مشهوره، درست نکته توجه کنید.
فرمود (وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ) [بقره: آیه ۲۲۲] (يَطْهُرْنَ) قبل الغسله دیگه، آیا حکم اتیان زن قبل الغسل چیه؟ که این اتیان چیه؟ اتیان بین السرة و الرکبه که نیست. اتیان عمل جنسی ست قبلاً یا دُبُراً. این عمل جنسی قُبلاً و یا دُبُراً (حَتَّى يَطْهُرْنَ) [بقره: آیه ۲۲۲].
البته قبل (يَطْهُرْنَ) هر سه حرام بود، ولکن إذا طَهُرْنَ چی؟ إذا طَهُرْنَ خب هر سه حلال می شود دیگه. هر سه حلال می شود با مرجوحیت است؟ اصل جواز است که با مرجوحیت میسازه؟ خب بله.
اینجا مرجوحه. چرا؟ برای اینکه اگر اینجا حرام بود (حَتَّى يَطْهُرْنَ) [بقره: آیه ۲۲۲] نمی فرمود که. اگر تا قرب نکند این سه چیز در حرمت باقی بود، می فرمود (وَ لاَ تَقربوهُنَّ حَتّی یَطَّهَرْنَ فَإذَا تَطَّهرنَ).
کما اینکه در آیات قرائته. ولی فرمود که (وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ) [بقره: آیه ۲۲۲] پله پله است. پله اول رفتن حرمت قرب عبارت است از (يَطْهُرْنَ).
پله دوم عبارت است از (فَإِذَا تَطَهَّرْنَ) [بقره: آیه ۲۲۲]. پله اول رفتن حرمت جاش مرجوحیت و کراهت میاد، پله دوم که (فَإِذَا تَطَهَّرْنَ) [بقره: آیه ۲۲۲] جاش اباهه و استحباب و احیاناً وجوب میاد. مگر این نیست؟
خب، پس آیه دوم روی این اشکال که دارم عرض می کنم. آیه دوم نمی توند اثبات کند که اصل الجواز از بابت حرثیته، نخیر. جواز از اباهه الی استحباب و الی وجوب چرا؟
برای اینکه کراهت رو قبلاً اثبات کرد. جواز علی کراهیتٍ را قبلا اثبات کرد. نسبت به چی؟ نسبت به اونچه قبلاً حرام بود. این که فرمود (وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ) [بقره: آیه ۲۲۲] اولاً (وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ) [بقره: آیه ۲۲۲] ثانیاً. این (حَتَّى) ثابت کرد حرمتی را که با اون دو امر آمد.
حرمتی که با اون دو امر آمد مثلثة الزوایا بود. این زوایای ثلاث حرمتش از بین رفت، با چی؟ با (يَطْهُرْنَ) پس وقتی که (يَطْهُرْنَ) اون سه، هر سه حلال می شود علی مرجوحیتٍ به دلیل (فَإِذَا تَطَهَّرْنَ).
اگه (فَإِذَا تَطَهَّرْنَ) نبود نمی گفتیم مرجوحه. ولکن به دلیل (فَإِذَا تَطَهَّرْنَ) می فهمیم که اینجا جواز انجام عمل جنسی دو پله دارد. در حقیقت سه پله دارد عمل جنسی در اینجا.
پله اول، پله حرمت است مادامی که طهارت از حیض حاصل نشده. پله دوم مرجوحیت و کراهت است، وقتی که حیض تمام شده است اما غسل نکرده. پله سوم حرمت که رفته بود، مرجوحیت هم می رود، بلکه از اباهه الی الاستحباب، الی الوجوب است موقعی که (فَإِذَا تَطَهَّرْنَ) مگه اینطور نست؟
خب بعد که فرمود (نِسَاؤُكُمْ) عرض می شود که (فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ) [بقره: آیه ۲۲۲]. (فَأْتُوهُنَّ) امر چیه؟ امر صرف جوازه؟ نه. امر جواز من الاباهه است.
چون جواز کراهت رو قبلاً فرمود دیگه. درست دقت بفرمایید. این (فَإِذَا تَطَهَّرْنَ) [بقره: آیه ۲۲۲] این امر چیه؟ امر بعد از دو حذر است. یک حذر حرمتی بود که با طَهُرْنَ رفت از بین، یک عرض می شود که حذر کراهتی ست با (تَطَهَّرْنَ) از بین میره.
بنابراین درست است اینجا امر عقیب الحذره، ولکن عقیب الحذرینه. حذر اول با طَهُرْنَ از بین رفته بود مرجوحیت بود، حذر دوم با (تَطَهَّرْنَ) از بین میره، یعنی حذر مرجوحیتم نیست، این اشکال.
