بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین
اللهم صل علی محمد و آل محمد
قصر کمی در نماز مسافر در حد معین سفر طبق فتاوای گوناگون یک حد ادنایی دارد و یک حد اعلایی دارد. حد ادناش نظر مرحوم آقای خمینی رضوان الله تعالی علیه هست که بلاد کبیره را مطرح کردن البته ما نصی راجع به بلاد کبیره هرگز نداریم بلکه سفر است سفر از بلد از ده از شهر کوچک از شهر بزرگ یعنی سفر برون مرزی برون مرز ده برون مرز شهر کوچک برون مرز شهر بزرگ که ایشان ادعای انصراف فرمودند که در اون موقع شهرهای بزرگ مانند تهران نبوده است بنابراین این که مبدا سفر از آخرین مرز بلد شماست این بلد شما چون در اون موقع بلد بزرگی مانند تهران نبوده است بنابراین انصراف دارد از بلاد کبیره.
ما فرمایش ایشون رو در چند جهت نقض داریم اولا این احکامی که نازل شده است در صورت قبول در صورت قبول این که قصر در کم است چهار فرسنگ یا یک روز راه یا بیشتر یا کمتر این روایات وارد شده است برای کل زمان ها کل مکان ها در کل شهر ها بزرگ باشد یا کوچک باشد این جواب از این استدلالی که میکند انصراف دارد.
وانگهی انصراف در صورتیست که چه قیدی بزنند و چه قیدی نزنند یکسان است ولی یکسان نیست اگر مثلا طرف گفته باشه اگر از بلد بزرگ از محلتون خارج شوید گفتنش با نگفتنش یکسان است برای اینکه خروج از بلد بلد شامل کل بلاد است شامل کل مساکن است کوچک باشد بزرگ باشد ده کوره باشد ده بزرگ باشد روستا باشد شهر کوچیک باشد شهر بزرگ باشد هر جا بخواد باشد این اولا ثانیا اگر در بلاد کبیره نص هم میداشتیم قابل قبول نبود چرا؟ مثلا در شهری مثل تهران که خیلی بیشتر از حد مسافت است قطرش حد مسافت طبق رای اکثر چهار فرسنگ است رفتن و چهار فرسنگ است برگشتن اگر در هر رفتنی برگشتنی باشد پس در رفتنش قصر است در رفتنش افطار صم است چون برگشتنم دارد یا برگشتن در همون روز یا روزهای دیگر در روزهای دیگر اختلافه اگر رفت چهار فرسنگ و برگشت چهار فرسنگ در همون روز اینجا هشت فرسنگه.
حالا ما در تهران حساب میکنیم کسانی که در تهران زندگی میکنند از چند گونه خارج نیستن یا کسانی هستند خانه نشینن پیر زن هست پیر مرده خانه نشینه و متقاعده شغلی ندارد این مطلب روشن این همیشه ماه رمضون روزه بگیرد مطلب نیست ولکن کسانی که اکثر بسیار زیادند تقریبا حداقل شصت هفتاد درصدند این ها شغل دارند کسانی که شغل دارند یا شغلشون کمتر از چهار فرسنگ است یا چهار فرسنگ و بیشتر است کمتر از چهار فرسنگ یعنی کمتر از بیست و دو کیلومتر بودن چهار فرسنگ چون هر فرسنگی پنج کیلومتر نظر شرعیست کمتر از بیست و دو کیلومتر و نیم اگر برود برگردد طبق این نظر مطلبی نیست برای اینکه ایشون که میگن میگن که به جایی این که در شهر های معمولی و در شهرهایی که بزرگ نیست آخر مرز بلد منات است یعنی از آخر مرز شهر از آخرین ساختمان شهر خارج میشه از اونجا منات است میگن درباره کبیره از محله منات است اگر از محل رفت این بیرون رفتن از محله اگر بیست و دو کیلومتر و نیم یا بیشتر باشد قصر صلاه است و افطار صم است.
رو این جهت اکثر کسانی که اکثر مکلفانی که در تهران هستند مریض نیستند حائض نیستند نفسا نیستند در رمضان اکثرا باید روزشون رو افطار کنند چرا؟ برا اینکه یا برای خاطر اینکه چهار فرسنگ سیر نکنن برای کاسبیشون برا شغلشون ادارشون تجارتشون کار دیگر تو خانه بنشینن و بدون شغل بمونن تا ممکن نیست شغل را تعطیل کردن در رمضان گرسنه موندن این قابل تحمل نیست یا نخیر یه راهم که این شغلشون که یا سر بیست و دو کیلومتریست یا بیشتره که نوعا اینطوره مثلا از شرق تهران تا غرب تهران بیش از صد هفتاد کیلومتره کسانی که این راه را طی میکنند یعنی از محله مسکونیشون باید برن به بیشتر بیست و دو کیلومتر اینها بیشتر مردمند بیشتر مکلفانی که روزه براشون واجب است در حذر اینا سفر میشه بنابراین چه کنند؟ آیا اینها این راه رو نرد برا کاسبیشون برا کارشون برا کارمندیشون نرن برا اینکه روزه رو بتونن بگیرن یا برن روزه رو افطار کنن؟ اگر نروند خب پس کی روزه رو بگیرند ماه بعدم همینطوره ماه بعد همینطوره یعنی اضافه بر ماه رمضان یازده ماه دیگرم اگه بخوان قضا کنند قضا نمیتونن بکنن برای اینکه همونطوری که ادای صم برای مسافر حرام میدونند قضای صمم برا مسافر حرام میدونند.
