بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ . با دقت بیشتر در معانی کلمات و جملات آیات مقدسات ما بهره بیشتری میبریم یا بعنوان لزوم که حق معنای مراد را بفهمیم یا بعنوان رجعان که رجعانات مرادات حضرق سبحانه و تعالی دریابیم. اینکه قران کریم تمثیلاتی دارد، تمثیل ها که نمیتونه گتره ای باشد قرآن تماما حق است چه خود مطلب رو بیان بفرماید و چه تمثیل بفرماید در کلمات حق سبحانه و تعالی غیر کلمات غیر حق است ولو غیر حق هم حق باشد. آیت الله باشد حجت الاسلام باشد عادل باشد چه باشد. ولکن چون غیر خدا احاطه علمیه ندارند مگر به وحی حضرت حق سبحانه و تعالی از این جهت نه در تمثیلات احیاناً خطا میکنند که در بیان اصل حقایق هم خطا می شود. قرآن کریم اگر مثال میزند مثال هم برای بیان حقیقت است. اگر حقیقیتی را بیان میفرماید معلوم است که بیان حقیقت است و اگر حقیقتی را میخاد بیان کند با یک تعبیر روشن تر و واضح تر و همه کس فهم تر اینجا مثال میزنه و اصولاً می میدونیم مثال زدن برای چیه. اگر گفتن دودوتا چهارتا طرف خیل کند بود دو تا انار میزاریم بغل دو تا انار میگیم بشمار چهارتا. یا اگر فرض کنید که یک موضوعی را میخان بیان کنند که فهم این موضوع از برای همه مورد دریافت نیست همون موضوع را بیان میکنند با دلیلی که مناسب اوست اضافهی بر بیان موضوع و اضافه بر بیان دلیل واضح کننده برای اینکه مطلب همه کس فهم باشد مثال هم میزند و در قرآن مثال زیاد هست. اما این مثال ها تمام بیان حقایق است یا تبیین حقایق است و یا بیان حقایق است. بیام حقایق در بعد اول دو جوره یکی خود حق رو بیان کند دیگر دلیل حق رو بیان کند . اول و دوم بیان حق است اول بیان حق است با ذکر خود حق دوم بیان حق است بادلیل حقانیت حق که تثبیت میکند حق را با برهان و سوم ذکر مثال مناسبیست امثَل مثال هایی است که حکم الامثال فی ما یجوز و فی ما لا یجوز واحد را هم ما قبول نداریم البته در جای خودش برای اینکه مثال هایی که قرآن میزند این توی بعد سوم بعد تبیینی است که اگر خود این حق را درست ولو با قرآنش دریافت نکردید مثال میزند مثلا أنـزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها این هم بیان حقیقت است هم مثال است بیان حقیقت است که خداوند آب را از آسمان میفرستد فسالت أودية بقدرها فاحتمل السيل زبدا رابيا الی آخر. به بطن این آیه توجه کنیم آیا ماء جسمانی که حیات جسمانیت انسانها و حیوانات و نباتات را عهده دارد مهم تر است یا ماء روحانی که وحی خداست؟ همانطوریکه از سماء جسمانی ماء جسمانی را نازل میکند و هر زمینی به اندازه ارزشش و زمینه اش و قابلیتش و فاعلیتش آب را میگیرد از نظر سعه هندسی اش و دریافت فیزیکی اش و فاعلیتی که بعدا خواهد داشت و قابلیت دریافتش زمین ها از نظر زمینه ها گوناگون است همچنین است روح ماء بُعد دوم ماء که حالت بالاتری از حالت ماء جسمانی دارد و او ماء وحی است. وحی پروردگار عالم در زمینه قلب رسول الله صلوات الله علیه وحی رسالتی است و در زمینه قلب امیرالمومنین صلوات الله عبیه وحی ولایتی است و در زمینه قلب سلمان ها و ابوذرها و مقدادها و عمارها اینها به اندازه استعداد و قابلیت خودشونه. در اینجا خدا مثال میزنه .