جلسه دویست و سی و هشتم درس خارج فقه

نماز (سجده)

الحمدلله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین

بحث ما در سجده حضرت حق سبحانه وتعالی اختصاصاتی دارد که اختصاصات است علیک سلام و اشتراکاتی هرگز با خلق ندارد. اگر در میان افراد خلق سنجشی بکنیم هردویی یا سه یا بیشتر اشتراکاتی دارن و اختصاصاتی دارن گرچه اختصاصاتشون هم از نوع اشتراکات است با تکامل شکل یا تناقض شکل. اما حق سبحانه وتعالی در بروهیتش که ذات حق سبحانه و تعالاس و در ربوبیتش که صفات ذاتیه است و بعدا صفات هلیه هست تمامش اختصاصات است اشتراکات نداره اگر اشتراکاتی هست فقط در لفظ هست موجود عالم قادر حی مختار و ازین قبیل و حق سبحانه وتعالی که اصلا و فرعا اصلا در ذات و فرعا در صفات و تعالی هرگز اشتراکاتی با خلق ندارد جواب سلاما را آقایون بدید در الوهیتش در خالقیتش در معبودیتش در در کل ذات و صفات ذات و افعال که صفات فعل است هرگز اشتراکی ندارد و برحسب تعریف مختصری که از امام صادق صلوات الله و سلامه علیه است در جواب این سوال که عرف لنا ربک فرمود اختصر نادارایی حق نادارایی ضعف است و فقر است که خلق است و نادارایی خلق نادارایی ازلیت است و ابدیت است و الوهیت به تمام معنی الکلمه و ربوبیت.

این مقدمه را بین الحلالین برای این جهت عرض کردم که بحث ما که بحث سجده است و یا قبلش رکوع و یا سایر بحث هایی غیر اسلامی داریم و سستیم و پوک هستیم در فقه اصغر هم چنینه علیک سلام فقه اصغر که کلا اعمال چه سلبا اینها چهره ظاهری دارن و یک چهره باطنی و معنوی. چهره باطنی و معنوی تکالیف خلق علیک سلام معرفه الله است علم بالله است ایمان بالله است اعتقاد بالله است عبادت الله است در عمق و اما این جهات عمقی نسبت به حق سبحانه و تعالی ظواهری هم دارد و نمونه های برونی هم دارد. ما نمیشود مانند اون شخصی که میگوید ما درون را بنگریم و حال را نی برون را بنگریم و قال را نخیر ما اگر با دو چشم یا دو دیده ما یک دیده برمبنای شریعت حقیه الهیه باشد هم باید درون را بنگریم و هم باید برون را.

همونطوری که درون ما بایستی ربانی باشد برون ما نیز چنین، همونطوری که در درون نسبت به حق سبحانه وتعالی باید معرفت و عبودیت و خضوع داشته باشیم در درون نیز چنین است بحث ما که در سجود است برای اینکه بهتر بتوانیم در این مهمترین مظاهر عبودیت و خضوع در برابر حق سبحانه و تعالی چیز بفهمیم و بگوییم و توجه کنیم این مقدمه لازم بود خداوند همه چیزش اختصاصیست سبحانه وتعالی عبادت نسبت به حق سبحانه وتعالی تجاوز از حق به غیر حق نمیکند و این مطلب رو باید توجه داشته باشیم همونطوری که الوهیات و نه الهیات الهیات معرفته الوهیات یا الوهیت ربوبیات یا ربوبیت ذاتا در اختصاص حق سبحانه وتعالاس قابل عنایت کردن و بخشش هم نیست.

خلق است که میتواند از علمش به دیگری از عقلش افاضه به دیگری از مالش به دیگری از توانش به دیگری افاضه کند و عنایت کند که این تولید است تولید از درون است یا تولید مماسل است اما حق سبحانه وتعالی لم یلد است چنانکه و لم یولد است بنابراین همانطوری که ذاتا حق حق است نمیشود که حق سبحانه وتعالی الوهیتش را به کسی ببخشد و عاریه دهد  خالقیتش را معبودیتش را وحدتش را در جمیع وحدات شارعیتش را و همچنین دو ‌ظاهره دو ظاهره عبادت دو ‌ظاهری بسیار بسیار باهله عبادت که رکوع و سجود هستند اینها در اختصاص حق هست علیکم السلام نمیشود که خداوند همونطوری که رکوع عبات در اختصاص حق است سجود عبات در اختصاص حق است نمیشود اجازه بدهد که بندگان در برابر فلان پیغمبر رکوع کنید و یا سجود کنید این تسویه به رب العالمین است چنانکه در قرآن شریف نقل میکند خداوند از اصحاب جحیم تاالله ان کنا لفی ظلال مبین اذ نسویکم برب العالمین و این تزکیه در کل ابعاد مستهیل است و این تسویه در بعضی از مراحل استحاله ذاتی دارد و در بعضی از مراحل استحاله مصلحتی دارد. دو ظاهره هست در نماز این نماز که عمود الدین است و عماد الیقین است و برای غیر خدا نمیشود نماز خواند مهم بسیار مهم نماز که در بالاترین قله از قلل مظاهر عبودیت است اول رکوع است و بعد سجوده.

