اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد
تتمه بحثی که راجع به سلیمان علیه السلام بود فکر کردم که دیگه لازم نیست، اما یه اشاره ای عرض میکنم بعد راجع به تعداد صلوات خمسه یومیه که در قرآن شریف ذکر شده است و اوقات ابتدا و انتهای این صلوات صحبت می کنیم انشالله.
ملاحظه بفرمایید اگر خدانکرده من ظلم کنم این حرام است و اگر هم به من ظلم بشه و دفاع نکنم اینم حرامه. حالا آیا من و من ها مهم تریم یا سلیمان و سلیمان ها؟
اگر که به من ظلم شود، حتی کوچک ترین و پر مسامحه ترین ظلم بشود، من حق ندارم ساکت باشم. اما راجع به سلیمان پیمبر بزگوار ظلم شده است.
به زبان تفسیر، به زبان فقه، به زبان وعظ خطابه (01:28)، به زبان هایی که زبان های شرعی و اسلامی دانسته می شود به سلیمان بزرگوار ظلم شود و ما بتوانیم و بدانیم که ظلم ها را از ایشون برطرف کنیم به نص قرآن (قطع صدا)
اگر بمیریم بهتر است. تقیه از که بکنیم؟ آیا تقیه (قطع صدا)
خودم را حفظ کنم که برخلاف مشهور حرف نزنم، خب مشهور ما رو بکشند مطلبی نیست. ما با کمال ادب صحبت می کنیم، اما یک سلیمان پیغمبر خاک کفشش به اندازه تمام علمای ادیان است، منهی پیغمبر بزرگوار و معصومین علیهم السلام.
اگر سلیمان ما را به اندازه خاک کفشش حساب کند، افتخار می کنیم. پس چطور به سلیمان در تورات اهانت شده و در انجیل اهانت شده؟
خدا در قرآن رفع اهانت می کند. اما ما با استناد به آیاتی اهانت کنیم به سلیمان، نه تنها سلیمان را (02:37) بلکه از عدالت هم.
تتمه بحثی که در این آیات بود من اشاره میکنم بعد به بحث بعدی منتقل میشیم.
ملاحظه بفرمایید اینجا حق سبحانه و تعالی راجع به عظمت هبه سلیمانیه به داوود علیه السلام عنوان ها و مصادیقی رو ذکر فرموده.
مقادیرش رو عرض کردیم (وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ) [ص: آیه ۳۰] کی نِعْمَ الْعَبْده؟ کی إِنَّهُ أَوَّابه؟ وقتی که نماز عصر رو نخوند. اعراض کرد از یاد خدا و نماز که بزرگترین یاد خداست نخوند، اونم کی نخوند؟ (إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ) [ص: آیه ۳۱].
اگر شما یک کاری دارید و اون کار مادون صلاة است، می شود شما نمازت رو داره غروب میکنه آفتاب، نخوانی و برید اون کار رو انجام بدید و اون کار برای شما آنقدر جاذبه داشته باشد که اعراض کنید از نماز؟ نه فقط نماز نخونی، اعراض کنید از نماز؟ یک چنین آدمی اصلاً اسلامش لکه داره تا چه رسد عدالتش و تا چه رسد عصمتش.
تمام لشکرهای محبت و عنایت و فضیلت نسبت به این جریانی که برای سلیمان ذکر شده است، مقام بالا و والای (نِعْمَ الْعَبْد) عند الله را ذکر میکند. (إِنَّهُ أَوَّابٌ) عند الله رو ذکر میکند.
چطور ما بیایم برای خاطر چهار پنج تا روایت، چند تا حمال جهود یا مسیحی یا مشرک، جعل کردن، خودشون لغتم بلد نبودن یا هر چه و ما اینا رو قبول کنیم برخلاف نص قرآن؟
ملاحظه بفرمایید (إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ) [ص: آیه ۳۱] سلیمان نبی که سلطنتش، عظمتش، مالش، قصرش، موقعیتش، ریاست کل قوایش، او را از نبوت دور نکرد بلکه نزدیک تر کرد و قوی تر کرد که با داشتن وسایل انحراف و انجراف و نسیان، ذکر رب در او قوی تر شد، این سلیمان (إِذْ عُرِضَ) (إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ) [ص: آیه ۳۱] و نماز عصر رو نخونده، کی؟ (عَشِيِّ) ما بحث بعدیمون اینه.
آخر وقت نماز عصر قبل الغروبه، قبل الغروب کیه؟ عشیه. (قَبْلَ غُرُوبِهَا) و (قَبْلَ الْغُرُوب)، در دو آیه قرآن شریف ما داریم (وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوب) [ق: آیه ۳۹] یک آیه، (قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا) [طه: آیه ۱۳۰] آیه دیگر.
(قَبْلَ الْغُرُوب) و (قَبْلَ غُرُوبِهَا) این عشیّ است، عصر است، عصر است که مماسه با غروب است. این عصری که مماس با غروب است و آخر وقت نماز عصر است، جناب سلیمان علیه السلام با مقام فوق العداله که عصمت است، این نماز عصر رو نخونه و برد سراغ (إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَاد) [ص: آیه ۳۱] اونم چجوری؟
اونم عرض می شود که با اعراض از ذکر حق سبحانه و تعالی که روز دوشنبه عرض کردیم. (إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَاد) [ص: آیه ۳۱] (فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي) [ص: آیه ۳۲] سان دیدن این اسب ها جوری مرا گرفتار خود و مجذوب خود کرده بود که نماز عصر رو نخوندم، کجا نمازه اینجا اصلاً؟ صحبت نماز نیست، صحبت خورشید نیست.
(إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَاد) [ص: آیه ۳۱] (فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَاب) [ص: آیه ۳۲] نه خورشید در اینجاست، نه نماز در اینجاست.