بنابراین اگر روزه نگیرن اگر روزه رو عرض میشود که نگیرن هیچ وقت نمیتونن بگیرن و اگر بله مسافرن دیگه داخل داخل عرض میکنم یعنی در سی روز رمضان این اکثرا تو خانه میمونه کسی که اداره میره بازار میره اصلا بازاریا نوعا شمران خانه دارند کسی که اداره میره بازار میره مغازه داره کاسبی دارد این تو خونه بشیند انسان یا بره بیرون من همیشه رو عرض نمیکنم من ماه رمضان رو میگم در ماه رمضان ادارات تعطیل کنه بازارو تعطیل کنه کارو تعطیل کنه پس در طول عمر معذور از روزه است راحت بله اینو قبول نداره ایشون اینو قبول نداره ایشون اینو قبول نداره بنابراین بنابراین چون درونیست چون درونیست من شغله سفر شاملش دیگه نیست چون بله بله چون هم سفر هست هم سفر نیست هم سفر نیست هم سفر هست سفر است برای قصر صلاه و افطار صم سفر نیست سفر عادی نیست رو این اصل این مختل میکند کل روزه رو روزه اصلا نباید بگیره کلا در طول سال اگر بخواد روزه بگیره باید رمضانو تعطیل کنه کارشو اگه نخواد روزه بگیره پس کی کی عرض میشود قضا کنه بنابراین نه ادایش و نه قضایش سرجا خواهد بود.
و ضمیمه حرف های دیروز ازنظر نص و ازنظر اولویت آیات صیامی میخونیم اول اشاره میکنیم ببینید در آیات صیام دارد که فمن شهد منکم الشهر فلیصمه و من کان مریضا او علی سفر در آیه دوم فعده من ایام اخر خب یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر در چند جهت عرض میشود که سه بعدیست روزه یا در حالت یسر است یا مقابلش حالت عسر است یا حالت هرج کسی که مهرج است کسیکه طاقتش طاق میشه در روزه مریض نمیشه ها خطر ندارد ضرر ندارد ولکن طاقتش تموم میشه این مستحب است روزه بگیره واجب نیست مستحبه ولکن کسی که اصلا براش خیلی آسونه روزه سر چاهار فرسنگی تابستون میره هوا میخوره برمیگرده خیلی آسونه کسی که براش خیلی آسان است روزه و هرجی نیست چون چهار فرسنگ رفته واجب است روزه را افطار کند اما کسی که طاقتش طاق میشه مستحب است روزه بگیره
ایشون خود سنیه الحمدلله الذی قزن نفس فاضل بابا کسی که طاقتش طاق میشود در وطن در وطنش طاقتش طاق میشه میخواد جونش بالا بیاد اما مریض نمیشه این واجبه روزه بگیره ولی مستحب است روزه بگیره این مستحب است ولی کسی که اصلا براش خیلی خوبه روزه گرفتن خیلی خوبه چون عرض میشود که مثلا ثقل معده داره چه داره یا اینکه آدم سالمه خیلی سالمه و میره تابستون یه سفری چاهار فرسنگی سر یه دهی یه تفریحگاهی برمیگرده این واجب است روزه رو بخوره افطار روزه برا کسی که هیچیش نیست بلکه روزه براش سلامتی آور است مطابق بهداشت است برای یک سیر کلی در آیات صم از آیه صد و هشتاد و سه به بعد
یا ایها الذین امنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون مختصراتی عرض میکنم بعد تفصیل الذین امنوا مامورن به روزه به عنوان کتابت کتابت فوق واجب عادیست یک امر داریم یک وجوب داریم یک فریضه داریم یک کتابت داریم یه شعائر شعائر الله اهم واجبات است بعد مکتوبات الله است بعد فرائض الله است بعد واجبات الله است بعد مامور های الهی حالا
در قرآن وجوب آمده نه به معنی به معنی معمولی ولیک لفظ واجب اصولا در روایات در غیر روایات واجب عرض میشود که حد متوسط عرض میشود که لزومه حالا
