پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه دویست و پنجاه و هفتم درس خارج فقه

نماز (نماز جماعت)

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین صل الله علی محمد وآل طاهرین

آیاتی که درباره ی حکم نماز جماعت داده است تماما دلالت بر وجوب میکرد و روایات در یک بعد از ابعاد سه گانه ی جماعت، تاکیید ش خیلی بالا بود که خانه را به منفی ها آتش میزنیم اگر در نماز جماعت شرکت نکنید. برادران بزرگوتر فقیه شیعته وسنته، و مخصوصا شیعته هیچ دلیلی بر عدم وجوب صلاه جماعت ندارند، مگر مگر ومگر یک روایت، در اینجا این چند تا مگر چیز دیگه است که عرض میکنم اون روایت هم که خوندیم براتون، در عرض کردیم که جلد یازدهم حدائق الشیعه شیخ بهرامی صفحه ی شصت و پنجم. روایت فقط همین بود که خونیدیم حالا باز تکرار میکنیم و روا الشیخ بالصحیح ابی الحسن عن ضراره فضیل قالا قلنا لهو الصلاه فی جماعته فریضه هی فقال الصلاه فریضه و لیس الاجتماع بمفروض بالصلوات کلها و لکنها سنته من ترکها رقبته عنها و عن جماعت المسلمین من غیر عنده فلا صلات له

