بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله الرّب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
اعوذ بالله من الیشطان الرجیم
وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ
خود محفل قرآن به انسان روح می دهد و جان می دهد. من از بستر خدمت برادران رسیدم. و ظاهراً بحث بعدی رو هم امروز معذورم. اما خداوند جوری فرمودست که وقتی ما صحبت می کنیم فکرمون به جاست. چون کسالت بدن غیر از کسالت روح است. دو بحث بسیار مهم است در اینجا که بر هر دو ایجاباً کتاب و سنت دلالت دارد. یک در حال حیض بین السرة و الرکبة ممنوع است. دوم اتیان النساء من ادبارهن ممنوع است. ده جور تعبیر از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم راجع به اتیان النساء من ادبارهن هست. هی لوطیة الصغری هو الملعون هی الملعونة فقد کفر بالله و از این تعبیرها. البته اصل مطلب مستفاد از قرآن است و در حاشیه قرآن بیاناتی که از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه اهل بیت علیهم السلام به ما رسیده. حالا، طبیعی نمی تونم. قدرت ندارم. عرض می شود که. حالا صدا خوبه یا نه. رسید بالاخره. ما وقتی که تجبل می کنیم در قرآن شریف نسبت به جریان جنسی و اتیان نساء من ادبارهن حذر و حرمت می فهمیم. از جمله در باب صوم. فالآن باشروهن در سوره بقره فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ ۚ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ۖ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ. این چی می خواد بگه آیه ؟ قبلاً این سه چیز حرام بود مخصوصاً باشروهن. مباشرت زنان در شب ماه روزه هم حرام بود. فقط افطار چیزی بخورند و سحر چیزی بخورند و تمام. این بینابین هم غذا خوردن حرام بود در ابتدا هم مباشرت با زنان که از مهمترین مفترات. بعد از تحریم که امر آمد طبعاً امر تجویزه دیگه. تحریم که رفت تجویزه. تجویزم خوب چار بعده. بعد کوچک تر کوچک ترش مرجوحیت است دیگه. بعدم اباهه است بعدم استحبابه بعدم وجوبه بالاخره حرمت که رفت جواز میاد جواز به معنا الاحق. حالا. فالآن باشروهن یعنی الان جایز است که با زنان مباشرت کنید از اول شب تا حتی یتبین لکم الخیط الابیض من الحیط الاسود من الفجر. جایزه. خوب چی جایزه؟ این مباشرت به قول مطلق جایز است؟ هم قبُلاً هم دُبراً؟ نه فالآن باشروهن در سوره بقره فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لکم. آدرس داد. مباشرتی که زمینه ابتغای ما کتب الله لکم هست. ما کتب الله علیکم هم نیست. کتب لکم. خداوند به نفع مردان و زنان تثبیت فرموده است که استیلاد کنند مگر در مواقع محذوره و معذوره. فالآن باشروهن. الآن اون حکم قبلی نقض شد. الآن جایز است که با زنان مباشرت کنید. چجور مباشرتی؟ وابتغوا ما کتب الله لکم. وابتغو معناش این نیستش که هر دفعه مباشرت می کنید بچه درست می کنید که. روزی یه مرتبه بچه درست نمی شه که. یعنی در این راه می شه. از راهی وارد شید در مباشرت با زنان که اون راه راهیست که بشود بچه درست بشه. نمی گه حتماً درست کن همیشه. خوب اون راه که دبُر که نیست. پس تجویز روی چی رفت؟ تجویز روی مباشرت النساء من قُبُلهن شد. نه مباشرت الناس من ادبارهن شد. این مال اونجا. حالا در اینجا. ببینید چقدر لطیف خدا صحبت می کند. دراینجا و یسألونک عن المحیض قل هو اذیً فاعتزلوا النساء فی المحیض. این مرحله اولاست. و لا تقربوهن حتی یطهرن مرحله ثانی و اذا تطهرن فاتوهن من حیث امرکم الله. فاتوهن چیه؟ جوازه دیگه. چون بعد از حذره. جایز است بعد از تطهر زنان بعد از زوال حیض بعد از تطهر و اغتسال زنان جایز است ولیکن بطور مطلق جایز است؟ نه فاتوهن کما امرکم الله. بله؟ من حیث. فاتوهن من حیث امرکم الله. ازون چگونگی و ازون کیفیتی که خداوند امر کرده. کیفیت مجامعت با زنان دو گونه است و دوباره است یک گونه اش قُبُلهم و یک گونه اش من دبرهم. در اینجا فاتوهن من حیث. دو تا حیث داریم. اینطور نیست که هر دو حیث آزاد باشه. اگر هر دو حیث آزاد بود نمی فرمود فاتوهن من حیث امرکم الله. اینکه فرمود فاتوهن من حیث امرکم الله یک حیث را آورده در جواز و یک حیث را در حرمت برده است. مگر اینطور نیست آقایون. خوب فاتوهن من حیث امرکم الله. بعد امرکم الله کجا؟ من قرآنو گشتم غیر از اینجا پیدا نکردم در وقت خودش. هیچ جای قرآن ندارد که خداوند امر کرده باشد به اتیان نساء امر تجویزی مگر آیه بقره که خوندیم. در آیه بقره من حیث امرکم الله هست در اینجام هست. در آیه. اینم آیه بقرست. آیه اولای بقره فرمود فالآن باشروهن. حیث داره بیان می کنه. فالآن باشروهن اما مطلق نه. وابتقوا ما کتب الله لکم حیث بیان شد. چون دو حیث دارد مباشرت با زنان یک حیث که زمینه ما کتب الله لکم است من الاستیلاد. یک حیث که ادبارهن است اون زمینه وجود ندارد. اونجا فرمود. ولکن اینجا نزدیکتره. اینجا فرمود که بلافاصله نساءکم حرثٌ لکم. قرآن مسئله گویی که می کند دلیلش رو حکمتش رو علتش رو زمینه اش رو مدحش رو همه رو بیان می کنه. نساءکم حرثٌ لکم فأتو حرثکم ان نا شئتم و قدموا لانفسکم. خوب. حیثیت نساء رو بر انسان بیان می کند. نساء چی ان بر انسان؟ حرثن. حرث چیه؟ حرث ابعادی داره. ببینید. وقتی که انسان زراعتی دارد این زراعت مقصود اعلای از برائت چیست؟ اون نتیجه هایی است که میده. گندمیست که می دهد جویی است که می دهد چیزی که می ده. ولکن فقط همینه؟ انسان می رد اونجا تفریح می کند صفا می کند چه می کند چه می کند. در حرث وقتی نساءکم حرثٌ لکم. زنان شما هم برای شما حرثند دوگونه و دوگانه است این حرثیت زنان برای شما. یکی خوب زن است مرد به او توجه دارد با او زندگی می کند جریان جنسی هست چه هست چه هست چه هست چه هست. منتها اونیکه هدف اعلی و اسماست فاتو حرثکم اناشئتم. امر تجویزه دیگه مگه اینطور نیست. این امر بعد از حذره امر تجویز است یعنی شما اتیان کنید حرثتون را. پس قُبله فقط دُبر نیست. دوبُر حرث نیست دوبُر حرصه. از ادبار که بچه در نمیاد. حالا اون روایتی که در بحارالانوار داره که عمر زایید هفت تا از پشتش بود چه عرض کنم آخه. … آخه این چه فرمایشیست شما فرمودید. چرا نقل فرمودید. بله؟ امرکم الله. بله می فهمم ببینید. فاذا تطهرن فاتوهن حیث امرکم الله. دو حیثه. حیث امرکم الله رو تجویز می کند حیث من یامرکم الله رو تحریم می کند اونوقت حیث امرکم الله رو بعدا می فرماید. نساءکم حرثٌ لکم. نساء اینجور نیستش که این زن رو بعنوان حیوان شما بار … کنید. یا چه کنید یا چه کنید. نه این حرثیت این منظره است برای شما. این منتفع است برای شما یک صفاییست در زندگی با زن ملایمت با زنان باید بشه. نباید که گاو انداخت که عرض می شود توی حرث و همه رو له کرد. هن ریحانة و لست بقهرمانة. همه این حرفا بعدا. حالا این حرث یک بعد اصلی دارد که بعد اتیان است که اتیان برای چیست؟ اتیان دو جور است یک اتیان حرث است برای صفا کردن گردش کردن چه فلان. یک اتیان برای عرض می شود که شخم کردن و گرفتن نتیجه و عرض می شود که گندم و جو و این حرفاست. این دومی رو داره میگه. اتیان اینه. فاتوا حرثکم انی ناشئتم انی مگر آقایون زمانی نیست؟ عین مکانیست انّی زمانیست. تازه اگر عین هم بود معنا داشت اگر عین بود یک عینش مستثنی بود یک عینش مستثنی نبود. عین قُبُل درست عین دُبر نه. ولکن فاتوا حرثکم عن نا شئتم. شما از نظر زمان آمدن به حرثتون و زراعتتون آزادید. این یک قاعده است. این یک قاعدست استثنائات داره. باب یعنی حالت صوم حالت اعتکاف عرض می شود که حالت احرام و حالت حیض حالت نفاس این حالات را این حالت های مختلفه ایست که می گیم استثنا دارد زمان حیض نه زمان نفاس نه زمان اعتکاف نه زمان صوم نه زمان احرام نه اینا اسنثناست خود در خود قرآن. اما بعنوان قاعده کلیه فاتوا حرثکم انی شئتم چرا حرث شماست خوب این حرثو همیشه نمیشه اومد. بعضی وقتا آب ریختن اونجا بعد پای آدم میره تو آب فرو و عرض می شود باتلاق درست میشه. این مثاله البته. فاتوا حرثکم انی شئتم بعد چی؟ و قدموا لانفسکم. آقا حرث فقط قُبل است دیگه قدموا هم ازینجاست اما دُبُر که حرث نیست و قدموا نیست. مثل اینکه توجه نکردید. ببینید. اگر خدا فرمود اینی که من می گم فقط اون جایز است یعنی بقیه چی؟ حرامه. اینجام همینو داریم دیگه فرمود که فا ببینید توجه نکردید. آیه قبلی. آیه قبلی فرمود که فاعتزلو النساء فی المحیض و کلا تقربوهن حتی یطهرن و اذا تطهرن فاتوهن. فاتوهن تجویزه. حرثکم زمان حیضه فقط؟ نه حرثکم رو می گم. حرثٌ لکم. ببینید توجه بفرمایید. عجب اوضاعیه. در زمان حیض چی حرام شده؟ هر دو. بعد از حیضم یکیش حلال می شه. حیث. ببینید در اینجا که می فرماید که فاذا. بله؟ یک جلسه. چه زمانی؟ امر چه زمانی. و الا باید بگیم من عین. اگه مکان بود من عین. انی کی اومد اون. اینم مثل همون جریان. اینم مثل جریان شیخ …صلوات الله علیه که می گد الی … محض. آخه استدلال دارد به دو آیه این همونه ببینید ما در لغت عربی خودمون انّی زمانیه است و عین مکانیه. حالا کسانی که اصرار دارند انّی را مکانی کنند و منظور اوتوماتیکشون این است که اگر انیّ مکانی بشود جلو و عقب هر دو حلاله بهشون دو اشکال می گیریم. اشکال اول اینست که انّی زمانیه است اشکال دوم اگرم انّی مکانی بود مکان جلو و عقب رو می گرفت مکان عقب استثنا شد چون حرث بود. ببینید به هر جا. نخیر. چون مکان زمان را هم شامله زمان مکان را هم شامله. هر دو. اگر گفت در هر مکانی در هر زمانی هم هست اگر گفت در هر زمانی یعنی در هر مکانی منتها یه وقت زمان محور است شامل مکانم میشه یه وقت مکان محور است شامل زمانم می شه. حالا در اینجا. اینکه می فرماید که فاذا تطهرن فاتوهن من حیث کیفیت. کیفیت مکانی کیفیت مکانی در اینجا یک جمله ای هستش که باید عرض کنیم یهودی ها یه جوریشو حرام می دانستند مسلمانان خیال کردند حرامه. یهودیها خیال می کردند که از اون طرف به این طرف بیان حرامه. یهودیا اینطور خیال می کردن. آیه آورد که نخیر فاتوا حرثکم من حیث امرکم الله. من حیث امرکم الله حرثه. این حرث را از اون ور باشه از این ور باشه از اون ور باشه این حیث امرکم الله که عرض می شود که مزرعه است این اشکال نداره. حالا روایتشو ما می خونیم براتون. ببینید در اینجا فاذا تطهرن فاتوهن فاتوهن تجویزه دیگه. فاتوهن که تجویزه یعنی اتیان غیر اینجوری حرامه. تجویز معنیش اینه دیگه. یعنی فعل حرام. فاتوهن من حیث امرکم الله ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین. یکی از تطهرها اینست که از دبر زنها وارد نشوند. چرا؟ این شبیه لواطه. این البته باید بحث کنیم ما. جای بحث است. من شبیه است شبیه است. با زن لواط نیست. این شبیه لواطه. اینو باید بحث کنیم. حالا. بحث های متفرقه داریم که حالا عرض می کنیم. ببینید بعد که می فرماید نساءکم حرث لکم فاتوا حرثکم انی شئتم و قدموا لانفسکم تجویز در اتیان نساء فقط در حیث قُبل است از هر طرفی بیای. اما در حیث دُبر نیز از هر طرف بیاد. پس از این آیه استفاده حرمت می کنیم به وجه واضحه. سوال. جناب لوط مگر به اون لوطی ها نفرمود هوالاء بناتی هن اطهر لکم. اونهام گفتن انک لتعلم ما نرید. مگه نبود اینطور؟ کسی بیاد به اون آیه استناد کنه. بگه جناب لوط که دختراشو گفتش که شما به جای اینکه برید با مردها معاذلله من حاظرم دخترارو به ازدواج شما بدم. البته در اون موقع حرام نبود. در اون موقع نکاح مشرکه حرام نبود نکاح مشرکم حرام نبود کما اینکه آیات دلالت بر این مطلب داره. مثلاً زن لوط و زن نوح لوط و نوح مشرکه بودن و اشکالی هم نداشت. حالا. هوالاء بناتی هن اطهر لکم. گفتن چی؟ انک لتعلم مانرید. تو میدونی که ما قصدمون چیه؟ خوب این که پیشنهاد می کند به لوطی ها می گه بابا اون ادبار ادبار رجال است که بهش چسبیدید حالا ادبار نساء. کسی اینطور استدلال می کنه. می گیم دو جواب داره یه جواب مفصل بحث کردیم در تفسیر. و یک جواب که همینم کافیست. می گیم مگر جریان هوالاء بناتی اطهرٍ لکم اگر دلالت کرد بر حلیت اتیان نساء من ادبارهن از چه شرعی داره نقل می که. از شریعت ابراهیم. چون لوط تابع ابراهیم بود دیگه. اگر در شریعت ابراهیم حرامه حلاله. در شریعت ما هم حلاله؟ نه شریعت ما میگه حرامه. به دلیل این دو آیه و روایات زیاد. این دو آیه که فالآن باشروهن وابتغو ما کتب الله لکم و اینجا نساءکم حرث لکم فاتوا حرث انی شئتم به دلیل این دو آیه که آیات شریعت قرآنیه هست اون حکم شریعت لوط که شریعت ابراهیمیه است نفی می کند. البته جواب های دیگری هم داره که در جای خودش عرض می شود که هست. خوب مطلب دیگری که می شود عرض کرد اینجا و روایتم دارد. روایتشو می خونیم. اینکه اتیان الرجال چرا حرامه؟ قرآن می گد و تبتعون سبیل. شما این کارو می کنید و تبتعون سبیل. سبیل به ایلادو قطع می کنید. چون مرد با مرد معاذلله قطع کردن سبیل ایلاد است چون ایلاد بوسیله مرد انجام نمی شود به حساب قطع سبیل ایلاد محرّم است. حالامال مرد قطع سبیل ایلاد است صد در صد مال زن نه گاه اینور گاه اونور. ولی اینورش که ادبارهن باشد این قطع سبیل ایلاد هست یا نه پس این شباهت به لواط دارد و لذا رسول الله صلوات الله علیه، در احادیث متواتره که مجموعا این مضمونو میرسونه. هی لوطیة الصغری. این لوطیة الصغری پس لواط دو جوره. یک لواط مرد با مرد است یک لواط مرد با زن است اونم زن خودش. زن غیر که زناء است با زن خودش این که می گد لواط این لواط نیست این یک عملیست حرامه و تاریک تر به لواط است که حالا روایاتی که در بله؟ ملاحظه بفرمایید. درصفحه سیصد و سی یک الفرقان در پاورقی ما اینطور نوشتیم. الحدیث عن رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم این در بحث اول است ها. بحث اول که بین السرة و الرکبة است در حال حیض حرامه. این بحث اوله بحث دومم بعده. الحدیث عن رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم قولاً واحدا او هو الاکثریة المطلقة او ساحقة من المرضیعاً صلی الله علیه و آله و سلم اتیان نساء هو ما بین السرة و الرکبة این حدیث از رسول الله که بطور مطلق گفتیم یعنی یکدونه حدیث در کتب سنی ها کتب روایت سنی ها نداریم که تحلیل کنه همش تحلیله. و من طریق اسحابنا مثل الصحیح عن عبیدالله علی الحلبی و عن حمادبن العثمان عنه سعة الله علیه السلام عن الحائض ما یحلُّ لذوجها. قال. ما یحلُّ داره می گه ها. حلّیت داره مرجوحیتم می گیره کراحتم می گیره. قال تبتذروا باذارٍ الی رکبتین و تجمع سرتها ثم لهوا مافوق الاذا. الفقید یک پنجاه و چهار التهدید یکصد و پنجاه وچهار الاستبسال یکصدو بیست و سه. و موثق ابی بصیر بعد عن سعد عن الحائض ما یحلُّ زوجها منها قال تتذروا باذالٍ الی رکبتین و تخرج ساقیها و لهوا ما فواق الذار. توجه کردیم که دیروز. از آیه هم ما فهمیدیم این مطلب رو. و رواه مثلها دعاهم عن الصادق علیه السلام ما فهی التهدید و الاستبسار عن حجاج الخشاء قال سالت عبا عبدالله علیه السلام عن الحائض و النفساء ما یحلل لذوجها فقال تلبث زرعاً ثم تخرج عنه. زره نیست اون زره … زره بین السرة و الرکبة رو محفوظ می کنه که تخرجوا. و منها ما یمنعوا عن مطلق و اتاها اشامل بدبرها کما فی جامعٍ احادیث پونصد و بیست و هفت عن دعاء روینا عن اهل البیت علیهم السلام فی الحائض و حرّمَ علی زوجها وتعها حتی تطهرن. مطلق. مگر از دُبر وصل نیست؟ معلوم است که وضعیتیه. بلکه بدتریه. و فیه عن … علیه السلام و ایاک عن تجامع مرأة حائضة. مطلق. و فیقه عن الجعفریات بالسند المتصل عن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قال من اتا حائضاً فقد کفر. اتیان مطلق. و فی عن العبالی عنه صلی الله علیه وسلم فی حدیثٍ عنما امرتکم عن تجع عن تعتضلوا مجامهتهن اذاحضن و لن آمرکم باخراجهم مک فعل اعاجم. اعاجم مراد یهوده چون یهود نسبت به عرب عجمن. عجم یعنی هرکس که عرب نیست. نسبت به عرض می شود که عربم ما عجمیم نسبت به ما هم عرب عجمه. عجم معنیشم می دونید که یعنی این کعنهوا لکنت در زبانه. چون کسی که زبان کسی رو نمی دونه می گه اون لکنت در زبان داره کما اینکه در کتاب اشیاء دارد که فی بالادی شافاء. فی بالادی شافاء یعنی این قرآنی که بعداً میاد این به لحجه لکنا و به زبان ادبی سخن می گوید. قرآن که عربیست زبان عجمیست در مقابل زبان ابوین. بله. خوب. و فیه عن التحدید و الاستبسار احمد ابن محمد عن البرقی عن اسماعیل عن عمربن حمزله. قال قلتُ لابی عبدالله علیه السلام ما عند رجل من الحائض. قال ما بین الفخزین. ماء الرجل حائض ما قال ما بین الفخزین. بعد مابین الفخزین رو معنا کرد. ما بین الفخزین الّا ما بین السرة و الرکبة به حساب احادیث و آیه کتاب. و قدر و قدورق المنها عن ممارسة کل عرب الموسویة مع الحال حتی تطهر کما فی جامع احادیث عن التهدید باسند المتصل عن ابی عبدالله قال سألتُ عن ابی عبدالله علیه السلام عن الرجل ما یحلُّ له من التامس. قال لا شیء حتی تطهرن. لا شیء خوب لا شیء بین السرة و الرکبة است رو چه حساب؟ رو حساب آیه رو حساب روایات. لاشیء یعنی لاشیء شهوانیاً طبعاً. لا شیء شهوانیاً اونوقت با لاشیء می سازد که من ادبارهن مثلا جایز باشه؟ هذا و فی جامع الاحادیث تاییدٌ ذالک کتالک و تقدم فی روایت خلف ابن حمار هشت باب سه قول هو علیه السلام و لیمسک عنها زوجها حتی تر البیان. و قولوا علیه السلام من یمسک عنها بعدها. یمسک عنها با دبر که نمی شه که. و فی روایت زلاله از سه از باب هفت حکم الاستظحار ذات العاده فولوا فاذا محلت مع الصلات حل لزوجها عن یبشیها و فی دفاعت روایت دعائم … باب دوازده قولو علیه السلام و حرم علی زوجها وبقعا. آیا دبر وبقع نیست؟ خوب. و قد اخرج ما یرد ابتذال عن الحائض و قد اخرج واجب واجب الابتذال علی الحائض فی المرجع یا اخرج الجماعتٌ. وقد اخرج واجب الابتذال عن ال عن الحائض فی المرجع جماعت منه. این مال برادران سنی. ابن ابی شیبه و البخاری و مسلم و ابوداعی و دماجه عن عائشه. قال کانت اهدانا اذا کانت حائضاً فاراد نبی صلی الله علیه و آله و سلم عن یعاشرها امرها عن تتظر فی فور حیضها. ثم یباشرها. لنگ بستن. لنگ بستن اینجوری که بین السرة اذا رکبة. قالت و ایاکم. و ایکم اینجا ایاکم غلطه و ایکم یملک اربعوا کما کان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یملک اربه. ارب عبارت است از جهت شهوانی. غیر اولی الاقرت من الرجال هم همینه. و اخرج مثله ابن ابی شعبه و بخاری و مسلم به ابو داود و بیهقی … و قد اخرج نماجه عن معاویة ابن ابی سفیان اطهر. حرف، هرکی می خواد باشه معاویه باشه کسی باشه ببینید وقتی موافق آیست خوب ما قبول می کنیم. و فیه اخرج مماجت عن معاویة ابن ابی سفیان عنه سأل ام حبیبة کیف کنت تسنعین مع رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم، فی الحیض. قال کانت اهدانا فی فور حیضها اول ما تحیض تشد علیها اذاراً الی انصاف فالیها ثم تتجع مع الرسول الله. این دیگه بین السرتین ممنوعه تا چه رسد که معذرت می خوام ادبار. و فیه اخرج ابو دواد و ابن نماجت عن عبدالله ابن سهل الانصاری عنه سأل رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ما یحللی من امراتی و هی حائض قال لک ما فوق الاذار. در این تفسیر چون معمولاً در تفاسیر بحث فقهی رو برادران عزیز مفسر شیعه و سنی ندارند ولی در اینجا بحث فقهی رو قویاً