جلسه پانصد و چهلم درس خارج فقه

وصیت

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین

محور بحثمون در وصیت آیه صدوهشتاد سوره بقره است یاایها الذین امنو كُتِبَ عَلَيۡكُمۡ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ ٱلۡمَوۡتُ إِن تَرَكَ خَيۡرًا ٱلۡوَصِيَّةُ لِلۡوَٰلِدَيۡنِ وَٱلۡأَقۡرَبِينَ بِٱلۡمَعۡرُوفِۖ حَقًّا عَلَى ٱلۡمُتَّقِينَ یه برداشت انسان میکند از آیاتی که برداشت سطحیست و بدون تعمق است اون اصلن مبنا نیست که اگر صراحتی هم دارد روی این روش اول اصلن معتبر نیست و اگر ظهوری هم دارد ظهور مستقر نیست بلکه ظهور ابتداییست قرآن کتاب نگاه کردن و دقت نکردن که نیست. گرچه روشن بیان ترین عباراتست بطور مطلق اما این روشن ترین عبارات عمیق ترین و وسیع ترین و دقیقی ترین معانی را شامل است که ما حتا در معنای ظاهر عبارت نصن یا ظاهرن باید دقت کنیم

قبل از اینکه روی این آیه بحث کنیم و جواب اعتراضاتی که نسبت به وجوب وصیت است که بعضی از برادران دیروز فرمودندو فرصت نبود که عرض کنیم جواب کل اعتراضات و سوالات رو از خود آیات ما میتوانیم به دست بیاریم. قبلن این مطلب رو باید حضور برادران عرض کنیم که خداوند نسبت به کسی که میمیرد و اموالی را إِنْ تَرَكَ خَيْرًا اموالی را که اموال اوست و حلال است یا حقوقی را که مربوط به اوست و حلال است باقی میذارد خداوند در سه بعد نظر دارد یک بعد بعد وصیت است يُوصِيكُمُ ٱللَّهُ فِيٓ أَوۡلَٰدِكُمۡۖ لِلذَّكَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَيَيۡنِۚ  و ابوین و زوجات و اخوه و اخوات و و الی اخر این قانون ارث است و هرگز کمو زیاد نمیشه این در یک بعد ، مراعات کرده است کسانی که بعد از مرگ شما ارتباط نسبی و یا سببی با شما دارند. این یک بعد

بعد دیگر به شما هم امر کرده است که وصیت کنید، که این آیه متکفله بیان مطلبه است یاایها الذین امنو كُتِبَ عَلَيۡكُمۡ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ ٱلۡمَوۡتُ إِن تَرَكَ خَيۡرًا ٱلۡوَصِيَّةُ  چون آنچه را که بعنوان ارث خداوند مقرر فمروده است دو ثلثه پس انچه را که وصیت اورو شامل خواهد شد ثلثه در دو ثلث خداوند بعنوان ضابطه و قانون ثابت مقرر فرموده است که چننیو چنان این طبقات سه گانه ارث اما در اون ثلث که شما حق دارید و خداوند به شما حق داده است چرا به شما حق داده است برای این حق داده که اون سهامی را که خداوند از برای طبقات ارث مقرر کرده بعنوان ضابطه استو قانون بعضی وقتا کسی که سهم زیادتر دارد احتیاج کمتر دارد سهم کمتر دارد احتیاج زیادتر دارد سهم برابر دارد یا احتیاج کمتر دارد و یا زیادتر دارد این تحت قانون  اصلی نمیاد این یک تبصره لازمه تبصره همین وصیته است كُتِبَ عَلَيۡكُمۡ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ ٱلۡمَوۡتُ إِن تَرَكَ خَيۡرًا ٱلۡوَصِيَّةُ  برای کیا لِلۡوَٰلِدَيۡنِ وَٱلۡأَقۡرَبِينَ بِٱلۡمَعۡرُوفِۖ  این مرحله دوم

سوم، پس یک مرحله کاری به شخص که میمیرد و ورثه اصلن ندارد این شخص بخواهد نخواهد ورثه بخواهند نخواهند این بعنوان یک ضابطه عامه لا یستثنا منها که طبقه اول چنین طبقه دوم چنین طبقه سوم چنین و نسبت ها و سببهایی که با هم اختلاف دارند خداوند مدارجی رو در سهام معین کرده کاری ندارد که میت بخواد نخواد

ورثه بخوان نخوان، بعد دوم شخصی که میمیرد إِنْ تَرَكَ خَيْرًا تو موظف هستی که وصیت کنی در اونچه را که میتوانی که ثلث دیگر باشد کمتر مانعی نداره ولی بیشتر نمیشه اون ثلث بعد از ثلثین که بر حسب نصوص آیات وصیت که وصیت را با دین در مقابل میراث قرار داده این هم بعهده شخص که میخواد بیمره