جواب اون آقایونی که تصور فرمودند که مراد از سنت صلاه جماعت استحبابه هم خود روایت بوده و هم روایات دیگر که سنت و فریضه را معنا میکنید اینجا عرض کردم، دیگه هیچ روایت صحیح و ضعیف و موثق وحسن و چه و چه اصلا نداریم که یا اشاره کند و یا دلالت کند بر عدم وجوب نماز جماعت. کل روایات بر محور آیات و عرائض آیات این وجوب نماز جماعت است استحباب. دو دسته بود روایت اولا ایاتی که اعراض نبود که در آیات صحبت اعراض که نبود که به مطلق آیه تمسک بکنیم یا نه؟ این یک دوم روایات ما سه دسته بود، دو دسته اش نماز جماعت را واجب میکرد یک دسته میگفت واجب نیست. اون دسته ی سوم  که میگفت واجب که  اگر علتی در کار باشد عذری در کار باشد خب نه. اما دسته ی اول میگفتش که اگر اعراض باشد، به حساب اعراض ما امر میکنیم خانه را به منفی ها  آتش بزنند ، دسته ی دوم صحبت اعراض نبود اصلا صحبت حضور بود، حالا از دسته ی دوم روایت بعدیش که دیروز مقداریش رو خوندیم براتون امروز  باز میخونیم،  و روا الکلینی و الشیخ عنهو به اسنادین عهدهما من الصحا اولحسان عن ضراره به سیرو سحن کاری نداریم، مادامی که محور کتابی دست مونه روایات سقر ترک باشه قال کنت جالس عند ابی جعفر الباقر علیه السلام ذات یوم اذ جاء هو رجل فدخل علیهم وقال لهو جعلت فداک انی رجل جار لمسجد قومی یا جار مسجد لقومی و اذا انا لم اصل معهم وقعوا فییه دوست دارم بدانم وقالوا هو کذی و کذی اذا کسانی که نماز مسجد نمیرن چنین میکند چنان میکند از این حرفا فقال عما لان قلت ذلک لقد قال امیر المومنین علیه السلام من سمع نداء یجب هو من غیر علت فلا صلاه له صحبت اعراض نبودا این اعراض نیستش که واستدلال هم که به فرمایشه امیر المومنین علیه السلام  کرد این به طور مستقیم من سمع نداء فلم یجده من غیر عله فلا صلاه له من غیر عله دو بعد داره یک بعد عرض میشود که اعراضنه،  یک بعد تساعلنه هر دو به یه علته بله تساعلن که وضعش معلوم است و اگر عرض میشود که اعراضا که وضعش معلومه تساعلا هم باز علتنه. پس این حدیث نص در اطلاق است و بالاتر از اطلاقه که در ضلع اول ترک نماز جماعت و در ضلع دوم در هر دو ضلع ترک واجب شده سوم علت فخرج الرجل فقال له لا تتدع الصلاه معهم و خلف کل امام چه سنی چه شیعه نماز جماعت رو برو. ولما خلج قلت له جئت فدا کبرعلی قول هاذ الرجل حین الستار.  خیلی این جمله عجیب فرمود این طور. حتما نماز جماعت باید بره اونم با سنیا حتما و ان لم یکونو مومنین مومن نباشند چی؟ اگر شیعه نباشد سنی باشد این چی؟ قال فذهک فقال ما اراک الا هاهنا یا ضراره یعنی ما اراک بعد هاذ المجلس الا فی صلوات جماعته شیعته و سنته ذاکته این حرفا چیه میزنی؟ سنی باشد شیعه باشد فای علته ترید من انهو لا اتم به چه علتیه؟ سنی بودن یه علتیه آخه سنی بودن علت نیست شیعه بودن علت نیست مگر اونهایی که  جماعتی که مفرق الجماعات باشد و چه باشدو تایید ظالم باشدو از این حرفا. ثم قال یا ضراره اماترانی قلت صلو فی مساجدکم و صلو مع ائمتکم بله فلا صدوق فی المجالس و ثواب الاعمال و الترقیع المحاسن فاثانی بهم عن میمون القتاح عن الصادق عن آبائه علیه السلام قال اشترت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم و الا جیران المسجد شهود الصلاح اشترت شهود الصلات خب این دو بعد داره این نه اعراضا بده حرامه این که تساعلا هر دو رو این نفی کرده اشتراک ایجاب در هر دو بعده، اشترت رسول الله صلوات الله علیه جیران المسجد شهود الصلات و قال اقوام لا یشهدون الصلاه لامرن معدنن یعدل ثم  یقیم ثم عام رجل من اهل بیتی و علی علیه السلام فلیحرقن علی اقوام بیوت بحزم هتب لانهم لا یتوبو الصلاه لا یتوبوا الصلاه نه اعراضا خب حمل بر اعراض حمل بر اعراضا میشد اونجایی که میخواد آتش بزنه ولی اونجایی که اعراض ندارد تساعلا نمیره اینجا ترک واجب کرده و جماعت بسه صلاه جماعت بود پس چی بود پیغمبر که تو خونه نماز نمیخوندن که امیرالمومنین در زمان حکومت که در خانه نماز نمی خوندن که در مسجد مثل ما نبودن که از مسجد بیرونمون کنن به حساب این که با قرآن رفیقیم زیاد. حتی عمر حق نداشت این کارو بکنه بله نه خیر شده که شده فقط روزی فقط روزهای اول  نماز نرفت برا این که فهمیده شود اگر نماز میرد پس خلافت را قبول داره برا این که ثابت کند این خلافت رو قبول نداریم علی  این کاری کرد و زهرا کاری دیگر. علی علیه السلام نماز نرفت که رفتن خانه را آتش زدن چه کردن و چه کردن و زهرا سلام الله علیها جریان فدک را پیش آورد و ضربه خورد و کشته شد برا خاطر این که ثابت کند اینها غاصب اند. برا این مطلب جریان اهم بود جریان شون جریان اهم بود، عرض میشود علی سلام الله علیها و زهرا سلام الله علیها این کارو کردن و الا امیرالمومنین نماز ابوبکر بعدتر میرفت حتی سما بعد اولاده ابابکر و بعد اولاده عمر و بعد اولادی عثمان آیا ابوبکرو عمر و عثمان بهتر است از علی بن علی محمد چیه هردوش در جاش هر دوش در جاش. نمیشد چون خود نماز نرفتن حساب داشت نماز نرفتن یعنی ما شما رو هیچی نمیدونیم وقتی که خلیفه چه فرمایشیه میکنی؟ وقتی که خلیفه المسلمین رو در قدم اول علی هیچ نداند وعذری نداره مسجد نره یعنی چه؟ یعنی زد تو سرش شد  این طورشد ریختن در خانه قال و ان قال وان به عمر گفتن که آقا و لو زهرا اون پشت باشه ولو زهرا باشه آتش بزنید درو بشکنید ولو زهرا باشد چرا؟ چون مقام خلافت بین ما  بالاتر میدانستن و از نظر والا با زهرا چه دشمنی خاص داشت  مثلا عمر که آتش بزنه و پهلوی زهرا را بشکنه مثلی نبود که. حدیثی دیگر روا الشیخ فی کتاب المجالس بسنده عن ضریق الخناقی قال سمعت ابا عبدالله علیه السلام یقول رفع الی امیر المومنین علیه السلام بالکوفه ان قوم من جیران المسجد لا یشهدون الصلاه جماعت فی المسجد فقال علیه السلام لیحزرن معنا صلاتنا جماعتا اویتحولن انا ولا یجاورونا فلایجاورهم به این هست که عملا نهی از منکر یا نماز جماعت بیان یا با ما همسایه نباشند رفت و آمد نداریم در بعضی روایت دارد که هم غذا نمیشویم اصلا که اینها مسلمان نیستند در این حد حالا این حد دارای دو بعد است یک بعد این است که اعراض عن جماعت المسلمین که جای خودش معلومه و تعاونا اعراض عن جماعت المسلمین یخرج الانسان عن جماعت المسلمین و تعاون عن جماعت المسلمین یحاول الانسان جماعت المسلمین هر دوش خروج از جماعت مسلمینه منتها بعد اول  داریم و بعد دوم داریم وبه هذه الاسلام عن ضریرعن ابی عبدالله علیه السلام ان امیر المومنین علیه السلام بلغهو عن قوم ان لا یحضرون الصلاه فی المسجد و خطب و قال ان قوم لا یحضرون الصلاه معنا فی مساجدنا فلا یواکلون و لا یشاکلونا و لا یشاورونا و لا یناکحونا و لا یاخذوا من فینا شی   همش لا

