پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه صد و چهل و ششم درس خارج فقه

نماز

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین

اللهم صل علی محمد و آل محمد

از آیاتی که جمعی لطیف بین ارکان و واجباتی از فقه اکبر که معرفتی ست و فقه اصغر که فکر فقه لفظی و عملی رکنی ظاهر الصلاة است، آیه چهل و پنج سوره مبارکه عنکبوت است. (اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ) [عنکبوت: آیه ۴۵].

البته بارها در ضمن مباحث عرفانی و ظاهری صلاة به این آیه استناد کرده ایم. اما استنادات گوناگون است. گاه استناد جزئی و جانبی ست وگاهی هم استناد کلی ست.

مقصود ما امروز استناد کلی به تمام جهات و جوانب این آیه است که مثلثی از قبل از نماز و داخل نماز و بعد از نماز را در فقه اکبر و فقه اصغر شامل است.

این (اتْلُ مَا أُوحِيَ) [عنکبوت: آیه ۴۵] بعد از آیاتی ست که توبیخ می کند کفار را. چه ملحدین را و چه مشرکین را و چه غیرهم را.

آیه قبلی که آیه چهل و سوم و همچنین چهل و چهارم باشد (وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ) [عنکبوت: آیه ۴۳] (عَالِمُونَ) کیانند؟ آیا کسانی که دارای علم رسمی هستند؟ بدین معنا که کسانی که دارای علوم رسمی و اصطلاحی نیستند، از این امثال ربانی که نمایانگر حقایقی ست ربانی محروم اند؟ هرگز چنین نیست.

(عَالِمُونَ) یعنی دانایان، دانایانی که علوم مصطلح خوانده اند و یا نخوانده اند. بلکه احیاناً دانایانی هستند که هرگز علوم مصطلح نخواندند ولیکن داناتر از آنان هستند. فبینهما عموم و خصوص من وجه.

عالم به علوم اصطلاحی که جاهل به علوم معرفتی ست، عالم به علوم معرفتی که جاهل به علوم اصطلاحی ست یا عالم به هر دو علم است. هم علوم اصطلاحی را، هم علوم معرفتی را. منتهی علوم اصطلاحی را استخدام کرده است از برای وصول به معارف ربانی.

حالا (إِلَّا الْعَالِمُونَ) [عنکبوت: آیه ۴۳] کسانی که دانا هستند. این دانایی دارای دو بُعد است. یکی دارا بودن عقل و یکی عقل را به کار انداختن. کسانی که عاقلن و مکلفن در بُعد عاقل بودن، اگر عقل را به کار نیندازند، این ها (عَالِمُونَ) نیستند، این ها متجاهل اند.

مبنای اصلی علم و دانایی که عقل است دارند، ولکن این مبنای اصلی رو به کار نمی بندند. این ها عالم نیستند، جاهل اند، منتهی جاهل مقصر اند. کسی که دارای عقل است و بر میزان عقل مکلف است، مکلف است که عقل را بکار بیندازد تا با کار بردن، بکاربردن عقل معارف و شریعت الهی را بفهمد.

بنابراین (وَمَا يَعْقِلُهَا) [عنکبوت: آیه ۴۳] یک جهت فعلی دارد، جهت قبلی جهت شأنی ست، دریافت حقایق و آیات ربانی که نشانگر وحی خداست و رسالت الهی ست، فعلیتش برای کسانی ست که (عَالِمُونَ) اند یعنی عقل را بالفعل بکار می اندازند.

اما کسانیکه شاناً چنین اند، عقل دارند ولکن لایعقلون، عقل هاشون بکار نمی ندازند، اینها لایعقلها بالفعل دریافت ندارند، ولکن دریافت نداشتن این عاقلان که عقل هاشون را بکار نمی اندازند، دریافت نداشتن از نظر تقصیر است. اون ها مکلف اند که عقل ها را بکار بیندازند، اگر بکار بیندازند عقل هاشون رو (عَالِمُونَ) به فعل اند، اگر بکار نندازند (عَالِمُونَ) شأنی هستند، یعنی عقل دارن که می شود بکار بیفته.

خب بعدش (خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ) [عنکبوت: آیه ۴۴] مؤمنین کسانی هستند که ایمان آورنده هستند یا بالفعل مؤمن اند و این ها همسان اند با (عَالِمُونَ) کسانی که عقولشون را بکار می اندازند، راه ایمان را، راهکار ایمان را، گام برداشته اند پیموده اند و بالفعل مومن میشن.

خب بعدش

(صحبت حضار) کسانی که بالفعل عقلشون رو به کار انداختن، همونا مؤمن میشن؟

بله

بعدش (اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ) [عنکبوت: آیه ۴۵] اگر (اتل علیهم) داشت معناش خواندن قرآن بود بر مکلفان. ولکن علیهم نداره (اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ) [عنکبوت: آیه ۴۵] (اتل ما اوحی الیک علیهم) نیست چون (علیهم) نیست بنابراین تلاوت دارای دو بُعد است.

یک بُعد خودی و خودسازی، یک بُعد دیگری و ساختن دیگران. (اتْلُ) خودی پیروی ست. چون تلاوت در اصل به گونه مطلق پیروی ست.

(وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا) [شمس: آیه ۱ و ۲] آیا قمر شمس را می خواند و یا پیروی می کند، نه لفظ دارد قمر و نه اگر لفظ داشته باشد، شمس شمس شمس نمیگوید و گفتن شمس نور باران نمی کند قمر را.

