بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
اللهم صلی علی محمد و آل محمد
ظاهرا بحث حاضر آخرین بحث از مکاسب محرمه هست که بعد در عقود بحث خواهیم کرد. این بحث را شیخ انصاری عنوان فرمودند. آنچه خیلی موجب تعجب است نه کتابا و نه سنتا به عنوان ضابطه نهی راجع به مزد دادن و اجرت دادن برای عبادات نداریم.از جمله مواردی که تعیین شده است مزد گرفتن ولو عمل مسلمان محترم است و قاعده این است که مقابل عمل مباح عملی که انسان مزد بگیرد مانند ولایت بر یتیم که نفس دارد. اگرانسان میت را غسل دهد ولاکن به دستور ولی باشدکه اول واجب باشد بر ولی میت و اگر ولی میت دیگری را گفت به دیگری مزد داده بشود . و اختلافی است در این مسئله بعضا ولایت بر یتیم که دیروز مفصلا صحبت کردیم و همچنین در مبحث دعوت الالله که واجب است بر شهرمداران که گمراهان را دعوت الهی کنند آنجا هم متن اصلی کل رسالتهای الهی است که بیش از بیست آیه در قرآن کریم آمده است. (لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا)جایی است که خداوند انبیا را میاورد و این جمله مکرر شده است. ضابطه و قاعده ای که به عنوان ضابطه و قاعده ای که استثنا بکند این کار را. ضابطه ای که استثنا بخورد به صورت سلبی کتابتا و سنتا و نه شیعه و سنی اصلا نداریم . نه نفسی و نه ظاهری و نه چه. اگر مثلا کسی نماز خواند را ما بهش پول بدهیم. کسی که نماز نمیخواند بهش پول بدهیم میخواند.اگر بخواند بیشتر بهش بدهیم بیشتر میخواند. اصلا در کتاب سنت منع این مطلب را کلا نداریم. حالا تقسیم کنیم واجبات را. واجبات واجبات ایجابی هست .واجبات سلبی. واجبات سلبی واجباتی است که انسان باید انجام دهد. واجبات سلبی که تعبیر دیگر آن محرمات است. که حرام است اخذ مزد و اجرت دادن و اجرت گرفتن بر واجبات را توسعه میدهیم. یا واجبات ایجابی که انجام عمل حتمی هست یا واجبات سلبی که واجب است ترک کند چیزی را که فعل آن حرام است. که واجبات و محرمات را میگیرد. چه واجبات و چه محرماتی باشند که تعبدی هستند یا توسلی هستند. واجبات و مقدماتی که محرمه اند و یا ضلمقدمه اند. واجبات و مقدماتی که تعیینی هستند و یا تاخیری اند. واجبات و محرماتی که عینی اند و یا کفایی هستند. واجبات و محرماتی که درباب دعوتند. یا در بعد تجارتند. پزشک بودن واجب است بقال داشتن واجب است بنا داشتن واجب است. واجبات معیشتی. واجبات معیشتی دنیایی باشد ، عینی باشد یا کفایی. یا واجبات عبودیتی در بعدعبودیت نسبت به خدا باشد. که ایجابا باشد واجبات، سلبا باشد محرمات ما درباره کل واجبات داریم بحث میکنیم. واجبات عقیدتی باشد ، عملی باشد ، اخلاقی باشد. تمام آنچه را که واجب است برمکلف ایجابا فعل و ترکا که ترک واجب است که فعلش حرام است. در اینجا بحث این است که مزد دادن و مزد گرفتن حکمش چیست؟ اولا یک مربع ترسیم کنیم اینجا. احیانا مزد دادن حرام ولی گرفتن حلال و و مزد دادن حلال و گرفتن حرام . و هر دو حرام و یا حلال. و این بحثی که میکنیم این احاطه دارد در کل بحوث فقهی که در کل کتب شیعه و سنی شده. ما مختص به اون جهتی که آقایون میفرمایند نمیتونیم بکنیم. در واجبات که آقایون استدلال میفرمایند استدلالی که شیخ انصاری مکرر ذکر میفرمایند که ما اجرت بر واجبات نمیتوانیم بدهیم زیرا اکل و ایکال باطل است. من که نماز خود را میخوانم اگر کسی بیاید و صد تومان بدهد که من نماز بخوانم این صد تومان را برای چه داده ای.؟ ولی کاری که واجب است را انجام میدهم ،خوب انجام میدهم. چی دریافت کردی شما؟ شما پول را انداخته اید دور. اگر میخواهید هدیه بدهید به کسی که نماز خوندن نیست. هدیه بدهید. این آقای که سر ظهر نماز خواهد خواند و سر وقت میخواند بگویم که من شما را اجاره کردم که شما نماز را میخوانید. این هدیه است و اجاره نیست. اجاره در کجاست؟ من پولی که به شما میدهم کاری کنید که به نفع من باشد. شیخ انصاری میفرمایند در صورتی این اجاره درست است که پول و مزدی که به شما میدهم در مقابل به من چیزی برسد که حلال باشد. اما اگر کسی واجب است عملی را انجام دهد و و انجام میدهد و با پول دادن من اضافه نمیشود این پول را برای چه بدهم؟ این کار باطل است در بعد من حرام و اکل باطله است . دادنش حرام و گرفتن هم حرام است. اگر به او هدیه میکنید کاری به نماز ندارد. اگر چون مومن است پول به او میدهی که تشویق کنی او را بسم الله. اگر آدمی است مومن و میخواهی بیشتر توجه بدهی به حق و کسی کرو قرآنی کنی بسم الله و این مسلمان میشود و میاید برمحور قرآن. صحبت آنجایی است که واجب خود را واجب میداند و انجام میدهد و زیادتر هم نمیشود برای انجام این واجب به او پول دهید این کار باطل و اکل باطل است. اگر کسی نماز نمیخواند و آدم کاهل نماز است باید امر به معروف کنیم یا نه.؟ باید موعضه کنیم یا نه.؟ اگر امر به معروف کردیم و موعضه کردیم اما کاهل نمازی برطرف نشد یا کمی برطرف شد ولی اگر ما به او کمک مالی کنیم کمک طور دیگری بکنیم. اگر کمک ارزش دار به او بکنیم این تشویق میشود و آن کاری که بر او واجب است صد در صد انجام میدهد و یا اگر صد در صد انجام نمیدهد اگر پول بدهیم صد در صد انجام میدهد . اگر در راه است بیشتر در راه خواهد بود. اگر در بیراه است به راه خواهد آمد. در باب امر به معروف این را داریم. حتی امام صادق میفرماید(لعن اصلح بین …..) دونفر در امور مالی اختلاف دارند و نمیشود اینها را اصلاح کرد. اگر من بتوانم با دودینار بیشتر و یا کمتر پول بدهم و اصلاح کنم بهتر است که من یک بنده را اصلاح کنم . پس این پول مزد چی هست؟ مزد حل اختلاف است یعنی اون آقایی که پول را میگیرد گرفتن آن حلال است و دادن آن هم حلال . اگر حرام بود که امام صادق این پول را نمیداد. امام صادق بدهد دادنش حلال و گرفتنش حرام . این کمک به حرام است. دادن و گرفتن این پول حلال است زیراجریان امر به این مهم است. به شیخ انصاری عرض میکنیم چی گیر امام صادق امد؟ ایشون پول داد چیزی گیرش نیامد. آن چیزی که شما میگویید گیرش نیامد در باب ایجاب. یعنی پول را داد در مقابل چیزی گیرش نیامد. نه . در مقابل رضای خدا گیرش آمد. در مقابل اصلاح ذات که از وظائف شرعی ما هست گیرش آمد . مگر فقط باب تجرات است که چیزی گیر آدم بیاید؟ نه. در باب امر به معروف ونهی از منکر ما به هر وسیله ای که داریم(قل سبیل الله به حکمت…) به هر وسیله حلال نه حرام به وسیله مباح و هر وسیله ای ما واجب متروک را به انجام برسانیم و عمل حرامی که در آنجا انجام میدهد این را به ترک برسانیم. با پول و …. که مربوط به مراحل اخر است. اگر موعضه و امر بهمعروف و نهی از منکر و روشنی اثر نکرد آدمی که اگر بهش پول بدهیم دیگر دزدی نمیکند. اگر کسی را با دادن پول از جیب بری و دزدی باز دارد این واجب است. نمونه های بسیار زیادی هست در کل شریعت .( وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ ) خدا دارد این کار را میکند خودش. اگر تقوا پیشه کنند اهل کتاب برکات آسمان و زمین نازل میشود . این مزد است دیگر. حالا مزد را یا خدا میدهد یا بنده خدا. اگر کسی تارک واجب است یا سست است از واجب میشود. اگر کسی فعل حرام میکند من پول میدهم که فعل حرام نکند میشه. کاری که برای طرف واجب است و خودش انجام میدهد روشن است. در جایی که این پول دادنبه من نفع مادی نمیرساند اما جو را طاهر میکند. پول میدهم که این معروف انجام شود پول میدهم که این ترک شود یا معروف بهتر انجام شود. یا منکرقویتر ترک شود. این پول دادن چیزی عایدم نکرد نه اینطور نیست من پول دادم رضای خدا را جلب کنم. چون خدا میخواهد واجبات انجام شود به هروسیله ممکنه. وسیله حلال . نه اینکه شما دزدی را ترک کن اگر دزدی را ترک کردی من هم مقداری میدزدم که باشما شریک شم. نه اینطور .در کاری که جایز است. پول دادن به کسی اصلا حرام است؟ مبحث را کلی بیان میکنند. در واجبات نمیوشود شما پول بدهید. چرا؟ اکل و ایکال به باطل است. و چیزی که به شما نمیاید. مگر کسی که کاهل نماز است و یا کم نماز میخواند اگر من بهش پول بدهم او نماز بخواند چی گیرمن میاید ؟ دلیل آقایان این است دیگر؟ میگویند این اکل است چون چیزی گیر من نمیاید. شما میفرمایید اگر واجبی را انجام میدهد که واجب است انجام بدهد و چیزی گیر من نمیاید این ایکان به اکل باطل است. چون جیزی شخصا گیر من نمیاید این اعم است. این اکل به باطل نیست و ایکال به باطل نیست.چرا؟ اگر کسی با پول بهتر نماز بخواند گیر من مالی نمیاید ولی وظیفه خود را انجام میدهم که نماز بخواد.اگر پول بدهید برای عملی که فایده ندارد این باطل است. این اعم است . واجب را انجام میدهد یا انجام نمیدهد. اگر واجب را انجام نمیدهد صد درصد چیزی گیر من نمیاید. مگر اصل پول به ایکال به باطل است.؟ دلیل میخواهد. اگر پول بدهی طرف نماز خوان شود این بیشتر گیر من میاید. این اعهم نیست از نظر مادی. ولی اگر پول میدهیم و او نماز خوان میشود و آن فعل حام را ترک میکند و واجبات را بهتر انجام میدهد. این مال گیر من نیانده به فتوای شیخ انصاری این پول دادن غلط است. چون پولی گیر من نیامده. باطل در صورتی است کهشما پول بدهید وهیچی نه مادتا و نه معنوی گیرتان نیاید. ایشان میگویند اگر پولی بدهید ومزدی بدهید و در مقابل جیزی گر شما نیاید این اکل به باطل است. نه این بعضی وقتها هست و بعضی وقتها نیست. در انجایی که پولی بدهم و جنسی بگیرم این هر دو صحیح است. من که پولی به کسی بدهم یا پولی بگیرم حرام بودنش دلیل میخواهد . حلال بودن که دلیل نمیخواهد. شما حرام بودن را ثابت کنید. حرام بودن را شیخ بزرگ انصاری و دیگران اینگونه میگویند: در واجبی که طرف باید انجام دهد که اگر انجام دهد وظیفه خود را انجام داده است. ندهد خود ترک کرده است. واجبات را انجام دهد من پول بدهم که واجب را حتما انجام بدهد یا بهتر دراینجا اکل باطل است. چرا؟ میگوید من پول دادم و چیزی گیرم نیامد. چیز مادی گیرم درنیامد از آن مهمتر معنوی آمد. یعنی من جو را به وسیله زبان و به وسیله بحث و صحبت ، به وسیله نیرو و مال ، به وسیله هر چه که مر غوب برای طرف است بدهم او به طرف حق بیشتر میاید. یا اهل باطل است. المطلق و القلوب کیا هستند؟. بخشی از زکات را به المطلق و القلوب میدهیم. گرفتنش حرام است برای آنها؟ اگر حرام است چرا خدا میگوید بدهید؟ چیزی که گرفتن آن حرام است چرا به آنها میگوید بدهید؟ واجب است ذکات را به فقیر و مسکین و ….. دهد. این واجب است بدهید. آن حرام است بگیرد؟ المطلق و القلوب چی هست؟ اولا المطلق و القلوب دو بعد دارد. یک مورد را اصل گرفتن که فرع است. بعدی که اصل میگیرند اگر کسی کافر است من بهش پول بدهم که مسلمان شود این المطلق و القلوب است. المطلق و القلوب یعن الان کسی دلش به سوی حق توجه دارد. مولفه این است. نه کسی که الان کافر هست ،جنگ هم میکند ، تبلیغ هم میکند . اگر من پول به او بدهم دست از این تبلیغات و جنگ برمیدارد اینگونه است که(من یعلق القلب22:10) من یعلق القلب استغفار هم شامل میشود. المطلق القلوب کسی است که الان تعریف قلب شده و برای اینکه نزدیکتر شود. واین اکل{22:22} است. چرا ؟ مگر برای توجه کفار به اسلام باید پول داد.؟ نه باید دعوت کرد. دعوت کرد استدلا ل و منطق و موعضه و……. حق مطلب این است که نزدیک میشود به حق. نزدیکش مقام است تشکیلات از بین میمیره ، پول نگیرد از گرسنگی میمیرد. سنی است از امام جماعت دست بردارد و اگر امام جمعه شیعه شود باید برود در صف بایستد و ثنار بگیرد . این تالیف است. این تالیف اول است که از المطلق القلوب به ابزاری که اسلام گفته است. در اسلام پول و مقام و این حرفا نیست. (ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ)وقتی تمام مقدمات انجام شود والا(لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَٰكِنَّ)فایده ندارد اگر تمام این املاک را بدهیم به این افراد کسانی که سخت هستند در کفر دلشان صاف نمیشموند . پس این المطلق القلوب برخلاف این چیزی که میگویم . کسانی هستند که دلشان به اسلام نزدیک شده است و اگر بخواهد دین قبل را رها کند و به این دین بیاید برایش سنگین است. کسانی هستند که از نظر عقیدتی قبول دارند ولی موعضه را نه. کسانی که موعضعه را قبول دارند و گیر مالی دارند. اون آخرین مرحله که گیر مالی است . گیر عقلی و فکری و اجتماعی رفت. آن مرحله آخر که گیر مالی است با دادن بخشی از زکات این کسانی که تالیف قلبهایشان اسلام شده است این پول را بگیر و رسما مسلمان شو. و جز نماز خوانها و روزه گیرها میشود. در واجبات توسلیه که قصد غربت در آن شرط نیست و واجب است طرف انجام دهد بر او واجب است. در آنجا میگویند که حرام است چرا؟ آیا غربت مانع است؟ ما پول را میدهیم در مقابل چیز مادی میگیریم چیز مادی شرط نیست. پول را برای رضای خدا میدهیم. در مقابل جو طاهر منور اسلامی را درست میکنم. ما چند مرحله در اینجا داریم. اولا ضابطه اولیه: (هو الذی خلق لکم ما فالارض جمیعا) همه چیز درش هست مگر جلویش را بگیریم. دو: معلق القلوبهم کمک کردن به کسانی که نیاز مالی دارند در اصل بدینها و…..بدینارهم. سه: کل باب امر به معروف و نهی از منکر. چهار: کل باب دعوت الله. باب دعوت الله و اخذش. امر به معروف و نهی از منکرو…. جاهایی که با دادن پول و با صحبت کردن و برق مصرف کردن و با احترام کردن ، با مهمان کردن ما مردم را دعوت به حق میکنیم ، چون دعوت به حق که فقط منطق نیست. مگه همه منطق قبول دارند؟ دعوت هست. اخلاق هست. موعضه و دلیل هست. پول هست . همه چیز هست. با تمام وسائلی که حلال است و پول دور ریخته نمیشه بلکه در مقابل دادن این پول و مقابل انجام این جریان طرف به حق توجه میکند این کلا درشریعت اسلام حلال است بلکه بالاتر از حلال است. و مورد امر است. خداوند هم در دنیا وعده خیرداده و هم در آخرت. نماز بخوانید روزه بگیرید زکات بدهید دز دی نکنید.