و آله الطاهرین
موارد بسیاری از نصوص مقدسه قرآن است که گرفتار بیدستی و یا دستهای تعویضی ما شده است چنانکه منقولاتی از رسول الله صلوات الله علیه و ائمه معصومین بدست ما احیانا جاهلها یا متجاهل ها افتاده و بنام قرآن ضد قرآن بنام رسول الله ضد رسول الله بنام ائمه ضد ائمه معاذالله سخن میگوییم و یا نظر میدهیم.
در یک نظر عمیق وقتی ما در بعد اول نظر به کتاب الله کنیم بعنوان کتاب الله و نظر به سنت رسول الله و ائمه معصومین علیهم السلام کنیم اونهاش که منسوخ به قرآن نشده است داریم بحث میکنیم و وارد شده است از اونها تقیه نیست منسوخ نیست و با نظر دوم وقتی نسبت به احکامی و مقاصدی را که به حق سبحانه و تعالی در میان ما شیعه ها و اون سنیها اون سنی ها و ما شیعه ها اون علوی ها اون اصولی ها اون اخباری ها وقتی مطالبی را احیانا نسبت به خدا میدهند اگر ما حال داشته باشیم و برای اون کتاب الله بصورت صحیح بصورت درست میبینیم برخلاف نصه.
اینکه از رسول الله صلوات الله علیه روایت شده است که ما اوصی النبی بمثل یا مثل ما اوصی واقعا درسته حتی از یحیی که سرش رو بریدن اذیت بیشتر شده از ذمکریا که اره اش کرده ان وسط دو درخت اورو جر دادن و پاره کردن اذیت رسول الله بیشتره ولو که ظاهرا به فوت طبیعی از دنیا رفته چون اذیت مربوط به جسم نیست اذیت بر محور رسالت است به او مجنون گفته ان کافر گفته ان ساحر گفته ان از ابولهب ها و ابوجهل ها این ساده ترشه و بدترش این که نسبت به رسول الله صلوات الله علیه بدهیم در اخبار معنعنه احیانا صحیحه ازنظر سند با اعتمادی که ادم به شیطون پیدا کرد ما هم پیدا کنیم به روایت شیطانیه و نسبت به رسول الله صلوات الله علیه بدیم چیزی که روح رسول الله ازش بریست.
بر همین جهت است که خداوند متعال در قرآن شریف در آیات بسیاری ما غافل ها و خوابها را تذکر به این خطر عظیم میدهد. اون هجومی را که استعمار شیطانی بر محور حماقت من ها و ماها در حوزه های ما قرار داده است و جسم قرآن و احیانا صوت قرآن در میان ما هست اما روح قرآن و علم قرآن در میان ما نیست پیغمبر از این اذیت میشه. بزرگترین شخصیت و عظمت رسولی و رسالی رسول الله صلوات الله علیه در بعد اول اول قرآن است و در بعد دوم سنتش.
اگر درست با این دونظر نفی و اثبات نظر کنیم به رسالت اسلامیه در بعد کتابش نبیش ائمه اش با چشم راست و با چشم چپ نظر کنیم یک بعدش اسونتره سلمان رشدی بنویسه خب سلمان رشدیه کسی گوش نمیده دکتر فندر آلمانی بنویسه خب اون آلمانی برخلاف اسلام میزان حق در قران نوشته استاد حداد بیروتی که رییس مکارن بیروت است چهارده کتاب بر رد قرآن بنویسه خب آدم حوصله نمیکنه چرا نگاه کنه اصلا مگه برای رد اما اگر من ها و ماها بعنوان اقوال و روایاتی اسلامی و شیعی و چنین و چنان قصورا و یا تقصیرا مطالبی را نسبت به شریعت مقدسه الهی بدهیم که نقیضه. برخلاف قرآن است برخلاف سنت است برخلاف عقل است برخلاف حس است برخلاف فطرت است برخلاف لمس است.
ما چطور میتونیم مطلبی که برخلاف صریح حس معصوم است حس معصوم نه حس وقتی که زحرمار تلخه روا فلان ان فلانا ان فلانا ان رسول الله که زحرمار مثل عسل شیرینه چرا قبول کنیم این حیوانم قبول نمیکنه اصلا فرودگاه شرایع مقدسه الهیه مگر نه عقل انسان است البته نه هر عقلی اون عقلی و اون مطالب عقلی که کل عقلا به ما هم عقلا درش اتفاق دارند انسان عاقل در این بعد حکومت عقلی معصومه در این بعد در اون احکام عقلی که همه قبول دارن.
و فرودگاه شرایع مقدسه الهیه اصلا و فرعا عبارت است از عقل کلی انسان یعنی عقلی که مطالبی را که سلبا و ایجابا دریافت میکند اینها همگانیست همگونی نیست همگانیست اون عاقل میگه اینطور اون عاقل میگه اینطور نه اونکه نمیشه محور شریعت باشد. مگر نه اینست که ما بر محور تشخیص عقل باید خدا را بپذیریم توحیدش را رسالتها را مگر اینطور است کدوم عقله؟ اون عقلی که بی عقلی میکنن بعضی از عقلا یا اون عقلی که با عقلی میکنن اما کوتاهی دارد و عقلا اختلاف دارن پس یکی میگه ابوجهل یکی میگه محمده یا اون عقلی که نخیر همه عقلا بما هم عقلا درش اتفاق دارن.