داره و حتی کل روایاتی که در کل کتبی که در دسترس ما هست می توانیم داشته باشیم اینجا ما ذکر کردیم. و فیه اخرج احمد به ابوداود عن معابدن جبل قال سألت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم اما یحل بالرجل من امرأتهی وهی هائذ قال ما فوق الاذی ما فوق الاِذا. و تعبد بادبارک اول. ببینید این از قرآن استفاده می کنه. یعنی مافوقشم تعفق کنید بهتره. چرا فاعتزلوا برائت کرد دیگه. منتهای فاتزلوا در بعد اول که ما فوق السرة باشد این امر داشت که اجتناب کنید و لکن امر از جمله بعدی و لاتقربوهن حتی یطهرن از قرب استفاده کردیم که بعد دوم و سوم مراده بعد اول نه این استفاده لطیفیست که از آیه می شه. و تعفق عن ذالک اول. خوب و فیه اخرج مالک والبیهقی عن زید ابن اصنم انا رجلاً سأل رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فقال ماذا یحل لی من امرأته فهی حائض. و قال هی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم لتشد علیها اذالها ثم شأنَک شأنُکَ باعلاها. گفته شأنک علی مرجوعیتینه. و فیه اخرج ابن ابی شعیبه و ابو یعلی عن حمر قال سألت رسول الله صلی الله علیه و آلیه سلم ما یحلل رجل من امرأته حائض. قال مافوق الاضی. و فیه اخرج تبرانی عن ابن عباس انَّ رجلاً قال یا رسول الله صلی الله علیه و آلیه و سلم ما لی من امرأتهی وهی حائض. قال تشد اذا رئاکم ثم شأنک بها و فیه اخرج ابن ابی شعیبه لاحمد لعبد ابن حمید. و تربضی ونسائی و نماج و بیهقی فی سننه عن ابی حبیره عن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قال. من اتا حائضاً الامرأتا فی دبرها قل کاهناً فقد کفَرَ بما انزل علی محمد صلی الله علیه و آله و سلم. خوب … متن نوشتم فالاخبار ناطقت بجواز تفسیر و باحری عن ناطقة اختصاص حرمت جماعاً و موعداً هی طهارت القائلة به عدم امام و لاسیه من مسرح بانَّ لهو ما فوق الاذار و حرم تحت الاذار و اصل هو الآیت ظاهرة فی مثلث المحضور. در تهذیب یک صد و پنجاه و چهار حدیث چارصد و چل و دو و استبسار یک صد و بیست و نه حدیث چارصد و چهل که از جمله حدیثشو خوندیم می گد که این اشکال ندارد تخفیم. یا تخفیمو باید معنا کرد که این بین السرة و الرکبة ممنوعه و اینو می ذاری کنار یا اینکه قبول نداری. مطلب دیگر اختصاص به موضع زن. باز دو سه روایت داریم که نه دلالت دارد و نه اگر دلالت داشت قابل قبول بود. استبصار یک صد و بیست و هشت حدیث چارصد و سی هفت. و فی جامع الاحادیث سه پونصد و سی و یک عن ابی عبدالله علیه السلام. قال اذا هذة المرأتُ فایأتا زوجها حیثُ شاء متقا موضعتاَ. اطلاق پس. و لکن سوال می کنیم. مأتی زن چندتاست؟ مأتی خوب دوتاست دیگه. قُبُلاً و دبراً. این فالیأتها اذا هذة المرأت فالیأتها زوجها حیث شاء اتیان باید اعم باشد از عمل جنسی. چون اگر عمل اگر اعم از عمل جنسی نباشد که نمی شه برای یکی گفت … برای اتیان من الادبار بگه … نمی شه که. پس این اتیان شهوانیست. اتیان شهوانی به معنای اینست که کارهای شهوانی که احیاناً انجام می شه فوقش اینه که مطلق است. مطلق است اتیان من الادبار به … ولکن این مقید می شود به آیه و روایات. و فی التهذیب یک صد و پنجاه و چار عن هشام ابن سالم عن ابی عبدالله علیه السلام الرجل یأتی المرأتَ فی ما دون الفرج بین الحائض قال لا بعث اذ اجتنب ذلک الموضع سوال در مورد خاصه. فی مادون الفرج کاری به مأتای دبری ندارد فی مادون الفجر اون نزدیکا می خواد صفا کنه. می فرماید لا بعث اذ اجتنب ذلک الموضع. راجع به ذلک الموضع بحثه. می گد اگر به ذلک الموضع کاری نداشته باشد اطرافش اشکال نداره اینم جزو احادیثی است که بین السرة و الرکبه رو قبول نداره و ما عرض کردیم خلاف آیه و روایاته. خوب. بعداً راجع به بحث دوم روایات بسیار زیادی ما از طریق شیعه و از طریق سنی از رسول الله صلوات الله سلام علیه داریم