بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَانِ اَلرَّحِيم
الْحَمْدُ اللَّهُ رَبُّ العالَمِينَ وَ صَلَّي اللَّهُ عَليَّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍ آلِهِ اَلطَّاهِرِين
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيَّ مُحَمَّدٌ وَ آلُ مُحَمَّد
(أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ)
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ) [جمعه: آیه ۹]. (فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ) [جمعه: آیه ۱۰].
(وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ) [جمعه: آیه ۱۱]
چند نکته که از برای کل ابواب و مسائل فقهیه برای ما نافع است.
نکته اول
بعضی از احکام مخصوصاً احکامی که یا بعضاً، و یا کلاً مورد نقد قرار گرفته است در قرآن، به طور صریح و یا احیاناً ظاهر نیست. مثل حکم قبله بودن بیت المقدس در چند ماهی که بعد از هجرت به مدینه منوره برای پیغمبر بزرگوار حاصل شد.
از کجای آیاتی قبله به دست میاریم که بیت المقدس هم مدتی قبله بود، فقط از آیاتی که اشاره به گذشته داره. (وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا) [بقرة: آیه ۱۴۳] نگفته کجا، (وَمَا جَعَلْنَا) مال قبله، حالا خبری نیست.
(وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ) [بقرة: آیه ۱۴۳]. خوب بعد از (2:15) طبق آیات سوره بقره. و همچنین بعد از احکامی که قسمتی نقض شده و قسمتی نقض نشده، البته در قرآن شریف هست.
(و لایی يُعْطِيَانِهَا وَ عَاطُوهُمَا). و ببخشید (وَ اَلَّذَّانِ يُعْطِيَانِهَا وَ يُعْطِيَانِهَا وَ عَاطُوهُمَا). این (وَ اَلَّذَّانِ وَ يَعْطِيَانِهَا وَ عَاطُوهُمَا) یعنی مرد و زنی که عطیان فاحشه دارد، که قدر مسلمش زنا، بعد لواط و یا سابقاً، مثلاً مشهور باشه یه بحثی در جای خودش هست.
در اینجا چرا قرآن شریف ذکر کرد؟ چون بغضاً منسوخ، و بعضاً غیر منسوخ. این یه مطلب که بعضی از احکام هست که در قرآن شریف ذکر نشده اصلاً، مگر به حساب نصش اشاره شده
بعضی احکام به عکس، دوبله است. گاه حکمی در سنت است در قرآن نیست، در قرآن هست در سنت نیست. گاه هم در سنت است هم در قرآن. در سنت شریفه حکمی مقرر و ثابت بعد هم در قرآن میاد برای چه؟ برای چند جهت.
یک جهت که اگر تخلفی از حکم بر محور سنت انجام شد، قرآن میاد اون حکم را بیان می کند و نسبت به متخلفین هم مطالبی خواهد داشت. حکم اینجوری، هم از حکم نوع اول مهمتر است که
(صحبت حضار)
عَلَيْكُمُ اَلسَّلاَمُ.
فقط سنته و هم از حکم نوع دوم که فقط کتابه. چون مجموع کتاب و سنت است، اگر قرآن شریف بعد از سنت ذکر کند به حساب اهمیت اوست، و از این قبیل است نماز جمعه.
نماز جمعه از واجباتی است که قبل از نص آیات سه گانه جمعه در سنت ثابت بوده، هم از این آیات استفاده می کنیم این مطلبو، و هم از سنت استفاده می کنیم مطلب و که قبلاً نماز جمعه واجب شده و مخصوصاً در اولین جمعه ای که رسول الله (صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ) به مدینه تشریف آوردند،
در روز دوشنبه وارد شدند، نمازهایی را دو شنبه و سه شنبه و چارشنبه و وقتی که جمعه شد، اولین نماز جمعه رو رسول الله (صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ) شروع فرمودند و خطبشون هم خطبه مشهوره ای ست که من در تفسیر یادداشت کردم و اینجا براتون میخونم.
عرض می شود که در صفحه سیصد و چهلم الفرقان، جلد بیست و هشتم. می فرماید که بله. (قَرَاء الفَريقانِ عَنِ اَلنَّبِيِّ صَلّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ اَنَهَوْ قُبِضَ لَاوَلَّ جُمُعَةٍ اِقَامَهَا فِي اَلْمَدِينَةِ اَلْمُنَوَّرَهْ فَقَالَ اِن اَللَّهَ اِفْتَرَقَ عَلَيْكُمُ اَلْجُمُعَةَ فِي مَقَامِي هَذَا) همینجا، نه میشه همونجا واجب کرده.
مطلب این است که مقامی را اگر اقرب مقامات در نظر بگیریم، همون مسجد که رسول الله می خواستن ظهر جمعه اولی نماز بخوانند همونجا نمازجمعه بر پیغمبر واجب شد، یه دو رکعتی رو بردارد به جای دو رکعت خطبتین اینجوره، اونجوره، خصوصیات
(اَنَّ اَللَّهَ اِفْتَرَقَ عَلَيْكُمُ اَلْجُمُعَةَ فِي مَقَامِي هَذَا فِي يَوْمِي هَذَا) ببینید (يَوْم) (يَوْمِ جُمْعِه). کی اش؟ همون اول جمعه. چون مقامی حاصل شده (فِي مَقَامِي هَذَا، فِي يَوْمِي هَذَا، فِي شَهْرِي هَذَا، فِي عَامِي هَذَا، اِلَيَّ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ).
و این جمله (اِلَيَّ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ) از جمله ادله قویه است، در این حدیث مرضی (6:26) صدقین که نماز جمعه وجبش اختصاص به زمان حضور معصوم ندارد.
(فَمَنْ تَرَكَ حَسَبَ صَافّاً بِهَا) در روایتی که سنی ها نقل می کنند، (عَلِيَّ) دارد، (عَلِيَّ فَمَنْ تَرَكَهَا). در اینجا (عَلِيَّ) ندارد. (فَمَنْ تَرَكَ اِسْتِحْقَاقاً بِهَا اَوْ جُهُوداً لَهَا). فرق داره.
استحقاق داریم، جهود داریم. جهود کسیه که منکر به وجود و یا حتی شرعیت برای نماز جمعه باشد. اگر کسی منکر رجحان نماز جمعه، یا منکر جواز نماز جمعه باشد، کسانی که خیال می کنن نماز جمعه بدعت است و یا حرام است در زمان غیاب مثلاً، این جهوداً لهاست.
استحقاقاً بها، نخیر. قائل است که، نماز جمعه واجب است یا قائل است که نماز جمعه رجحان دارد، اما سبک می گیره واجبه، اما خوب همه واجبارو که نباید سنگین گرفت، سبک می گیره.
سبک گرفتن واجب، معنیش چیه؟ یعنی کار های دیگر را، چه کارهای واجب، چه کارهای راجع، چه نه واجب، چه راجع، عرض می شود که چه خستگی، چه تنبلی، چه حالم مناسب نیست، اینارو مقدم می دارد بر نمازجمعه.
و لذا کسی که علاقمند به نمازجمعه ام هست، معذالک کارهای دیگر را بر نماز جمعه مقدم می دارد، این استحقاقاً بها ست. (عَلِيٌ فَمِنْ). بله (فَمَنْ تَرَكَهَا اِسْتِحْقَاقاً بِهَا اَوْ جُهُوداً لَهَا فَلاَ جَمَعَ اَللَّهِ لَهَوا اَلشَّمْلُهُ). چرا؟ این عذاب مناسب است با عذاب ترک جمعه.
آیا نماز جمعه جمع شمل می کند؟ بله دیگه. یکی از سیاست های اسلامی نماز جمعه، جمع شمل است. تفرقات را از بین می برد، افکار را وحدت می دهد و از این جمله.
و لذا در مقابل، (فَلاَ جَمَعَ اَللَّهُ لَهْواً شَمْلَهُ وَ لاَ بَارَكَ لَهْواً شَمْلَهُ) برای اینکه نماز جمعه برکت می دهد در امر مسلمین، (عَلِيٌ وَ لاَ صِرَاطَ لَهُ). پس معلوم می شود نماز جمعه اگر در نماز های دیگری شلی باشه، سستی باشه، این دارد جبران می کند.
فَلِذا در روایاتی داریم که از جمعه تا جمعه، یک نماز را خداوند بسیار مؤکداً واجب کرده، که گناهان (فِي مَابَيْنِ جُمُعَتَيْنِ) را خداوند تخفیف بده، ببخشه. پس این (عَلِيٌ وَ لاَ صَلاَةَ)
(صحیت حضار)
عَلَيْكَ سَلاَمٌ
(اِلاّ وَ لاَ صَلاَةَ لَهُ) یعنی نماز جعه محور کل نمازها ست، که اگر نماز جمعه استحقاقاً (بِهَا اَوْ جُهُوداً لَهَا) ترک شود، نمازها دیگر را خداوند بهش اعتنایی ندارد. (عَلِيٌ وَ لاَ ذَكَاةِ لَهُ) نماز جمعه که ذکاة نیست.
پس این اگر نمازجمعه ترک شد استحقاقاً (بِهَا اَوْ جُهُوداً لَهَا) ذکات عرض می شود که این حساب نداره، برای اینکه ذکات از واجباته. ولیکن اوجب از ذکات نمازجمعه ست.
کما اینکه نماز جمعه اوجب از کل نماز هاست. (عَلِيٌ وَ لاَ حَجَّ لَهُ). آیا نمازجمعه واجب تره یا حج؟ حج به یک معنا واجب تر است، نمازجمعه به یه معنا دیگه واجب ترست.
حج به یک معنا که این معتمر عرض می شود که سالیانه جهانی مسلمون هاست، اما اگر حج به حساب اجتماع عظیم اهمیت دارد سالی یه مرتبه ست، برای عده ای هم که عمری یه مرتبه ست.
اما نمازجمعه هفته ای یه مرتبه ست. چون هفته ای یه مرتبه ست، در هر هفته ای تجدید دیدار مسلمون ها، برخورد مسلمون ها، جمع شمل مسلمون ها میشه. بنابراین اگر نمازجمعه را کسی ترک کند، حجش هم شله. (عَلَيٍ وَ لاَ صِيَامَ لَهُ. عَلَيٍ وَ لاَ رِزْقَ لَهُ. عَلِيٌ وَ لاَ بَرَكَتْ لَهُ) تمام می رود کنار
پس نماز جمعه در قله واجبات عبادی و سیاسی ست که خداوند مقرر کرده. حتی (يَتُوبُ) (فَمَنْ تَابَ) (تاب اللَّهَ) (عَلَيْهِ) [مائده: آیه ۳۹].