اون حکم عقلی که در بعد قاعده مثلث عقل تمام عقلا به ماهم عقلا درش اتفاق دارن و اگر رجوع به عقلشون بکنن بسیار ساده و ضروری حکم میکند این معصومه که خداوند عقلی که در ما قرار داده عقل مقصر که قرار نداده بله قاصر بله قصور دارد که شرع تکوین میکنه اما همین عقل قاصر در یک بعدی معصوم است و در بعد دیگر نه.
در بعدی که معصوم نیست اون ابعاد فروعات و خصوصیات و متعبداتیست که شریعت مقدسه ربانیه باید بیان کند بوسیله رسول اما در اون بعد دیگر که قصور ندارد و اگر اشتباه کند تقصیر دارد عبارتست از احکام ثابته مسلم عند العقلا کلا بلکه حیوانات هم بلکه حیوانات هم هرموجودی دارای حس است حالا انسانها این انسانها برمطلبی که اتفاق میکنن بعنوان عقل نه اتفاق مجانی در تیمارستان که یه دیوانه بیشتر نداریم برمبنای عقل برمبنای حس معصوم عقل معصوم حسم خطا میکنه عقلم خطا میکنه اما برمبنای اونچه را که تمام عقلا به ماهم عقلا درش اتفاق دارد یه فرودگاه شرع است یا نه؟
ما با این عقل است که خدا را میپذیریم عقلی که با یک دست از فطرت میگیرد و با یک دست از وحی میگیرد و عقل در وسط است عقل رسول باطنی متوسطه است و رسول باطنی اولی عبارتست از فطرت فطرت الله التی فطر الناس علیها و رسول ظاهری یک رسول است که رسالتهای الهیه است که انسان با دو دست باید این وحی الهی را که مکمل احکام فطرت است و مکمل احکام عقل است بگیره با یک دست اقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطرا الناس علیها با یه دست دیگر شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا و الذی اوحینا علیه و ماوصینا به ابراهیم و موسی و عیسی ان اقیم الدین و لاتتفرقوا فیه بعضی مقدماتو خیلی وقتا گفتم ولی بعضا وقتا باید که خیلی تبلور داشته باشه ولو اشاره میکنم.
خب ما مطالبی رو میبینیم ابو جهلا ابولهب ها مثلا نسبت به اسلام میدن خب قبول نمیکنیم بدتر از ابوجهل ابولهب سلمان رشدی قبول نمیکنیم مصخرس خندس یه حرفایی زده که هیچ یهودی هیچ مسیحی هیچ مشرکی هیچ مادی هیچ احمقی نگفته است و ننوشته ولی ما از او خیلی ناراحت نیستیم از خودامون ناراحتتریم از خود هامون ناراحتتر هستیم که مطالبی را که سلمان رشدی ها هم نمیتوانند بگویند یا نگفته اند یا گفته اند بر میزان شهوات و حماقتها ما بعنوان قال فلان عن فلان عن فلان قال رسول الله میگیم قال الله میگیم کتاب الله مظلوم فی کافه الحقوق الهویه اکثر من کل کتاب عرضیا و ثمریا
از تورات مظلومتره تورات تحریف شده قرآن تحریف نشده ولی قران مظلومتره همون تورات تحریف شده بهش مراجعه میکنن بخوان درست مراجعه کنن تحریفاشو میفهمن از انجیل مظلومتره از زبور مظلومتره از صحف مظلومتره از اوستا که یه مقدارش وحی است وحی سما یه مقدارش وحی عدل است مظلومتر است و خود رسول الله که ما اوضی النبی بمثل ما اوضی از تمام پیغمبران مظلومتر است از پیمبران ملائکه مظلومتر است از پیمبران بشری مظلومتر است از همه مظلومتر است
هرکه بامش بیش برفش بیشتر هرقدر مقام بالاتر باشد و عظمت زیادتر باشد لکه ننگ به او دادن خطر زیاد تر دارد چرا نسا النبی در سوره مبارکه احزاب اینطور مورد بحث قرار میگیرن یا نسا النبی همرو نمیگه لستنک احد من چون بیت نبوته در بیت نبوت اگر خلاف بشود کسی که زن پیغمبر است دختر پیغمبر است پسر پیغمبر است این در عرف و در مجتمل لکه میزند به مقام قدسی نبوت و لذا مکان فرق دارد زمان فرق دارد انتصاب فرق دارد سبب فرق دارد نسب فرق دارد مساحرت فرق دارد اینا باهم فرق دارد تمام اینها فرق هاییست که در محور عملی که انسان میکند با هرنیتی که بد یا خوب انجام میدهد فرق های بالا و فرق های پایین در درکات و در درجات این اعمال ها اعمال دارد.
