پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه ششصد و چهل و سوم درس خارج فقه

طلاق

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله طاهرین

 آیات طلاق دو بخش است و مجموعه این دو بخش چهارده آیه است در سراسر قرآن شریف یک بخشش دو سه آیه است که خطاب به رسول الله صل الله علیه و آله وسلم است که میفرماید اگر این زنهارو طلاق بدین چه میشود چنان میشود چنانکه یک حکمی از عامه اسلامی درش بخش دوم که احکام گوناگون طلاق است در ابعاد مختلف مربوط است به کل مسلمونها در طول تاریخ اسلام.

آیات طلاق کلا در سه سوره قرآن وجود است. در سوره بقره آیه دویستو بیستو هفت دویستو بیستو هشت دویستو بیستو نه دویستو سی دویستو سیو یک دویستو سیو دو دویستو سیو شیش دویستو سیو هفت دویستو چلو یک که اکثر در سوره بقرست آقایون قرآن داشته باشید .

و بعد در سوره مبارکه احزاب آیه چهلو نه، و بعد در سوره مبارکه طلاق که حدود نیمی از آیات مبارکات سوره طلاق مربوطست به طلاق از آیه یک شروع میشه. ما این سه سوره را که متضمن آیات طلاق است به ترتیب طبیعی باب طلاق بایستی بحث کنیم چه آنچه را که در فرقان نوشته ایم یا ننوشته ایم و آنچه را که تبصره آمده است و یا ما روی سه این رشته یعنی سه رشته که متضمن آیات طلاق است بایستی بحث کنیم.

این است که در قرآن شریف اگر برای سوره مقرر میگردد این یک حساب خاصی داره حساب خاص دارد که خود نام گذاری در مثلثی قرآن شریف روی حساب عمیق و دقیق وحی است ضلع اول مثلث وحی عبارتست از خود آیات خود مفردات آیات هنگامی که مناسباتی نجومن متفرقه نازل گردیده است حساب شده است حساب خالص شده

ضلع دوم ترتیب تالیفی آیات مقدسات قرآن است که معنای دومی و معنای استمراری از برای آیات میفهمانه

بودن فلان آیه قبل از فلان آیه و بعد از فلان آیه معنای اضافی میدهد که اگر قبلو بعد در کار نباشد و اکتفاع به جریان نزول باشد معنای یک بعدیست . اما قرآن شریف حداقل معانی دو بعدی را از آیات مقدسات در نظر دارد بعد اول بعد نزولی و بعد دوم بعد تالیفی ما ظاهرو داریم بحث میکنیم نه اشارات لطایفو علایم

بعد اول بعد نزولی که در بیست دوسال رسالت و بعثت رسول الله صل الله علیه و آله وصلم  آیاتی که به مناسبات واقعیه یا مناسبات بر مبنای سوال های گوناگون نازل میشده است بعد اول تکلیف را بیانگرست قطعا بدون کمو زیاد

ولکن چون این آیات مقدسات قرآن شریف تنها مربوط به بیستو سه سال زمان حیات رسول الله صل الله علیه و آله وصلم نبوده بلکه استمرار دارد الی یوم القیامه معنای دومی را هم خداوند مقرر فرموده است در بعد تالیف

که فلان آیه بعد از فلان آیه قبل از فلان آیه در ضمن فلان مطلب باشه این مطلب دوم را میفهمانه، این ضلع دوم از عنایت قرآن شریف که ضلع حلول باشد

مرحله سوم نامهای سوره های قرآن شریفه اگر سورة الحمد و سورة‌الفاتحه و ام الکتاب و اسال القران و چه است تمام اینها به حساب معناست. این اسما بیانگر خصوصیاتیست که در این سوره ها است اگر سورة‌الفیل سورة الفیل است  حساب داره سورة البقره حساب دارد ، سورة‌النسا حساب داره سورة‌الرجال نداره، سورة الطلاق حساب داره سورة‌النکاح نداره

چرا سورة‌الطلاق داریم و سورة‌النکاح نداریم خب این حساب داره به علت اینکه طلاق یکی از حساس ترین جریاناتیست که زندگی را بر هم میزند و بر هم زدن زندگی خصوصی خانوادگی این بر هم زدن دولتست اصلا اصولا تشکیل دولت ها که میخواهد بر مبنای عدالت و بر مبنای احکام الهیه باشداین مراحلی داره از صفر یک شروع میشه تا میرسد دولت