بنابراین (وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا) [شمس: آیه ۲] یعنی وقتی که قمر به دنبال شمس بیاد، این به دنبال آمدن قمر نسبت به شمس موجب این است که کسب نور از شمس بکند.

بنابراین (اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ) [عنکبوت: آیه ۴۵] آنچه را پیغمبر بزرگوار وحی شده که وحی های تکلیفی ست، تلاوت آغازینش پیروی خود رسول الله صلوات الله علیه است در بُعد عصمت علیا از وحی قرآنی.

مرحله بعد، بعدیش (اتل علیهم) اگر خود را ساختی حق ساختن دیگران را داری. مادامی که خود را نساخته ای، نه در الفاظش، نه در معانیش، نه در عملش، یا در الفاظش و نه در معانیش یا در الفاظ و معانیش و نه در عملش، مادامی که این مثلث را در خود پیاده نکرده ای که شنیدن وحی، علم به وحی، عمل کردن به وحی، که خودسازی رسول گرامی ست در بُعد خودی، مادامی که این سه پله را نپیموده ای در تلاوت وحی و پیروی وحی، بنابراین دیگران را نمیتوانی بسازی بلکه برحسب آیاتی (كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ) [صف: آیه ۳] (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ) [صف: آیه ۲] (كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ) [صف: آیه ۳].

این واجب تبدیل به گناهی بزرگ می شود، واجب است که خود را بسازی و بر همون مبنا دیگران را، اما اگر خود را نساخته ای، دیگران را وادار میکنی به خودسازی، این خودش مقت کبیر است.

خب حالا (اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ) [عنکبوت: آیه ۴۵] این تلاوت کتاب ابعادی دارد. ابعاد معرفتی، ابعاد عملی و عقیدتی. کل ابعاد را پیروی کتاب شامل است. پیروی لفظی، پیروی علمی، پیروی عقیدتی، پیروی عملی.

(صحبت حضار) یعنی از لفظ هم پیروی، هم تلاوت؟

از لفظ آیات، بشنود آیات رو با سمع ظاهری بعد با سمع باطنی، بعد بفهمد آیات رو، بعد معتقد شود به آیات، بعد عمل کند به آیات، در این مثلث یا مربعی که نسبت به پیروی از کتاب است، باید تبعیت کنه.

حالا آیا سوال، این (وَأَقِمِ الصَّلَاةَ) [عنکبوت: آیه ۴۵] چرا اختصاص پیدا کرده است صلاة به عنوانی که از نتایج (اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ) [عنکبوت: آیه ۴۵] باشد؟ و حال آنکه این (اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ) [عنکبوت: آیه ۴۵] هم توحید را، هم نبوت را، هم معاد را، هم احکام اصلی را و هم احکام فرعی را شامل است. پس چرا فقط یک فرع از فروع دین که اقامه صلاة است به میان آمده؟

جواب این است که اقامه صلاة نتیجه ای ست از ابعاد سه گانه عقیدتی، توحید است و نبوت است و معاد است که در صورتی که درست انسان موحد باشد، معتقد به رسالت وحی باشد، معتقد به قیامت باشد، به قیامت باشد، نتیجه عملی این سه مرحله اقامه الصلاة است، منتهی اقام الصلاة دو بُعد دارد، یک بُعد نماز خاص یک و بُعد نماز عام.

نماز خاص همون نمازی که ما میخونیم، نماز عام این است که همه حالش نماز است. چون صلاة الصِلاة است، همه حالش اتصال بالله است، ارتباط بالله است، معرفت الله است، ذکر الله است علی کل حال، قالاً حالاً عقیدتاً عملاً بنابراین

(صحبت حضار) پس (وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ) [بقره: آیه ۴۳] همون معنا را دارد؟

بعضی وقتا کل صلاة بالله را شامل است مخصوصاً صله و ارتباط به الله در بُعد نماز، چون نماز عمود الدین است و عماد الیقین است.

رسول الله صلوات الله علیه که هر وقت که خسته میشد و ناراحت میشد از جریانی (استراحتاً الی الصلاة)، استراحتش، راحتی اش، رفع غم و غصه اش این است که اتصال پیدا کند از محدود به نامحدود، از گرفتاری ها به برطرف کننده گرفتاری ها، از ناچیزها به چیزها به چیز و از امکان به وجوب.

حالا (أَقِمِ الصَّلَاةَ) [عنکبوت: آیه ۴۵] در بُعد خصوصی صلاة، همون ارکان مخصوصه است. حالا (وَأَقِمِ الصَّلَاةَ) [عنکبوت: آیه ۴۵] اونچه بر همه مکلفان واجب است و عماد الدین و عمود الیقین است صلاته.

حالا صلاة رو اینجا معرفی می کند. چرا (أَقِمِ الصَّلَاةَ) [عنکبوت: آیه ۴۵]؟ برای چی اقامه صلاة؟ برای اینکه (إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ) [عنکبوت: آیه ۴۵] این هم علت است، هم تبیین موقعیت نمازه. چرا اقامه صلاة لازم است بعد از تلاوت قرآن؟ تلاوت خودی و غیری، خودسازی و ساختن دیگران؟ چون صلاة (تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ) [عنکبوت: آیه ۴۵].

حالا سوال آیا این (تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ) [عنکبوت: آیه ۴۵] لازمه صلاة است یا از عوارض و از لوازم صلاة است؟ اگر لازمه صلاة باشد بنابراین صلاتی که نهی از فحشا و منکر نمی کند صلاة نیست. چون هر چیزی که لفظ صلاة برش اطلاق شود، مرضیّ الله که نیستش که.