دویست و هفتاد و چند مرتبه لفظ ذکر با صیغه های مختلفه در قرآن شریف ذکر شده، اما یک جا من باب نمونه معنی ذکر صلاة نیست.
بله صلاة مِنَ الذکره (وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي) [طه: آیه ۱۴] اما لفظ ذکر رو بر قرآن استعمال شده، (ذِكْرًا) [طلاق: آیه ۱۰] ﴿رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّه) [طلاق: آیه ۱۱] بر تورات استعمال شده، بر پیغمبر و پیغمبران لفظ ذکر آمده است و صلاة هم مِنَ الذکره اما یکجا از دویست و هفتاد و چند جا، لفظ ذکر را از برای خصوصیات صلاة نیاورده است.
خب، آیا مقتضای فصاحت و بلاغت قرآن چیه؟ اینو من چند مرتبه عرض کردم، بازم باید عرض کنم. اگر من شما رو دعوت کنم خانه ام امروز ظهر، بگید خانتون کجاست؟ میگم تو قمه. این اهانت است به شما.
خب تو قمه، بله تو قمه، اما کجای قمه؟ ذکر لفظ عام کردن و اراده خاص کردن بدون دلیل، بدون قرینه غلطه. حتی اگر من بگم خانه من در قم است، خیابان فلان، آخه در قم است این چرته من گفتم، خب معلومه قم هستم شما که میدونید.
ذکر لفظ عام کردن و اراده خاص کردن حتی با قرینه خلاف فصاحت و بلاغته تا چه رسد بدون قرینه.
(إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي) [ص: آیه ۳۲] ذکر رب صلاته؟ یک جا من باب نمونه در قرآن شریف لفظ ذکر راجع به خصوصیات صلاة استعمال نشده است و در اون آیه مبارکه سوره طه هم (وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي) [طه: آیه ۱۴] ذکر اعم است از صلاة، منتهی قله ذکر و رسیده ذکر، غایت است از برای صلاة، اما خود صلاة رو به عنوان ذکر استعمال کنند اون هم بدون قرینه چنانکه اینجا، این عرض می شود که غلط است.
(إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوَارَتْ) [ص: آیه ۳۲] چی؟ قبلاً چی بود؟ خدا عرض می شود که ضمیر رو میگه مرجعش رو نمیگه؟ ضمیر رو گفته، مرجع اینجا نیست، سوره دیگه است، سوره شمسه مثلاً.
سوره شمس که در مکه (إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ) [تکویر: آیه ۱] به قول یکی می گفت خورشید کور شود. بله، عرض می شود (فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَاب) [ص: آیه ۳۲] خب (رُدُّوهَا عَلَيَّ) [ص: آیه ۳۳].
ما غلط اول غلط دوم غلط سوم غلط چندم فرض کن قبول کردیم خب (رُدُّوهَا عَلَيَّ) [ص: آیه ۳۳] یعنی خورشید رو برگردونی، مگه خورشید برگرده وقت برمیگرده؟ وقت که همون وقته که.
اونم (رُدُّوهَا عَلَيَّ) [ص: آیه ۳۳] امر می کند به نوکراش، مثل اینکه خداهایی هستن که نوکراهای ایشونن مثلاً (رُدُّوهَا عَلَيَّ) [ص: آیه ۳۳].
خب حالا که (رُدُّوهَا عَلَيَّ) [ص: آیه ۳۳] خورشیده برگرده که چی؟ من نماز عصر رو بخونم؟ نه تازه خورشید برگشت (فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ) [ص: آیه ۳۳].
(بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ) [ص: آیه ۳۳] خورشید؟ به پاها، ساقه های پاها و یال و کوپال های خورشید (رُدُّوهَا عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ) [ص: آیه ۳۳] (وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَان) [ص: آیه ۳۴].
بحث دوم، ببینید راجب صلاة آیات مترتبه و متدرجه ای نسبت به بیان خصوصیات صلوات داریم.
(صحبت حضار)
یعنی یاد خدا سلیمان را وادار کرد که سان که ببینه، این سان رو هم برای خدا ببینه، برای شهوت و برای اسب و یال و این حرفا نیست. اون روز دوشنبه عرض کردم تشریف داشتید یا نه که محور کارهای انبیاء و معصومین یاد خداست، بعد عدول، بعد پایین تر مسلمین، محور
(صحبت حضار)
این آیه بعدی ست، ها این کمکه، چطور؟ اگر سلیمان نماز عصر رو نخونده و گناه کرده، چون گناه کردم خدا هی پادشاهی بده که به هیچکس نشده، این خیلی جالبه، من چون چک زدم تو گوش فلانی، فلانی منو ناز کنه.
حالا سلیمان چون نماز عصر رو عمداً نخونده، از عدالتم سقوط کرده، بعدنم میخواد نماز بخونه، باز خورشید که برگشت نماز نخوند، اگرم نماز میخوند خدا خورشید رو برگردونده، وقتیم که خدا خورشیدم برگردونده و نماز میخونه، این نماز، نماز گذشته نیست، با این غلط کاری های تشریعی و تکوینی، بگه حالا که اینطور شد (رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ) [ص: آیه ۳۵].
خب، حالا
(صحبت حضار)
بله؟
(صحبت حضار)
آخه ما آیه بعدی رو بحث نمی کنیم که، (فَغَفَرْنَا لَهُ) [ص: آیه ۲۵] مطلب دیگریه، خب اون مطلب دیگریه آخه شما از کجای قرآن میاید کجای قرآن، ما اینجا هستیم فعلاً.
مطلب بعدی، صحبت است که آیا قرآن شریف پنج نماز رو ذکر فرموده است یا نه؟ بله ذکر کرده. اضافه بر پنج صلاة یومیه، اون نماز هاییم که مهم تر است در یک بُعد یا دو بُعد از صلاة یومیه ذکر کرده.