خداوند برای تکالیفی از مردها نسبت به زنان است و برای تکالیفی که از زن ها نسبت به مردهاست و از برای تکالیفی که از زن ها نسبت به کل است و از مردها نسبت به کل است هم حقایقی بیان فرموده است و هم مثال هایی زده. حالا در اینجا خدا جی میفرماید نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ مگه زنها حرثند مثال ببینید با یک لفط اونقدر حرف زده خدا اونقدر توضیح داده است که زمینه زناشویی و برخورد مرد با زن را و زن با مرد را در زندگی دوگانهی زناشویی ولی با یک عبارت مختصر. بهجای اینکه خداون در اینجا یک دو سه چهار پنج چند پیز را نسبت به رابطهی لازمه شوهر با زن بیان کند نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ حالا حرث چیه. حرث با زرع فرق داره. جایی که زمین رو کشت می کنند میگ زارع یه لغتی که درست هم نیست باید بگن حارث حرثه در سوره واقعه خداوند چنانچه دیروز عرض کردم میفرمایند که أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَحْرُثُونَ أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ اینجا زرعه زرع با حرث فرق داره حرث مراحلی دارد. حرث دارای مراحلی است و زرع یک مرحله ای است زرع این تخمی که زیر زمین قرار میگیرد با زمین آماده شده و آبی که به اون داده می شود و زمین مستعد این تخم با شرایز یک و دو و سه و چهار چی میشه زرع می شود یعنی میروید خب این رویاندن کار کیه؟ شخم زدن زمین کار ماست تخم ریختن کار ما آب دادن اول کار ما آب دادن های بعدی کار ما بعد عرض می شود این نتیجه گرفتن هم کار ما خوردن هم کار ما الی آخر کار ما اما چی اینو کی میرویاند یا اینکه افرایتم ما تمنون انسان میگه که خب از من بیرون آمد و دختر درست شد پسر درست شد پس مال من میگه نه أَ فَرَأَيْتُمْ ما تُمْنُونَ أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ در کدوم لابراتوار میتوانند منی درست کنند که اگر در حین واقعه زن قرار بدن بچه درست بشه در رحم های مصنوعی أَ فَرَأَيْتُمْ ما تُمْنُونَ أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ اصل خالقیت مال حقه شما واسطه اید که این آب رو در فلان جا قرار بدید با فلان جریانی و داوند بچه رو درست میکنه حالابرمیگردیم سر زرع. اصلا زرع لغتا معنیش اینه و در کل ایات اینه اگرم به کسی که گندم را یا جو را میکارد و با اون شرایط میگن زارع است این زارع است به حساب اینکه بیشتر سوری کارها رو اون انجام میده اوست که گاوآهن میکند اوست که زمین رو مستعد میکند اوست که تخم میریزد همه به حول لا قوه است اما از نظر ظاهری . اوست که تخم میریزد اوست که آب میریزد است که بعدا باز آب مبریزد اوست که بعدا میارد بیرون این میگن زارع به این حسابه. درست است که از نظر ظاهر نمو دادن این گندم که بذر است یا بذرهای دیگر نمودادنش از نظر عدد در اقلیت است اما از نظر عُدد در اکثریت است. از نظر اهمیت محور اون نیرویی است که اینو نمو میده اگر نیرویی بانی نمو دهندخ نباشد هرچه گندم بریزند اقیانوس آب بریزند زمین صالح باشد هرروز بیان هر کار بکنن هیچ فایده نداره. از نظر عدد اینطوره عدد که مهم نیست که این عدد هم از نظر ظهاره اما از نظر باطن قدرت ها مال خداست آب رو خدا خلق کرده تخم رو خدا خلق کرده اما از نظر ظاهر که داریم حساب میکنیم اونی که نیروی اصلی است و کاری به ما ندارد خواست و نخواست ما در او اثری ندارد فقط زمینه را خداوند مقرر کرده است ما مهیا میکنیم اون عبارتست از نمو دادن چه درخت بزرگ باشد درخت کوچک باشد چه گندم باشد جو باشد هرچه باشد منتها زراعت به همین نباتات کوچک معمولا میگویند. به باغی که درخت های سیب و فلان اونو زراعت کمتر بهش اطلاق میشه حالا در اینجا میفرماید که نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ حرث در 13 جای قرآن ذکر شده حرث . این حرث دارای چند بعده اولا حرث مال کیه ؟ حرث مال کسی که زمین داره یا زمین مال خودشه یا زمین از دیگری اجاره کرده یا بهش اجازه دادن حالا مال خودشه. اونی که حقا آزادی دارد در حرث کردن زمین کسست که زمین مال خودشه همچنین مرد مگر درهر زمینی میتونه حرث کنه زن خودشه دیگه مال خودشه. منتها در حرث اجاره هست در اینجا اجاره نیست. در حرث زمین اجازه هست در اینجا اجازه نیست حالا چون در تشبیه معناش این نیست که صددرصد اگه صددرصد بود که تشبیه نیست که خودشه. زید کالاثر که زید کزید باید باشه حالا در اون مظاهر خاصه ای که متمیز است و بینه است و طرف بهتر میتواند بفهمد یا عبارت عاترت مختصرتر است و دلالت دلالت روشن تر است که هم اصل مطلب را و هم برهان مطلب را بیشتر نزدیک به ذهن میکند حالا . حرث در قرآن شریف 13 جا ذکر شده فقط یک جا نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ اما اگر انسان زمینی را مالک است خب این زمینی که مالک است چه زمینی را صحیح است که بخاد مالک بشه انسانی که بخاد زراعت کنه ها نه اونی که بخاد ساختمون بسازه ساختمون در کویر هم میشه. انسانی که میخاد زراعت کند زمینی را که در اختیار دارد برای زراعت چه کارها باید بکند؟ همون کارها را نسبت به زن شوهر باید انجام بدهد. هم در نفی اش هم در اثباتش. اگر کسی زمینی دارد برای زراعت اما رها کند زراعت نکند این درست است؟ آیا این14:36 مال نیست؟ مخصوصا اگر گرسنه است حتی اگر گرسنه هم نیست گرسنگان دیگری هستند که این باید به قدر استطاعت خودش اینجا حرث کند یا خودش یا به واسطه ای تا به دیگران بریساند. این اولیش دوم اگر زمینی را مالک است که این زمین فعلا قابلیت زراعت ندارد اما با یک فوت و فن میتواند قابلیت زراعت بهش بدهد ژاپن اینطوره در ژاپن رو پشت بام عرض میشود که زراعت میکتد روی کوه ها زراعت میکند یعنی زمین هست زمینه نیست زمینه رو درست میکنند خب اگر این زمین در حالت فعلی یا شور است یا مور است یا هرچه اما می شود این زمین را یک طوری که ضرر به اصل قضیه نخورد این زمین را آماده زراعت کرد خب آماده میکند این بعد اول بعد دوم زمین از نظر جسمانیت خودش آمادگی دارد اما خب شخم مرحله دوم بعد از شخم بدون ریختن گندم که نمیشه باید گندم بریزی سوم بعد ازی ریختن گندم یا جو بدون آب که نمیشه بایدآب داد چهارم باید همینطور آب بدی تا سال دیگه نتیجه بگیرین خیر مرتب باید آب داد مرتب باید آب داد همین کافیه نه اگر حشراتی اگر موزیاتی حمله میکنند به این زرع حمله میکنند به این زراعت که میخان هلاک کنند این زرع و پس اینجا یه ایجادیاتی هست یه ثلبیاتی هست و حرث ایجابیاتی آماده کردن اولیه زمین با شخم کردن اول اول که آماده کند زمینی را که به درد شخم کردن بخورد بعد شخم کند بعد دانه صالح بریزد نه دانه ای که پوسیده است. دانه صالح بریزد بعدا آبی که به درد میخورد میریزد ه آب تلخ و شور که به درد نمیخوره آبی که سالم هست بریزد بعدا مستدام آبیاری کند به مقداری که لازم است ایت جنبی ایجادی اون چیزهایی که حیواناتی که ملخ هایی که مضراست برای این زمین نیاد. گاو وگوسفند و شغال و که اینها بیان همینطور بخورند اینطور نباشد از جنبه ایجابی باید مراقبت کند از جنبه ثلبی باید مراقبت کند تا بعدا نتیجه النتایج مثل گندم حسابی جو حسابی چیه حسابی بدهد مگر حرث این نیست؟ اگر این حرث را انسان درست انجام داد و حفظ در این حرث کرد حفظ صحیح درسا مراقبت کرد در این حرث اونوقت در این زمینه خداوند زارعیت خود را در اینجا مطرح میکند که این دانه رویانده شود بعد از رویانده شدن وقتش سپری گردد بعدا هم انسان درو کند. خب حالا نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ انسان زنی که میگیرد جدیت کند که این حرثت داشته باشد اگر نداشته باشد هم حرام که نیست آیات مطلقه نکاح است اما اگر زنی میگیرد که حرثیت دارد این دو جور حرثیت داره که فعلا عقیه اما پیش دکتر جراح که برود مداوامیشه کرد پس این قضیه مثل زمینی