جواب، عرض می کنیم که مگر ثابت است قبل از نزول این آیه مبارکه اتیان النساء من ادبارهن حلاله؟ تا بیاد بگید حرمت اینجا ثابت شد؟
حرمتی که اینجا ثابت شده است با (نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] در بُعد بعدی با عرض می شود که (حَتَّى يَطْهُرْنَ) [بقره: آیه ۲۲۲] در بُعد اولی حلال است.
ببینید (وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ) [بقره: آیه ۲۲۲] (لَا تَقْرَبُوهُنَّ) حرام می کند قرب این ها رو. قرب کی رو؟ قرب حائض رو یا قرب زن رو.
(لَا تَقْرَبُوهُنَّ) قرب زن به عنوان أنَّهَا حائض حرام می کنه نه قرب زن را. اگر قبلاً قرب زن یعنی اتیان زن من دبرها حرام بوده است، پس آیه حیض کاری نمی کنه. بله در باب حیض این حرام تر می شد، اصل حرمت که از بین نمیره.
خب اگر اصل حرمت قبلاً ثابت بود اینجام ثابت می کنیم ها. اگر اصل حرمت قبلاً ثابت بود، چنانکه در آیه بقره است و آیه اول بقره، آیه اولی که قبل از اینه.
آیه اولی که باب، آیه صوم است در اونجا ثابت شد که اتیان النساء من ادبارهن حرامه، چرا؟ (فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا) [بقره: آیه ۱۸۷] الی آخر. الان (فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ) آدرس (بَاشِرُوهُنَّ) داد.
آدرس (بَاشِرُوهُنَّ) (وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ) [بقره: آیه ۱۸۷]. اگر کسی رو بخوان راهنمایی به دریا بکنن میگن برو طرف شمال و شنا کن. اما به صحرای برهوت که نمیشه بره که، اونجا که آب نیستش که اصلاً.
حالا در این (فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ) [بقره: آیه ۱۸۷] آدرس داد که مباشرت باید از مجرایی باشد که ابتغاء (مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ) [بقره: آیه ۱۸۷] که استیلاد است، امکان داشته باشد، این اول.
حتی احتمال بدیم، حتی اگر ما احتمال بدیم عنایت بفرمایید آقایون، اگر احتمال بدهیم قبل از نزول آیه حیض وطی در ادبار نساء حرام بوده است، بنابراین در اینجا امر عقیب کدام حذر است؟
امر عقیب حذر از اتیان نسائی است که حائض هستند، قبل از طهارتشون. دیگه کاری به این ندارد که این وطی در دبُرم در حال حیض حرام بوده حالا حلال می شه؟ اگر شما ثابت کردید که وطی در دبر در حال حیض حرام بوده، قبلاً حرام نبوده، این یه مطلبی ست، این یک.
دوم، ببینید (وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ) [بقره: آیه ۲۲۲] (فَإِذَا تَطَهَّرْنَ) از چه؟ (فَإِذَا تَطَهَّرْنَ) از حیض.
پس (فَأْتُوهُنَّ) هم راجع به مطلب حیضه. پس بحث سر اینه اصلاً. خب وقتی که بحث سر اینه، پس اتیان النساء (قطع صدا)
انحصار مجرای عمل جنسی مرد با زن قرار داده. کجاست؟ (نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳].
تازه اگرم ما گیر و گوری در اینجا داشته باشیم و نتونیم اینجور استدلال کنیم، گیر می کنیم که خب حرام است یا حلال؟ روایات متواتره صددرصد از طریق سنی ها از رسول الله صلوات الله علیه و نود و چند درصد از طریق شیعه از رسول الله صلوات الله علیه ثابت می کند که اتیان، اتیان النساء من ادبارهن کلاً حرام است.
و همچنین آیاتی که نهی از لواط می کنه، خب اتیان النساء من ادبارهن برادر کوچیک لواطه. کما اینکه رسول الله فرمود (هُنَّ هِیَ لوطیة الصُغری). این بحث گذشت.
مطلب بعد. تهدیدٌ نصر. بحث روزم هست و مربوط به اینجاست.
سوال، اینکه (نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] حرث رو که انسان میگد حرث چیه؟ حرث با زرع فرق داره دیگه. (أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ﴾ [واقعه: آیه ۶۳] (أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ) [واقعه: آیه ۶۴] نه (16:33) (أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ) [واقعه: آیه ۶۴].
آیا حرث غیر از زرعه. زرع کاشتنه حرث برداشتنه. بله؟ حرث درو کردنه. خب خداوند می فرماید که (نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳]. زنان شما دروگاه شما هستند (فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] درو دو جوره. یک درو، درو کردن زن است به عنوان اینکه زن مخزن اولاد خواهد بود، آیه اینو می گه.
(فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] منتها آیا (قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) انحصار داده که اگر شما اولاد نخواید درست کنید، عمل جنسی برای شما حرامه؟ نه.
حرثیت یک حالت عمومیه ای دارد که اینو من در تفسیر یادداشت نکردم. حرثیت زن یک حالت عمومیه ای داره. حرث چیه اصلاً؟ حرث عبارت است از نتیجه زراعت. زراعت البته بهجتی دارد، طراوتی دارد، آبیاری دارد، تخم کاری دارد، صفا دارد، چه دارد، چه دارد.
حالا، زنان مانند زراعت صفای زندگی شما هستند. با صفا باید با اون ها زندگی کنید. بر حسب تعبیر رسول الله صلوات الله علیه (هُنَّ ریحانةٌ و لستَ بقهرمانة). با زمختی و خشونت با اون ها نباید رفتار کنید. اون (وَاضْرِبُوهُنَّ) [نساء: آیه ۳۴] هم معنا داره که ما نوعاً توجه نکردیم. اون (وَاضْرِبُوهُنَّ) زنم می تواند مرد رو بزنه، اگر در مرحله آخر نهی از منکر باشیم.
خب ببینید. پس (نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] منتها این حرث بودن انسان، یک حرث بودن در باب زندگی خانوداگی ست کلاً، باید با هم کمک داشته باشید در زندگی.
و یک حرث بودن عمقاً که محوری ست که اگر این حرث بودن محوری نبود، که اگر شهوت زن و مرد نبود اصلاً زناشویی معنا نداشت.
و لذا خداوند اون نمونه عمده را که محوری ست و اصلی ست در اینجا بیان کرده، شهوت مقدمه است. بدون شهوت انسان زن نمی گرفت، زنم شوهر نمی کرد.
حالا (نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] (فَأْتُوا) چی میگه؟ هم (فَأْتُوا) هم (قَدِّمُوا)، (نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ) ضابطه است. از این ضابطه استفاده می کنیم که همونطوری که در زراعت، نباید زراعت شما کردید درست، برید لگد کنید و برید خراب کنید و برید چکار کنید و نه، هر چه می توانید باید این حرث رو آباد کنید، باید مراقبت کنید، ملاطفت کنید. درست؟
پس چکار کنیم اینجا؟ نسبت به زن، از نظر زنانگی (فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] هر زمان که بخواهیم ولکن (حَرْثَكُمْ) نه حرصکم. هر زمان که بخواهید به طرف این حرث اتیان کنید.
پس اتیان زن از نظر جنسی از موضع حرثیت است. از موضعی که محال از حرث باشد که نیست. (فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] بعدم (وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳].
این (فَأْتُوا) رو مقید کرد. ببینید اولاً خود (حَرْثٌ) ثابت کرد که عمل جنسی از کجا باید باشد. دو، این عمل جنسی که انجام می شود برای چه باید باشد؟ برای اولاد درست کردن، اما نه هر اولاد درست کردنی. (قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳].
اگر انسان با یه زن یهودیه رو صیغه کرده است و میداند که اگر بچه ای درست شه این بچه رو زن یهودی می برد یهودی می کند اون (لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] که نشد، (عَلی أَنْفُسِكُمْ) شد. حساب داره (قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳].
(لِأَنْفُسِكُمْ) شما مومنین هستید که مخاطب مومنین اند. مؤمن همونطوری که اگر تجارتی می کند، تجارت مالی می کند برای نفعشه در بُعد شرعی و عقلی و انسانی و اسلامی، همچنین مهم تر از این اگر یک انسانی را می خواد تحویل بدهد، باید تحویل یک مرضی به جامعه و به خودش نده که در زمان خودش و بعد خودش موجب لعنت باشد.
اینا قیودی ست که در خود آیه ما استفاده می کنیم. منتها در روایات شرح زیادی بر محور آیه هست. حالا توجه کنید. (نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] اول.
کما اینکه در آیه حیض هم همینطور بود. اول (فَاعْتَزِلُوا) [بقره: آیه ۲۲۲] بعد (لَا تَقْرَبُوا) [بقره: آیه ۲۲۲] بعد چه، اینجام همینطور. (نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳]. این قاعده کلی، این زراعت است. زراعت نتیجه دهنده البته. نساء شما دروگاه های شما هستند. میشه دروگاه بدون زراعت؟ دروگاه که بدون زراعت نمی شه که باید زراعت کرد تا درو کرد.