که این روایتو توجه بفرمایید. بله بله بله بله می خوایم بکنیم بله همونطوره که می فرمایید. عرض می شود که، صفحه سیصد و چل و یک الفرقان. منها صحیح نوشتم اون بالا که احلها آیتٌ من کتاب الله و هی هذه و ادیقتها و قد علم عنهم لایریدون الفارج. این احلها رو باید جواب بدیم. که هوالاء بناتی اگرم احلها خوب قبول که نداریم احلها. اون بحث است جای خودش و لکن اگرم تحلیل کرده بود کتاب الله تحلیل کرده بود نقلاً عن شجرة ابراهیم اما در اینجا کتاب الله طبق دو سه آیه می گد که این حرامه بنابراین نسخه. حالا چه دلالت داشته باشد چه دلالت نداشته باشد ما یک حرف خیلی روشن داریم اگر هم دلالت داشته باشد بر اینکه جائز است این دختران لوط که با اونا ازدواج کنن جایز است دبر این در شریعت ابراهیم فرض کن جایز امام در شریعت اسلام نه. نه آخه لوطی ها این طرفو می خواستن. اینم یه جوابشه ما احتمالات زیاد دادیم و احتمالاً تصویب کردیم در جایگزین منتها اینجا تفسیرش لزومی ندارد چون این یکی هست کافیه دیگه. وقتی ما با یکی می تونیم. حداکثر اکثر اکثر این است که در شریعت ابراهیم حلال بوده و در شریعت اسلام عرض می شود که حرام است. سبحکم الله به خیر. مگه سلمی و سمعی اینه که شهوت آزادتر باشه. نه اجازه بدین. الاً شریعت سلمی و سمعی در مقابل نص چکار می تونه بکنه؟ در مقابل در مقابل نص چکار می تونه بکنه؟ نص داریم نص می گد این حرامه چکارش کنیم؟ خوب عرض می شود که صحیح عن علی سمعتُ صباح ابن یحیی یقول قلت لقبا علیه السلام. نرجلاً من موالیک امرنی عن اسئلک عم مسئلتٍ و استحلی منک عن اسألکَ. یا وسطحیا منک عن یسئلکَ. هر دوش درسته. قال و ماهی قلت الرجل یأتی امرأتهوا فی دبرها قال نعم لهوا ذلک این ادله جواز است. قلت فان تتفعلُ ذالک و قال الله لا تفعل ذلک. این از ادله جواز. و عن ابن ابی یعفور قال سألت ابا عبدالله علیه السلام. عن الرجل یاتی المرأت فی دبرها قال لا لابعث اذا رقیت قلت فعین قول الله فأتوهن من حیث امرکم الله. قال هذا فی طلب الولد. این جواب نیست که هذا فی طلب ولد یعنی چی؟ اصلاً اصل امرکم الله که تجویزه بعنوان حرثیته و الا اون طرفش که حبسیه. هذا فی طلب الولد فطلب الولد من حیث امرکم الله. انا الله تعالی یقول نساءکم حرثٌ لکم فأتو حرثکم انیّ شئتم و عن سلمان ابن عثمان. حتی اگر دلالتم داشته باشد تعبیر نداشته باشد قابل قبول طبعاً نیست. و عن حماربن عثمان فی الموثق قال سألتو ابا عبدالله علیه السلام و اخبرنی من سألهوا عن الرجل یأتی المرأت فی ذالک الموقع و فی البیت جماعتٌ نه در بیت جماعتی که اون کارو می کنه نه در سوال جماعتی بودن. فقال لی فقد رفع صوته قال یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم من کلف مملوکةً ما لایطیع فالعنه من کلف مملوکةً ما لایطیع فالیُعنه معلوم می شود با مملوکة جریان بوده. ثم نظر فی وجه للبیت ثم اسحا علیه و قال لا بعث لا بعث. و عن ابن ابی العفور فی الموسع قال سألت ابی عبدالله علیه السلام عن اتیان النساء و اعجازهن و قال لیس به بعثٌ و ما احب عن یفعل. این سه چهارتا حدیث چه دلالت داشته باشن و چه بهتر دلالت نداشته باشن این دلالت دارد بر جواز اینو ما ترد می کنیم و عرض بر قرآن و سنت … مخصوصاً عرض به قرآن. حالا روایاتی که دلیل است بر حرمت و من طریق اصحابنا روایت صدیر قال سمعت ابا جعفر لالباقر علیه السلام یقول. قال رسول الله این یک خطایی است که واقعاً ما میکنیم که در فقهمون روایاتی که برادران سنی نقل کردن نمی بینیم. برای اینکه اگر کافر هم روایت از رسول الله نقل کنه موافق قرآن باشه ما می تونیم قبول کنیم. سند سند اصلی خود کتاب الله است و ما چرا روایات سنی ها رو نقل نکنیم؟ خوب اونهایی که دارند نقل می کنیم روایات خودمونم نقل می کنیم و محور کتاب الله است. و من طریق اصحابنا روایت صدیر قال صمت ابا جعفر لالباقر علیه السلام یقول قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم مهاش نساءِ علی امتی حرام. تهزیب دو دویست و سه. بعضی برادران فقیه فرمودند که این روایاتی که تحریم کرده است این روایت تقیه است اینو سنی ها تحریم کردن بنابراین روایتی که تحریم کرده است تقیه است. به آقایون عرض می کنیم تقیه دو جوره. یک تقیه نقیه داریم یک تقیه شقیه. این تقیه شقیه است چطور؟ برای اینکه امام اگر بخواد تقیه کنه چرا از پیغمبر نقل می کنه؟ آخه چرا اون بالاهارو خراب می کنه؟ اگر بخواد تقیه کنه خودش یه چیزی می گه اونم یه اشاراتی درش هست که ماها بفهمیم تقیه است. وانگهی ببینم خوزما خالف عامة این در چه مرتبه ای قرار گرفته؟ در مرتبه اخر. مرتبه اول خزما غافل کتاب است. وکذبوا ما خالق الکتابه. شما کتاب رو در نظر نگرفتید برادران عزیز ما و لکن می فرمایید روایت تقیه است. به چه حساب این تقیه است؟ روایاتی که می گوید که این مهاشا نساء و اتیان نساء من ادبارهن حلاله می گید تقیه است؟ خوب پس پیغمبرم تقیه است خوب پس خدام تقیه کرد. خدام که در قرآن فرمود نساءکم حرثٌ لکم فأتوا حرثکم انی شئتم پس تقیه کرده است. شمام بیاید تقیه کنید می خواید حمل بر تقیه کنید همه اینا تقیه کردند. خوب می گم که بله و لذا می گن تقیه روایت تحریم است. روایت تحریم است من جواز گفتم؟ روایت تحریم. روایات تحریم رو حمل بر تقیه می کنن. می گیم چرا؟ بابا روایت تحریم موافق قرآن است موافق با قرآن است قطعاً چطور حمل بر تقیه می کنید؟ اگر تقیه است که اونجور. و ما رواح العیاشی فی تفسیره عن ابی بصیر عن ابی عبدالله علیه السلام قال سألتُ ان الرجل یأتی اهلهو فی دبرها فکرها ذالک. کره چیه معناش آقایون؟ غلظة القربه است. کره مکروه اصطلاحی ما نیست. کما اینکه در سوره اسرا می فرماید. كُلُّ ذَٰلِكَ كَانَ سَيِّئُهُ عِنْدَ رَبِّكَ مَكْرُوهًا توش زنا هست اکل مال یتیم هست شرک بالله هست اصلاً مکروه در قرآن یعنی اونی که محرم است مغلظاً. خوب فلذا بحث خواهیم کرد. فکره ذالک و بارک ایاکم و مهاشا نساء. نهیه. و قال انما معنا نساءکم حرثٌ لکم فأتو حرثکم انی شئتم ایّ ساعت شئتم امام دارد جواب اون کسی رو می دهد که انّی رو به معنی عین می گیره. تازه اونم انّی رو به معنی عین بگیرید. ولی عین دو بخش داره یک بخشش حرثه یک بخش حرصه بخش حرثو حلال کرده بخش حرصو حرام کرده. تفسیر عیاشی یک صد و یازده. و عن زیدبن ثابت عن امیرالمومنین صلوات الله علیه. … برا هر حرامی نمی گن که. سفرت سفرالله بیک. اما سمعت الله یقول اتاتون الفاحشة الماسبقکم بها من احدٍ من العربی بسیار استفاده لطیفی است که امیر المومنین فرمودند. این اتیان من الادبار فاحشة است اگر مرد است فاحشة بالاتر است اگر زن است فاحشه کم تر است و لذا لوطیة الصغری فالذا چه فرق دارد؟ چه فرق دارد اتیان من الادبار که تقطعون السبیل است این خوب در زن هم اگر چنین باشد همینجوره. و من طریق اخوان فی الدورر منصور یک دویست و شصت و چهار اخرج حسن ابن ارفه فی جزئه وابن حدیب و قدی عن جابر ابن عبدالله قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم استحیوا عن الله لا یستحیی من الحق لا یحل معت النساء فی حشوشهن این یعنی حرام دیگه و اخر ابن نبی عن جابر قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم اتقوا محاش النساء و اخرج ابن ابی شیده ابتا نبی و حسنه و النسائی و حبان عن ابن عباس قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله سلم لا ینظر الله الی رجلٍ اتا رجلاً او امرأتاً فی الدبر. قاطی کرد با هم. ببینید با استفاده از قرآن استا. تقطعون السبیل. و اخرج ابو داود و طیالسی و احمد و البیهقی فی سنن عن امربن شعیب عن ابیه عن جدهی عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم قال الذی یات امرأتهوا فی دبرها هی