که در حالت فعلی آمادگی نداره ولی یه کاریش که بکنی آمادگی پیدا میکند از برای زی رو رو کردن . حالا در یکی از اون ابعاد شش گانه عقم که دیروز عرض کردم که یا زن عقیم است یا مرد عقیم است یا هردو عقیمند در هر سه حالت یا قابل زوال است عقم یا قابل زوال نیست ما قابل زوال را داریم بحث میکنیم اونجاییکه عقم قابل زوال نیست که مطلبی نیست اونجایی که عقیم بودن زن حالا فعلا داریم بحث میکنیم مرد مثال دیگه است اونجاییکه عقیم بودن زن قابل زوال است و امکان زوال دارد حرج ندارد میتواند مرد از نظر مالی و حالی این زن را به حالت اولی حرثیت بیاره یعنی جوری شود این زمینه که بعدا بشود تخم کاری صالح کرد که بعدا فرزن درست کنه باید عمل جراحی کنه به حساب نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ این عمل جراحی واجب میشه اگر انسان زمینی داشته باشد مالک این زمین است کود داده خریده مگه شما زن رو مجانی میگیری؟ خب زمین خریدن که آسون تر از زن نکاح کردن است که اون بندو بیل زیاد دارد .زمین نه نمیگه. زن نه داره آره داره بالاداره فلان داره حالا فلذا در یک مساله ای از امام صادق(ع) سوال میکنند که من میخام زن بگیرم نگاهش بکنم؟میفرماید خب نگاش کن دیگه باید قشنگ نگاش کنی انما هی قلاده فانظر الی ماتقلدها قلاده است آخه قلاده که نمیشه کج و کوله باشه همه میبینن نگاه میکنن با این میخای زندگی کنی خب زمین رو امروز میخری فردا میفروشی خب ببینید حالا همونجور که زمین رو انسان میخره زمین رو فرض کنید به قیمت ارزون تری میخرید چون فعلا آمادگی برای زرع نداره ولکن میشه آمادگی پیداکنه بعد که این زمین رو فرض کنید 50 درصد 60 درصد ارزون تر خرید چون آمادگی برای زرع فعلا نداره همچنین دختری رو که طبیب گفته است فعلا امادگی ندارد مگر معالجه ای بشه خب این ارزون تر می وشد نکاح کرد حالا اگر با این دختر ازدواج کرد این حرث لکم دیگه همونطور که زمینی رو خریدید برای زراعت میگید خب باشه ولش میکنم اسرافه نمیشه. همونطور که زمین رو باید خرج کنید تا آمادگی پیدا کند برای تبذیر برای بذر این زن هم که امکان دارد حرج نیست این زن رو به تجویز جراح عرض میشود که معلجه کنید حتی اگر احتمال بدین این زمین قابل این جریان است این کار رو بکنید. این که من بیشتر توضیح میدم برای اینکه اصل مطلب خیلی مهمه ها یعنی ما مطالب بسیار زیادی از این یه جمله داریم احکام بسیار زیادی داریم یادم هست از آیه وبتلوالیتمی حتی اذا بلغ النکاح سوره نسا ما در نجف که در مقبره 21:48بحث میکردیم عربی ما 23 حکم از این آیه استفاده کردیم وبعدم با آقای 21:55 خیلی محشور بودیم یه مقداری صحبت کردیم فرمودن بله واقع مطلب حالا کسی هم نیست تقیه نمیکنیم روایات اینقدر قات پاتی داریم اشاره آیه اگر اشاره آیه است واقعا از صد روایت صحیح بالاتره حالا این مرحله اولی حالت حرثیت به این زن اگر بشود داد بدهد اگر حرجی نباشه این مرحله اول ثم وقتی که حالت حرثیت داد همونطور که زمین را شما باید درو کنید بعد از درو کردن تخم بکاری زن را هم باید درو کنید بعد تخم بکارید آخه درو کردن چجوره اینجور نیست که شما گندم رو رو زمین بریزید این که درست نیست گندم رو باید یه جای زمین بزاریدکه این رشد و نمو کند بعد بچه بشه حالا کسانی هستند که مثلا جرایانی انجام میدم ولی جرایانی که به رحم نمیرسد تعمد دارند مثلا بعضی اینطور اینو یاد بگیرید بد نیست هم از نظر طبی درسته و هم از نظر واقعی اگر از حالت انقطاع حیظ 10 روز بگذرد هرچی بلا سر این زن بیارید بچه درست نمیشه خب حالا اگر کسی همیشه اون کارو میکنه یا اگر قبل از اونوقت کاری میخاد انجام بده کاری میکند که اصلا به رحم نرسد این حرث نکرده که این حرص کردخ دائما اینکار رو میکنه پس این قدم دوم حرثیت این است که زمین را زیرورو کند که تخم را به جایی که شایستگی دارد بگذارد بعد پی ول کنیم بریم کنار نخبر .