عهده سوم، عهده سوم کسانی که وارث هستند وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ  سوره نسا وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُو الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا  ابن عباس رضوان الله علیه بر حسب نقل دورول منصور میگد این آیه از آیاتیست که مسلمانان بهش عمل نکردن،‌ابن عباس نقل میکنه خیلی از آیاتو عمل نکردن این یکی از آیاته وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُو الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينُ  امره، فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ بعدم تهدید میکنه وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا

امر امر امر و مزمت مزمت مزمت بازم واجب نیست. فقهای سنی و شیعه یا به اینجا کاری ندارند یا میگن واجب نیست. ولی قرآن با تکرار این اومر و اون مزمت ها و سرزنش هایی که نسبت به این ورثه ای که توجه ندارند …

بحث میکنیم،‌خیرا برای اینکه چند جهت داره خیرن فرموده اینو عرض میکنیم به اونجا نرسیده یخورده صبر کنید شما ، پس این مرحله سوم در مثلث از هندسه اموال خداوند مقرر فرموده است حقوقی را برای کسانی که صاحب حقند . خودش بعنوان متن که عرض می شود که موارد ارثو معین فرموده و به شخصی که إِنْ تَرَكَ خَيْرًا باید وصیت کنی و مرحله سوم وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ  اینجا مال وارثاست .

قسمتی مال مورث است که آیه وصیت قسمتی مال وارث هاست قسمتی هم نه وارث نه مورث کسی دیگه خداوند بعنوان ضابطه حکم ارث را و سهام را مقرر کرده وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُو الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينُ  آقا نوه شماست . وصیتم نکردید حالا هرجور مقصرن قصورن نوه شماست وصیتم نکردید گرسنه است نه خانه دارد نه لانه دارد نه لباس دراد هیچی ندارد ولکن میلیونها به فرزندان شما رسیده یکی از فرزنداتون مرده نوه هایی گذاشته ده پونزده تا که اینها گرسنه اند خب این اولو القربان یا یتاما،‌یتامایی که بی پدرانی هستند گرسنگانی هستند در محل مطلع شدند که فلان شخص مرده انقدم مال گذاشته شما ورثه دارین تقسیم میکنین یتاما حاضر میشن ، ولمساکین نه یتیم است نه اولو قرباست و مسکینه فقیره ندارد عرض کردم این سه دسته ای که مستعضف مالی هستند هرسه دسته رو آیه شامله  وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُو الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ

خطاب ورثه است به چه چیزی اگر شما وارث نیستید برید پی کارتون خدا برا شما مقرر ، نخیر فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا  حرف خوب باشون بزنید بگید ببخشید کمه ما نیازمندیم احتیاج داریم خیلی معذرت میخوایم اگرم هیچی ندارید باید یه چیزی بدین یه چیزی به این کسانی که امدند و چشم داشت دارند واجبست بدین پس وجوب در سه بعد نسبت به ماترک مقرره

این ماترک البته بحث میکنیم حالا نسبت به اونچه را که انسان میگذارد و می رود در سه بعد خداوند الزام فرموده است یا بعنوان قانون ارث کلن یا بعنوان موصی إِذَا حَضَرَ  الموت یا بعنوان خود ورثه بلخره در این سه بعد خداوند مراعات کرده است کسانی که مستمندند نیازمندن توقع دارند چشم داشت دارند دسته اول باشند دوم باشند سوم باشند کم دارند چه دارند اینارو مراعات کرده

حالا این آیه وصیت ، در آیه وصیت هم آیه ایست که درست بهش عمل نشده، در یانجا البته ما روایاتی داریم که نسختها آیاتول میراث روایات درایم آیات میراث که در سوره نسا است بعضی روایات دارد که نسختها آیات المیراث اولن نسخو معنی کنیم یخورده نمیخوام توجیه کنیم توجیهم نشد نشد اگر روایاتی ولو صدها روایت باشد برخلاف نص یا ظاهر مستقر قرآن خب قبول نمیکنیم ولکن اگه بتونیم توجیه کنیم توجهی که قابل قبول باشد میکنیم نسخ یعنی چه نسخ یعنی حکم فعلی اونچه را قبلن بوده است عوض کرده

اطلاق را تغییر کرده مقید را مطلق کرده، عام را تخصیص داده خاص را تعمیم داده یا کلن حکمو برداشته گذاشته همش اینها نسخه بر اساس روایات و درستم هست از نظر لغوی هم درسته نسخ یعنی اونچه را قبلن بوده است اونطور نماند ، جوری دیگر شود یا صددرصد صدردصد که ما نداریم در قرآن در قرآن نسخ صددرصد نداریم پیداکنید شما حالا یا نسخ صددرصد است که اضالتو ما کان به طور مطلقست این یجور نسخه ،‌ نسخ صددرصده یه مرتبه نخیر قبلن به طور عام حکمی بوده ما در تغییرو تخصیص نمیگیم ها چون تغییرو تخصیص فرقش با نسخ اینه اگر مطلقی داریم و مراد از مطلق مقیدست اما اینجا بیان نفرموده جای دیگر بیان کرده قبل از رسیدن زمان عمل البته قبل از رسیدن زمان عمل مطلقی رو گفت بعد قید زد اینجا تغییر میگه چی میگد مراد از مطلق این قیدست .

