بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله الرّب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّىٰ شِئْتُمْ ۖ وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلَاقُوهُ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ
بعضی از برادران که تشریف دارن یا تشریف ندارن مثل اینکه از این بحث که حالت جنسی داره خسته شده اند حالا یا اینکه علاقه به امور جنسی ندارن یا اگر دارن خجالت میکشن یا قبلا اصلا شنیده اند اما یه مطالب جدیدی ما داریم که مختصرا باید حضور برادران عرض کنیم
بحث امروز ما در دو بخشه یعنی دو مثلث،یک اینکه نسائکم حرث لکم این حالت استقراق دارد یا نه حالت جنسی دارد مثل لالله علی الناس حج البیت من استطاع علیه سبیلات یکمرتبه شما رفتید حج دیگه بهتون واجب نیست حالا در حرثیت نساء هم اگر شما یک فرزند درست کنید بعد دیگر این لزوم ندارد اگر لازم است فقط یک فرزند درست کردن است این یه احتمال. احتمال دیگر این است که نخیر شما هر چقدر که میتوانید باید فرزند درست کنید اینم یه احتمال. احتمال دیگه اینه که نخیر شما به یکی از دوجور میتوانید جلوگیری کنید یا سه جور
یا خودتون رو معاذالله عقیم کنید. یا زن را عقیم کنید یا عزل کنید. علی طول الخط اصلا اولاد درست نکنید این یک مثلث است که مختصری بحث میکنیم. که نساءکم حرثٌ لکم فاتوا حرثکم انّی شئتم. این یه بحثه. بحث دیگر این است که این نساء انسان که حرث انسانند خوب این سه بعد دارند. یک بعد حالت معذور است که در حالت حیض و نفاس است که ممنوع است که اینجاحرثیت نیست. یعنی محل حرثیت دارد ولی الان زمان حرثیت ممنوعه. بعد دیگر که طرف مقابلش است و حلال در حلال است این یه تجربه ای شده و اطبا هم میگن عمل شده و تجربه هم شده دیروزم عرض کردم ده روز بعد از انقطاع حیض، هر بلایی سر خودتون بیارید بچه درست نمیشه اینم یه بعد بعد سوم هم اینکه در فاصله ده روز هر قدر نزدیکتر به انقطاع حیض باشد این بچه درست شدن خیلی راحت است و نزدیک است. در این دو مثلث ما بحث میکنیم مختصری و بعداً مختصر نه مختصر مخل و نه مختصر محل. وبعدا راجب اینکه آیا سن یاس ۵۰سال است در همه زنان قول داریم. ۶۰سال است برای همه زنان قول داریم ۶۰سال است برای قریشیه ها نه برای غیر قریشیه ها قول داریم. ۶۰سال است برای قریشیه ها و لبیتیه یا نلبتیه ها برای غیر نه قول داریم. این ۴ قول ۳تاش روایت دارد یکیش روایت هم ندارد. اینم بحث دوم هست که عرض میکنیم بعدا ظاهرا میریم دنبال تیمم ظاهرا تا اخر هفته بحث تیمم خواهیم داشت و اگر زنده ماندیم هفته دیگر بحث صلاة رو شروع خواهیم کرد اما مثلث اول کسی بیاد بگد نسائکم حرثٌ لکم خوب این جنس حرث است دیگه همانطور که اگرشما زمینی دارید یک مرتبه در این زمین بکارید بکارید دیگه هر روز لزومی ندارد بکارید. نه بالاتر همانطور که لالله علی الناس حج البیت من اسطاع علیه سبیلا یکمرتبه کافیست وجوباً وبعد دیگر وجوب ندارد اینجا هم همینطور نسائکم حرثٌ لکم فاتوا حرثکم انی شئتم. یکی اینطور بیاد بگه بگیم این حرف درست نیست چرا؟برای اینکه اگر فرموده بود لالله علی الناس حج البیت فانهوا بیته دائماً. اگه اینطور فرمود چی میکردیم؟ خوب هر سال باید حج می رفتیم. خوب در اینجا یه جوره. نسائکم حرث لکم. خوب حالت زنان برای مردان در بعد حلیت از نظر جنسی حرثٌ لکم است و این حرث چند مرحله دارد مرحله زیر وزبر کردن است مرحله کاشتن است مرحله اب دادن است مرحله درو کردن است و این نسائکم حرثٌ لکم فقط از لحاظ حرثیت در بعد جنسی نسائکم هستند مقدماتش که جای خودش.اما دنبالش فاتوا حرثکم انی شئتم. این امر تجویز که بعد از حذر است به حساب اینکه شمابه طرف حرث می رید. یعنی حالت حرثیت باید داشته باشد اگر حالت حرثیت نداشته باشد که فایده نداردچنان که ازونطرف حالت حرثیت هیچوقت ندارد اگر خود را عقیم کنید دائما ندارد اگر اورا عقیم کنید دائما ندارد اگر عزل کنید دائما ندارد عرض شود که همچنین اینجور نیست که در زمانی که امکان حرثیت هست یعنی دراون ده روز بعد از انقطاع حیض اگر از ۱۰روز بگذردکه حرث هست از نظر قابلیت ولی از نظر زمان نه.اگر در زمان حیض باشد حرث هست از نظر این قابلیت نه چندان درست اما محرم است اما اونی که حرثیت بالفعل دارد عرض می شود که بعد از ده روز است. حالا چندروز بشه البته زنان قهر میکنند. در اینجا فأتوا حرثکم انی شئتم. و اتیان حرث برای حرث است. برای غیر حرث نیست. اتیان حرث برای زیر و زبر کردن زمین است برای کاشتن است. برای آب دادن است بعد برای درو کردن است پس ازینجا استفاده میکنیم انسان باید دائما حالت حرثیت نسبت به اتیان زنان داشته باشد.