همونطوری که الله اکبر شریک ندارد محمد اکبر همونطور که الحمدلله رب العالمین شریک ندارد که الحمد فلان الحمد استقراقه همونطوری که ایاک نعبد و ایاک نستعین شریک ندارد و همونطوری که آیات کتاب خدا که بعنوان حمد اولا و بعنوان سوره و یا آیاتی بعد از حمد ثانیا بجاش عبارات کتاب دیگر حتی کتابهای وحی دیگر نمیشود باشد همچنین رکوع هم مختص به الله است و بالاترش سجود هم مختص به الله است نمیشود که خداوند اجازه بدهد تا چه رسد دستور بدهد که بندگان در برابر غیر خدا رکوع کنند و یا بدتر سجود کنن.

بحث ما در آخرین روزی که در منزل تشریف فرمایش برادران به اینجا رسید که اونچه که به ذهن میزند و بسیاری از برادران مفسر و غیر مفسر اینجا مطالبی فرمودن که نمیشود قبول کرد اینه که و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لآدم اینو بحث کردیم ما سجده لله بعنوان عبودیت این برای غیر الله نمیشه سجده لله بعنوان احترامم معنا ندارد احترام الله عبودیت الله است سجده شکر هم باز لله عه مشکور الله است که این نعمت معلم را که ادم است اسجدوا لآدم یا نعمت مال را یا نعمت علم را یا نعمت فرزند را یا نعمت هرچه را عنایت فرموده میگیم سجدت بالله لولدی سجدت بالله لمالی لحالی و ازین قبیل.

یک مسجود له ما داریم و یک مسجود لاجله داریم یک مسجود علیه داریم و یک مسجود الیه قاطیم نمیشن مسجود الیه مسجود له نیست قبله مسجود له نیست مسجود علیه مسجود له نیست مگر در سجده بر غیر خدا برای اینکه بر خدا که نمیشه سجده کرد که خدا جا ندارد مکان ندارد ندارد که بر او سجده کنید اگر مسجود لهی هست مسجود له باطل است میشود مسجود له باطل مسجود علیه باشد بر لات سجده کنن اما سجده که از اختصاصات مقام منی ربوبیت است این قاطی نمیشود مسجود الیهش با مسجود علیهش با مسجود لهش. این فقط مسجود له است مسجود له است و اگر بر چیزی در نماز یا غیر نماز باید سجده کنیم مسجود علیه است له و اگر به طرف قبله باید سجده کنیم مسجود الیه است له و اگر ازبرای نعمتی که خداوند عنایت فرمود باید سجده کنیم یا شاید این مسجود لاجله است له این له درباره عبودیت در اختصاص حق سبحانه و تعالاس و شریک بردار نیست و آیات چندگانه قرآن شش الی هفت راجب آدم و راجع به یعقوب و عیالش در برابر یوسف که له سجدا قرآن شریف دارد و خروا له سجدا این له چیه؟

این له له عبودیت نیست له لعله است علیه هم نیست الیه هم نیست له است ولکن له لاجله لاجل این نعمت که خداوند یوسف را بعد از سالیان دراز رساند لاجله خروا له سجدا به کی لله خروا له سجدا لله له اول لعله است بله در بعضی از مراحل که سجده سجده خالصه خالصه خالص است هم لاجله مال خداست و هم له مال خدا سجدت لله لله کما که الحمد رب العالمین الحمد لله لانه الله این بالاترین قله عبودیت است در مقام خلوص و اخلاص اما سجدت لله لانه ان ام علیه لانه کذا لانه کذا این لان دارد اما سجده ای که لان ای ندارد مگر ان خود حق که سجدت لله لله اعبدک لک الحمد لله رب العالمین این رب العالمین مرحله بعده لله مرحله اولیاست که مربوط است به کسانی که در بالاترین مراحل ساجد و عابد نسبت به رب العالمینن اون کسانی که مرحله عبودیتشون له غیر الهی ندارد حتی له غیر الهی ربوبیت که صفت فعل است ندارد سجده میکنم علیک سلام برای خدا چون خدا اگر مرا بکشد اگر زنده کند مریض کند سالم کند دعای مرا اجابت کند نکند حتی مرا اگر جهنم ببرد بهشت نبرد این مقام اولیای عبودیت است که ازبرای مراحل عالیه رب العالمین هست که ما خیلیاشو نمیفهمیم حالا تاکید میکنیم برانچه را ما میفهمیم.