یا عامی را گفت بعد این عام رو تخصیص کرد قبل از اینکه زمان عمل بگذرهاینجا این مخصص بیانگر مراد از عامه اینجا که ما بحث نمیکنیم ما بحثمون جای دیگست میخوایم بگیم اگر قبلن مطلقی رافرمود و مطلق مراد بود در بعد حکم این مطلق صددرصد مراد بود ، مراد بود و بعدن تغییر بعنوان نسخه میگه این قید را من می آورم این نسخ شد یعنی این حکمی که تمام موارد شامل بود این چند مورد رو الان من نسخ میکنم این نسخ عنوان بعدیست عنوان کلی نیست این مطلق

به عکس مقید،‌اگر قبلن حکمی مقید به قیدی بود و بعدن مطلقی که نص در اطلاق است یا ظهور مستقر در اطلاق دارد امد اون قید را برداشت و توسعه داد نسبت به تمام افراد باز نسخه پس قبلن مقید مطلق ناسخش قبلن مطلق قید ناسخش قبلن عام مخصص ناسخ قبلن خاص عرض می شود که عام ناسخ این چار جور نسخ ما داریم جور پنجم اینست که نیخر اونچه قبلن بوده است هرچه بوده کلن از بین بره عام بوده کل عام خاص بوده کل خاص مطلق بوده کل مقید مقید بوده کل مقید اینها در صورتی که نسخ صددرصد باشه

در روایات ما همون معنای لغوی نسخ را ائمه علیه سلام گرفتند نسختها آیت المیراث چجور نسختها،‌ ما سوال میکنیم اگر مراد از نسختها نسخ اصولیست که آیه میراث که میراث رو واجب کرده است وصیت رو از وجوب انداخته است یا وصیت رو حرام کرده چون احتماله دیگه آیه وصیت رو از وجوب انداخت هاست اگر اینو میخواد بگید برخلاف نص هردو آیه است هم آیه وصیت و هم آیه ارث چنین نسخی را که شما در اصول میگید قبول نمیکند

و اگر مراد تخصیص بسم الله با شرطی تخصیصه ملاحظه کنید این آیه ، كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ  این سه حالت داره، مفصل تر از اونچه را که در تفسیر ما نوشتیم البته از خود مطالب در میاد ولکن تدوین بیشتر ، این که کتب علیکم اولن کتب در کل قرآن تکوینن و تشریعن بالاتر از وجوب عادیست اینو صحبت میکنیم این بحث اول که کتب در کل قرآن چه کتب تکوینی باشد چه کتب الله كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي ۚ  قابل تخصیص بود قابل استیصال نیست چه کتب تکوینی باشد و چه کتب تشریحی باشد این اصلن قابل استثنا یک دونه نیست از بین برو نیست این نوشته شد مثل اینکه در یک مجلسی داریم پول جمع میکنیم شما اینقدر قول دادید شما اینقدر قول میگن بر شما هم نوشته شد اینو دیگه نمیشه عوض کرد نوشته شد دیگه نمیشه پاکش کرد

حالا کتب در کل قرآن که به لغت قرآنم ما نیازمندیم در کل قرآن اگر کتابت کتب کتب در تکوین استعمال شده این تکوین خیلی قویست تکوینیست که ان کان از بین نمیره چون بعضی از کائنات خداوند تکوین میکنه و از بین میره این کتب نیست کتابت تکوینی نیست این مدتی هست بعد از بین میره این کتب نیست کتابت تکوینی نیست بعد از مدتی از بین میره ولکن بعضی از تکیونات است که خدا تکوین میکند و این از بین برو نیست این تکوین عمیق مستمره است و در باب تشریعم اینطوره در باب تشریع گاه فرض است وجب در قرآن نداریم لفظ فرض درایم امر داریم نهی درایم ولکن بعضی وقتا بجای اینکه بگن فرض چون فرض وجوب بالاتر از وجوبه ما یک وجوب داریم حتمیته یک وجوب بالاتر فرض دلالت از فرض بالاتر از فرض که پله سوم است در هندسه وجوب این ازش تعبیر به کتب میشه در قرآن شریف در کل آیات مقدساتی که لفظ کتبه داره حالا مراجعه میکنیم این مرحله سوم وجوب که قابل نسخ قابل عوض شدن قابل ترک شدن قابل این حرفا اصلن نیست