اولاً به وجهٍ عام خداوند، من شمردم آیات رو، در نود و نه آیه صلاة رو ذکر فرموده و امر به صلاة کرده، این وجه عامش. بعداً در وجه خاصه بین کل صلوات (أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا) [الاسراء: آیه ۷۸].
این (قُرْآنَ الْفَجْر) [الاسراء: آیه ۷۸] که صلاته صبحه ذکر کرده. قبل از اون یادم نره، صلاة وسطی (حَافِظُوا) [بقره: آیه ۲۳۸] سوره بقره (حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِينَ) [بقره: آیه ۲۳۸] که چند روز بحث کردیم.
در میان کل صلواتی که خداوند بر ماها فرض فرموده است و در نود و نه آیه امر فرموده است و یاد فرموده است ما رو، حالا جهت خصوصی در پله اول (حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِينَ) [بقره: آیه ۲۳۸] که صلاة وسطی دارای مصادیقی بود.
مصداق اولش نماز طواف بود، مصداق دوم نماز جمعه بود، بعد نماز صبح بود، بعد نماز ظهر بود، این ها صلاة وسطی و جنس صلاة وسطی بودن، این مرحله عرض می شود که دوم.
بعد از این
(صحبت حضار)
مال بعده، آیه بعدی ست، اون (وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَاب) [ص: آیه ۳۴] مطلب دیگریه اصلاً کاری به (عَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ) [ص: آیه ۳۱] نداره.
حالا ببینید این مرحله دوم که الصلاة الوسطی، درست؟ اونوقت این الصلاة وسطی رم خداوند در آیاتی به طور نص ذکر کرده، اینحا به طور عمومه (حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِينَ) [بقره: آیه ۲۳۸].
اینجا صلاة وسطی در بین صلوات سنویه و اسبوعیه و یومیه، صلاة وسطی در میانه این ها انتخاب است که عرض کردیم مصادیق داره.
مرحله بعدی، مرحله سوم این صلاة وسطی را با ترتیب درجات و اهمیت ها که دارد ذکر کرده. اولش کدوم بود؟ اولیش صلاة طوافه بود. دیگه.
ببینید هیچ نمازی را قرآن شریف با اینکه این سنویه هم نیست عمریه است، یک مرتبه واجب است در عمر انسان حج برود، حج تمتع یا حج جور دیگر به حساب وظایف مختلف و اماکن مختلفه.
اما این نماز طواف رو خداوند خصوصاً در یک آیه با اون خصوصیاتی که اشاره خواهیم کرد، ذکر فرموده (وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُود) [بقره: آیه ۱۲۵].
ببینید (وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى) [بقره: آیه ۱۲۵] مقام ابراهیم در مسجد الحرامه، مسجدالحرام از همه مساجد مهم تره. مقام ابراهیم بالاترین جای مسجدالحرامه و بهترین عبادت در مسجدالحرام عبارت است از صلاة.
(وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى) [بقره: آیه ۱۲۵] این دو رکعت نماز در عین اینکه دو رکعت است در مقام ابراهیم، بعد از طواف واجب باید خونده بشود به طور مسلم، هر طواف واجبی، چه به نظم، به نثر، (15:45) چه به هر چه، این دو رکعت نماز رو کسی عمداً نخونه، خب این در احرام میمانه.
اگر عمد شد به هر جوری که تفصلیش در جای خودشه، اون وقت است که زن است شوهر براش حلال میشه، شوهر است زن براش حلال میشه، مرد است زن گرفتن براش حلال میشه، زن است شوهر کردن براش و إلّا قبل از اون حرامه، ما هیچ نماز اینجوری نداریم.
نماز جمعه اینطور نیست، نماز صبح اینطور نیست، بله درست است کل مناسک حج اینجوره، ولی أنسک مناسک و أمسک مناسک حج و مهم ترین مناسک حج در این بُعد عبارت است از دو رکعته طواف، درست (الطوافُ بالبیت صلاة) (الطوافُ بالبیت صلاة درسته، این صلاة عملی فقط است، لفظ ندارد، قبله خاص ندارد، از طرف چپ کعبه مکرمه انسان باید که طواف کنه.
اما دو رکعت نمازی که (وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى) [بقره: آیه ۱۲۵] این اهمیت داره، هم در قلب القلوبه مسجدالمساجد عالم وجود است و هم بعد از طواف است که مهم ترین منسک از مناسک حج است و هم در مقام ابراهیم یا موازات یا پشت مقام ابراهیم است.
این خصوصیات و هم اگر که انسان نماز طواف را نخواند عمداً که معلوم، سهونم اگر جبران نکند این ازدواج برش حرامه، دائم الاحرامه، نه فقط ازدواج حرامه، دائم الاحرامه، یعنی محرمات احرام بر این آدم حرامه، مگر اینکه در یک جریان خاصی که فقط زن برش حرام میشه مرد و مرد برش حرام میشه زن، این مال این.
بعداً پس این قِمّه و قله مصادیق صلاة وسطی عبارت است از رکعت طواف. دوم چیه؟ دوم نماز جمعه است. برای نماز جمعه یک سوره خداوند در قرآن شریف نازل کرده.
کما اینکه برای حج یک سوره بنام حج ما داریم. آیات حج در سور دیگر در بقره، در آل عمران، در جای دیگر هست، اما یک سوره به نام حج است برای اهمیت حج در عبادت سنویه و یک سوره است از برای نماز جمعه است که ابتدائش این تقدمه است و آماده دادن، آمادگی ست و آماده باش است برای اوامر نماز جمعه، بعد نماز جمعه.
شما انشالله راجع به خصوص صلواتی که بحث خواهیم داشت، یکی صلاة جمعه خواهد بود که در دوازده سال پیش اینجا در مسجد امام ما بحث کردیم، امام حسن عسکری و همچنین در مکه مکرمه و همچنین در بیروت، در نجف اشرف و همچنین در مشهد، در اصفهان، در تهران، جای دیگر، اما هر چه ما روی نماز جمعه بحث کنیم، این جا دارد.