در تابته نوشتیم که (اُذْكُرِ اَلرَّسُولَ كَذَا وَ سَائِلٌ شَيَّعَهُ كَذَا (10:17) كَذَا اَوْ فُتُوحُ اَلرَّاضِي كَذَا(10:20) رَوَاحٍ شَهِيدٍ ثَانِي كَذَا فِي ثَمَرِ ثِمَاجِ كَذَا) این روایت از روایات مشهور بین الطریقین است، و منکر نداره. برگردیم
نماز جمعه چنان که در بحث صلاة الحوسطی بحث کردیم، در میان کل نمازهای هفده گانه در طول هفته، نماز جمعه از همه مهمتره، از نماز صبح مهمتر است، از نماز ظهر مهمتر است. چون نماز صبح از مهمترین نماز های وسطی بود، و نماز ظهر مرحله بعد بود
ولیکن مرحله قبل از قبل عبارت است از نماز جمعه، که هم نماز جمعه است و هم نماز ظهر است. از مصادیق بسیار جالب صلاة وسطی عبارت بود از نماز جمعه.
حالا
یه نکته دیگر که خواسیتم عرض کنیم، بعضی از واجبات هست که در مکه مکرمه اصلاً اسمش نیست، اصلاً نیست. لکن مهمه. حج چطوره آقایون؟ جهاد چطوره؟ دفاع؟ امر به معروف و نهی از منکر؟ نمازجمعه؟ همه مهمه.
یعنی در میان واجبات ثلاثین، صلاة جمعه از همه مهمتر است. در میان واجبات حرکتی که قدرت و سعی می خواد، جهاد خیلی مهم، دفاع خیلی مهم، امر به معروف و نهی از منکر خیلی مهم، در میان اجتماع عالمی جهانی اسلامی که این یک فرض سیاسیت، فریضه سیاسی است حج. از این چند واجب در مدینه خبری نیست، در مکه خبری نیست.
شما اگر تونستید در کل قرآن، آیه ای پیدا کنید راجع به امر به معروف و نهی از منکر در مکه. سیزده سال در مکه مکرمه، که اکثر سن رسول است، سن رسالتی رسول.
اکثر سن رسالتی رسول که سیزه سال است در مکه، یک آیه راجع به امر معروف و نهی از منکر نداریم. در سوره بقره داریم در عرض می شود که سوره آل عمران داریم، داریم، داریم. بگرد، منم گشتم.
یک آیه راجع به امر به معروف و نهی از منکر در مکه نداریم، باب دفاع که بالاتر است نداریم، باب جهاد که بر (12:40) دارم عرض می کنم. و الا کل جهاد های اسلام دفاعه.
باب امر به معروف و نهی از منکر در مکه نداریم، باب دفاع نداریم، باب جهاد نداریم، حج نداریم. آیات حج در سوره بقره است، در سوره حج است، در سوره توبه است، در سوره آل عمران است، در چند سوره است.
آیات حج متأثر است، لفظ حج، و لفظ حج البیت، اصلاً در مکه نداریم، در مدینه داریم. و اولین حجی که رسول الله (صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ) (عَلِيٌ رَئُوسُ اَلاِشهادِ) انجام دادند، که حجة الوداع بود که اولین حجم بود و آخرین حج رسول الله هم بود همون حج سنه، نهم مدینه منوره بود که بعد از چند ماه هم رسول الله وفات کردند.
ولی عمرة القضا رسول الله انجام دادن، در اون اواخر قبل از حجة الوداع ولی عمرة الوداع اصلاً یه چیز خاصی بود.
اما حج خانه خدا به صورت رسمی کل مستطیعین که بروند و حج را انجام بدهند، سیزده سال پیغمبر اون کار و نکرد و واجب نبود در مدینه، در مکه مکرمه، نماز جمعه هم همینطور.
نماز جمعه در سوره جمعه است، و سوره جمعه سوره مدنیه است و چرا؟ و چرا؟ این چند تا چیز. این چندتا چیز که از واجبات اجتماعی جامع اسلام است اصلاً در مکه نبوده، بلکه واجبات فردی بوده.
مثلاً نماز جماعت در مکه نبوده، بله پیغمبر بزرگوار اول نماز جماعت می خوندن، اول ایستادن خدیجه یک زن، امیرالمؤمنین یک مرد، یک زن، و یک مرد جماعت بود، ولی به طور مخفی.
اون جماعت هایی که اینجا و اونجا حتی خود رسول الله، خود رسول الله ما نداریم غیر از اون مرحله اولی که در مسجد الحرام بایسته به نماز جماعت، حتی یه نفر پشتش بایسته. اینجا تنها نماز می خوند ابوجهرها و ابوظهرها معده گوسفند سرش می انداختند که غیرمسلمون بودن.
در مکه مکرمه نماز جمعه که در حد وجوب است، یا واجب است، یا مستحب، بسیار مؤکد است و سیاست بسیار اجتماعی عام اسلامی ست. نبود ست نماز جماعت در مکه مکرمه، در مدینه بله. پس نماز جماعت، نماز جمعه. حج، نهی، امر به معروف نهی از منکر، دفاع، جهاد، اصلاً نبوده.
اصلاً اولین آیه ای که راجع به دفاع نازل شد، (أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا) [حج: آیه ۳۹]. ببینید. (أُذِنَ) قبلاً اذن نبوده. این آیه در سوره حجه. سوره حج مدنی ست.
(أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ) [حج: آیه ۳۹]. (الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا) [حج: آیه ۴۰] الی آخر.
ببینین (أُذِنَ) قبلاً اذن نبوده. (أُذِنَ) برای چیه؟ قبلاً اذن نبوده، نه اینکه قبلاً واجب نبوده. مستحبم نبوده، جایزم نبوده، مکروه به اون معنای دیگر. نخیر اصلاً حرام بوده دفاع کردن در مکه مکرمه حرام بوده. خوب این دفاع، جهاد که بالاتر است. و چرا؟
برای اینکه اسلام دو مرحله، هر دعوتی اینجوریه. دعوت مبارک اسلام در مکه مکرمه که در اون زیر خناف شروع شد. اول افراد درست می کنه، تو، تو، تو، تو.
مرحله دوم این است که با هم نماز جماعت، با هم نماز جمعه، هم دیگر را امر به معروف، هم دیگر را نهی از منکر در مقابل دفاع، در مقابل دشمن عرض می شود که جهاد و حج این امور اجتماعی اسلام اصلاً در مکه نبوده ولی میشده باشه.
این واجبات فردی، شخصی بوده اونم به طور مخفی بوده، به طور سری بوده. بعدی شم جهاد به طور جهاد خیلی می تونسته باشه، ساکن سبک در مکه مکرمه به چنین واجباتی که اوجب واجبات سیاسی اسلام هست، دستور داده می شود. دستور ندادن یعنی که این حرام بوده.
یه کسی می خواد بره عرض می شود دِهی، تو دِه راش نمی دادن سراغ کدخدا رو میگرفت. بابا تو دِه راه نمیدن کدخدا. گفت پیغمبر و نمیذارن مسجدالحرام نماز بخوانه بیاد جلوی کعبه نماز بخونه، اینکه نمیشه.
این سیاست خطبه، خطبه است. سیاست قدم به قدم است، قدم اول را بردار، بعد دوم، بعد سوم، بعد چهارم. بلکه خداوند یک جور دیگر حرف می زنه. (قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى) [سبا: آیه ۴۶]. از (مَثْنَى) میره رو (فُرَادَى)، الان برا ما این مطلب (مَثْنَى) بعد میگه (فُرَادَى) نمیگه، ثلاثة میگه (فُرَادَى)، مطلب اینه.
حفظ کردن اصل اسلام مشکل، تا چه رسد دو نفر با هم، سه نفر با هم، چند نفر با هم، و این مشکلات را ما در طول زندگی اسلامی خودمون باید داشته باشیم. ما حَمَله رسالت رسول الله (صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ) هستیم.
(لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا) [احزاب: آیه ۲۱] (أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ) است. کتکا رو حضرت خورد، ناز و ما بکشیم؟ معده های گوسفند و سر حضرت انداختن بگن برو سرمونو شونه کنن مثلاً
خب، در مکه مکرمه واجبات سیاسی، اجتماعی که مناسب است با تشکیل جمعیت ها، تا چه رسد با تشکیل دولت اسلام نبود، اما در مدینه شد. چون در مدینه منوره تشکیل دولت اسلام شد. و لذا تاریخ اسلام از کی شروع میشه؟ تاریخ اسلام از روز بعثت شروع نمی شه.
روز بعثت سیزده سال قبل از روز عرض می شود هفدهم یا دوزادهم ربیع الاول است، سیزده سال قبله. چرا؟ برای اینکه اون وقتی که شد، میشد بگی اسلام و جون گرفت اسلام و تشکیل دولت داد، تشکیلات داشت، جِیش داشت، غذا داشت، چه داشت، چه داشت، اونوقت از مدینه منوره شروع شد.
(بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَانِ اَلرَّحِيمِ) روز دوازده رَبِيعٌ اَلاَوْلِ رسول اللَه (صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ) وارد عرض می شود که مدینه منوره شدن، و روز دوازده اول سال هجری شد. همون روز اول، روز دوازده، اول سال، حالا محرم و میگیرن، کاری نداریم. اول سال هجری شد.
و پیغمبر بزرگوار دستور داد از همین روز عرض می شود شمارش کنیم. چرا؟ برای اینکه الان قدم دوم را اسلام برداشته و الان منظم است قدرت اسلامی اینطور نیست که این یه نفر كنس انقلي، مش حسن، علي، و مش تقی، و فلان، نخیر.
این مشتیا و کلاً و عرض می شود که حاجیا و فلان و اینا به هم ارتباط دارن، ارتباط دارن تحت نظام ان، تحت قرارن با هم هماهنگی دارن، با هم ارتباط دارن و مخصوصاً اون عبادت های سیاسی اجتماعی اسلام که در مدینه منوره عرض می شود که مقرر فرمود.
خب، این حرف دوم بود که خواستم عرض کنم.
مطلبی که استاد بزرگوار ما مرحوم آقای بروجردی قدس الله روحه زکیه فرمودن که هنوزم در طب سنتی ایشون اعلم ان. طب سنتی ها. هنوز هم در طب سنتی ایشون اعلمن.
از همه کسانی که در زمان ایشون آمدن و بعد از ایشون آمدن به نظر من ایشون اعلم ان. من نظرم در باب (20:22) این بود که کسانی که برای وجوب نماز جمعه، به آیه نماز جمعه استدلال می کنن نمیتونن.
این جزو رو یکی از برادران نوشته پخش شده، برادر مظلوم نوشته پخش شده. نماز جمعه آقای بروجردی نوشته و پخش شده. به ایشون گفتم، من میگم برادر مظلوم ایشون میگن منم میگم برادر مظلوم. خیله خوب حالا به هر صورت.