مثلاً زکات. زکات رو اگر روی منت، روی اذیت، به جور ناباب داده شود، این زکات است ولی قبول نیست. زکات مرضیّ الله نیست. نماز اگر بدون طهارت خونده بشود لفظاً نماز است، اما نمازی ست حرام که این نماز از ترک نماز حرمتش زیادتر است، نمازی که از روی

(صحبت حضار) پس بنابراین نباید بخواند دیگه

نمازی که، باید بخواند بدون ریا، نمازی که از روی ریا خوانده شود این نماز بدتر است از ترک نماز، ترک نماز بده بدتر از آن نماز با ریاست.

بنابراین این نماز با ریا مشتمل بر چیه؟ مشتمل بر فحشاعه، فحشا ریاست. نمازی مشتمل بر فحشا و منکر باشد این نماز مرضیّ الله نیست.

بنابراین (أَقِمِ الصَّلَاةَ) [عنکبوت: آیه ۴۵] کدامه؟ الصلاتی را که خدا امر کرده است اقامه شود، صلاة خاص است. اون صلاتی که صلاة بالله دارد، مقام معرفتی دارد، مقام ظاهری دارد، حداقل ارکان ظاهری و واجبات ظاهرش انجام شده، ارکان و واجبات ظاهری خودی یا مستمر که بعد بحث می کنیم. بنابراین

(صحبت حضار) بنابراین لازمه صلاة شد؟

حالا عرض می کنیم، حالا عرض می کنیم، این (إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ) [عنکبوت: آیه ۴۵] سوال در اینجاست.

آیا اصولاً نهی ملازم است با انتها؟ اگر شما شراب خواری نهی از شراب خواری کنید، حتما تحت اراده اوست که شراب رو ترک کنه یا نخیر شما وظیفه دارید نهی کنید او یا ترک می کند یا ترک نمی کند؟

بنابراین این سوال، چون نهی، نهی غیر البته، چون نهی غیر و نهی نسبت به دیگری، این نهی مستلزم ترک منهی نیست (علیک السلام)

این سوال پیش میاد که (إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ) [عنکبوت: آیه ۴۵] نماز که نمازگزار را از فحشا که محرمات بزرگ است و از منکر که کل محرمات است، مخصوصاً محرمات کوچک، نهی می کند آیا این نهی باید اثر کند یا اثر نکرد، نکرد؟

اشکال این است که، سوال این است که، خب نهی گاه موثر است و گاه موثر نیست. بنابراین ممکن است شخص مصلی در حال صلاة خود را نهی کند از دیدن حرام، از گفتن حرام، از عمل حرام، ولکن این نهی را که خود رو نهی کرده انجام ندهد، چون نهی اعم است از اینکه مورد نهی ترک شود یا ترک نشود.

بنابراین شخص مصلی در حال صلاة اگر منکری را انجام داد مبطل صلاة نیست، چنانکه این اشکاله ها، چنانکه اگر کسی، کسی دیگر را نهی کرد از حرام اون شخص زیر بار نرفت، این شخص اول کار واجب خودش رو انجام داده.

بنابراین صلاة که به خودی خود نهی می کند از فحشاء و منکر، اگر در این نهی شما منتهی شدی، خود را نهی کردی از فحشاء و منکر و این نهی رو قبول کردید، قبول کردید، اگرم قبول نکردید نهی را کرده اید ولو قبول نشده. این سواله.

جواب این است که نهی دو جوره. گاه نهی خودی ست، گاه نهی غیری ست. وانگهی صلاة که لسان ندارد، صلاة که گفت ندارد، بنابراین نهی عملی ست، یعنی خود نماز، وضع معنوی اش، وضع روحی اش، وضع اذکارش، اعمالش، حیئاتش، وضعی ست که نهی می کند کی رو؟ شما را.

اولین نهیی که نماز شما انجام می دهد که نماز شما، شما را در همین نماز از فحشا و منکر نهی کند و این نهی با نهی دیگران فرق داره.

نهی نسبت به دیگران است، چون دیگران تحت اراده بطی شما نیستند، تحت اختیار حتمی شما نیستند، بنابراین اگر شما نهی کردید دیگران را و نهی از منکر صحیح، باشرایط شرعی بود، او چه منتهی شود، چه ترک کند، چه نکند، شما کارتون رو انجام دادید، چون نهی شما اراده شماست.

من هی اراده ای دارد، شما اراده داری، ولیکن اراده نهی شما در اراده ترک اون کسی عامل منکر است، این ملازمت ندارد. ولکن اراده خودی ملازمت دارد.

شما که نهی می کنید، دارید نماز می خونید (اللّهُ‏ أَکْبَرُ) نماز می خونید، این نماز شما که باید نهی کند نماز شما، شما را از فحشا و منکر چیه؟ اراده است. شما اراده کنید که در نماز فحشا و منکر انجام ندید.

خب انجام فحشا، فحشا، فحشاء و منکر اراده انجام است. نهی از فحشا و منکر اراده از عمل است. آیا دو اراده متناقض شما ممکنه داشته باشید؟ شما هم اراده دارید که فحشاء و منکر را در نماز انجام بدید، هم اراده دارید انجام ندید، میشه؟ از نظر فلسفی و از نظر عرض می شود که عقلی محاله، اراده دو چیز متضاد متناقض در یک حال محاله.

بله اراده شما با اراده دیگری عرض می شود که احیاناً تباین دارد، احیاناً توافق دارد، ولکن اراده شما نسبت به خودتون اگر اراده فعل کنید و اراده ترک کنید در یک آن، اراده فعل ترک در یک آن، این تضاد و تناقضه عرض می شود در شماست.