رسول الله مظلومترین افراده به قدری رسول الله مظلوم است که در زمان خودش علیه او جعل میکردن حتی قام فی بصوره واضحا و قال لقد کثرت علیک الکذاب و تتکثر فمن کتب علیه متعمدا فلیتببه مقعده من النار در زمان خودش تو مسجد مدینه وارد شد دید مردم نشستن بحث میکنن اختلاف میکنن او اینو میگه چتونه چه مرضی دارید به تعبیر ما البته پیغمبر تعبیرش تعبیر خیلی کتاب الله بین الزهرانیکم و انا معکم فلماذا تختلفوا چه مرگتونه محک دارید شما محک ناطق دارید رسول الله محک صامت مثلا داری که اونم ناطق است در عمق کتاب الله چرا دعوا میکنید تو مسجد پیغمبر در جایی که خود پیغمبر اکرم در اونجا خانشه و نماز همونجا میخونه. لقد کثرت علیک الکذاب و تتکثر فمن کذب علی متعمدا فلیتببه مقعده من النار جحیمه نار جهالاته نار حباقانه فلیتببه مقعده من النار فما جاءکم من حدیث یوافق کتاب الله در بعضی احادیث و سنتی فانا قلت اما جاکم من حدیث یخالف کتاب الله او سنتی فلم اقوله کتاب الله در متن که ثقل اکبر است و سنت نه روایت سنت انچه را رسول الله بعنوان رسالت ربانیه ملتزم به آن بوده است و لذا عطیعوا الله چون الله است عطیعوا الرسول چون حامل رسالت است از پیش خودش که نمیتوند رسول حرف بزنه و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی رسول مظلومه امیر المومنین مظلومه حسنین مظلومن صادقین مظلومن امام زین العابدین مظلومه همه ائمه مظلومن اما در میان همه این چاهار ده تا مظلومتر دو نفرن پیغمبر مقامش بالاتره شکی ندارم بعدم علی است بعدم ائمه برابرن در بعد عصمت علمی و عصمت معنوی و عصمت معرفتی و عصمت نشری و عصمت تطبیقی در کل ابعاد عصمت اما دو نفر از ائمه ما چون بار نقل روایات از اونها زیاد تر بوده و زمینه بین بنی امیه و بنی عباس بوده و هزارها شاگرد پای منبر باقرین مینشستن و نقل میکردن درست بودن نادرست بودن برونی ها و درونیها قروقاطی نقل میکردند بنابراین صادقین از کل ائمه ما مظلومترن چرا؟
روایاتی رو نقل میکنن از امام صادق که دروغ میخواد سند هر چی میخواد باشه نه عقل نه حس نه فطرت نه کتاب نه سنت نه لغت نه ادب بابا این عرب بوده اقلا امام صادق چرا بر خلاف عربیت شما بهش نسبت میدید چرا ضرب رو میگید قام ضرب قال صادق علیه السلام عن فلان عن فلان ضرب یعنی قام نفهمیدیم یعنی چی مگه امام صادق بابه اخه بسیاری از موارد باب گفتن بابا پیغمبر ما معجزه نداشت توام معجزت چیه گفت یکی از معجزات من اینست که نه تنها مکلفان به من ایمان اوردن لغت هم به من ایمان اورده لغت میخوام بگم کلاه میگم تنبون میخوام بگم تنبون میگم کفش این چرا گفت برای اینکه غلطهایی که در تعبیر کرده است بهش ایراد نکنن اقا شما اینجا اینطوری گفتی تناقض گفتی تناقض هم به من ایمان اورده است و اینطوری میخوام بکنیم ما که روی سادگی و عدم توجه و روی ذوب شدن در اجوا غلط احیانا روایت رو بر قرآن ترجیح میدیم ما یا سراغ قرآن نمیریم اصلا یا روایتو ترجیح میدهیم درست است من تعهد کردم که در بحث از امسال خیلی نرم صحبت کنم اما نرمتر از خدا ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم خب ما که کار دیگر میکنیم و قال رسول یا رب ان قوم اتخذوا هذا القران مهجورا خب ما که چه میکنیم در روز میلاد پیغمبر باید گریه کرد چون پیغمبر مارو نفرین میکنه مهجوره ان الذی سوره احزاب ان الذین یعطون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الآخره خدایا کاری کن ما از لعنت خارج شیم پیغمبر مارو لعنت نکنه تو ما رو لعنت نکنی ما ملعونیم اگر از قرآن دور باشیم چرا من این بحثو کردم نه فقط چون چارشنبس بحث فقهی داریم چطور سوره مبارکه نسا ایه صد و سه کسانی که در خدمت قرآن هستن توجه بفرماین ببینین چه روایاتی اینجا جعل شده و چه مطالبی اینجا گفته شده ببینید
ایه صد و یک در سوره نسا راجب صلاه خوفه صلاه قصد سفر نیست صلاه خوفه تا آیه صد وسه همه این سه ایه روتوجه کنیدمطلبی که میخوام دربیارید ببینید و اذا ضربتم فی الارض همین یه ایه هم در قران راجب صلاه قصر است قصر کی بعد گاه از رکعات نماز باید غصب کنیم یا میشود قصد کنیم یا نه از هیئت نماز رکوع با اشاره سجود با اشاره قیام با چه اینم یجوره این ایه صد و یک و صد و دو اولی رو بیان میفرمایید و ایه صد و سه دومی رو بیان میکند ملاحظه بفرمایید چون ما در اوقات صلاه میخوایم بحث کنیم که آیا نماز از عبادتهاییست که وقت داره یا هروقت خواستیم خوندیم این یه مطلبه
مطلب دیگر اوقات صلوات خمس چجوریس این بحث بعدیس که ظاهرا به شنبه اگر زنده ماندیم خواهد رسید.
