پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه صد و نود و یکم درس خارج فقه

زناشویی

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله الرّب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین

اعوذ بالله من الیشطان الرجیم

وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ. نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ الی آخر.

مسائلی که مطرح می شود در حضور برادران در این حوزه قرآن چون ابعادی دارد که بر خلاف موج است برخلاف امواج حوزه های سنیه و شیعیه است ما باید بیشتر روش دقت کنیم. و دلیلمونم باید به قدری قوی باشد که در مقابل سایر برادران فقیه شیعی و سنی بین ما و خدا حجت باشد تا بتوانیم به اونها عمل کنیم و قبول کنیم تا مصداق آیه هیجدهم سوره مبارکه زمر باشد. الذین یستمعون القول فیتبعون احسنَ. و لذا خیلی باید ما ریشه ای دقت کنیم. اینطور نباشد که بگذریم از مطلب همینطور تا اونجایی که امکان ایراد هست گرچه ایرادم نکرده باشند کما اینکه درد کتاب هوار بین الالهی و المادی ما همینکارو کردیم. که قبلش در کتاب آفریدگار آفریده از نظر مادی الهی بود فارسی بعد در کتاب هوار بین الالهی و المادی تا اونجایی که مادی ها ایراد و شبهه دارند راجع به وجود خدا ذکر شده است و جواب داده شده و اونجاهایی هم که عقلشون نرسیده یا هنوزن گفتند خواهند گفت یا نخواهند گفت اونها رم ذکر کردیم که جواب بدیم برای اینکه بناست حجت حجت بالغه الهیه باشد. و حجت بالغه الهیه هیچوقت غیر بالغه نمی شه. در طول عرض زمان و مکان اگر انسان به حجت بالغه الهیه رسید دیگر نقض ندارد. نه چون ما معصومیم بلکه چون اتکا و استناد به کتاب معصوم داریم. حالا انقلت. چه گفته باشند و چه نگفته باشند راجع به جواز و جواز اتیان النساء من ادبارهن گفته باشند یا نگفته باشند ما از جانب کسانی که اینو حلال می دانند ایراد رو عرض می کنیم بعد جوابش در خود آیست. اشاره ای هم در پاورقی الفرقان کرده اند اما الان تکمیلشو عرض می کنیم. ببینید و یسالونک عن المحیض قل هو اذیً فاعتزلو النساء فی المحیض از فاعتزلوا استفاده حرمت کردیم به قولٍ مطلق که این حرمت اعم از عمل جنسی قُبُلاً و دبُراً بود. و لا تقربوهن حتی یطهرن استفاده حرمت بعددوم و سوم رو کردیم که بعد اول مرجوح می شه که بعد دوم و سوم بعد دومش بین السرة و الرکبة بود و بعد سومش قُبُل و دُبر و لا تقربوهن حتی یطهرن. حتی یطهرن چی گفت؟ گفت اونیکه مادامی که این زن پاک نشده است حرام بود حالا چی شد؟ حلال شد. ا. تا اون حرام بود از فاعتزلوهن از با تقربوهن استفاده حرمت کردیم بلکه قدر قطعی بود گرچه مافوقشم حرام بود گرچه بین السرة و الرکبة حرام بود و به طریق اولا و اعلی عمل جنسی در قُبل یا دُبر هر دو. سه تا حرام بود دیگه. این سه حرام بین السرة و الرکبة القبُل و الدبُر این سه حرام که اولیش قرب بود و دومیش بعد مطلب تا کی فلا تقربوهن حتی یطهرن. بعد و اذا تَطَهرنَ مطلب دیگریست. چون بینهما امر نیست. حتی یطهرن حرمت رو از بین برد می شود حرمت از بین بره اما مرجوح باشه به قول فقها مکروه باشه و اینجا کراهت رو ما می فهمیم کراهت عمل جنسی قُبلاً با زن بعد از طهارتش از حیض و قبل از اطهارش که غسل باشه. بعد فاذا تطهرن فاتوهن من حیثُ امرکم الله. اونجا جوازه منتها جوازی که دیگه توش کراهت نیست. چون کراهت قبلاً بود حالا کراهت نیست. سوال اینه. درست توجه کنید. انقلت که مگر نه اینست که فرمود و لاتقربوهن حتی یطهرن. این لاتقربوهن سه حرام بود. فاذا طهُرنَ این سه حرام از بین می رود. هم مقدمه که بین السرة و الرکبة است از بین میره هم دو ضلع مقدمه که قُبلاً و دُبراً باشد از بین میره پس همونطوری که قبُلاً حلال است مرجوحا دبُراً هم حلال است مرجوحاً بین السرة و الرکبَة هم حلال است مرجوحاً. توجه فرمودید این ایراد رو؟ تکرار کنم؟ خوب این ایراد. بله؟ اینو دیروز که عرض کردیم که. تقصیر منه که نبودم. عرض می شود که توجه کنید. بله؟ نشد. نشد. حالا. حالا اینم دیگه. صبر کنید. ببینید نساء کم حرثٌ لکم فاتوا حرثکم انّی شئتم امره دیگه. این امر صرف تجویزو نمی رسونه این امر تجویز بعد از کراهتو می رسونه. چون این کراهت از قبل فرموده. ببینید این تجویز با تجویز در مقابل احکام خمسه دیگر گاه تجویز در مقابل سه حکم اباهه استحباب وجوب. در اینجا دومیه چرا؟ برای اینکه کراهتو از قبل تعیین می کنیم. بیخود نفرمود که ولاتقربوهن حتی یطهُرنَ. و الّا میفرمود که و لاتقربوهن حتی یطَّهرنَ فاذا تَطَهرنَ فاتوهن اینو که نفرمود که برخلاف اون … درست نکته رو توجه کنید. فرمود و لاتقربوهن حتی یطهُرن. یطهُرن قبل از غسله دیگه. آیا حکم اتیان زن قبل الغسل چیه؟ که این اتیان چیه؟ اتیان بین السرة و الرکبة که نیست. اتیان عمل جنسیست قبُلاً یا دبُراً. این عمل جنسی قبُلاً و یا دبُراً حتی یطهرن. البته قبلاً یطهرن هر سه حرام بود. و لکن اذا طهُرن چی؟ اذا طهُرن خوب هر سه حلال می شود دیگه. هر سه حلال می شود با مرجوحیت است؟ اصل جواز است که با مرجوحیت میسازه؟ خوب بله. اینجا مرجوحه. چرا؟ برای اینکه اگر اینجا حرام بود حتی یطهُرن نمی فرمود که اگر تا قرب نکند این سه چیز در حرمت باقی بود می فرمود فلا و لا تقربوهن حتی یَطَّهر. فاذا تَطَهر. کمااینکه در آیات قرائته. ولی فرمود که و لا تقربوهن حتی یطهُرنَ. پله پله است. پله اول رفتن حرمت قرب عبارتست از یطهُرن پله دوم عبارتست از فاذا تطَهرن پله اول رفتن حرمت جاش مرجوحیت و کراهت میاد پله دوم که فاذا تَطَرن جاش اباهه و استحباب و احیاناً وجوب میاد. مگر این نیست؟ خوب پس آیه دوم روی این اشکال که دارم عرض می کنم. آیه دوم نمی توند اثبات کند که اصل الجواز از بابت حرثیته نخیر. جواز از اباهه الی استحباب و الی وجوب چرا؟ ببینید کراهت رو قبلاً اثبات کرده. جواز علی کراهیته را قبلا اثبات کردیم. نسبت به چی؟ نسبت به اونچه قبلاً حرام بود. این که و یسئلونک عن المحیض قل هو اذیً فاعتزلوا النساء فی المحیض اولاً و لا تقربوهن حتی یطهرنَ ثانیاً این حتی ثابت کرد حرمتی را که با اون دو امر آمد. حرمتی که با اون دو امر آمد مثلثة الزوایا بود. این زوایای صلات حرمتش از بین رفت با چی؟ با یطهرنَ پس وقتی که یطهرنَ اون سه هر سه حلال می شود علی مرجوحیتین به دلیل فاذا تطهرنَ. اگه فاذا تطهرنَ نبود نمی گفتیم مرجوحه. ولکن بدلیل فاذا تطهرن می فهمیم که اینجا جواز انجام عمل جنسی دو پله دارد. در حقیقت سه پله دارد عمل جنسی در اینجا. پله اول پله حرمت است مادامی که طهارت از حیض حاصل نشده. پله دوم مرجوحیت و کراهت است وقتی که حیض تمام شده است اما غسل نکرده. پله سوم حرمت که رفته بود مرجوحیت هم می رود بلکه از اباهه الی الاستحباب الی الوجوب است موقعی که فاذا تطهَرنَ مگه اینطور نست؟ خوب بعد که فرمود نساءکم حر عرض می شود که فاذا تطهرنَ فاتوهنَ. فاتوهن امر چیه؟ امر صرف جوازه؟ نه. امر جواز من الاباهه است. چون جواز کراهتو قبلاً فرمود دیگه. درست دقت می فرمایید؟ این فاذا تطهرن این امر چیه؟ امر بعد از دو حذر است یک حذر حرمتی بود که به تقرن رفت از بین یک عرض می شود که حذر کراهتیست با تطهرن از بین میره. بنابراین درست است اینجا عقیب الحذره و لاکن عقیب الحذرینه حذر اول با تقرن از بین رفته بود مرجوحیت بود حذر دوم با تطهرن از بین میره یعنی حذر مرجوحیتم نیست این اشکال. جواب. عرض می کنیم که مگر ثابت است قبل از نزول این آیه مبارکه اتیان النساء ادبارهن حلاله؟ تا بیاد بگی تو حرمت اینجا ثابت شد؟ حرمتی که اینجا ثابت شده است با نساءکم حرثٌ لکم فاتوا حرثکم انیّ شئتم در بعد بعدی با عرض می شود که حتی یطهرن در بعد اولی حلال است. می بینید ولا تقربوهن حتی یطهرن لاتقربوهن حرام می کند قرب اینها رو. قرب کی رو قرب حائض رو یا قرب زن رو؟ لاتقربوهن قرب زن بعنوان اون حائض حرام می کنه نه قرب زن را. اگر قبلاً قرب زن یعنی اتیان زن من دبرها حرام بوده است پس آیه حیض کاری نمی کنه. ولو در باب حیض این حرام تر می شد اصل حرمت که از بین نمیره. خوب اگر اصل حرمت قبلاً ثابت بود اینجام ثابت می کنیم ها. اگر اصل حرمت قبلاً ثابت بود چنانکه در آیه بقره است و آیه اول بقره. آیه اولی که قبل از اینه. آیه اولی که باب آیه صوم است در اینجا ثابت شد که اتیان النساء من ادبارهن حرام. فالآن باشروهن و ابتغوا ما کتب الله لکم و کلو و اشربوا الی آخر الان باشروهن آدرس باشروهن داد. آدرس باشروهن و ابتقوا ما کتب الله لکم. اگر کسی رو بخوان راهنمایی به دریا بکنن می گن برو طرف شمال و شنا کن. اما به صحرای برهوت که نمیشه بره که اونجا که آب نیستش که اصلا. حالا در این فالآن باشروهن وابتغوا ما کتب الله لکم آدرس داد که مباشرت باید از مجرایی باشد که اتقای ما کتب الله لکم که استیلاد است امکان داشته باشد. این اول. حتی احتمال بدیم حتی اگر ما احتمال بدیم عنایت بفرمایید آقایون اگر احتمال بدهیم قبل از نزول آیه حیض وتن در ادبار نساء حرام بوده است بنابراین در اینجا امر عقیب کدام حذر است؟ امر عقیب حذر از اتیان نسائی است که حائض هستند قبل از طهارتشون. دیگه کاری به این ندارد که این وتن در دبُرم در حال حیض حرام بوده حالا حلال می شه؟ اگر شما ثابت کردید که وتن در دبر در حال حیض حرام بوده قبلاً حرام نبوده این یه مطلبیست. این یک. دوم ببینید. فلاتقربوهن حتی یطهرن فاذا تطهرنَ فاتوهنَ من حیثَ امرکم الله فاذا تطهرنَ از چه؟ فاذا تطهرنَ از حیض. پس تأتوهن راجع به مطلب حیضه. پس بحث سر اینه اصلاً. خوب وقتی که بحث سر اینه پس اتیان النساء انحصار مجرای عمل جنسی مرد با زن قرار گرفته. کجاست؟ نساءکم حرثٌ لکم فاتوا حرثکم انی شئتم و قدموا. تازه اگرم ما گیر و گوری در اینجا داشته باشیم و نتونیم اینجا استدلال کنیم گیر می کنیم که خوب حرام است یا حلال؟ روایات متواتره صد در صد از طریق سنی ها از رسول الله صلوات الله علیه و نود و چند درصد از طریق شیعه از رسول الله صلوات الله علیه ثابت می کند که اتیان اتیان النساء ادبارهن کلاً حرام است. و همچنین آیاتی که نهی از لواط می کنه خوب اتیان النساء ادبارهن برادر کوچیک لواطه. کما اینکه رسول الله فرمود هن هی لوطیة الصغری. این بحث … مطلب بعد. تهدیدٌ نصر. بحث روزم هست و مربوط به اینجاست. سوال اینکه نسائکم حرث لکم فاتوا حرثکم انی شئتم حرث رو که انسان می گد حرث چیه؟ حرث با زرع فرق داره دیگه. افارایتم ما تحرثون عن کنت تزرعوا لهوا عن نه تنوین داره. اانتم تزرعوا لهوا. عم نحن زارعون. خیله خوب آیا حرث غیر از زرعه. زرع کاشتنه حرث برداشتنه. بله؟ حرث درو کردنه. خوب خداوند می فرماید که نساءکم حرثٌ لکم. زنان شما دروگاه شما هستند و فاتوا حرثکم انی شئتم. درو کنید. یک درو درو کردن زن است بعنوان اینکه زن مخزن اولاد خواهد بود آیه اینو می گه. فاتوا حرثکم انی شئتم و قدموا لانفسکم. منتها آیا قدموا لانسفکم رو انحصار داده که اگر شما اولاد نخواید درست کنید عمل جنسی بر شما حرامه؟ نه حرثیت یک حالت عمومیه ای دارد که اینو من در تفسیر یادداشت نکردم. حرثیت زن یک حالت عمومیه ای داره. حرث چیه اصلاً؟ حرث عبارت است از نتیجه زراعت. زراعت البته بحجتی دارد طراوتی دارد آبیاری دارد تخم کاری دارد صفا دارد چه دارد چه دارد. حالا. زنان مانند زراعت صفای زندگی شما هستند با صفا باید با اونها زندگی کنید. بر حسب تعبیر رسول الله صلوات الله علیه هن ریحانةٌ و لست بقهرمانة. با زمختی با خشونت با اونها نباید رفتار کنید. اون فضربوهن معنا داره که ما دقت نکردیم. اون فضربوهن زنم می تواند مردو … اگر در مرحله آخر نهی از منکر باشیم. خوب ببینید. پس نسائکم حرثٌ لکم. منتها این حرث بودن انسان یک حرث بودن در باب زندگی خانوداگیست کلاً باید با هم کمک داشته باشید در زندگی و یک حرث بودن عمقاً که محوریست که اگر این حرث بودن محوری نبود که اگر شهوت زن و مرد نبود اصلاً زناشویی معنا نداشت. و لذا خداوند اون نمونه عمده را که محوریست و اصلیست در اینجا بیان کرده شهوت مقدمه است. بدون شهوت انسان زن نمی گرفت زنم شوهر نمی کرد. حالا نساءکم حرثٌ لکم فاتوا حرثکم. فاتو چی می گه؟ نسائکم حرثٌ لکم ضابطه است. ازین ضابطه استفاده می کنیم که همونطور که در زراعت نباید زراعت شما کردید درست. برید لگد کنید و برید خراب کنید برید چکار کنید و نه. هر چه می توانید باید این حرث رو آباد کنید باید مراقبت کنید ملاطفت کنید. درست؟ پس چکار کنیم اینجا؟ نسبت به زن از نظر زنانگی فاتوا حرثکم انی شئتم هر زمان که بخواهیم و لاکن حرثکم نه حرصکم هر زمان که بخواهید به طرف این حرث اتیان کنید. پس اتیان زن از نظر جنسی از موضع حرثیت است از موضعی که محال از حرث باشد که نیست. فاتوا حرثکم انیّ شئتم بعدم و قدموا لانفسکم. این فأتو رو مقید کرد. ببینید اولاً خود حرثٌ ثابت کرد که عمل جنسی از کجا باید باشد. دو این عمل جنسی که انجام می شود برای چه باید باشد؟ برای اولاد درست کردن. اما نه هر اولاد درست کردنی. قدموا لانفسکم. اگر انسان با یه زن یهودیه رو صیغه کرده است و و میداند که اگر بچه ای درست شه این بچه رو زن یهودی می برد یهودی می کند اون لانفسکم که نشد. علی انفسکم شد. حساب داره قدما لانفسکم. لانفسکم شما مومنین هستید که مخاطب مومنین اند. مومن همونطوری که اگر تجارتی می کند تجارت مالی می کند برای نفعش در بعد شرعی و عقلی و انسانی و اسلامی همچنین مهمتر ازین اگر یک انسانی را می خواد تحویل بدهد باید تحویل یک مرضی به جامعه و خودش نده که در زمان خودش و بعد خودش موجب لعنت باشد. اینا قیودیست که در خود آیه ما استفاده می کنیم. منتها در روایات شرح زیادی بر محور آیه هست. حالا توجه کنید. نسائکم حرثٌ لکم اول. کما اینکه در آیه حیض هم همینطور بود اول فاعتزلوا بعد لاتقربوا بعد چه اینجام همینطور. نسائکم حرث لکم. این قاعده کلی این زراعت است. زراعت لطیف دهنده البته نساء شما دروگاه های شما هستند. میشه دروگاه بدون زراعت؟ دروگاه که بدون زراعت نمی شه که باید زراعت کرد تا درو کرد. خوب پس زنهای شما زراعت های شما هستن منتهای زراعت هایی که نتیجه داره. نه اینکه طرف به کاج و ماج که نتیجه نداره. نخیر درخت هایی که نیجه دارد ثمر دارد ثمره انسانی دارد نساءکم حرثٌ لکم. چکنیم پس؟ حالا که حرث است فاتوا حرثکم. همینطوری؟ همینطوری فاتوا حرثکم. ولو از طرف جلو معین کرد آدرس داد. اما هرچه اولاد اومد بیرون بیاد بیرون؟ هرچه شد شد؟ بی حساب؟ نخیر. و قدموا لانفسکم. به نفع انفس ایمانیه شما باید تبدیل گردد. این دو شرط لازم داره. یک شرط اینکه اولاد می خواید درست کنید تصمیم داشته باشید تربیت ایمانی کنید اون رو. بتوانید تربیت جسمانی و روحانی بدید او رو. جسماً گرسنگی نمی رد. روحاً از گرسنگی روحی این لاجون و ناجور تحویل داده نشه. شما تصمیم بگیرید که این بچه ای که امکان دارد متولد  گردد این بچه لانفسکم باشد نه علی انفسکم باشد. نه علی انفسکم شخصیاً نه علی انفسکم اجتماعیاً نه چنگیز خان درست کنه نه صدام و شاه درست کنه. اونیکه شما تصمیم دارید تصمیم این باشد که این به نفع شماها در بعد ایمانی در جو ایمانی هم فرداً و هم اجتماعاً باشد این یک. دو . دو این است که این … به قدها. دو انسان فرض کنید رفته در روسیه شوروی یکسال خواسته بمونه. یه زنم صیغه کرده. خوب. تصمیمم دارد که این بچه ای که در میاد بیرون و برداره تربیت کنه و فلان ولی قانون اونجا جوریست که نخیر این بچه تابع مادر است و می رند و تربیت روسی می کنن. اینجا تصمیم خالی کافی نیست اینجا قدموا لانفسکم نیست. قدموا لانفسکم دو شرط داره یک بخواهید دو بتوانید. اگر نه بخواهید و نه توانید علی انفسکم است صد در صد. اگر بخواهید و نتوانید علی انفسکمه. اگر بتوانید و نخواهید علی انفسکمه. پس چهار بعد در اینجا داره. تحریم به ازدواجو عرض نمی کنیم که. ازدواج حلاله. ازدواج. می فهمم ولی مقدمه ضروریه؟ ضروری که نیست. اگر واقعاً اینو من یادم اومد که بگم خدمت آقایون که یکی از مقدمات بحث ماست در تهذیب نفس. آیا اصولاً اولاد درست کردن واجبه؟ اگر اولاد درست کردن واجبه پس زن گرفتنم واجبه. زنگ گرفتن که مستحبه که. زن گرفتن که واجب نیست بعضی اوقات که حرامه احیاناً. حالا ببینید. بحثو عرض نمی کنم کلاً داریم عرض می کنیم. اگر واقعاً اولاد درست کردن واجب بود بر همه واجب بود. بر همه واجب نیستش که. پس کسانی که مثلاً یکی زن نگرفت. کار حرام کرده یا مثلاً مرد نداره. کسی که مرد نداره که ناقصه. عنایت می فرمایید ترتیبی که من فکر کردم در حالیکه جسمم مریضه اما روحم مریض نیست انشالله. این برکات قرآنه. ملاحظه کنید. یکی از برادران می گفت شما که خواب می بینید در خواب مطلبی به یاد میارید بیدار می شید می نویسید در حال کسالتم می نویسید؟ گفتم بله. حالا. عرض می شود که در اینجا و قدموا لانفسکم این چار بعد داره. این لانفسکم … دارد یا نه؟ لانفسکم کجا درست می شه؟ اونجا که من می خواهم که فرزند درست تربیت کنم. دو و می توانم گاه می خواهم و نمی توانم گاه می توانم و نمی خواهم گاه ظلماتٌ بعضها فوق بعضه. نمی خواهم و نمی توانم. غرض این بود که افراد زیاد کنیم و خیال می کنن که رسول الله صلوات الله فرمودند که بله خداوند خوشش میاد که شما مسلمونی رو سنگین کنید. از چی از فاعل به لا اله الّا الله. نه ازین بچه زیاد درست کنیم که. بچه موشم زیاده بچه سگم زیاده بچه گربه هم زیاده بچه. نه. در لبنان که مسیحیا یه موقع زیادتر بودن بعد سنی ها زیاد تر بودن حالا شیعه ها زیادتر شدن چرا؟ علتش اینه که اینا بچه زیاد درست می کنن. ولی خوب این شرطم اینا باید توجه کنن. نه بچه شیعه درست کنن که بدتر از مسیحی باشد و بدتر از سنی باشد. حالا پس این و قدموا لانفسکم تحویل نفس شده. آقا چرا ما دنبال اینور اونور می گیردیم؟ چرا دنبال ولایت فقیه می گردیم که روی مصلحت حکم جلب کنه؟ مگر خدا عاجز است که حکم جلب کنه؟ مگر خدا چیزی کم گذاشته است برای ما؟ در قرآن شریف همه چیز هست. ما باید عرضه بخرج بدیم که بریم دنبالش. آیا این عبارت کوتاهه؟ نسائکم حرثٌ لکم فاتوا حرثکم انی شئتم و قدموا لانفسکم. قدموا تجویزه. جواز در اینجاییست که لانفسکم باشه. اگر لانفسکم نباشه مثل اینکه انسان یه مشتی بزنه به کسی اذیتش کنه. حلاله؟ خوب نه. این حرامه دیگه. بدتر ازین اینست که یک انسانی انسان درست کنه که این انسان برخلاف شریعت الله راه بره بر خلاف شریعت الله تماس بگیره. ضرر داشته باشه به شریعت الله. ضرر داشته باشد به نوامیس خمسه عرض می شود که مسلمین. حالا. در اینجا راجع به تحویل نفس از آیه چی استفاده می کنیم؟ ببنید ما ده قسم داریم زنان و مردان من فکر کردم ده قسم ظاهراً داریم. یه مرتبه شوهر عقیمه زن نه. یه مرتبه زن عقیمه شوهر نه. یک مرتبه زن و شوهر هر دو عقیمن. بله؟ حالا. در هر سه مورد ضرب در دو می کنیم. در هر سه مورد یا عقیم بودن عقیم بودنیست که قابل معالجه است معالجه جراحی می کنن عقیم بودن از بین می ره. یا نه. چندتا شد؟ شیش تا. این جانب عقم. خوب یه مرتبه نه هر دو بچه آورن نه مرد عقیم است و نه زن عقیم است هیچکدوم عقیم نیستن. حالا. اینجایی که هیچکدوم عقیم نیستن یا از اول ازدواج تا آخر ازدواج کاری می کنن که بچه نشه این یه جور نقطه مقابل از اول ازدواج تا آخر ازدواج هیچ جلوگیری نمی کنن که شصت تا هم بشه. این دو تا. یه مرتبه بینانبین. گاهی بشه گاهی نشه. غیر از اینه؟ خوب. یه مرتبه هم بینابینه گاهی بشود گاهی نشود حالت متوسط این تقریباً ده تاست. حالا احکام داریم. یکی از برادران بعد از بحث فرمودن که خوب کسی که عقیمه چکار کنه؟ جوابشو حالا عرض می کنم. ببینید. مگر خداوند ما رو تکلیف محال می کنه؟ اگر زن انسان عقیم بود ما از حرثش انجام عمل نکنیم؟ خود آیات نکاح که می گد نکاح کنید. مگر آیات گفته زن عقیم نگیرید؟ مگر آیات نکاح به مرد عقیم گفته زن نگیر. این که نیست. این که از مسلمات آیات است. علی ذوالآیات و روایات که زن گرفتن کلاً حلال الّا این که زن مشرکه باشد مرد مسلمانه مرد مشرک باشد زن مسلمانه. و چه باشد و چه باشد. این که شکی نیست. حالا. البته مرجوح است که انسان زن عقیم بگیره و مرجوح است که من به جای مکروه مرجوح عرض می کنم که حرفمون صد در صد درست باشه انشالله. نمی گن اینو مرجوحه. مرجوحه. خوب این مرجوح. اما اگر کسی زنی گرفت نمی داند عقیمه حالا. بالاتر ازین؟ نمی دانست این زن عقیمه. مردم نمی دانست عقیمه. این دو تایی ازدواج کردند بعداً اگر فهمیدن که هر دو عقیمن این مجوز طلاقه موجب طلاقه نه. می خوان با هم باشن همینطور. حالا در اینجا نسائکم حرثٌ لکم زمینه دارد یا نه؟ نداره؟ خوب داره مگه حرث منحصر به عمل جنسی بود؟ نه منتها اگر عمل جنسی کرد از راه حرثیت باید انجام بشه از راه غیر حرثیت ممنوعه. چون امرکم الله در اینجا امر اصل تجویزه بنابراین مقابل اصلاً جواز نداره. حالا این کسی که عمل جنسی انجام می دهد یا خودش عقیم است یا زنش عقیم است یا هر دو عقیم هستند این تخلفی نکرده است که اینکه از حرثیت ننداخته است زن رو. از حرثیت از حرثیت ایلادی و از حرثیت بار گیری که زن رو ننداخته است که نه خودش را از حرثیت باردادن انداخته است نه زن رو از حرثیت بارگیری انداخته است. اینکه گناهی نکرده است که. پس این گناهی نکرده است که از حالت حرثیت زن رو بندازه. و اینکه ازدواج هم کرده است که گناه نکرده است و اینکه ازون مجرای حرث وارد می شه گناه نکرده. … یا هر دوشون چندسالی حالت عقم دارند. ولکن بعد از چند سال اینها بچه متولد می شه من متعدد بهم مراجعه کردند در لبنان و در مکه و در اینجا و در اونجا و در اونجا عرض می شود که هفت سال هشت سال ده سال بعداً درست شده. اینجور نیستش که اگر یک زنی چند سال عقیم بود یا یک مردی چند سال عقیم بود الی طول الختم عقیم باشد. خوب بنابراین این عمل جنسی از مجرای حرث باید وارد بشه حتی اگر یقین داشته باشه که صد در صد ایلاد نمی شه چون مجرا رو معین کرد دیگه. می گه آقا تو خونه من میای از این در بیا. حالا چه پول بهت بدم چه ندهم چه کتکت بزنم چه نزنم. ازون در نیا. خوب معین کرده دیگه. می گد نسائکم حرثٌ لکم فاتوا حرثکم انی شئتم. حالا اگر خودش معذور است فاتو حرثکم از ناحیه حرثه یعنی از راه دروگاه باید وارد بشه. خوب حالا می رسیم حالا نرسیدیم به اونجا. به تقوا که خیلی دوره برسیم حالا. می خوام عرض کنم حالا. حالا می خوام عرض کنم. حالا وقتش نیست. اما اختیار. یه مردی زن می گیره هم این مرد بچش می شه هم زن بچش می شه. ولکن این مرد و زن با هم قرارداد می کنن که از اول تا آخر ازل کنن واسطه قرار بدن و بچه نیارن. این حرامه خوب. بعد مقابلش هم که حالا عرض می کنم این بعد قطعاً حرامه. چرا؟ زن را از حرثیت و خود را از حرثیت کلاً انداخت. و این از کارای شیطانه. و لا. نه نشد. حالا که زن گرفتی داریم عرض می کنیم. ببینید. زن نگرفته نه. زن گرفته نه. وقتی که حرث نداره که هیچی حرص نداره. ولی حالا که حرث داری. حالا که شما حرث داری آقا مادامی که جریان نیست خیله خوب. ولی وقتی که این جریان شد زمینه وجوب شد. وجوبو ما عرض می کنیم. نه وجوب کلی. آخه یه مرتبست که انسان اینطور خیال می کنه وقتی که زن گرفت مرتب باید دنبال این حرث بره شب بره صبح بره روز بره وسط ناهار بره وسط شام بره تو خواب بره. اینکه نیستش که. یا مرتب باید بچه درست کنه. خوب