ولکن اگر شما اراده کنید کسی منکر رو ترک کنه و اون ترک نکرد، چون او هم اراده ای دارد، شما هم اراده ای دارید، این دو اراده تلاقی ندارد، ولکن اراده ترک فحشاء و منکر با اراده فعل فحشاء و منکر در یک آن، از شخص مصلی، این اراده محال است.

بنابراین نتیجه، در پاسخ اون اشکال که خب نهی مستلزم امتحانی ست. یعنی نهی مستلزم امتحانی ست نسبت به اینکه ناهی کسی باشد، منهی کس دیگری باشد. اما کسی ناهی خود عرض می شود که انسان است (إِنَّ الصَّلَاةَ) [عنکبوت: آیه ۴۵] یعنی صلاة شما، آیا نماز دیگری شما رو نهی می کند یا نماز شما؟ نماز شما، شما را از فحشاء و منکر نهی می کند، نهیش اراده ترک است.

حالا شما که اراده ترک فحشاء و منکر در صلاة دارید، می تونید فحشاء و منکر انجام بدید؟ برخلاف اراده، چون ترکش اراده میخواد، فعلشم اراده میخواد.

ترک نظر کردن حرام اراده میخواد، فعل نظر کردن حرام اراده میخواد، چطور می شود که این فعل و ترک که تحت این دو اراده عرض می شود که متناقض است، تحت این دو اراده همسان هست، دو اراده همسان کنیم؟ اراده فعل فحشا و منکر انجام، اراده ترک نهی، هم نهی کنید چون (تَنْهَى)، هم انجام بدید چون فحشاء و منکر رو میخواد انجام بدید.

بنابراین جمع ارادتین محال است، بنابراین ترک فحشاء و منکر در ضمن صلاة مقتضی ست که فحشاء و منکر ضمن نماز به طور کلی ترک شه. نمیدونم بیان درست شد یا نه؟ کافیه.

(صحبت حضار) بله

خب بله

بنابراین اینجا ما نتیجه فقه اکبر و فقه اصغر میگیم.

(صحبت حضار) اراده از لوازمشونه

ارادی فعل فحشا و منکر فعل است. اراده ترک، ترک است، اما هم اراده فعل دارید که فحشاء و منکر انجام بدید، هم اراده ترک دارید که نهی می کنید. اراده فعل و ترک در یک حال متناقض است.

بنابراین شما که نماز می خونید، این صلاة شما (تَنْهَى) نهی میکند یعنی شما با نمازتون همونطور که اراده نماز دارید، اراده لازمه نماز را که نهی از فحشاء و منکر است باید داشته باشید. اراده ترک فحشا و منکر با فعل فحشاء و منکر که اراده فعل است این دو اراده متناقض است و قابل جمع نیست.

(صحبت حضار) استاد معذرت میخوام اینجا می فرماید که (إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى) [عنکبوت: آیه ۴۵]

بله

(صحبت حضار)نمیگه که شما (تَنْهَى)

صلاة کی؟

(صحبت حضار) مصلی نمیگه که

صلاة کی؟ (أَقِمِ الصَّلَاةَ) [عنکبوت: آیه ۴۵]، (أَقِمِ) ببینید (أَقِمِ الصَّلَاةَ) شما نماز دیگری رو اقامه می کنید یا نماز خودتونو اقامه می کنید؟

(صحبت حضار) نماز خودمون رو

(إِنَّ الصَّلَاةَ) همون صلاتی که

(صحبت حضار) ولی مصلی یک نفر است، صلاة چیز دیگر است.

نشد ببینید، مصلی نمیشه، ولی صلاة، صلاة شماست یا صلاة دیگری ست؟ صلاة شماست چرا؟ برای اینکه (أَقِمِ الصَّلَاةَ) [عنکبوت: آیه ۴۵] حالا فرد می کنیم، شما که مأمور به اقامه صلاتی، این صلاة شما، شما را در بُعد أخص، شما را از فحشاء و منکر نهی می کند.

خب حالا این صلاة که شما میخوانید باید جوری باشد که این صلاة شما را از فحشاء و منکر حداقل در حال صلاة نهی کند. اگر در حال صلاة گناهی را عمداً انجام دهید این صلاة نیست، چون (إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ) [عنکبوت: آیه ۴۵].

بله صلاة هست لفظاً، صلاة ریائی صلاة است لفظاً، صلاة عرض می شود که علی حدثٍ، علی خبثٍ، علی نجسٍ، مکان مغصوب، لباس مغصوب رو به، پشت به قبله و و و، سایر شرایط که برای صلاة هست اگر انجام ندادید، این صلاة هست ولی صلاة مأمونُ به نیست، بلکه صلاة لفظی است.

بنابراین (أَقِمِ الصَّلَاةَ) [عنکبوت: آیه ۴۵] که به پاداشتن نمازه، به پاداشتن نماز یعنی نماز را اونجوری که خدا میخواد بلند کنید، به پادارید، زمین خورده نباشه.