خب پس زن های شما زراعت های شما هستن، منتها زراعت هایی که نتیجه داره. نه اینکه طرف به کاج و ماج که نتیجه نداره. نخیر، درخت هایی که نتیجه دارد، ثمر دارد، ثمره انسانی دارد. (نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] چه کنیم پس؟
حالا که حرث است (فَأْتُوا حَرْثَكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] همینطوری؟ همینطوری (فَأْتُوا حَرْثَكُمْ). ولو از طرف جلو معین کرد، آدرس داد. اما هرچه اولاد اومد بیرون بیاد بیرون؟ هر چه شد، شد؟ بی حساب؟ نخیر. (وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳]. به نفع أنفس ایمانیه شما باید تبدیل گردد. این دو شرط لازم داره.
یک شرط اینکه اولاد که می خواید درست کنید، تصمیم داشته باشید تربیت ایمانی کنید او رو. بتوانید تربیت جسمانی و روحانی کنید او رو. جسماً گرسنگی نمیرد. روحاً از گرسنگی روحی، این لاجون و ناجور تحویل داده نشه.
شما تصمیم بگیرید که این بچه ای که امکان دارد متولد گردد این بچه (لِأَنْفُسِكُمْ) باشد، نه عَلی أَنْفُسِكُمْ باشد. نه عَلی أَنْفُسِكُمْ شخصیاً، نه عَلی أَنْفُسِكُمْ اجتماعیاً، نه چنگیز خان درست کنه، نه صدام و شاه درست کنه.
اونیکه شما تصمیم دارید، تصمیم این باشد که این به نفع شماها در بُعد ایمانی، در جوّ ایمانی، هم فرداً و هم اجتماعاً باشد. این یک. دو، دو این است که این مثل باب قرضه ها، عرض می کنم ها.
دو، انسان فرض کنید رفته در روسیه شوروی یکسال خواسته بمونه، یه زنم صیغه کرده، خب، تصمیمم دارد که این بچه ای که در میاد بیرون و برداره تربیت کنه و فلان، ولی قانون اونجا جوری ست که نخیر این بچه تابع مادر است و میرند و تربیت کمونیستی می کنند.
اینجا تصمیم خالی کافی نیست، اینجا (قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] نیست. (قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] دو شرط داره. یک بخواهید، دو بتوانید. اگر نه بخواهید و نتوانید عَلی أَنْفُسِكُمْ است صددرصد.
اگر بخواهید و نتوانید عَلی أَنْفُسِكُمْه. اگر بتوانید و نخواهید عَلی أَنْفُسِكُمْه. پس چهار بُعد در اینجا داره.
(صحبت حضار)
تحریم ازدواج رو عرض نمی کنیم که، ازدواج حلاله، ازدواج
(صحبت حضار) ازدواج مقدمه اونه
می فهمم ولی مقدمه ضروریه؟ ضروری که نیست. اگر واقعاً، اینو من یادم اومد که بگم خدمت آقایون که یکی از مقدمات بحث ماست در تهذیب نفس.
آیا اصولاً اولاد درست کردن واجبه؟ اگر اولاد درست کردن واجب بود، پس زن گرفتنم واجبه. زن گرفتن که مستحبه که. زن گرفتن که واجب نیست، برای بعضی ها حرامه احیاناً.
حالا ببینید
(صحبت حضار)
بعض رو عرض نمی کنم، ما کلاً داریم عرض می کنیم. اگر واقعاً اولاد درست کردن واجب بود، بر همه واجب بود. بر همه واجب نیستش که. پس کسانی که مثلاً یکی زن نگرفت، کار حرام کرد یا اینکه مرد نبود، اگه مرد نبود که ناقص نیست.
عنایت بفرمایید ترتیبی که من فکر کردم در حالیکه جسمم مریضه اما روحم مریض نیست انشالله. این برکات قرآنه. ملاحظه کنید. یکی از برادران می گفت شما که خواب می بینید و در خواب مطلبی به یادتون میاد، بیدار می شید می نویسید، در حال کسالتم می نویسید؟ گفتم بله.
حالا، عرض می شود که در اینجا (وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] این چهار بُعد داره. این (لِأَنْفُسِكُمْ) درست هست یا نه؟ (لِأَنْفُسِكُمْ) کجا درست می شه؟ اونجا که من می خواهم که فرزند درست تربیت کنم.
دو و می توانم. گاه می خواهم و نمی توانم، گاه می توانم و نمی خواهم، گاه ظلماتٌ بعضها فوق بعضه، نمی خواهم و نمی توانم.
غرض این است که افراد زیاد کنیم و خیال می کنن که رسول الله صلوات الله فرمودند که بله خداوند خوشش میاد که شما زمین رو سنگین کنید. از چی؟ از قائل به لا اله الّا الله.