پس ما این قاعده کلی رو استفاده میکنیم .پس نه اولی نه دومی. نه اینکه انسان به طور کلی در این سه بعد زنان رو از حرثیت بیندازه یا خود را عقیم کندیا زن را. یکی اینکه اکتفا به یکمرتبه بشود فقط یک فرزند درست کند مثل لالله علی الناسل حج البیت. اینم درست نیست چون فاتوا حرثکم انی شئتم. در اون زمانی که جایزو میارید به عنوان حرثیت جایزو میارید. وقتی به عنوان حرثیت جایزو میارید اینطور نیست که شما مزرعه رو یکسال بکارید سال بعد نکارید یه سال بعد نکارید مزرعه رو بفروشید پس. پس چرا شما می کارید؟ اون تاییده. اون تاییده بله. اون تایید. ما دونه دونه داریم میریم جلو. فقدموا لانفسکم. چقدر قدموا. مادامی که نسائکم حرثٌ لکم. از حرثیت کلاً نباید انداخت و جزعا هم نباید انداخت ما ااستفاده میکنیم که کلاً استیلاد واجبه. تا اون جا که میتوانیم اما حرَج باشد چی؟ عسر باشد چی؟ حرج یا عسر فردی باشد چی؟ اجتماعی باشد چی؟ لکم نباشد چی؟ علیکم باشد چی؟ علی الاجتماع باشد چی؟خوب این موارد استثناست منتهی این موارد استثنا بعضیاش مستثنی است ضرورتا که حرام است ازین حرث استیلاد کردن. زن یهودی ای رو صیغه کرده یا عقد کرده یا هرچه ودر بلد یهودی. خوب این بچه یهودی درمیاد خوب این حرام میشه این لکم نیستش که قدموا لانفسکم نیست. فالآن باشروهن وابتغوا ما کتب الله لکم نیست در اینجا که شما هر قدرم تصمیم دارید هر قدرم جدیت دارید ولی وضع خارجی این جور است که این بچه بچه مسلمان و بچه درست در نمیاد این بعد حرمتش یا در حالت حیض یا حالت نفاس. در حال احرام در مسجد درصوم اینها حالت حرام است. خوب اما یه بعد سوم دارد بعد سوم حالت رجحان. اباه که مساول الطرفین که معنی ندارد که مرجوحیت هم اینجا معنی ندارد این بعد رحجان کجاس؟ ببینید اگر چنان چه دیروز عرض کردیم اشارتاً و علی الذین یجیبونهوا فطرتٌ طعام المسکین کسی که روزه بگیرد خیلی براش سخته نه مریضه نه مسافر واجب نیست اما و من تتبع خیراً فهوا خیرٌ له. یرید الله فتم الیسر و لا یرید بکم عسر. این کلیست. حالا. در باب فرزند درست کردن مخصوصا برای طلبه، که خودش خونه ندارد تا چه رسد به فرزندان خودش نون ندارد تا چه رسد برای فرزندان. این اگر حرَج باشد که نفسش بند میاد تا این بچه هارو درست کنه اونطوری که اسلام میخواد یا از نظر مادی یا از نظر معنوی یا از هر دو نظر اگه حرج باشه این واجب نیست اگر عسر باشد واجب نیست اما اگر عسر باشه یا حرج باشد و محذور است کهدیگری که حرام میکند باشد اینجا رحجان موکد پیدا می کند اینجا قدموا لانفسکم میشه. اینجا کاری رو که شما بازحمت میکنید با عسر میکنید یا با حرج میکنید وجوبش بر طرف شده است اما استحبابش که برطرف نشده است بنابراین قاعده کلی در باب اولاد درست کردن اینست که باید درست کرد الّا واّلا. الّا در یک بعد حرام و الّا در یک بعد عدم وجوب که عرض می شود که استحباب خواهد امد. روی این اصل اگر کسی برود رحم یک زن را با جراحی بردارد چی شد؟ از حرثیت انداخت با خدا دعواش شد. اگر خودرا یه آمپولی زد که از حالت اینجا به غلط انداخت چی ؟اونم همینطور.اگر دائما عزل کرد چی؟اونم همینطور. و یه مطلبی که بین فقهای بزرگوار اسلام و لاسی شیعه هست که اگر زن عقدی باشد باید راضی باشد در اینکه عزل بشه اونجوری که حرام هست که هیچی رضایت نمیخواد. اونجایی که فرزند درست کردن در بعدی از ابعاد حرام است دیگه رضایت مرد رضایت زن اینا مطلب نیست. مطرح نیست. در اونجایی که واجب است چه وجوبه به عنوان وجوب و چه رجحانه به غیر عنوان وجوب که عنوان استحبابه حالا عنوان وجوبشو عرض میکنیم . به عنوان ثوابم همینطور. در اینجا اگر زن عقدی شما راضی نیست میگه بابا بچه رو من باید نگه دارم من حمل میکنم من نگه میدارم موانعی هم در کار نیست که حرام باشد آیا مرد حق عزل دارد؟خوب نه به دو دلیل نه. یکی اینکه این ازدواج شرکت بین الطرفینه که مرد حق دارد زن حق ندارد؟ شرکت یه الطرفینه. ما که جاهل عربی نیستیم جاهلیت سابق یا غیر عربی که فقط مرد خداوند اینهارو به صورت ادم خلق کرده که ادم بدش نیاد ازشون. کما اینکه یهودیا نسبت به کل غیر یهودیا میگن. یهودیا نسبت به غیر اسراییلی ها در قانون صیهونیسم سیاسیشون که صورت شرعی هم بهش دادن عرض می شود که اینطور نوشتند و میگویند که فقط بشر ماهستیم انسان فقط ما هستیم بچه های خدا هستیم مارا خدا بصورت بشر آفریده که بتونند خادم ما باشند.
حالا جهالت عربی وغیر عربی هم اینطور خیال می کرد که این زن ها آدم نیستند اصلا خداوند اینهارو بصورت ادم درست کرده که ادم ازشون بدش نیاد کلفت باشند کار کنند چه کنند این حرفها که نیست. اباهه و … رو به طور کلی از بین برده است در کل ابعاد و مخصوصا در باب زن و مرد. پس این یک دلیل که اگر زن راضی نیست عزل شود خوب چرا عزل شود اگر حرام نیست. اگر صحبت حرج است و عسر است مطلب دیگری برای مرد
اگر برای مرد هست برای زن هست برای هر دو. اگر نه عسر است نه حرج است نه عسرای ساختگی. آخه عسرای ساختگی هم ما داریم. این بچه که بیاد باید قنداقش چنین باشه مکانش چنین باشد فلانش چنین باشد. اینارو جعل کردیم ما. مثل فقرهایی که ما جعل کردیم. کسی که اگر چندتا اسب داره چند تا نوکر داره چند تا کلفت داره چندتا ماشین داره اما وضعش و شأنش با … هنوز فقیره. این حرفارو جعل کردیم ما اسلام این حرفارو به ما نگفتد که. خیلی مجهولات در میان ما هست که ما بهش توجه نداریم. حالا این بچه رو می شود بچه مسلمان تربیت کرد تصمیمم دارید جوتونم مناسبه امکانی که بچه مسلمانی یک فرد لااله الالله گو رو عرض می شود که اضافه کنید بر جمعیت مسلمان ها که کم کم جمعیت مسلمون ها بیشتر شود از جمعیت کفار که خیلی خوب است که. و اعدوا لهم مستطعتم من قوت و مرأت الخیر من قوتینش یکی همینه قوتش جای دیگست از نظر عدّه از نظر عُده. در آلمان که ما بودیم می گفتن این ترک ها و این عراقیا و این چیا اولادشون داره زیادتر از مسیحیا می شه گفتم بهتر. کم کم آلمان می شود افراد مسلمان طوری نیستش که اونها مقیدن که یا بچه درست نکنن یا یکی دو تا اما مسلمان دچار افراط کو تفریطه بعضیاشون هستن انقد درست می کنن که مثل شپش از سر و کلشون بالا میره. یا اینکه هیچی. و خوب بنابراین اصل وجوبه. اما مثلث دوم. مثلث دوم اینکه خوب این نسائکم حرث لکم سه حالت دارد. یک حالت حرمت دارد که حالت حیض و نفاس و چه و چه و چه و اینهاست که هیچی. اون دیگه منع کردست دیگه. اون حرثیتیست که نباید آب داد. بسم الله همیشه بنا نیست که آب بدیم. اینجوری لجن می گیره خراب می شه که. اون یه بعد که خدواند حرام کرده. یه حرث دیگر برای تمکن است جایز است. جای درو نیست. وقت درو هم نیست نمی شه هم درو کرد. ده روز پنج روز … روز. می مونه این وسط این وسط که می ماند اگر انسان کلاً یا خود را عقیم کند یا زن را عقیم کند یا هردو عقیم شوند یا فرض کنید عزلتون کنند حرام یا اگر چنانچه عسر و حرجی در کار نباشد و در زمان جایز است این ایلاد واجب است اگر حرمتی در کار نباشد و اگر عسر و حرجی هم که ایجاب رو ازبین می بره در کار نباشد این کار باید بشه حتماً. زن راضی نیست یعنی چه؟ مرد راضی نیست یعنی چه؟ اجتماع راضی نیست این حرفا یعنی چی؟ رضایت خدا محور است و در صورتیکه حرمتی مباشد و عسر و حرجی نباشد این زن چه عقدی باشد چه صیغه باشد یه کنیز باشد. مگه زن یهودی باشد زن بی تربیتی باشد که بی خودم گرفتینش و این زن بچه رم مثل خودش بی تربیت می کند و بدتر از یهود و نصرانی می کند. این مطالبی دیگر. عسر و … دو جوره. یه عسر و حرج جعلیه یکی غیر جعلیه. مثلاٌ ما می گیم که ایران از نظر مکان و از نظر غذا کافی نیست از برای بیشتر از پنجاه میلیون. خوب این دروغه. انقدر زمین ها افتاده خوب همت کنند چاه بزنند چه کنند فلان کنند. اونوقتم هر کسی باید یه ساختمون سه چهارتا اتاق. نخیر یه اتاق بعضی از علما بودن در نجف اشرف یدونه اتاق داشتن پرده می زدن وسطش اونورش زن و بچش اینورش خودشه. این چیزا که ما درست کردیم و جعل کردیم که درست نیست. این مختصر مطلی که می خواستم عرض کنم که هم حق اون برادران و هم حق این برادران. بیخود. خوب. اونم اگه جعلی باشد اگه جعلی باشد نه. اگه درست باشد بله. برای اینکه عسر و حرج یا عسر و حرج شخصیست یا عسر و حرج نوعی. یا ممنوعیت شخصیسیت یا نوعی. ممنوعیت نوعی از ممنوعیت شخصی بالاتره. بله اگر باشه. انما علینا ان ننفع علیکم الاصول و علیکم التفکر. دوم، آیا این حرفی که از اول تا کنون ما شنیدیم در بین فقهای شیعه. بله؟ نخیر. انقدر جاهای خالی افتاده که آدم خجالت می کشه. اگر نگید که …منتها امکانات جعلی نباشه. امکانات جعلی نباشه. که حتماً باید قنداقش چنین باشد حتماً باید منداقش چنین باشد نه. شما نظر کنید به زمان رسول الله صلوات الله علیه. ما یک چیزایی رو جعل کردیم الان یک وضعی رو ما پیش پیش آوردیم. مثلا. یه مرد می خواد زن بگیره. مقیدن خیلی جهات. حتما باید خانه داشته باشه مقامش چنین باشه تحصیلات تمام. خوب دختر چهل سال پسرم پنجاه سال بعد چی دیگه؟ آخه این یه چیزاییست که ما جعل کردیم اون چیزایی که ما جعل کردیم و تقرب نکردیم به خدا که همه اینا قبول؟ نخیر. دوم، هر چی باشه. نه دیگه جواب دادیم دیگه. برای اینکه از حرثیت میفته و عرض می شود که. قدر … دلیل نداشته که. ما دلیل داریم آخه. دلیل … چیه اصلاً؟ ما اصلاً قدر … ینی چه؟ وقتی که یه مطلقی باشد که این مطلق دائم الاطلاق باشد چرا شما تقلیدش کنید با قدر …؟ نساءکم حرث لکم شما چرا از حرثیت یک سال حرث می شه بعد از حرثیت بندازی؟ کی گفته؟ هر سال بازم. خدا اینطوری خلق کرد که حرثه. یه مباحثی از این فکر بفرمایید شما که اینو در باب نکاح باید عرض کنیم اینجا بخوایم بعضی برادران باز عرض می شود که یعنی از بحث زیاد خارج می شیم. مطلب دوم. مطلب دوم اینست که آیا بین زن قریشیه و غیر قریشیه در حد حیض و در حد یأس فرق است یا نه؟ چهار قول داریم و سه روایت. و چند آیه. مرجع هم قرآنه ولی متاسفانه باید عرض کنیم که خوب این اقوال و این روایات و برادران عزیز فقیه ما اینجوری فرمودند ببینیم که این فرمایش اینها رو میشه ما قبول کنیم طبق حجت یا نمی توانیم. یک قول اینست که و روایتم هست. دو صحیحه است از ابن الحجاج که می گد که پنجاه تاست. موثقه ایست بعداً که خواهیم خوند. می گد شصت روز. شصت. پنجاه سال. موثقه ایست که می گد شصت سال. هر دو بی قید. هر دو مطلق. یه مرصله ابن ابی عمیر داریم که فرق گذاشته است بین قریشیه و غیر قریشیه می گد اگر قریشیه باشد بیشتر از پنجاه سال اگر قریشه نباشد تا حد پنجاه سال. عرض می شود که اما نبکیه و نکیه ما دیگه نداریم اونم قول داره چهار قول است و سه روایت. ما یه بحثی اولاً باید بکنیم هم مربوط به باب خمس است هم مربوط به اینجاست هم مربوط به جهات دیگه. سوال در شریعت تورات که حد یأس معلوم بود خدا زنان را دوجور خلق نکرده بود؟ از وقتی که رسول اسلام تشریف آوردند و زریه ای درست شد ازونور فعلیهمها عوض شد؟ خداوند رحم های زنان قریشیه رو جوری کرد که تا شصت سال و رحم های زنان غیر قریشیه که تا پنجاه سال. اما در طول تاریخ رسالات در طول تاریخ غیبت اینطور نبود و اصلا نداریم ما. هیچ نداریم. یک. دوم آقایون خوب ما تو اتاق بنشینیم و حرفی رو بزنیم طبق روایت. اما به خارج اتاق نگاه کنیم در و دیوار همه می گن نه. باید بگیم اینطوره؟ آقا از طب سوال کنید. از اطبای قدیم و جدید سوال کنید. از واقع امر در خارج سوال کنید. آیا فرق است بین زنها اگر زنی قریشیه باشد شصت سال و زنی قریشیه نباشد پنجاه سال. از زنا سوال کنید می گن دروغه. اون مطلب دیگریست. نه بین قریشیه و غیر قریشیه داریم بحث می کنیم. اون یه بحث دیگریست. آیا بین زنان قریشیه اونم زنان قریشیه ای که از طریق پدر قریشیه باشند از طریق مادر نه ها. اگر کسی مادرش سیده است و پدرش نه این نه. در باب خمسم می گن آقایون. سه مطلب است در اینجا. یه مطلب این است که اصلاً فرق است فرق نیست بین زنان قریشیه و غیر قریشیه. در باب عرض می شود که حد حیض و در باب حد یأس و حتی در باب خمس و این حرفا. یه وقت فرق نیست اصلاً این یکی. دیگر اینکه فرق است بین قریشیات و غیر قریشیات در این باب که داریم بحث می کنیم. منتها قریشیات و غیر قریشیات به وجه العام. چه این زن از طریق مادر قریشیه باشد چه از طریق پدر باشد چه از هر دو طریق اینم یه قول. قول دیگر که آقایون می فرمایند نوعاً الّا مثلت سید مرتضی و بعضی دیگر که ما مقید این نیستیم که قولی باشد یا نباشد ما غلام دلیلیم. قول سوم اینست که نخیر حتماً این زن باید از طریق پدر منصوب به قریش باشد. از طریق پدر. صحبت … فقط نیست. صحبت … هم فقط نیست. از طریق پدر منصوب به قریش باشد از طریق مادر. از طریق پدر مادر هر دو باشد که سید دوبله می شود. این سه قول در اینجا. ما یه بحثی داریم اول و یه بحثی داریم دوم که مربوط خاص به باب حیضه. اصولاً خداوند بین طبیعت زنان فرق گذاشته است؟ کلاً. زنانی که منصوب به آقای قریش باشند یک فرد خاصی بوده که نفع داشته. کسانی که منصوب به آقای قریش باشند با این قید که از طریق پدر باشند اینا تا شصت سال. اما کسانی که این نسبتو ندارند اینا پنجاه سال؟ چنین چیزی خارجاً درست نیست طباً هم درست نیست. از زن ها سوال کنید درست نیست از مردام سوال کنید میدونن درست نیست. مگر به مرحوم آقای خونساری رضوان الله علیه بگید. ایشون با شجاعت میان جلو میان جلو اشکال می کنن اشکال می کنن بعد می گن خوب ما غلام دلیلیم. اشکال خوب می کنن قشنگ. قشنگ در جاء المدارک اشکالاتی می فرمایند سند روایت دلالت روایت واقعه خارجی و چه و چه و چه آخرسر می فرمایند ولکن خوب ما غلام شهرتیم. ما به ایشون عرض می کنیم و دیگر از برادران بزرگوار فقیه ما غلام شهرت نیستیم ما غلام دلیلیم. اونم دلیلی که علیل نباشد دلیلی که عرض می شود که ادله قطعی حسی واقعی طبی بهداشتی چه دیگر باهاش مخالفت نکند. ببینید زنان رو ما داریم می گیم. اصلاً راجع به فاطمه زهرا من صحبت نمی کنم چون صحبت کنم قوله. راجع به کل زنان داریم عرض می کنیم. اونو من نمی تونم که بهتون عرض کنم که چیزی. ببینید حالا همین مقدار که داریم عرض می کنیم ببینیم به کجا می رسیم. نشد. زنانی که در مناطق حاره ان بین قریشیه و غیر قریشیه فرق می کنه؟ نشد. آخه حکم برای همه دارن می گن. آقا رشد فرق می کنه. ولیکن زن قریشیه و غیر قریشیه در مکه مکرمه فرق می کنه پنجاه سال؟ اینو ما داریم بحث می کنیم. خوب بحثمون سر اینه. حالا ببینید. ملاحظه بفرمایید. ما اینجا یک مثلثی از بحث داریم در باب خمس و در باب حیض و عرض می شود که یک اصولاً آیا کسانی که اسمشون سید است و بهشون سید می گن این معنیش چیه؟ یعنی همون منصوب به رسول الله صلوات الله علیه ان. از فرزندان ایشون هستن احترام دارن به حساب. روی چشم. بسم الله. اما بحث دیگری ما داریم؟ اما منصوب به هاشم یا منصوب به قریش. هاشم کی بوده؟ بزرگتر از خدا بوده؟ قریش کی بوده؟ اگر نسبت بخواد اعتبار بده نسبت به بزرگتر باید اعتبار بده بزرگتر که دم دست است خود رسول الله صلوات الله علیه. بزرگترین بزرگان کل سماوات علی الزمینه. پس نسبت به ایشون کافیه. فلذا در آیه خمس که آقایون استدلال می فرمایند خداوند می فرماید و لالله علی الباشین. فعلم انما غنمتُ من شئٍ فانا لاالله خمسهو و لالرسول و لالذرقربا و الیتاما و المساکین. لذلقربا رو بعضی استدلال می کنن. قربای چی؟ رسول یکیشون دیگه. ذالقربا یعنی رسول. ذالقربای رسول یعنی خویشاوندان رسول. حداقلش فرزندان رسول. حالا تو فرزندان رسول خوابیدست که فرزندان باید پسری باشند؟ دختری نباشند؟ اگر فرزندی فقط فرزند دختری رسول بود سید نیست؟ پس حضرت فاطمه فرزند دختری بود. یا نه بالاتر می ریم. حسنین فرزندان دختری رسول الله اند سید نیستن. ائمه سید نیستن. هیچ کس سید نیست یک دونه سید ما نداریم. اینطور میشه دیگه. حساب کنید آقایون. من رو حساب دارم عرض می کنم. اگر بناست کسانی که انتصاب به رسول الله دارند حالا هاشمو مطلب دیگریست بحث می کنیم. هاشم و قریش و اینها مطلب دیگریست که عباس هم داخل ابن عباسم داخله امیرالمومنیم که گل سرسبده. اما حساب سیادت به عنوان احترام اگر اینست که از فرزندان رسول الله صلوات الله علیه باشد شما قید می کنید که از منتصبین نبوت و از فرزندان رسول از طریق پدر. از طریق مادر تنها کافی نیست. پس ما یه سید بیشتر نداریم. فاطمه زهرا سلام الله علیها. بله؟ حالا عرض می کنیم. کل استثناست. دو دو تا قم چهارتاست و دوقوز آباد هشت تا. اینکه نمی شه آخه. حالا بذارید شما. اونم شوخیه حالا عرض می کنم. شوخیارو عرض می کنم جدیا رم عرض می کنم. حالا ما کم کم داریم صحبت می کنیم. چون برای عده ای از برادران تازگی دارد عده کمی که خوب ما قبلاً هم بحث کردیم ولی به این تفسیل نه. ببینید حالا. اگر چنانچه انتصاب ولادتی به رسول الله صلوات الله علیه از طریق پدر شرط است؟ و مادر تنها کافی نیست ما یک دونه سید داریم فقط فاطمه زهرا سلام الله علیها. حسنین سید نیستن ائمه سید نیستن خوب پس چرا حسنین و ائمه علیه سلام با بنی عباس و بنی امیه دعوا داشتن؟ بنی عباس و بنی امیه اون فکر جاهلی رو گرفته بودن که اصلاً دختر از فرزندان انسان نیست تا چه رسد فرزندان دختر. و یک شعر جاهلی هم در این باب داریم. بنونا بنوابنائنا و بناتنا بنوهن ابناء الرجال الاقارب. این شعر جاهلی رم درست کردن. یک روایت جاهلی هم داریم که براتون خواهم خوند که این بدتر از شعر جاهلیه. حالا شعر جاهلی نمی گد مثلاً علتش چیه ولی یه روایت جاهلی علتی می گد که این عجیبه دعوای با قرآن کرده. یا قرآنو مطالعه نکرده یا انقد فهم نداشته است اون شخصی که روایت جعل کردست و نسبت به بزرگواران ما معصومین .. با قرآن معارضه کرده است. حالا این بنا بنو ابنائنا و بناتنا بنوهن ابناء الرجال الاقارب چی می خواد بگد؟ می گه فرزندان ما فرزندان پسران ما هستند. اما دختران ما فرزندانشون فرزندان دیگران هستند. فرزندان دختران ما فرزندان ما نیستند. می گیم پس شما دختر دخترتون ازدواج کنید. یک جاهلیه دیگه. این مطلب مطلب جاهلیست که اسلام و و و و فرزندای جعلی درست کرده است فرزندای واقعی می زند کنار. فرزندای دختری رو گفتن فرزند نیست اما اغیار رو گفتند فرزنده و تمام خصوصیات فرزندو برش مقرر کردن. و اسلام هر دورو زد کنار و تمام مراحل جاهلی رو به طول کلی شست گذاشت کنار و یک دین مشرف منور بسیار جدیدی که الی یوم القیامة این جدیت و جدید بودنش عرض می شود که باقیست. ببینید ما داریم بحث فقهی می کنیم و استدلالی خطابه که نیست. ما همش آیه می خونیم و روایه. ملاحظه بفرمایید. پس اگر انتصاب به رسول الله مناط باشد خوب این انتصاب از طریق پدر باشد از طریق دختر باشد همونطور که دعوای ائمه ما با بنی امیه و بنی عباس این بود. بنی امیه و بنی عباس می گفتن شما ابناء رسول الله نیستید. چرا؟ چون فرزند دختریه. اینو می گفتن ولّله ما ابناء رسول اللهیم. آیه استناد می کردن. آیه ابنائنا. فمن حاجک فیه من بعدما جائت من العلم فقل تعالی نحن ابنائنا و ابنائکم و انفسنا و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ. ابنائنا همشونو می گن؟ حسنین. حسنین ابنائکم بودن. به این آیه استدلال می کرد. ائمه ما در مقابل این فکر جاهلی بنی امیه و بنی عباس به این آیه و به آیه ای که مربوط به عیساست که حضرت عیسی را منتصب کرده به داود و فرزند دختری داووده. چون عیسی که پدر نداشت که به این دو آیه استدلال می کردن تا بماسنن این مطلبی را که بر خلاف فکر جاهلیست و این فکر جاهلی رو در بعد سنت جاهلیه و در بعد سیاست جاهلیه اولاً بنی امیه بعداً بنی عباس براینکه به طور کلی ائمه رو از دور بیرون کنن. مگر شما ارتباط دارید به پیغمبر. دو بلکه حساب اولاد نمیشه و تا چه رسد فرزندان دختر و اینا اثبات می کردن. خوب صحیح است ما فقها بیاییم دنبال بنی امیه و بنی عباس بریم؟ واجبه که انتصاب از طریق مادر به درد نمی خوره؟ پس حسنین دروغ گفتن ائمه دروغ گفتن خدا دروغ گفت در قرآن؟ خدا که ابنائنا گفت دروغ گفت؟ یا حسنین فقط ابناء رسول الله است. اسنتثناء قائل بشن بگن که فرزندان دختر فرزند انسان نیستند مگر حسنین. خوب این چه حرفیه آخه؟ اگر فرزند هستند از نظر نسلی که فرزند هستند همه اگر نیستند که نیستند همه. نمی شود که بعضیا باشند و بعضی ها نباشند. این شعر جاهلی. اما روایت جاهلی. روایت جاهل یه روایت است به اندازه این صفحه بیشتر در وسائل الشیعه باب خمس. من عین عبارت رو اگر اینجا نوشته باشم براتون می خونم. عرض می شود که روایت اینست که حالا نوشتم یا نه چه عرض کنم. بله. روایت اینست که و اما المنسوبون بامهاتهم اما المنسوبون بامهاتهم الی قریش فقد قال الله فیه. قریشو اومد گرفته اولا. قریش چیه؟ هاشم چیه؟ پیغمبر مناطه. این چندتا اشتباه داره. اما المنسوبون بامهاتهم الی قریش فقد قال الله فیهم ادعوهم لآبائهم این آیه در سوره احزابه. در سوره احزاب ادعوها بهم چیا رو می گن؟ ابناء رو می گن. پسر خوانده ها رو می گن. اگر کسانی از طریق مادر منصوبن به قریش اینا ادعیائن؟ آقا چقد دروغ می گن و جعل می کنین؟ پریروز با یکی از فقهای بزرگ قم. که ظلمم بهش شده بیچاره. بهش عرض کردم که شما درست مرقوم فرمودید در این کتاب که زکات چنین خمس چنین ولی این روایتو چرا شما انقدر بهش جدیت دارید که بله این روایت ولو سندش چنینه و چنانه و چنانه ولی مشهوره عمل کرده. نه عمل می کنیم. گفتم آخه این روایت استناد کرده به آیه. اما کسانی که منصوبند از طریق مادرهایشون به قریش اونم قریش. منصوبن فقط قال الله تعالی فیهم ادعوهم لآبائهم. خوب کاش که به آیه استدلال نمی کرد. این به آیه استدلال کرده آیه رو یه نگاه هم نکرده. کسی که عربی هم بلد بوده اصلاً نگاه نکرده این آیه رو. این کسی که انقدر اهانت به کتاب الله کرده و انقدر اهانت به رسول الله و ائمه معصومین کرده انقدر اهانت به این حکم قوی اسلامی کرده این روایتو یه نگاه نکرده یا از جهل دورویی استفاده کرده. فقد قال الله تعالی فیهم ادعوهم لآبائهم بابا ادعوهم لآبا و ما جعل ادعیائکم ابنائکم ذالکم قولکم به ابائکم. انقد شلاق میزنه قرآن که کسی رو شما بعنوان پسر در اون درست کردید نه ارث می برد نه ارتباط نسبی با شما دارد ادعوهم بآباهم. اگر اینه کسانی که از طریق مادر منصوبن به قریش یا هرکس اینا ادعیائن؟ پس ببخشید حسنینم از ادعیاست. حسن و حسین که منصب از طریق مادرن به رسول الله صلوات الله علیه از ادعیائن؟ پسرخواندگان رسول اللهن؟ آخه آدم یه جوری می شه این حرف یعنی چه اصلاً؟ ما با کمال احترامی که به فقهای عزیز اسلام داریم اما انتلافه احترام که نیست. کمااینکه بزرگان باهم اختلاف دارن. نظرم میاد که مرحوم عبدالله شیرازی رضوان الله علیه که از مراجع بودن در مشهد بودن فرمودند که ما درس مرحوم آقا ضیاء عراقی می رفتیم. خودشم ملا بود و من اشکال کردم ایشون جواب داد اشکال کردم ایشون جواب داد بعد ایشون عصبانی شد وسط درس از منبر اومد پایین دویید دنبال من تا وسطای بازار حجر منو گرفت زد تو مغزم آمد رفت اونجا. بعد برگشت سر منبر و عذرخواهی کرد. حالا ما اینکارارو بلد نیستیم بکنیم و نخواهیم کرد و دعوام نمی کنیم با فقها چون بنابراین گذاشتیم که به علل شدیده ای که با کمال احترام با برادران فقیه ما برخورد داشته باشیم و باید داشته باشیم مقتضای قاعده اسلامی در این حده. اما عرض می کنیم شما به چی استناد می فرمایید که در سیادت چه مرد چه زن شرط اون از طریق پدر باشد؟ از طریق مادر باشد نه؟ به این روایت. بابا این روایت که این از روایاتیست که بدتر از هر روایت ضعیفیست چون استناد به قران کرده است و قرآن که می فرماید ادعوهم بأبائهم ایشون. دروغ گفت. خوب دروغه این برخلاف نصوص آیات دیگریست. این حرف اینجا است. نه نشد. صبر کنید. قرآن کار داره آخه. روایت می گد که فقد قال الله فیه. فقد قال الله رو که ما به سوره احزاب مراجعه کنیم این آیات بعد میاد. داریم حالا؟ یعنی انقدر اون شخص جاعل محترمه که ما طرفداری ازش بکنیم؟ قرآن می فرماید که ادعوهم لآبائهم چی؟ ادعیارو ما جعل ادعیائکم ابنائکم ذالکم قولکم به افواهکم و و الی آخر. ادعوهم لآبائهم. این مال باباهاشونن. یعنی پسر مال باباشه مال کسی که اونو بعنوان پسر جعل کرده پسر جعل پسرخوانده نیست. ادعوهم در نصب ادعوهم در ازدواج ادعوهم در هر چی. بابا این پسر شما نیست دختر شما نیست. اگر دختر خوانده است دختر شما نیست پسر خوانده است پسر شما نیست. اما آیا ادعوهم لآبائهم یعنی به شما هیچ ربطی ندارد؟ به شما هیچ ربطی نداره. یا نمی تونید با این دختری که دختر خوانده است ازدواج کنید. با دختر پسرخوانده ازدواج کنید با مادر پسر خوانده به همچنین. پس ما هم در باب خمس عرض می کنیم که جای خودش خواهد آمد و هم در این باب عرض می شود که حیض. که انقطاع حیض برای زنانی که قریشیه نباشند پنجاه سال زنانی که قریشیه باشند و بعضیام نبویون و مکیه رو اضافه کردند شصت ساله. ولو آقایون می فرمایند ولو. ولو زنی که قریشیه نیست اگر خونی به صفات کامله حیض بعد از پنجاه سالگی دید استحاضه است. یا ولو زنی که این قریشیه هست اگر خونی بین پنجاه سال و شصت سال دید که به حساب صفات حیض نیست حیضه است. حیض می گه حیض نیست حیض نیست می گه حیض هست. چرا؟ به خاطر یک مرسله فقط. من روایتشو براتون بخونم. در اینجا گفتیم سه تا روایت داریم. یکیش. صحه حطا ابن حجاج. دو تا صحیحه است. سنده عن ابی عبدالله علیه السلام حدٌ لتی یعسد من المحیض خمسون سنة. مطلق دیگه. همه رو می گیره. چه قریشیه باشد قریشیه نباشد. و لاسیه باشد نباشد و همینطور. وسایل الشیعه مراجعه کنید. این یک ثم موثقتهوا مبسوط. جالبه ها. خود همین ابن حجاج دو تا صحیحه به این معنا نقل کرده بعد موثقه ای که در طریق خوب سنی مطلقاً در کاره قم موثقتهوا مبسوط او حسنتهوا قال سمعتُ صادق علیه السلام. راوی ابن الحجاجه. مرویاً عنه امام سجاده. یک دونه دیگه روای و مرویاً عنه غیر از ابن الحجاج اینجا ما نداریم. می گه تا زمان اما صادق علیه السلام این مطرح نبود مسئله. زنهای قریشی و غیر قریشی مثلاً یکسان بودن. یک مطلی که خلاف واقعه خارج خلاف طبه و اگر واقعاً یک اصلی داشت در اسلام بعد که مکررات دیگر نخیر. گذاشتند گذاشتند گذاشتند نه رسول الله فرمود نه امیرالمومنین نه ائمه گذاشتند زمان امام صادق اونم این روایت متناقض. ببینید. اولیش صحیحة الحجاج عنی ابی عبدالله علیه السلام حد التی یعسد من المحیض خمسون السنة. این گذشت. ثم موثقتهوا مبسوط او حسنة قال سمعت صادق علیه السلام یقول ثلاثٌ یتزوجن علی کلها. عده نداره. عن چی؟ یکیشون التی یعسد من المحیض. و مثلها لا تحیض. قلت الی .. تا چه حدی تا چه سنی؟ قلت و متایکون ذالک کی سن یأس است؟ قال اذا بلغت ستین سنة فقد یأست من المحیض و مثلها لا تحیض. این روایت که مال مکه و مدینه فقط نیست چون اسلام مال مکه و مدینه فقط نیست. اگرم مال اونجاها بود و وقتی بیان شده بود خوب زنان در اونجا که گرم است هوا گرمه خوب نه سال میشه. نه سال می تونه شوهر کنه. بله بله. چه فرق دارد هیچ فرق ندارد. پس دومیش اذا بلغت ستین السنة فقد یأسة من المحیض و مثلها لاتحیض. این دو تا. یکیش مطلقا پنجاه سال یکیش مطلقا شصت سال. بگید مطلقای پنجاه سال برای برائت بارزه فرموده و مطلقای شصت سالو برای برائت حائضه. یا بعکس که نمی شه گفت. این دو تا مورده. و فیه قبالهما مرسلت بابی عمیر. مرسله ابن ابی عمیر عنه علیه السلام عن الصدق الاسلام قال اذا بلغت المرأت خمسین السنة لم ترح حمرتاً. خبر داره. اذا بلغت االمرأتخمسین السنة لم ترح حمرتاَ. حمره رو معنی می کند به حمره حیض. خوب حمره نفاس هم نداریم فقط حمره حیضه. الّا عن تکون امرئتاً من قریش. همین روایت مرسله یتیمه رو داریم که چند تا دعوا داره. اولاً دعوا دارد با این دو صحیحه اولی که پنجاه ساله. و با موثقه دومی که شصت ساله. ثانیاً همشون دعوا دارن با قرآن. قرآن چی می فرماید؟ قرآن للائی اسن من المحیض فرمود. محیضم معلومه. خون حیضم صفاتش معینه. اگر صفات خون حیض تا هفتاد سالم باشد حیضه دیگه. دیگه شصت سال یعنی چه پنجاه سال یعنی چه. و اگر صفات خون حیض نباشد زنی در حالی که سی سالشم هست و صفات خون حیض در خونی که ازش میاد نیست اون شرایطم درش نیست اینجا محکوم به حیض نیست. بنابراین اینکه می گن پنجاه سال است یا شصت سال است یه نبتیه است یا قریشیه است یا غیر یا غیر هیچکدوم اینها شرط نیست. ممکن است که مثلاً نوعاً شصت ساله بوده گفتن شصت سال. یا اینکه پنجاه ساله هم در کار بوده گفتن پنجاه سال اما این قریشیه بودن در رحم این زن خداوند یک کاری کرده است که این زن که منتصب استب ه قریش اونم از طریق پدر و نه از طریق مادر چون مادر سهم نمی بره. از طریق پدر و نه از طریق مادر ایشون رحمش ایطوریست که شصت سال. که اگر بین پنجاه و شصت سال فتوا می دن آقایون. اگر بین پنجاه و شصت سال زن قریشیه خونی دید که صفات حیض ندارد محکوم است به حیض و اگر زن غیر قریشیه بین پنجاه و شصت سال خونی دید که صفات حیض دارد محکوم نیست به حیض. اونی که صفات حیض دارد رو حساب اینکه قریشیه نیست محکوم به حیض نیست اونی که صفات حیض ندارد رو حساب اینکه قریشیه است تا حتی شصت سال محکوم است به حیض. این حرفارو ما نمی تونیم قبول کنیم. هم حالت طبی این مطلبو تکذیب می کند که فرق داشته باشد و هم حالت واقعه این مطلبو تکذیب می کند. شما از زناتون سئوال کنید دیگه اونام همینطور می گن. مگه خجالت بکشن یا در مقابل فرض کنید این حکمی که فتوا داده شده است بگن خوب دیگه حالا اینطور است ولی اینطور نیست. زنان زیادی هستن من شنیدم … زنان زیادی به این مطلب معترفند و اگر حجاب این تقلید نوعی رو بردارید می گن آقا یعنی چی؟ خوب یعنی چه پنجاه سال اون طرف این طرف شصت سال. فرقی ندارد اصلاً. وانگهی بین زنان قریشیه ای که از طریق مادر باشند یا از طریق پدر مادر باشن یا از طریق پدر باشن این هم عرض می شود که فرقی ندارن. این همه قسم از روایت مثل اینکه بحث ما اینجا تمام شد به دو علت. یه علت بعضی برادران که نمی ذارن که زیاد بشه. حالا. دیگر اینکه خوب تمام شد دیگه تقریباً یه مقادیری هست که باید در باب نکاح عرض کنیم. از فردا اگر خداوند استمرار داد به حیات ما و حال ما تتمه آیه تارک ثلاثی که تیمم است بحث می کنیم. البته تبلوراتی هم دارد مطالبمون که قبلاً عرض نکردیم. عرض می شود که یا در تفسیر نیست چرا که هست مجمل است.
الهم شرح صدورنا به نور علم و ایمان و معارف القرآن العظیم واغفرنا لما تحبون و تالله و جنت ما اما لا تحب و لا ترداه.
اونایی که سعی نکردن صبر کنن. این جلد دومه. جلد سومه