عرض می شود که ایشون در بحث نماز جمعه من خوب یادم هست، چند ساله تقریباً، بله چهل و شیش سال میشه، چهل و چند سال میشه. یا حالا در ذهنم نیست. مطالب علمی رو خدا توفیق میده که در ذهن بمانه. مطالب عادی رو خوب چون شماره تلفن یادم میره. اگر شماره تلفن فلان بود که خوب لازم می شد.
بله، ایشون فرمودن که از سنت استفاده میشه و از خود آیات نماز جمعه، که نماز جمعه قبل از نزول آیاتش واجب بوده یا مستحب بوده، یا واجب تعیینی بوده یا واجب تخییری بوده. بیان ایشون این بود که من تکذیب می کنم بیان ایشونو.
ببینید، خوب من جوون ترم از سن، اونوقت ایشون. که نماز جمعه هرچه بوده است در زمان رسول الله رجحان داشته است. حالا یا رجحان وجوب تخییری یا رجحان وجوب تعیینی یا رجحان استحباب داشته، نداشته.
خب، از قرآن. ایشون فرمودن اینطور. از قرآن نمی توانیم از (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ) [جمعه: آیه ۹] از (پفَاسْعَوْا) نمی توانیم وجوب تعیینی حساب کنیم. چرا؟
ایشون می فرماید که چون این آیه در امور تشریع که نیست، این سه آیه موقعی نازل شد که نماز جمعه واجب شده بوده، درستم میگه. نماز جمعه قبلاً واجب شده بوده دلیل، دلیلش آیه سوم آیات جمعه است.
سه آیه است دیگه در آخر. (وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا) [جمعه: آیه ۱۱] که همین حالا، حالا که داره واجب می شه. اگه حالا داره واجب میشه، حالا که وسط نماز نیستش که حالا داره آیات خونده میشه. حالا جبرئیل داره آیات و میاره، اگر این آیات می خواد نماز جمعه را واجب کند تازه، خوب آیه سوم رو می تونه بخونه بعد معلوم میشه چکار باید کرد.
آیه سوم. (وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ) [جمعه: آیه ۱۱] معلوم می شود که نماز جمعه ای خوانده شده بوده است، نه حالا. حالا که، اگه حالا داره نمازجمعه م یخونه که پیغمبر نمی تونه حرف بزنه که نمیشه به پیغمبر وحی نازل بشه. پیغمبر که دارد خطبه جمعه می خواند، و دارد نماز جمعه می خواند، که نمیشه بهش وحی نازل بشه که، اگرم نازل شه بر فرض محال که نمی تواند بخونه برای مردم که.
خب پس بنابراین نماز جمعه ای قبلاً خونده شده که عده ای از کسانی که در نماز جمعه شرکت کردن، پیغمبر و در حال خطبه ول کردن رفتن دنبال لهو و تجارت، که یکی دو مرتبه عرض کردیم. عام، عام المجاهلون و از شام ابن کرکوک فلان جنس آورده بودن.
این مسلمونا هم احتیاج داشتن، اول کارشونم هست مثلاً، احتیاج داشتن اول، اول کاره تازه می خواست دولت اسلام تشکیل شه، تازه از زیر اون چماقا، و اون کتکا، و اون اذیتا در اومدن. از گرسنگی و بدبختی و در به دری، حالا دارن نفس می کشن.
سه چهار روزه الان پیغمبر مدینه آمده، حالا نماز جمعه رو خونده. نماز جمعه رو خونده واجبم بوده. حالا اونطرف دارن شیپور میزنن و طبل می زنن و آهای جنس آوردیم، اینام اضطرار دارن به جنس عام المجاهله بوده.
به حساب اضطرار به جنس، میگن خوب نماز و بعداً هم میشه خوند، ما میریم جنس و میخریم که تأمین قوت و معاش بکنیم. بعداً فلان آیه چی میگه؟ گله میکنه، شدید. شلاق هایی که در این آیه سوم جمعه بر سر روی کسانی که برای تجارت بیع رفتند تا چه رسد لهواً خیلی شدیده. (وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً) [جمعه: آیه ۱۱] نه رایتُ
(رَأَوْا) این (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ) مخاطب کل مؤمنین طول و عرض اون دعای اول کل مؤمنین است. ولیکن این آیه سوم جمعیت خاصی ان. میگه (وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا) [جمعه: آیه ۱۱]، (انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا) [جمعه: آیه ۱۱].
پس می بینیم که نماز جمعه قبلاً واجب شده بوده، ایشون می فرمایند چون قبلاً ببخشید. پس می فهمیم، ایشون میگن که نماز جمعه قبلاً وارد شده بوده در سنت. اما چجور وارد شده؟ آیا وجوب تعیینی است؟ وجوب تخییری است؟ استحبابه؟ یا اگرم وجوب تعیینی است، وجوب تعیینی در همه زمان هاست؟ یا وجوب تعیینی در زمان رسوله؟
میگد اینا رو که ما نمی فهمیم، باید از سنت بفهمیم. ایشون میگن از سنت ها ما اونچه می فهمیم این ست که، شرطش وجود امام معصوم است یا اذن خاص امام معصوم فوق اذن ها.
میگن از آیه چیزی نمی فهمیم، چون آیه تشریعی نیست. اگر آیه تشریعی بود، بله. (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ) [جمعه: آیه ۹] تا آخر تشریع. باید هر کسی خودش را برساند به نماز جمعه، استثنا هم ندارد. به همون قوتی که ما عرض می کنیم و امروز بیشتر عرض خواهیم کرد ایشالله.
ما به ایشون عرض می کنیم که دعای اول، جمع بین تشریع و تأکیده. آیه سوم تأکیده، فرق داره. دعای اول جمع است بین تشریع و تأکید، که وجوب نماز جمعه رو بالاتر میبره.
ولکن آیه سوم چیه؟ تأکیده. آیه سوم می خواد میان جان نماز جمعه برسد، در حالی که به نماز جمعه آمده اند و ول می کنند برای کاری که خیال می کنند اهمه. نخیر، اهمی از نماز جمعه نداریم. هیچی. تجارت، بیع، اجاره، چه، چه، که بعداً بحث خواهیم کرد اینا رو ما نداریم.
اول که آیه وارد میشه میگه. (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا) [جمعه: آیه ۹]. (فَاسْعَوْا) نوکر کسیه، فرع جای دیگ ست؟ که ما باید بریم در روایت ببینیم (فَاسْعَوْا) چه سعیی بوده، تا اینجا بفهمیم. نخیر، قرآن اصله روایت که اصل نیستش که.
اگرم آیه سوم نازل شده برای تأکیده اون اصلی است که در آیه اول و دوم ما فهمیدیم. یعنی وجوب جمعه اونقدر قوی است که خداوند اتکای به سنت نکرد. مثلاً در سنت داریم که نماز های جمعه هفده رکعته، در آیه نداریم، قرآن نداریم. کافی بود. سنت جوری قوی بود که کافی بود.
اما در سنت که نماز جمعه داریم، نماز جمعه اولش یا دومش اینجوری مبتلا شد. خب خداوند برای اینکه اولاً نمازجمعه مبتلا نشود که اگر کسی آمد خیال می کند که مصلحت آن است که بریم نون و غذا بخریم، شورای مصلحت یا فرد مصلحت که نون و غذا بخریم، نخیر این حرفا نیست. هیچ مصلحتی تقدم بر نماز جمعه که جان سیاسی و اجتماعی اسلام است، عرض می شود که ندارد.
این آیات نماز جمعه، جمع است بین تأکید و تشریع. مثلاً (وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً) [جمعه: آیه ۱۱] تأکیده، تشریعم هست، چرا؟ برای اینکه اگر این آیه نبود جماعت چی خیال می کردن؟ خیال می کردن که خوب بالاخره این دوران ها هم بین اهم و مهمه،
حالا پیغمبر که ایستاده دارد خطبه می خواند مام نون و آبمون گیر سر این مجامع است، پس اهم این است که بریم. پس در تشریع اینا ناقصن چون در تشریع ناقصن آیه سوم نظر دارد به آنچه واقع شد و بلکه تشریع داره می کنه.
می گد که دیگه نکنید این کارو. این کاری که قبلاً شد دیگه تکرار نشه، و آیات اول و دوم اگرم بخواید بگید که نظر دارد به آنچه در خارج بوده (بِسْمِ اَللَّهِ). نظر دارد به آنچه در خارج بوده.
ولکن این آیه اول و دوم که نظر دارد به آنچه خارج بوده، بیانش ناقص است یا درست بیان کرده؟ خدا که بخواد از سنت رسول الله که حکم خودش است فرض کنید چیزی را نقل کند، نقل نیستش که.
اگر فرض کنیم خداوند سنتی را بخواد نقل کنه به لفظ امر نقل کرد چی می فهمیم آقایون؟ خب وجوب. اگه به لفظ نهی نقل کرد، خوب حرمت می فهمیم.
نمیشه دمرو حساب کرد. بگیم ببینیم در سنت چی بوده تا آیه ای که اشارت دارد رو اون، نخیر این حرفا نیست. وقتی که خداوند دارد نقل می کند که من در سنت چنین گفتم، امر.
در سنت چنین گفتم، نه، از خود چنین گفتم امر است و نهی وجوب به آنها استفاده میشه. می گه بله، ولی بنا نیست که بریم دنبال سنت ببینیم سنت وجوب بوده، خیر. تازه در سنتم همینطوره. حالا سنت کاری نداریم. در سنت فرق داره فلان.
پس اولاً؛ این دو آیه اول حتی سوم، این دو آیه اول و دوم و حتی سوم در مقام جمع بین تشریع و تأکید و تأیید هستند، حتی اگر تأیید خالی. حالا عرض کنیم (إِذَا نُودِيَ. فَاسْعَوْا) [جمعه: آیه ۹] این تأیید خالی بود. تأیید واجب و کردیم تأیید مستحب
آقا تایید مستحب رو به لسان امر نباید کرد که، تأیید جایز را به لسان امر نباید کرد که، خود لسان امر، لسان وجوب است و لسان نهی، لسان حرمت است
بنابراین ما از آیه اول و آیه دوم عرض می کنیم به مرحوم آقای بروجردی و دیگران که استفاده وجوب می فهمیم، و روایات می فهمیم. اگر روایاتی اومد و در مقابل آیات خواست حرفی بزند، ما میگیم خوب رو اون حسب این مطلب اول ماست.
مطلب دومی که می خواستم عرض کنم در متن آیه،
(صحبت حضار)
میرسیم حالا. بله مقابل شره. اونو میرسیم.
حالا ما قدم، قدم، می خوایم بریم جلو.