شما در زمین که زیرورو میکردید و تخم میکاشتید بعدا آب میدادید یا همون آب اول کافی بود؟ باید آب میدادید از قضا طبا هم ثابت شده من در 30 سال پیش در جلد 30ام در پاورقی سوره علق نوشتم و استناد به طب هم کردم حالا بیشتر استناد به طب میکنیم اطبا متفق القولند در این مطلب که کسانی که عالم به علم جنین هستند مختصرش رو عرض میکنم میگن این نطفه عبارت از منی که نیست. نطفه یک حیوان منوی است هم از اسپرم مرد هم از اووم زن اسپرم مرد اگر یک بچه میخادبیرون بیاد یک اسپرم مرد با یک اووم زن تازه باهم ازدواج میکنند ازدواج اول کافی نیست ها تازه اسپرم مرد با اووم زن ازدواج میکنند اسپرم مرد یک چندمیلیونیوم منی است و اووم زن یک چندمیلیونییوم مقدار منی است این دو تا با هم در بیت زوجیت که رحم است ازدواج میکنند چه می شود چه می شود چه می شود که حال بعضی ها به هم میخوره بعد مطالعه کنید عرض می شود که حالا این اسپرم و اووم که باهم ازدواج میکنند این چه جوره؟ این یک جریاناتی دارد که طب تازه به یک مقداری از این مطلب رسیده است حالا این نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ حرثیت مربوط است به ازدواج این دو و لذا در قران میفرماید که إِنَّا خَلَقْنَاکم مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نطفه مفرده امشاج چیه امشاج چرا اومده نخیر امشاجه امشج یعنی اختلاط اختلاط اختلاط چندین اختلاط است آخر سر یه بچه پسر درمیاد غلامحسین یا زینب اینجوریه مطلب نه اینکه یه مرتبه عرض میشود که بذر و کاشت و رفت حالا وقتی که در بیت زوجیت اخیره این اسپرم مرد که نطفه جرثومیت مرد است و اوول زن که نطفه جورثومیت زن است یخرج من بین صلب مال مرد والطرائب مال زن که عرب ها خیال میکردند فقط پسر مال مرد هست دختر مال زن نخیر پسر مال مرد و زنه دختر هم مال مرد و زنه عرض میشود که این وقتی که درست شد همین کافیه نخیر اگر بخاد بچه درست حسابی بیرون بیاد قوی بیرون بیاد راست و حسینی بیرون بیاد اضافه بر اینکه اون منی اول مرد و منی اول زن اسپرم این با اووم اون باهم تداخل پیدا میکند بعدا اینها محتاج به غذا هستند بنابریان تداوم هرروز نه یعنی هروقت که این جریان انجام میشه این هدر نمیره بلکه این غذا میخوره منتها اینجا حرام نیست بیروم حرامه این همینطور همینطور همینطور بنابراین این مثل آبیاری در زنه . شما بگردید اگه تعبیری به این لطافت پیدا کردید نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ واقعا حرثه منتها حرث یه وقت درختانه نباتاته یه وقت انسانه حرث در انسان مهمتر ایت از حرث در نباتات. حرث در ناسان انسان درست کردن است حرث در نباتات نبات درست کردن است نبات کجا انسان کجا حیوان کجا اونم انسانی که خداوند مقرر کرده است که قدمو لانفسکم . در اینجا پس بنابراین این مرحله سوم . مرحله سوم آبیاری مرتب و چی و مراقبت مراقبت سنگین بلند نکند چه غذایی نخورد چه غذایی بخورد چه بکند چه نکند حالت بهداشتی صلبی ایجابی کمایانکه در حرث زمین شما اینطور بودید والا میومدن حشرات از بین میبردند حشرات درونی حشرات بیرونی چه و چه تمام اینها باید مراعات بشه اگر اینها مراعات بشه بچه نه کج در میاد نه کوله در میاد نه کور در میاد نه خر در میاد نه کر در میاد اینا چیزایی نیست که خداوند مثلا بخاد عمدا یه بچه ای کشکی در بیاد . در وقت حیض چرا نباید ملاقات کرد با زن مگر حیض چیه از نظر طبی هم غلطه از نظر بهداشتی هم غلطه از نظر فقط عرض ششود