اولین تاسیسی که اولین ارتباطی که بین دو فرد و افرادی حاصل میگردد با نکاحه، این نکاح که اولین ارتباط دو یا چند فرد است یک مرد با یک زن یا یک مرد با چند زن و بعدا زیادتر میشه این زیربنای تشکیل اجتماع عام اسلامیست

اگر شما اجزایی را از دارویی مقرر کنید اما اجزا فاسد بشد دارو فاسده باید اجزا هریک هریک مفردن یا زمینه جوری باشد که مجموع مجموعی از اجزای شایسته باشه . مجموعه دولت اسلامی و مجتمع اسلامی از اجزای شایسته تشکیل میشه اجزای شایسته بعد اولست بعد دوم

بعد اول من شما منها شماها بعد دوم تشکیل خانواده در تشکیل خانواده ممکن است بعد اول صالح در بیاد بعد دوم خراب کنه . من خود درست او خود درست اما وقتی که ارتباط ازدواجی و خانوادگی شد مسئولیت درستی این دو مرحله ای میشد و دوتا وحدت پیدا میکند و در وحدت دوتا یک مسئولیت بالاتر و تکلیف زیادتریست

روی این اساس اسلام مخصوصا قرآن شریف و سنت مبارکه محمدیه صلوات الله و سلاما این ارتباط زندگی مسلمانهاست که نکاح است شروع شده چرا به چند جهت ، یک خود خانواده خود این زن و مرد بتوانند درست زندگی کنند دو این خانواده ها با جمع میشن جمع میشن از کوچک به بزرگو بزرگترو بزرگترو بزرگتر تشکیل اجتماع عمومی اسلامی رو بدهد

این اجتماع عمومی اسلامی که ابزارش افرادش افراد جدا جدایش در مرحله اولا و افراد 0818 در مرحله ثانیه و افراد تشکیل عائله بزرگتر در مراحل بعدی صالح باشند قطعا مجتمع وارد میشه این مرحله ایجاد ،‌همانطوری که اگر اساس خانواده ها در تشکیل تشکیلات زناشویی ها مبرم باشد مستحکم باشد بر مبانی صحیح عدالت و فضیلت اسلامی در نتیجه به طور اتوماتیکی خواه و ناخواه مجتمع اسلامی مجتمع صالح خواهد بود این در جنبه ایجابیست در جنبه سلبی همینطوره در جنبه سلبی اگر طلاق طلاق ناجوری باشد طلاق نادرستی باشد اساس صحیح نداشته باشد این طلاق ویرانگرست وقتی ویرانگر شد در نقطه نخستین اجتماع ویرانگر خواهد بود در کل نقاطع مجمتع عام اسلامی

این دو بعد را که بعد نکاح است در گره خوردن دو روح و جسم و بعد طلاق است در فاصله گرفتن دو روحو جسم اسلام حساب کرده میگه در مرحله اولا که زناشوییست که گره خوردن دو روحو جسم است او حساب باید  بشه و در طلاق گره رویی از بین نره

گره جسمی از بین بره چون اگر اون گره روحی که ارتباط حاصل شد و گره جسمی هم بعدا در طلاق با دادو قالو فوحشو بیدادو اختلاف این گره روحی و هم جسمی از بین رفت نه تنها این زنو مرد از هم جدا میشوند خانواده هاشون هم کسانشون هم که این در حقیقت تحدومو دولت اسلامیه را در ضمن دارد

خب چرا قرآن شریف اسم یکی از صدو چهارده سوره را اسم سوره طلاق نهاده و محور بسیار عظیم آیات طلاق هم که آغازگر جریان طلاق است همینجاست و اگر در روسه بقره آیاتیست احکام رو بیان میفرماید بیشتر فروعات احکام رو

و اگر در سوره احزاب است عرض میشود که یک آیه باز احکامی رو بیان میفرماید چرا سوره طلاق چون طلاق خیلی اهمیت دارد خیلی باید روی طلاق حساب بشه اگر طلاق حساب نکرده باشد این حالت ویرانگری دارد نسبت به مجتمعات اسلامی بنابراین باید روی میزان و روی حساب این طلاق قرار بگیره