ملاحظه بفرمایید و اذا ضربتم فی الارض فلیس علیکم جناح عن تقصروا خیلیم بحث داره ها در باب صلاه غصب انشالله به اونکه نوشتم اکتفا نمیکنم چون انسان مینویسه بعد ترقی میکنه بعد چیکار میکنه بعد بیشتر میفهمه درسته نقض ما کمتره چون به کتاب معصوم که قرآن است تمسک میکنیم و اذا ضربتم فی الارض فلیس علیکم جناح عن تقصروا من الصلاه ان خفتم ان یقتنکم الذین کفروا ان الکافرین کانوا لکم عدوا مبینا و اذا کنت فیهم یکی از آیات ما استدلال میکنیم برای اینکه نماز جماعت واجبه همین دومیه
نماز جماعت واجب منتهی واجب نماز وجوب چند بعدی دارد یک بعد در مبنی بر اصل وجوب نماز باید به جماعت خوند حتی المقدور چرا برای خاطر اینکه در هر در حالت خوف بر جان لشکر اسلام نماز جماعت بخوانند دستور داده شد از رکعات نماز کم کنید چه مستحبی است که واجب رو فدا میکند برای مستحب البته این بحث داره بعد صحبت میکنیم و اذا کنت فیهم و اذا کنت فیهم فاقمت لهم الصلاه فلتقم طائفه منهم معک ولیاخذوا اسلحتهم فاذا سجدوا فلیکونوا من ورائکم ولتات طائفه اخری تو نماز همرو میخونی اما مسلمانها همه چاهار رکعتو نمیخونن اگرم سفره دورکعته همشو نمیخونن کم میکنن که از تعداد رکعات کم میشه بحساب خوف ولتات طائفه اخری لم یصلوا فلیصلوا معک ولیاخذوا حذرهم و اسلحتهم ود الذین کفروا لو تغفلون عن اسلحتکم و امتعتکم فیمیلون علیکم میله واحده ولا جناح علیکم ان کان بکم اذی من مطر او کنتم مرضی ان تضعوا اسلحتکم و خذوا حذرکم ان الله اعد للکافرین عذابا مهینا این ایه دوم
سوم فاذا قضیتم الصلاه کدوم نماز نماز خوف روکه از رکعات به حساب اینکه در جنگید و در خوفید و حالا جماعت دارید میخونید این قضیتم الصلاه اینو خوندید کسی بیاد بگه خب ممکن است این واجب یک بعدی باشه یک بعد یا مثلا فرض کنید که بعد اول ممکن است این واجب باشد نماز رو انسان نماز روانسان باید اقامه کند یعنی با رکوع درست سجود درست رکعات درست هیئت درست وضع درست اگر ما گیر داریم و در جنگیم و خوف است و همه وقتم میگیره و نمیشه نمازو اقامه کرد خب نمیخونیم حالا بعد میخونیم
بله شما به فلانی بدهکاری تا ظهرم باید بدی ولکن قبل از اینکه ظهر بشه مقداریشو میدیدباقیشم اصلا نمیتونید بدید یانه وقتی که ظهر شد همشو میدید کی باید بدید ظهر دیگه اینجام کسی اینطور خیال کنه بگه خب نماز رو انسان دست و پاشکسته نباید بخونه این امری که به نماز شده است یعنی نماز را با تمام شرایط و اجزا و مقدمات و موخرات بخونه حالا در جنگ چه اذا ضربتم فی الارض حالت خوفه خوف جوریست که من نمیتوانم نماز را انگونه که واجب است انجام بده میگد گونه دیگر از واجبات
ولذا بعد میفرماید که فاذا قضیتم الصلاه آخر مرحله آیه عرض میشود که سوم فاذا قضیتم الصلاه چجوری همینطوریکه میتونید به مقداری که میتوانید چیکار کنیم فاذکروا الله قیاما و قعودا و علی جنوبکم چرا؟ یک جهت فی ارتباط با صلاه داره و یک جهتش ارتباط عام با ایمان دارد. ارتباط باصلاه اینست که از زمان کم کردی نماز ذکر است حضور رب است کم شد بحساب خوف اون کمبود را بعد از اینکه نماز دست پاشکسته اینجوری خوندی فاذا قضیتم الصلاه فالذکروالله قیاما و قعودا و علی جنوبکم چون اصلا اصل نماز برای اقم الصلاه لذکری ولیکن با این هیئات انجام داد با این شرایط باید انجام داد
این جبرانش بعده و لذا به زن حائض دستور است که من خیال میکنم واجب باشه به زن حائض و نفسات دستور است که شما که نماز برات حرام است بخونید رو به قبله بنشین در وقت نماز و ذکر بگو البته در جای خودش خواهم گفت که ما لایترک الله در اینجا وقتی که نماز دست و پاشیکسته روبعنوان خوف خواندید چاهار رکعتو یه رکعت خوندی یا هرجور بعد چه کنیم فاذا قضیتم الصلاه فالذکروالله قیاما و قعودا و علی جنوبکم بعد چی فاذا اطماننتم مرحله سوم شد.
مرحله ای که مثلثی رو تشکیل میده در اینجا مرحله اول در حال خوف نماز خوف خوندی بعد چی بعد قضیتم الصلاه نمازو خوندی خب حالا که نماز خوندیم بعد اگر خوف برطرف شد چه شد دوباره نماز بخونیم خب نه دیگه خوندیم بعد چیکار کنیم فاذا قضیتم الصلاه فالذکروالله قیاما و قعودا و علی جنوبکم مرحله سوم فاذا اطماننتم یعنی خوف رفت خوف رفت نماز دیگر حالا که خوف رفت و نماز دیگر که وقتش وقتش امده است باید بخونید چیکار بکنید فاقیموا الصلاه بعدا چیکار کنیم بعدا صلاه را اقامه کنید دست و پا نشکسته.