نماز هایی که ریا است، نجس است، خبث است، حدث است، مکان مغصوب است، لباس مغصوب است، پشت به قبله است عمداً، این نماز زمین خورده است، نماز زمین خورده فایده نداره، اونکه مورد عمله چیه؟ (أَقِمِ الصَّلَاةَ) [عنکبوت: آیه ۴۵] به پادارید نماز را، به کدوم پا؟ پای وحیانی، پای امر الهی، در واجباتش، پای نهی الهی در محرماتش، حداقل ارکان ظاهری نماز را و واجبات ظاهر نماز را انجام دهید و حداقل ارکان سلبی نماز را و ارکان و واجبات سلبی نماز رو عرض می شود که، محرمات سلبی نماز رو و عرض می شود که محرمات اصلی سلبی نماز و محرمات فرعی سلبی نماز رو ترک کنیم.

بنابراین (أَقِمِ الصَّلَاةَ) [عنکبوت: آیه ۴۵] به طور مجمل، واجبات رکنی و غیر رکنی نماز را انجام بدید، محرمات رکنی و غیر رکنی نماز ترک کنید، از محرمات رکنی ریاست و و.

حالا، بنابراین اولاً (أَقِمِ الصَّلَاةَ) [عنکبوت: آیه ۴۵] اقامه الصلاة، خب (إِنَّ) تبیینه. (إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى) [عنکبوت: آیه ۴۵] تبیین أقمه. چجور است اقامه؟ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ) و این نهی چون ناهی شمائید، منهی شمایید، در صلاة شما تکرار می کنیم که غیر ممکن است که نمازتون درست باشد و در حال نماز فحشاء و یا منکری رو انجام بدهید، چرا؟

برای اینکه (تَنْهَى). (تَنْهَى) شما نهی کردید خود را از چشم چرانی در نماز، نهی کردید خود را از مکان مغصوب، از لباس مغصوب، از غیر قبله، از حدث، از نجس، از خبث، آیا نهی کردید خود را در نماز از این محرمات اصلی فرعی؟

اگر نهی کرده بودید انجام نمی دادید محرمات رو، انجام محرمات اراده محرمات است. نهی از محرمات اراده ترک است، انجام وظیفه فعله. اراده ترک و فعل محرمات فی آنٍ الواحد، محال است عقلاً، محال است عرفاً، محال است در کل ابعاد. خب این قسم اول

سوال، آیا این (تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ) [عنکبوت: آیه ۴۵] فقط در نماز است؟ در نماز است که اگر شما فحشاء و منکر انجام بدی فقط مبطل است یا غیر نماز هم؟ قبل از این باید فحشاء و منکر رو معنی کرد، آیا فحشاء و منکر یکسان اند فحشاء حرام، منکر حرام، نخیر.

منکر کل محرمات است. محرماتی که شما عقیده دارید حرام است، چون قرآن هم امر به معروف و نهی از منکره. امر به واجب نهی از حرام نیست، برای اینکه ممکن است شما عملی رو ترک کنید چون حرام می دانید، دیگری واجب می دانید. عمل انجام بدید چون واجب نیست، دیگری حرام می داند نخیر، منکر یعنی اونیکه شما بر حسب حجت شرعیه یا تقلیداً یا اجتهاداً حرام می دانید، این منکر است، یعنی آنچه را که بر مبنای ایمان مورد انکاره.

چون مامور، مامور کیه؟ مامور مومن است. مامور به صلاة است بر مبنای این ها. بنابراین منکر عبارت است از هر چیزی که بر مبنای اجتهاد صحیح یا تقلید صحیح، این رو حرام می دانید ولو کسی حرام ندونه مثلاً، شما حرام می دانید، بنابراین حرام دانستن شما مناته بر مبنای صحیح نه مبنای دیگران.

ولکن این منکر دو بُعده. یک منکر عادی ست، تجاوزگر نیست، یک منکر تجاوزگره. منکر تجاوزگر فحشاعه، فحشاء یعنی المحرمه الفاحشه، اونیکه حرام، (قطع صدا)

تجاوزگر حرام درونی این است که خیلی حرامه. آدم کشی مثلاً، ریا، اونکه خیلی حرامه، حرام تجاوزگر خودی و درونی ست. حرام تجاوزگر برونی این است که این حرامی ست که به کس دیگر صدمه میزنه.

خب حالا ممکن است، فحشاء سه بُعده یا حرامه تجاوزگر درونی ست، فحشاء کبیره است یا حرام تجاوزگر برونی ست، چه کبیره و چه صغیره بالاخره فحشاعه. پس فحشاء، گاه فحشای دو بُعدی ست. هم در درون گناه بزرگی است هم در برون.

گاه در درون گناه بزرگ است در برون نیست فحشاعه، گاه در برون فحشاء است در درون نیست. مثلاً بشگون گرفتن کسی مثلاً، این در درون گناه کوچیکه، ولی در برون تجاوزگره.

بنابراین تجاوزگری گناه چه درونی باشد فقط، چه برونی باشد فقط، چه هم درونی باشد چه برونی، هر سه فحشاعه و منکر. این فحشاعه یعنی منکر خاصه.

(وَالْمُنْكَرِ) یعنی کل گناهان، چه گناهانی که در سه بُعد اول باشد، چه در سه بُعد اول نباشد. گناهی که نه در درونی تجاوزگر است، نه در برون تجاوزگر است، یه گناهی ست داخلی، گناه داخلی که صغیره است بزرگ نیست و تجاوز به دیگران نمی کند. بنابراین فحشاء و منکر کل گناهان رو شامله، گناهان بزرگ، کوچک، متجاوز، غیر متجاوز.

بنابراین صلاتی ست که در حال صلاة حداقل (تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ) [عنکبوت: آیه ۴۵] نماز شما را از گناهان چه بزرگ، چه کوچک که آن را گناه میدانی، طبق اجتهاد و تقلید صحیح، این شما رو منع می کند.