خب خیلی با لا  مستحبه این؟ برای ترک مستحب این طور یه نفر مسلمان رو یا گروهی از مسلمان رو دور میکنن از جامعه ی مسمان ها؟ خب این که نمیشه این برای  ترک یک واجبه بسیار بزرگی است  که این واجب بسیار بزرگ دارای دوبعد است یک بعدش که اعراض نباشد بعد دیگر  اعراض نباشد سلبی است و بعد دیگرکه  با جماعت  مسلمین باید انسان باشد بعدش. جماعت عزیزم صحبت جماعت است. لا یحذرون الصلاه لا یحذرون الصلاه فی المسجد یعنی چه؟ جماعت دیگه پس چیه؟  بحث کنیم با همدیگه سه چهار ایه بود باید بحث کنیم دوباره. خب و انی لاوشک عن عامر لهم بنارتشعل فی دونهم فاحرقها علیهم ما ینطقون صاحب خونه و خونه را آتش بزند نماز جماعت نمیاد مستحبه بازم؟ قال فانتمع المسلمون من مواکلهم و مشاربتهم و مناکتهم زن ندادن پسر ندادن هم غذا نشدن  رفت وآمد نکردن ولی یقوا علیهم و حتی حضرالجماعت مع سیلی به چهره جماعت مسلمین زدن درعبادت خدا مشیت خاصیه خب مطلبی است ولکن فی عبادت الله سبحان علی جماعت اذا لم تحظر اذ جماعت رقبه عن جماعت المسلمین او تعاونا علی الحضور فی جماعت المسلمین فقد اهمت جماعت المسلمین. اینو میگه وروا شیخ الشهید الثانی فی شرح الارشاد ان کتاب الامام والماموم شیخ ابی جعفر ابن احمد القمی باسناد متصل الی ابی سعید خدری قال قال رسول الله صلی الله علیه و سلم مثل اینکه حال اینجا رو عرض نمیکنم از جاهای دیگه اگر انسان میگه قال شیخ قال سید کی قال کی قال کی  بالاخره قال زیاد بشه قبول میشه بابا قال الله قال رسول الله قال امیر المومنین قال صادق چرا قبول نمیشه من نمیفهمم؟ چرا جو ما این قدر تاریکه؟ چطور شده است جو ما این چه وضع جو اسلامی است قال الله و قال رسول الله و قال المعصوم اینا همه اش کنار و دل ما را گرم نمیکنن دل بنده و جنابعالی رو اما قال شیخ قال سید قال الآخوند قال الکذی قال الکذی قال الکذی دلیل هم بر خلاف این هاست کتاب و سنت است نزار گرم شه   که اگر یک کسی بیاد بر خلاف این اجماع این جوری یا شهرت این جوری حرف بزنه باید سنگ بارونش کرد کافره فلانه عرض میشود که اما موافق این شهرت که اجماع باشد قالها و برخلاف قال الله و قال رسول الله  و قال الائمه باشد این

14

بله بنده شنا میکنم من کاری ندارم ببینید بنده شنا بلدم. صبر کنید صبر کنید شما هم بلدید هر دو شنا بلدیم ولکن اگر بنده تو استخر پر ازلجن شنا کنم و در یک ساعت دو متر شنا کنم خیلی هم قشنگ دارم شنا میکنم ولی شما در  آب صاف  در یک ساعت صد متر شنا کنی، با این که من شناگر ترم و شما کمتر. کی بیشتر شنا کرد؟ شما  کی قوتش بیشتر بود؟ طرف شیخ انصاری شیخ طوسی سید مرتضی کی بزرگواران فقهای اسلام فرض کنید از ما قویترکه قبول ندارم حالا قویتر اما اگر در چیزهایی شنا کردند و مطالب فقهی درآوردن که برخلاف کتاب است و برخلاف سنت است یا تفسیرا که نیست یا قصورا خب شنای من قویتره دیگه ما تو اب صاف داریم شنا میکنیم مگر در کتاب الله دغل و دجلی درکار هست ما عرض نمیکنیم چرا اینکارو نکردی چون نیستن شاید عذر میاوردن که ما عادت کردیم عادت که ترک عادت موجب مرضه مثلا حالا اگر معذرت میخوام حالا باشه ببینید اینم یکی که  روا الشیخ الشهید الثانی فی شرح الارشاد عن کتاب الامام والماموم لشیخ ابی جعفر محمد قمی باسناد متصل الی ابی  سعید الخدری قال قال رسول الله صلوات الله علیه و آله وسلم اتانی جبرئیل مع سبعین  از ملک بعد صلاه ظهر فقال یا محمد ان ربک یقرئک الصلاه واهدا الیک  الی اخر مفصله نمیخونیم  این جا مختصر تره. بله بسه دیگه  خب باشه و روا زید النرسی فی کتابهی ان ابی عبدالله علیه السلام قال ان قوم جلسوا ان حضورالجماعه جلسوا دوبعد داره جلسوا اعراضا از جماعت مسلمین یا جلسوا تعاونوا مگه جلسوا نیست؟ مگه ما اعراض از جماعت مسلمین داریم که خونمون نماز میخونیم فرادی ما که اعراض نداریم که ما جلسوا هستیم یا نه؟ ما قاموا وذهبوا که نیستیم که ان جلسوا هستیم . هر دوش حرف فاسقه اون فاسقی که هجوم بر جماعت مسلمین میکند بله ولذا ازمن سوال کردن که کسی که در مسجد امام رضا هجوم کرد و اون کارا روکرد حکمش چیه ؟ گفتم، اگر حاکم شرعی بودم من رسمی  حکم اعدامش رو میدادم. بدتر از مفسد فی الارضه بدتر از هر مفسد فی الارض آخه دو چیزه جواب شما این است که یک جورش اعراض عن جماعت المسلمینه که باید نشد نه اعراض عن جماعت المسلمین اعتراض است اصلا شخصی که مرتد است فطرتین و لذا نسبت به کسانی که تعاونا حاضر نشوند فقط ترک واجب کرده ان این تهدید ولذا در قرآن تحریف کرده در قرآن ورکعوا مع الراکعین وان لم ترکعوا مع الراکعین فرمود اینه در قرآن چون هر دو بعد رو میگه ورکعوا مع الراکعین یعنی اگر نماز جماعت نخوند اعراضا روایت بیان کرده اگر نماز جماعت نخوند تعاونا قرآن بیان کرده قرآن هر دو رو بیان کرده مثلا راجب به زنا. الزانی والزانیه فجدوا کل واحد من هما من را قرآن میگه نوعا اینطوره. اما اونی که حد رجم بهش میخوره قرآن ذکر نمیکنه چون خیلی کم اتفاق میافته. در اینجام کسی که اعراض عن جماعت المسلمین کند که  مسلمین خب خیلی کم پیدا میشه  تعاونا هم روی سستی و عرض میشود که توانی ما به این مقدار روایت اکتفا میکنیم آقایون باز ملاحظه میفرمایید ما به تعداد هم کاری نداریم ولی اگر عددا هم حساب هم کنیما تمام روایاتی که از طریق رسول الله و ائمه معصومین علیه السلام وارد شده است قطعا وقطعا وجوب حضور نماز جماعت است، علی زو آیات القرآنی که قبلا صحبت شد، این مال جماعت. امام الجماعت خب ما در همه جا حرف داریم آخه کل ما امام جماعت