ما هم از سوره مبارکه طلاق شروع میکنیم سوره شصتو پنجه قرآن شریف سورة‌الطلاق ،‌عرض میشود که سوره طلاق بعله ،‌سوره شصت پنج صفحه چندمه ؟‌پونصدو پنجاهو هشته این قرآن که در خدمتش هستیم بعله ، سورت الطلاق ما از سورة الطلاق شروع میکنیم و آیات سورت الطلاق را که ما بحث کردیم و محور بحث را گرفتیم بعد منتقل میشویم به آیات سوره بقره که اول عرض کردیم در سوره بقره آیات به طور متسلسل که عرض میکنم یادداشت بفرمایید دویستو بیستو هفت دویستو بیستو هشت دویستو بیستو نه دویستو سی دویستو سیو یک دویستو سیو دو دویستو سیو شش دویستو سیو هفت دویستو چلو یک آیات طلاق در سوره مبارکه بقرست

خب حالا  سوره مبارکه طلاق بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ سه مرحله بحث در اینجا هست یکی نبی ، و نبی بالاتر از رسول یکی در نبی و رسول حکم میماند یکی در نبی از باب نبوت و رفعت و در رسول از باب رسالت منتقل به کل مسلمین میشود.

نفرمود یا ایها الرسول یا ایها النبی این حکم حکم رسالتی نیست که مربوطه به دیگران باشد و تو احیانن مستثنا باشی چون نامه رسان، خبع نامه رسانی اینست که نام را برا شما میاره برا خودش که نمیاره اما نبی بالاتر از رسولست کماانکه بحثش قبلا در باب رسالت شد

نبی کسیست که در میان رسول مقام عالی دارد این کسی که در میان رسل مقام عالی دراد و بالاترین مقامات رسالتی در طول رسالتها مقام خاتم النبینی صلوات الله و سلام علیه است یا ایها النبی این حکم مربوط به رسالت فقط نیست مربوط به شخصیت خاصه این رسولیست که بالاترین مقام و مرحله را عندالله دارد

بعد اذا طلقتم فرمود طلقتَ نفرمود طلقتم بعد رسالتی را بیان میکند يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ  تو و دیگران در هر مقام و در هر وضعی هستید إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ  خب حالا ما از إِذَا طَلَّقْتُمُ چه به دست میاریم آیا به دست میاریم که طلاق دادن زنان شرطی ندارد هرگاه که مردی بخواهد زنی رو طلاق بدهد آزادست ؟‌یا نه اینو در نمیاریم از اذا که در نمیاریم اینو

هنگامی که طلاق دادید زنان را چه هنگامیه هرجور، نخیر شرایط داره شرایطش در آیات بقره مفصلا ذکر شده و در آیه احزاب و همچنین در همین آیات سوره طلاق مثل اینکه به کسی میگن اگر تو خانه زید رفتی چنین کن هروقت میتونه بره نه اون وقتی که میشود خانه زید رفت

این اذا فقط شرطه اذا زمانیه است شرط زمانیه هنگامیکه زنان را طلاق دادی اینجور طلاق بدین این اینجور شرط اولشه اینطور نیستش که طلاق هرجوری که خواستید شما طلاق بدین نخیر،‌شرایطی دارد که زمینه اون شرایط را قرآن مقرر میفرماید و در بودن اون شرایط این طلاق حاصل میشه شرط اول فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ شرط دوم وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ شرط سوم وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ شرط چهارم لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ اشاره دیگر لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا ششم فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ هفتم وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا بعدم هشتومو نهمو دهم شروطی را و قیودی را از برای طلاق مقرر میکنه پس اینطور نیستش که ما صرفا اول آیه را ببینیم که يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ هروقت طلاق دادین هروقت خواستید هروقت که طلاق دادید این شروط را باید مراعات کنید شرط است.