رو این حساب مبطلات صلاة زیاده. مبطلاتی که از قبل از صلاة استمرار دارد، مبطلاتی که در صلاة هست. مبطلات در صلاة در حال صلاة اذیت رسانی به دیگران، چشم چرانی، الفاظی غیر صلاتی گفتن و این چیزای دیگه. این در داخل صلاة است.

استمراری از قبل صلاة، باید رو به قبله بایستی، لباس مباح بپوشی، بدنتون از حدث، از خبث، از نجس پاک باشد که اینا قبل از صلاة باید بشه و استمرار در حال صلاة. استمرار در حال صلاة این است که در صلاة نقض نکنید، اگر استمرار بدهید این فحشاء و منکر ترک کردید و اما اگر در حال صلاة حدث حاصل شود، خبث حاصل شود، نجس حاصل شود، انحراف قبله شود، چه شود، این ها.

بنابراین این فحشاء و منکر، چه فحشاء و منکری که استمراری از قبل صلاة تا آخر صلاته، چه فحشاء و منکری درون صلاته، بنابراین ما به این آیه استدلال می کنیم که اصلاً احتیاجی به حدیثم نداریم، حدیثم ندارد، در این بحث آقایون گیر کردن فقها که، آیا مکان مغصوب موجب بطلان صلاته یا نه؟ دلیل حدیثی نداره اصلاً.

یک دونه حدیث نداریم که در مکان مغصوب نماز نخونید. در رسائل الشیعه، در عرض میشود که روایت شیعه و سنی یک دونه حدیث نداریم. آقایون استدلال کردند به ادله عقلی، ما عرض می کنیم که این خود عرض می شود که خالی بودن دلیل است یا دلیل هست بر شما مخفی است.

اگر خالی از دلیل است شما از کتاب و سنت هیچ دلیلی ندارید، بنابراین نمی تونید، اگر ما نه است کتاب و نه از سنت دلیلی که قابل پذیرش و قابل فهم باشد، نداریم برای اینکه مکان مغصوب مبطل صلاته، دیگه این همه بحث کردن لباس مغصوب. مثلاً لباس مغصوب، لباس مغصوب، مکان مغصوب، هم لباس مغصوب، هم مکان مغصوب، اون بحث های اصولی که تعارض امر و نهی است و در صورت تعارض امر و نهی لازم نیست.

به این آیه استدلال می کنیم به نص این آیه (إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ) [عنکبوت: آیه ۴۵] ما میگیم که این نماز که نهی می کند از غیر قبله بودن، معلومه، از محدث بودن پس باید که رفع حدث بشه. از مخبث بودن، خبث در لباس انسان، بدن انسان نباشه. از نجس بودن و مکان غصبی، عرض می شود که لباس غصبی.

آیا با لباس غصبی نماز خوندن فحشاء و منکر است یا نه؟ آیا در مکان غصبی به زور انسان در مکانی، بدون الجاء نماز بخوند این عرض می شود که فحشاء و منکر هست یا نه؟

بنابراین این نماز که نهی می کند از فحشاء عرض می شود که لباسی، از فحشاء مکانی، از فحشاء حدثی، از فحشاء خبثی، از فحشاء عرض می شود نجسی، تمام این فحشاها چه مستمر است از قبل تا آخر صلاة، چه در صلاة کلاً نهی میکنه.

بنابراین آیه به این درخشش به این روشنی داریم بر نهی، شما چرا استدلال اصولی می کنید؟ یه هفته، دو هفته، سه هفته، یه ماه، چند ماه عرض می شود که بحث می کنید، آیا نماز در مکان مغصوب درسته یا نه.

مثلاً آقای بروجردی می فرمود که، استدلال میکرد که چون مقرب، مبعد مقرب نیست، اگر کسی با لباس غصبی، در مکان غصبی نماز بخواند مبعد است و نماز مقرب است، اون آخرین دلیل و قوی ترین دلیلشون این بود.

اگر کسی در مکان غصبی، با لباس غصبی، با لباس نجس، با لباسی چی، این چیزایی که حرام، حرام است در حال غیر صلاة، اگر نماز بخوند این ها مبعد است. مبعد با مقرب جمع نمی شود، چون صلاة مقرب است و این مقرب همش باید قربة الی الله مقرب بشه، بنابراین اگر در حال نماز شما لباس غصبی دارید، مکان غصبی ایستادید، این مبعد است، جمع این مبعد مقرب نمیشه.

(صحبت حضار)

مثل اینکه هست، ما جواب میدیم که نخیر، این جواب داره، این دلیل کافی و قانع کننده نیست. برای اینکه آیا بین مقرب جمع نمیشه؟

مثلاً انسان کسی را میزند و او را از مرگ نجات می دهد، این زدن، (قطع صدا)

دارد واجبه، بله اگر عنوان واحد باشد و از نظر حقیقیه، این واحد حقیقی نمیشه هم مقرب بشه هم مبعد. ولکن لباس مغصوب حرام، نماز واجب، آیا نماز لباس مغصوب است؟ نخیر. لباس مغصوب نماز است؟ نخیر.

اگر واحد باشد جمع بین مقرب و مبعد در شیء واحد میشه، ولیکن لباس غصبی نماز نیست، قبله نماز نیست، رفع حدث نماز نیست، نظر نکردن به نامحرم نماز نیست اینا جدان. بنابراین این دلیل قاطعی نیست و قانع کننده نیست.