در امام جماعت چی ها شرطه؟ عدالت شرطه، چه عدالتی باید بحث کنیم. دوم، اعرابی نبودن آقایون میفرماین شرطه یعنی بیابونی چادری نباشه، تو چادر نشین نباشد اونو باید بحث کنیم. این دو. سوم، طاهر المولد باشه احراز کنید که این از زنا نیست. عرض میکنم یه مرتبه اگر معلوم نباشد ولدالزناست اشکال نداره،این یه مطلبه. ولدالزنا بودن مانعه وعرض میشود نه به عکسه . شرط است که طاهر المولد باشه باید برید بگردید جدیت کنید آیا این نر و ماده با هم درست خوابیدن یا بد خوابیدن؟ اگر درست خوابیدن بسم الله پشت سر بچه اش نماز بخونید اگر نمیدونی درست خوابیدن یا بد خوابیدن یا بدتر بعد خوابیدن نه خیر. همین طور هم هست چرا؟ برا این که وقتی نماز جماعت برهمه واجب شدالا من علتین خب من در صورتی میتوانم در نماز جماعت شرکت کنم، که این شخص عادل باشد حالا عدالت بحثه طاهر المولد باشد طاهر المولد دو بعد داره، یک بعد  این است که ولد الزنا بودن یا ولد الحیض بودن اونم دارد حالا ولد زنا بودن مانع است یه مرتبه نه ولد الطاهربودن شرط  است ولد حلال بودن شرط است ما در هر دو بعدش بحث داریم و حرف داریم اینم یه مطلب. که باید صحبت کنیم. دیگر آیا شرط است بالغ باشد؟ که ما در زمان ولی امر صلوات الله علیه بودیم و ایشان پنج ساله امام شدن ایشون نماز جماعت میخوندن ما پشت ایشون نماز نمیخوندیم؟ پشت جعفر کذاب میخوندیم دیگه مثلا چون پنج ساله ان سال مطرحه؟ اصلا وزن مطرحه سال مطرحه؟ زمان مطرحه؟ اینم عرض میشود که یه مطلب  و مطالب دیگرکه اینا در حواشیه مطالبه و المطلب الاول فی الشتراک العدالت العداله الاسلامیه علی خمس مراحل و کل مرحله فوق مرحله اخری و هذه الفوقیه مشترتته فی علته و حسب ها مثلا  فی بعد المرجعیه العلیا لابد من العداله علیا مرجعیت علیا نه این که شخصا در اعما ل شخصی حاضر بشه نه خیر. در اعمال و رفتارهای اجتماعی هم عادل باشد در سیاست دولت اسلامی هم عادل باشد نسبت به خود و دیگران خانه و بیرون در تمام عادل باشد عادل در بیان احکام باشد  در بیان احکام تقیه نکند. برا این که مقلدمن زیاد تر باشه ندارم احکام خدارو عدالت کشکی که نیستش که اگه بنا باشد بنده ازم سوال کنند که الدخان موت اصوم اولا الا انی کتاب و سنته لیس الدخان وصوم و لو کان محرمن ولا کان الجمع یضاد علی الفتوا علی عکس فی رسالته  فستقط من کتاب الله  رایت الله اولی رعایه لنفسی حتی یقلدون لاکسار و لا یضمر ولا یومر ولا علی اکثر فی رسالتکم ان نعم مفت عدالت در باب جماعت در باب مرجعیت اولیا حساب دارد  فلذا اسیق الحکیم صلی تعالی و حی فی باب الاجتهاد فی الماتصل لومه کتب رجل کتب نور صحیح ان من شروط مرجعیت مرجع تقلید الولادا العداله العداله ولکن اذا و سلامه مرجع التقلید ریاست عالیه فلاتسئل ان عدالته لا جرب فی نفسه عداله او تتفل عداله چی میگه؟ وقتی امیرالمونین فریاد کنه انت ما قرا رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم هذه الدراک وعنده امیرالمونین عمن یجیب مضطر اذا دعاه و یکشفسو ویجعلکم خلفاء سئلهو امیرالمومنین می خلفا و خلفاء الارض خلفاءالله فی الارض می قال مسلک یا علی و هو شیعه علیک علی با اون مقام عالی طهارت و عصمت قشی علی بابا یه پاسدار که در ماشینو وا میکنه من خودمو گم میکنم اصلا روی صندلی میشینم خودمو گم میکنم همه چیم از بین میره عقلم فکرم علمم انسانیتم شوخی نیست مرجعیت اولیاست المرجعیه الاولیا تتلو عصمت کبری ائمه علیه السلام کما العصمت الاولی تتلو الرساله المحمد القد مقام مسئولیت هرچه بالاتر باشد عدالت در اون مقام حساب پایینتر داره عدالت امام جماعت به درد مرجع نمیخوره اما متاسفانه ما چطوری هستیم؟ شاگرد ما که زیادتر شد و چه شد اصلا سراغ عدالت ما نمیرن میگن آقا قشنگتر اقوال نقل میکنی یا بدتر نقل میکنی، عجب شد آقا عدالت شرطه اونم عدالت قداو شزا عدالت بسیار عالی فی درجه الاولیا تتلو عصمت طالع این مرحله ی اولیاست ثم بعد مرجعیت اولیا التی تشر فی العدالت اولیا المنکر طبع العدالته اولیا متوکلا بعد ذلک العدالت فی حوزه القضا قاضی چه قدر آیات و روایات راجب قاضی داریم که علی شبه فی جهنم است نمیخوام راجب قضا صحبت کنم العدالت فی باب الغذا القاضی یجب ان یکون اعدل من حوزه القضا ولکن المرجع الاعلی واجب ان یکون اعدل فی کل الامت الاسلامیه التی تقلدون مرجعیت حساب یک شهر و یک ده و یک محله ندارد اما قضاوت اولا قضاوت احکام بین متخاصمین است فقط فتوا نیست گرچه این هم در یک بعد بسیار اهمیت دارد قضاوت در یک بعدی ازابعاد  از مرجعیت فتوا اهمیت بیشتر دارد ولی در بعد جامع عرض میکنیم به عنوان عام آیا عدالتی که در مقام قضاوت کردیم چه قدر باید قوی باشد؟ چه قدر باید روی این قضیه حساب بشه؟ نه فقط مجتهد باشه، بلکه و عرف شیئا من قضایانا مثل کسی که مهندسه مثال گرفته و اینها اما کار معماری نکرده خب فایده اش چیه؟ عمل هم باید بکنه وعرف شی من قضایانا بداند چجور باید قضاوت کرد؟ قضاوت معصومین علیه السلام چجور بوده؟ برود یاد بگیرد اضافه بر اونکه مجتهد است اضافه بر اونچه عادل است اضافه بر اون که چه است باید عملا عرف شی من قضایانا ان شی من قضایانا قضایانا اقضیه است قضائه احکام فقهی نیست، و الا کل احکام فقهی رو اجتهادا باید بخونن هذه  هی المرحله الثانیه  من العداله. تتلوا المرحله العلیه الاولی المرحله السادس القضا فی باب الشهادت شاهد هرکس شهادت بده هرکس شهادت بده حتی در امور جنسی درامور جنسی که خب عرض انسان و همه چیز انسان در گرو شهادت است در جو اثباتا فشاهده فلاسیه ما فی الامور الجنسیه فی الامور الشهوانیه المرحله السادسه شاهد که محکم قضا حکم نمیکند که این زمینه برای قضا است المرحله ال   والمرحله الرابعه العدالت فی باب تلق الطلاق اشهدوا ذوالعطف هم طلاقه و هم باب رجوعه که قبلش رجوعه و باقد قبلش هم عرض میشود که طلاقه. والمرحله خامسه العداله فی باب الجماعت خب در باب جماعت  فرض کنیم کسی که فاسق باشه یهودی باشه در روایت داریم که فی الواحد یهودی یصلی نحن کنا نعتمد به ذعم منا کانهو لمن ثم تبین ان یهودیه. صلوات صحیح الاولی قالنا کاری نکرده نماز خونده شما هم نماز خوندی نه یه کسی رو زدم نه یه کسی رو کشتم نه مال کسی رو بردم نه فتوای خلاف دادم فالعدالت لیس فی درجه واحده الکافه الحقول الاسلامیه فی عدالت لا الحقول تستلف لا خمسه مرجعیت الاولیا و حبل القضاء حوزات القضاء و حق من شهادت به صورت مستقه و حق من شهادته طلاق