حالا اینو بعد صحبت میکنیم ببینید در این آیه كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ  این وصیت واجبه، آیه کی نازل شده ، خب دو احتماله یه احتمال اینست که این آیه قبل از آیات میراث نازل شده،  احتمال دوم اینست که نخیر بعد از آیات میراث سومی اینست که با هم نازل شده ، سه احتمال دیگه روی آیه که ننوشته که من قبل از اون یا بعد از اون یا با او سه احتمال در کاره

در هر سه احتمال این حرفی که گفته میشود که این آیه منسوخ است به آیات میراث این در هر سه بعد غلط است . حالا سه بعد چجور یه مرتبه چون ترتیب آیات در قرآن موجود این ترتیب تالیف غیر از ترتیب نزول است . احتمال اینست که این کتب علیکم با آیات میراث با هم نازل شده قبل از وصول مقام بیان،‌ قبل از وصول مقام بیان که ناسخو منسوخ معنا نخواهد داشت اخه نمیشه ناسخو منسوخ با هم یجا ذکر بشه

اولن منسوخ رو بگه بعد بلافاصله ناسخو بگه خب چرا گفت تناقض گفته اگر دو مطلب را در یک زمان فرمودند و در فاصله این دو مطلب و این دو حکم زمان عمل نبوده و نمیشده باشه این دوتا با هم نمیتونه منافات داشته باشه نمیشه تناسخ باشه این یه احتمال که این آیه وصیت با آیات میراث که در سوره نساعه ،‌و این آیه وصیت که در سوره عرض می شود که بقرست هردو مدنیند و هردو با هم نازل شدن پس در اینجا تناسخی معنا نخواهد داشت

این بعد اول ،‌احتمالاتو عرض میکنیم ،‌بعد دوم، بعد دوم اینست که نخیر آیه وصیت بعد از آیات ارث آمده،‌آیات وصیت مقادیر وصیت را در مراحل مختلف سببن و نسبن ذکر فرموده است و بعدن آیه وصیت امده ، درست است در آیات ارث توصونبها ،‌یوصین بها ،‌ یوصا بها هست اگر از این اینها وجوب وصیتو نفهمیدید حرفی نداریم نفهمیدید ولکن اگر چنانچه آیه وصیت بعد از آیات ارث آمده چطور میشه اگر آیات ارث همه رو میگرفت آیات وصیت نمیگیه ؟

نخیر هم ارث است هم وصیت همونطوری که ارث به طور قانونی لازم است وصیت هم لازم است نمیشد وصیت نسبت به همه مال لازم باشد ارثم همه مال نخیر،‌باید مال بخش شه چون ماترک اگر کل ماترک وصیت است ارث چیه، اگر ماترک ارث است وصیت چیه پس بخشی باید ارث باشد بخشی وصیت

اونچه را که از لمهات قرآن میفهمیم و از نصوص روایات اینست که وصیت در ثلث است و ارث در دو ثلث دیگره، بنابراین در اینجا آیات وصیت که بعدن آیه وصیت آیه وصیت که روی این احتمال دوم بعدن نازل شده است این آیه وصیت عرض می شود که یا باید بگیم که ناسخ آیات ارث است که اگر از آیات ارث یوصون بها توصون بها یوصی بها وجوب وصیت نفهمیم از آیه وصیت وجوب وصیت رو ما میفهمیم

این مرحله بعدی، پس نمیشه آیه وصیت منسوخه باشه چون بعد نازل شده احتمال سوم که اقایون روش زیاد چیز میکنند که نخیر آیه وصیت قبلن نازل شده رو این دارن تکیه میکنند برای اینکه میخوان بگن آیه وصیت چون قبلن نازل شده آیات ارث بعدن نسخش کرده اینو میخوایم بحث کنیم اگر چنانچه آیه وصیت قبلن نازل شده قبلن نازل شده چی فرمود فرمود وجوب وصیته یا نه بله فرض کنید ارثم نیومده بحث سر اینه قبل از اینکه آیات ارث بیاد و مقررات ارث را در عهد مدنی تعیین بفرماید خداوند عرض می شود که که آیه وصیت رو فرموده است در سوره بقره 2031 در مدینه منوره هست بر حسب ظاهر بنابراین بگیم که این آیه رو آیات ارث نسخ کرده

چون این قبله اون بعده، و بینش زمان عمله، یعنی مدتی مسلمونها واجب بود وصیت کنند چون ارث نبود وصیت در چی بکنند در این مال اگر این مالو وصیت نکنند به کی میرسه باید به کسی برسه یا نه پس باید وصیت کنند کل مال رو کل ماترکش رو چون هنوز ارث نیامده دیگه بر فرض اینکه در احتمال سوم هنوز آیات ارث نیومده واجبست که این مال حدر نرود و چپو نکنند و چه نشود واجبست که وصیت کند برای والدین و اقربین عرض می شود که بِالْمَعْرُوفِ ۖ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ  این قبلن بود