شرعی و معنوی . شرع هردو جهت انسان را درنظر دارد هم جهت روحانی را هم جهت جسمانی را در نظر دارد. خب نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُم هروقت اگر احتیاج جنسی در حالت اعتکاف در حالت احرام در حالت صوم درحالت عرض میشود که چه حیض که قبلا گذشت در حالت نفاق اینها نباید باشد انی منهای این مراحل 29:28 این یه مطلب . دوم خب ببینید آیا اولاد درست کردن واجبه اصلا یه کسی زن داره زنش هم ولوده یا ولود نیست ولودش میکنه اصل اولاد درست کردن واجبه یا نه مطلبه دیگه آقایون ما اره باز کنیم بهتر است خب اره هم مستنده به جواهره جواهر باز کنیم بهتر است اونم مستنده به وسایله وسایل باز کنیم بهتر است یا ندارد یا اگر دارد مستند به قرآن باید قبول کنیم خب قرآن باز میکنیم ما یه فقیهی بشیم که وقتی از ما سوال میکنند مساله آیا اصلا اولاد درست کردن واجبه یا نه باز میکنیم قران آیه 166 سوره بقره مطلب رو ببان میکند خیلی واضح من اول سوال کردم از برادران لفظ کَتَبَ یاکُتِبَ اغلب در وجوب هست یا نه بله اگر گفتن وجب علیک خب وجوبه وجوب هم مراتبی داره وجوب اما اگر نوشته شد بر شما اونم نوشته خدا خدا بنویسه کی میتونه پاکش کنه چه نوشتن و چه نوشتن 30:40 . ما كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِی این لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِی هیچکس زورش نمیرسه خرابش کنه غلبه رسالتی غلبه معرفتی غلبه ربوبیتی هیچکس هیچکس نمیتونه کاریش کنه این کتابت این مقدمه مطلبه کتابتی که درقران شریف است یک کتابتی تکوینی ربانی است یک کتابت تشریحی ربانی در کتابت تکوینی ربانی آنچه را خداوند کتابت کرد تکوینا كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِی و نکتب ما قدمو و اثارهم بنده ممکن است تسجیل کنم باید پاک کنم وقتی پاک کردن کی میتونه پیداش کنه اما این اعمال و اصواتی را که خداوند کتب میکند و تسجیل میکند هیچکس نمیتواند پاک کد حتی اذا زلزلت الرض زلزالها و اخرجت الارض اثقالها و قال الانسان مالها يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ ما ضبط صوتهامون مادامی که سالمه خب البته میتونیم بگیریم اما وقتی خراب شد که هیچی اما ضبط صوت خدا که زمین است و اعضای انسان است و فضاست وقتی زیر و زبر شدد تازه خداوند کوکش رو بازمیکند که صداها و سیم ها را ابراز میکند و این یک باب بسیار همی است در انعکاس اعمال و اصوات قران کریم نکتب ما قدمو و اثارهم چجور نکتب؟ خدا قلم برمی داره مینویسه؟ یا مراکزی داره که مینویسن فلانی نماز خوند یصلی این که نیستش که إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ خود صدا را خود صلاه را خود رفتن را خود نرفتن را خود عمل را خداوند تسجیل میکند و علم هم امروز یه مقداری ثابت کرده که صدا و سیما ها از بین برو نیست گم می شود از نظرما ولی حالا پیداشد یه مقداری ممکن است در آینده صوت داوود هم پیدا کنند ممکن است در آینده خطبه های رسول الله صلوات الله علیه وامیرالمومنین پیدا کنند الان ثابت کرده علم که صداها از بین برو نیست سیما ها از بین برو نیست و ده ها آیه قران سر این مطلب است يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا ۗ وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَاد یا وَكُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَآئِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنشُورًا یا يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ ما که فخر رازی نیستیم بگیم که این السنتهم یا اینکه زمین شهادت میده یومئذ تحدث اخبارها ایشون میگه که بله این شهادت اخبار که کو ه ها