نسبت به طلاق کمتره شهادته ولی لا حق فی الصلاه جمعه ولذالک در باب نماز جماعت خیلی ساده است عدالتش در روایت که خوندیم اگر دیدیم نماز میخواند دیگه بدانید عادله همین فقط منتهی از کجا بفهمیم نماز میخونه؟ در نماز جماعت شرکت میکنه ولو  تو خونه کجا نماز میخونه. این جور نیستش که در صورتی من پشت سر فلان آقا نماز میخونم که  مدتی با او زندگی کنم و تمام واجبات را عمل کند تمام محرمات را درک کند چه کند  چه کند تا من نماز بخونم و هیچ وقت نماز نخون اصلا ولذلک عن الشخصیه اعتبر من حیث الفتوا من حیث العمل لکل واحد منکم لانکم تحضرونا لا کل واحد من المسلمین اذا وقف امام مصلی خلف فلا الا اذا تبین لفسق معلوم الفسق  الاصل والمسلم العدالت ولکن فی باب الصلاه الجماعت لا فی باب الشهادت ولکن فی  ولا فیه الشهدا   ولا فیه المرجعیه الاولیا  اصل در مسلم عدالت مرجعیت نیست عدالت قضاء نیست عدالت شهادت طلاق نیست عدالت چه نیست ولیکن اصل در مسلم این است که این مسلم اصل این است که این کار حرام نکند و فار رجعوا مگر این که بدانیم تازه حق نداریم بیایم تفتیش کنیم لایحی المسلم ان یفتش عن اثرات المومنین من فتش علی اثرات المومنین فتش الله تعالی اثرات الیوم الدین اگه بنا باشد که