یا ایها الذین امنوا کتب علیکم الصیام قاعده کلی عمومی وجوب قطعی صیام است بر کل مومنین البته الذین امنوا مکلفانن چون غیر مکلف لفظ مومن براش صدق نمیکنه بچه مومنه ولی مومن کسی که امن بالله و والرساله آخر بنابراین مکلفه مکلفان ماموریت دارند که صیام انجام بدند خب چرا صم نیست صیامه فرق داره صم روزه است صیام روزه طرفینی است صاوم یصاوم صیامه
نخیر یکی نیست نخیر در لغت یکی نیست صم واسه ثلاثی مجرد و صیام مفاعلست ضارب زید و امر با ضرب فرق داره ضرب یک بعدیست ولیکن ضارب دو بعدیست عرض میشود که صم صامهوا متعدیه ولکن یک فاعل داره ولکن صیام دو فاعل داره صاوم یصا واو همه علما میگن واو مفاعله طرفینیست دو فاعله واو مفاعله دو فاعل داره حالا دو فاعل چیه صاوم یصاوم صیام یعنی طرفین نگهبانی کردن انسان صائم روزه را نگهبانی میکند روزه هم انسان صائم رو طرفین قضیه یه طرفی نیست. انسانی که روزه میگیرد نگهبانی میکند خود را از چیزایی که مفطر است از چیزایی که مفطر صم است و خود اون نگهبانی هم انسان رو نگهبانی میکند و لذا لعلکم تتقون لعلکم تتقون نگهبانی دو معنا.
نگهبانی اول که انسان روزه میگیرد یعنی مبطلات صم را ترک میکند و بعد بعد دوم این ترک مبطلات صم هرچه قوی تر هرچه عالی تر هرچه شامل تر باشد طلب بیشتری میرود بنابراین صیام است و نه صم مثل عرض میشود چیزه عرض میشود که بله بله مثل توجه نکفرمودید چی عرض کردم یه مرتبه انسان روزه رو میگیره روزه انسان رو نمیگیره این صمه یه مرتبه روزه میگیره روزه هم او رو میگیره انسان روزه را میگیرد در نتیجه روزه هم اورا تقوا براش تقوا ایجاد میکند این طرفینیه ساء از باب مفاعله مگه طرفین مگه نیست ضارب زید و امر با ضرب زید و امر فرق نداره این فرق داره هر دو هم متعدین اینجام صیام است و نه صم لفظ صیام برا طرفینه خب
کما کتب علی الذین من قبلکم علی الذین قبلکم در روایات دارد که علی الذین قبلکم فقط انبیا هستن میگیم نخیر مومنینن چرا میگه که یا ایها الذین امنوا صدر آیه الذین امنوست بنابراین الذین من قبلکم یعنی مومنینی که پیش از مومنین اسلام بودند نه فقط انبیا انبیا فقط نیست مومنینی که الذین اشاره به اون عرض میشود که الذین امنوست یا ایها الذین امنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین یعنی علی الذین امنوا من قبلکم الذین امنوا من قبلکم فقط انبیا هستن؟ نخیر خب سوال
چون ممکن است احکام خاصه ای داشته باشد مثلا پیغمبر بزرگوار احکام همین دیگه همین ممکنه این ازونا باشه چون امکان داره ولیکن دلیل نداریم بنابراین الذین من قبلکم کل مومنین کل تاریخ تکلیفن که تابع شرایع انبیا قبلا بودن خب بله من در بشارت عهدین و در تفسیر مفصل روزه یهودیا رو ذکر کردم.
خب کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون لعل به کجا میخوره؟ ببینید یک ان است یک لعل ان روزه گرفتن شخص مکلف ان است یعنی مسلما روزه باید بگیره و اگر روزه گرفت شرایط ظاهری و باطنی روزه رو انجام داد روزه گرفتست ولکن آیا این روزه پیامد تقوا دارد یا نه پیامد تقوا دارد در صورتی که این روزه حسابی حسابی باشد که یعنی همونطوری که شما روزه رو میگیرید اکل و شرب و این چیزای دیگر رو ترک کنید اونهام در شما ایجاد تقوا کنن پس ایجاد تقوا کردن در شما لعلست ولکن خود وسیله این ان است لعلکم تتقون حالا ایام معدودات فمن کان این دو آیست.