سوال
قبلاً یه حرفی زدم، البته معنی این که قبلاً یه حرفی زدم این نیستش که قراره جوره دیگه نگم، چون دو حالته. یا قبلاً من یه حرفی زدم نفهمیدم بعد فهمیدم جور دیگه میگم فوقش اینه دیگه. یا نه قبلاً من این حرف و زدم قبولم ندارم، ولی من این حرف و میزنم که شما فکر کنید و اگه جواب دارید، جواب بدید.
و این کارو آقای بروجردی زیاد می کرد. بالا می کرد، پایین می کرد، اینور می کرد، اونور می کرد، بعد یکی از بزرگان فقهایی که امروز تشریف دارند، دو برادرند. عرض کردند آقا شما آخه ما که عده ای از مجتهدین اینجا هستند، حالا من که الف، ب نمیخوام بگم. من برای مجتهدین دارم بحث می کنم.
کسانی که قریب الاستنباط هستند، من مطلب و درست می کنم، بعد خراب می کنم. درست می کنم. خراب می کنم. هی درست می کنم، و خراب می کنم. همشم با ادله تا تبلور پیدا کنم اجتهاد شما و نظر شما.
حالا
بنده چند روز قبل عرض کردم که از (فَاسْعَوْا) استفاده می کنیم که تا دو ساعتم میشه نماز جمعه رو تأخیر انداخت. نگفتم؟ حالا عرض می کنم که نخیر این حرف درست نیست، چرا؟
ببینید اذان وارد در نماز جمعه مثل کسانی که در دانشگاه، یا اینجا، یا جای دیگه، قبل ازظهر وارد میشن، میخوان خطبه های قبل و گوش بودن، یعنی صحبت های قبل، خطبه های قبل که باطله. این یه داستان.
آمده اند و مقداری گوش داده اند و رفته اند، برای کار اهم مثل همین که (وَإِذَا رَأَوْا) [جمعه: آیه ۱۱] دارد. این دو.
سوم کسانی که اصلاً نیامده اند، ولی نزدیک اند. آمده اند نزدیک محل نماز جمعه یا کار داشتن، یا برای نماز جمعه آمدن، یا هر چه، آمده اند نزدیک محل نماز جمعه (فَاسْعَوْا) کاری نداره که این تا اذون گفتن در چند دقیقه میرسه.
چهارم، سر چهارم بحثه. چهارم کسانی که (عَلِيٌ رَاسٍ فَرْسَخَيْنِ) ند، در روایات داریم. کسی که در بیشتر از دو فرسخ باشد، واجب نیست بر طبق روایات. کسی که در دو فرسخ به پایینه واجبه.
سوال.
دو فرسخ نسبت عرض می شود به هشت فرسخ، ربع مگه نیست آقایون؟ خب چند حساب می کنیم؟ اگر ربع مجموع بیست و چهار ساعت حساب کنیم، شیش ساعت. خب کسی که سر شیش ساعت مسافت تا نماز جمعه ست، تا گفت اذان گفتن (فَاسْعَوْا) خوب این کی میرسه؟ غروب میرسه.
مخصوصاً در مدینه منوره و مکه مکرمه روزها و شب ها، تقریباً در بیشتر ایام سال مساوی اند. در بیشتر ایام سال دوازده، دوازده بیشتر بشد روز کمتره، شب کمتره.
خب مخصوصاً در اون مواقعی که روزها دوازده ساعته، ظهر تا غروب شیش ساعت. پس سر غروب آقا میرسه، تا سر غروب امام جمعه صبر کنه نماز عصرم نخونه. میشه؟ فکر کردین؟ این حد اعلاش.
حد پایین ترش؛ کسی بگد نه این بیست چهار ساعت، نه بیست و چهار ساعت راهه بلکه چون شب معمولاً استراحت می کردن و روز راه می رفتن روز نمازه میگیم قبول کردیم، خطبه حساب نیست. دوازده ساعت، دوازده ساعت ربع اش چقدره؟ سه ساعت
آیا کسی که سر ساعت از فاصله، از نماز جمعه است، این تا اذون گفتن شروع کنه، بعد از سه ساعت خودش و برسونه، خوب نه علی مونده، نه حوضش. چرا؟ مگه نماز جمعه، مگه امام جمعه نوکر بنده است که صبر کنه که مشت حسن قلی می خواد از دِهش در یه سه ساعتی بیاد، نخیر.
مگه این مؤظف نیست، یا راجعاً یا واجباً نماز جمعه رو اول وقت بخونه؟ خطبتین را تا اذان تمام شد، (اَلسَّلاَمُ وَ عَلَيْكُمْ) و شروع کنه به خطبه. این (اَلسَّلاَمُ وَ عَلَيْكُمْ) و شروع می کنه به خطبه. مگه خطبه سه ساعت بیشتر طول می کشه؟
جمع خطبه و نماز یک ساعت، یک ساعت و نیم، پس یه ذره این بالاتر از (فَاسْعَوْا) می خوادش. نتیجه مطلب این است که چه شیش ساعت باشد، چه سه ساعت باشد، چه دوساعت باشد، حتی چه یک ساعت باشد، چه نیم ساعت باشد، (فَاسْعَوْا) به اول خطبه نمی رسد، یا اصلاً به خطبه نمی رسد، یا اصلاً به نماز نمی رسد، نکته ای که خواستم عرض کنم.
خب حالا.
(صحبت حضار)
بله؟ برای اینکه هشت فرسخ مگه مسافت سفر نبود؟ قصر نبود؟ هشت فرسخ که مسافت قصره، دو فرسخ، این یا ربعه شه یا بیا دیگه. ببخشید دو فرسخ نسبت به هشت فرسخ یا ربعه، یا دو فرسخ نسبت به هشت فرسخ چقدر میشه؟ نسبت به دوزاده فرسخ چقدر میشه؟
(صحبت حضار)
بله؟ بله اینطور میشه. اینطور میشه ببینید این (عَلِيٌ رَأسٍ فَرْسَخَيْنِ) شما حساب کنید. حالا در حسابش و من بالا پایین کردم، این (عَلِيٌ رَأسٍ فَرْسَخَيْنِ) که دو فرسخه حساب کنید.
دو فرسخ و اگه نسبت به هشت فرسخ حساب کنید. دو فرسخ، میشه ربع نسبت به کمتر یا زیاد تر نمی تونید حساب کنید، اون حسابی که من کردم اگه نسبت به بیست و چهار ساعت حساب می کردیم، که این فرض کنیم که دو فرسخ چند ساعت وقت می گیره. این به حساب ساعت
اما اگر به حساب مسافت حساب کنیم. به حساب مسافت ربعه رو حساب مسافت که عرض می شود مسافتٌ، این مسافت که حسابش ربعه این دو فرسخ و در چند ساعت طی می کند؟ سه ساعت. دو ساعت، سه ساعت، حالا شیش ساعت هیچی.
در این دو ساعت، و سه ساعت که خیلی جدیت کند دو ساعت. در این دو، سه ساعت که می خواد طی کند (إِذَا نُودِيَ) [جمعه: آیه ۹] که اذان گفتن (فَاسْعَوْا) [جمعه: آیه ۹] یعنی وقتی که ظهر وارد شد در دل جون، شما (فَاسْعَوْا) تا برسید به محل نماز جمعه، این جوری که برسید نماز جمعه خوندن، نماز عصرم خوندن، چیزی نمونده.
پس (فَاسْعَوْا) [جمعه: آیه ۹] شامل حال او رو این حساب نخواهد شد. جواب؛ ببینید در این آیه خدا دو کار خواسته بکنه. یه مرتبه یه کار خواسته بکنه از اینور، یا اونور. از اینور خواسته اصل وجوب نماز جمعه رو فقط بگه.
اینجوری می فرمود، (إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ، الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا) [جمعه: آیه ۹]. (فَاسْعَوْا) نمی گفت. اگرم از اونور بخواد کار کنه که نماز جمعه ای قبلاً خونده شده و پیغمبرم گذاشتن در حال خطبه، و رفتن سراغ بیع و تجارت داره میگه (لاَ تُخْرِبُوا صَلاَةَ اَلْجُمْعِهِ).
اولش صلوا، دومش لاَ تُخْرِبُوا. خدا خواسته اینجا ببینید، حربه بکنه. در این آیه (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا) [جمعه: آیه ۹]. خواسته هر چهار بعد و بگیره.
من چهار بعد نگفتم، کسانی که در نمازجمعه هستن، خوب تسهیل آهسته به (فَاسْعَوْا)، کسانی که نزدیک ان خوب بیان، چون اول خطبه میرسن. کسانی که رفتن، خوب زود برگردن.
کی می مونه؟ کسانی که فاصله دارن. فاصله تا حد (عَلِيٌ رَأسٍ فَرْسَخَيْنِ) دارن. کسانی که تا حد (عَلِيٌ رَأسٍ فَرْسَخَيْنِ) دارن، معنی آیه این نیستش که وقتی اذان گفتن اونوقت بیایید، نخیر.
بعد شما سعی تون نسبت به (ذِكِرُ اَللَّهُ) که ابتلاش، ابتلای خطبه اوله جوری باشد که وقتی خطبه شروع شد شما بتونید حاضر باشید.
مثال
مثلاً، (وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا) [آل عمران: آیه ۹۷] بله. کی است وقت حج؟ عرض می شود که ده ذی حجه.
دهه اول ذی حجه مثلاً دهم و نهم، نهم دهم، نهم و دهم. هشتم رو حساب کنید برای عمره. از هشتم تا دهم وقت حجه، این حج البیت زمانش کیه آقایون؟ این سه روزه.
آیا ما صبر کنیم در تهران مون، در آبادان مون، در افغان مون، در انگلستان مون، که وقتی که شب هشتم شد تازه بریم؟ نه، می خواد بگد در اون زمان باید اونجا باشید که انجام بدید، نه این است که تازه شروع کنید که برید.
بعدم وجوبش از روز هشتم و نهم میاد. اما ما باید جوری باشد که برسونیم خودمونو به حد واجب یا نه؟ همچنین نماز جمعه که ما باید به (ذِكِرُ اَللَّهُ) برسیم. (ذِكِرُ اَللَّهُ) در اینجا مگر خطبتین نیست؟
ما به اول خطبتین باید برسیم یا آخر خطبه اولی، یا اول خطبه ثانیه، یا آخر خطبه ثانیه؟ خوب (ذِكِرُ اَللَّهُ) همش (ذِكِرُ اَللَّهِ). اونی که صدق (ذِكِرُ اَللَّه) می کند باید به او برسه یا نه؟ پس ما باید وقتی که اول شروع کرد (اَلسَّلاَمُ وَ عَلَيْكُمُ اَلْحَمْدَلِلُهُ وَ عَلِيٌ کَذا) اول باید اونجا باشیم. پس (فَاسْعَوْا) چیه؟ (فَاسْعَوْا) چی میخواد بگه؟
(فَاسْعَوْا) میخواد بگه اگر نزدیکید بیاید، اگه اینجا هستید که هیچ، اگرم رفتید زود برگردید. اگرم دور هستید باید قبلاً جوری خود را آماده و حاضر کنید که بتوانید به (ذِكِرُ اَللَّه) برسید. منتها (فَاسْعَوْا) گفت برا چی؟
برای اینکه نه که شما یواش، یواش، لخ و لخ از در دکان تون یا جایی، نخیر. به سرعت برید که به خطبه اوایل، خطبه اول برسید. پس برخلاف آنچه را که قبلاً عرض کردم که ما از این آیه استفاده می کنیم از (فَاسْعَوْا) که تا دو ساعتم میشه نماز جمعه را تأخیر انداخت، نخیر.