خوف موجب شد که شما دست و پای نماز رو بشکنی از ماده نماز مقداری کم کنی از رکوع و از رکعات کم کنی اما بعدا بگید جبران ندارد که نماز ازسر جبران کنی بلکه جبران اینست که فاذکرو الله قیاما و قعودا و علی جنوبکم ولی بعد چی بعد فاذا اطماننتم از جنگ خارج شدید دشمن رفت جوری شد که حالا دیگه اطمینان است و خوف نیست چیکار کنیم فاقیموا الصلاه مگه قبلا اقامه نکردیم خب اقامه دوجوره یه مرتبس اقامه با تمام اجزا و شرایط و مقدمات حالا درونیش مطلب دیگریس پیکره برونی صلاه روبا تمام اجزا و شرایط و رکعات و مقدمات و انجام بدید اقامه الصلاه پیکر شد ازنظر فقه اصغر داریم صحبت میکنیم فقه اکبر جای خودش.
ولکن اگر من معذور بودم نتوانستم پیکره نماز را اقامه کنم با تمام قیامات و رکوعات و سجودات خب لا یکلف الله نفس الا وضعها اونمقداری که توانستیم بعد چی بعد چی؟ بعد بله منم همینو دارم میگم ولی بعد چی بعد که اذا اطماننتم وقتی که انسان نمیتواند بایستد نماز بخونه میشینه ولی بعد که نماز رو خوند با این حالت و بعدا میتواند بایسته بازم بنشینه خب بایسته منتهی اقامه صلاه دوجوره یک اقامه صلاتیست که در حال اختیار است و انسان تمام شرایط پیکره ظاهری نمازو انجام میده یه مرتبه نخیر بعضی از شرایط پیکری نماز رو معذوره اینجا اقامه نکرده اما معذوره اقامه نکرده صدتومن بدهکارم پنجاه تومن دارم بیشتر ندارم من بدهیمو دادم اما تمامشو ندادم ولو معذورم بدهیمو دادم اما تمامشو ندادم اینجا باید که صبر کرد تا هروقت داشت مثلا بده.
اینجام وقتیکه نماز رو انسان به مقداری خواند که اون چرا که باید معذوری روانجام نداده برای مانعی بعد اون مانع که خوف بود یا سفر بود یا هرچه بود برطرف شد فاقیموا الصلاه مگه قبلا نماز نخوندم چرا اقامه و اقام اونجا اقامه صلاه بود دست و پاشیکسته چون نمیتوستم اما اینجا فاذا اطماننتم اطمعنان در اینجا حاصل شد مطلب بعده حالا. اینارو من یه مختصری اشاره عرض میکنم برای مطلب بعدی
فاذا اطماننتم فاقیموا الصلاه ان الصلاه کانت علی المومنین کتابا موقوتا من در درس فقه فقهای عزیز اسلام زیاد رفتم مرحوم آقای بروجردی مرحوم عرض میشود که کی مرحوم کی کی کی همینطور از زنده ها ظاهرا کسی نباشد که درسش من رفته باشم مگر آقای گلپایگانی خدا شفاش بده ما در چهل و پنج شیش سال پیش در خارج حج ایشون منزلشون میرفتیم. حالا فقها وقتی که موقع نماز میرسن آیاتی رو عنوان میکنن و بحث میکنن از جمله به وقت که میرسن به این ایه استدلال میفرماین ان الصلاه کان علی المومنین کتابا موقوتا چه معنا میشه این آیه؟
یه مرتبه انسان آیه رو میخواد معنا کند اونطوری که خدا گفته خدام که خب فصیح ترین بلیغ ترین واضح ترین روشن ترین کلامست شل نیست کور نیست لال نیست برخلاف اونهایی که میگن قران ضنی الدلاله است ودیوانه قطعی الدلاله حرفش یه مرتبه اینطوره ادم از موقوتات خب مطلب میفهمه موقوت یعنی چی آقایون موقوت از وقته وقت یعنی چی نماز واجبیست که وقت ندارد غیر از این چون واجبات مختلفه بعضی واجبات هستش که وقت معین ندارد یا یک وقت خیلی وسیع هروقت بتوانید دارد بعضی واجبات میگن از فلان وقت تا فلان وقت باید اگر تاخیر کنید حرام است اما بعدا قضاش رو انجام بدید این یه جوره یه مرتبه نه میگه از وقتی که این وجوب امد تا اخر عمر برعهده شما است هرچی زودتر انجام بدید بدید اما اگر دیرتر انجام بدید قضاش ادای موخره. ما یک ادا به وقت داریم یک ادا موخر داریم یک نه قضا داریم یعنی وقتش گذشته اون وقتی که براش مقرر شده است اون وقت گذشته حالا
اگر وقتی یکی گفت فلان وقت بیاید منزل من اگه اینطور گفت سر دوازده اگه سر دوازده نشد در دوازده شد و او دیگه نگفت بعدا نیاورد نگفت اگر ظهر نیامدید یک ساعت بعد شما حق دارید یک ساعت بعد ظهر بری؟ خب نه دیروز عرض کردم ظاهر ایحاب میکند اینست که همین اما اگر این خصوصیت رفت بازم واجب است این دلیل میخواد حالا نماز چجوره؟
در نماز خب ما در سنت داریم که اقدما حاکم اما قرانم داره خب بله سنت از قرآن عقل میکند در نماز که معین شده است اقم الصلاه لدلوک الشمس الی غسق اللیل و قرآن الفجر ان قرآن الفجر کان مشهودا حالا اگر فرض کنید کسی نماز عشا روتا غسق اللیل نخونه بعد قضا نداره اگه ما نص قرآنی و سنت نداشته باشیم خب ندیگه گذشت دیگه مثل یه ادمی که نذر کنه نذر کرد که روز جمعه آینده روزه بگیرد برای فلان مطلب. از قضا روز جمعه نتونست بگیره خب نذر باطله اصلا یا روز جمعه توانست بگیره اما عصیانا نگرفت اینجا قضا ندارد که برای اینکه نذر کرده کی نذر نکرده است که جمعه اگر نشد شنبه نذر کرده است جمعه در شرع مقدسم واضحتر از این. وقتی مقرر کرد که شرع مقدس که شما در میقات باید محرم بشوید اینطور نیست خب میقاتها معینه یک مقاتهای دور است و یک میقاتهای نزدیکه خب هر میقاتی