همون آقایی اشکال کردند به آیه عرض میشود که اول توجه کردند آیه دوم یادتون رفته این ایام معدودات دو بعدیست یا ایام معدودات از یک شهر است یا از دو شهر است یا از سه شهر است بعد شهر الرمضان فهمیدن که این ایام معدودات در یک شهر است در یه ماه است ایام معدودات آخه اشاره اینست که در تورات ایام صم ایام زیادیست اشاره میکنم ولیکن در اسلام ایام روزه واجب ایام معدوده ایست یعنی معدود معدود یعنی کم ایام کمیست در طول سال سی روز ولکن یهودیا عرض میشود که ایام بیشتر دارند اینم اشاره دو. پس اشاره اول است که بطور مطلق ایام معدودات داریم شهر الرمضان شهر الرمضان در بین سال سی روز است سی عرض میشود که یک دوازدهم ساله ولی اون ها بیشتر روزه میگرفتند یعنی بیشتر واجبه روزه بگیرن حالا
فمن کان منکم مریضا او علی سفر استثنائاته دو استثنا راجع به مکلفین راجع به صم هست یک من کان منکم مریضا او علی سفر آیا هر مرضی هر سفری مرضی که انسان را معذور کند از صم و الا ابن سیری انگشتش خون اومد روزه روزه رو خورد گفتن چرا خوردی گفت روزه مریضم نخیر یا این که شما فلان روز تشریف بیارید مدرسه فیضیه مگر مریض بشید حالا مریض یه خورده مثلا دستتون درد میکنه با پا میخواین راه برین دست که با دست نمیخواین راه برین که پس این از عرض میشود که خصوصیاتیست که انسان میداند که روزه مکتوبش یعنی روزه
و منکم مریضا این مرضی که مانع از روزست حالا این مرضی که مانع از روزست دو جوره یا مرض هرجیست یا مرض عسریست اگر مرض هرجی باشد بعد بیان شده مرض عسریست یعنی این مرض دارای چند بعده یک الان مریضه بخواد رمضان روزه بگیرد یا مرضش استمرار پیدا میکند یا خیر سوال اگر الان مریض نیست ولی مریض میشود اینم من کان منکم مریضا نیست یا نه میگه بله چون من کان منکم مریضا مرض مراحلی داره یک مرض حالت آمادگی برای کسالت است این که غلطه کسی که سالم مطلق است نه مریض است نه آمادگی برای مرض دارد ولی کسی که اونقدر ضعیف است اونقدر میکروب درش اثر کرده است که آمادگی دارد اگر روزه بگیرد مریض اصلی میشود پس بعد اول مرض آمادگی برای مرض در اثر روزه بعد دوم مرض فعلیش استمرارش بعد سوم مرض فعلی اضافه اش پس این سه بعد رو من کان منکم مریضا شامله.
چی نخیر چون کان داره کسی که کان مریضا این کینونه کیانت از قبله یعنی قبلا مریض بوده حالا قبل از رمضان مریض بوده یا واقعا مریض رسمی بوده یا آمادگی دارد که اگر روزه بگیرد مریض شود یعنی مریضی پس کان شامل هر دوست خب حالا
همونطوری که مرض که استثنا میکند کتابت روزه رو مرض هر مرضی نیست مرضیست که مزاحم با روزه است و روزه مزاحم با مرض با صلاه صلاتم همینطوره آیا الحاق سفر به مرض الحاق صرف به همه چیز است نمیشه الحاق چیزی که مشابه مرض است همانطوری که مرض مانع از روزه است و اگر روزه بگیره مرض بدتر میشه یا استمرار پیدا میکنه یا مریض میشد همونطورم سفری که مانع از روزست نه سفری که اگر انسان در حال روزه سفر کند حالش بهترم هست نخیر سفری که همچون مرض است منتهی گاه هم مریض هم مسافر گاه مریض است غیر مسافر گاه مسافر غیر مریضه در هر سه صورت مانع از انجام این وظیفه هست برای اینکه عسر در کاره عسر مرضی و عسر سفری.
مثلا در سابق الایام سفرهایی که یک روز راه بوده که چاهار یه روز راه بوده رفت و برگشتن این یک روز راه به قدری تعب زیاد بوده مشقت زیاد بوده که انسان در حالی که روزه بگیره خب مریض میشه اگر روزه بگیرد در حال سفر یک روز راه با پال کیو پیاده و غیر این حرفا در این صورت مریض میشود تاب و توان روزه اونم در اون هوای گرم در هوای گرم مدینه و مکه عرض میشود که تابستان چون اول روزه هم در تابستان بود اولین فرض روزه در تابستان در حال هوای گرم و ساعات زیاد در حال تکاپوی عرض میشود که سفر این خودش مرض آور بوده است.
بنابراین مرض دو لفظ داره یک لفظه مرض فعلی مریضه واقعا یا مریض میشود ولو در یه وقتی که نخیر نه مریضه نه مریض میشه نه نه مریضه نه استعداد مرض دارد ولکن اگر این سفر رو بکند هر که باشد و هر چه باشد ولو خیلی قوی باشد این سفر عرض میشود که یک روز راه با اون گرما با اون نبود وسایل این باعث تعبیر زیاد میشه بنابراین سفر مطلق نیست چون که مرض مطلق نیست و الا این عطف صفر بر هزاره اگر هزار تومان دارید یا هیچ تومان ندارید یا یه تومان دارید فرق نمیکنه این مرض و سفر باید یکسان باشند در معذور کردن انسان از روزه این دلیل خودی دلیل غیری هم بعد خواهد آمد.
