پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه ششصد و شصت و ششم درس خارج فقه

خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها (صید و ذبح)

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
ٱللَّهُم صل علی محمَّد و آل محمَّد

کتاب صید و توابعه صفحه 233. ” الفصل فی الصید هو حذره  الا عند الحاجه و عدم منعت الاخری فی‌الاحرام  و ما اشبه

ما بحث‌های ورود رو میکنیم و بحث‌های خورده و خروج بر عهده برادران است که مراجعه کنند.
در باب صید و توابعه، اصلی هست که اصل حجر است در تعدی به حیوانات تا چه رسد به انسان.
این سوال در پیش است که آیا کشتن حیوانات حلال‌گوشت و یا حرام‌گوشت اصالت الالهه دارد و یا اصالت‌الحرم دارد؟ حالا در مورد حلال‌گوشتش که مورد احتیاج ما انسان‌هاست اصل الهه هست یا اصل حرم هست؟ قبل از اینکه ما به ادله نظر کنیم که کتابا و سنتا، طبعا اصالت‌الحرم است. خداوند به حیوانات حلال‌گوشت و یا حرام‌گوشت جان داده است که اگر بخواهد او جان آن‌ها را میگیرد. اما انسان مجاز باشد که حیوانی را بکشد و یا بخورد و یا استفاده دیگر بکند این محذور است. مگر در صورتی که تجویز و حلی از جانب شرع اقدس الهی در کتاب و سنت وارد شود. بنابراین تعدی به حیوانات تا چه رسد به انسان، تعدی به حیوانات حلال‌گوشت از برای مصرف گوشت آن‌ها و پوست و پشم و اجزاء دیگر آن‌ها این تعدیست و تعدی مجوز لازم دارد. در صورتی که اهمی در کار باشد طبق نصی از کتاب و سنت، مجوز از برای تعدی که البته از حالت تعدی بیرون خواهد رفت در صورت تجویز.
بنابراین کل حیوانات بری و بحری و هوایی چه فراری باشند که صیدن چه غیر فراری باشند که اهلی هستند، مبناشان اصالت‌الحرم است. حالا باید دید چه از این اصا‌لت‌الحرم وارد شده است. الان که نمیشود استفاده کرد از إُحُلّ لکم ما فی الارض جميعاً ممکنه کسی استدلال کنه …از  هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً از هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً  نمیتوانیم اصالت الحل در کشتن حیوانات حلال گوشت و یا حرام گوشت را پیدا کنیم برای اینکه هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُم ، خَلَقَ لصالحکم از برای مصلحت شما تصرف در جمیع ما فی‌الارض رو حلال کرده اما ظلمم حلال کرده؟ ظلم، تعدی، اجحاف، اذیت ، تجاوز رو حلال کرده ؟ این از مستقلات عقلیه است و از مستندات شرعیه است و تمام شرایع مقدس الهیه به تعدی به جان، مال و ناموس، حل و راحتی دیگران حتی درختان تا چه رسد حیوانات و انسان حرام است. پس اون اصالت الحلی که هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً استفاده میکنیم اون اصالت در مقابل اصالت حرمت ظلم و حرمت تعدی شمولی و عمومیتی نخواهد داشت بنابراین چون اصل، حرمت تعدی به جان حیوانات است به هر منظوری که باشد، باید دید کتاب‌الله و سنت رسول‌الله صلّی‌ الله علیه و آله و سلّم تجویز کرده است و تا چه حد تجویز کرده است؟
راجع به حیوانات اهلی تجویز شده ( أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ )  این تجویز، و این تجویز اون اصالت الحرم را در بعد بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ تخصیص میدهد و از بین میبرد.
 حالا، راجع به این بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ بحثی هست. ( أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ  إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ ) انعام کدامن؟ اولا، انعام ثمانیه ازواج است چنانکه گروه بسیاری از فقها فرموده‌اند؟ خیر . انعام جمع نعمت است، حیواناتی که نعمتند یعنی مضطرب نیستند، درنده نیستند، هجوم نمیکنند، بله در بعضی از آیات دارد که ثمانیه الازواج. هشت زوج است که چهارتاشون، هشت زوج است که زوج یعنی جفت، نر جفت ماده، ماده جفت نر، دوتا و چهارتا میشه؟ دو چهارتا هشتا. اما این ( ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ …) این دلیل بر این نیستش که فقط هشت زوج بشد انعام. اولا لغتا و ثانیا استعمارا در قرآن کریم، لغتا الانعام جمع نعمت است و انعام نعمت‌های حیوانیست.