اگر معین شد که شما در یکی از میقاتها باید محرم شی میتونی قبل از میقات محرم بشی نمیشه پس میقات برای چیه میتونید بعد از میقات محرم بشی خب نه میتونید نذر کنید البته این مسئلستا میتونید نذر کنید که در جده محرم بشوید خب نه آقای خوانساری حرف خوبی دارن در عرض میشود که اون کتاب شرح معتبرشون بله و ما یه مطلب دیگرم عرض میکنیم که اضافه بر فرمایش ایشون بشه اقا شما مگر میتونید نماز ظهرو نذر کنید قبل از ظهر بخونید نه تعیین شده ظهر بخونید تا عصر شما همونطوریکه نمیتونین نماز ظهرو قبل از ظهر بخونید نه اداعا نه قضاعا حالا قضا مطلب دیگریه. میقات معین شده است که شما در مسجد حدیبیه مسجد شجره در یلم در تحفه درکجا در کجا در کجا یکی از این میقات باید میقاتات باید که شما محرم بشی. نذر میکنم که قبل از میقات محرم شوم شما محرم نشدی بی احرام رفتی و چون در میقات که نشدی قبل از میقاتم مثل قبل از ظهر نماز خوندنه مگر قبل از ظهر نماز خوندن حلاله آقایون؟ حرامه بدعته میشه شما حرام رو نذر کنید حرام رو حرام رو که نمیشه امام صادق حلال کنه حالا به امام صادق نسبت میدیم که ایشون فرمودن اگر شما نذر اون روایتم دلالت نداره ها اگر روایت دلالت داشت قبول نمیکردیم میگفتیم امام صادق نفرمودن.
برای ساحت قدس امام باقر علیه السلام که بر خلاف سنت قطعی اسلامیه عرض میشود در میقات باید نه جلوتر و نه عقبتر در این وقت باید این دیگه بدل نداره این قضا نداره چه قضای قبل پیش درامد چه قضای بعد پس درامد. قضای قبل الادا که پیش درامده ما در عرض میشود که فرض کنید جده محرم بشید آقا در جده محرم بشید که اینجا میقات نیست نخیر در دریای جده یک جاییست که مقابل است با مثلا جلفه اقا دوازده میل بیشتر نباید باشه اینجا خیلی صدها میله پس برخلاف نص شما در اینجا محرم شدی چه نص کنید چه مسح کنید چه هر چه کنید شما قبل از میقات که نمیتونید محرم بشید همونطورم بعد از میقات نمیتونید محرم بشید شما برای عمر تمتع حج تمتع مطلب دیگریست برای حج تمتع باید در مکه باید محرم شد در عمره تمتع که بابد از میقاتی که نرسیده است به مصاف شما محرم شید برید در مسجدالحرام جایی بهتریس من همینجا برای عمره محرم میشم خب این بدعته.
من نظرم است یکی از بزرگواران که الان تشریف دارن خب اون قصور بوده از خیلی هستن یکی از اونها ایشون داشتن با لباس سعی میکردند بین طواف صفا و مروه خب باهم صحبت کردیم چون هم دوره بودیم و چنین منم لباس عربی تنم بود و اون لباس های اخوندهای عربی گفتم شما چیکار میکنیدایشون فرمودن که به عنوان استحباب دارم سعی میکنم گفتم بدعته اینکه مثل وقوف در عرفات اقا وقوف در عرفات میشه کرد خب نذر کنید شما این مستحب نیست حرامه اصلا شما نماز صبح میتونید سه رکعت بخونید یه رکعت یه رکعت خب نمیشه بله طواف نص داریم راجب طواف نص داریم طواف در هر حالی از حالات در هر وقتی از اوقات میشود طواف کرد ما باید تعبد کنیم به اون حدی را که به اون ماده ای را که به اون هییتی را به اون وقتی را به اون خصوصیتی رو که شرع مقرر کرده از جیب خودمون نمیتونیم بزاریم مثل عمر که اون امر بود البته صلاه تراضی مثلا خب نعمه البدعه یا نعم البدعه خب این گفتم آقا با کمال خیلی محبت ایشون توجه فرمودن فرمودن خب من دور از مطالعم و از این حرفا بعدم دیگه از گفتم طواف بفرمایید.
حالا ببینید واجبات بعضی واجبات موقتس این واجب موقتم چند جوره یه مرتبه واجبیست که تعیین میکند در این وقت باید انجام بشه اگر از این وقت گذشت قضا ندارد وقوف در عرفات آقا غیر روز نهم وقوف نداره عرفات که. عرفات صحراس اما این قضا ندارد موقوف در مسجد الحرام اون به شرط این سه شرط سیصد شرط است غیر این اوقاتم جای او را نمیگیره نه قبل و نه بعد یا فرض کنید که ما میخوایم ذبح کنیم این ذبح اگر بدل دارد بدستور شرع باید بدل داشته باشه یا مثلا دور کعبه ما باید طواف کنیم میایم دور مسجدالنبی طواف کنیم مثلا متعا فقط اونجاست فلذا دور حرم پیغمبر دور ضریح پیغمبر هفت مرتبه گشتن بعنوان طواف بدعت است حرام است نه ثواب است نه چه. این طبق دستور شرع است و طبق میزانی که مقرر فرموده حالا من این مطلبو عرض میکنم شما فکر کنید.