فمن کان منکم مریضا او علی سفر فعده من الایام اخر این چی میگه میگد که وجوب صم که وجوب صم در صورتی که مریض او علی سفر نباشه اما اگر که مجال سفر باشید فعده وجوب انتقال میابد به غیر چه وجوبی؟ وجوب یا وجوب تاخیریست یا وجوب تایینی اینجا وجوب صم از اول وجوب تایینی بوده تاخیری بود؟ تایینی بود دیگه وجوب تایینی در زمان معین رمضان وجوب تایینی همین وجوب تایینی اصلا در وجوب در وجوب روزه اصلی وجوب تاخیری معنا ندارد وجوب اختیاری تاخیری ندارد این وجوب تایینی که یا ایها الذین امنوا کتب علیکم الصیام همین وجوب انتقال اینجا جواب سنی هاست سنی ها میگن که عده من الاخر میگد که اگر شما مریض یا علی سفرید ایام دیگر روزه بگیرید ولی نفی نمیکنه که ایام روزه بگیرید اگر مریض مسافرید روزه بگیرید نفی نمیکنه مگه نفی میکنه چرا؟ برا اینکه اون وجوبی انتقال پیدا میکند به ایام اخر همون وجوب تایینیست اگر وجوب تایینی انتقال پیدا کرد دیگه وجوب نیستش که
اگر وجوب تایینی یا استحباب تایینی یا حرمت تایینی یا مرجوعیت تایینی انتقال پیدا کرد اون عرض میشود اصلش از بین خواهد رفت علیک السلام بنابراین بله نه اونو میگن که کسی که مسافر است شخص مسافر روزه براش واجبه چرا برای اینکه عده من الایام اخر این عرض میشود که تجویز میکند که در ایام دیگر روزه بگیره این تایید منافات نداره با این که اگر حالام روزه بگیره در حال سفر اشکال نداره جوابش دو جوابه یکی مریض چی مریضم در حال مرض روزه بگیره اشکال نداره مریض و مسافر یکسانن اولا و ثانیا این وجوب تایینیه کتب علیکم الصیام انتقال می یابد به ایام اخر حالا
سفر معمولی که نیست سفری که مثل مرضه سفری که عین مرضه سفری که عین مرضه همانطوری که مرض مانع از عرض میشود که جواز صم است سفری هم که مانند جواز صم است سفری که مرض آور است سفری که عرض میشود انسانو یا مریضه یا مریض میکنه.
حالا من ایام اخر در اینجا مسئله ایست که مشهور بین فقهاست که اگر کسی کلا معذور بود و بعد رمضانم کلا معذور بود یا زمانی معذور بود دیگه روزه برش میگن واجب نیست کمااینکه ادا واجب نبود قضا هم میگن برش واجب نیست فقها اینطور میگن ایام اخرو اینا تفسیر میکنن که ایام الاخر من نفس السنه از همون سال این از کجا معلوم ایام اخر آیا ایام سال بعد ایام اخر هست یا نیست ایام هست یا نه ایام اخر هست یا نه چرا قضا ساقطه سقوط قضا به چه دلیل بنابراین این حرف قابل قبول نیست و بر خلاف ظاهر مستقر یا نص آیه هست که ایام اخر کل ایام همین سال رو و سال دیگر رو شامل است نمیشه مقید کرد به همین سال خب این مربوطه به دو دسته
سنه میخوای چیکار ایام بهتره قبلنم ایام بود نخیر ایام مگه ایام تشکیل دهنده سنه نیست خب ایام خب از ایام یک سنه دو سنه صد سنه درست نمیشه آیا همینطور بله یعنی فرمود که صبر کنید اگر به جای ایام اگر به جای ایام سنوات بود چی میشد سنوات بود چی میشد همونطور که ایشون میگن صبر کنید یعنی امسال نه سال بعد میشه امسال نه نه امسال واجب نبود دیگه اگر سنوات الاخر بود یعنی امسال واجب نیست سال بعد خب یعنی بعدا هر وقت که میتونه باید روزه بگیره چه امسال چه سال دیگه پس ایام منجسه اگر سنوات اخر بود اشکالاتی در طول اشکال خب حالا
ما چند دسته داریم مکلفان نسبت به صم دسته اول کسانی که معذور نیستند اصلا نه مریضند نه چی اند دسته دیگر مریضا اوعلی سفر که مثل مرضن دسته سوم و علی الذین یطیقونهم اطاقه دو معنا دارد یکی به معنی سلب گرفته به معنی ایجاب معنی ایجاب درسته یطیقون از طوقه این های او به صم برمیگرده صم گاه طاقت انسان را طاق میکند مثل طوق اگر طوقی به گردن بزند که نزدیک خفه کردن انسان است خفه نکرده ها طوقی گردن انسان میندازن نزدیک خفه کردن است نزدیک نفس بند آمدن است این آخرین قدرتو مصرف کردن آخرین قدرت را در نفس های خیلی پایین مصرف کرده است نمرده این اطاقست بنابراین یک تعبیرش اطاقست یک تعبیرش هرج هرج عرض میشود که اصل هرج درخت هایی که درهمه درخت هایی که به قدری درهم است که ازش نفوذ مشکله اگه اون نفوذ کنه انسان زخمی میشه و چی میشه.