 حیوانات دو دسته‌ان. یه دسته از حیوانات نعمتند،  یه دسته از حیوانات نعمتند. مثلا سگ، گرگ، پلنگ، شیر این‌ها درنده‌اند و نعمتند اما حیواناتی که اهلی هستند یا صیدی هستند، حیواناتی که فراری هستند یا فراری نیستند اما نعمت نیستند، هجوم‌گر نیستند، هجوم نمیکنند به انسان، تعقیب انسان نمیکنند و از برای انسان نعمتند و انسان میتواند آن‌ها را بگیرد و ضبط کند یا نگهدار دارد و استفاده کند. بنابراین أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ  کل حیواناتی که نعمت هستند و چه اهلی باشند و چه غیراهلی باشند را میگوید و نه تنها زمینی بلکه هوایی و دریایی هم . انعام هوایی، انعام دریایی، انعام زمینی در مقابل بهایم هوایی، درنده‌های هوایی، درنده‌های زمینی و درنده‌های دریایی. دو دسته بیشتر نیستن یا این درندگان زمینی و هوایی، این حیوانات زمینی و هوایی و دریایی درنده هستند که کارشون درندگیست یا درنده نیستند اگر درنده نباشند انعامن.
 روی این مبنا أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ و سایر آیات انعام عمومیت داره نسبت به کل حیواناتی که در سه بعد هوایی و دریایی و زمینی نعمت هستند.
 دلیل دوم، غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ استثناست دیگه. این غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ و َأَنْتُمْ حُرُمٌ  إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ استثنا کرده است از حلیت انعام احلال صید را در حال محرم، محرم بودن و در حالی که در حرم هستند. یا محرم است یا در حرم است یا هم محرم است و هم در حرم.
خب پس صید هم از انعامه . آیا صید از ثمانیه الازواجه؟ گوسفنده؟ گاوه؟ اینا که نیستش که. پس این آیه دلیل دوم است در اینکه انعام شامل تمام حیواناتیست که نعمتند بری باشند یا بحری باشند یا جوی. و همچنین اینکه الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزيرِ بودن رو استثنا کرده استثنا از چی کرده؟ استثنا از انعام پس خنزیر هم از انعامه. خنزیر درنده نیست. خنزیر از انعامه که خداوند استثنا کرده خود استثنا به خنزیر از البَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ در جاهای مختلف قرآن شریف دلیل این است بر اینکه خنزیرم البَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ  الا اینکه تخصیص خورده و استثنا شده است.
خب حالا یکی بر مبنای عمومیت  أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ  روی این دو دلیل، یکی دلیل لغوی لفض انعام که حیواناتی که نعمتند و یکی دلیل استعماری قرآن که غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ و استثنا لَحْمَ الْخِنْزيرِ میتوند اینجور استدلال کند بگد که الفراغه الحذر در کشتن حیواناتی که صیدن یا غیر صیدن بری‌ان، بحری‌ان یا جوی این نقض شد با عموم   أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ  خب انعام دریایی هم مشموله، انعام زمینی هم مشموله، انعام هوایی هم مشموله. انعام هوایی و دریایی و زمینی صیدش مشموله غیر صیدشم مشموله. دریایی که همش صیده ولکن راجع به زمینی حیواناتی که البَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ هستن و صید زمینی هستند یا غیر صید زمینی هستند هر دو مشمول البَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ هستند همانطوری که حیواناتی که پرنده هستند اونی که سرائی است مانند کبوتر و گنجشک بهیمه‌الحرامه اونی که سرائی نیست مانند مرغ و خروس و بوقلمون و غاز و ازین حرفا اینا بهيمَةُ الْأَنْعامن.