فاذا اطماننتم من ایه صد و سوم سوره نسا فاذا اطماننتم وقتی که خوف نیست این حرفا نیست البته آیه دیگرم دارد در جای دیگر که اون مربوط به مطلب دیگریست فاذا اطماننتم فاقیموا الصلاه خب چجور چجور اقیموا الصلاه اونجوری که باید تو حالت اطمعنانه و عذرهای خوف و این حرفا نیست و چرا ان الصلاه کانت علی المومنین کتابا موقوتا آقا دوازده مرتبه با قاف ت در قرآن به سیق مختلفه ذکر شده است و همش معنیش زمانه موقوت اونوقت در روایاتی اهانت میکنن به ساحت قدس امام صادق علیه السلام در دو روایت میگد کتابا موجبا اونوقت با یه عذر بدتر از گناهی که بعد خواهم عرض کرد یا در روایتی از امام باقر علیه السلام نقل میکنن که کتابا موجوبا بابا تو لغت بلد نیستی اصلا اخه موجوبا ما نداریم واجب و موجوب داریم آخه وجه لازمه لازم که اسم مفعول نمیشه شما ضمیرم نخوندید اخه شما که بعنوان قال فلان قال فلان قال فلان سعیشم میکنین چیکارش میکنید فلانش میکنید از امام باقر علیه السلام که معدن علم است بقرالعلم و بقرا مخزن کل علم رسول الله صلوات الله علیه شما چرا اهانت میکنید روی نادانی و حماقت چرا فکر نمیکنید چرا نسبتی میدید که ملاصدر میرفت نوشته و خونده ها غلطن اما موقوتا یعنی موجوبا یعنی چه خب موجبا روایت اول موجبا هم غلطه چطور؟
استدلال. میگد که کمااینکه سلیمان بن داوود داشت سان میدید اینو ملامظه کنید درسوره ص سیلیمان بن داوود داشت سان میدید و سان میدید که اسبهایی که برای جنگ و حربه در راه خدا مقرر کرده است کیف میکرد که این وسیله ای را که در راه خدا مقرر کرده است چقدر نازنینه چقدر زرنگه چقد چیه چقد زیاده فلان چون اینطور شد عرض میشود که یادش رفت نماز عصرو بخونه روایت اینطور میگه ها خیلیا میگن ها یادش رفت نماز عصرو بخونه یادش رفت نماز عصرو بخونه چرا اینجا که من ذکر رب را در قرآن من ذکر رب را فراموش کردم چرا برای خاطر این خیل حتی توارت بالحجاب حتی توارت بالحجاب این ذکر رب فراموش شد آیه رو من یادم بیاد عرض میشود که ایه ببینید در سوره ص سوره سی و هشت ایه سی و سه اذ عرض علیه بالعشی الصافنات الجیاد عصر عشی عصره دیگه عصرگاهی بود که صافنات جیاد یعنی اسبهای جنگی بسیار زیبای بسیار اینم عه جیده خوب عرض علیه یعنی سان میدید این اسبهارو
خب کسی که فرمانده اماده کند ازبرای جنگ خب سان به این هست کمی هست چیزی هست فلانی هست سان میبینه اگر مرحوم آقای خمینی حال داشت و سان میدید از لشکری که با عراق جنگ میکنه کار بدی بود یادش رفته بود ذکر خدا اینکه خودش ذکر خداست که. اگر کسی فرمانده الهیست و فرمانده ربانیست این بتواند خودش سان ببیند از سرباز ها از وسایل جنگی و از هواپیماها از سان ببیند این سان دیدنش برای چند جهت است یک جهت قوت قلبه اگه کمبودی هست و نقصی و کسری هست جبران کند اینکه کار بدی که نیستش که این عن ذکر رب است این مخالف با ذکر رب که نیستش که این ذکر رب و یاد خداست که او رو وادار کرده است که اماده جنگ فی سبیل الله با دشمن بشه مگه غیر از این است
حالا آیه بینید اذ عرض علیه بالعشی الصافنات الجیاد فقال ببینید چقد بدمعنا شده این آیه چقدر ظلم به قرآن شده است اولا و چقدر ظلم به باقرین شده است که کجکی چجوری معنا کردن که در اینجا قضیه دوستی خاله خرسه عرض میشود که خاله خرسه دوستش زیر درخت خوابیده بودو دید مگس نشسته نخواست بیدار کنه یک سنگ گنده رو تق زد تو مغزش کشتش حالا شما قران رو میکشید امام صادق رو میکشید نسبتی میدید که برخلاف قرآن است برخلاف حس است برخلاف مقدم است برخلاف اذ عرض علیه بالعشی الصافنات الجیاد فقال معنی میکنه اینطور فقال انی احببت حب الخیر عن ذکر ربی اینطور معنا میکنن من دوست داشتم دوستی خیر را متجاوزا از ذکر رب عنو اینطور معنا میکنن عن ذکر ربی ذکر ربو نماز میگن نماز من یادم رفت چرا ازبس دیگه من مشغول و مشعوف شده بودم به این اسبهای جادی نماز یادم رفت عجیبه