(صحبت حضار)
حساب داره، حساب داره، فقط اسم نیست، نمل هم بله، حساب، برای اینکه (إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَة) [جمعه: آیه ۹] فقط اسم نیست و إلّا سوره بقره، بقره مهمه، بقره از آدم مهم تره؟ زید در قرآن، عرض می شود که امر در قرآن نیست ولکن، نه، فقط اسم نیست، اسمی که در خود سوره جمعه آیات متعدداتی در اواخر سوره جمعه برای سوره جمعه است.
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ) [جمعه: آیه ۹] (فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاة) سه آیه است.
(فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ) [جمعه: آیه ۱۰] (وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ) [جمعه: آیه ۱۱] اولشم (يُسَبِّحُ لِلَّهِ) [جمعه: آیه ۱] بهترین تسبیح (يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ) [جمعه: آیه ۱] که در بحث صلاة جمعه انشالله خواهیم آمد.
یکیم صلاة مسافره، صلاة جمعه است که خیلی باید مورد بحث باشد و رمز عمیق سیاست دولت اسلامیه، از جمله مربوط است به نماز جمعه ای که با توپ و تانک باید انجام داد، نه فقط با فرض کنید یه عصا که سابق بود و این حرفا.
نماز جمعه مرحله دوم است از صلوات وسطی، بعد نماز صبح است، بعد نماز ظهر است، بر حسب ترتیبی که از آیات استفاده می کنیم.
بعد نماز صبح است از صلاة یومیه، بعد نماز ظهر است که هر دو صلاة وسطان، بعد نمازهای دیگر صلوات وسطی نیستن، ولکن از نظر درجات اهمیت، بعد صلاة عشا است، صلاة عصر است، صلاة مغرب است، ترتیب رو من رو حساب عرض میکنم آیات رو میخونیم حالا.
حالا سوال، راجع به صلاة جمعه که بحث خواهد شد بعداً و صلاة آیات هم که در باب حج است، در اینجام بحث خواهد شد اون اختصاصاتی که داره انشالله، به طور مختصر.
اما راجع به صلاة صبح، صلاة صبح که در قرآن شریف به نام صلاة الفجر است یا به نام قبل الطلوع الشمس است یا به نام قَدات است یا به نام بُکرعه است، نام های مختلف داره.
نماز صبح در قرآن شریف هم اولش ذکر شده، هم آخرش ذکر شده، هم مطلقش ذکر شده. اولش ذکر شده به نام صلاة الفجر یا اینکه قرآن الفجر.
(صَلَاةِ الْفَجْرِ) [نور: آیه ۵۸] در سوره نوره، (قُرْآنَ الْفَجْرِ) [الاسراء: آیه ۷۸] عرض می شود که در سوره،
(صحبت حضار)
(قُرْآنَ الْفَجْرِ) [الاسراء: آیه ۷۸]
(صحبت حضار) نزدیک فجره، قبل از فجره.
(قُرْآنَ الْفَجْرِ) [الاسراء: آیه ۷۸] و قرآن الفجر هم ذکر شده.
هم قرآن الفجره هم صلاة الفجره، مال ابتدای نماز صبح، هم قبل طلوع الشمسه مال انتهای نماز صبح، هم بکره است، قدات است از برای جمع اوقات نماز صبح، این مربوط به آیاتی که مربوط به نماز صبحه که بحث خواهیم کرد مقداری.
بعد از نماز صبح، نماز ظهر است. نماز ظهر در قرآن شریف به لفظ ظهیره در سوره نور ذکر شده (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا) [نور: آیه ۵۸] حالا بحثش خواهیم کرد که به نام الظهیره، یعنی الصلاة الظهیره، صلاتی که مال ظهر است.
خب و همچنین (أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ) [الاسراء: آیه ۷۸] (لِدُلُوكِ الشَّمْس) آغاز تمایل خورشید مگر ظهر نیست؟ پس اولین نمازی که از ظهر به بعد واجب می شود همون ظهیره است که در آیه سوره نور ظهیره است و در این آیه (لِدُلُوكِ الشَّمْس).
درست است (لِدُلُوكِ الشَّمْس) [الاسراء: آیه ۷۸] بر حسب آنچه را خواهیم عرض کرد و در تفسیر نوشتیم، این فقط ظهر نیست، (لِدُلُوكِ الشَّمْس) ظهر رو می گیرد تا قبل غروب الشمس و ابتدای مغرب رو می گیرد تا (إِلَى غَسَقِ اللَّيْل) [الاسراء: آیه ۷۸].
عرض می شود که (أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ) [الاسراء: آیه ۷۸] در این (لِدُلُوكِ الشَّمْس إِلَى غَسَقِ اللَّيْل) [الاسراء: آیه ۷۸] فقط یک ده پونزده دقیقه است که هیچ نمازی نمیشه خوند، نه صبح، نه ظهر، نه عصر، نه مغرب و نه عشا، اونکه بین غروب قرص شمس است.
از جمله ادله اش، (قَبْلَ الْغُرُوب) (قَبْلَ غُرُوبِهَا) (وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا) [طه: آیه ۱۳۰].
اینجا ما با سنی ها دعوا داریم در بعضی از مطالب در باب صوم و در باب صلاة هم خواهیم عرض کرد. خب این مربوط به نماز ظهر.
و نماز عشا عرض می شود که (مِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ) [نور: آیه ۵۸] در سوره نور داریم، لفظ عشاء داریم، (مِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ) [نور: آیه ۵۸] در سوره نور داریم که لفظ عشاء هم ذکر شده، اما نماز عصر و نماز مغرب بخصوصهما ذکر نشدن، بله نماز مغرب به عنوان (وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْل) [هود: آیه ۱۱۴] که زلف جمع حداقلش سه تاست.