تازه اگرم بشه تأخیر انداخت، مگه واجبه؟ واجب که نیست. آیا واجب است نماز جمعه را تا دو ساعت تخیری انداختن، سه ساعت تأخیر انداختن؟ اگر جایز باشه، اگرم جایز باشه واجب نیست.
اگه واجب نیست، معمولاً امام جمعه چند نفر که حد وجوب باشد که هفت نفرم باشه، خوب این شروع میکنه دیگه، منتظر کل حسن قلی که دو ساعت بعد، سه ساعت بعد برسه که نخواهد بود. پس (فَاسْعَوْا) بیخود خواهد بود.
این (فَاسْعَوْا) در صورتی زمینه پیدا می کند که نماز جمعه را بتوند برسه، از اولشم برسه. بنابراین (فَاسْعَوْا) حساب دارد. جمع است، بین تشریع و تأکید. جمله ای هم جز (فَاسْعَوْا) ندارد، اضافه بر اینکه (فَاسْعَوْا) وجوب دوبله است.
یعنی سایر واجبات رو نمی فرماید سعی کنید، انجام بدید. ولی این واجبی که میگد باید سعی کنید، چرا؟ برای اینکه اگر در نماز جمعه حاضر نیستید، باید برسونید خودتون رو. اگرم دور هستید از قبل باید، مثل کسی که در طول وقت نماز ظهر و عصر آب گیر نمیاره، ولیکن قبل از ظهر آب گیر میاره و میتونه باهاش وضو بگیره.
آیا این باید وضو بگیره یا نباید بگیره؟ آب و بریزه تو باغچه، مثلاً به گربه بده بخوره، باید وضو بگیره چرا؟ درسته که آقایون گیر دارن در مقدمات که آیا وجوب مقدمات واجب از (40:39) ترشح می کند؟ ترشح نیست امر خداست.
ترشح چیه؟ ترشح مال نجاسته. ترشح چیه؟ وقتی خدا خواسته است شما نماز اول ظهر بخوانید تا غروب، پس خواسته است آنچه واجب است در نماز به عنوان شرایط انجام بدید قبلاً. و آنچه به عنوان موانع است، ترک کنید قبلاً.
ترشح، مرشح چیه که شما شیش، هفت ماه از وقت مونو مصرف کنید که آیا مقدمه واجب، واجب است ترشحه یا نه. برید تو فلسفه که مادامی که ذیل مقدمه نیامده چطور می تواند ترشح کند به ما قبلش؟ به ما بعد باید ترشح کند.
در عین حال این خلط هایی ست که ما را خیلی عقب می اندازد، (إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ) [جمعه: آیه ۹] بحث اینجاست. این و فکر کنید آقایون.
آیا نماز جمعه یعنی چه؟ یعنی دو رکعت فقط؟ خود لفظ نماز جمعه که در قرآنه. یعنی دو رکعت؟ یا خطبتین یا هر دو ست؟ ما عرض می کنیم که هر دوست.
از خود این آیات در میاریم که صلاة الجمعه یعنی هم خطبتین، هم رکعتین. اصلاً اصل صلاة معنیش چیه آقایون؟ مگر اصل صلاة از صلاح نبود؟ صلاح به معنی وبود پیرانه. یا پیرانه نان است، یا پیرانه نور.
آیا دو رکعت نماز جمعه بیشتر پیرانه نور است، و بیشتر وحدت ایجاد می کند، بیشتر الفت ایجاد می کند، بیشتر به خدا انسان را نزدیک می کند، یا خطبتینه؟ خطبتینه، شکی ندارد. خودمون قیاس کنیم.
پس ببینید به نماز جمعه مگر نمیگن نماز؟ نماز جمعه. نماز جمعه نه رکوع دارد، نه سجود دارد، نه طهارت دارد، نه هیچی ندارد. این یه مشت دعائه. میگن (صَلاَةُ اَلْمَيِّتِ). جمعه گفتم؟ (صَلاَةُ اَلْمَيِّتِ) به نماز مرده میگن (صَلاَةُ اَلْمَيِّتِ). نمیگن (دُعَا اَلْمَيِّتَ). (صَلاَةُ اَلْمَيِّتِ) واجبه.
چطور به (صَلاَةُ اَلْمَيِّتِ) میگن (صَلاَةُ اَلْمَيِّتِ). یه چهار تا دعا ست که طهارت درش شرط نیست، امامتم در امامش شرط نیست، و نیست، و نیست، و نیست، اما در نماز جمعه دو رکعت جزء نماز نیست، از خود این آیات استفاده می کنیم. اول خدا فرمود که صلاة، بعد فرمود (ذِكِرُ اَللَّهِ) بعد فرمود صلاة. چرا؟
تفضل در تعبیر که نیست، (إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ) [جمعه: آیه ۹] بعد (فَاسْعَوْا إِلَيْهَا) ها نفرمود برای اینکه اگر می گفت (إِلَيْهَا) خیال می کردیم دو رکعته، (فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ) [جمعه: آیه ۹].
(ذِكْرِ اللَّهِ) بیشتر است یا ها؟ خب (ذِكْرِ اللَّهِ) که چند کلمه، چند حرف بیشتر است. (فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ) [جمعه: آیه ۹] بعد. (فَإِذَا قُضِيَتِ، وَاذْكُرُوا اللَّهَ) [جمعه: آیه ۱۰] نفرمود.
(فَإِذَا قُضِی) رو به (فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ). این کار و برای چی کرد؟ برای اینکه ماها بفهمیم که مراد از صلاة جمعه، خطبتین و رکعتین با همه. هر جا که امر به صلاة جمعه شدیم، اولش خطبتینه، بعد رکعتینه.
آیا ما صلاتی داریم قبل از ظهر آقایون؟ نداریم که، قبل از ظهر که ما صلاة نداریم که. بنابراین خطبتین باید اول ظهر خونده بشه. حالا به ادله دیگری که در روایات هست کاری نداریم.
از نظر قرآن (إِذَا نُودِيَ، فَاسْعَوْا) سعی برای چی هست آقایون؟ این سعی که اینجا هست، برای این است که وقتی که اذان گفتن، بعدش بلا فاصله یا با فاصله دقایقی ما به (ذِكِرُ اَللَّهِ) برسیم. پس (ذِكِرُ اَللَّهِی) که خداوند تشریع کرده است که اولش خطبتینه، بعد رکعتینه. کیه؟
بعد از (44:09) شما که نمیاید یه ساعت قبل از ظهر خطبه بخوانید. اینم از ادله ماست که بعد باید بحث کنیم.
(صحبت حضار)
عَلَيْكُمُ اَلسَّلاَمُ.
فقط سنته و هم از حکم نوع دوم که فقط کتابه. چون مجموع کتاب و سنت است، اگر قرآن شریف بعد از سنت ذکر کند به حساب اهمیت اوست، و از این قبیل است نماز جمعه.
نماز جمعه از واجباتی است که قبل از نص آیات سه گانه جمعه در سنت ثابت بوده، هم از این آیات استفاده می کنیم این مطلبو، و هم از سنت استفاده می کنیم مطلب و که قبلاً نماز جمعه واجب شده و مخصوصاً در اولین جمعه ای که رسول الله (صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ) به مدینه تشریف آوردند،
در روز دوشنبه وارد شدند، نمازهایی را دو شنبه و سه شنبه و چارشنبه و وقتی که جمعه شد، اولین نماز جمعه رو رسول الله (صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ) شروع فرمودند و خطبشون هم خطبه مشهوره ای ست که من در تفسیر یادداشت کردم و اینجا براتون میخونم.
عرض می شود که در صفحه سیصد و چهلم الفرقان، جلد بیست و هشتم. می فرماید که بله. (قَرَاء الفَريقانِ عَنِ اَلنَّبِيِّ صَلّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ اَنَهَوْ قُبِضَ لَاوَلَّ جُمُعَةٍ اِقَامَهَا فِي اَلْمَدِينَةِ اَلْمُنَوَّرَهْ فَقَالَ اِن اَللَّهَ اِفْتَرَقَ عَلَيْكُمُ اَلْجُمُعَةَ فِي مَقَامِي هَذَا) همینجا، نه میشه همونجا واجب کرده.
مطلب این است که مقامی را اگر اقرب مقامات در نظر بگیریم، همون مسجد که رسول الله می خواستن ظهر جمعه اولی نماز بخوانند همونجا نمازجمعه بر پیغمبر واجب شد، یه دو رکعتی رو بردارد به جای دو رکعت خطبتین اینجوره، اونجوره، خصوصیات
(اَنَّ اَللَّهَ اِفْتَرَقَ عَلَيْكُمُ اَلْجُمُعَةَ فِي مَقَامِي هَذَا فِي يَوْمِي هَذَا) ببینید (يَوْم) (يَوْمِ جُمْعِه). کی اش؟ همون اول جمعه. چون مقامی حاصل شده (فِي مَقَامِي هَذَا، فِي يَوْمِي هَذَا، فِي شَهْرِي هَذَا، فِي عَامِي هَذَا، اِلَيَّ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ).
و این جمله (اِلَيَّ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ) از جمله ادله قویه است، در این حدیث مرضی (6:26) صدقین که نماز جمعه وجبش اختصاص به زمان حضور معصوم ندارد.
(فَمَنْ تَرَكَ حَسَبَ صَافّاً بِهَا) در روایتی که سنی ها نقل می کنند، (عَلِيَّ) دارد، (عَلِيَّ فَمَنْ تَرَكَهَا). در اینجا (عَلِيَّ) ندارد. (فَمَنْ تَرَكَ اِسْتِحْقَاقاً بِهَا اَوْ جُهُوداً لَهَا). فرق داره.
استحقاق داریم، جهود داریم. جهود کسیه که منکر به وجود و یا حتی شرعیت برای نماز جمعه باشد. اگر کسی منکر رجحان نماز جمعه، یا منکر جواز نماز جمعه باشد، کسانی که خیال می کنن نماز جمعه بدعت است و یا حرام است در زمان غیاب مثلاً، این جهوداً لهاست.