خب آیه ارث چی از بین برد ،‌آیا آیات ارث وصیتو از بین برد نخیر شیش مرتبه وصیت در اینجا تکرار شده یا آیات ارث اصل وصیت رو از بین نبرد وجوب رو از بین برد میگیم چرا چرا، ببینید آیات ارث آیا میگن که وصیت واجب نیست یا واجبست بگین هیچکدوم فوقش اینه ببینید یا میگید که مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ توصونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ یا یوصون بِهَا أَوْ دَيْنٍ  یا اینکه میگد این وصیت واجبست که بحثی نداریم که همونیست که آیه وصیت میگه

یا میگد که نخیر این وصیت حرامه چرا چون یوصون توصونست پس یا سوم میگن نخیر این توصون این مستحب است قبلن که آیه وصیت واجب کرده این توصون یوصون یوصی یوصا این مستحبه و اون وجوب از بین میبره از کجا مستحبه شما نه وجوب به دست میارید نه استحباب ظاهر مطلب که وجوبه، توصون فعله بعد از وصیتی که شما وصیت میکنید یا یوصا بها ، ظاهر فل اینست که عاکز از امره ما صرف نظر میکنیم میگیم دلالت ندارد نه بر وجوب و نه بر استحباب اگر دلالت ندارد در نظر وجوب در نظر استحباب پس این آیه ارث که درش وصیت شش بار تکرار کرده چطو از بین میبرد وجوب وصیت رو چرا؟

در صورتی از بین میبرد وجوب وصیت که آیات وصیت وجوب وصیت را از بین ببرد . وجوبو از بین نبرده دلالات ندارد نه بر وجوب نه بر استحباب بسم الله حالا که نه دلالت دارد بر وجوب ما که میگیم دلالت دارد بر وجوب اگر دلالت ندارد نه در وجوب و نه در استحباب ناسخ باید نسخ باشه،‌ بعد آیه یوصون بها توصون بها نص در استحباب وصیت بشه، نص که نیست.

ظاهرم نیست، بلکه ما عقیدمون اینست که ظاهرست در وجوب وصیت چون ناسخ باید نسخ باشد تا نسخ منسوخ را از بین ببرد یا بعدن یا کلن پس در اینجا آیه وصیت چطور میتاند ناسخ باشد آیه ارث آیات ارث چطور میتونند ناسخ باشند بر آیه وصیت و روایاتی که

روایاتی که مختلف نقل شده مثلن لا وصیت الا وارث روایت داریم ، لا وصیت لوارث این لا وصیت لوارث رو ما درست ببینید مقابل آیه وصیته ، وارث وصیت نداره اینجا داره که آیه واجب میکند که برای وارث والدینم وارثن دیگه والدین به نحو خاص و اقربین به نحو عام اینها وارثند چطور لا وصیت الا وارث اگر چنانچه معنا کنیم بسم الله اگه نتونستیم اینو که میتونیم بگیم این دروغه و این جعل شده و یا روایات دیگر که میگد نسختها آیت المیراث نسختها یعنی چی ،‌ببینید بر فرض این مطلب که آیه وصیت قبلن نازل شده شامل همه مال هست یا نه ؟ بله پس مطلقه دیگه عامه

کتب، عرض می شود که إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ  وصیت در چی،‌در خیر در چقدش کلش اگه قبلن نازل شده اگر قبلن نازل دشه است و بعد از زمان بعد از گذشت زمان عمل آیات وصیت نازل شده پس قبلن آیه مطلقست و عامست یعنی واجبست که شما که خیری را میگذارید وصیت کنید للوالدین والاقربین درست ،‌خب آیات چیکار کرد آیات ارث تخصیص زد تفویض زد آیات ارث میگد که لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ  و چه و چه و چه تخصیص زد ،‌ آیات ارث ولاسیما با وجود لفظ وصیت شش مرتبه در آیات ارث شش مرتبه مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍأَوْ دَيْنٍ

یعنی چی یعنی کل ماترک تقسیم نمیشود بلکه دین و یا وصیت مستثنا میشه اگر دین و وصیت به نص آیات میراث استثنا میشود پس چطو میگید آیات میراث نسخ میکند آیه وصیت رو، اصلش جواز وصیتو نسخ میکند چرا ؟‌وصیت اینجا داره وجوب وصیتو نسخ میکندن چرا ؟ مگر آیات میراث وجوب وصیت را که قبلن بود از بین میبره تایید داره میکنه تایید میکند استمرار وصیت رو و کاری آیات ارث میکند با این مبنای سوم و احتمال سوم اینست که میگد که اینجور نیست که شما این کل ماترک رو وصیت کنید برای والدینو اقربینو که و که نخیر بلکه بخشی را خداوند بعنوان ضابطه مقرر کرده که این بخش باید که به ارث برسه کو تناسخ

روایاتی که میگد نسختها ،‌نسختها یعنی قیدتها یعنی در بعضی گفته نه در بعض بله در بعضی که نه بیشتر از ثلث نه در بعضی که بعله دو ثلث دیگر بعله پس کجاش اینجا ناسخیت در چند بعد از ابعاد ما این مطلب رو کاملن از آیات وصیت و ارث میفهمیم که وصیت در ثلث،‌حداقل دیگه وصیت بعد از نزول آیات میراث وصیت بر ثلث عرض می شود که واجبست .