نه از این بچه زیاد درست کنیم. بچه موشم زیاده، بچه سگم زیاده، بچه گربه هم زیاده، بچه، نه. در لبنان که مسیحیا یه موقع زیادتر بودن، بعد سنی ها زیاد تر بودن، حالا شیعه ها زیادتر از هر دو شدن چرا؟ علتش اینه که اینا بچه زیاد درست می کنن. ولی خوب این شرطم اینا باید توجه کنن. نه بچه شیعه درست کنن که بدتر از مسیحی باشد و بدتر از سنی باشد.
حالا، پس این (وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] تهذیب نفسه خودش. آقا چرا ما دنبال اینور اونور می گردیم؟ چرا دنبال ولایت فقیه می گردیم که روی مصلحت حکم جعل کنه؟ مگر خدا عاجز است که حکم جعل کنه؟ مگر خدا چیزی کم گذاشته است برای ما؟ در قرآن شریف همه چیز هست.
ما باید عرضه بخرج بدیم که بریم دنبالش. آیا این عبارت کوتاهه؟ (نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳].
(قَدِّمُوا) تجویزه. جواز در اینجایی ست که (لِأَنْفُسِكُمْ) باشه. اگر (لِأَنْفُسِكُمْ) نباشه مثل اینکه انسان یه مشتی بزنه به کسی اذیتش کنه. این حلاله؟ خب نه، این حرامه دیگه.
بدتر از این، این است که یک انسانی رو انسان درست کنه که این انسان برخلاف شریعت الله راه بره، بر خلاف شریعت الله تماس بگیره، ضرر داشته باشه به شریعت الله، ضرر داشته باشد به نوامیس خمسه عرض می شود که مسلمین.
حالا در اینجا راجع به تهذیب نفس از آیه چی استفاده می کنیم؟ ببینید ما ده قسم داریم. زنان و مردان من فکر کردم ده قسم ظاهراً داریم.
یه مرتبه شوهر عقیمه زن نه. یه مرتبه زن عقیمه شوهر نه. یک مرتبه زن و شوهر هر دو عقیمن. بله؟
حالا، در هر سه مورد، ضرب در دو می کنیم. در هر سه مورد، یا عقیم بودن عقیم بودنی ست که قابل معالجه است، معالجه جراحی می کنن، عقیم بودن از بین می ره، گاه نه. چند تا شد؟ شیش تا. این جانب عقم.
خب یه مرتبه نه، هر دو بچه آورن، نه مرد عقیم است و نه زن عقیم است، هیچکدوم عقیم نیستن. حالا، اینجایی که هیچکدوم عقیم نیستن یا از اول ازدواج تا آخر ازدواج کاری می کنن که بچه نشه، این یه جور.
نقطه مقابل، از اول ازدواج تا آخر ازدواج هیچ جلوگیری نمی کنن که شصت تا هم بشه. این دو تا، یه مرتبه بینابینه. گاهی بشه گاهی نشه. غیر از اینه؟
خب، یه مرتبه هم بینابینه گاهی بشود گاهی نشود حالت متوسط، این تقریباً ده تاست. حالا احکام داریم. دیروز یکی از برادران بعد از بحث فرمودن که خوب کسی که عقیمه چکار کنه؟ جوابش رو حالا عرض می کنم.
ببینید، مگر خداوند ما رو تکلیف محال می کنه؟ اگر زن انسان عقیم بود ما از حرثش انجام عمل نکنیم؟ خود آیات نکاح که میگد نکاح کنید.
مگر آیات نکاح گفته زن عقیم نگیرید؟ مگر آیات نکاح به مرد عقیم گفته زن نگیر؟ این که نیست. این که از مسلمات آیات است علی ذوالآیات روایات که زن گرفتن کلاً حلال، إلّا این که زن مشرکه باشد، مرد مسلمانه. مرد مشرک باشد زن مسلمانه و چه باشد و چه باشد. این که شکی نیست.
حالا، البته مرجوح است که انسان زن عقیم بگیره و مرجوح است که من به جای مکروه مرجوح عرض می کنم که حرفمون صددرصد درست باشه انشالله.
(صحبت حضار)
نمی گن اینو مرجوحه. مرجوحه. خب این مرجوح.
اما اگر کسی زنی گرفت نمی داند عقیمه حالا، بالاتر از این؟ نمی دانست این زن عقیمه، مردم نمی دانست عقیمه، این دو تایی ازدواج کردند بعداً اگر فهمیدن که هر دو عقیمن این مجوز طلاقه؟ موجب طلاقه؟ نه. می خوان با هم باشن همینطور.
حالا در اینجا (نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] زمینه دارد یا نه؟ نداره؟ خب داره مگه حرث منحصر به عمل جنسی بود؟ نه، منتها اگر عمل جنسی کرد از راه حرثیت باید انجام بشه. از راه غیر حرثیت ممنوعه. چون (أَمَرَكُمُ اللَّهُ) [بقره: آیه ۲۲۲] در اینجا امر اصل تجویزه، بنابراین مقابلش اصلاً جواز نداره.