و اذ قلنا للملائکه اسجدوا للآدم یعنی اسجدوا لاجل آدم لله چون آدم معلم این در بعد اول در بعد ثانی آیاتی متعدده در قرآن شریف هست که اگر یکی هم بود کافی بود آیاتی متعدده در قرآن شریف تعالی انحصار هم انحصار واقعیست انحصار نسبی نیست گاه انحصار قابلیت دارد که انحصار نسبی باشد گاه اصلا قابلیت انحصار نسبی در کار نیست نسبت به سجده لغیر الله سجده لله سبحانه وتعالی این انحصار انحصار واقعی و حقیقیست و با این انحصارات در آیاتی که سجده را مختص به حق سبحانه وتعالی میکند چه در باطن که نهایت خضوع نسبت به حق سبحانه وتعالاس و چه در ظاهر که پیشانی که مرکز انسانیت انسان است روی پست ترین موجود ازنظر مکان و ازنظر هندسی و ازنظر چه گذاشتن روی زمین این سجده حکم لا اله الا الله رو داره همونطور که لا اله الا الله لا معبود الا الله لا مسجود له الا الله و سایر مراحلی که در اختصاص مقام مقدس حق سبحانه تعالاس.

حالا یه اشاره ای به آیاتی که گرچه یک آیه در این باب کافیه خب روایت با آیه در چند جهت فرق دارد اگر روایت یکی وارد بشه ولو صحیح السند مزاحم داشته باشه نداشته باشه همینطور مزاحمی نداشته باشد خب دوستان نمیدونن صادر شده ولی آیه که اینطور نیس اگر آیه از از آیات قرآن اشاره ای از اشارات مستقره مترکنه داشته باشد این از هزاران روایت قویتر و بالاتر است چون خدشه ای در آیات مقدسات قرآن نیست و اگر متعددا آیاتو میخونیم نه به حساب عبارت است که یک نه دو نه ‌سه نه صد تا مثلا بیشتر یا کمتر نخیر برای اینکه الان گوناگونی که توجه در یک جهت خاص دارن که یک جهت سلبیست و یک جهت ایجابی. جهت سلبی اینست که سجده برای غیر خدا اصلا نیست و نمیشود باشد و جهت ایجابی اینست که سجده در انحصار حق سبحانه وتعالاس و برای اینکه آقایون واجب نباشد سجود بفرمایید چون آیات سجده اونطوری که سایر برادران عزیز فقیه میفرماین چاهار آیس در قرآن و اونطوری که ما میفهمیم نه آیس در قرآن. هرجا که خداوند امر به سجده فرموده است این امر باید اطاعت شه اگر آیه اولو خوندم چون ما مامور نیستیم و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لآدم خب ما که ملائکه نیستیم که اون یه بحث دیگری بود. اما آیاتی که امر سجود درش هست این در انحصار چاهار تا نیست نه آیه تا اونجایی که بنده یادمه و در الفرقان بحث کردیم هست و از قبیل اون نه آیه همین هاییست که ما میخونیم منتهی بنده عربیش رو ‌اونجاییش که امر به سجدس نمیکنم.