حالا علی یطیقونهم کسانی که روزه براشون گلو گیر است گردن گیر است مریض نیستند یعنی خطری براشون ازنظر جانی ندارد ازنظر عرض میشود که بهداشتی ندارد ولکن تمام توانو مصرف کند و حال اینکه در نصوص دیگر قرآن داریم که کل طاقت رو مصرف کردن در واجب لازم نیست اگر واجبی را لازم است صد در صد طاقت مصرف کنید مستحب میشه مثلا عرض میشود که آیاتی که ما جعل لکم فی الدین من هرج و از این قبیل در دین کلا اوله بعضی احکام کلا هرجیه مثل جنگ هرجیه ولیکن احکامی که کلا هرجی نیست بعد هرجه بعد هرج نیست اگر هرجی باشد این هرج وجوب رو از بین میبرن حرمت را از بین میبرد حرمت رو کراهت مرجوعیت میکند وجوب رو استحباب میکند
بنابراین بله بله بله مااستطعتم بله مااستطعتم استطاعت دو بعده یک استطاعت هرجیست واجب نیست یه استطاعت موزونه هرجه نه حرام که نیست نه اگر عسر بود حرام رو واجب میکنه اگر هرج بود حرام رو جایز میدونه اصلا اگه به عسر برسه ببینید بله اطاقین داره خب کسی که در حال هرجه کسی که روزه مثلا روزه گرفتن براش ریسکه به قدری تشنه میشه به قدری گرسنه میشه که جانش میخواد بند بیاد ولی مریض نمیشه این روزه براش واجب نیست علی الذین ببینید یطیقونه هو او روزست ولکن کسانی که مکلفانی که اطاقه دارند روزه را یعنی روزه مثل گردنبنده براشون بله بله صبر کن نخیر نخیر فاعل ببینید صبر کن نخیر کسی که اطاقه کسی که با روزه گرفتن طوقی بر گردن خود انداخته پس فاعل کیه بله مکلفه بله ببینین کسانی که اگر بخواد روزه بگیره با روزه گرفتن عرض میشود گردنبندی به گردن انداختن پس فاعل کیه؟ مفعول روزست خب بله حالا کسانی که اگر روزه بگیرند فاعل این صم براشون گردنبندی به گردن انداختن است که نفس را بند میاره یعنی کل قدرت رو مصرف کند چی میشه؟ فدیه طعام مسکین منتهی یطیقون ابعادی دارد یا یطیقون علی طول خط همیشه در عمق اینطوره همیشه مستحبه یا نخیر یطیقونه زن آبستنه یا مردی ضعیفه اگر به طور موقت یطیقونه بعد قضا داره ولکن اگر یطیقونه به طور کلیست در طول عمر این حالته اطاقه حرکت در طول عمر واجب نیست.