30

ما من از وضع شما  از همه مون در بریم اصلا چون هیچ کدوم معصوم که ما نیستیم عادل هم اگر هستیم عادل هم بعضی وقت ها خب یا اشتباه میکند یا فرض کنید که  امر میکند. این در باب صلات جماعت اما این عدالت در صلات جماعت سنی شاید دیدیم.                     نه اگه بدونی یزیده که نه ولی اگر شما رفتی در صحن مبارک و کسی که نمیشناسی دیدی ایستاده داره نماز میخونه شما دلیل بر فسقش داری؟ خب نه.  دلیل بر اون عدالت کذایی داری؟ نه این دو نه کافی است  برا اینکه حکم کنی به جواز  نماز با او چرا؟ چون عدالت در نماز جماعت مسئولیتی ندارد. بله بعضی وقتها این طوره بعضی وقت ها نه اون مطلبی دیگه شد اون چیز دیگه شد. اونی که نمیزاره نه  جماعته حالا را که حالا ببینید اونی که نمیدونیم اونی که نمیدانیم که این امام مرضی دارد غرضی دارد یا نه ماموم این چنینه یا نه  اونی که نمیدانیم همین حسن ظاهر اینه مسلمانه نه این که نوشته به اینجاش نماز شب میخونه  نوشته به دستش،که  مثلا چیکار میکنه.  نه خیر   و عدم توجه به فسق وعدم تجاهری به فسق هذا کاف فی عدالته والعدالت الادنی شرط فی باب صلات جماعت چون مراحل دارد جمعه مطلب دیگریه بله چرا چرا در جمعه ببین العداله فی باب صلات جمعه امام الجمعه اقوی و اقلی  واحوت من عدالت الجماعت من عدالت القضا عدالت القضا لماذا لان الامام الجمعه لا یومو لا یوتی الرکعت  الجمعه بل  انهو قطتان سیاسیتان مطلقتان خطبه جوسازی جو اسلامی باید بسازی امام جمعه ای که جو اسلامی باید بسازه اگر در خطبه ی جمعه دروغ بگد غیبت کند فحش بدهد اصلا حرام نماز خوندنش و حرام است حضور در این نماز ما که نخواستیم دراینجا روایت چیه من جماعت به قول مطلق رو عرض کردم دربحث نماز جمعه بعدا خواهیم وارد شد البته اون هایی که ما از کتاب افتادن میفهمن. این مربوط به عدالت مراجعه کنید به ادله یک دونه دراین ما نداریم ویک شبهه  دلیل نداریم دراین مطلب،  اصلا که امام در نماز جماعت غیر جمعه امام در نماز جماعت که هرچه هم باشد طوری نخواهد شد یک دونه دلیل نداریم برا این که شرط است که تفحص کنید یقین کنید که این  چه؟ نه خیر فقط ظاهر  فلذا هر نفر هرجا بایستد در بلد اسلامی من ندارم مسلمان حتی اذا لا ان اقام المصلین مسلم  المسلم و غیر المسلم ولکن کورو فی بلد الاسلامی و مصلی دلیل علی مسلم حسب الله عدالت جایز است شما راضی نیستی خدا که راضیه که عدالت در جماعت خیلی بسیطه اون قدر عدالت در زمان جماعت بسیط است که ما خیر ببینید  بین ما و سنی ها السنی یون مفرطون ونحن مفرطون اونا چی میگن؟ اونا میگن عرق هم بخوره نماز باهاش بخون. نقل میکنن البته میگن که یک امام جماعتی وایساده بود یه پاشو بالاکرد یه پاشو پایین نماز جماعت رو خوند گفت یه پام نجس بود دیر میاد نماز  دیگری کار دیگری نمیتونم بگم نه حالا در اونها شاید فسق هم باشد ولی ما ما از این ور زدیم حتما باید این امام زمان باشد یا پسر امام زمان باشد که خلاصه به شرطی وعده میکند که  ومما یشترون فی باب العداله  فی صلات الجماعت المروه