مثلا راجب رکوع که قبلا خوندیم و راجب سجود تاتی کذلک السجده بمختلف سیقها صلاه تسعین مره لم تاتی ولا مره واحده لغیر الله سبحانه تعالی الا ما یعنی بدقت کالسجود لآدم طواف الصلاه و کذلک الرکوع حالا آیات

در سوره چهل و یک آیه سی و هفت لا تسجدوا علیکم السلام این جمله اولش که سجده ندارد لا تسجدوا للشمس و القمر فقط شمس و قمر؟ نه به کسانی که برای شمس سجده میکردن شمس پرست بودن یا سجده احترام میکردن مثلا فرض کنید که این آتش پرست که میگن زرتشی اتیشو نمیپرستن اتیشو احترام میکنن پرستش نیست یک دونه ما زرتشتی نداریم که آتش رو خدا بداند از مظاهر عالیه ربوبیت میداند حالا لا تسجدوا للشمس و القمر نمونه داره ذکر میکنه اون بالاترین نمونه هایی در کائنات که بهش سجده میکنن حالا یا عبودیتا یا احترام میگه لا تسجدوا للشمس و القمر چیکار کنیم و سجده کنید برای کسی که اونها رو خلق کرده است فارسیش این سجده واجبه ندارد. سوره چهل و یک آیه سی و هفت خب اینکه فرمود سجده کنید برای خدایی که اونا رو خلق کرده یعنی چه؟ یعنی برای خالق باید سجده کنید مخلوق چه شمس باشد چه قمر باشد این استحقاق سجده دارد برای خالق پس باید برای خدا سجده کنید چون خالق است و نباید برای غیر خدا سجده کنید چون مخلوق است. مخلوق استحقاق سجده ندارد چون مخلوق مخلوق است و خالق خالق است نمیشود تسویه بین مخلوق و خالق بشه ولو در مظهر سجده تا چه رسد در باطن سجده.

ایه دیگر و اذا قیل لهم وقتی گفته میشد بر اونها که سجده کنید برای رحمان رحمان رحیم نیست یک سجده برای رحمان است لانه الله یعنی مرحله اولیاست که عمومیت دارد یک سجده برای رحیم است لانه رب العالمین مرحله اولیای سجده برای کسیست که رحمان است منتهی اونم رحمت عامس. ما سه بعد از سجده داریم یک بعد از سجده سجده میکنیم برای خدا لانه الله نسجد لله لانه الله المرحله نسجد لله لانه الرحمان رحمت عام و المرحله الثالثه نسجد لله لانه الرحیم که این رحمت خاصه است اعلی سجده ان تسجد للله سبحانه تعالی لانه الله والمرحله الثانیه لانه الرحمن و المرحله الثالثه لانه رحیم

حالا در اینجا و اذا قیل لهم که سجده کنید برای رحمان یعنی در رحمانیته قالوا و ما الرحمن نمیگن و من الرحمن میخوان اهانت کنن رحمان چیه نمیگن کیه میخوان اهانت کنن نسبت به ساحت قدس رب العالمین قالوا و ما الرحمن انسجد لما تامرنا و ذلهم نفورا الصوره الخامس العشرون الآیه الستون ببینید پس سجده برای رحمان باید باشد هل منالک رحمن غیر الرحمن لا کما لیس هنالک الا غیر الله و هل من خالق غیر الله کذلک لا رحمن الا الله سبحانه وتعالی.

چون رحمانیت در اختصاص حق سبحانه و تعالاس امر به سجده هم که میشه امر به سجده برای کسی که این مقام اختصاصی و ویژه را دارد وقتی گفته میشود سجده کنید برای رحمان قالوا و ما الرحمن انسجد لما تامرنا و ذلهم نفورا ایا اخری سوره الثالث عشر الآیه الخامس عشر باذن الله تعالی یتلوا هذا البحث البحث العربی فی الصلاتین کما کنا فی بیت الله سبحانه وتعالی و فی هذه الستره الدرس العربی لان جماع من الشیاطین هاجموا علی بیت لله و علی کتاب الله نعم این سوره سیزده آیه پونزده.

و برای خدا سجده میکنند لله مقدم تقدم مثلا ایاک نعبد تقدم مفعول دلیل الحذف کذلک تقدم الذات الظرف من طبیعته تاخر ولیس تقدم ولکن تقدم الظرف هنا و کذلک فی مکانت اخری و مقامات اخری دلیل علی الاختصاص و لله سجده میکنند من فی السماوات و الارض یعنی هذه مبارکه ان السجده فی السماوات و الارض یعنی فی الخلق کله فلکل کله تختص السجده بالله سبحانه تعالی لا لآدم و حتی لا لمن فوقه و دلالهم طوعا و کرها و ظلالهم بالغدو والآصال سجده ظلال بحثی دارد که در همین سوره رعد مراجعه بفرمایید.