اینم که نیستش که اینو بعد عرض می کنیم این بحثای متسلسلو با هم بحث می کنیم دیگه داخل نمی شیم. حالا ببینید در اونایی که هیچکدام عقم ندارند. نه مرد عقم دارد نه زن عقم دارد. اگر چنانچه مرد و زن من بدترشو عرض می کنم که این واضح و روشن شه. اگر مرد و زن بروند و با عمل جراحی خود را عقیم کنند قطعاً حرامه بلکه ازون مواردیست که و الآمرنهم فلایغیرنهم خلق الله. خدا تو را ولود قرار داده است زن باشی یا مرد. تدبیر خلق الله که این ولود بودنو از بین ببری این حرامه. این از جمله تغییر خلق الله وانگهی طبق خود آیه آقا نسائکم حالا اگه زن شما نبود که هیچی حرث شما هم نبود. ولی حالا که زن شما بود نسائکم حرثٌ لکم و در اون بعد محوری حرثیت و دروگاه بودن دروگاه از نظر استیلاده. شما این دروگاه استیلاد رو از حالت دروگاهی به طور کلی با تعقیم از بین ببرید یا مرد خود را تعقیم کند یا زن را تعقیم کند یا هر دو را تعقیم کند که از هر دو بدتر در اینجا قطعاً حرامه چون کاملاً حرثیت از بین بردی تو. و قدموا لانفسکم. آقا قدموا لانفسکم در زمینه ای میاد که شما حرثیتو مراعات کنید. اما اگر شما اصل حرثیتو مثلاً برای شخصی که می تواند برود حج باید بره حج اگر توان مالی داره توان حالی هم داره اما این توان مالی و توان حالی رو از بین برد این آدم خلاف شرع کرده یا نه؟ بله. شکی ندارد که بله. چرا؟ برای اینکه این آدم در اونوقتی هم که مستطیع نبود واجب بود من دون عسرٍ و حرجٍ خود را مستطیع کند برود. همه فقها دومی رو میگن اول این بحث. دومیش اینست که الآن مستطیع است مالاً و حالاً اگر بهمین وضع من دون حرجٍ و عسر بماند می تواند برود حج اما حالا اومد خودش رو مریض کرد که از نظر جسمی نتواند برود و مالش رو هم به یک مصرف غیر ضروری عرض می شود که مصرف کرد که مالاً نتواند برود. این آدم مستطیعاً می میرد اگر چنانچه نتواند برود حج بعداً یا متسدعاً مثلاً. خوب حالا. این آدمی که خداوند برش حرث قرار داده است و این حرث زمینه قدموا لانفسکم است از حرثیت بیندازد خود را و یا زن را و یا هر دو را از حرثیت بیندازد این عرض می شود که حرام است بر خلاف تکوین حضرت حق سبحان الله کار کرده. این حالا می رسیم. حالا می رسیم. این اینجا کلاً . اونجایی که کلاً یا تعقیم یا نه تعقیم اختیاری ببینید تعقیم اختیاری چجوریه. یه مرتبه تعقیم اختیاری اینجوریست که بروند طبیب جراح و عقم ایجاد کنند که بعداً نشه کاری کرد. که این یک اختیار اول بعد الامتناع به اختیار اوله. بعداً حرث نمیشه. آقا جان زمینی . آقا جان زمینی که با آقا جان زمینی که بارور بود. ببینید. زمینی که بارور بود اگر بارور بودنش که به حساب صلاحیت خاک و آبه همه رو ریختیم دور از کویر لوت مقدار زیادی عرض می شود که خاک آوردیم که جونورم می کشه تا چه رسد چی. حرثیت از بین رفت دیگه. این زن که حرثیتش به این است که عقیم نیست و اگر نطفه قرار بگیرد بچه می شود شما این حرثیت رو یا با عمل جراحی از بین بردی که هیچ یا نه با عمل جراحی از بین نبردی مرتب با این زن وقتی که عمل جنسی انجام می شه ازل یا واسطه ازل یا واسطه تا آخر آخر که  چه. ما دوتامون زیاد هستیم دوتامون. اینم همونه. بله؟ قدموا در زمینه حرثیته. اونو قبل عرض کردم. اما وقتی که حرثیت موجوده من حرثیتو از بین ببرم قدموا یعنی چه؟ اصلاً خود حرثیتو از بین بردن چرا؟ مگه خدا نفرمود این نسائکم حرث لکم چی گفت؟ گفت خدا اینطوری درست کرده ولی استثنا دارد. استثنا رو که بحث نمی کنه که. خداوند اون زنانی که حرثیت ندارنو که بحث نمی کنه اینجا که اون زنانی که حرثیت دارن بحث میکنه. می گه ما زنها را نود و چند درصد اینطور قرار دادیم که حرثٌ لکم شما با قرارداد خدا می خواین مخالفت کنید؟ با دروگاه بودن زن می خواین مخالفت کنید؟ این مخالفت هم تکوینی است هم تشریعی است. چون تشریع در زمینه تکوینه شما هم زمینه را که تکوین است از بین می برید در نتیجه تشریع را که دروگاه بودن رو عرض می شود که قدموا لانفسکم رو از بین میرید. حالا ببینید اما بینابین. بینابین خیلی ابتلا است. یه آدمی می گد که خوب ما به وضع زندگیمون نگاه می کنیم و یه بچه بسمونه. یک بچه که آوردیم خوب بسه. اونیکه زیاد میاره مطلبیست حالا عرض می کنیم. یکدونه بچه فقط بسه. آیا این منافات دارد با آیه نسائکم حرثٌ لکم فاتوا حرثکم انّی شئتم. این یه مسئله است. مسئله دیگر که جلوتر خواهم عرض کرد حالا ایشالله. اینکه یه آدمی هست که هرچی بچه اومد بیاد. ما هرچی بچه اومد بیادو عرض می کنیم. یکی از طلبه های هم دورم گفتم که چندتا بچه داری؟ گفت فعلاً شونزده تا قبلاً بیست و چهار تا بود. گفتم درس چی؟ گفتم با بچه ها نمی رسم. عرض شود که حالا کسی که جریانش اینه این هرچه آمد آمد آمد آمد آمد. این جایزه آقایون خوب. خدا که فرمودست نسائکم حرثٌ لکم فاتوا حرثکم انّی شئتم قیود قرار داده آخه. چندتا قیده. اولاً لانفسکم مادیاً لانفسکم اخلاقیة لانفسکم امکانیتةً لانفسکم تصمیماً لانفسکم واقعیاً حساب داره . کشکی که نمیشه درخت کاشت. شما هرچی تخمه می کارید تو زمین؟ آخه یه مرتبه تخم خربزست یه مرتبه تخم خرزهره است آخه از خرزهره که خربزه درنمیاد که. این عرض می شود که ماء حیات که انسان می ریزه جایی این ماء حیات درست است که بر انسان بریزه اولی نتیجه نداد اما اگر انسان این بذر را و این تخم را بریزد و نتیجه صالح بیارد بیرون این خوبه این که فرضه این که لازم است. انسان  کاری بکند که نتیجه صحیح ازش بیاد اما اگر بیاد پول رو بده و در مقابل ضرر بگیره این چطوره؟ پول و بده نه نفی چطوره؟ آدم پولو بده یه جعبه سیگار بگیره صد تومن نمی دونم چقدره الحمدالله. بخره و این سیگارو بکشه اینکه دو ضربه تجزیره که. انّ المبدلین کانوا اخوان الشیاطین ان الشیطان کان لربی الی آخر. و لذا ما اگر ازمون سوال کنن که سیگار کشیدن حلاله یا حرام می گم این دو بعدی حرامه. ابتداشو عرض می کنما اگرم کسی عادی هست می گیم واجب است ترک کند. خوب چرا؟ برای اینکه استناد به آیه اسراء و لا تبدل تدبیره ترجیح چیه؟ یعنی تخمو بریزه انسان از بین بره. منتها یه مرتبه است تخمو میریزه از بین میره خود تخم یه مرتبه نه تخمو میریزه هم تخم از بین میره هم خود انسان از بین می ره سیگار اینه. این  پولو میده تخمو ریخته چیزی گیرش نیومده دودی گیرش اومده که پدر انسانو در میاره و پنج درصد از سرطان ها مال سیگاره چند درصد از چیا مال سیگاره چند درصد مال که اگر من رئیس دولت اسلام بودم در عرض می شود ایران از اول اینو تحریم می کردم. حالا ببینید در اینجا حرث که دروگاه است تخم ریختنه. این تخم ریختن بی حساب که نباید باشه. آخه این تخم صالح را انسان بریزد بعد بجای اینکه نتیجه صالح بدد یک نتیجه ناجور خراب اینها بده اینکه نیست که بعد این تخمی که میریزه بهتر ازون گیر بیاد. این ماء الحیاتی را که می ریزد در زمینی که دروگاهست باید که گران تر از این ماء حیات بیرون بیاد. این ماء حیاتی که انسان را شل می کند و انسان رو ضعیف می کند و مقداری از عرض می شود که قدرت انسان رو می کاهد باید بهتر گیر بیاید. فلذا لقدموا لانفسکم حالا. طلبه ای که دستش به دهن خودش نمی رسه حالا یکی دو تا سه تا چارتا پونزده تا شونزده تا چهل تا پنجاه تا هی هم بیاد روایات می گد که زمین را سنگین کنید با لااله الالله ولکن بچه که میاد بیرون شما نمی رسی یا تصمیم نداری تربیتش کنی و این بچه توده ای درمیاد و یا توشهری در میاد بالاخره تو مسجدی درنمیاد اینو باید چکارش کرد؟ این بحث البته دنباله دارد انشالله فردا اگر زنده باشیم. بحث عربی امروز هست انشالله چون حالم بهتره. الهم شرح صدورنا به نور علم و ایمان و معارف القرآن العظیم واغفرنا  لما تحبون و تالله و جنت ما اما لا تحب و لا ترداه اسلام علیکم.