ما کاری به ثلثو دو ثلث نداریم که مقداری ،‌ببینید این آیات آیه وصیت کلو میگه ، ولی آیات ارث بعضو میگه در کل نه چون مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍأَوْ دَيْنٍ  پس کل نمیگه بعضو میگه خب حالا که بعضو میگه پس در اون بعضی که ارث است آیه وصیت تخصیص خورد بعض دیگه چی؟ پس وجوب از کجا از بین رفت اصل وصیت که محفوظه چون آیات ارث وصیتو داره وجوب وصیتم در یک بعد نسخ که حرام شد در بعد دیگر نه

در اون بعدی که وجوب وصیت نسخ شد در اون قسمت دومست که ارث میرسه در بعد اول که مانده است اینست که آیه عرض می شود که وصیت گفتش که کتب علیکم این مرحله اولا. حالا شما الملجمو به من بدید اینجا بود عرض می شود که …

لا وصیتن لوارث درست مقابل آیه وصیته برای اینکه آیه وصیت میگد برای وارث وصیت واجبست و لا وصیتن لوارث میگه برای وارث نیست. درست مقابله دیگه تناقض در کاره

نمیتونه نقض کنه باید بزاریمش کنار. خب اونارو میگن که بعله نسخ کرده یا سنی میشن که اون جور دیگه میگن یا شیعه میشن و چون توجه به آیه نمیکنند مثل آقای کاظمی مرحوم کاظمی میگد که بله وجوب استو این حرفا ولیکن چون شهرت عظیمه بر خلافشه قابل قبول نیست من اشاره گذاشتم ببینید بعله در باب کتب ما کلمه کلمه میخوایم بحث کنیم ببینید سوالاتی که دیرو عرض کردم من تکرار میکنم ممکنه به فردا برسه ببینید کتب علیکم ، فعلن از باب اصل موضوع عرض میکنم کتب علیکم ، کم کین، کم کل مکلفین دیگه کل رجالن و نساعن  نمیگفت کم مذکر فقط رجالو نه آقا ،‌ یا ایهاالذین امنو فقط رجالند نه دیگه،‌یا ایها الذین نمیشه گفت یا ایها الذین امنو و یا ایها لذین لا امنه،‌ اینکه نیست. یا ایها الذین امنو به حساب خودش و به حساب اینکه تکلیف عامه است شامل رجالو نسا نمیشه پس …

همش ارث شاهده مگه خداوند مرشد نیست. بله، کتب علیکم پس کم کل مکلفینند مکلفین ندارد که غیر مکلف که این کتب علیکم که نیست چی عرض کنیم بله،‌نسبت به لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ  اگه یکیشم دیوانه باشه مکلف نیست ولاکن لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ  ولاکن کم در اینجا مخاطب کل مکلفین است .

إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ  إِنْ تَرَكَ خَيْرًا  که باید بحث کنیم. إِنْ تَرَكَ خَيْرًا ، چرا خیرن میفرمود. مالن نفرمود حقن نفرمود شیعن نفرمود خیرن حساب داره قیودی هست که با لفظ خیرن اون قیود بیان شده و اگر لفظ خیرن نبود مالم بود کافی نبود مال که حقو نمیگیره که مالو نمیگره اگرم ماله مالی فلانی دزدیده به اختیار خودشه مال اونه ان ترک مال پس این مالی که دزدیده این باید عرض می شود که وصیت کنه یا اینکه چی بشه نه خیرن، خیرن حساب داره اونچه که خیر است و ابعاد گوناگونی دارد خیرن که از خود خیرن و در ضمن آیه ما این مطلبو می فهمیم .

خب يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى  مگه مومنین نیست صبحکم الله والخیر ببینید حالا يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ  چون ایمان مراحل داره دیگه وَأَنْتُمْ سُكَارَىٰ عرق میخورد مومنم بود. منافات نداره که . پس ..

کی میگه، از اول نخیر، این که قبول نداریم که … همه ادیان اصلن نمیهش حرام نکند اصلن چون فرودگاه عرض می شود که شرایع چیه عقله اگه عقل نباشد شرایع این خودش یه بحثیست که البته باید بازم بشه ببینید کتب علیکم كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ ۖ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ  در اینجا چند وجوب ما از عرض می شود که عمل وصیت میفهمیم یک، کتب،‌دو علیکم تحمل این بر عهده ،  خب سه عرض می شود که بالمعروف معروف واجبه یانه در مقابل معروف چیه منکر چهار حق است ،‌پنجم علی المتقین ششم آیات ارث که وصیت داره آیات ارث که وصیت داره هفتم، وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُو الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينُ  که وصیتم نکردید ولی اینکه مبادا وصیت نکرده باشید بلکه کسانی که مستضعفن و نیازمندندو چشم داشت دارند به اونهام باید برسه.