اینجا دارد اخبار میدهد از واقع انحصاری چون یه مرتبه امر به واقع انحصاریست باید فقط برای سجده خدا سجده کنید یه مرتبه نه تمام جهان چه اونهایی که ادراک انسانی دارن ملائکی دارن جنی دارن ادراک حیوانی دارن یا اینکه ان من شی لا یسبح بحمده اختصاص دارد انحصار دارد سجده اینها بالله یعنی اخبار میکند از واقعی که مراد اختصاصی و انحصاری حق سبحانه وتعالی حالا این آیه رو ملاحظه کنید.

چرا منافات داره این سوره شونزده آیه چهل و نه سوره الثالث عشر الآیه التاسعا و الاربعون یقول ربنا سبحانه تعالی و برای خدا سجده میکند ما فی السماوات و ما فی الارض من دابه و الملائکه و هم لایستکبرون والاستکبار له درکات عده من الاستکبار عن یسجدوا لغیر الله لا لله الحق و من الاستکبار عن یسوا باله غیر الله هذا من الاستکبار و من الاستکبار ان لا یسجدوا لا لله و لا لغیر لله هذا کذا استکبار یعنی توحید سجده برای این غیر خدا اونطرف که بره چه نفی کلی باشد چه اثبات کلی سجده بر غیر الله باشد چه ادراک بالله باشد تمام اینها استکبار است.

آیه اوخری سوره النمل الآیه الخامسه العشرون چرا سجده نمیکنن برای خدا الذی یخرج الخبء فی السماوات و الارض خبع مخفیاته خداوند اخراج میکند مخفیات را در کل سماوات ارض. اخراج مراحلی دارد که در جای خودش مراجعه کنید. کسی که خالق کل ما یراق عند ربک است لا یستکبرون عن عبادته این در همون مصاف آیه دیویست و شیش سوره هفت ان الذین عند ربک لا یستکبرون عن عبادته و یسبحونه و برای او سجده میکنن له در اینجا ظرف است و تقدم ظرف دلیل است بر انحصار.

اینا قسمتی از آیاتی بود که انحصار سجده را لله سبحانه وتعالی ما استفاده میکنیم بنابراین آیات قلنا و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس اگر هم از متشابهات باشد این آیات محکمات با حصر صریح اضافه بر ادله ای که قبلا حالیه است قرینه مقاریه است تمام قرائن معسکر است برای این مطلب و متفق است برای این مطلب که سجده برای الله است فقط ازبرای غیر الله نیست.

خب این مربوطه به اصل مقام ‌سجده حالا ببینید اخلاصی که ماباید نسبت به حق سبحانه وتعالی داشته باشیم همون مقدار نسبت به غیر حق غلطه و حتی کمتر از اون مقدار استقلالا برای غیر حق غلط است مثل اینکه چن نفرن اینو احترام صددرجه میکنم اونو پنجاه درجه اونو بیست درجه برای هرکدوم بحساب خودشون نسبت به حق اینطور نیست مثلا الحمدلله رب العالمین میگه تمام حمد ها مربوط و درونی در اختصاص حق سبحانه وتعالی. در ظاهرم همینطوره شما در ظاهر هرچه مربوط به حق است نمیتوانیم تصحیح با غیر حق بکنیم و حتی در بعد کمتر مثلا برای خداوند سجده کنیم برای غیر خدا نزدیک سجده نه خیر رکوعشم غلطه برای خداوند الحمد لله میگیم برای غیر خدا بعض الحمد بعض الحمدن اون عرض میشود که تشکر است و مدح است و ازین حرفا.

حالا در باب سجده که جان جانان صلاه است و روح عمیق صلاه است و بالاترین مراحل ظاهر عبودیت انسان است نسبت به حق سبحانه وتعالی ملاحظه کنید چه میکنیم ما یعنی میرسد به خالق این شکرم که رسد به مخلوقه اگر به امر خدا نباشد ما نمیکنیم هرچی که امر مثلا ببینید همون که عرض کردم من یادم رفت شما یادم اوردی ما وقتی که الحمد لله میگیم یا هر عبادتی که نسبت به حق سبحانه وتعالی نمیتونیم بگیم که نسبت به خدا درصد بی نهایت است نسبت به غیر خدا محدود است نخیر تمام محدودها مربوط به حق است اگر من احترام کنم از زید اگر در راه حق نباشد این احترام اخترام است و غلط است اون فکری که اون عملی که اون گفتاری که اون کرداری که اون رفتاری که در سبیل حق نباشد این منحرف است پس ما دو ‌بعد توحید داریم که بعد از این دو بعد توحید یا الحاد است یا شرک. بعد اول توحید عبودیت نسبت به حق در هر مرحله ای از مراحل که حساب کنید ولیکن در بعد پایینتر پایینتر از عبودیت اصلا محمد صلوات الله علیه عبودیت نیست احترامه ولی احترام محمدم لله است چون رسول الله است ولذا ما اون گردن کلفتهارو پولدارهارو زوردارها رو بهشون کاری نداریم که اگر در غیر حق اینها قدم برمیدارن حالا