استحقاقاً بها، نخیر. قائل است که، نماز جمعه واجب است یا قائل است که نماز جمعه رجحان دارد، اما سبک می گیره واجبه، اما خوب همه واجبارو که نباید سنگین گرفت، سبک می گیره.
سبک گرفتن واجب، معنیش چیه؟ یعنی کار های دیگر را، چه کارهای واجب، چه کارهای راجع، چه نه واجب، چه راجع، عرض می شود که چه خستگی، چه تنبلی، چه حالم مناسب نیست، اینارو مقدم می دارد بر نمازجمعه.
و لذا کسی که علاقمند به نمازجمعه ام هست، معذالک کارهای دیگر را بر نماز جمعه مقدم می دارد، این استحقاقاً بها ست. (عَلِيٌ فَمِنْ). بله (فَمَنْ تَرَكَهَا اِسْتِحْقَاقاً بِهَا اَوْ جُهُوداً لَهَا فَلاَ جَمَعَ اَللَّهِ لَهَوا اَلشَّمْلُهُ). چرا؟ این عذاب مناسب است با عذاب ترک جمعه.
آیا نماز جمعه جمع شمل می کند؟ بله دیگه. یکی از سیاست های اسلامی نماز جمعه، جمع شمل است. تفرقات را از بین می برد، افکار را وحدت می دهد و از این جمله.
و لذا در مقابل، (فَلاَ جَمَعَ اَللَّهُ لَهْواً شَمْلَهُ وَ لاَ بَارَكَ لَهْواً شَمْلَهُ) برای اینکه نماز جمعه برکت می دهد در امر مسلمین، (عَلِيٌ وَ لاَ صِرَاطَ لَهُ). پس معلوم می شود نماز جمعه اگر در نماز های دیگری شلی باشه، سستی باشه، این دارد جبران می کند.
فَلِذا در روایاتی داریم که از جمعه تا جمعه، یک نماز را خداوند بسیار مؤکداً واجب کرده، که گناهان (فِي مَابَيْنِ جُمُعَتَيْنِ) را خداوند تخفیف بده، ببخشه. پس این (عَلِيٌ وَ لاَ صَلاَةَ)
(صحیت حضار)
عَلَيْكَ سَلاَمٌ
(اِلاّ وَ لاَ صَلاَةَ لَهُ) یعنی نماز جعه محور کل نمازها ست، که اگر نماز جمعه استحقاقاً (بِهَا اَوْ جُهُوداً لَهَا) ترک شود، نمازها دیگر را خداوند بهش اعتنایی ندارد. (عَلِيٌ وَ لاَ ذَكَاةِ لَهُ) نماز جمعه که ذکاة نیست.
پس این اگر نمازجمعه ترک شد استحقاقاً (بِهَا اَوْ جُهُوداً لَهَا) ذکات عرض می شود که این حساب نداره، برای اینکه ذکات از واجباته. ولیکن اوجب از ذکات نمازجمعه ست.
کما اینکه نماز جمعه اوجب از کل نماز هاست. (عَلِيٌ وَ لاَ حَجَّ لَهُ). آیا نمازجمعه واجب تره یا حج؟ حج به یک معنا واجب تر است، نمازجمعه به یه معنا دیگه واجب ترست.
حج به یک معنا که این معتمر عرض می شود که سالیانه جهانی مسلمون هاست، اما اگر حج به حساب اجتماع عظیم اهمیت دارد سالی یه مرتبه ست، برای عده ای هم که عمری یه مرتبه ست.
اما نمازجمعه هفته ای یه مرتبه ست. چون هفته ای یه مرتبه ست، در هر هفته ای تجدید دیدار مسلمون ها، برخورد مسلمون ها، جمع شمل مسلمون ها میشه. بنابراین اگر نمازجمعه را کسی ترک کند، حجش هم شله. (عَلَيٍ وَ لاَ صِيَامَ لَهُ. عَلَيٍ وَ لاَ رِزْقَ لَهُ. عَلِيٌ وَ لاَ بَرَكَتْ لَهُ) تمام می رود کنار
پس نماز جمعه در قله واجبات عبادی و سیاسی ست که خداوند مقرر کرده. حتی (يَتُوبُ) (فَمَنْ تَابَ) (تاب اللَّهَ) (عَلَيْهِ) [مائده: آیه ۳۹].
در تابته نوشتیم که (اُذْكُرِ اَلرَّسُولَ كَذَا وَ سَائِلٌ شَيَّعَهُ كَذَا (10:17) كَذَا اَوْ فُتُوحُ اَلرَّاضِي كَذَا(10:20) رَوَاحٍ شَهِيدٍ ثَانِي كَذَا فِي ثَمَرِ ثِمَاجِ كَذَا) این روایت از روایات مشهور بین الطریقین است، و منکر نداره. برگردیم
نماز جمعه چنان که در بحث صلاة الحوسطی بحث کردیم، در میان کل نمازهای هفده گانه در طول هفته، نماز جمعه از همه مهمتره، از نماز صبح مهمتر است، از نماز ظهر مهمتر است. چون نماز صبح از مهمترین نماز های وسطی بود، و نماز ظهر مرحله بعد بود
ولیکن مرحله قبل از قبل عبارت است از نماز جمعه، که هم نماز جمعه است و هم نماز ظهر است. از مصادیق بسیار جالب صلاة وسطی عبارت بود از نماز جمعه.
حالا
یه نکته دیگر که خواسیتم عرض کنیم، بعضی از واجبات هست که در مکه مکرمه اصلاً اسمش نیست، اصلاً نیست. لکن مهمه. حج چطوره آقایون؟ جهاد چطوره؟ دفاع؟ امر به معروف و نهی از منکر؟ نمازجمعه؟ همه مهمه.
یعنی در میان واجبات ثلاثین، صلاة جمعه از همه مهمتر است. در میان واجبات حرکتی که قدرت و سعی می خواد، جهاد خیلی مهم، دفاع خیلی مهم، امر به معروف و نهی از منکر خیلی مهم، در میان اجتماع عالمی جهانی اسلامی که این یک فرض سیاسیت، فریضه سیاسی است حج. از این چند واجب در مدینه خبری نیست، در مکه خبری نیست.
شما اگر تونستید در کل قرآن، آیه ای پیدا کنید راجع به امر به معروف و نهی از منکر در مکه. سیزده سال در مکه مکرمه، که اکثر سن رسول است، سن رسالتی رسول.
اکثر سن رسالتی رسول که سیزه سال است در مکه، یک آیه راجع به امر معروف و نهی از منکر نداریم. در سوره بقره داریم در عرض می شود که سوره آل عمران داریم، داریم، داریم. بگرد، منم گشتم.
یک آیه راجع به امر به معروف و نهی از منکر در مکه نداریم، باب دفاع که بالاتر است نداریم، باب جهاد که بر (12:40) دارم عرض می کنم. و الا کل جهاد های اسلام دفاعه.
باب امر به معروف و نهی از منکر در مکه نداریم، باب دفاع نداریم، باب جهاد نداریم، حج نداریم. آیات حج در سوره بقره است، در سوره حج است، در سوره توبه است، در سوره آل عمران است، در چند سوره است.
آیات حج متأثر است، لفظ حج، و لفظ حج البیت، اصلاً در مکه نداریم، در مدینه داریم. و اولین حجی که رسول الله (صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ) (عَلِيٌ رَئُوسُ اَلاِشهادِ) انجام دادند، که حجة الوداع بود که اولین حجم بود و آخرین حج رسول الله هم بود همون حج سنه، نهم مدینه منوره بود که بعد از چند ماه هم رسول الله وفات کردند.
ولی عمرة القضا رسول الله انجام دادن، در اون اواخر قبل از حجة الوداع ولی عمرة الوداع اصلاً یه چیز خاصی بود.
اما حج خانه خدا به صورت رسمی کل مستطیعین که بروند و حج را انجام بدهند، سیزده سال پیغمبر اون کار و نکرد و واجب نبود در مدینه، در مکه مکرمه، نماز جمعه هم همینطور.
نماز جمعه در سوره جمعه است، و سوره جمعه سوره مدنیه است و چرا؟ و چرا؟ این چند تا چیز. این چندتا چیز که از واجبات اجتماعی جامع اسلام است اصلاً در مکه نبوده، بلکه واجبات فردی بوده.
مثلاً نماز جماعت در مکه نبوده، بله پیغمبر بزرگوار اول نماز جماعت می خوندن، اول ایستادن خدیجه یک زن، امیرالمؤمنین یک مرد، یک زن، و یک مرد جماعت بود، ولی به طور مخفی.
اون جماعت هایی که اینجا و اونجا حتی خود رسول الله، خود رسول الله ما نداریم غیر از اون مرحله اولی که در مسجد الحرام بایسته به نماز جماعت، حتی یه نفر پشتش بایسته. اینجا تنها نماز می خوند ابوجهرها و ابوظهرها معده گوسفند سرش می انداختند که غیرمسلمون بودن.
در مکه مکرمه نماز جمعه که در حد وجوب است، یا واجب است، یا مستحب، بسیار مؤکد است و سیاست بسیار اجتماعی عام اسلامی ست. نبود ست نماز جماعت در مکه مکرمه، در مدینه بله. پس نماز جماعت، نماز جمعه. حج، نهی، امر به معروف نهی از منکر، دفاع، جهاد، اصلاً نبوده.
اصلاً اولین آیه ای که راجع به دفاع نازل شد، (أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا) [حج: آیه ۳۹]. ببینید. (أُذِنَ) قبلاً اذن نبوده. این آیه در سوره حجه. سوره حج مدنی ست.
(أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ) [حج: آیه ۳۹]. (الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا) [حج: آیه ۴۰] الی آخر.
ببینین (أُذِنَ) قبلاً اذن نبوده. (أُذِنَ) برای چیه؟ قبلاً اذن نبوده، نه اینکه قبلاً واجب نبوده. مستحبم نبوده، جایزم نبوده، مکروه به اون معنای دیگر. نخیر اصلاً حرام بوده دفاع کردن در مکه مکرمه حرام بوده. خوب این دفاع، جهاد که بالاتر است. و چرا؟
برای اینکه اسلام دو مرحله، هر دعوتی اینجوریه. دعوت مبارک اسلام در مکه مکرمه که در اون زیر خناف شروع شد. اول افراد درست می کنه، تو، تو، تو، تو.
مرحله دوم این است که با هم نماز جماعت، با هم نماز جمعه، هم دیگر را امر به معروف، هم دیگر را نهی از منکر در مقابل دفاع، در مقابل دشمن عرض می شود که جهاد و حج این امور اجتماعی اسلام اصلاً در مکه نبوده ولی میشده باشه.