چون در مقابل متقین باقین هستند یعنی تجاوز کاران بر پرهیزگاران این حقست که پرهیزکار این حق رو انجام نده از پرهیزکاری مطلق میوفته اما اگر کسی تاقی باشه اون دو بعدیه اگر کسی با تقواست وصیت نکرد یک گناهه اگر کسی تاقیست و وصیت نکرد دو گناه یک گناه تقیان کلی و یک گناه ترک وصیت پس حقاً علی المتقین به این حسابه

خب حالا، بله، چرا؟ یا ایها الذین امنو چون امنو بعضیا متقینند بعضیا غیر متقینند دیگه خب حالا، ببینید این کتب که مو لا درزش نمیره بر حسب آیاتی که ما مشاهده میکنیم از نظر تکوینو از نظر تشریح توضیحاتی که اینجا لازمست مقداری عرض میکنم تا وقت داریم بعد تتمه رو بحث میکنیم فردا ، کتب علیکم كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ  چرا احدکم فرمود ؟‌

چون موت مگه دسته جمعیه، موت یکی یکی دوتا دوتا میبرند دیگه پس باید احدکم اگه میفرمود اذا حضرکم غلطه ، چون اذا حضرکم الموت کیه اون وقتیست که وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ  که همه می میرند اینو که نمیخواد بگه عالم تکلیفه ،‌در عالم تکلیف کم کم می میرند با هم که نمیمیرند اذا حضر الموت ، حضور موت چیه ؟‌

حضور موت خب چند جوره،‌ یه مرتبه احتمال مرگ خب انسان در هر حالی احتمال مرگمیده پس اذا نمیخواد کتب علیکم اذا ترک خیرا بالوصیه چون در هر حالی انسان احتمال موتو میده ولو احتمال هیچکدومه بنابراین این مراد نیست مرادم اون نیستش که حالا ادم در حال اهتزاعه اگر آدم در حال اهتزاع است کسی چیزی نمیفهمه که در حال جون کندن چیزی میفهمه

نه اصلن این کتب چی چی کتب کتب بر اجر اگر بر آجر دیوار کتب معنا دارد که تکلیفیه بر کسی که در حال سکرات که هیچی نمیتونه بفهمه اگرم بتونه بفهمه نمیتونه کاری انجام بده بگه ،‌مثلا بنویسه و این حرفا این که نیست اونم که نیست .

خب جایی که انسان یقین دارد یه ساعت دیگه میمیره چی یقین داره کی یقین داره که انسان عرض کردم کسانی هستند که یقینن این باید بیمیره اما مونده بیست ساله زندست زنش که نصف خودش عمرش بود هیچیش نبود مرد بنابراین یقین دارند میمیرم یه ساعت بعد دو ساعت بعد این حرفا نیست اونی که میشه گفت اینست که امارات موت است یعنی شواهد موت موجوده یعنی این انسان در یه وضعی قرار گرفته که بعله امکان مرگ درش زیاده این حضرست.

چون حضور موت دو جوره یک حضور صددرصد مرگه مرده است . یک حضور در حالت اهدار این نمیشه چون اگه مرده وصیت کنه بعد از مرگ نفرمود که اذا وقع الموت چون ببینید حضور موت یه مرتبه وقوع موته و تحقق موته خب این که بعد از مرگ که این وصیت نمیشه یه مرتبه است در حالت موته بین الدنیا و البرزخه دراین حالتم که این ادراکی و اراده ای و فهمی و حالتی برای وصیت نداره

پس مرحله قبله، مرحله یعنی ضلع اول مثلث حضر الموته، ضلع اول مثلث حضر الموت یعنی یک حالتی یک وضعی دست داده است که ظاهرن مرگه حالا اگر مرگ نشد نشه ظاهرن مرگه چون ظاهرن مرگست بنابراین برا اینکه اگر مرد بلاوصیت نمانه و بلا تکلیف نماند اموالش مخصوصن اگر این آیه وصیت قبل از آیات ارثه که ظاهرنم اینه که همه اموال هدر میره هرکس بیاد هرچی میخواد بلند میکنه نخیر ، این باید حتمن این کارو انجام بده و این جا ما حضور موت رو تنها این میتونیم بگیم نه اینکه احتمال مرگ نه اینکه بعد از مرگ نه در حال اهتزاد بلکه مرحله رابعه یعنی این مربع این ضلع عرض می شود که ما قبلل اهتزار و ما قبلل الموتو ما میتونیم بگیریم