شما بزرگترارو یادتان رفت برای کوچیکتره بابا ذکر رب شما رو وادار کرده است که سان ببینید از لشگر جهاد چطور شمارو بزرگتره بر کوچکتره یادتون رفت شما دوتا زن دارید یکی خوشگل زیبا قشنگ مسلم فلان فلان یکیشم پیر هپ هپوی کچل اون پیر کچل شما را از یاد او دور اخه این حیوان اینطور نمیشه که این کرم نیست این مورچه اینطور نمیشه که شما چرا نسبت میدید به امام صادق که اینطور معنا کرده ملاحظه کنید من ناچارم فریاد بزنم منتهی فریاد به حقه البته ما به کسی اعتراض نداریم فقط اعتراض به این داریم که چرا باید استعمار دائما برقصه و دائما بخنده و دائما خوشحال باشد که ما یا به قرآن مراجعه نکنیم یا اگر مراجعه کنیم اینطوری ملاحظه کنید اینا مقدمس برای رد شمسی که اونطور معنا کردم
اذ عرض علیه به العشی الصافنات الجیاد فقال انی احببت حب الخیر عن ذکر ربی این دوسه دقیقه رو وقت کنم مطلبو سوال کنم اقایون جوابشو در نظر بگیرن فقال انی احبتت حب الخیر عن ذکر ربی معنا میکنم من خیلی این عشق به سان بودن این اسبهای جهادی مرا دیگه پریشان کرد و مرا غافل کرد از ذکر خدایم یعنی نماز نخوندم نماز عصر نخوندم روایت اینطور میگه حتی توارت بالحجاب تا اینکه پنهان شد خورشید کو خورشید آقا اسبارو داره میگه اسبا دارن سان میریزندسان سان رفتن دور شدن که اصلا دیگه نمیشد ببینی کو خورشید شما خورشید میارید اینجا حتی توارت بالحجاب تا خورشید از اول سوره ص تا اینجا خورشید نیست حتی توارت بالحجاب بعد ردوها علی سلیمان انقدر قوی بود از علی و محمدم قویتر ردوها علی گفت برگردانید خورشید را چون من نمازیادم رفته نماز عصر یادم رفته برگردانیدخورشید را مثل اینکه سلیمان عامر در تکوینم مثلا بود ردوها علی بعد چه کرد؟ اینکه ردوها علی فرض کنید خورشیده اقا خورشید اگر برگشت که چنتا اشکال داره یه مطلب هست که تا خورشید برگشت باید فوری نمازو بخونه بجای اینکه نماز بخونه فطفق مسحا بالسوق والاعناق سوق عناق خورشید به گردن و یال و کوپال خورشید دست مالید فطفق مسحا بالسوق و الاعناق این روایت رو این آیه رو مثلا فکر میشود که آیه رو که میشه خودشو معنی کرد باید روایت بشه اگر آیه باشد روایت نباشد نمیشه فهمید روایت باشد آیه نباشد میشود فهمید نفهمیدیم نوکر اقا خیلی از آقا قشنگتر میفرماید خیلیم از آقا فصیحتره بلیغتره اون کسی که کفش اقا رو نعل کوبیده و میخ زده و عرض میشود که چاه خونه آقا رو کناسی میکنه این چون خونه اقا رفته بهتر از آقاس اگه آیت الله عظمی چیزی فرمودن نه این نوکره اون چی میگه
روایت اگرم صادر بشه برمبنای قرآن صادر میشه بر محور وحی اصلی که فقه اکبر است نازل میشه خب ما بیایم روایتو نسبت بدیم به امام صادق که چنتا غلطه شمس در اینجا نیست شمس حضرت سلیمان انقدر این اسبهایی که در راه خدا میخوان جنگ برن او رو مشعوف کرده که نماز نماز که عماد الدین عمود الدین و عماد الیقینه نماز که اگر انسان خودشو فراموش کنه نماز نباید فراموش کنه سلیمان یادش رفت اینو چرا اینکارو کردن؟ میخوان مقدمه کنن مقدمه قرانی برای اینکه رد الشمس رو رد الشمس شما فکر کنید آقا اگر بخوان امیرالمومنین معجزه براش درست کنن باید از عدالت بندازنش
اگر جناب سلیمانو بخوان بگن که بله ایشون دستور داد که خورشید وبرگردونید نماز بخونم باید از عدالت بندازن ایشون عذر نداشت و مشعوف شد به چیز پایینتر که اسب اسبهای فی سبیل الله عه و این نماز یادش رفت حالا که نماز یادش رفت ببینید قدرت سلیمان رو نماز یادش رفت دستور داد رکوع علیه بابا اینکه دوستی خاله خرسس شما میخواید امیر المومنین صلوات الله علیه رو بعنوان رد الشمس بگید که این از بالاترین معجزات است برای امیر المومنین شد ولی علی رو از عدالت انداختید شما
میگه سر نازنین پیغمبر روی دامن علی بود نماز ظهرو خونده بودن نماز عصرو نخونده بودن علی بیدار بود پیغمبر خواب بود روایت اینه اینو فکر کنید آقایون علی بیدار بود پیغمبر خواب بود وقت نماز عصر دید داره غروب میشه علی به احترام پیغمبر پیغمبرو بیدار نکرد این یه گناه حالا خودشم نماز نخوند بعد خدا برای خاطر علی نه به خاطر هردو خورشید را برگرداند اقایون اینیکه ضروریست و ثابت است من نظرم در مسجد امام بحث کردم عربی هفتاد نفر از طلاب عربی که جزیره عربی بودن دررفتن نیومدن خب دررن نیان منکه نمیخوام معرکه بگیرم که این آقایون فکر بفرمایید
اللهم اشرح صدورنا بالنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا لما تحبوا و ترضا والسلام علیکم.