ولکن اگر حالا تفسیر بعد میگم اگر مثلا در در حالت فعلی امسال فرض کنید ضعیف است یا اینکه زن است در حال حمل است در حال شیر دادن است این یطیقونه یطیقونه در اینصورت واجب نیست اون فدیه طعام مسکین فمن تطوع خیرا کی همون کسی که در حال هرج است اگر تطوع خیرا صم خیره اگر به زحمت با حالت هرج روزه رو بگیرد فهو خیرا له نه کلا مگه خیرا له کلنه بنابراین عرض میشود که کل روزه دارها اینا روزه براشون واجب نیست خیره براشون نخیر اینجا من تطوع همین یطیقونست علی الذین یطیقونه فدیه طعام مسکین فمن تطوع خیرا و ان تصوموا کیا همینا صم و ان تصوموا مخاطب کل صائمین نیستند بلکه کل صائمین طبق قاعده کلی باید روزه رو بگیرن و نوشتن را و ان تصوموا خیر لکم ان کنتم تعلمون
خب حالا مرض فوق اطاقست ببینید آخه اطاقه دو بعده یا اطاقه ایست که مرض آور است یا مرض آور نیست جونش بالا میاد ولی مریضم نمیشه یعنی تمام قدرت را مصرف میکنه مثلا فرض کنید که یک سنگیست که صد کیلوگرمه و این آدم صد کیلوگرم بیشتر بالا نمیاد این یخورده بالاتر دیگه جونش بالا میاد این اطاقست کمترش یسره کمتر از اطاقه یسره اطاقه هرجه عرض میشود که عسرم که بالاتره
اونم عسره اونم عسره اونم باشه اگر با عمل با عمل یک واجبی بگیره اصرار بکنه این عمل واجب نی حرام میشه اگر با یک عمل واجبی مثلا فرض کنید کسی داره نماز میخونه یکیم افتاده تو حوض توی استخر داره غرق میشه حالا اگه ادامه عمل واجب بده جایزه؟ حرامه ادامه نماز واجبه برای این که حفظ جان واجب تر از نمازه بله از آیم همینطور حالا کسی که خب مرض حد اعلاست عسره حد متوسط اطاقست حد عادی هم عرض میشود که یسره کمااینکه در آیه بعد داریم دیگه ببینی
شهر الرمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس تا اینکه فمن شهد منکم الشهر فلیصمه و من کان مریضا علی او علی سفر تکراره فمن کان فعده من ایام اخر چرا سوال چرا دو بار مرض و سفر ذکر شده چرا مریض و سفیر مریض و مسافر حرام است روزه بگیرن حرام است چرا؟ برا اینکه یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر چون سه بعده انسان یا یسر است یا عسر است یا هرج است. اگر یسر است چه در سفر چه در حذر روزه واجبه کمااینکه نمازم تمامه و اگر عسر است چه در سفرچه در حذر روزه حرام و اگر هرج است باز چه در سفر چه در حذر روزه مستحبه بنابراین این یرید الله اضافه بر اونکه الحاق علی سفر به مریضا دلیل است بر اینکه یکسانن عذریست یکسان عذریست همسان مشابه هم که این دلیل خودیست بر اینکه هر مرضی جایز نیست روزه رو بخوره افطار کنه و هر مسافری جایز نیست این دلیل خودیست دلیل آخر که بعد آمده یرید الله بکم العسر این یرید ایجابه لایرید تحریمه اگر روزه یسر است واجب است کره قمر اگر روزه عسر است حرامه تو خانت باشی اگر روزه عرض میشود که نه یسر است نه عسر بلکه مهرج است اینجا مستحبه این بحث مختصر در آیه آیات صم تا بعد انشاالله بحث کنیم.
بله بعد بحث میکنیم همینطور است کلی کم کین کم کیند کم کل مکلفینند یا مکلفین عربن فقط باشه ولی کم کین کم کل مکلفین کل مکلفین کل زمان های تکلیف و کل مکان های تکلیف کم اینه حالا کم اونوقت عرض میشود بخور بودند بعد کم خورن بعد زیاد خورن بعد فرق نمیکنه یسر ببینید یسر به این معنا نیستش که خیلی اصلا روزه نگرفتن با گرفتن یکسانه چه روزه بگیره چه نگیره یکسان که نیستش که قطعا روزه گرفتن عرض میشود با روزه نگرفتن همسان نیست منتهی هرج که نباشد یسره یسر در مقابله هرج ببینید مثلا نود و نه درصد از قدرتشو مصرف میکنه این روزه واجبه ولیکن اگر صددرصد مصرف کند این وجوب از کنار میره میره کنار میشه مستحب مانند مرض و اما اگر مرض باشد عسر باشد روزه حرام میشه پس روزه سه بعده روزه و نماز هر دو سه بعدیست منتهی روزه در اصل گرفتن و نگرفتنش و نماز در کیفیتش که عرض کردیم والسلام
ولی هرجه هرج که هست خدا تنازل میکنه خدا در موقعی که طاقتش طاق بشه میگه واجب مستحب میشه خدا بله بله چه سفر عسری چه حذر بسیار بکنه چه در در خانه باشد عسر باشه روزه حرامه در سفر باشه یسر باشه روزه واجبه در خانه باشد عرض میشود که هرج باشه روزه مستحبه در سفر مستحبه سفر ازبرای سفر بهتره کسی که دیروز عرض کردم کسی که از پرخوری مریض شده و رفع مرضش با عرض میشود که طبق بهداشت صحیح باشه کسی که در چهار فرسنگ راه میره و عرض میشود که خیلی صفا میکنه و عرض میشود که خوش بهش میگذره و برمیگرده وقتی عین نخوره این حرام است روزه بگیره ولی کسی که در وطنش عرض میشود که در حال هرجه و مرضم نمیشه یسرم ولی هرجه این مستحب است این مستحبه روزه بگیره ولی کسی که خیلی براش راحته براش خب فرقی نمیکنه این حرامه روزه بگیره همین که تشریف آوردید عرض کردم مسافری که مانند مریض بشه اضافه بر اینکه یرید الله بکم الیسر و لایرید بکم العسر علت اینه علت هست یا علت نیست برابرند مسافر و مریض ببینید مسافر مریض که مریضه گاه مریض نیست ولی مریض میشود یعنی در عرض میشود که یک روز راه با اون گرما با اون عرض میشود که وسایل ناجور اگر برود مریض میشود پس روزه گرفتن براش حرام میشه پس یکی مریض فعلی یکی مریض میشود.