این واجبات فردی، شخصی بوده اونم به طور مخفی بوده، به طور سری بوده. بعدی شم جهاد به طور جهاد خیلی می تونسته باشه، ساکن سبک در مکه مکرمه به چنین واجباتی که اوجب واجبات سیاسی اسلام هست، دستور داده می شود. دستور ندادن یعنی که این حرام بوده.
یه کسی می خواد بره عرض می شود دِهی، تو دِه راش نمی دادن سراغ کدخدا رو میگرفت. بابا تو دِه راه نمیدن کدخدا. گفت پیغمبر و نمیذارن مسجدالحرام نماز بخوانه بیاد جلوی کعبه نماز بخونه، اینکه نمیشه.
این سیاست خطبه، خطبه است. سیاست قدم به قدم است، قدم اول را بردار، بعد دوم، بعد سوم، بعد چهارم. بلکه خداوند یک جور دیگر حرف می زنه. (قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى) [سبا: آیه ۴۶]. از (مَثْنَى) میره رو (فُرَادَى)، الان برا ما این مطلب (مَثْنَى) بعد میگه (فُرَادَى) نمیگه، ثلاثة میگه (فُرَادَى)، مطلب اینه.
حفظ کردن اصل اسلام مشکل، تا چه رسد دو نفر با هم، سه نفر با هم، چند نفر با هم، و این مشکلات را ما در طول زندگی اسلامی خودمون باید داشته باشیم. ما حَمَله رسالت رسول الله (صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ) هستیم.
(لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا) [احزاب: آیه ۲۱] (أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ) است. کتکا رو حضرت خورد، ناز و ما بکشیم؟ معده های گوسفند و سر حضرت انداختن بگن برو سرمونو شونه کنن مثلاً
خب، در مکه مکرمه واجبات سیاسی، اجتماعی که مناسب است با تشکیل جمعیت ها، تا چه رسد با تشکیل دولت اسلام نبود، اما در مدینه شد. چون در مدینه منوره تشکیل دولت اسلام شد. و لذا تاریخ اسلام از کی شروع میشه؟ تاریخ اسلام از روز بعثت شروع نمی شه.
روز بعثت سیزده سال قبل از روز عرض می شود هفدهم یا دوزادهم ربیع الاول است، سیزده سال قبله. چرا؟ برای اینکه اون وقتی که شد، میشد بگی اسلام و جون گرفت اسلام و تشکیل دولت داد، تشکیلات داشت، جِیش داشت، غذا داشت، چه داشت، چه داشت، اونوقت از مدینه منوره شروع شد.
(بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَانِ اَلرَّحِيمِ) روز دوازده رَبِيعٌ اَلاَوْلِ رسول اللَه (صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ) وارد عرض می شود که مدینه منوره شدن، و روز دوازده اول سال هجری شد. همون روز اول، روز دوازده، اول سال، حالا محرم و میگیرن، کاری نداریم. اول سال هجری شد.
و پیغمبر بزرگوار دستور داد از همین روز عرض می شود شمارش کنیم. چرا؟ برای اینکه الان قدم دوم را اسلام برداشته و الان منظم است قدرت اسلامی اینطور نیست که این یه نفر كنس انقلي، مش حسن، علي، و مش تقی، و فلان، نخیر.
این مشتیا و کلاً و عرض می شود که حاجیا و فلان و اینا به هم ارتباط دارن، ارتباط دارن تحت نظام ان، تحت قرارن با هم هماهنگی دارن، با هم ارتباط دارن و مخصوصاً اون عبادت های سیاسی اجتماعی اسلام که در مدینه منوره عرض می شود که مقرر فرمود.
خب، این حرف دوم بود که خواستم عرض کنم.
مطلبی که استاد بزرگوار ما مرحوم آقای بروجردی قدس الله روحه زکیه فرمودن که هنوزم در طب سنتی ایشون اعلم ان. طب سنتی ها. هنوز هم در طب سنتی ایشون اعلمن.
از همه کسانی که در زمان ایشون آمدن و بعد از ایشون آمدن به نظر من ایشون اعلم ان. من نظرم در باب (20:22) این بود که کسانی که برای وجوب نماز جمعه، به آیه نماز جمعه استدلال می کنن نمیتونن.
این جزو رو یکی از برادران نوشته پخش شده، برادر مظلوم نوشته پخش شده. نماز جمعه آقای بروجردی نوشته و پخش شده. به ایشون گفتم، من میگم برادر مظلوم ایشون میگن منم میگم برادر مظلوم. خیله خوب حالا به هر صورت.
عرض می شود که ایشون در بحث نماز جمعه من خوب یادم هست، چند ساله تقریباً، بله چهل و شیش سال میشه، چهل و چند سال میشه. یا حالا در ذهنم نیست. مطالب علمی رو خدا توفیق میده که در ذهن بمانه. مطالب عادی رو خوب چون شماره تلفن یادم میره. اگر شماره تلفن فلان بود که خوب لازم می شد.
بله، ایشون فرمودن که از سنت استفاده میشه و از خود آیات نماز جمعه، که نماز جمعه قبل از نزول آیاتش واجب بوده یا مستحب بوده، یا واجب تعیینی بوده یا واجب تخییری بوده. بیان ایشون این بود که من تکذیب می کنم بیان ایشونو.
ببینید، خوب من جوون ترم از سن، اونوقت ایشون. که نماز جمعه هرچه بوده است در زمان رسول الله رجحان داشته است. حالا یا رجحان وجوب تخییری یا رجحان وجوب تعیینی یا رجحان استحباب داشته، نداشته.
خب، از قرآن. ایشون فرمودن اینطور. از قرآن نمی توانیم از (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ) [جمعه: آیه ۹] از (پفَاسْعَوْا) نمی توانیم وجوب تعیینی حساب کنیم. چرا؟
ایشون می فرماید که چون این آیه در امور تشریع که نیست، این سه آیه موقعی نازل شد که نماز جمعه واجب شده بوده، درستم میگه. نماز جمعه قبلاً واجب شده بوده دلیل، دلیلش آیه سوم آیات جمعه است.
سه آیه است دیگه در آخر. (وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا) [جمعه: آیه ۱۱] که همین حالا، حالا که داره واجب می شه. اگه حالا داره واجب میشه، حالا که وسط نماز نیستش که حالا داره آیات خونده میشه. حالا جبرئیل داره آیات و میاره، اگر این آیات می خواد نماز جمعه را واجب کند تازه، خوب آیه سوم رو می تونه بخونه بعد معلوم میشه چکار باید کرد.
آیه سوم. (وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ) [جمعه: آیه ۱۱] معلوم می شود که نماز جمعه ای خوانده شده بوده است، نه حالا. حالا که، اگه حالا داره نمازجمعه م یخونه که پیغمبر نمی تونه حرف بزنه که نمیشه به پیغمبر وحی نازل بشه. پیغمبر که دارد خطبه جمعه می خواند، و دارد نماز جمعه می خواند، که نمیشه بهش وحی نازل بشه که، اگرم نازل شه بر فرض محال که نمی تواند بخونه برای مردم که.
خب پس بنابراین نماز جمعه ای قبلاً خونده شده که عده ای از کسانی که در نماز جمعه شرکت کردن، پیغمبر و در حال خطبه ول کردن رفتن دنبال لهو و تجارت، که یکی دو مرتبه عرض کردیم. عام، عام المجاهلون و از شام ابن کرکوک فلان جنس آورده بودن.
این مسلمونا هم احتیاج داشتن، اول کارشونم هست مثلاً، احتیاج داشتن اول، اول کاره تازه می خواست دولت اسلام تشکیل شه، تازه از زیر اون چماقا، و اون کتکا، و اون اذیتا در اومدن. از گرسنگی و بدبختی و در به دری، حالا دارن نفس می کشن.
سه چهار روزه الان پیغمبر مدینه آمده، حالا نماز جمعه رو خونده. نماز جمعه رو خونده واجبم بوده. حالا اونطرف دارن شیپور میزنن و طبل می زنن و آهای جنس آوردیم، اینام اضطرار دارن به جنس عام المجاهله بوده.
به حساب اضطرار به جنس، میگن خوب نماز و بعداً هم میشه خوند، ما میریم جنس و میخریم که تأمین قوت و معاش بکنیم. بعداً فلان آیه چی میگه؟ گله میکنه، شدید. شلاق هایی که در این آیه سوم جمعه بر سر روی کسانی که برای تجارت بیع رفتند تا چه رسد لهواً خیلی شدیده. (وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً) [جمعه: آیه ۱۱] نه رایتُ
(رَأَوْا) این (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ) مخاطب کل مؤمنین طول و عرض اون دعای اول کل مؤمنین است. ولیکن این آیه سوم جمعیت خاصی ان. میگه (وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا) [جمعه: آیه ۱۱]، (انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا) [جمعه: آیه ۱۱].
پس می بینیم که نماز جمعه قبلاً واجب شده بوده، ایشون می فرمایند چون قبلاً ببخشید. پس می فهمیم، ایشون میگن که نماز جمعه قبلاً وارد شده بوده در سنت. اما چجور وارد شده؟ آیا وجوب تعیینی است؟ وجوب تخییری است؟ استحبابه؟ یا اگرم وجوب تعیینی است، وجوب تعیینی در همه زمان هاست؟ یا وجوب تعیینی در زمان رسوله؟
میگد اینا رو که ما نمی فهمیم، باید از سنت بفهمیم. ایشون میگن از سنت ها ما اونچه می فهمیم این ست که، شرطش وجود امام معصوم است یا اذن خاص امام معصوم فوق اذن ها.
میگن از آیه چیزی نمی فهمیم، چون آیه تشریعی نیست. اگر آیه تشریعی بود، بله. (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ) [جمعه: آیه ۹] تا آخر تشریع. باید هر کسی خودش را برساند به نماز جمعه، استثنا هم ندارد. به همون قوتی که ما عرض می کنیم و امروز بیشتر عرض خواهیم کرد ایشالله.
ما به ایشون عرض می کنیم که دعای اول، جمع بین تشریع و تأکیده. آیه سوم تأکیده، فرق داره. دعای اول جمع است بین تشریع و تأکید، که وجوب نماز جمعه رو بالاتر میبره.
ولکن آیه سوم چیه؟ تأکیده. آیه سوم می خواد میان جان نماز جمعه برسد، در حالی که به نماز جمعه آمده اند و ول می کنند برای کاری که خیال می کنند اهمه. نخیر، اهمی از نماز جمعه نداریم. هیچی. تجارت، بیع، اجاره، چه، چه، که بعداً بحث خواهیم کرد اینا رو ما نداریم.