زمین میشن زمین ها لق لق میکنن خب چرا محدود میکنید علم قرآن را به زمان خودتون صریح است قرآن که صداها و سیما محفوظه اشاره بود که عرض کردم که اگر به قران بریم چقدر چیز یاد میگیریم و چقدر مطلب میتونیم بفهمیم و مطلب هم مطلب معصومه حالا برگردیم ببینید آیا این کتابت که کتابت الهی هست قابل محوه خدا اسرار صداها و سیماهای ما را استنساخ میکند در چهار جا در اعضای ما در فضای ما در علوم شهدا و شهید الشهدا که رسول الله هست و در علوم کرام الکاتبین یعلمون ما تفعلون . این کتابت علمی است. یعلمون ما تفعلون کتابت نزد شهدا کتابت علمی است کتابت در اعضا ما کتابت عینی است صدا و سیما کتابت عینی است صدا و سیما و نکتب ما قدمو و اثارهم و کل شی حالا کتابت خدا رو کسی نمیتونه پاک کنه .اگر خداوند چیزی رو واجب کرد کی میتونه کمش کنه؟ وَاتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتَابِ رَبِّكَ ۖ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا پیغمبر هم نمیتونه محوش کنهرپیمغمبر رسوله ان انا الا رسول این تا اینجا ببینید خداوند در سوره بقره قبل از این آیه به 60 آیه 70 آیه تقریبا چون این آیه 165ام تقریبا آیه ای که مورد بحث ماست آیه 222 یا سومه . در اون آیه میفرماید که دیروزم خوندیم فالـَنَ بَشِرُوهُنَّ خب قبلا حرام بود مباشرت با زنان روز که معلومه در شب رمضان فقط افطار و سحر کی حال داره افطار میخاد بخوره سحر هم میخاد بخوره فالـَنَ بَشِرُوهُنَّ وابتغوا این وبتغوا به بشروهن باید بخوره یا نه؟ اگر وبتغو میخاد بیاد روزه بگیر روزه بگیر که هنوز مونده فرمود فالـَنَ بَشِرُوهُنَّ وابتغوا ما کتب الله لکم و کلوا و شربوا دوتا دیگه بعدشه حتی یتبین لکم الخیط البیض من الخیط الاسود من الفجر ثم اتمو الصیام الی لیل آیه چی میفرماید؟ فالن بشروهن با زنها عمل جنسی انجام بدهید جایزه که چی وابتغوا ما کتب الله لکم وجوبه دیگه منتها یه جا لکم هست یه جا علیکم اونجایی که آدم سختشه ولو برای مصلحتشه میگه علیکم اما اونجا که سختشم نیست خوشش هم میاد میگه لکم اینجا خوشش هم میاد سختش نیست و عرض شود که علم الله انکم کنم تخنانون انفسکم فتاب علیکم فلن بشروهن چون عمر یه خورده کج شد در اینجا و خلاصه پیغمبر عرض کردند و حضرت فرمود خب صبر میکنیم ببینیم چی میشه آیه اومد علم الله انکم کنم تخنانون انفسکم فتاب علیکم تا اینجا خب ببینید فلن بشروهن وابتغوا ما کتب الله لکم خب لکم دو معنا داره یک معنای لکم اینست که برای شما زحمتی نداره که این واجب خیلیم رحمته آدم که داره میمیره از گرسنگی واجبه بخوره این زحمت داره؟ خب این که میدونه باید بخوره اگر حرام هم باشه باید بخوره این یک معنای لکم معنای دیگه خب اینکه کتب لکم که بچه درست کنید بچه ای که لکم باشه چون این لکم دو بعده یک بعد حالا یک بعد بعدش بعد حالا اینست که شما شهوت جنسی رو انجام میدید خب بچه هم براتون حاصل میشه و بعد دوم اینه که بچه بچه زهرمار نباشه این بچه کافر نشه لامذهب نشه بچه مکذب به ایت لله نشه فلذا روایت دارد زمانی خواهد امد که اگر انسان سگ بزاید بهتر از اینکه بچه بزاید اگر انسان حیوان وحشی بزاید عرض شود که بهتر از اینه که بچه بزاید. ولی این زمان نیامده که البته خب ببینید پس ما اگر بخایم قاعده اولیه و اصل اولی را از قرآن شریف استفتا کنیم. یستفتونک خب قل الله بفتیکم فتوا داد فالـَنَ بَشِرُوهُنَّ وابتغوا ما کتب الله لکم محدود کرد ابتغو هم واجبه کتب هم واجبه دو تا وجوبه دیگه منتها وجوب دوم غلیظ تره وابتغو ابتغا افتعاله وبغونی وبتغو افتعاله یعنی خود را به تکلف هم بیندازید زحمت هم بکشید خود عمل که زحمت ندارد اما لکم زحمت دارد این