دلیل قانع کننده هم (إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ) [عنکبوت: آیه ۴۵] فحشاء از قبل مستمراً در صلاة، فحشاء در خود صلاة، هر حرامی از محرمات را در حال تلبس به صلاة نباید داشته باشید، اگه داشته باشید نماز چیه؟ باطل هست.

بنابراین ما چرا راه رو دور کنیم؟ مثل کسی که میخواد بره تهران، دور کره زمین بگرده دریاها و ‌جنگل ها به تهران نرسه، خب راه نزدیک اتوبانه.

حالا ما اصولیین و ما فقها و ما شرع مداران با عدم توجه کامل و کافی به قرآن راه رو دور می کنیم. مسئله ای که نه در قرآن، نه در سنت نصاً ما به دلیل عقل استدلال می کنیم و دلیل عقل نقض میشه، عقل اون اونطور میگه، عقل این اینطور میگه، چیزی که عقول مختلف است درش و نقض میشه، آیا میشه مبدأ شرع بشه؟

(قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ) [انعام: آیه ۱۴۹] حجت بالغه است که حجت قطعی باشد یا عقل کل عقول، عقلا یا کتاب بر مبنای فهم، فهم صحیح یا سنت. اما چیزی که نه در کتاب است خصوصاً، نه در سنت است خصوصاً، نه دلیل عقلی کلی که مورد پذیرش که کل عقلا باشد نداریم، این نمیشه حجت بالغه بشه.

اگر لباس مغصوب و نظیرش در نماز مبطل صلاة است، خب باید دلیل داشته باشیم یا دلیل عام یا دلیل خاص. دلیل خاص که اصلاً نداریم دلیل عامش (إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ) [عنکبوت: آیه ۴۵].

خب

(صحبت حضار) بنابراین پس این کلمه در میاد دیگه

ما میگیم در میاد دیگه، آقایون توجه نکردند، بنابراین یا لباس مغصوب مبطل صلاة نیست یا هست به این دلیل، یای سوم نداریم.

(صحبت حضار)

عقل مطلق، عقلی که همه عقلاً میگن، دو دوتا چهار تاست همه میگن

(صحبت حضار)

اگه شصتاست، حدیث هم داشتیم قبول نیست، بله؟

(صحبت حضار) یعنی عقل سلیم با اینا فرق داره

نه عقلی که کل، ببینید عقلی که از واضحات و بدیهیات کلی ست، گاه عقول مختلف اند، گاه عقول متحد اند، عقول در چیزی متحدن اون حجت شرعی ست.

حجت عرض می شود که توحید و و نبوت و ‌معاد، حجت یافتن دین، پذیرش دین، همون عقلی ست که قابل قبول کل است، نه این میگه بله، نه اون میگه نه. اگه بگه نه، بله، خب دین میاره، اون بگه نه دین نمیاره، پس دین نیاوردن حجته دین آوردن حجته، حجتی که مربوط به کل باشد و مورد تصدیق کل باشد.

(صحبت حضار) حاج آقا کلاً غصب چیزه دیگه، فحشاست دیگه

بله؟

(صحبت حضار) غصب کلاً فحشاست

مام همینو عرض می کنیم دیگه، مام همینو داریم میگیم، غصب فحشاعه بله چون (إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ) [عنکبوت: آیه ۴۵] چون غصب فاحشه است، چون فاحشه ها فرق میکنه. گاه فاحشه های گناه بزرگ خودی ست، گاه گناه بزرگ متجاوز است، گاه هر دوست، گاه هیچکدوم نیست گناهه.

بنابراین هر گناهی از گناهان، چه فحشائ باشد در سه بُعدش، چه فحشاء نباشد، صلاة (تَنْهَى)، پس در صلاتی که گناه باشد این صلاة حرام است، دیگه نه احتیاج به فرمایشات آقای بروجردی داریم که بهترین فرمایشات اصولیینه، نه احتیاج به حرفای دیگران داریم.

خب بحث دیگر، ساعت چنده؟

بله، سوال آیا (إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ) [عنکبوت: آیه ۴۵] فقط نهی خود مصلی ست؟ آیا وظیفه صلاة مصلی بدین گونه است که فقط خود مصلی را نهی کند از فحشاء و منکر یا دیگران را هم؟

جواب این است که دیگران را هم چون (تَنْهَى) کلیت داره، چون (تَنْهَى) منحصر به تنها نیست، (تَنْهَى) تنهای دوم فارسیه، اینکه نماز نهی می کند از فحشاء و منکر فقط تو را؟ نخیر، نباید بگن ینهک، تنهک، اگه فرمود و (إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَک) خب فقط محرماتی که نسبت به تو محرمه.

اما (تَنْهَى) کلیت داره. هم تَنْهَک، هم تَنْهَى غیرک. بنابراین باید نماز شما اضافه بر شما، دیگران را هم از فحشاء و منکر نهی کند. حالا چه نمازی اینطوره؟

(صحبت حضار) من سؤال کردم جواب نفرمودید

چی بود؟

(صحبت حضار)

اون بعد عرض می کنم، اون مربوط به کلی معصومه، بعد عرض میکنم.

بنابراین کسی اینطور بگه، بگه خب (تَنْهَى) مطلق است، چه تنهک، چه تنهی غیرک. پس جمع مراد است، وقتی که جمع مراده، بنابراین اگر نماز شما دیگری را از فحشاء و منکر نهی نکند، این نماز نیست. پس هیچ نمازی نماز نیست، برای اینکه فحشاء و منکر در عالم زیاده و نمازم زمان داره.