حالا، این کسی که عمل جنسی انجام می دهد یا خودش عقیم است یا زنش عقیم است یا هر دو عقیم هستند، این تخلفی نکرده است که، اینکه از حرثیت ننداخته است زن رو.
از حرثیت، از حرثیت ایلادی و از حرثیت بارگیری که زن رو ننداخته است که، نه خودش را از حرثیت باردادن انداخته است و نه زن رو از حرثیت بارگیری انداخته است. اینکه گناهی نکرده است که.
پس این گناهی نکرده است که از حالت حرثیت زن رو بندازه و اینکه ازدواج هم کرده است که گناه نکرده است و اینکه از اون مجرای حرث وارد می شه گناه نکرده. ثانی (قطع صدا)
یا هر دوشون چندسالی حالت عقم دارند، ولکن بعد از چند سال، این ها بچه متولد می شه. من متعدد بهم مراجعه کردند در لبنان و در مکه و در اینجا و در اونجا و در اونجا.
عرض می شود که هفت سال، هشت سال، ده سال، بعداً درست شده. اینجور نیستش که اگر یک زنی چند سال عقیم بود یا یک مردی چند سال عقیم بود الی طول الخط عقیم باشد.
خب بنابراین این عمل جنسی از مجرای حرث باید وارد بشه حتی اگر یقین داشته باشید که صددرصد ایلاد نمی شه، چون مجرا رو معین کرد دیگه.
میگه آقا تو خونه من میای از این در بیا. حالا چه پول بهت بدم چه ندهم، چه کتکت بزنم چه نزنم. از اون در نیا. خب معین کرده دیگه.
میگد (نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳]. حالا، اگر خودش معذور است (فَأْتُوا حَرْثَكُمْ) از ناحیه حرثه یعنی از راه دروگاه باید وارد بشه. خب حالا
(صحبت حضار)
می رسیم حالا، نرسیدیم به اونجا. به تقوا که خیلی دوره برسیم حالا
(صحبت حضار)
می خوام عرض کنم حالا، حالا می خوام عرض کنم. حالا وقتش نیست.
اما اختیار، یه مردی زن می گیره هم این مرد بچش می شه هم زن بچش میشه. ولکن این مرد و زن با هم قرارداد می کنن که از اول تا آخر، ازل کنن، واسطه قرار بدن و بچه نیارن، این حرامه.
بُعد مقابلش هم که حالا عرض می کنم، این قرب قطعاً حرامه. چرا؟ زن را از حرثیت و خود را از حرثیت کلاً انداخت. و این از کارای شیطانه. و لا
(صحبت حضار)
نه نشد. حالا که زن گرفتی داریم عرض می کنیم. ببینید
(صحبت حضار)
زن نگرفته نه، حالا که زن گرفته، حالا که حرث، وقتی که حرث نداره که هیچی حرصم نداره. ولی حالا که حرث داری. حالا که شما حرث داری، آقا مادامی که جریان نیست خیله خوب. ولی وقتی که این جریان شد زمینه وجوب شد. وجوب الماء عرض می کنیم، نه وجوب کلی.
آخه یه مرتبه است که انسان اینطور خیال می کنه، وقتی که زن گرفت، مرتب باید دنبال این حرث بره، شب بره، صبح بره، روز بره، وسط ناهار بره، وسط شام بره، تو خواب بره. اینکه نیستش که. یا مرتب باید بچه درست کنه. خب اینم که نیستش که، اینو بعد عرض می کنیم، این بحثای متسلسل رو با هم عرض می کنیم دیگه داخل نمی شیم.
حالا ببینید، در اونایی که هیچکدام عقم ندارند. نه مرد عقم دارد نه زن عقم دارد. اگر چنانچه مرد و زن، من بدترش رو عرض می کنم که این واضح و روشن شه.
اگر مرد و زن بروند و با عمل جراحی خود را عقیم کنند قطعاً حرامه، بلکه از اون مواردی ست که (وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ) [نساء: آیه ۱۱۹] خدا تو را ولود قرار داده است زن باشی یا مرد. تغییر خلق الله که این ولود بودن رو از بین ببری این حرامه. این از جمله تغییر خلق الله.
وانگهی طبق خود آیه، آقا (نِسَاؤُكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] حالا که زن شما نبود که هیچی حرث شما هم نبود. ولی حالا که زن شما بود (نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] و در اون بُعد محوری حرثیت و دروگاه بودن، دروگاه از نظر استیلاده.