( وَلَو أَنَّ أَهلَ القُرىٰ آمَنوا وَاتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَيهِم بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ) ما تبعیت میکنیم. کاری که خدا میکنه و ما میکنه ما باید بکنیم. کاری که خدا میتواند بکند و ما نمیتوانیم این کار خدایی است. ولی کاری که خدا میکند و سنت الله است . روشی است که حق سبحان الله در تربیت بندگان مقرر فرموده است. خدا عدل میکند، عدل میکنیم. فتح میکند ، فتح میکنیم . لطف میکند ، لطف میکنیم . راست میگوید، راست میگوییم. دروغ نمیگوید ، دروغ نمیگوییم. آن کارهایی که خداوند انجام میدهد و ما انجام میدهیم (لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا) ما در تمام مراحل باید تبعیت کنیم ازسنت ربانیه. مزد وعده مزد میدهد در دنیا و آخرت. چون همه جوری نیست که انزار کافی باشد. تبشیر هم لازم هست. انزار برای کل است و تبشیر برای بعد.کسانی که منزر هستند بسم الله. هم از جهنم نجات و هم در بهشت به نعمت ها. هم سلب آنچه را که منافع با طبع است و ایجاب انچه با طبع است. خدا در دنیا و آخرت این کار را کرده است. پس این مفت خوردن . مفت خوراندن نه اکل به باطل و نه ایکال به باطل است. در باب امربه معروف و نهی از منکر و در باب سایر عبادات حتما قصد غربت درش شرط است. اینجا این بحث میاید که بحث غربت بیاید چه کنیم؟ دو بخش دارد. یک بخش ایجار عبادات استیجاری ، نماز استیجاری ، روزه استیجاری ، حج استیجاری ، زیارت استیجاری و…..که عبادتی هست. یک واجبات استیجاری است که عبادتی است و یک واجبات استیجاری که غیر عبادتی است. در واجبات استیجاری غیر عبادتیقضیه غربت{30:28}. آنجایی که قضیه غربت درکار است دو بعد دارد. یک: استیجار میکنیم که برای من برو حج این قدر میدهم. برای پدرم نماز بخون اینقدر میدهم. این قدر روزه بگیر این قدر میدهم. این که آقایان درش گیر دارند. یعنی آقایون از اول فرمودن قصد غربت نمییاید پس پول دادن یعنی چه؟ بعد بالا پایین رفتن که مطلب را درست کنند. این یک بعد. بعد دوم باب ایجارنیست. من اجاره نمیکنم کسی رو مگر اینکه دویست هزار تومان بزارم تو جیب کسی که نمازخونده. باریکلا نماز خوندی. دختر من . پسر من. و هرکسی که نماز خونده. این چرا اشکال ندارد ؟ زیرا مثلا وقتی نماز مغرب را میخواند منتظر است صد تومان بهش بدهم. این غربت نیست. کسی را که وادار میکنند بر نماز خواندن و یا به نماز بهتر خواندن قرارداد نیست. قرارداد میخواهد برای چه؟ اگر بدون قرار داد دویست بدهم بهتر است یا با قرارداد صد تومان؟ خوب این مهمتر است که. کسی که این نماز را بهتر میخواند چون بدون قرارداد میداند من شبی دویست تومان میدهم. کسی که کاهل نماز است دو بعد دارد. یک : کاهل نماز را اجاره میکنم که اگرنمازهایش را مرتب بخواند اینقدربه تو میدهم . اجاره نمیکنم هر وقت کاهل نماز نمازش را خواند به او پول میدهم. این تشویق نیست. و به ما مربوط است. زیرا اگر به او پول نمیدادم نماز نمی خواند و حالا که میدهم میخواند چون من پول میدهم بعدا هم میخواند چون به او پول میدهم . این قصد غربت که از بین میرود فقط اشکال در عبادت ایجاری نیست. در عباداتی است که چه قرارداد داشته باشد و این قدر میدهم میگویم قصد غربت نیست.{33:09}یا در عبادتی قرارداد نکرده است این فوق قرارداد است. یعنی میدانیم من یک ادمی هستم که هر وقت نماز میخوانی برای هر رکعت صد تومان میدهم. قراردادکردم برای هر رکعت چهارصد میدهم و ولی قررداد نکردم و برای هر رکعت مطمعنا چهارصد میدهم. آیا این قصد غربت دارد یا اولی. معلوم است دیگر چه فرقی میکند؟ قصد قربت اگر منافات دارد با اینکه اگر پول بدهیم میخوانم اگر پول ندهی نمیخوانم. اگر منافات دارد چه قرار داد بکنیم به قول شیخ انصاری و چه قراردادنکنی به قول ما پس این طرف بالاتر است اگر پول بیشتری داده میشه.در اینجا هر یک در دو بحث . یک بحث ، بحث کلی است. عبادتی که انسان انجام میدهد و پول میدهند چه استیجارا چه غیر استیجار. یک بحث کلی است. یک بحث جزئی است. بحث جزئی در عبادت استیجاری بین دو جریان است. یک جریان قطعیت دلالت کتاب و سنت برای اینکه در عبادت استیجاری هست. و درش شک نداریم. این را کل ادیان قبول دارند که در عبادات استیجار مالی وجود دارد. در اسلام ما چیزهایی که مسلم هست در حج استیجار هست. من نمیتونم بروم حج تا آخر عمر هم نمیتونم. برمن واجب است اگر استتاعت مالی دارم استیجار کنم کسی را که به حج برود. یا در نمازهای فوت شده عبادات استیجاری از مسلمات صددرصد است در شریعت اسلام بلکه سایر شرایع هم است . اگربه طرف پول بدهند میرود و اگرپول ندهد نمیرود. واقعیت این است که عبادت استیجاری که ملحق به عبادات استیجاری میشود عبادتی که استیجار نیست ولی برای تشریع و تغریب کسی پول میدهد . اینها از نظر قصد غربت که خدا میخواهد اشکال ندارد. ولی اگر بنده بخواهد اشکال دارد.. قصد غربت که چه پول بدهند، چه ندهند. کتک بزنند و نماز بخوانند اگر اینها را بخواهند باطل است.تمام فقهای اسلام عبادت را استیجار کرده اند. نه توسل را. نمازرا نه دولا راست شدن را. حج را نه گشتن را. اگر این عبادت است و قصد قربت شرط است به من چیزی میرسد. اما اگر ایشان نماز را میخواند دولا راست میشودو قصد غربت ندارد پول دادن حرام است.من پول دادم در مقابل عملی که نه به درد ان میخوردکه بدعت است و به ما هم چیزی نمیرسد.از هربعدی حساب کنی غلط است.در صورتی که من یک چیز را استیجار کنم برای عبادت و قصد غربت من شرط است نه او. اگر او قصد غربت نمیتواند بکند این بدعت است.این عبادت را استیجار کرد یا چیز دیگری را؟ اگر عبادت است قصد غربت میخواهد. من قصد غربت میکنم در رخت خواب شما نماز صبح بخوانید این باطل است. زیرا قصد غربت با عمل من باید بشود. اگر قصد قربت نمیشود بکند پس استیجار هم نمیشود بکند برای اینکه استیجار میکند عبادت را. من میگویم شما پول دادین به کسی که برای جدتان نماز بخواند. این که یک ساعت نماز خواند قصد غربت دارد؟ یا نمیتواند داشته باشد؟اگر قصد غربت مینواند داشته باشد که بحث دیگری است. و اگرنمیتواند قصدغربت داشته باشد این استیجار حرام است. شما استیجارکردید عملی را که عبادت نیست و این کاری که او میکند بدعت است مثل خواندن نماز با ریا است. کسی که نماز میخواند و قصد غربت ندارداین بدتر از ریا است. و این نمازی که میخواند بدعت است و پولی که شما میدهید باطل است. پس باید در اینجا قصد غربتی شرط باشد که ما میگوییم. قصد غربتی که خدا میگویدو شرط کرده است قصد غربت خدا اهم است. مثلا فردی تارک الصلاه است وبه فردی پول میدهد که نمازهای پدرم را بخوان. قصد قربت دهنده شرط است یا قصد قربت کسی که نائب هست شرط است؟ اگر برای خودم باشد هر دو شرط است. اینجا عبادت برای غیر خودم انجام میشود. بحث سوم این است که قصد غربت را انجام دادو وقتی من مردم برای من چه فایده ای دارد؟