غلطه چون خداوند نهی کرده و اگرم نهی نکرده بود نمیتونستیم اینکارو بکنیم اینم بحثو ما قبلا کردیم که تشریف نداشتید عرض میشود که آقایون راه باز کنید که برادران علیک سلام

ملاحظه بفرمایید در باب سجده ببینید نسبت به کسی که در بالاترین قله است اصلا قابل نسبت نیست و قابل سنجش نیست ما نسبت به او نمیتونیم عبودیت کنیم پس چه کنیم باید جور دربیاد عبادت این عابد با معبود جور درومدن اینست که همونطوری که او در بالاترین قله عظمت است و بی نهایت است اونهم در پایینترین خضوع یا بالاترین خضوع در بزرگترین علیکم السلام مراحل خضوع نسبت به او باید خضوع داشته باشیم چه کنیم ما میخوایم انسانیت خودمون را انسانیم و هرچی بالاترم انسانیت خود را در برابر او به کمال خضوع رسانیم.

مرکز انسانیت ما پای ما نیست دست ما نیست سینه ما نیست شکم ما نیست گردن ما نیست پیشانی ماست پیشانیست که در داخل مغز است و در داخل مغز عقل است و انسانیت انسان مربوط به عقل است درست است که از عقل به صدر و از صدر به قلب و از قلب به سر الخفیه اخفا میرسد ولکن مرکز اعلای انسانیت ما که ازونجا که انسانیت ما شروع میشود عبارتست از عقل ما این پیشانی رو میگذاریم به زمین بالا نمیشه اونجا که پاتونو میذارید در حال سجده نمیشود اونجا پایینتر از مسجد باشد مگر به اندازه یه خشت که بعدا بحث میکنیم باید که پیشانی اگر پایینترم باشه اشکال نداره پا باشد اشکال نداره بالاتر باشد تا اندازه یک خشت مگر بطور منهدر باشه که مطلب دیگریست در باب خودش خواهد اومد ما مرکز انسانیت خود را بر جای پست مینهیم حالا این جای پست خاک باشد سنگ باشد آجر باشد چه باشد چه باشد چه باشد که این بحثیست که دنبالشو باید ما عرض کنیم برای فردا آقایون هم مطالعه بیشتر بفرمایید و هم تهیه بر این جهت که ما در اواخر بحث عرض میکنیم حضورتون که ما بیشتر از ده دیقه ظاهرا برای تتمه بحث وقت نداریم.

ببینید سجده که بالاترین خضوع است که در برابر حق سبحانه وتعالی میکنیم این پیشانی ما که مرکز و محور انسانیت است ازنظر درون و ازنظر برونم وجاهت انسان است و صورت انسان است اینو بزاریم به خاک سبحان ربی الاعلی و بحمده و ای کاش ما میفهمیدیم چه میکنیم در حال احرام اگر ما در حال احرام بدانیم چه میکنیم دلمون نمیخواد ازاحرام بیایم بیرون اصلا کسانی که برن محرم میشن و فرض کنید یه مختصری در هدیبیه محرم میشن مثلا یک ساعت تا مکه بیشتر فرصت نیست و از احرام میان بیرون خب مطلبیست حالا این صورت واجب را انجام دادن اما اگر شما میخواید به عمره بروید عمره غیر حج عمره غیر تمتع در عمره غیر تمتع اگر ده ها روز ماه ها در حال احرام باشیم این چقدر لطافت دارد چقدر عظمت دارد چون حالت احرام چاهار کلاس ایجابیست و بیست و هشت کلاس سلبیست در حالت احرام انسان از خودبینی ها و خودخواهی ها و خوراهی ها و خودی ها و خودساختگی ها بیرون میاد و خداساخته میشود این بیست و هشت چیزی که حرام است اکثر اکثر اکثرش چیزی که در حال غیر احرام حلاله حلالهایی در غیر حال احرام را که نمیشود در کل زندگی حرام کنند و این هرج است و چه است در حال احرام نه به مورچه نه به پرنده نه به حیوان بزرگ نه کوچک نه تا چه رسه انسان.