شما این دروگاه استیلاد رو از حالت دروگاهی به طور کلی با تعقیم از بین ببرید یا مرد خود را تعقیم کند یا زن را تعقیم کند یا هر دو را تعقیم کند که از هر دو بدتر در اینجا قطعاً حرامه، چون کاملاً حرثیت از بین بردی تو. (وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳].
آقا (قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] در زمینه ای میاد که شما حرثیت رو مراعات کنید. اما اگر شما اصل حرثیت رو، مثلاً برای شخصی که می تواند برود حج باید بره حج. اگر توان مالی داره، توان حالی هم داره، اما این توان مالی و توان حالی رو از بین برد، این آدم خلاف شرع کرده یا نه؟ بله. شکی ندارد که بله.
چرا؟ برای اینکه این آدم در اون وقتی هم که مستطیع نبود واجب بود من دون عسرٍ و حرجٍ خود را مستطیع کند برود. همه فقها دومی رو میگن، اولی رو نه.
دومیش این است که الآن مستطیع است مالاً و حالاً، اگر به همین وضع من دون حرجٍ و عسر بماند می تواند برود حج، اما این آدم اومد خودش رو مریض کرد که از نظر جسمی نتواند برود و مالش رو هم به یک مصرف غیر ضروری عرض می شود که مصرف کرد که مالاً نتواند برود. این آدم مستطیعاً می میرد اگر چنانچه نتواند برود حج بعداً یا متسدعاً مثلاً.
خب حالا، این آدمی که خداوند برش حرث قرار داده است و این حرث زمینه (قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] است، از حرثیت بیندازد خود را و یا زن را و یا هر دو را از حرثیت بیندازد، این عرض می شود که حرام است. بر خلاف تکوین حضرت حق سبحان الله کار کرده. این
(صحبت حضار)
حالا می رسیم، حالا می رسیم. این اونجایی ست که کلاً.
اونجایی که کلاً یا تعقیم یا نه تعقیم اختیاری، ببینید تعقیم اختیاری دو جوری. یه مرتبه تعقیم اختیاری این است که بروند طبیب جراح و عقم ایجاد کنند که بعداً نشه کاری کرد. که این یک اختیار اول بعد الامتناع به اختیار اوله که بعداً هر کاری کنه نمیشه (37:12)
(صحبت حضار)
نابود کرده
(صحبت حضار)
آقا جان، زمینی
(صحبت حضار)
آقا جان زمینی که با، آقا جان زمینی که بارور بود.
ببینید، زمینی که بارور بود، اگر بارور بودنش که به حساب صلاحیت خاک و آبه، همه رو ریختیم دور، از کویر لوت مقدار زیادی عرض می شود که خاک آوردیم که جونورم می کشه تا چه رسد چی، حرثیت از بین رفت دیگه.
این زن که حرثیتش به این است که عقیم نیست و اگر نطفه قرار بگیرد بچه می شود شما این حرثیت رو یا با عمل جراحی از بین بردی که هیچ، یا نه با عمل جراحی از بین نبردی، مرتب با این زن وقتی که عمل جنسی انجام می شه ازل یا واسطه ازل یا واسطه تا آخر آخر.
ما دوتامون زیاد هستیم دوتامون. اینم همونه.
(صحبت حضار)
بله؟ (قَدِّمُوا) [بقره: آیه ۲۲۳] در زمینه حرثیته که اونو قبل عرض کردم. اما وقتی که حرثیت موجوده، من حرثیت رو از بین ببرم (قَدِّمُوا) یعنی چه؟ اصلاً خود حرثیت رو از بین بردن چرا؟
مگه خدا نفرمود این (نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] چی گفت؟ گفت خدا اینطوری درست کرده، ولی استثنا دارد. استثنا رو که بحث نمی کنه که.
خداوند اون زنانی که حرثیت ندارنو که بحث نمی کنه اینجا که. اون زنانی که حرثیت دارن بحث میکنه. میگه ما زن ها را نود و چند درصد اینطور قرار دادیم که (حَرْثٌ لَكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] شما با قرارداد خدا می خواین مخالفت کنید؟ با دروگاه بودن زن می خواین مخالفت کنید؟
این مخالفت هم تکوینی است هم تشریعی است. چون تشریع در زمینه تکوینه. شما هم زمینه را که تکوین است از بین می برید، در نتیجه تشریع را که دروگاه بودن رو عرض می شود که (قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] رو از بین میرید.
حالا ببینید اما بینابین، بینابین خیلی ابتلا است. یه آدمی میگد که خب ما به وضع زندگیمون نگاه می کنیم و یه بچه بسمونه. یک بچه که آوردیم خب بسه.