نقطه اول آقای بروجردی بسم الله گفتند یکی از آقایون گفتند آقا فرمودند که در بسم الله اشکال دارین ،‌حالا شما در آیه اشکال دارین يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ یعنی چه لِعِدَّتِهِنَّ یعنی طلاق عدی دیگه اگر انسان طلاق عدی نده اشکال داره؟‌اگر زن انسان صغیره است و این صغیره رو طلاق داد که عده نداد طلاق عدی، اگر زن انسان یائسه است و اورو طلاق داد که عده ندارد طلاق عدی نیست اگر جواز طلاق در صورتیکه طلاق عدی باشد خب طلاق های غیر عدی ما زیاد داریم

طلاق صغیره طلاق یائسه طلاق غیر مسئول بها چهارمیش بحثه به نظر من البته که بعدا بحث مکینیم چهارمی اگر زنی است و این صغیره نیست یائسه نیست مسئول بها است اما یه هف هشت ماهیست چند ماهیست که همدیگرو ندیدن اگر قبل از اینکه هم دیگرو از نظر جنسی ببینند این زنرو طلاق بده خب عده ندارد

البته برخلاف کل فقهای بزرگوار اسلام و موافق قرآن این عده ندارد. خب حالا مواردی که طلاق عده ندارد آیا جایز نیست صغیره رو انسان طلاق بده خب عده ندارد یائسه رو طلاق بده خب اگر حرجی در کار نیست یا عسری در کار نیست یا اینکه إِلَّا أَنْ يَخافا أَلَّا يُقِيما حُدُودَ اللَّهِ در کاربود که اگر این یائسه بماند ایجاد یاس در دین میکند چه میکنه این حرفا

پس این جوابش چیه، جواب ، اولا فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ راجعبه زناییست که میشود عده داشته باشن یعنی چه عده داشته باشن زنهایی که میشود طلاقشون عده داشته باشد نسبت به اونهاست زن مدخول بهای غیر صغیره غیر یائسه است اینه ، و الی زنی که یه زن هف هشت ده ساله است زن صغیره است که این عده ندارد ولو مدخول بها باشد این که اصلا نفی اثباتی ندارد که

وقتی شما طلاق  دادید اورا طلاق عدی میدهید اگه عده ای باشه در کار ،‌اگه عده ای در کار نباشد نمیشه گفت که اگر طلاق دادی این زن رو طلاق عدی بدین اگر شما زنی را خواستید که ازدواج کنید یه مترونیمی باشه خب این دومترو نیمیخارجه از قضیه

نیم متری هم باشه خارج میشه ،‌اینجا إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ اونی که عده دارند اونی که عده ندارد چی زنی که عده ندارد اصلا خروجی موضوعی دارد زن یائسه زن صغیره زن غیر مدخول بها و اون زنی هم که مرحله چهارمست که اختلاف فقهای بزرگوار اسلام را ما داریم این خدا اختلاف دراه ما اختلاف ندارم که اگر چندماهی همدیگرو ندیدن و صددرصد قطعا حملی در کار نیست در اینجا عده ندارد اینارو کاری نداره اصلا

کار با اونجاییست که این زن زنیست که اگر طلاق بدهند عده دارد ، این یک بحثه، بحث دوم سوال ، خب حالا یکی از این ابعاد چهارگانه که شما شمردید این زنیست که بله اگر طلاق بده عده ندارد ولی میشود عده داشته باشه زن صغیره که تا صغر دارد که نمیشه عده داشته باشه زن یائسه هم که نمیشه عده داشته باشه ولکن دوتای دیگر میشه داشته باشند زن غیر مدخول بها که عده ندارد میشود عده داشته باشد که مدخول بها باشه

پس قبل از مدخول بها بودن طلاق نداریم ،‌ استفاده میکنیم از آیه ، یک ،‌دوم زن مدخول بهایی که چند ماه است با او جریان جنسی ندارید و اگر قبل از جریان جنسی طلاق بدهید عده ندارد نه شما این چند ماه رها کردید همینکه خواستید طلاق بدید شما جریان اینجوریست چه انجام بدهید و بعدا بر طور غیر مواقعه پس چار مرحله است

دو مرحله موضوعا خارجه دو مرحله حکمش قطعیست ،‌اون دو مرحله موضوعن خارجست زنیست که عده نمیشود داشته باشه صغیره مادامی که صغیره است یا یائسه اقیمن نمیتونیم چون کسانی زنایی هستند که اقیم هستند و مدتی بعدن معلوم میشود که نخیر عقیم نیستند مردام همینطور