 بنابراین کسی بیاد بگه که نقض شده است کلیت اصالت‌الحرمه تعدی به جان حیوانات ( سوال حضار) بله؟ باز؟ باز هجوم‌گره هجوم میکنه. باز و عقاب هجوم میکنند. عرض کردم حیوانات هوایی و دریایی و زمینی که هجوم‌گر نیستند و درنده نیستند، باز درنده‌ست عقاب درنده‌ست (ادامه سوال) الان عرض میکنم الان عرض میکنم ببین بنابراین مرغ هم درنده‌ست. کارش درندگیست درنده انسان است انسان را میدرد حیوان را میدرد. کارش درندگیست. حیوانی که کارش درندگیست و جزء درندگان حیوانات است سبع است اما حیوانی که سبع نیست اما به سبعیت علاقه داشته باشه حالا اصل بحث اینه کسی بیاد بگه  احِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ تمام انعام را چه دریایی باشند چه دریایی باشند و چه هوایی باشند و چه زمینی چه صید باشند و چه غیر صید همه رو شامله.
بنابراین حیواناتی که انسان صید کند نه از برای حاجت، از برای لهو. صید باللهو مگه نمیگیم حرام است اگر کسی مسافر باشه و کسی سفر کند برای سفر صید لهوی نیت اون سفر رو ندارد یعنی نمازش تمامه روزه هم باید بگیرد چون صید لهوی حرامه.
 حالا صید لهوی که میگیم حرام است حرمت صید لهوی با   أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ منافات داره؟ جواب، میگیم  أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ استثنائات داره از جمله غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ و َأَنْتُمْ حُرُمٌ این یک استثناست درحالی که شما محرمید یا در حرمید یا محرم در حرمید چیکار باید بکنید یا محرمید در حرم نیستید یا در حرمید محرم نیستید یا محرم در حرمید این صید استثنائات تو رو درج میده . کل صیدهای بری هم استثنا شده صیدهای بری از برای غیرمحرم که در حرم نیست محرم نیست ، صیدهای بری به طور کلی برحسب آیه مائده استثنا شده. آیه 94 سوره مائده ( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَيْءٍ مِنَ الصَّيْدِ تَنَالُهُ أَيْدِيكُمْ وَرِمَاحُكُمْ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَخَافُهُ بِالْغَيْبِ  فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَالِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ ) آقایون میان چیکار میکنن؟ آقایون فقها یا نویسندگان آیات‌الاحکام یا غیر میان میگن که اینکه شَيْءٍ مِنَ الصَّيْدِ تَنَالُهُ أَيْدِيكُمْ وَرِمَاحُكُمْ که صید بحری‌ست و بری‌ست حرمتش در حال ارحام و در حرم است پس در کجاست؟  آیه نه در احرام میگد و نه حرم، به طور مطلق است. پس عموم أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ  تخصیص خورد به این آیه راجع به صید بحری. مبدعا صید بری حرام است البته الا وقتی محتاج است.  يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا که مبنا يَا أَيُّهَا المحرموا نیست يَا أَيُّهَا الَّذِينَ انتم فی‌الحرم که نیست مقتضای ایمان این است که لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَيْءٍ مِنَ الصَّيْدِ خداوند شما را مبتلا میکند به چیزی از صید که تَنَالُهُ أَيْدِيكُمْ وَرِمَاحُكُمْ صیده دیگه یه صیدی است که فرار میکنه و در میره حالا گرفتنش مشکله و این گناه گناه مشکلیست یه صیدی است که نه مثل اون موقع یادم میاد که بین … تا تهران به قدری برف زیاد اومده بود که آهوها پناه آورده بودن آهو اونقد زیاد شده بود گوشت آهو زیاد بود این صیدی که تَنَالُهُ أَيْدِيكُمْ وَرِمَاحُكُمْ تیرهای  شما و دست‌های شما به اون میرسد خداوند شما را مبتلا کرده به چی مبتلا کرده؟ مبتلا به حرام کرده؟ مبتلا به حلال کرده این یک ابتلاییست که چیزی که حرام است گاه در دسترس انسان قرار میگیرد گاه از دسترس خارجه. اگر از دسترس خارج است بلا یک بعدیست حرام است و گرفتن صیدی که فرار میکند مشکل است ولکن حرام دو بعدی این است که این حرام در دسترس انسانن یه وقتی انسان به دنبال یک زنی میرود یک وقتی زن در خانه با او تنهاست این حرام دو بعدیست یعنی ابتلا دو بعدیست.
لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَيْءٍ مِنَ الصَّيْدِ  تَنَالُهُ أَيْدِيكُمْ وَرِمَاحُكُمْ که در دسترس شما و در تیررس شماست که لِيَعْلَمَ اللَّهُ ، از  عَلم ، از علم برای اینکه خداوند علامت‌گذاری کند مَنْ يَخَافُهُ بِالْغَيْبِ خداوند غائب است و شمایی که نسبت به خدایی که غائب است و دیدنی نیست اما حاضر است از نظر علم و قدرت، خدا میخواست علامت بگذارد کسی که از خدا میترسه و از خدا نمیترسه. کسی که از خدا میترسه دست به این صیدهایی که در دسترس و در تیررس است نمیزند این ربطی به احرام ندارد که . در آیه لفظ احرام در کار نیست و همانطور که خدا میفرماید یا ایها الذین آمنوا خب (سوال) بله یازده جا میفرماید که لِيَعْلَمَ  از عَلم است از علم است بله؟ برای اینکه اولا خداوند علمش حادث که نیس پس لِيَعْلَمَ یعنی خدا بداند فعل مرجع ولی الِيَعْلَمَ از عَلم یعلم و الیعلم ست از عَلم یعلم علمه از الیعلم علامت گذاریه این دو. سوم عَلم یعلم دو مفعول گیره، الیعلم یه مفعول گیره. عَلم یعلم علامت گذاشت عَلم یعنی دانست عَلم یعنی علامت گذاشت و در تمام یازده مورد قرآن که از عَلم است اینجاست لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَخَافُهُ بِالْغَيْبِ، مَنْ يَخَافُهُ بِالْغَيْبِ موصول به وجه و مفرد جمله. ببین من مفعوله من مفعول مفرد است از برای یعلم، لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَخَافُهُ بِالْغَيْبِ  فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَالِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ .
 خب اعتدا کجاست؟ در بعد اول، صید بری توسط قاعده حرام است. در بعد دوم، صید بری در حالت احرام حرام‌تره. یک اعتدا این است که انسان تعدی کند به جان حیوانات بری از برای غیر حاجت. اعتدا دوم این است که در حالی که در حرم است یا محرم در حرم است اعتدا کند فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ .
حالا قاعده کلی در مورد صید بری این است که حرام است اما صید بحری  أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعًا لَكُمْ وَلِلسَّيَّارَةِ  و الی اخر آیه 5 مائده و آیه 95 مائده هر دو باب صیده.
 حالا، این صید بحری که البته هیچ‌جا حرام نیست نه در حالت احرام نه غیر احرام . در صید بری که حرام است الا در صورت حاجت. اینکه میفرماید که اگر کسی سفر کرد از برای صید لهوی این سفر حرامه؟ درسته. سفر صید لهوی حرام است؟ درسته. نماز و روزه تمام است در سفر لهوی؟ درسته.  اما میگیم اگر در حذر صید بری کرد حرام نیست؟چه طور شما فرق قائلی؟ اگر انسانی در شهر خودش در وطن خودش صید لهوی کرد این حرام نیست؟ اما اگر سفر کرده زحمت کشید حرامه؟ غلطه. بنابراین صید لهوی در هر صورت حرامه. پس صید کدومه؟ صید برای کسب معیشت است، اشکال نداره. کسب معیشت صید کند انسان تجارت کند انسان، سودی انجام بدهد عمل حلال انجام داده اشکال نداره ولکن به عنوان لهو بازی کردن با جان حیوان، کسی که گوشت آهویی لازم ندارد گوشت فرض کنید که حیوان وحشی لازم ندارد چون پول دارد وضعش درسته حیوانات اهلی برایش کافیست بنابراین با جان حیوان بازی کردن یعنی چه؟ اونی که ما مجاز هستیم این است که جان حیوانی را بگیریم و اون حیوان را بخوریم در صورت حاجت یا ضرورت یا حاجت عادی. بنابراین بعد اول حاجت ما حیوانات اهلی‌ست که در دست ماست اما اگر حیوانات اهلی که در دسترس همگان هستند در دسترس شما نیس و شما به جای اینکه پول بدید ندارید که گوسفند بخرید این گوسفند رو میتونید آهویی صید کنید یا حیوان حلال گوشت دیگری صید کنید پس صید کردن حیوان حلال‌گوشت به عنوان لهو حرامه. اصولا بازی کردن با جان حیوانات یعنی چه؟ حتی ( سوال حضار) حالا بحث داریم حرمت صید لهو منافات با حرمه الحجر داره حرمه الحجر به عنوان اینکه میته است حرام نیس به عنوان اینکه بله  اگه صید در حال احرام باشه میته میشه اگر  اگه صید در حال احرام باشه میته میشه ولی اگر صید در حال احرام نباشد میته نیس ولکن خود صید حرام است.