اونیکه زیاد میاره مطلبی ست حالا عرض می کنیم. یک دونه بچه فقط بسه. آیا این منافات دارد با آیه (نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳]؟ این یه مسئله است. مسئله دیگر که جلوتر خواهم عرض کرد، حالا ایشالله اینکه یه آدمی هست که هرچی بچه اومد بیاد. ما هر چی بچه اومد بیاد و عرض می کنیم.
یکی از طلبه های هم دورم گفتم که چندتا بچه داری؟ گفت فعلاً شونزده تا قبلاً بیست و چهار تا بود. گفتم درس چی؟ گفتم با بچه ها نمی رسم.
عرض می شود که، حالا کسی که جریانش اینه این هرچه آمد آمد، آمد آمد آمد. این جایزه آقایون؟ خب خدا که فرموده است (نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] قیود قرار داده آخه، چند تا قیده.
اولاً (لِأَنْفُسِكُمْ) مادیاً، (لِأَنْفُسِكُمْ) اخلاقیاً، (لِأَنْفُسِكُمْ) امکانیتةً، (لِأَنْفُسِكُمْ) تصمیماً، (لِأَنْفُسِكُمْ) واقعیاً، حساب داره همش. کشکی که نمیشه درخت کاشت. شما هر چی تخمه می کارید تو زمین؟ آخه یه مرتبه تخم خربزه است، یه مرتبه تخم خرزهره است آخه، از خرزهره که خربزه در نمیاد که.
این عرض می شود که ماء حیات که انسان می ریزه جایی، این ماء حیات درست است که باید انسان بریزه از برای نتیجه دادن، اما اگر انسان این بذر را و این تخم را بریزد و نتیجه صالح بیارد بیرون، این خوبه، این که فرضه، این که لازم است. انسان کاری بکند که نتیجه صحیح ازش بیاد.
اما اگر بیاد پول رو بده و در مقابل ضرر بگیره، این چطوره؟ پول رو بده نه ضرر بگیره نه نفع، چطوره؟ آدم پول رو بده یه جعبه سیگار بخره صد تومن، نمی دونم چقدره الحمدالله، بخره و این سیگار رو بکشه اینکه دو ضربه تبضیره که.
(إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ) [الاسراء: آیه ۲۷] الی آخر و لذا ما اگر ازمون سوال کنن که سیگار کشیدن حلاله یا حرام؟ می گم دو بُعدی حرامه. ابتداشو عرض می کنما اگرم کسی عادی هست می گیم واجب است ترک کند.
خب چرا؟ برای اینکه استناد به آیه اسراء (وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا) [الاسراء: آیه ۲۶] تبذیر چیه؟ یعنی تخم رو بریزه انسان از بین بره. منتها یه مرتبه است تخم رو میریزه از بین میره خود تخم، یه مرتبه نه تخم رو میریزه هم تخم از بین میره هم خود انسان از بین می ره، در سیگار اینه.
این پول رو میده تخم رو ریخته، چیزی گیرش نیومده، دودی گیرش اومده که پدر انسان رو در میاره و پنج درصد از سرطان ها مال سیگاره، چند درصد از چیا مال سیگاره، چند درصد مال سیگاره، که اگر من رئیس دولت اسلام بودم در عرض می شود ایران، از اول اینو تحریم می کردم.
حالا ببینید، در اینجا حرث که دروگاه است تخم ریختنه. این تخم ریختن که بی حساب که نباید باشه. آخه این تخم صالح را انسان بریزد، بعد به جای اینکه نتیجه صالح بدهد یک نتیجه ناجور خراب این ها بده، اینکه نیست که، باید این تخمی که میریزه بهتر از اون گیر بیاد.
این ماء الحیاتی را که می ریزد در زمینی که دروگاه است، باید که گران تر از این ماء حیات بیرون بیاد. این ماء حیاتی که انسان را شل می کند و انسان رو ضعیف می کند و مقداری از عرض می شود که قدرت انسان رو می کاهد، باید بهتر گیر بیاید.
فلذا فرمود (وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳].
حالا، طلبه ای که دستش به دهن خودش نمی رسه، حالا یکی، دو تا، سه تا، چهار تا، پونزده تا، شونزده تا، چهل تا، پنجاه تا، هی هم بیاد روایات می گد که زمین را سنگین کنید با لااله الالله.
ولکن بچه که میاد بیرون شما نمی رسی یا تصمیم نداری تربیتش کنی و این بچه توده ای درمیاد یا تو شهری در میاد، بالاخره تو مسجدی در نمیاد، اینو باید چکارش کرد؟ این بحث البته دنباله دارد انشالله فردا اگر زنده موندیم، بحث عربی امروز حذف میشه انشالله چون حالم بهتره.
اللهم اشرح صدورنا بنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا لمَا تحبوه و ترضاه و جنبنا عمّا لا تحبوه و لا ترضاه
و السلامُ علیکم