خب اون مطلب دیگریست که در مرحله عرض میشود که عدم جریان جنسی کلی که معلومه اگر جریان جنسی بیست سال است که جریان جنسی دارن با هم اما حملی در کار نیست این دلیل بر عقیم بودن نیست چون عقم موقت داریم  و ما عقم کلی داریم

خب این مرحله اولاست، مرحله دوم

یعنی مادامی که الا ، الا در صورتی که عسرست حرجست چه هستو چه هست مادامی که میشود با این زن جریان انجام داد که بعد از طلاق عده داشته باشه باید اینکارو کرد چرا؟

لَا تَدْرِي بعدا میخونیم لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا حالا که بعد از طلاق شد خب ممکنست بعد از طلاق درست بشه وقتی درست شد خب رجوع کنه ببینید رجوع برای اینکه زمینه رجوع ،‌برای اینکه بعد اینکه طلاق داده شد با شرایطی که اگر طلاق ندهیم چنین میشود حرج میشود عسر میشود حدودالله زیر پا میرود چه میشود با تمام این تشکیلات طلاق دادیم چه طلاق باعن بدین  که خلعو مباراتست چه طلاق رجعیه رسمی بدید در هر سه صورت امکان رجوع است.

منتها در طلاق رجعیه امکان رجوع عرض میشود که وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَٰلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا  و در بعد خلعو مبارات اینجایی که عده است اگر زن  بیادو بعد از نظرش برگرددو چنین بشد چنان بشود اذا رجعت فیما بذلت برگشت میکند به حالت رجعی و مرد میتواند در این رجعی عرض میشود که  رجوع کند

ببینید چرا میفرمایید که يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ جدیت کنید اونایی که عده ندارند که هیچ اینا که نمیتونن داشته باشند ندارند که صغیرستو یائسه هیچ، اونی که میشود عده داشته باشد چون دخول نیست عده نیست دخول

اونی که میشود عده طلاق داشته باشد دخول هست و فاصله شده شما قبل از اینکه این رو طلاق بدین جریان انجام نمیشه اگر طلاق دادین اینجا عده ای در کار باشه و چرا در بعد اول جلوی طلاق را خداوند گرفته است تا اونجایی که امکان دارد در بعد دوم اگر طلاق حاصل شد رجحانن یا وجوبن باز پله دوم نباید اگر با کسی انسان اختلاف کنه تمام وسایل اتصالرو خراب کنه تمام پل های پشت رو کلا نه یه روزنه ای باید باشه که بعدن ممکنست جوری بشه انسان برگرده

در باب صداقت همینطوره در باب صداقت در باب رفاقت در باب نکاحم عرض میشود که همینطوره دو انسانی که از نظر جسم و روح با هم گره خورده اند و گره صددرصد خورده اند و الا ازدواج نمیشد اگر بر حسب اختلافی با طی اون مراحلی که قرآن شریف در سوره نسا بیان کرده است فاذوهن وهجروهن و چه و چه و چه بعد از این هم یک جایی را خداوند مقرر کرد کاری کنید که این زن را که طلاق میدید عده ای داشته باشد که نتوان بره شوهر کنه یا عده ای داشته باشد که مرد بتواند به او رجوع کند با شرط اصلاح یا اگر باعن است که خلعستو مبارات است بتواند زن فی ما بدلت رجوع کند که عده رجعیه بشد که مرد رجوع کند ببینید

مثلا یه دختری یه ماهه رو ایشون برا خودش عقد کرده حالا صبر پونزده سال اینجوری پدر صاب بچه در بیاد سماغ میمکه شبا مثلا خب حالا اونی که میشود استفاده کرد .