جواب این است که آیا اگر نماز، نمازگزار را از فحشاء و منکر نهی کند، نهی کرده یا نکرده؟ بله خب صرف نهی کافیه. مثلاً من نذر کردم داخل خانه کسی بشم، آیا دو مرتبه داخله؟ بله، سه مرتبه داخله، ولی یه مرتبه داخل بشیم نذر رو انجام دادیم یا نه؟ بله. مثل این است که کعبین ها، کعبین این کعب اول مراد است، چون اگر کعب اول و دوم و سوم مراد بود، کعاب میشد، بنابراین همون کعب اول مراده.

بنابراین (إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى) [عنکبوت: آیه ۴۵] صدق اینکه نماز نهی کند از فحشاء و منکر، این صرف کافی ست که همون (الصَّلَاةَ) باشد، همون عرض می شود که اقامه صلاة باشد. بقیش تکاملی ست.

اون حدی که وجوب است و صلاة را صلاة می کند در اولین مرحله، در اولین مرحله معرفتی و در اولین مرحله عرض می شود که احکام فرعی، این است که این صلاة خود مصلی را از فحشاء و منکر نهی کند.

بله، دیگران را هم مرحله تکاملی ست، یعنی نمازشون جوری باشد که نماز نخوان را وادار به نماز کند. گناهکار را وادار به ترک گناه کند. این برای اولی که صدق نماز کند، صدق نماز در مرز اول و در مرحله آغازین این است که شما را از فحشاء و منکر عرض می شود که نهی کند.

(وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَر وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ) [عنکبوت: آیه ۴۵] تتمش هم برای عرض می شود که روز فقه دیگر انشالله.

والسلام علیکم و رحمه‌الله برکاته

(صحبت حضار) اینو جواب ندادید که

صبر کنید

فحشاء و منکر در غیر نماز چطور

اینو برای بحث بعدی، ببینید اگر کسی بگد این (تَنْهَى) دارای سه بُعده، یک (تَنْهَى) نهی شما در نماز، دو نهی شما در خارج نماز، سه نهی دیگران.

همین جواب میدیم، میگیم که این نماز شما در این مثلث (تَنْهَى) که دوتاش مربوط به شماست، شما را در نماز نهی کند، شما را در خارج نماز نهی کند، دیگران را نهی کند. این شما رای دوم و دیگران خارج از واجبه، چون واجب است که صدق تنهی کند.

آیا اگر نماز شما را شخصاً در حال نماز از فحشاء و منکر نهی کند نهیی کرده است یا نه؟ (تَنْهَى) نهی ماست، کل نهی که، (تَنْهَى) نمیگد از کل مراحل، نخیر، این صدق (تَنْهَى) در نماز عرض می شود که کافی ست. اما نمازی که تکامل یافته هم (تَنْهَى) دوم دارد هم دیگران.

یعنی کسی که نماز درست بخوند فحشاء و منکر نه قبل از نماز، نه بعد از نماز، انجام نمیده و بالاتر، تکامل زیادتر، دیگران رو هم وادار میکند که فحشاء و منکر ترک کنند. البته این بحث، بحث عرض می شود که هم فقه اکبر است هم فقه اصغر، در جلسه دوم باید بحث کنیم انشالله.

اگه سوالاتی هست بفرمایید که جوابش رو بگم

(صحبت حضار)

چی فرمودید شما؟

(صحبت حضار)

بله

(صحبت حضار)

اقامه صلاة هم مراحلی دارد. گاه اقامه صلاة از خودی و غیری. ادامه اقامه صلاة خودی یا غیری امام معصوم کرده، هم خود نماز را اونگونه شاید به پاداشته هم دیگران را واداشته، اما اگر انسان خودش نماز میخواند و (تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَر) هست اما دیگران را وادار نمی کند فعل حرام کرده، ولی نمازش درسته. این بُعد (44:06)

معصوم امتیاز از این حوزه این است که هم خود را میسازد هم دیگران را. خودسازی خود، ساختن خود و ساختن دیگران در ابعاد ممکن که اقم الصلاة، اقامه صلاة فرداً، اقامه صلاة جماعتاً اقامه صلاة دیگران را و الی آخر.

(صحبت حضار) این (ذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ) [عنکبوت: آیه ۴۵] (44:08)

این همینه بله، آیا اونچه اکبر است از صلاة چیست؟ صلاة دارای دو بُعد است، یک بُعد روحانی ذکر الله، یک بُعد ظاهری. ممکنه شما در بُعد ظاهری ذکر الله بگید رکوع و سجود و قیام و قنوت و ذکر ولکن به یاد خدا نباشید، این حداقل وجوب نماز را انجام دادید، ولکن اونی که جان نماز است، بزرگتر از صورت نماز، از صدای ذکرها، از رکوع و سجود ها بزرگتر است و جان (اللّهُ‏ أَکْبَرُ) است، جان حمد است، جان سوره است، جان رکوع است و سجود است، جان تشهد و اقامه است جانش چیه؟ ذکرالله است.

حالا این (ذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ) [عنکبوت: آیه ۴۵] در کل ابعاد صلاتی وجود دارد. هم (تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ) [عنکبوت: آیه ۴۵] هم اکبر. این در صورتی که نهی کند از فحشاء و منکر، این نهی از فحشاء و منکر در دو بُعده یا در بُعد عرض می شود که اعمال صلاتی ست یا در بُعد ارکان صلاة است. این و (وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ) [عنکبوت: آیه ۴۵]  و در تمام آیات هم اینطوره مثلاً (اللّهُ‏ أَکْبَرُ)