مرگ حاضر شده داره مرگ رو به چشم خودش میبینه ولی میفهمد ولی میفهمد صحبت میکند میتواند بنویسید می تواند بنویساند در این حالت و الا کتب یعنی چه،‌کتب یعنی خداوند واجب کرده است برای کسی که حضر الموت این ادمی که حضر الموت یعنی نمرده در حال اهتزار نیست بلکه در گیرو دار مرگست ولی میتواند چاره ای بیندیشد برای امار خودش در اینجاست که میشود گفت چه؟‌کتب ،‌کتب صحیح است در اینجا

خب اذا حضر ،‌حالا سوال چرا تغییر شد این وجوب به حضور الموت، جواب‌ اگر که این وجوب کلن باشه انسان از اول که مکلفه دائمی وصیت کنه چون فکرم عوض میشه دیگه دائمن مرتب همونجور که ناهار میخوره هی وصیت هی وصیت هی وصیت اینکه نمیشه که اولن ،‌ثانین وصیت برای بعداز مرگه این که امارات مرگ درش نیست اگر انسان بخواد مسافرت کنه از یه سال قبل باید که آماده باشه مثل تعطیل کنه و یه سال قبل ،‌نه یه روز قبل دو روز قبل چند ساعت قبل این درسته ولکن میخواد مسافرت کنه این همینطور یکسال چند ماه قبل بیاد خودشو از همه کارها معطل کنهاین که غلطه کذلک وصیت برا چیه وصیت برای ما بعدل موته

مادامه که انسان زنده استو داره زندگی میکنه امارات موت نیست خب در مال خودش داره تصرف میکنه وصیت چی ،‌وصیت مال ما بعدل موته ولذا این وصیت چون مربوطست به تنظیم کسانی که استحقاق دارند از این مال لما بعدل موت و ان ترکم گفته بنابراین این در حالیست که دیگه میخواد خدافظی کنه در حالی که حالت خدافظی کردن است و میتواند که وصیت کند در اینجا واجبست وصیت کند که این مال در بعد قبل از میراث از بین نرد در بعد بعد از میراثم عده ای محروم نمانند .

آیه نازل شد و دو ثلث را بر حسب نصوص روایات و تلمیهات آیات میفهمیم که بلخره یه بخشی یک بخشی مربوطست به ورثه بخش دیگر مربوط به شماست شما باید از اون بخشی که از ماترکتون مربوط به خودتون است از این بخش استفاده تبصره ای بکنید اگر این فرزند کم داره این زیاد داره این احتیاج بیشتر داره این چنین شما از این مقداریکه میتونید وصیت کنید بگید برای فلانی اینقدر فلان فرزندم که این میخواد از علمای علوم قرآن بشه همه تفسیرها رو در اختیار او من اینکارو کردم همه تفسیرهارو در اختیار او بذارید مثلن یا فلان فرزندم که فلان کار خیرو داره انجام میده و نمیتونه دنبال تجارت بره فلان مقدار از ثلث من اینها جبران اون کمبود ها و نقصان هاییست کهاز نظر تبصری باید انجام بشه کمااینکه 3911 اون هم مرحله ای عرض می شود که سومه

حالا در اینجا إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا  اگر هیچی نداشته چی وصیت بکنه، هیچی ندشته یه ادمیست که هیچی مال نداشته ورثه هم هیچی خب مدیون هست نماز روزه هم مثلن حجم نرفته و این آدم مستفی شده حج نرفته و مال از بین رفت چی وصیت کنه وصیت به حج کنه از مال کی وصیت به نماز روزه رو که قبول نداریم ما ، وصیت به دین که خب نداره آخه وصیت به هیچی ، وصیت که باید کرد این باید صحبت کنیم ما این مطلب رو در نظر بگیرید آقایون این باید که روش بحث بشه

این وصیت که واجبست داریم بحث میکنیم آیا واجبست که من وصیت کنم دین مرابدهید نه،‌دین خودم باید بدم ،‌و اگر نتوانستم باید معلوم باشد که من این مال را بدهکارم وصیت نمیخواد معلوم باشد که این مالو بدهکارم یادداشت کنم که ورثه همونطوری که من بع وصیتن هست او دینه هم هست دیگه وصیت چه وصیت بکنید چه نکنید دین باید از اصل مال بره و وصیت همه از ثلث ماله

و اگر انسان فرض کنید که نمازو روزه واجبات صومو صلات رو انجام نداده مقدرای بر عهدش هست یکی از آیاتی که میتونیم استفاده کنیم که وصیت کردن غلطه و غلط تر وصیت نکردن همینه چرا؟ برای اینکه كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ  برا چی؟ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ  تمام شد

بعد چی ؟ نماز نخوندم خب نخوندی میخواستی بخونی روزه نگرفتم خب میخواستی بگیری حج نرفتم خب میخواستی بری ، اون وصیت که راجبه اینه وصیت واجب 4106 روی این آیه آقایون دقت کنید ما باز صحبت داریم انشالله