مطلب دیگر این آیات در زمانی نازل شده است که خب جاهلیت عمق دارد و این جاهلیت که عمق دارد این مردان که زن میگرفتند چه میکردند با یان زنها بحث ما نیست فعلا اما اگر احیانن زن رو طلاق میداد این چند فکر جاهلی در کار بود که آیه داره از بین میبره یک زنو طلاق میداد زنو طلاق دادم اما هروقت بخواهم رجوع میکنم عده ای در کار نبود زمان خاصی نبود تا این زن زنده است من بدون عقد مجدد به این زن رجوع میکنم این یک فکر جاهلی

فکر جاهلی دیگر این بود که حالا اگر هم این شخص جاهل رجوع به این زن نکند ولی مادامیکه این زن زنده است نباید شوهر کنه آیات سوره بقره قشنگ مطلب رو وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ ۚ  عرض میشود که شما ، وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ ۚ  و همچنین آیات دیگر که بعد بحث میکنیم اگر زنو طلاق بدین این فکر جاهلی و حماقت جاهلی موجب این شود که یک کاری کنید که این نتونه آزاد بشه نتونه شوهر دیگر بکنه

ببینید این وقتی که زن آزاد میشد و طلاقش میداد فکر جاهلی چند بعد داشت که تمام ابعاد را آیه برطرف میکنه یک تا یان زن است من میتوانم به او رجوع کنم و اگر هم به او رجوع نکنم این زن دیگر حق ندارد شوهر کند انحصار به این مردست با اینکه او رو دارد میگه نخیر يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ حساب داره هم بعد اول هم بعد دوم بعد اولش که این طلاق جوری باشد که بشود بعدا رجوعی حاصل یا از طرف مرد یا از طرف زن اولن بعد از طرف مرد .

از طرف مرد در طلاق رجعی ثالث و از طرف زن اولن بعد از طرف مرد در طلاق خلع و مبارات که رجوع شما مفضل است.

به شرط اینکه إِلَّا أَنْ يَخافا أَلَّا و اینها در کار نباشه مثلا فرض کنید که اگر واقعا حالا عقدست اولن فاصله بین عقدو عروسی که این یه عرف اسلامی نیست ،

حالا عقد کرد دخول نکرد میخواد طلاق بده .

خب میخواد طلاق بده طلاق ندهد تا اینکه دخول حاصل شه بعد طلاق بده به شرطی اضرار نباشه اصلا نه اینکه پدر صاب بچرو در بیارید سرمایرو این دختر ، به این شرط

اون نمیخواد بگه که شما کار درستی کردین که نمیخواد بگه ،‌مثلا فرض کنید در آیه نسا که يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَىٰ میخواد بگه مستی خوبه نه میگه اگه مست شدی در حال مستی نماز نخون اینجام همینطوره

این واجبست مادامی که معضوری در کار نیست ببینید کلا ، اگر استفاده از آیه بکنید مادامی که محضوری در کار نیست شما این طلاق رو عجله نکنید کاری کنید که اگر  طلاق دادید پشت بند طلاق هم زمینه و زمانی هست که میشود رجوع حاصل بشه این در کجاهاست جایی که محضوری نباشه

این محضوری نباشه که بحث نیستش که اگر محضوری باشد که إِلَّا أَنْ يَخافا أَلَّا يُقِيما حُدُودَ اللَّهِعسرست حرجست چه است این نه ولیکن اگر چنانچه محضوری در کار نیست به طبیعتل حال ممکنه شما سوال بفرمایید که خب مگه میشود انسان بدون این سه مرحله طلاق بده این سوال خوبیم هست

مگر میشود بدون حرج یا بالاتر بدون عسر یا بالاتر بدون خوف ترک حدودالله مگر میشود طلاق داد قرآن میخواد بگه نه از حالا داره میگه نه نمیشود طلاق داد ولکن اگر کسی طلاق داد 2848 تا آخر اگر این کار شد اگه درست شد خیلی خب درست اگرم غلط باز آیه میگد که حکمش عرض میشود که اینه

حالا فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ دو بعد دارد حالا عرض میکنیم من فکر کردم صحبت میکنیم و آقایونم روش فکر بفرمایید نمیخوام بگیم که این صددرصد مطلبیست که من بپذیرم و شماها این حرفیست که ما جدیدن داریم روش فکر میکنیم و صحبت میکنیم در تفسیرم این تفسیرو من مدنظر دارم

خب این فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ هم بعد اول هم بعد دوم بعد اول کاری بشود حتی المقدور که طلاق عدی باشد. آقایون میفرمایند طلاق عدی طلاق سنی طلاق چه، دو اینکه عده ای باید برای طلاق درنظر گرفته بشه اونجایی که احتمال حمل است خب عدست نمیگه چه و چه چون احتمال حملست یا نه حملم نیست اصولا این زن تا زنده است نمتونه شوهر کنه یا تا زنده است میتوانم به او رجوع کنم نخیر

فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ عده خاص دارد سوال، عده تعداد ایامیست که زن نمیتواند ازدواج کند. معنی عده ، عده تعداد ایامیست که زن ازدواج جدید نمیتواند بکند. چه رجعی باشد رجعیه باشد چه عده باعنه باشد هرجور باشد. مادامیکه عده است این زن نمیتواند ازدواج کند منتها عده گاه دو بعد دارد گاه یک بعد دارد

دو بعدش اینجاست ، که اگر رجعیست به دو مصلحت است که این زن باید عده نگه داره یک در ضمن این مدت شوهر بتواند رجوع کند وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَٰلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا یک ،‌دو اگر شوهر رجوع نکرد در این بین شوهر کردن غلط است 3049 صبر کند پس چه رجوع کردن شوهر مدتی باید صبر بشه چه شوهر دیگر کردن مدتی باید صبر بشه این عده دو بعدیست در جایی که رجعیست حالا یا رجعیه رسمیست یا رجعیه غیر رسمیست اما در اونجایی که عده رجعیه نیست اصلا شوهر نمیتواند به زن رجوع کند خلعست مباراتست یا حتی رجعیست که این مرد به نیت اصلاح و به حساب اصلاح رجوع نمیکند اصلا به طور کلی رجوعی در کار نیست در اینجا یک بعدی خواهد بود عده یعنی چی ینی این زن چون احتمال حملش در کاره برای شوهر جدید کردن باید عده ایام بگذره پس عده یا دارای دو بعده قبلو بعدست یا دارای بعد بده،‌بعد سوم دیگه نداریم مگه در عده وفات در عده طلاق دو بعده،‌یا بعد شوهر و شوهر بعدی با هم یا فقط بعد شوهر بعدی اما در عده طلاق فقط یک جهتست که در هر صورتی از صور این زن باید چهار اربعت اشعاری و اشرا باشه برای ازدواج جدیددیگه بعد اولی در کار عرض میشود که نیست.

حالا این عده محورش چیست؟ قبلا بحث کردیم ولی بحث خیلی مهمه ینی چون در مقابل کل علمای اسلام ما داریم از قرآن استفاده میکنیم بحث بسیار مهمه و باید که محوری بحث بشه، عده طلاق برای چیست؟

اگر برای احترام زوجیتست خب چنانکه زن برای احترام زوجیت عده باید نگه داره خب مردم برای احترام زنش که طلاق داده اونم عده نگه داره 3232 چطور زن باید احترام مردو بکنه مرد نه ، اگر چنانچه برای احترام زوجیت است که نیست و نیست و نیست به عدله ای که خواهیم عرض کرد ولی اگر بنا بر مبنای احترام زوجیت است چطور نطفه ای عرض میشود که نطفه ای احتمال حملی اینا محور نیست بلکه فقط برای احترام زوجیت است چندتا چرا میاد

چرا زن برای احترام زوجیت عده نگه دارد مرد برای احترام زوجیت عده نگه ندارد خب مردم وقتی زنو طلاق داد اونم عرض میشود که سه ماه صبر کنه بعدش زن بگیره احترام زوجیت

یک ، دوم اگر احترام زوجیت است چرا زن یائسه ای که الان شصت سالشه چهل سال با شما زندگی کرده پونزده تام زاییده نوه و نتیجه و نبیره و ندیده هم داره این زنو وقتی که در حال یاس شما طلاق دادین آنن میتونه شوهر کنه این احترام نداره

احترام ، آخه صدتا بیشتره یا پنجاه تا یکو دو سه چهار انگشت میدونه چیه ،‌چهار انگشت کمتر از سه تاست ،‌اینم اونطوری گفتند اگر کسی حساب سرش بشه و به اندازه کوچکترین فهمم بفهمد معلوم است که اگر احترام زوجیته هرقدر زوجیت قوی تر باشد احترام اون بیشتره

پس چرا در زنی که یائسه است و اینو مثال زدیم مثال خیلی بین چهل سال با هم بودند پنجاه سال با هم بودن بعد یائسه شده طلاق داده این عده ندارد یعنی همون آنی که انتِ طالق بعد بره شوهر میکنه

نه ، موت رو بحث نمیکنیم طلاق رو داریم بحث میکنیم ما فقط در باب طلاق داریم مطلب ما چیز دیگست جدا است بحثش ما میگیم در باب طلاق که هردو زنده اند چون موت که احترام زوجیت و این حرفارو که اون مرده دیگه حالا هرچی ما در باب طلاق داریم بحث میکنیم در باب طلاق که یان زنو مرد جدا شدند چرا عده مشترک نباشد اگر زجیته پس عده زوجیت بعنوان احترام زوجیت نیست این اولا ثانیا در یائسه چی ؟

در حامله چی، زنی که پونزده تا برای شما زاییده بعد حالا زای شونزدهمی است و حامله است و یک ساعت به وضع حمل طلاقش دادید تا وضع شد فوری میتونه شوهر کنه این احترام نداره ، پس احترام زوجیت در باب عده طلاق اصلا معنا ندارد .

یا فرض کنید که زنی که انسان گرفته است و به عللی مدتی هم با این عمل جنسی نشده بعدا طلاق خیلی هم با هم رفیقن خیلیم همدیگرو میخوان خیلیم چنین اونوقت این طلاق عده ندارد ، احترام زوجیت نیست.

پس احترام زوجیت اصلا نه زیادش نه کمش اصلا محور نیست البته در باب عده داعنه و عده منقطع بحث داریم ما اینارو باید بحث کنیم خب اگر احترام زوجیت پس چرا عده داعن بیشتر از منقطع است

ما نمیخوایم بگیم هیچ نیست اما احترام زوجیت عرض میشود که محور نیست. خب این زن که بعد دوم و سوم ، بعد دوم بعله این عده برای اینست که این حیض میشود، اگه هر زنی که حیض میشود عده داره،‌ زنی که حیض میشود عده داره؟ زنی که حیض میشودو عمل جنسی نشده عده داره؟ زنی که حیض میوشد  و عرض میشود که رحمش رو در آوردن به طور کلی و بعدا دیگه حیض نمیشه حالا این حیض میشده به احترامی که حیض میشده عده داره؟‌ حیض حیض علامتست و امارت برای اینکه رحم استعداد پرورش جنین رو دارد این مقدمست و حیض شدن این علامت استعداد پرورش جنین

سه،‌ احتمال حمل درشه، بر حسب قرآن و سنت بدون اختلاف حتی روایات هم اصلا اختلافی درش نیست. عجیبه از جایی که روایتم اختلافم درش نیست که 3627 در فقه دیگر ما داریم اشاره کردیم در بالا عده فقط برا احتمال حملست منتها احتمال حمل دو جوره یک احتمال حملست که ضعیفه یه احتمال حملست که قوی است یکی اینکه احتمال حمل اصلا نیست.

این سه مرحله ما در ما در نیستم بحث میکنیم. اگر احتمال حمل اصلا نیست یا صددرصد با واقع موافقست یا نه، اگر احتمال حمل نیست بیست سال است سی سال است ازدواج کردن همه کار کردن شبو روز مشغولند اما احتمال حملی نیست عده نیست نخیر هست چرا ؟‌ برا اینکه ممکنست اینجا حملی حاصل بشه.

مرحله رابعه، احتمال حملی که نیست و صددرصد موافق واقعست در یک تریلیاردم هم تخلف ندارد. رحم زنو گرفتن. یا صلب مردو.

اگر چنانچه حالا اون مصداق بینش که ما …

ولذا مصداق بینی که ما در کتاب های دیگر آوردیم اینه که اگر چندین ماهست همدیگرو ندیدن اینجا دیگه احتمال حمل 3747 اگر قطع مطابق قطعی که صددرصد موافق واقعه است صددرصد یادم است من عرض میشود که میرفتم جایی که یکی از طلبه ها رسیدو این مطلبو از من سوال کرد قرآن داشتم باز کردم گفتم که طبق این آیه اشکال نداره

گفت عجیب گفتم اگر به 3806 مراجعه میکردم عجیب نبود قرآن میگد که اشکال نداره ، گفت علما گفتند که خالق العلما اینطوری میفرماند