برای همین دارم میگم برای همین میگم خب این زمان سخت نیست چون میدونسته فرموده یرید الله بکم الیسر چون میدانسته است فرموده قاعده کلی یرید الله بکم الیسر در هر زمانی و لا یرید العسر عرض میشود که در در هر زمانی و هرجم در هر زمانی هرج و عسر و یسر در کل زمان ها منتهی قرآن که نازله باید نظر به اون زمان داشته باشه یا نداشته باشه اول نظر به اون زمان داره یا نداره بعد نظر به کل زمان ها اول نظر اون زمان مریض مثلا عرض میشود که راجع به آیات آیه وضو که علی سفر یا این که آیه وصیت علی سفر علی سفر برای چی بوده برا اینکه در اون زمان اینطور بوده ولکن بعد جبران شده که کلا یسر و عسر و هرج بنابراین دو بعدی کار میکنه قرآن یک بعد ملاحظه زمان نزول میکنه یک بعد ملاحظه کل زمان ها ملاحظه کل زمان ها شامل بر زمان نزول و کل زمان ها و مکان ها هست که این قاعده یسر و عسر و هرج همگانی و همیشگیست.
واجب نیست یعنی جعل جعل وجوبه جعل وجوبه ببینید یرید یرید وجوب است لا یرید تحریمه یرید میخواهد میخواهد یعنی چی واجبه دیگه نمیخواهد یعنی حرامه میخواهد واجبه نمیخواهد حرامه بله بله این یعنی چی یعنی چیزی که واجب است اگر هرجی باشد خدا این واجب رو برطرف کرده وجوب نیست بله یریده دیگه یرید وجوبه ببینید صبر کنید بله دین هرجی نیست دو بعده یکی اینکه حکمیست که کلا هرجیست مثل جهاد این معلومه یکی نخیر حکمیست که موضوعاتش بعضی وقتا هرجیه بعضی وقتا هرجی این حکم یا وجوبیست یا تحریمی حکم وجوبی یا تحریمی که موضوعاتش احیانا هرجیست یا هرجی میگد که در اینجا که هرج است وجوب کنار میره میشه استحباب حرمت کنار میشه میشه مشروع این بحثو باید مفصل بکنیم انشاالله
خب مگر معصوم مگر معصوم ترقی نمیکند در بعد عبودیت این بله نه اگه عبادت نکنه ترقی میکنه مثلا فرض کنید که خب حالا آیا معصوم و غیر معصوم با عبادت در حال ترقی و تکامل هست یا نه مثلا واعبد ربک حتی یاتیک الیقین چیشد پیغمبر بله یاتی بله همین دیگه اگر حتی در برزخ عبادت نکنه درست نیست آخه لعلکم شامل همست بله بله چون لعل چون لعل فهمیدم چی دارید میگید درسته پیغمبر بزرگوار روزش تقوا صدد صده ولی پیغمبر مشموله کل مکلفینه لعلکم کل مکلفینه ولی وانگهی این یه جواب.
جواب دوم یا ایها الذین امنوا پیامبرو اصلا نمیگیره الذین امنو پیغمبرو نمیگیره اون محور ایمانه بله الذین امنوا الذین امنوا معصومین درجه اولو شامل نیست بقیه رو شامله اولا ثانیا عرض میشود که لعلکم تتقون شامل کله وقتی حکم کلیست بعضی مستثناست بعضی مستثنی نیست همتون اینطور همه صددرصد نخیر همه اکثرا همه اکثرا لعلکم تتقون اینطوریه اکثریت قریب به اتفاق غیر معصومینن دیگه بیشتر نه اینجا مصداق خاصه نه مصداق خاصه اونجا قرینه داریم اونجا قرینه خاصه مصداق خاصه نخیر اینجا قرینه نداریم اصلا با اینکه جمعه بحث دقیق که بکنیم قطعا منحصر است به معصومین محمدی صلوات الله علیه با قرینه قرائن خاص از خودم اینجا قرینه نداره اینجا قرینه نداره میدونم امنوا الرسول رسولم مومنه ولیکن المومنون که گفته میشود المومنون کلا غیر رسوله مگه قرینه داشته باشیم امنوا الرسول خب نصه خودش بله بله شکی نیست شکی نیست بله پس جایی که قرینست رسول خارجه جایی که قرینه نیست کلا مشهورن امنوا الرسول