حالا در صلاه اگر ما طعم سجده را بفهمیم اولا در بیرونی قضیه طعم الله اکبرو بفهمیم که همه چیزو همه کس پشت سر قلب و قلب انسان فقط متجح به حق سبحانه وتعالی بعد کم کم میایم جلو ایاک نعبد خضوع تا بعد آیاتی بعد رکوع اگر این رکوع اتوماتیک بشد چقد عالیه اگر اختیار و لا اختیار باهم منظور شون چقدر عالیه اگر شما در برابر یک شخص بسیار بزرگواری مثال میزنیم اعترافاتی کردید اعترافات به حدی رسید که همینطور خم شدید این حالت رکوع اتوماتیکی اختیاری هردوست هم لا اختیار است هم اختیاره لا اختیار که مقدمش که اختیاره اون عمق ایاک نعبد است ایاک نستعین است اهدنا الصراط المستقیم است که همونطوری که روح انسان را خاضع و راکع میکند این روح در جسم هم موثر است و جسم انسان هم راکع میشه.

وقتی که جسم انسان راکع شد و اون اذکاری که بعدا خواهیم بحث کرد که چه اذکاری کافیست و چه اذکاری مستحب است شما میدانید باید بلند بشیم نه این رکوع کافی نیست این ابتدای مطلب است سمع الله لمن حمده یا لک الحمد ربنا یا هرچه بعد یک مرتبه بریم به سجود یعنی اگر از رکوع بلند شدیم بعد به رکوع برگشتیم بعد سجود یه رکن اضافس این رکوع که خضوع است خضوع مرحله ثانیه است دیگه نه اینجا نیست بعد که بلند میشیم یک مرتبه باید به سجود رفت یعنی مرحله دومه.

کمااینکه در باب عمره و حج در باب عمره ما از بیرون مکه محرم میگردیم بعد طواف میکنیم ولکن در باب حج از خود مکه محرم میشویم باید بریم دربدر شیم باید در صحراهای منا و عرفات و مشعر با اون وضعیات بعد بیایم این طواف دوم غیر از طواف اول است در طواف اول گفت از گرد راه رسیدی اونطوری که مطلوب است نیست ابتدای مطلب است ولکن در طواف دوم طواف حج است و اگر ما به اسرار حج و به اسرار عمره توجه کنیم میفهمیم که هرچه حج‌ عمره ما قبلا کردیم این باطل بوده باطله ازنظر فقه معرفت بوده البته.

حالا در صلاه به سجود میرسیم سبحان ربی الاعلی و بحمده چقدر لذت بخش است این ذکر اگر قلب ما روح ما فکر ما دار و ندار ما سر ما خفیه ما اخفای ما مای ما همه چیز ما به خاک مذلت در برابر سجده که دو‌مرتبس و رکوع یه مرتبه. رکوع خودش یه مرتبس و اون یه مرتبه هم کمتر از یک سجده است اما سجده دو مرتبه اخرجکم تاره اخری بحث است و آقایون اگر خواستید مراجعه به تقسیر الفرقان و غیر الفرقان بفرمایید منها خلقناکم این ایه نقش میبندد بر این دو سجده سجده اول کجا بریم به اونجایی که از اونجا خلق شدیم منها خلقناکم پس برید سراغ اول خودتون سراغ اولین مرحله خودتون برید ببینید چی بودید خاک بودید و از خاک درست شدید منها خلقناکم خب رفتیم به سجده بعد بلند میشیم ازون مرحله اولی که سیر کردیم که سنریهم ایاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتوکل انه الحق این سیر باید کرد قل سیروا فی الارض عرض تکلیف است عرض قرآن است عرض معرفت است عرض ما میخوایم سیر این مراحلی که در آیه شریفس بکنیم که منها خلقناکم و فیها نعیدکم و منها نخرجکم تاره اخری این درس را که معرفتیست میخوایم عملیش کنیم منها خلقناکم ازین زمین از این تربت از این خاک زمین شمارو خلق کردیم یه سری بزنید سجده اول خب بعد چی از این خلقتون کردیم که همینطور بمانید در اون مرحله بعدی نخیر و فیها نعیدکم منها خلقناکم و فیها نعیدکم سجده دوم این سجده اول به منها خلقناکم میرید بعد بلند میشید سجده دوم و فیها نعیدکم میرین ولی فیها نعیدکم که مرگ است همون نخیر و منها نخرجکم تاره اخری پس وقتی از سجده دوم بلند شدیم مثل اینکه ما بعد از مرگ زندمون کردن همونطوری که بعد از خواب ما مرگ موقتی را پشت سر گذاشتیم و بیدار میشویم که الله یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها فیمسک التی قضی علیها الموت و یرسل الاخری الی اجل مسمی که اون مربوط است به تنزیل نوم به مرگ در اینجا خود مرگ منها خلقناکم و فیها نعیدکم و منها نخرجکم تاره اخری.