یکی واجبش مغرب است، دومی عشاء است، سومی رو اگر صبح رو از لیل حساب کنیم که نباید حساب کنیم و إلّا نماز شب رو که زلفه ثالثه از زلف من اللیله.
پس نماز مغرب به عنوان (زُلَفًا مِنَ اللَّيْل) [هود: آیه ۱۱۴] ذکر شده و نماز عصر به عنوان (قَبْلَ غُرُوبِهَا) [طه: آیه ۱۳۰] ذکر شده اما نماز ظهر به عنوان (لِدُلُوكِ الشَّمْس) [الاسراء: آیه ۷۸] است در آیه ای، به عنوان ظهیره است در آیه دیگر و نماز صبح در پنج تصریح در قرآن، نماز صبح در پنج تصریح در قرآن شریف ذکر شده است.
حالا سوال، آیا این نماز، نمازای یومیه رو داریم بحث می کنیم، این نماز صبح که مصداق اول صلاة وسطای صلوات یومیه است، این نماز صبح و بعداً نماز عرض می شود که ظهر، جمعه مال اسبویه است، اول نماز صبح، بعداً نماز ظهر ،بعداً نماز عشاء، بعداً نماز عصر، بعداً نماز مغرب، برحسب ترتیب ذکر آیات.
این ها آیا اواقاتشم در قرآن شریف ذکر شده است؟ اولش کیه؟ آخرش کیه؟ مجموعش کیه؟ اگر اولش کیه، آیا صلاة الفجر که یعنی طلوع فجر، اینجا واجب است، از این تأخیرش حرام است؟
یا اگر تأخیر شد تا قبل طلوع شمس قضا است یا ادا است اما واجبتٌ، این واجبی ست که خداوند غفران شاملش کرده که اگر شما نماز فجر رو در اول فجر نخواندید، تأخیر انداختید عمداً، این تأخیر واجب کردید یا تأخیر راجح کردید؟
همانطور در نماز ظهر، در نماز ظهر که یک اسمش ظهیره است که نص است و در (لِدُلُوكِ الشَّمْس) [الاسراء: آیه ۷۸] هم که ابتداشه مخصوصاً در لفظ ظهیره که نص است، اگر شما نماز ظهیره رو پنج ساعت بعدازظهر خوندید، شما صلاة ظهر خوندید؟
اگر من به شما عرض کردم ظهر تشریف بیارید منزل ما، خب سر ظهر، یه ساعت بعدازظهر، دو ساعت بعدازظهر، اما پنج ساعت بعد تشریف بیارید ظهر است؟
اگر گفتم قبل الغروب نماز بخوانید، بنده نماز عصر را که تا قبل الغروب وقت داره، من نماز عصر رو بعد از نماز ظهر بلافاصله در اول وقت بخوانم، اول وقت که ساعت دوازده و ده دقیقه است، من پنج دقیقه نماز ظهر رو بخونم، پنج دقیقه نماز عصر رو هنوز یک نشده نماز عصر رو خوندم، این قبل الغروب است؟
اگر شما از من سوال کردید خونت کجاست؟ بگم قبل از آخر بلوار امین است، یعنی اونجایی که منزل ماست یا وسطشم نیست؟ قبل از آخر است یعنی مماس با آخر است.
این ها سوالاتی ست که ما راجع به اوقات صلوات داریم و بین شیعه و سنی اختلافاتی ست که باید بحث کنیم. در بین شیعه و سنی اختلاف هست که آیا در ظهرین و عشائین فصل واجب است یا فصل واجب نیست؟
برادران سنی ما می گویند و عمل هم می کنند که فصل، إلّا در حال ضرورت، جداکردن بین وقت نماز ظهر و عصر واجب و بین نماز مغرب و عشا هم واجب.
ادله ای میارن
(صحبت حضار) از خودشون نمیگن
بله از خودشون نمیگن. ما هم از خودمون نمیگیم.
ما هم میگیم که اگر نماز ظهر و عصر رو با هم بخوانیم، چه در اول وقت، چه در آخر، عملاً جمع می کنیم بین ظهرین و عملاً جمع می کنیم بین عشائین، اما باید این سوال رو کرد که، نه اون نه این، سنی اگر شما در سفر هم نماز عصر رو با ظهر بخوانید بهتون اعتراض میکنه، میگه وقتش نشده.
اما برحسب نصوص از رسول الله صلوات الله علیه، می شود در بعضی از موارد لعذراٍ حتی احیاناً لغیر عذراٍ نماز عصر رو با ظهر خوند در اول وقت، نماز عشا رو با مغرب خوند در اول وقت.
ولکن اصل اولی که ما از کتاب و سنت استفاده می کنیم چیه؟ اون اصل اولی و ضابطه اولیه ای که ما از کتاب اصلاً و سنت، علی ضوء الکتاب استفاده می کنیم، این است که ما نماز ظهر رو هر وقت خواستیم بخونیم، بین الوقتین و نماز عصرم بعدازظهر بین الوقتین هر وقت خواستیم بخونیم، یا نه؟
ما استفاده می کنیم از آیاتی از قرآن شریف که نماز ظهر رو اول ظهر باید خوند، ظهیره است. نماز عصر رو قبل از غروب باید خوند.
نماز صبح را عندالفجر باید خوند، عندالضروره یا عند هر چه، قبل طلوع شمس که تا قرص خورشید در نیومده اینم البته اختلافه که نورش هست یا نه، قبل از اونکه طلوع شمس بشود قبل طلوع شمس و قبل غروب یا قبل غروبها، اونوقت عرض می شود که باید خوند.
یا نماز عصر رو، نماز عصر رو ما می توانیم که وقتی که شمس جرمش غروب کرد، هنوز نور داره، قرص خورشید غروب کرده اما هنوز نور داره، ده دوازده دقیقه طول میکشه که نور بره و اسمش رو بذاریم مغرب، یعنی ابتدای تاریکی شبه.
آیا ما میتوانیم که قبل (قَبْلَ غُرُوبِهَا) [طه: آیه ۱۳۰] رو اینطور معنا کنیم، یعنی قبل مغربها. قبل مغربها معنی کنیم و بگیم ما می توانیم قبل از مغرب که ده دوازده دقیقه فاصله دارد از غروب قرص، ما نماز عصر رو بتوانیم بخوانیم، میشه اینکار رو کرد؟
نخیر، فرق هست بین نماز و بین روزه. بین نماز و روزه از نظر بعد غروب شمس فرق داره. بعد غروب الشمس که قرص شمس است نماز عصر دیگه نیست.
به دو نص قرآن شریف، (قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا) [طه: آیه ۱۳۰] (قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ) [ق: آیه ۳۹] غروب شمس چیه؟ غروب ضوءه؟ غروب خوده.
یک شمس ما داریم، یک ضوء داریم. وقتی قرآن می فرماید (قَبْلَ غُرُوبِهَا) [طه: آیه ۱۳۰] یا (قَبْلَ الْغُرُوب) [ق: آیه ۳۹] یعنی غروب قرص.
قرص شمس که در افق شما رفت پایین نورش هنوز تشعشع داره اما نماز عصر وقتش گذشت، چون غروب شمس شده، قبل غروب الشمس یا اینکه (قَبْلَ الْغُرُوب) [ق: آیه ۳۹].
اما راجع به روزه اینطور نیست، روزه فرق داره، ما راجع به روزه با برادران سنی حرف داریم.
(صحبت حضار)
پس چی میخواد بگه؟
(صحبت حضار)
مام آخرین مهلت داریم میگیم. آخرین مهلت نماز عصر قبل الغروبه، مام همین رو داریم میگیم، شمام که دارید تأیید میفرمایید.
اما راجع به صوم اینطور نیست ببینید ما با برادران سنی این بحث رو داریم. این ها میگن وقتی که خورشید قرصش غروب کرد، ما میتوانیم افطار کنیم. ما عرض میکنیم نه.
اگر ما بگیم قال الصادق، اونا میگن قال عمر، ما نمیگیم، ما میگیم قال الله.
من یادم است در جامع کبیره عمری در بیروت که ما وقتی که در محیط شیعه نماز ظهرین رو میخوندیم، بعداً میرفتیم در جامع کبیر عمری که در قلب بیروت بود و دست سنی ها بود اما شیعه هام زیاد میومدن.
در رمضان ما اونجا صحبت می کردیم، هم من صحبت می کردیم هم دکتر محمد علی ظوئی که از امام های جماعت های اونجاست و آدم منصفی ست و متتابعاً بحث می کردیم. خب هم شیعه اومد پای صحبت ما و هم سنی بعد از نماز ظهر.
یکی از سوالاتی که از ما کردن، یکی از سنی ها که خب مرسل هم بود و حساب داشت که شیعه ها خیلی بیاد اینجا صحبت یعنی چه؟ سنی و شیعه بشینن و گمراه بشن سنی ها.
سوال کرد که رأی شما چیست به زبان خودمون؟ رأی شما چیست که، نظر شما چیست که چون بحث به طور منبری عادی نبود بلکه بطور بحثی بود که اگر کسی سوال کنه جواب داشته باشه، گفت نظر شما چیست که (اذا ضربت النصفیه هل اولی) (31:55)
توپ رو زدن، ما افطار کنیم یا نه؟
گفتم و ضربوا لا فی الکتاب و لا فی الصموم چی (32:03)
گفت نه، اذا غربت الشمس غرب قرصها، گفتم این هم برخلاف نصه این گیج شد، عده سنی زیاد بودن، شاید در هزار نفر هفتصد نفر سنی بودن، و خب معمم، غیر معمم هر چی، و موقعیت موقعیت بسیار مهم عالمی بود در حقیقت، بیروت اینجوره، در لبنان ما تمام مذاهب عالم کره ارض و تمام احزاب وجود داشت، حالام داره.
حالا گفت چطور؟ شما میفرمایید که غروب شمس عرض می شود که شد، باید صبر کرد. گفتم قرآن تصریح دارد در سوره مبارکه بقره راجع به صوم (ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْل) [بقره: آیه ۱۸۷].
لیل کیه؟ لیل تاریکی ست. وقتی که قرص غروب رفت پایین، قرص خورشید رفت پایین، هنوز ضوءش هست، هنوز روشنایی هست، لیل نیست، هیچکس نمیگه لیله، هیچ انسانی و هیچ حیوانی نمیگه لیل، لیل نیست اینجا. قرآن میگه (ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْل) [بقره: آیه ۱۸۷] راجع به روزه.
اما راجع به صلاة عرض می شود که (وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا) [طه: آیه ۱۳۰] (قَبْلَ غُرُوبِهَا) قبل اللیل نفرمود (قَبْلَ غُرُوبِهَا)و
(قَبْلَ غُرُوبِهَا) راجع به نماز تهدید کرده که دومین نماز واجب روز که نماز عصره قبل از غروب قرصه، اما راجع به صوم اینطور نیست. در صوم میفرماید که (ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْل) [بقره: آیه ۱۸۷] تا لیل نشده اگر شما افطار کنید روزتون باطله. کجا در قلب بیروت و در قلب سنی ها.
البته قلب القلب مکه مکرمه بود که مطلب دیگری ست. گفت پس این شیوخ چه می گویند؟ پس این روایات ما، شیوخ ما، أئمه ما، چه می گویند؟ گفتم در این مسئله مثل بسیاری از مسائل بین خدا و عده ای از بنده هاش اختلافه. خدا میگد عرض می شود که (ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْل) [بقره: آیه ۱۸۷] بین خدا و بین این عده ای از بندگانش.