حالا این بحث بحث مهمیست که دارای اساس و جوانب است. اصولا (سوال) صیدش حرامه نه عکسش اونجا عکسشم حرامه. عکسش حرامه . خب عرض میشود که  اصولا تعدی به جان حیوان در صورت تبذیر و در صورت اسراف حرام است مثلا شما مرغی را یا خروسی را که حیوان اهلی و صیدیست بکشید و بریزید دور،این اسراف است تبذیر یک بعد، بعد دوم، تعدی به جان حیوان چرا؟ تعدی کردن به جان حیوان جانی را که خداوند به این حیوان داده است و مادامی که نگرفته است جان داشته باشه حق دارد جان داشته باشه شما حقی را که خداوند به این حیوان داده است به ناحق بگیرید و در دو بعد حرامه یک بعد، مصرف نمیکنید تبذیره یک بعد چرا حیوان را بی‌جان کردید؟ و مصداق اعلاش این ذبیح‌هاییست که در منا انجام میشه. در منا که هزاران گوسفند و گاو و شتر و بزرگ و کوچک که من خودم با این چشم رفتم طرفه العین کردم در کوه‌ها و دره‌ها که حالم به هم خورد خوردم زمین و یه نفر از کجا آب آورد داد مخصوصا حتی که چه میکنن یعنی به نام خدا به نام اسلام به نام پیغمبر به نام قرآن به نام سنت تبذیر میکنن که هیچ تبذیرکننده دیوانه و وحشی اینطور تبذیر نمیکند. قرآن که میفرماید إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِين اینها در حقیقت به طور آگاه یا ناآگاه خدا را اخوان‌الشیاطین قرار دادند که خداوند امر میکند که شتری را گاوی را گوسفندی را بکشید هم تعدی به جان حیوان بکنید هم اسراف کنید هم بو گند و تعفن در منا و در صحراهای دوروبر منا عرض میشود که جعل کنید. سوال اینکه اصلش کما اینکه در باب حج مفصل ذکر کردیم و حالا هم اشاره کنیم اصلش أَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ ، أَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْمعتر،  اصلش اطعامه. اگر به شما گفتند سفره‌ای بیندازید 50 نفر رو اطعام کنید اگر 50 نفر نبود سفره نمی‌اندازید؟ سفره برای اطعامه این سفره منا هم از برای این است که حجاج فقیر را شکم‌هایی که گرسنه است سیر کند انسان. کما اینکه در حدیث رسول‌الله برمحور آیات مقدسات سوره حج میفرماید که “إِنَّمَا جَعَلَ اَللَّهُ هَذَا اَلْأَضْحَى لِتَشْبَعَ مَسَاكِينُكُمْ مِنَ اَللَّحْمِ فَأَطْعِمُوهُمْ” این برای سیر کردن شکم‌های گرسنگان است نه برای شکم کردن سیر کردن شکم کرم‌ها یا سگ‌هایی که اصلا سگ در منا پیدا نمیشه از بس بو سگکی و از بس بو گند بو میداد منا سگ در منا من دیدم پیدا نمیشه اصلا. حالا بنابراین تصرف کردن در جان حیوان در عرض میشود که روز عید قربان هم تعدی اول است که تعدی به جان حیوان است هم تعدی دوم است که تبذیره هم تعدی سوم است که مال فقرا را شما از بین بردید. مال فقرا میگه سفره‌ای بندازید به فقرا هم ندید یا فقرا نباشن سفره‌ای بندازید و این مالی که سفره‌ای که مال فقراست بگنده و از بین بره و خراب بشه در چند بعد دو بعد یا سه بعد یا بیشتر عرض میشود که تعدیست. (سوال) بله؟این در باب حج میگفتیم ما که ما شش تطول میکردیم که یکی از شش مورد که تبذیر نشه و چه و چه.
 خب حالا صید، صید از نظر لغت دارای دو معناست. یک معناش صید کردن. معنی دوم حیوانی است که صید میشود و هر دو استعمار در قرآن شریف هست هم صید به معنای مصدر، صید کردن و هم حیوانی که صید میشود صید به معنی مصدری میاد و هم مفعولی. عدلا هم به معنای مصدری میاد هم به معنای فاعل میاد عادلا. هم به معنای مفعول در اینجا صید یعنی مصید؛ حیوانی که صید شده. حیوانی که فراریست اونو بگیرید بکشید اون صیده .
حالا بحث در این صید از چند جانب است. یکی اینکه آیا حیوانی که صید است فقط میشود اونو صید کرد؟ و یا اینکه حیوان اهلی صید شد، اگر حیوان اهلی فراری شد، اگر حیوان اهلی فراری شد که نمیشود او را به غیر صید گرفت آیا حکم صید در اینجا جاریست یا نه؟ این یک مسئله. مسئله دوم آهویی که صید فراریست اگر آهویی شما گرفتید و اهلی کردید این آهو که اهلیست اینو میشود صیدش کرد یا نه؟ میشود به طرز صید او را ضبط کرد به طرز صید او را گرفت یا نه؟ این دو. مسئله در هر دو واضح هست واقعا. برا اینکه به صید نمیگد که حیوانی که ذاتا فراریه. نه صید، حیوانی که فراریه چه ذاتا فراری باشد مانند آهو چه ذاتا فراری نباشد مانند گوسفند، گوسفندی که حالا وحشی شده فراریه ، فراری از آهو هم تندتر میدویه حالا این گوسفند رو صید نکنیم؟ بنابراین اینجا صیدی که ذاتا صید است و هنوزم صید است میشود صید کرد، صیدی که ذاتا صید است و اهلی شده نمیشود صید کرد، اهلی‌ای که ذاتا اهلی‌ست ولکن حالا صید شده فراری شده میشود صید کرد. این یک مسئله.
 مسئله دوم این است که آیا آلت و وسیله صید در زمینه‌ای که صید حلال است کدام است؟ زمینه‌ای که صید بری حلال است در آن زمینه احتیاج نیست همانطور که عرض کردیم. در زمینه احتیاج در در زمینه لهو نه در زمینه بازی کردن با جان حیوان در زمینه احتیاج آیا با چه وسیله‌ای میشود صید کرد با چه حیوانی؟ آیا فقط کلب است چنانچه آقایان میگویند؟ روایات زیادی داریم و فتاوای زیادی هم داریم فتاوای قریب به اتفاق و روایات بسیار زیاد که کلب است فقط حیوانی که میتواند صید کند مثلا گربه نه، عرض میشود که باز نه. حیواناتی که جوا صید میکنند و برا صید میکنند که در زمین هستند و در دریا صید میکنند یعنی حیوان دریایی. حیوان دریایی آزموده که در دریا صید کند، حیوان آزموده هوایی مثل عقاب مثل باز که در هوا صید کند، حیوان آزموده بری مثلا گرگی رو بزارن صید کنه یا حیوان دیگری میگن نخیر. به چه استدلال میکنند؟ طبعا به روایات استدلال میکنن اما با عرض میشود که به لفظ مکلبین متاسفانه استدلال میکنن.