حالا ما ازنظر فقه فرعی از آیاتی که ما را امر به سجده میکند و سجده هم بر صلاه و غیر صلاه و محور اصلیش صلاه است مخصوصا در صلاه فریضه توش خوابیده به چی صدق سجده کنه برخاک باشد بر سنگ باشد بر آجر باشد حالا محور اولی داریم بحث میکنیم اونکه بیشتر اگه طلا رو ‌بزارد اونجا ولی طلاپرست نیست به طلام کاری ندارد خب میخواد سجده کند رحمان میخواد سجده کنم نمیخوام تو‌دعوا نرخ تعیین کنیم این بحث بعدیست البته که ما یصدق السجود علیه چیه؟

این آیات مطلقه سجده ولو یک آیه هم باشد که امر به سجده ما داریم امر به سجده داریم قید ندارد منتهی دو قید ما استفاده میکنیم یک قید از قرآن و قیدی هم در سنت مرویه از طریق ائمه معصومین علیهم السلام از رسول الله صلوات الله علیه و بقیشو باید بحث کنیم اینم باید بحث کنیم.

قید اول وان المساجد لله مساجدی ما داریم هر انسانی مساجد دارد که اینم عرض میشود که باز به تفسیر مراجعه بفرمایید بحث میکنیم و ان المساجد که امام جواد سلام الله علیه به همین آیه درباب حد سرقت که همه دست رو نباید برید بلکه چاهار انگشت استدلال فرمودن و بسیار قوی و بسیار عرض میشود که دقیق.

و نسبت به روایات برادران سنی میگن بر هر چیز میشود سجده کرد بعضی میگن نخیر خبیث نباشد نجس هم نباشد برادران شیعه میفرماین نجس نباشد خبیث استدلال نفرمودن مثلا یه خاکیست که خیلی گند و بو و کصافط و آشغال و فلان واین خاک پاکه میکن به این میشه سجده کرده ما عرض میکنیم که و یحرم علیهم الخبائث حرام است که با خبائث و مخصوصا  در قمه صلاه و قله نماز که سجده است ما محشور و معشور باشیم ولکن بحث ما اینست که آیا غیر از طهارت و غیر از خباثت که این دوتا مستثنی هستن و هردو ازنظر قرآن به دلیل و یحرم علیهم الخبائث آیا معدنیات هم مستثناست ماکولات مستثناست ملبوسات مستثناست؟ ما در روایات متضافره ای ملبوسات و ماکولات بالفعل را داریم اما اونیکه بالفعل ملبوس نیست چی غوزه پنبه چطور یا کتان چطور؟

دوجور روایت ما داریم دو جور روایت فوقش تساقطه برمیگردیم که میگیم که اون روایتی میگد ملبوس و ماکول که ما یلبس ما یوکل الان که غوزه پنبه ملبوس نیستش که الان که این دانه های گندم که ماکول نیستش که اینو من عرض کنم آقایون نمیخوام توی دعوا نرخ تعیین کنیم اینو عرض کنم که آقایون فکر بفرمایید آیا به اون وسعتیست که برادران سنی که میگن که حتی از ابوحنیفه نقل میکنن به فضله سجده کرد که خودش باید سجده کنه یا نخیر به این ذیقیست که معدنیاتیو و اونیکه بعدا ماکول میشود و اونیکه بعدا ملبوس میشود و اونیکه قبلا ماکول و ملبوس بوده و حالا ماکول و ملبوس نیست و مثل این نمد که این ملبوس نیست قبلا پشمی بوده است که میشد اونو ملبوس کنن ولی الان ملبوس نیست هیچکسم نمیاد نمدو پاره پاره کنه بعد عرض میشود که ریسمونش کنه و عرض میشود لباس کنه در این بحث باید که از فردا انشالله که فکر کنید و برادران دقت کنن و و امرهم شوری بینهم خواهد بود مخصوصا در این مسائلی که هم عامه البلواست و هم عرض میشود که عام الابتاس.

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته