جلسه دویست و بیست و پنجم درس خارج فقه

نماز (قبله)

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيم

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِهِ الطَّاهِرِين

(وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَه) [بقره: آیه ۱۵۰] توجه قلبی به حق سبحانه و تعالی، نه متوجهٌ فیه خاصی لازم دارد چه زمان باشد مسجد باشد مکان، و چه زمان باشد که مثلاً روز جمعه یا بین الطلوعین یا چه.

متوجهٌ فیه و نه متوجه الیه خاصی لازم دارد توجه قلبی که اگر ما با قلبمون توجه به حق کردیم از سوی کعبه، خدا متوجه می شود و اما اگر به سایر جهات به حق توجه کردیم خدا توجه نمی کند، اینطور نیست.

و این دو آیه مبارکه قرآن که آیه اولش (وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيم) [بقره: آیه ۱۱۵] یک خط قرمز اصلی کشیده است بر سه بُعد خاص.

در متن اولی توجهاتی که متوجهین به حق سبحانه و تعالی باید و شاید بکنند.

یک خط قرمز اصلی بر زمان توجه، زمان خاصی نه، در تمام زمان ها خداوند توجهات را میبیند و می پذیرد.

دوم مکان خاص که حتماً باید در مسجد باشد، در مسجد الحرام باشد، در مسجدی از مساجد باشد تا خداوند توجه انسان را بفهمد و یا توجه کند.

و خط قرمز سوم این است که حتماً توجه قلبی ما باید به سوی کعبه باشد تا اینکه خداوند توجه ما را بفهمد و بپذیرد.

اول به این آیه اول که در صفحه صد و شش الفرقان روش بحث کردیم، ملاحظه بفرمایید. آیه صد و پونزدهم، قبلش آیه صد و چهاردهم (وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُه) [بقره: آیه ۱۱۴].

البته ظالم ترین کسان به حقِّ حق و مساجد حق و اهل حق، کسانی هستند که منع کنن مساجد الهی را که اونچه مربوط به مساجد است در اون ها انجام بشه که (أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُه) [بقره: آیه ۱۱۴].

و بالاتر (وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ) [بقره: آیه ۱۱۴]، این مطلب اول که شاید نزدیک به باید (03:27) در مسجد لازم است باشد، ممکن است این خیال به نظر گروهی از متعبدین بیاد چنانچه آمده بود و هست و خواهد بود که اگر نگذاشتند ما نماز را در مسجد بخوانیم، پس این نماز نیست.

مسجد است که ما تولی وجه به سوی حق می کنیم از نظر ظاهر به حق، اولاً حق سبحانه و تعالی وضع منکر کسانی که مساجد الله را منع می کنند از اینکه درش ذکر الله بشه و حال اینکه اقدس مکانات ذکر الله مساجد الله عه، میفرماید که اون ها ظالم ترین افراد هستند که با خدا و خدایی ها بیگانه هستند.

اما شما مؤمنین اگر منعتون کردن از خانه خدا و نگذاشتند مضادین با خدا و مشاقین با خدا و مخالفین با خدا، نگذاشتند که ذکر خدا را، نماز خدا را، کتاب خدا را، در خانه خدا شما استمرار بدهید، مکان خاصی ندارد.

و لذا در آیه مبارکه بعد (وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ) [بقره: آیه ۱۱۵] این مشرق و مغرب دو جهت اصلی است و شامل تمام جهات شش گانه است.

فوق و تحت و مشرق و مغرب و شمال و جنوب که اگر در بعضی از آیات مشرقین و مغربین هست و در بعضی از آیات مشارق و مغاربه، نظر به این جهت دارد که هر جا المشرق و المغرب ذکر شد إلّا به قرینه القاطعه، مراد تمام جهات کائناته.

(وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ) [بقره: آیه ۱۱۵] مسلمون ها، شما را اگر از خانه خدا بیرون کردند و نگذاشتند که ذکر خدا را، نماز خدا را، کتاب خدا را در خانه خدا انجام بدهید که بهترین محل و مقدس ترین مکانه (وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ) [بقره: آیه ۱۱۵] همه جا مال خداست. (فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه) [بقره: آیه ۱۱۵].

(أَيْنَمَا) دو بُعد داره. یک (أَيْنَمَا) از نظر مکان توجه به حق و یک (أَيْنَمَا) از نظر زمان توجه به حق و یک (أَيْنَمَا) از نظر متوجهٌ الیه.

آیه قبلی مربوط است به مکان توجه به حق که در مساجد خدا، بندگان خدا توجه به حق می کردند، اما گروهی مانع شدند و نگذاشتند و چه. میگن نه (فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا) در هر مکانی توجه وجه به حق سبحان الله و تعالی بکنید (فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه) این از نظر مکان.

از نظر عموم یا اطلاق آیه مبارکه، شامل زمان هم هست، که مکان شامل زمان نیست، هست، در هر زمانی شما توجه به حق بکنید، (فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه) خدا خواب نیست.

مرحله سوم که مربوط است به قبله (فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا) یعنی (أینما تُوَّلوا وُجوهَکُم الی) که بحث ما اینه (وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَه) [بقره: آیه ۱۵۰].

به اون شطری که در هر زمانی و در هر مکانی، به اون شطری که شما توجه می کنید، اون شطر وجه رب است. اما در باب نماز خداوند مقرر فرموده است که عبدان خودمون را در حالت عمود الدین و عماد الیقین که صلاة است به شطر مسجد الحرام توجه کنیم، توجه بدیم. بنابراین چی فهمیدیم روی هم رفته؟

روی هم رفته این است که اگر کسی ممنوع شد و یا معذور شد که در زمان خاص یا در مکان خاص یا به جهت خاصه که مقرر است مانند قبله، توجه به حق بکند این معذوره.

بله اگر کسی عمداً بر خلاف قبله نماز خوند، نمازش باطل است، عمداً بر خلاف قبله ذبح کرد و توجه نکرد باطل است.

اما در صورتی که انسان را منع کردند پس معذور شد یا خود خویشتن را معذور کرد یا نتوانست توانایی تولیه وجه الی کعبه مکرمه نداشت یا قدرت بر رفتن به خانه خدا و شرکت در نماز جماعت و یا توجه به حق را در خانه خدا نداشت، این (فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه) [بقره: آیه ۱۱۵] چرا؟ (إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيم) [بقره: آیه ۱۱۵].

روایاتم من اینجا زیاد نقل کردم ملاحظه بفرمایید، از رسول الله صلوات الله علیه و أئمه معصومین علیهم السلام که این مربوط به همین جهات مختلفه است. نماز مادامی که می شود طرف قبله، مخصوصاً نماز واجب و اگر قبله را ندانستید که نتوانستید بدانید و معذور بودید (أَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه) [بقره: آیه ۱۱۵].

حالا آیه ای که مورد بحث بود و تکمیل نشد بحثمون، خداوند متعال راجع به توجه وجه ظاهری به مسجد الحرام دو خطاب دارد به کل مکلفین. این دو خطاب اینه (وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَه) [بقره: آیه ۱۵۰].

این (حَيْثُ مَا كُنْتُمْ) کی؟ اون روز بحث کردیم اما بعضی از آیات رو که باز توجه بدیم ملاحظه بفرمایید. در سوره مبارکه رعد آیه سیزده (وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ) [رعد: آیه ۱۳] رعد تسبیح بالحمد دارد.

و از باب آیه مبارکه اسرا (إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ) [الاسراء: آیه ۴۴] ولکن (وَالْمَلَائِكَةُ) [رعد: آیه ۱۳] یعنی (وَ یُسَّبِحُ الملائکة بِحَمدِه مِن خیفته) پس اینجور نیست که ملائکه مکلف نباشند، خوف از عقاب خدا نداشته باشند، اوتوماتیکی باشد افعالشون و درودشون، نخیر.

بله این ها معصوم هستند، اما معصوم اند پایین تر از عصمت بشری به اون حساب هایی که عرض کردم و می دانیم.

(وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ) [رعد: آیه ۱۳] یعنی و یسبح الملائکه بحمده، چرا؟ (مِنْ خِيفَتِهِ) [رعد: آیه ۱۳] منتهی رعد مِن خیفته در کار نیست یا ما نمیفهمیم، اما ملائکه که کانون های معرفت حق سبحان الله و تعالی هستند، این ها یُسَّبِحون چه جور (مِنْ خِيفَتِهِ) [رعد: آیه ۱۳].

خب آیه دیگر (وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ دَابَّةٍ وَالْمَلَائِكَةُ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُون) [نحل: آیه ۴۹] سوره نحل آیه چهل و نه.

این (وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ دَابَّة) [نحل: آیه ۴۹] که عامه، هر کدام به وضع خودشون و (مِنْ دَابَّةٍ وَالْمَلَائِكَة) [نحل: آیه ۴۹].

ملائکه هم در حال سجده هستند، همه حالاتشون سجده است، اما یک سجده های خاصه به صلاة است که مربوط به کل عارفین و کل مصلین است و بعد از نبیین، ملائکه علیهم السلام در بالاترین قله سجده و عبودیت و صلاة نسبت به حق سبحانه و تعالی هستند.

(صحبت حضار)

کجا؟

(صحبت حضار) (وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ) کل کائنات رو شامل می شود (مِنْ دَابَّةٍ وَالْمَلَائِكَة) [نحل: آیه ۴۹] برای چی؟

علت این است که اینجا خواسته است اونایی که ما بهتر میتونیم بفهمیم و إلّا (إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِه) [الاسراء: آیه ۴۴] یعنی اونایی که شعور دارن خواسته ذکر داره.

در یکی از آیاتی که ما بحث داریم که اشاره به اوقات صلوات خمسه است، میفرماید که (فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُون) [روم: آیه ۱۷] (وَلَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِيًّا وَحِينَ تُظْهِرُون) [روم: آیه ۱۸] پس تسبیح بالحمد، لله هست (فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ) برای کی؟ برای مکلفان و عارفان باالله.

مگر ملائکه الله بعد از نبیین در بالاترین قله معرفت و در نتیجه در بالاترین قله عبودیت و تسبیح به حمد نسبت به حق سبحانه و تعالی نیستند و آیا صلاة بهترین نمونه تسبیح به حمد نسبت به حق سبحانه و تعالی نیست؟ چرا.

این صلاة که بهترین نمونه تسبیح به حمد است برای حق پنج وقت براش مقرر شده. خب با این جهات، وقتی خداوند دو خطاب می فرماید و مکلف خاصی را، مکلفین خاصی را در نظر نمی گیرد.

(وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ) [بقره: آیه ۱۵۰] کی؟ انسان ها، جن ها، ملائکه، سایر مکلفین، البته این خطاب است، امر است، تکلیفه، کاری نداریم به دواب به غیر عاقله، اون بحث دیگری ست، کاری نداریم به (إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِه) [الاسراء: آیه ۴۴] مطلب دیگری ست.

ولکن این هایی که دارای معرفت اند، پس دارای تکلیفن، مخصوصاً اون هایی که دارای کانون معرفتن و مظاهر عبودیت اون ها کما اینکه بطون عبودیت اون ها، باید دارای مراحل بالاتری باشد، این ها وظیفه ندارند که قبله خاصه مصلین را در صلاة داشته باشند؟

کاری نداریم کسی گفته است یا نگفته، اما خدا فرموده. این که (وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَه) [بقره: آیه ۱۵۰] همه، تمام ملائکه الله در تمام سماوات، به شطرالمسجد الحرام توجه دارند، در اوقاتی که تسبیح به حمد دارند، کاری نداریم اوقات تسبیح به حمد اون ها بیشتر لازم است باشد، چون کارهای جسدانی و کارهایی که لازمه جسد بشریت است ندارند.

(صحبت حضار)

برای همه مکلفین، دلیل، عدم خصوص مکلف خاصی ست.

این مقدمه رو من عرض کردم که عارفین بالله، این ها صلاة لله و تسبیح بالحمد دارند، میشه نداشته باشند؟ آیات رو خوندم دیگه نظرتون هست؟

خب وقتی که عارفین باالله تسبیح بالحمد دارند، فی السماوت و الارض (وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ) [رعد: آیه ۱۳] تسبیح بالحمدم، اون قله علیاش عبارت است از صلاة و مهم ترین مرحله ظاهری صلاة هم سجده است.

بنابراین وقتی فرمود که (وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَه) [بقره: آیه ۱۵۰] (كُنْتُمْ) کیه؟

(صحبت حضار) اگه رعد به حمد رو انجام نده، مجازات میشه؟

اونو جواب دادم نه، چون رعد که تکلیف ندارد که، اون دارد بیان تسبیح، تسبیح می کند که ما متوجه نیستیم و لذا (وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ) [رعد: آیه ۱۳].

(صحبت حضار) برای هدایت بشره، برای هدایت ملائکه نیست.

شما میفرمایید آخه، ولکن تمام هدایت ها مربوط به کل کسانی ست که شایستگی اهتدا دارند.

آیا ملائکه امر ندارند؟ نهی ندارند؟ خیفه ندارند؟ (يَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُون) [تحریم: آیه ۶] ندارند؟ تمام این آیات شاهد است بر اینکه، ما نمی خوایم بگیم ملائکه الله مانند ما سر به زمین میذارن، مانند ما غسل جنابت می کنند که جنابت ندارند اون ها.

ولی نه، در کل تکالیف معرفتی که جامعش تسبیح بالحمد هست و قله تسبیح بالحمد عبارت است از صلاة لله و محاور صلاة لله پنج وقت است که خداوند در آیاتی مقرر کرده.

بنابراین (وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَه) [بقره: آیه ۱۵۰] آیا (كُنْتُمْ) این است که یه دسته خاصی را که انسان اند، اون هم انسان های مدینه یا مکه خداوند خطاب کرده؟

خداوند خطاب تکلیفی، خطاب تسبیح بالحمد، فقط به انسان ها می کند، جن ها نیستند؟ فقط به انسان ها و جن های اون زمان میکنه؟ سایر عقلا و عرفای عالم که أحق و احرا هستند که مورد خطاب تسبیح بالحمد و صلاة لله و سجده لله قرار می گیرند، طبعاً هستند.

حالا ببینید این جمله رو اون روز مقداری مطلب آخر سر قاطی شد و وقت هم گذشت نتونستم من بیان کنم.

اینکه (وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَه) [بقره: آیه ۱۵۰] ما اگر رأس، وجه را ربع الدایره بگیریم که نود درجه هست و شطر را هم ربع الدایره بگیریم که نود درجه هست، جمعاً میشه صد و هشتاد درجه، نصف دایره.

پس ما اونیکه وظیفه داریم به وجهٍ عام در توجه صلاتی (علیک السلام) اونی که وظیفه داریم به وجهٍ عام در توجه صلاتی، این است که شطرالمسجد الحرام باید مورد توجه وجه ما باشد.

این نیم دایره است، درست نیم دایره، ولکن این نیم دایره توسعه است و اون که ما می دونیم که مسجدالحرام این طرفه ما این طرف، کما اینکه در خود مسجدالحرام، کعبه مکرمه اینجور است، ما اینجور کنیم، بگیم مسجدالحرام جزوه، نه اینا دارای مراتبه.

بنابراین (وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَه) [بقره: آیه ۱۵۰] چنان که در روایت است (بَيْن المَشْرِق والمَغْرِب قِبْلة) از خود همین آیه استفاده میشه که اگر ما جدیت کردیم و کردیم و کردیم و کردیم، اما قبل از آخر وقت نماز را خوندیم، بدون اینکه بدانیم قبله کدوم وره.

بعد معلوم شد پشت به قبله است، ولی بعد هنوز وقت داریم، هنوز وقت داریم که نماز را به طرف قبله حالا که فهمیدیم، آفتاب مثلاً زیر ابر بوده حالا آفتاب اومد بیرون، آیا نماز مجدد بخوانیم یا نه؟

خب این چه فرق دارد با وضو؟ چه فرق دارد با غسل؟ ما یک قاعده کلی داریم که این رو آقایون توجه بفرمایید. ما امر داریم که اقامُ الصلاة کنیم و این امر به اقامُ الصلاة در بیشتر از نصف بیست و چهار ساعت وقته.

دیروز عرض کردم ما از سر شب تا نیمه شب که معتدلاً شش ساعته، بعد از طلوع فجر تا طلوع آفتاب که دو ساعت است، هشت ساعت و بعد از ظهر تا عصر که شش ساعته، چهارده ساعت، طبعاً چهارده ساعت، فرض کنید عرض می شود که نصف وقت، ما نصف وقت، نصف بیشتر وقت، اوقات صلوات ماست.

اما اون شرایطی که، اون واجباتی که، اون مقدماتی که، اون آمادگی هایی که از برای این نماز های پنج گانه در نصف یا نصف بیشتر وقت باید داشته باشیم، فقط در وقت آماده کنیم؟ اگر من بدانم که در وقت آب نیست که غسل یا تیمم کنم، قبل از وقت واجب نیست؟ خب چرا؟

معنی مقدمه واجب این است که ترشح کند که آقایون به زحمت بیفتند که بگن وجود دهری ست، نخیر همه می دانند در هر شغلی از شغل ها که دارند، اگر در یک وقت معین مضیق یا موسعی کاری لازم است انجام بشه، آنچه مقدمات این کار لازم داره اگر شد در وقت و اگر نشد قبل از وقت لازم می دانند که انجام بدن، که اگر دانسته قبل از وقت انجام ندن، عمداً اون تارک و مطلوب خود را ترک کرده اند.

حالا این نماز ما مقدماتی دارد، شرایطی دارد، اجزایی دارد، مقارناتی دارد، لباس مصلی ست، طهارت مصلی ست، زمان صلاة است، قبله مصلی ست، تمام این ها را ما حسب القدرة و الاستطاعة باید در نظر بگیریم.

پس همونطوری که از اول تا آخر وقت اگر ما مطمئن نشدیم که در آخر وقت آب گیرمون میاد، احتمال داره آب گیر بیاد، ما حق نداریم که قبل از آخر وقت تیمم کنیم نماز بخونیم و اگر تیمم گرفتیم و نماز خوندیم، ولکن تا آخر وقت مقدار انجام نماز با وضو باقی ست، باید وضو بگیریم و نماز بخونیم. چرا؟

برای اینکه از ما نماز مُقامه خواستند، اقامُ الصلاه نماز زمین خورده نخواستند، نماز زمین خورده در شرایط، در اجزا، در مقارنات، در خصوصیات، نخواستند.

و لذا اگر ما بتوانیم نمازمون را در غیر حال خوف بخوانیم که صلاة خوف نشود، باید در غیر حال خوف بخوانیم. اگر ما بشود نماز را در غیر سفر تمام بخوانیم باید در غیر سفر تمام بخوانیم. اگر ما بتوانیم نماز را در این فاصله وقت ایستاده بخوانیم باید در وقتی که می توانیم ایستاده بخوانیم.

نه اینکه مریض خواهیم شد و آمپولی خواهیم زد که این آمپول موجب می شود که ما ایستاده نماز نخوانیم، پس در اون وقتی که خوابیده نماز باید بخوانیم، بخوانیم، نخیر.

ما باید مراعات تمام جهات را حسب القدرة و الاستطاعة در وقت که به طور ثابت و در قبل از وقت هم برای احراز اینکه ما این واجب رو به طور مُقامه انجام بدیم نه نماز زمین خورده و لذا این بحث در کل جریانات ادامه داره.

مثلاً، اگر ما بدانیم یا احتمال قوی بدهیم که این راهی که می رویم راه خوف است و خوف موجب می شود که ما از نماز رکعاتی کم کنیم، حق داریم این راه رو برویم؟ ما مأمور به چه نمازی هستیم؟ ما مأمور به نماز زمین خورده هستیم؟ مأمور به نماز معذوریم؟

ما مأمور به نمازی نیستیم که معذوریم. اگر می توانیم معذور نباشیم، در غیر حال عذر، نماز را بخوانیم تا چه رسد در زمینی که عذر برای خودمون درست کنیم. یا در باب سفر، سفر که الان واسعه.

مثلاً در باب روزه که اگر ماه رمضون زنده موندیم بحث روزه رو خواهیم کرد انشاالله. در باب روزه، من که در وطن خودم هستم و ماه روزه هست، حق دارم که مسافرتی کنم که در اون مسافرت روزه رو باید افطار کرد؟ حق ندارم. (فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْه) [بقره: آیه ۱۸۵] یکی از ادله مهمش اینه. 

کسی که در ماه رمضان شهد الشهر حاضر است (فَلْيَصُمْه) [بقره: آیه ۱۸۵] تمام ماه را باید روزه بگیرد. حق ندارد لغیر ضرورتین مسافرت کند که در مسافرت روزه رو نگیره، تازه اگر مسافرتی کرد که این مسافرت موجب افطار است، هم باید روزه رو بگیره و هم قضا کنه. این یه بحثی ست که در جای خودش خواهد آمد.

حالا طهارت صلاة، قبله صلاة و سایر جهات واجبه صلاة که بهش اقامه الصلاة صدق می کند، این قدر القدرة و الاستطاعه باید که محفوظ گردد.

بنابراین در بحث خودمون، اگر ما در راهی هستیم که، جایی هستیم که قبله رو نمی دانیم و چه کنیم در اینجا؟ بگیم حالا که ما نمی دانیم، شطرالمسجد الحرام را نمی دانیم، بنابراین به یک طرف بایستیم نماز بخونیم؟ نخیر.

این مانند کسی ست که حالا آب نداره، ولی احتمال می دهد یا بالاتر یقین دارد که بعداً آب حاصل میشه، بلکه حتی اگر احتمالم نمی دهد تا چه رسد یقین داشته باشد، این باید صبر کند، نماز را الان با تیمم نخوانه، صبر کند تا مقداری به آخر وقت بماند که اگر آب بود بشود با غسل یا وضو طهارت حاصل کنه و بعداً نماز بخونه.

قبله هم همینطوره. شما تا آخر وقت ازتون نمازی می خواهند که این نماز شطر المسجد الحرام باشد، اما اگر شطر المسجد الحرام را الان نمی دانید، ولکن بعداً تا قبل از آخر وقت به مقداری که بتوانید نماز الی شطرالمسجد الحرام بخوانید، اگر باشد شما می تونید قبلاً نماز رو یا چهار تا به قول برادران دیگر یا سه تا یا دو تا یا یکی بخوانید، شما وظیفه ندارید.

و اگر هم بخوانید کاری نداریم این حرام یا غیر حرام و اگر هم بخوانید و بعداً معلوم شد که شما شطرالمسجد الحرام نخوانده اید، مخصوصاً پشت به قبله، پشت به قبله خوانده اید و وقت هنوز باقی ست، باید حتماً نماز را شطر المسجد الحرام بخوانید.

اینجا ما یک جواب به اون برادران عزیز فقیه داریم که می فرمایند که اگر شما قبله رو ندانستید، به چهار طرف نماز بخوانید. میگیم اولاً و ثانیاً و ثالثاً و رابعاً و بیشتر، نمی خوایم تعداد زیاد کنیم.

اولاً، اولاً کی اینکار رو بکنیم ما؟ موقعی که نماز عصرو نخونده، موقعی که شونزده رکعت وقت به آخر وقت داریم بخوانیم؟ حق نداریم بخوانیم.

چنانکه اگر شما چهار برابر وقت به آخر به عصر دارید، نمی تونید با تیمم نماز بخونید، حق ندارید با تیمم نماز بخونید، چون صلاة مُقامه از شما خواستند.

(صحبت حضار) در صورتی که میفهمد آبی پیدا نخواهد کرد و قبله را دیگه کسی نیست از او بپرسد

خیلی خب

(صحبت حضار) هوا ابر بود و بیابان بود، گفت امشب ما اینجا بیتوته می کنیم

خیلی خب، خیلی خب

(صحبت حضار) دیگه هیچ احتمال اینکه کسی از اونجا بره بپرسد یا آب پیدا کند

نمیده، این احتمال رو نمیده، ولکن احتمال می دهد که اگر تا ما قبل از آخر وقت بداند قبله رو بفهمه یا نه، بفرمایید نه، نمیده خیلی خب.

حالا این آدم قبل از آخر وقت نماز را به یک جهتی خواند، ولکن بعداً قبله براش روشن شد، مسئله است دیگه مطرحه، قبله روشن شد و الان وقت دارد نماز را شطرالمسجد الحرام بخوانه، نماز قبلی درست بوده؟ نه. ما این رو داریم بحث می کنیم.

حالا اصولاً

(صحبت حضار) رو همین حساب، اگر وقتی که ما موظف هستیم اتجاح به شطر مسجد الحرام بخوانیم

خب

(صحبت حضار) این شطر لازم است

بین این وقتین

(صحبت حضار) بین این وقتین شطر لازم است

خب، خب

(صحبت حضار) خب به یکی از جهات أربعه بخواند، یکیش شاید به طرف شطر بود

چطور شد؟ چطور شد؟ شاید پشت به قبله بود، نه این نیم دایره است

(صحبت حضار) یکی، یکی از این چهار تا

نشد، اصلاً نشد، چهار تا؟ اولاً خواندن چهار تا مجوز نداره حالا عرض می کنیم.

ببینید، آیا نماز ظهر چند تا بر همه واجب است؟ یکی. چرا دو تا بخواند، چرا سه تا، چرا چهار تا؟ برای احراز قبله؟ این اشکال داره، چند تا اشکال داریم عرض می کنیم.

یک، قرآن شریف میفرماید که (وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَه) [بقره: آیه ۱۵۰] به کی داره میگه؟

(صحبت حضار) خب این برای دلداری مسلمون ها چون به مسجد راشون نمیدن

نه، این غیر مسجده، چی؟

(صحبت حضار) این یک جوابی است به اونایی که از بیت المقدس

کاری بیت و اینا نداریم اصلاً، شطرالمسجد الحرام داریم بحث می کنیم که قبله است. ما کاری

(صحبت حضار) (وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ) مگه جواب اون ها نیست؟

جواب هر دوست، اون آیه قبلی هم که خوندیم چی بود؟

آیه قبلی (وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه) [بقره: آیه ۱۱۵] ما میخوایم از آیات ببینیم چیزی میفهمیم یا نه. اگر از آیات چیزی راجع به کسی که متحیر است، آیا یک نماز بخوند؟ دو نماز بخوند؟ بیشتر بخونه؟ چهار تا بخونه؟ ببینیم از آیات میفهمیم چیزی یا نه.

اگر از آیات چیزی فهمیدیم که روایت کاره ای نیست و از آیات میفهمیم. حالا ببینید اینطور که بنده فهمیدم چیه، ملاحظه کنید.

اینکه (وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَه) [بقره: آیه ۱۵۰] به کی خطابه؟ به کسی که نمی تواند، به کسی که می تواند؟ کسی که معذور است و مقصر نیست و نمی تواند شطرالمسجد الحرام را بفهمد و بداند، این

(صحبت حضار)

أحسنت أحسنت أحسنت ما هم همین رو داریم میگیم، بله.

پس عرض می شود که (يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْر) [بقره: آیه ۱۸۵] اینجا عسرم نمیشه (مَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَج) [الحج: آیه ۷۸] و همچنین عرض می شود که (لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا) [بقره: آیه ۲۸۶].

من الان در صورتی تکلیف دارم که نیست (قطع صدا)

(صحبت حضار)

صبر کنید، ما داریم آیات رو داریم میخونیم. آیات میگد که شما نماز باید بخوانید، ظهر یکی، عصر یکی، مغرب یکی، عشا یکی، صبح یکی، اینو داره میگه. شما میخواید زیاد کنید؟ ببینیم که قرآن اجازه میده زیاد کنید یا نه.

(صحبت حضار) شطر هم لازم میداند

صبر کنید، این شطر را که لازم می داند، برای کی لازم می داند؟

اگر وضو را لازم می دانست برای کسی لازم می دانست که امکان داشته باشه آب گیرش بیاد، اما اگر کسی امکان نداره آب گیرش بیاد تیمم.

(صحبت حضار) شرط کرد این مقدار راه بره اگر آب گیرتون نیامد

ما هم این شرایط رو داریم میگیم، میگیم همه کاراشو کرده، دقت کرده، فکر کرده، بالا رفته، پایین رفته، اصلاً جهت را نمیفهمد، شبه.

این آدم بالاتر از کسی ست که یا مثل کسی ست که این آب اصلاً ندارد، تشنه هم هست و نمازم باید بخونه، این وظیفش چیه؟ وظیفش اینه نماز را بخواند با تیمم و همچنین

(صحبت حضار)

اینجا هم بدلش (أَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه) [بقره: آیه ۱۱۵] چرا توجه نمی کنید؟

(صحبت حضار) تکلیف نیست

میفهمم، خب بذارید من حرفم رو بزنم

(صحبت حضار)

بذارید من حرفم رو بزنم بعد اعتراض دارید استفاده می کنم.

ببینید اولاً، اولاً و بالذات، خدا وجهه خاصی ندارد، جهت خاصی ندارد (أَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه) [بقره: آیه ۱۱۵] قبول که در مکانش، در متوجهٌ الیهش، متوجهٌ فیهش، زمانش فلان، این معلوم.

اما خدا مقرر کرده است از برای نماز های واجب حداقل که شطر المسجد الحرام باشیم. آیا مقرر حرجی کرده است یا مقرر امکانی کرده است؟ مقرر حرجی که نیستش که.

(وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَه) [بقره: آیه ۱۵۰] برای کسی که بتواند.

(صحبت حضار) حاج آقا این چهار تا رو می تواند

آخه چهار تا رو شما دارید میگید

(صحبت حضار)

عجب حرفیه، آخه اونی که بر ما واجب کرده اند چهار تا نیست، سه تا نیست، دو تا نیست، پنج تا نیست، ده تا نیست، یکیه. این رو داریم بحث می کنیم.

(صحبت حضار)

بله دیگه. اونی که بر ما واجب کرده است که (فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَه) [بقره: آیه ۱۵۰] (حینَ تُظهِرون) و حین کذا، حین کذا، مسلمه در مسلمه ضروری ست که در چه بر انسان مسلمان واجب است یک صبح است، یک ظهر است، یک عصر است، یک مغرب است، یه عشاست.

(صحبت حضار) استاد بیشتر از این امر نداره

بیشتر از این نه نهی داره اصلاً. حالا عرض می کنیم، ملاحظه کنید.

حالا (وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَه) [بقره: آیه ۱۵۰] این تکلیف به کی متوجه است؟ آیا وحدت مطلوب است یا تعدد مطلوب است؟

اگر وحدت مطلوب باشد، این است که یا شطر المسجد الحرام نماز بخونید یا اگه نمیتونی نخونی. اینکه نداریم که. تعدد مطلوبه. حتی در شروط باطنی صلاة تعدد مطلوبه، طهارت شرط لزام صلاته.

حالا، در رکعات صلاة همچنین. پس این تعدد مطلوبه. تعدد مطلوب، مطلوبه واحدی که (لاَ یُترک بِه حالٍ) مثل اینکه نماز باید خوانده شود.

اما مطلوب دوم شطر المسجد الحرامه، این شطر المسجد الحرام در صورت امکان است دیگه و ما یه نماز که بیشتر بهمون واجب نکردند که.

این یه نماز صبح رو که من میخوام بخوانم دو رکعت رو و شطر المسجد الحرام باید بخوانم و نمیدانم می توانم بدانم و هیچ وسیله ای ندارم که بدانم که شطر المسجد الحرام کجاست، نماز بخوانم؟ نماز را بخوانم بیش از دو رکعت، خب چرا؟ این دلیل میخواد، بلکه دلیل به عکس داریم.

چون ما به یک نماز بیشتر تکلیف نداریم چون یک افقه، در دو افق مطلب دیگری ست، چون یه افق است.

(صحبت حضار)

یک نماز درست مثل اینکه

(صحبت حضار)

مثل اینکه اینجا تشریف نداشتید، نماز درست کدامه؟ نماز درست نمازی ست که من به وظیفه خودم عمل کنم. وظیفه من در صورت عدم امکان وضو این است که نماز نخوانم یا با تیمم نماز بخوانم؟

اینجام عدم امکان شطر المسجد الحرامه دیگه چیکار کنم؟ عدم امکان شطر المسجد الحرام است، باز شطر المسجد الحرام شرط است؟ چی می فرمایید شما؟ بنابراین این حرف اول، و چی میاد اینجا؟

اینجا میاد (لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه) [بقره: آیه ۱۱۵] وقتی که این شرط رو نتوانستید احراز کنید، به هر طرف که خواستید یا احتمال بیشتر دادید، نماز بخونید. این حرف اول.

دوم، دوم این است که خب چرا چهار تا نماز؟ فرض کنیم ما بیش از یه نماز، چرا چهار تا؟

مگه خداوند نفرمود که (وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَه) [بقره: آیه ۱۵۰] ببینید این کره زمین، این وسط مسجد الحرام، شطر المسجد الحرام چیه؟ صد و هشتاد درجه است به اون طوری که عرض کردم.

چون (شَطْرَه) یعنی جانب المسجد الحرام. اگر من اینطور اینطور اینطور اینطور اینطور در صد و هشتاد درجه بایستم شطر المسجد الحرامه، نه عین المسجد الحرام، نه عین الکعبه.

مضافاً بر اینکه وجه ربع الدایره است که نود درجه است، فرض کنید شطر المسجد الحرامم ربع الدایره است که نود درجه، صد و هشتاد درجه، دایره سیصد و شصت درجه است.

در این دایره سیصد و شصت درجه، اگر برای من احراز شطر المسجد الحرام واجب باشد که نیست، اگر واجب باشه، اگر احراز شطر المسجد الحرام واجب باشد، خب دو نماز کافیه، یکی اینور، یکی نقطه مقابل. یا شطر اونور است یا شطر اینوره، بقیش که لازم نیست.

(صحبت حضار)

میگم ما شطر رو داریم بحث می کنیم، چرا توجه نمی کنین؟ آقا شطر المسجد الحرام برای چیه اصلاً؟ این شطر المسجد الحرام یک قبله واسعه بین المشرق و المغرب است برای کل، منتهی ما چی فهمیدیم و چی گفتیم؟

گفتیم بله این شطر قبله رو وسعت میده، اما مادامی که انسان بیشتر بتواند به مسجد الحرام توجه کند باید توجه کنه، اما این نتوانست، خب اینور اینور اینور تا کجا؟ تا صد و هشتاد درجه.

تا صد و هشتاد درجه در اونجا که شطر را می دانم اما عین مسجد نمیدانم مجازه. اما اونجایی که شطر را نمی دانم اصلاً. اگر شطر را ندانم که این طرف است یا این طرف، دو تا بیشتر نیستا، چون شطر صد و هشتاد درجه است. دو صد و هشتاد درجه بشه سیصد و شصت درجه.

اگر شطر را ندانم، بر فرض اینکه دلیل داشتیم که نداریم، بر فرض اینکه دلیل داشته باشیم که شطر المسجد الحرام علی ای حال لازم است، خب دو نماز. چرا دیگه چهار تا؟ چرا دیگه سه تا؟

خب ما از قرآن این مطلب رو استفاده می کنیم که شطر

(صحبت حضار)

بله؟

(صحبت حضار)

میگم اگر گفتم. اگر شطر المسجد الحرام عند المجهولیه لازم باشه، رو اگر گفتم من، چرا توجه نمیفرمایید.

(صحبت حضار) دو احتمال بیشتر تصور نداره.

میگم اولاً شطر المسجد الحرام در صورتی لازم است که ممکن باشد و اما اگر ممکن نباشد لازم نیست، (أَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه) [بقره: آیه ۱۱۵] ما میگیم اگر تنازل کردیم.

(صحبت حضار)

أحسنت، أحسنت ما که همون رو میگیم.

اما، اگر اومدیم با آقایون مماشات کنیم، میگیم فرض کنیم که شطر المسجد الحرام علی ای حال اونجام که نمی تونیم واجبه، احتیاط، میگیم احتیاط خب دو تا نماز لازمه، این سه تا و چهار تا یعنی چه؟

آقایون استناد می فرمایند به روایتی که این روایت هم بر خلاف نصوصی از قرآن است، هم بر خلاف روایت صحیحه هست. صفحه صد و، دویست و سیزده الفرقان رو باز کنید، دویست و سیزده.

عرض می شود که دویست و دوازده (وَتَرى إِذا فَقَدَ العِلْم أَو الظّن، أو فُقِدَ، فُقِدَ العِلْمُ أَوِ الظَّنّ، أو والظّن بِشَطْرِ المَسْجِدِ الحَرام، فَهَلْ يُصَلِّي إِلى أَرْبَعَتِها لِمُرْسَلَةِ اليَتيمِه).

یتیمه در چند جهت یُتم داره. یکی سندش درست نیست. یکی روایت دیگر موافقش نیست. یکی مخالفه قرآنه. مرسلة یتیمه، نوشتم (هِيَ مُرْسَلَةُ قُرَيْشٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحابِنا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلام قَال قُلتُ جُعِلْتُ فِداک إنَّ هؤلاء مُخالِفینَ عَلینا یَقولونْ).

سنیا یعنی، آخه سنیا قبول ندارن. سنیا میگه یکی نماز باید خوند. (إنَّ هؤلاء مُخالِفینَ عَلَینا يَقُولُونَ إِذَا أَطْبَقَتْ عَلَيْنَا أَوْ أَظْلَمَتْ فَلَمْ نَعْرِفِ اَلسَّمَاءَ كُنَّا وَ أَنْتُمْ سَوَاء فِي اَلاِجْتِهَاد)

ما سنیا، شما شیعه ها مثل همیم، خب یه نماز می خونیم. (فَقَالَ لَيْسَ كَمَا يَقُولُونَ إِذَا كَانَ ذَلِكَ فَلْيُصَلَّ لِأَرْبَعِ وُجُوه).

از ابی عبدالله روایت رو نقل کرده، ولی یک مش عبدالله بی سوادی بوده این شخص. هم بر خلاف نص نصوص قرآن حرف زده از جهات شتی و هم بر خلاف صحیحه ای که بعداً خواهیم خوند.

حالا (وَ تَری إذَا فُقِدَ العِلْمُ أَوِ الظَّنّ بِشَطْرِ المَسْجِدِ الحَرام، فَهَلْ يُصَلِّي إِلى أَرْبَعَتِها لِمُرْسَلَةِ اليَتيمِه لا تُوافِقُ الْكِتابَ وَ لَالسُّنَّةَ). مراعات کردیم بلکه (تُخالِفُ الکتاب و السنه) (مَعَ العِلْم أَنَّهُ لَيْسَ عَلَيْهِ إِلَّا صَلَاةٌ واحِدَة، حَتّى مَعَ تَفْسِيرِهِ فِي الاجْتِهَاد القِبْلَةِ، فَضْلًا عَنْ قُصُورِهِ، وَحَتّى إِذَا أُرِيدَ بِذَلِك دَرْكُ القِبْلَةِ، فَصَلَوَاتُ الثَّلَاثِيَّةِ الكَافِيَه)

ما خیلی دیگه واسعش کردیم. (فَإِنَّ بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ قِبْلَة) اینجا باید حاشیه بزنیم که نخیر، (فَصلاتان) دو تا کافیه دیگه، چون (بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ قِبْلَة) نیم دایره این وجه مسجد شطر المسجد الحرامه.

(أمْ) این حرف اول.

(أَمْ يُصَلِّي لِجِهَةٍ الْواحِدَ لِذٰلِك) برای حرفی که زدیم ما (وَلِصَحِيحَةِ الفاضِلَيْن عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ عَلَيْهِ السَّلام يُجْزِل اَلْمُتَحَيِّرَ أَبَداً أَيْنَمَا تَوَجَّهَ إِذَا لَمْ يَعْلَمْ أَيْنَ وَجْهَ اَلْقِبْلَة).

این صحیحه زراره و محمد بن مسلم مرویه فی الفقیه عن ابی جعفر الباقر أنّه قالْ خب (ثُمَّ فَلا رَيْبَ فِي إِجْزَاءِ صَلَاةٍ واحِدَة أَم أَقَلَّ) اگر مماشات کنیم (فِي تَضيقِ الْوَقْت، مَعَ الاِحْتِمَالِ الْأَوَّل، وَتَرَى حِينَ يَنْحَرِف عَنِ الْقِبْلَة قاصِرًا يَمِينًا أَوْ شِمَالًا، أَمْ بَيْنَهُمَا، ثُمَّ يَتَبَيَّن هَلْ يُعِيد، أَمْ يُجْزِی الظَّاهِر قَدْ نَقَضَ صَلَاتَهُ، وَمَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ قِبْلَة).

این هم روایت داره که صحاحی رو من نقل کردم. (40:53)

اینجا چند جوره. در صورتی که انسان معذوره، معذور است و خب نتوانست به شطر المسجد الحرام این نماز بخوانه و نماز رو به حال تحیر به یک طرف خوند، بعداً توجه کرد که این شطر وسط نبوده، شطر اینور اونور اونور بوده، خب نماز غلط نیستش که درسته، چون وظیفه شطر المسجد الحرامه و این نتوانسته.

یا نه بعداً فهمید که شطر المسجد الحرام پشتشه. این بعداً دو جوره، یه مرتبه است بعد الوقت هست، یه مرتبه وقت هنوز باقی ست.

اگر بعد الوقت است که چرا اعاده کنه؟ خب اونی که وظیفش بود انجام داد، چون تا آخر وقت صبر کرد و نشد و نشد و نشد، چهار رکعت نماز عصر که بر عهدش بود خوند به یک طرفی، بعداً معلوم شد که پشت به قبله بوده، خب باشه، اینکه وظیفه بیش از این نداشته، چون در کل وقت چهار رکعت نماز از اون میخواستند، اینجا تعدد مطلوب، مطلوب دوم که شطر المسجد الحرام باشه این ساقط شد، چون مقدور او نبوده، اگه بعد الوقت باشه.

اما اگر که وقت هنوز باقی ست، اگر به مقدار تکرار اون نماز باقی ست، باید نماز رو تکرار کنه، در صورتی که پشت به قبله بوده دیگه.

اما اگر که یمیناً شمالاً چه چه چه درسته اختلاف روایاته، ولی چون شطر المسجد الحرام بوده و اون شطر وسط را مراعات نکرده است چون معذور بوده است، از این جهت اعاده در وقت هم لازم ندارد.

اما اگر چنانچه پشت به قبله فهمید، مثلاً خورشید زیر ابر بوده و این خیال کرد که اینوره و هر چیم فکر کرد نشد و نماز رو این طرف خوند، بعد خورشید اومد بیرون معلوم شد درست پشت به قبله بوده، اینجا نماز رو باید حتما اعاده کنه.

هم از آیات میفهمیم و هم از روایاتی که آقایون مراجعه میفرمایید. این مربوط است به اتجاح صلاة که عرض می شود در قبل، خارج وقت باشد یا داخل وقت باشد یا چه باشد.

(صحبت حضار)

صد و هشتاد درجه

(صحبت حضار)

رو حساب اینکه وجه نود درجه

(صحبت حضار)

دو شطر، دو تا شطر، نه دو جهت، یه شطره ببینید (فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ) [بقره: آیه ۱۴۴] چیه؟ شطر نود درجه است.

این شطر، ببینید، این شطر گفتیم نود درجه است، بله؟ ها، وجهم این جا این جا این جا این جا این جا، اینم نود درجه شد صد و هشتاد درجه.

و یه مطلب دیگه که اینجا یادم رفت بگم اینه

(صحبت حضار)

عزیزم این شطر نود درجه است، اضافه میشه بر این نود درجه، میشه صد و هشتاد درجه و اینکه میخواستم حالا بگم اینه ببینید

(صحبت حضار)

آقا این نود درجه شطر، درست مقابل نود درجه صورت نمیتونه باشه اصلاً و إلّا باید یه نقطه خاصی رو به شطر، اگر نقطه خاصی را به شطر لازم است توجه بدیم میشه نود درجه.

اما نقطه خاص نیست، این نود درجه است خودش، چون وجه عبارت است از ربع الدایره و ربع الدایره نود درجه است. این نود درجه را از هر جاش خواستی، به اون نود درجه به هر جا خواستی، شد چی؟ شد صد و هشتاد درجه.

و لذا روایات ما (بَيْن المَشْرِق والمَغْرِب قِبْلة) رو ما قبول می کنیم رو حساب این آیه.

مطلبی که یادم رفت و تکمیل مطلب است اینه، ببینید. ما باید به این توجه کنیم. هر مقدار نزدیکتر بشیم سعه اتجاح این نزدیک تره، هر قدر دورتر بشیم سعه دورتره.