سوره مائده آیه 4 ( وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُکَلِّبینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَکُمُ اللّهُ فَکُلُوا مِمّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ وَ اذْکُرُوا اسْمَ اللّهِ عَلَیْه )  خب این مکلبین صفت کیه؟ مکلبین صفت کلبه؟ نخیر صفت الذین امنواست. حالا قرآن بیارید آیه 4 سوره مائده. یَسْئَلُونَکَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُکَلِّبینَ  اولا نفرموده است چرا، مِنَ الْجَوارِحِ،  آیا جوارح را میشود گفت مراد کلابن فقط؟  به لفظ عام بگوید یا خاص بگوید یعنی چی؟ مبتدای شفاعت شافع و اشفعیت مبتدای بلاغت قرآن این است که لفظ متعلق به معنا باشد و معنا متعلق به لفظ باشد. یعنی از این  لفظ بیش از معنا و کمتر از معنا استفاده نشه و معنایی که مراد است لفظ غالب صددرصد معنا باشه بنابراین اگر مراد از حیوان صید کلب بود میفرمود که وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الکلاب. این در چند جهت بهتر بود . یک اختصار: به جای اینکه بفرماید مِنَ الْجَوارِحِ مُکَلِّبینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ میفرمود مِنَ الکلاب تُعَلِّمُونَهُنَّ ، مِنَ الکلاب تُعَلِّمُونَهُنَّ که یک لفظ کمتره این یک. دوم، من‌الجوارح امر است امر استقرایی و امر استقرایی دو گونس الاسلام الاسلام جنس است و استقرار. الاسلام موصول در استقرار قوی‌تره. الجوارح … این از اسقرار به جنس بعدشم استقرار مهم تره و ما علمتم من الحیوان الاتی بالجرح حیواناتی که جرح میکنند، حیواناتی که جرح میکنند و عرض میشود که صید میکنند و حیوانی را میگیرند گازم میگیرند اینا فقط سگن؟
 خب وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُکَلِّبینَ دلیل سوم مکلبین. مکلبین از کلب میاد چون گاز میگیرد چون درنده است اینجا هم عرض میشود که میشه. کلب بنابراین یعنی شما مومنین تعلیم میکنید حیوانات جرح کننده و زخم‌کننده در حالی که جرح انسانی به آنها یاد داده اید. مکلبین تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَکُمُ اللّهُ.  سگ و گرگ و شیر و اینا قشنگ بلدند از انسان قشنگتر بلدند گاز بگیرند ولکن گاز گرفتن و گرفتن حیوانات به نحو انسانی و ایمانی، تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَکُمُ اللّهُ چون این حیوان رو گرفتند چند شرط داره.  گرفتن حیوان و کشتن حیوان چند شرط داره. به طور اولی بسم‌الله، رو به قبله اما حیوان شکاری که نمیتواند بسم‌الله بگه، نمیتواند رو به قبله کند، نمیتواند تغییر در جهت بده ولکن ازین سه تا شرط خارجه . فرمود  مما عَلَّمَکُمُ اللّهُ یعنی چه؟ یعنی اگر شما کسی را وکیل کنید برو فلان برنج رو بیار، میره براتون میاره؟ میاره درسته مثل شما نمیره با ماشین شما نمیره ولی میاره.  همچنین کلب اون کاری که ازش میاد و میشود بهش یاد داد امین باشد این حیوانی که صید میکند باز باشد، عقاب باشد، کلب باشد، چه باشد این اگر به حال خودش باشد و تعلیم یافته نباشد میرود میخورد و بعدشم اما اگر بره بگیره زنده بیاره یا نتونه زنده بیاره بکشد کشته رو بیاره این منش امانتداره وکیله. پس این عمل عمل انسانیست که وکالت انسانی را بر مبنای انسان بر مبنای ایمان انجام میده. البته این تفصیل داره این مطلب، اینجا اشاره میکنیم. از این مکلبین این مطلب هم استفاده میشه در بعد سوم، بعد اول تفصیل لفظ، بعد دوم عرض میشود که جوارح که عام است و محلای به الف لام موصول است و بعد سوم عرض میشود که مکلبین، درحالیکه شما یاد میدهید گاز گرفتن و صید کردن انسانی بر مبنای ایمان رو . خب آقایون خیلی عجیبه. داره میگه کلب مکلبین پس این شخصی که داره یاد میده باید کلب باشه؟ در حالیه که شما گاز گرفتن انسانیه امین را بر مبنای ایمان به این حیوانی که از براش یاد میدید این ربطی به کلب نداره که. یارو میگفت که بچش که فلانی چشمای بادومی داره منم بادوم میخوام. بابا چشم بادومی غیر از بادومه.              

اللهم الشرح صدورنا بالنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا بما تحبوا و ترضا و جنبنا ان ما لا تحبوا و لا ترضا. والسلام علیکم و رحمه الله.