لکم اینده خیلی زحمت دارد از حالا باید حساب کنید تصمیم بگیرید که این بچه تربیت درست بشود زمینه زمینه ای باشد که بشود تربیت درست بشود چون این بچه ای که تحویل داده می شود سه حالت دارد یا حالتی است که انسان مطمئن است بد در میاد خب این حرام است اصلا از این حرث استفاده کردن حرام است مثل اینکه گندم بکار زهر مار در بیاد زهر هلائل در بیاد خب گندم چرا بکاره اصلا اصلا نکاره این گندو رو بخوره اگر بچه ای که انسان بداند در روسیه شوروی است این بچه تابع مادره بعد هم کمونیست میشه بعدهم کافر میشه خب یه کافر به کافرها اضافه شد خب این بچه مرده بعد بچه داره زنه بعد بچه داره همینطوری یه نسلی مگر تمام ملیات ها نسل انسان در طول تاریخ بشریت از یک مرد نبود که بعد زن ازش درست شد بعد از زن و مرد زن و مردها درست شد عرش میشود که يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا و آخر خب ببینید یک عالم کافر درست کردن با یک عمل کار کیه خب کار یه شخصه این شخصی که دانسته یک چنین بذری بکارد ولو زمین صالح باشه ها اگر زمین زمین صالح باشد تخمی را بکارد و این تخمی که در میاد زهر مار در میاد اصلا خراب کنه اصلا ضرر بزنه خب اینچنین حرام است اگر بداند که بتواند که تصمیم بگیرد قطع شد میخواهد تربیت اسلامی خودش در جو خانواده و در جو اسلامی خب این واجب میشه این واجب دوبعدی میشود اولا استمرار حیات خودشه وبتغو ما کتب الله لکم فالـَنَ بَشِرُوهُنَّ وابتغوا ما کتب الله لکم لکم که بعد از تو در خونت بازه لکم که انوقت وقتی که مردی میبینی که دنباله تو داره زندگی میکنه هر عمل خیری که انجام داد به جای تو هم نوشته میشه این از مسجد درست کردن و از کتاب نوشتن و از چه کردن مهم تر است احیانا چون کتاب یک کتاب است نوشتی مسجد یک مشجد است کتاب خراب میشه مسجد خراب میشه اما این بچه بچه ها دنبال دارد این عرض میشود که پسر یا دختر پسرها و دخترها دنبال دارند و اگر این شرایط شرعی انجام گردد ممکن است عالمی را پرکند از قائلون به لا اله الا الله و رسول الله. و این بحث دامنه دارد که چون در حوزه بحث نمی شود و چون در حضور فضلا هستیم البته بحث رو ما جوری میکنیم که توضیح واضح نباشه اما بعضی که مقداری مقتضی به توضیح هستند باید عرض کنیم و فضلا عنایت بفرمایند و تصبر بفرمایند ببینید خب پس اصل اولی عبار است از وجوب ولی شرایط داره یک شرط اینجا فرمود کتب الله لکم شرط دیگر در آیه مورد بحث و قدمو لانفسکم آیات رو مراجعه کنید د رقران شریف آیاتی راجع به تقدیم لنفس هست تقدیم لنفس از چیه ما که مسلم هستیم و ایمان به رسالت الهی داریم ومعتقدیم به عالم بهر که عالم حساب موقت است برزخ و عالم حساب حتمی صدردصد هست قیامت میدونیم که آینده خود را باید آباد کنیم پس باید بیشتر بفرستیم ما میخایم بریم فلان شهر بمونیم یه سال خب قبلا باید خانه ای لانه ای چیزی تهیه کنیم دیگه نمیشه تا برسیم تو بیابون یه هفته بگردیم تا شب تا خونه پیدا کنیم قدمو لانفسکم وانگهی اگر ما بریم دراون شهری که مقدمات فراهم نکردیم اصلا نشود خانه پیدا کنیم برزخ همینطوره قیامت همینطوره در برزخ قیامت که نمیشه چیزی تهیه کرد باید قبلا تهیه کنیم بفرستیم برزخ این که قبلا تهیه کنیم چیه اعمال صالح ماست . اعمال صالح ما تمام قدمو لانفسکمه منتها بعضی از وقت ها می فرماید قدمو لانفسکم این همرو میگیره بعضی وقت ها می فرماید که و نکتب ما قدمو و اثارهم قدمو و اثارهم اینجا فرق داره که از صرف 44:35 حالا در اینجا وقدمو لانفسکم یعنی به نفع خودتون بفرستید اینجا بحث بحث ولده حالا توسعه اش رو هفته بعد ظاهرا تعطیله هفته بعد که خدمت برادرا میرسیم توسعه اش رو عرض میکنم.