34

مروه چیه؟ یعنی توی خیابون یه لقمه نون نخوره خیابون نون نخوره. این خلاف مقام علم است و مقام امام جماعت است و این حرفا خلاف مروه این حرفو از کجا آوردی آخه؟ خدا در قرآن خلاف این میگه مال هذه الرسول ویاکل و یمش فی الاصواق رسول پس رسول هم لا مروته به نظر شماست به دلیل قرآن رسول هم بی مروته مال هاذالرسول یاکل ویمشی فی الاصواق  پس چی ها این جوابش امد ببینید  اگر چنانچه پیغمبر هیچ وقت توی بازار هیچی نمیخورد عبارت غلطه باید  بگه مال هاذالرسول یمشی فی الاصواق یاکل که یاکل به اصواق نخوره لیاکل و یمشی قاعده الف چیه؟ قاعده ی الف چیه؟ یاکل شما بگید ها. کسی که حال داره که نمیگه حال واو واو عطفه دیگه ببینید ما اگر نخواهیم دعوت عرض میشود آیه رو و خود آیه رو بخوایم معنی کنیم مالا اینا اعتراض میکردن مالاهاذالرسول یاکل ویمشی بالاصواق از قضا ما اینجا رسیدیم که اگر من مرجع تقلید شدم صبح رفت قصابی گوشت گرفت رفت خونه شون مزاح دراین خلاف مروته این جا داریم میریزیم کم کم تا چه یاکل این نشد میگه  این خلاف میگه این خلاف مروت است و شرط است در عدالت  که مروت نباشه پس بنابراین کسی که یاکل  احیانا ویمشی فی الاصواق خلاف مروت کرده پس عادل نیست پس نماز باهاش نخونیم هر چی میخواد بخوره هر زهرماری میخواد بخوره بالاخره  یاکل آقا نون خوردن یاکل است یانه مگه باید حلیم بخوره فقط باید ترب سیاه بخوره کل  ما یقولون اشکاله آقایون  بفرمایید. من دروغ گفتم  اماکنو میگه عزیزم شما اینجا هستین و این حرفا رو میزنید ببینید آخه اعتراض میکردن بر پیغمبر بابا آخه پیغمبر هم میخوره تو بازار میره پس میخورده اگه نمیخورده که خدا میگفت کی نمیخورده خدا نباید میگفته کی میخورده خدا میگه هن انا الا بشر مثلکم یوحی الیه بشر مثلکم مقتضای بشر یا خوردن است خوابیدن است آشامیدن است زن گرفتن است ایناست دیگه کمااین که بعضی از بچه ها خیال میکنن معلم شون غذا نمیخوره چون معلم خیلی بزرگه غذا نمیخوره زنم نمیگیره اگر زنم بگیره کاریم انجام نمیده این بچه ها از کجا در میان من نمیدانم خدا تابع چیست حالا برگردیم به   ببینید از شرایطی آقایون میفرمایند میفرمان ولد الزنا در این تتمه وقت یه مقداری شما حرکت تان بیشتر خواهد شد ملاحظه فرمودین در باب والزنا ولد الحیض هم قاطی کردم. حالا ما برای زنا  میگن که طهارت المولد شرطه سوال در باب امام جماعت طهارت المولد شرطه  چیه آیا طهارت المولد شرط است یا زنا مانع است راحته دیگه اگر زنا مانع باشد در حالیکه شک کنید که این ولدزنا است یا غیر زنا چون ثابت نیست مانع پس باهاش نماز بخونید ولو آقایونی که نمیدونن آقایون که همه شون میگن طهارت المولد شرط است اذا تشترط  طهارت المولد وعلینا محقق انهو مولد طیب طاهرا ان لا سه مرحله داره اذا حققنا واعرفنا انهو ولد من نکاح نصلی ورا اذا کان عبدنا و لکن اذا ما حطتنا و تشککنا  او حطتنا واردنا  انهو ولدا نجسا لانصلی اول والثانی