حالا برگردیم، ملاحظه بفرمایید.
ما وقتی که استناد به نصوص قرآن شریف می کنیم دیگه نه روایت شیعه میتونه بازی دراره، نه روایت سنی، نه روایت شیعه رو میتونیم قبول کنیم بر خلاف کتاب، نه سنی.
اگر روایت سنی باشد و موافق قرآن رو چشم می ذاریم چون قرآنه، اگر روایت شیعه باشد و مخالف قرآن زیر پا میذاریم چون خلاف قرآنه. مال سنی را اگر قبول کردیم موافقه قرآنه، چون معلوم میشه پیغمبر فرمود چون إن أنا إلّا رسول.
و مال شیعه رو اگر چنانچه مخالف قرآن است، می دونیم قطعاً جعل شده، ظلم کرده ان به رسول الله و أئمه معصومین علیهم السلام که روایاتی که برخلاف نصوص قرآن است نسبت دادن به اون بزرگواران.
محور اصلی ما و اونیکه باید عرض کرد برش و سنجید به او تمام مطالب کتاب الله عه.
حالا آیاتی که آقایون مطالعه بفرمایید در سوره مبارکه نور. این دو مطلب رو برای ما بیان می کند. یک مطلب اینکه نماز ظهر، ظهر است و نماز عشا، عشاست، این یک.
دوم اینکه باید، حالا باید در چه بُعدی از ابعاد بحث داریم. باید بین عشائین و ظهرین فاصله بشه، چطور؟ ملاحظه بفرمایید.
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا) [نور: آیه ۵۸] از آیه پنجاه و هشت به بعد، کسانی که در خدمت قرآن هستن باز کنن، بله؟ نور، من چی گفتم؟ نوره دیگه، سوره نور، من سوره نور باز کردم.
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلَاثَ مَرَّات) [نور: آیه ۵۸] شما با عیالتون در یه جایی که هستید، در اتاقی هستید، بعضی وقتا باید کسانی که وارد میشن اذن بگیرن، بعضی وقتا اذن نمیخواد. کسانی که باید اذن بگیرن، خب بچه ای که مادون تکلیفه، اینکه تکلیف ندارد که.
چرا خدا میفرماید (لِيَسْتَأْذِنْكُم)؟ چرا خطاب به پدر و مادر میکند؟ خطاب به بچه ها نمی کند، بچه ها که نمیتونن مخاطب باشند بچه ها که مکلف نیستن که.
در جایی که کسانی مکلف نیستند، به مکلف خداوند امر و نهی نمیکنه، به مکلفین، به غیر مکلف، به مکلفین امر و نهی میکند که این ها رو وادار کنند.
مثلاً (وَابْتَلُوا الْيَتَامَى) [نساء: آیه ۶] خب یتیم مادون سنه، حکم به اولیاء یتاماست. یا اینکه (وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا) [نساء: آیه ۵] خب سفیهه. سفیه چه توجهی دارد به حکم خدا؟ بالاتر از این کسانی که مادون تکلیف هستند، بچه چهار ساله، پنج ساله، شیش ساله، عورتین رو تمیز میده، اینا رو هم میفهمه.
خب این، آیا همونطور هروقت خواست بیاد پدر و مادر توی رخت خواب، خوابن یا مثلاً بیدارن هرچه نخیر، اینجا دستور میده به مکلفین (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ) [نور: آیه ۵۸] مأمور کیه؟ ما. چیکار کنیم؟ اونا رو باید اینطور مرتب کنیم، بابا وقتی ما خوابیم سراغ ما نیاید. یوقت جور بدیه که شمام یاد میگیرید، میرید کار دیگه ای می کنید مثلاً.
(لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ) [نور: آیه ۵۸] نوکر و کلفت رو میگه البته، حالا نوکر و کلفت های زرخرید که (مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ) عه.
(وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ) [نور: آیه ۵۸] دخترها و پسرهایی که، چه فرزندان شما باشند، چه بالاتر غیر فرزندان شما، به حد تکلیف نرسیدن، کی؟ (ثَلَاثَ مَرَّاتٍ) [نور: آیه ۵۸] سه مرتبه.
ببینید نفرموده که وقتی خوابیدی، میخواسته خوابم تنظیم کنه، تو یه جمله میشد بفرماید که وقتی که شما با عیالتون خوابین نگذارید کسی بیاد، خب صبح باشه، نصف شب باشه، بعدازظهر باشه، قبل از ظهر باشه، کی باشه، اینو نفرمود که. اینجا دو مطلب میخواد بیان کنه.
یه مطلب میخواد تنظیم کنه خلوت ما را. خلوت های ما کی هاست؟ تنظیم اسلامی و تنظیم به آداب اسلامی کند خلوت ما کی هاست؟
و در اون خلوت هایی که تنظیم می کند خلوت جنسین است، در اونکه سه مرتبه از قرآن ذکر کند باید اذن بگیرن، تق تق در میزنن، بیاین نیاین. نیا خب نمیایم، بیایم خب میایم. اگر صدا نیومد که نمیایم.
کما اینکه در باب ورود در خانه کسی (لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ) [نور: آیه ۲۷] الی آخر.
حالا در اینجا (ثَلَاثَ مَرَّات) [نور: آیه ۵۸].
(صحبت حضار)
بله؟
(صحبت حضار)
شما قفل کنید.
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلَاثَ مَرَّات) [نور: آیه ۵۸] کی؟ (مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْر) [نور: آیه ۵۸] قبل از طلوع فجر.
عه ما که نوعاً خوابیم. میگه وقتی که فجر شد وقت خواب نیست، وقتی فجر شد وقت استراحت نیست، وقت بلند شدن و وضو کردن یا غسل کردن است و وضو گرفتن و غسل کردن و نماز خوندن است.