این طور شد دیگه حالا ما هم قدم اول میایم هم قدم دوم رو  حالا سوال کنید نمیشه لا تفتش عن اثرات المومنین بابا لا تجسسوا لا  ما اشکال زیاد داریم در اینجا ولی اول یه مطلبی رو عرض کنم تا فردا تتمه مطلب رو عرض میکنم ببین ولد زنا گناهکار است مگه وقتی که اون مرد با اون زن این کارو کرد اون آدم مکلف بود که نزاره این کار بشه مثلا بابا این کارو نکن با این زن که این کار بشه که من بیرون بیام که این طور نبود که مکلف که نبود که  مکلف کیه بابا غیر مکلف رو خدا کتک میزنه ولد زنا رو به حسب ولد زنا بودن جهنم میبره بله اگر ولد زنا در کارهاش هم ولد زنا بود در اولاش هم ولد زنا بود این مطلب دیگریه اگر ولدحلال هم د رکارهاش عقائدش هم در افعالش ولدزنا بود خب مطلبی است. وان  لیس للانسان الا ما سعی ما سوالم اینه  شما چرا در باب میراث ولد الزنا رو محروم کردی؟  ما درمیراث تازه  اگر کسی یه مرتبه  الولد للفراش وللعائر الفرش این مطلب دیگری شد. یه بچه ای شما دارید از بابای درست اینه یا از یه مرد خرابه اون مطلب دیگه ای شد اونم با شرایط ولکن یه زنی که شوهر ندارد یا شوهر دارد اما شوهرش یه ساله نیست ولکن ایشون  الان دوماهه حامله است خب این معلومه که یا جذب کرده در حمام یا زنا است اگر ثابت شد زنا ست اگر ثابت شد این فرزند از زنا آمده است آیا این زن مادر این بچه هست یا نیست؟ آیا اون مردی که این زنا را معاذالله انجام داد پدر این بچه هست یا نیست؟ میگین مادرحرامه ولی مادر هست که  مادر بودنش حرام نیست ولکن کار حرام کرده پدربودن این آدم حرام نیست خدا اینو پدر کرده چون نطفه راکه رفت این دوتا بعد بچه شد خدا این دو تا رو بچه کرد دیگه. اونم خدا برا مرد درست کرده اونم خدا برا زن درست کردو ولی کار کار حرام بوده حالا اینجا شما که میگی ولدزنا لا یرث ولا یفرق لماذا نعم الکافر لا یرث   ولا یقرب  ولا یورث من الکتاب والسنت القاتل  لایرث المقتول  ولا  یورث المقتول.البته یه ورش درسته.  اما الزانی یعنی ولد الزنا  ولدالزنا اولد زنا دختر یا پسر لا یرثو ولایورث.    لماذا لماذا اجمعت چرا این دلیلی که کتاب دارد و دراین سنت و درباب ارث رو من عرض میکنم فی باب الارث  یقول ربنا سبحان وتعالی یوصیکم الله  فی اولادکم للذکر مثله  حد من انثیین  حد من ولدزنا من اولاد کم اولاد.

اگر  اگر از اولاد نیست پس دختری که از زنا درست شد باهاش ازدواج میتونی بکنی بله دختری که از زنا درست شده نمیتونی باهاش ازدواج کنی فرزندتونه اقا کونا  این فرزند شماست شرعا دلیل میخواد. کونا این فرزند شماست شرعا چرا فرزند دلیل میخوام آخه. کونا که فرزند یوصیکم الله فی اولادکم ذکر انثیین کمر اینها که بیل نخورده است که اولادکم هل هذا من الولد من الزنا اولادکم اولیس من اولادکم اگر بگی لیس منا اولادکم بنابراین میشد باهاش ازدواج کرد پس حرمت علیکم بناتکم       این که نیستش که این بنت شماست ازدواج با او حرام است و این با شما محرم است چون بنت شماست از صلب شماست از طرائب اون زن است فرزندی که از صلب این پدر است و از طرائب اون مادر است کونا فرزند این دوست میگین شرعا نیست دلیل تون چیه؟ شرعا کجا میتونین بگین نیست شما فقط اگر کافر باشد اونم نسب منتقل نمیشه اگر دختری داشته باشی مع هذا کافره نسب از شما منقطع نمیشه نمیتونی با اون ازدواج کنی، بگی فقط ارث داریم ارث هم بهش بدی اون دلیل دارد دلیل قطعی خدا و سنت دارد اما برمیگردین در این نقطه عرض میشود که ما انگشت میزاریم اذا ولد انسان عن زنا بعد شوهر رو داخل کردن حیف  درست شد حالا ما زنا رو داریم میگیم اذا ولد انسان او انسان عن زنا لماذا ان تکون ورثتن او موارثه کونا نیست؟ هست شرعا   این مال اونجا حالا دراینجا  اگر کسی احراز شد که ولدزنا ست.اولا اعراض چرا باید بشه مگر ما حق داریم تفتیش کنیم از نسل مردم   ماشالله نگه داریم آقا شما دو تک هستید نر و ماده زن و شوهرید خب بله دلیل تون باید نوشته باشه بابا دوتا پیرزن و پیر مرد توی ماشین ان گرفتن پاسدارا پاسدارای کجا چه عرض کنم بابا ما پیرزن وپیرمردیم ما شصت هفتاد سال عمرمونه اونم بچه هامونن دارن جلومون میرن نه خیر  باید سند داشته باشید. آیا اصل در بودن یک مرد وزن مسلمان با هم این است که زناکارند با هم.  تا این که انسان برود برای این که نمازجماعت میخواهد بخونه این نمازجماعتی که یا واجب است چنان که عرض میکنیم یا مستحب بسیار موکد است برا اینکه بنده میخوام دو رکعت نما زجماعت بخونم برم آبروی همه رو ببرم هر چی پیش نمازه برم این ور اون ور اون ور اون ور  ثابت بشود که این ولد زنا نیست آخه این چی شد همه را خراب کردی شما خب  شما داری میگی شما داری میگی شما وقتیکه آقاجون شما که اینجا باشید آخه وقتیکه اینا شرط میکنن یشطرط ان یکون طاهرالمولد باید احراز شرط کنی، احراز شرط احرازشرط به چیه یشطرت ان یکون طاهر المولد باید شما