(صحبت حضار) ضرورت به ما میگه داخل میشه باید اذن بگیره
بله
(مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْر) [نور: آیه ۵۸] سوال، حالا (مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْر) اگر چنانچه، نخیر صلاة فجر که حالا ساعت میشه، دو ساعت یا خورده ای کمتر به طلوع آفتاب داریم، این اول صلاة فجر، این خوابه تا نیم ساعت دیگه هم خوابه.
خب این (مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْر) [نور: آیه ۵۸] که گذشت، من قبل الصلاة الفجرم یعنی وقته صلاة فجر کیه؟ فجره دیگه. آقا وقت صلاة فجر نزدیک طلوع آفتابه؟
وقت صلاة ظهره عصره؟ وقت صلاة عصر صبحه عرض می شود که ظهره؟ وقت نماز عشا مغربه؟ وقت نماز مغرب عشاعه؟ خب اسم داره اینا بابا.
بابا کچل رو که نمیشه گفت زلف علی که.
نماز فجر یعنی نمازی که در طلوع فجر باید خونده بشه صحبت شاید نیست، بایدش اونقدر قوی ست که در اینجا میفرمایید من قبل (ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْر) [نور: آیه ۵۸] چطور؟ این مرحله اولی.
(مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْر) [نور: آیه ۵۸] باید استعضا کنند. اما بعد از صلاة فجر، بعد از فجر، بعد از وقت فجر استعضا نکنند. چی میخواد بگه؟ یعنی شما خوابید و مشغول یه کارایی هستید استعضا نکنند، این داره ادب به ما یاد میده، ادب وقت نماز و ادب وقت خواب، این مرحله اولی.
درسته برای صلاة فجر سه نص دارد قرآن. یکی صلاة الفجر، یکی قبل طلوع شمس، یکیم قدات و بکرء، قدات بکرء از اول وقت صبح را تا آخرش میگیره فجر اول رو میگیره، قبل طلوع شمس هم آخرش رو میگیره.
ولکن اونیکه در قاعده اولیه خداوند مقرر کرده است وجوباً و حتی اسماً (مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْر) [نور: آیه ۵۸] یک (وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَة) [نور: آیه ۵۸] چی شد؟ ظهیره چیه؟ نماز ظهره. نماز ظهر کیه؟ خب ظهره. نماز ظهر چند بعداز ظهر که نیست، چند بعداز ظهر که ظهر نیست که، نماز ظهر، ظهره.
ببینم وقتی که شما نماز ظهر رو خوندید بعد چیکار می کنید؟ بعد ناهار میخورید، بعد چی؟ بعد یخورده میخوابید، درسته؟ پس این (تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ) [نور: آیه ۵۸]
(صحبت حضار)
(تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ) [نور: آیه ۵۸] توجه کنید (وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَة) [نور: آیه ۵۸] کیه آقایون؟ کی انسان میخوابه؟ داره میگه نماز رو که خوندید دیگه (مِنَ الظَّهِيرَة) [نور: آیه ۵۸].
وقتی که نماز ظهیره رو، یعنی صلاة ظهیره رو که نماز ظهر است خوندید، اونوقت چیکار کنید؟ (تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ) [نور: آیه ۵۸] رختا رو میذارید کنار، معموله قضیه، رخت بیداری و بیرون رفتن اصلاً غیر از رختای خوابه.
وقتی که شما رختای بیداری گذاشتی کنار، خواستید بخوابید، اینجام (لِيَسْتَأْذِنْكُم) [نور: آیه ۵۸] یعنی چی؟ نماز عصر رو حالا نخونید دیگه.
چون (مِنَ الظَّهِيرَة) [نور: آیه ۵۸] فرموده مِن العصیره نفرمود، من الظهرین نفرمود، من العصرین نفرمود، (مِنَ الظَّهِيرَة) [نور: آیه ۵۸] (وَحِينَ تَضَعُون) [نور: آیه ۵۸].
مثل اینکه واقعاً اینطوری ست که ما از اول باید اسلام رو مطالعه کنیم اصلاً. اصلاً از اول باید اسلام رو بر محور قرآن مطالعه کنیم.
خیلی از اسلامیات ما لا اسلامیات است و بعضی از اسلامیات ما اسلامیات است. ما باید از اول قرآن شریف را که مبدأ و محور اولی و آخری اسلام است مطالعه کنیم. این آیات به نظر ما جدید میاد.
مگه شما نظر مبارکتون نیستش که در یک روایت، در یه روایت مشهوره بین شیعه و سنت که امام زمان که تشریف میارن عرض می شود که دو مطلب در بین مطالب هست.
یکی اینکه (یأتی بکتابٍ جدید) چی میخواد بیاد؟ همین قرآنه که جدید نیستش که. اگه جسمشه، خودشه، قرائتشه، جدید نیست. اگر غیر قرآنه که مرتد است معاذالله ولی امر صلوات الله علیه.
امام زمان از بهترین افراد امت اسلام است و آخرین امام دوازده دوازده امامه، خب این کتاب جدید که میاره یعنی چی؟ یعنی این کتاب در محور ما و در اوساط علمی ما نبوده، جسمش بوده، لفظش، قرائتش، عین و غینش وَلَا الضَّالِّينَش بوده، اما مطالبی که باید محور باشد از برای تمام فقهیات بزرگ و کوچیک ما نبوده.
اللَّهُمَّ اشْرَحْ صُدُورَنَا بِنُورِ الْعِلْمِ وَالْإِيمَانِ وَمَعَارِفِ الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ، وَوَفِّقْنَا لِمَا تُحِبُّهُ وَتَرْضَاهُ، وَجَنِّبْنَا عَمَّا لَا تُحِبُّهُ وَلَا تَرْضَاهُ.
وَالسَّلَامُ عَلَيْكُمْ.