اول که آیه وارد میشه میگه. (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا) [جمعه: آیه ۹]. (فَاسْعَوْا) نوکر کسیه، فرع جای دیگ ست؟ که ما باید بریم در روایت ببینیم (فَاسْعَوْا) چه سعیی بوده، تا اینجا بفهمیم. نخیر، قرآن اصله روایت که اصل نیستش که.
اگرم آیه سوم نازل شده برای تأکیده اون اصلی است که در آیه اول و دوم ما فهمیدیم. یعنی وجوب جمعه اونقدر قوی است که خداوند اتکای به سنت نکرد. مثلاً در سنت داریم که نماز های جمعه هفده رکعته، در آیه نداریم، قرآن نداریم. کافی بود. سنت جوری قوی بود که کافی بود.
اما در سنت که نماز جمعه داریم، نماز جمعه اولش یا دومش اینجوری مبتلا شد. خب خداوند برای اینکه اولاً نمازجمعه مبتلا نشود که اگر کسی آمد خیال می کند که مصلحت آن است که بریم نون و غذا بخریم، شورای مصلحت یا فرد مصلحت که نون و غذا بخریم، نخیر این حرفا نیست. هیچ مصلحتی تقدم بر نماز جمعه که جان سیاسی و اجتماعی اسلام است، عرض می شود که ندارد.
این آیات نماز جمعه، جمع است بین تأکید و تشریع. مثلاً (وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً) [جمعه: آیه ۱۱] تأکیده، تشریعم هست، چرا؟ برای اینکه اگر این آیه نبود جماعت چی خیال می کردن؟ خیال می کردن که خوب بالاخره این دوران ها هم بین اهم و مهمه،
حالا پیغمبر که ایستاده دارد خطبه می خواند مام نون و آبمون گیر سر این مجامع است، پس اهم این است که بریم. پس در تشریع اینا ناقصن چون در تشریع ناقصن آیه سوم نظر دارد به آنچه واقع شد و بلکه تشریع داره می کنه.
می گد که دیگه نکنید این کارو. این کاری که قبلاً شد دیگه تکرار نشه، و آیات اول و دوم اگرم بخواید بگید که نظر دارد به آنچه در خارج بوده (بِسْمِ اَللَّهِ). نظر دارد به آنچه در خارج بوده.
ولکن این آیه اول و دوم که نظر دارد به آنچه خارج بوده، بیانش ناقص است یا درست بیان کرده؟ خدا که بخواد از سنت رسول الله که حکم خودش است فرض کنید چیزی را نقل کند، نقل نیستش که.
اگر فرض کنیم خداوند سنتی را بخواد نقل کنه به لفظ امر نقل کرد چی می فهمیم آقایون؟ خب وجوب. اگه به لفظ نهی نقل کرد، خوب حرمت می فهمیم.
نمیشه دمرو حساب کرد. بگیم ببینیم در سنت چی بوده تا آیه ای که اشارت دارد رو اون، نخیر این حرفا نیست. وقتی که خداوند دارد نقل می کند که من در سنت چنین گفتم، امر.
در سنت چنین گفتم، نه، از خود چنین گفتم امر است و نهی وجوب به آنها استفاده میشه. می گه بله، ولی بنا نیست که بریم دنبال سنت ببینیم سنت وجوب بوده، خیر. تازه در سنتم همینطوره. حالا سنت کاری نداریم. در سنت فرق داره فلان.
پس اولاً؛ این دو آیه اول حتی سوم، این دو آیه اول و دوم و حتی سوم در مقام جمع بین تشریع و تأکید و تأیید هستند، حتی اگر تأیید خالی. حالا عرض کنیم (إِذَا نُودِيَ. فَاسْعَوْا) [جمعه: آیه ۹] این تأیید خالی بود. تأیید واجب و کردیم تأیید مستحب
آقا تایید مستحب رو به لسان امر نباید کرد که، تأیید جایز را به لسان امر نباید کرد که، خود لسان امر، لسان وجوب است و لسان نهی، لسان حرمت است
بنابراین ما از آیه اول و آیه دوم عرض می کنیم به مرحوم آقای بروجردی و دیگران که استفاده وجوب می فهمیم، و روایات می فهمیم. اگر روایاتی اومد و در مقابل آیات خواست حرفی بزند، ما میگیم خوب رو اون حسب این مطلب اول ماست.
مطلب دومی که می خواستم عرض کنم در متن آیه،
(صحبت حضار)
میرسیم حالا. بله مقابل شره. اونو میرسیم.
حالا ما قدم، قدم، می خوایم بریم جلو.
سوال
قبلاً یه حرفی زدم، البته معنی این که قبلاً یه حرفی زدم این نیستش که قراره جوره دیگه نگم، چون دو حالته. یا قبلاً من یه حرفی زدم نفهمیدم بعد فهمیدم جور دیگه میگم فوقش اینه دیگه. یا نه قبلاً من این حرف و زدم قبولم ندارم، ولی من این حرف و میزنم که شما فکر کنید و اگه جواب دارید، جواب بدید.
و این کارو آقای بروجردی زیاد می کرد. بالا می کرد، پایین می کرد، اینور می کرد، اونور می کرد، بعد یکی از بزرگان فقهایی که امروز تشریف دارند، دو برادرند. عرض کردند آقا شما آخه ما که عده ای از مجتهدین اینجا هستند، حالا من که الف، ب نمیخوام بگم. من برای مجتهدین دارم بحث می کنم.
کسانی که قریب الاستنباط هستند، من مطلب و درست می کنم، بعد خراب می کنم. درست می کنم. خراب می کنم. هی درست می کنم، و خراب می کنم. همشم با ادله تا تبلور پیدا کنم اجتهاد شما و نظر شما.
حالا
بنده چند روز قبل عرض کردم که از (فَاسْعَوْا) استفاده می کنیم که تا دو ساعتم میشه نماز جمعه رو تأخیر انداخت. نگفتم؟ حالا عرض می کنم که نخیر این حرف درست نیست، چرا؟
ببینید اذان وارد در نماز جمعه مثل کسانی که در دانشگاه، یا اینجا، یا جای دیگه، قبل ازظهر وارد میشن، میخوان خطبه های قبل و گوش بودن، یعنی صحبت های قبل، خطبه های قبل که باطله. این یه داستان.
آمده اند و مقداری گوش داده اند و رفته اند، برای کار اهم مثل همین که (وَإِذَا رَأَوْا) [جمعه: آیه ۱۱] دارد. این دو.
سوم کسانی که اصلاً نیامده اند، ولی نزدیک اند. آمده اند نزدیک محل نماز جمعه یا کار داشتن، یا برای نماز جمعه آمدن، یا هر چه، آمده اند نزدیک محل نماز جمعه (فَاسْعَوْا) کاری نداره که این تا اذون گفتن در چند دقیقه میرسه.
چهارم، سر چهارم بحثه. چهارم کسانی که (عَلِيٌ رَاسٍ فَرْسَخَيْنِ) ند، در روایات داریم. کسی که در بیشتر از دو فرسخ باشد، واجب نیست بر طبق روایات. کسی که در دو فرسخ به پایینه واجبه.
سوال.
دو فرسخ نسبت عرض می شود به هشت فرسخ، ربع مگه نیست آقایون؟ خب چند حساب می کنیم؟ اگر ربع مجموع بیست و چهار ساعت حساب کنیم، شیش ساعت. خب کسی که سر شیش ساعت مسافت تا نماز جمعه ست، تا گفت اذان گفتن (فَاسْعَوْا) خوب این کی میرسه؟ غروب میرسه.
مخصوصاً در مدینه منوره و مکه مکرمه روزها و شب ها، تقریباً در بیشتر ایام سال مساوی اند. در بیشتر ایام سال دوازده، دوازده بیشتر بشد روز کمتره، شب کمتره.
خب مخصوصاً در اون مواقعی که روزها دوازده ساعته، ظهر تا غروب شیش ساعت. پس سر غروب آقا میرسه، تا سر غروب امام جمعه صبر کنه نماز عصرم نخونه. میشه؟ فکر کردین؟ این حد اعلاش.
حد پایین ترش؛ کسی بگد نه این بیست چهار ساعت، نه بیست و چهار ساعت راهه بلکه چون شب معمولاً استراحت می کردن و روز راه می رفتن روز نمازه میگیم قبول کردیم، خطبه حساب نیست. دوازده ساعت، دوازده ساعت ربع اش چقدره؟ سه ساعت
آیا کسی که سر ساعت از فاصله، از نماز جمعه است، این تا اذون گفتن شروع کنه، بعد از سه ساعت خودش و برسونه، خوب نه علی مونده، نه حوضش. چرا؟ مگه نماز جمعه، مگه امام جمعه نوکر بنده است که صبر کنه که مشت حسن قلی می خواد از دِهش در یه سه ساعتی بیاد، نخیر.
مگه این مؤظف نیست، یا راجعاً یا واجباً نماز جمعه رو اول وقت بخونه؟ خطبتین را تا اذان تمام شد، (اَلسَّلاَمُ وَ عَلَيْكُمْ) و شروع کنه به خطبه. این (اَلسَّلاَمُ وَ عَلَيْكُمْ) و شروع می کنه به خطبه. مگه خطبه سه ساعت بیشتر طول می کشه؟
جمع خطبه و نماز یک ساعت، یک ساعت و نیم، پس یه ذره این بالاتر از (فَاسْعَوْا) می خوادش. نتیجه مطلب این است که چه شیش ساعت باشد، چه سه ساعت باشد، چه دوساعت باشد، حتی چه یک ساعت باشد، چه نیم ساعت باشد، (فَاسْعَوْا) به اول خطبه نمی رسد، یا اصلاً به خطبه نمی رسد، یا اصلاً به نماز نمی رسد، نکته ای که خواستم عرض کنم.
خب حالا.
(صحبت حضار)
بله؟ برای اینکه هشت فرسخ مگه مسافت سفر نبود؟ قصر نبود؟ هشت فرسخ که مسافت قصره، دو فرسخ، این یا ربعه شه یا بیا دیگه. ببخشید دو فرسخ نسبت به هشت فرسخ یا ربعه، یا دو فرسخ نسبت به هشت فرسخ چقدر میشه؟ نسبت به دوزاده فرسخ چقدر میشه؟
(صحبت حضار)
بله؟ بله اینطور میشه. اینطور میشه ببینید این (عَلِيٌ رَأسٍ فَرْسَخَيْنِ) شما حساب کنید. حالا در حسابش و من بالا پایین کردم، این (عَلِيٌ رَأسٍ فَرْسَخَيْنِ) که دو فرسخه حساب کنید.
دو فرسخ و اگه نسبت به هشت فرسخ حساب کنید. دو فرسخ، میشه ربع نسبت به کمتر یا زیاد تر نمی تونید حساب کنید، اون حسابی که من کردم اگه نسبت به بیست و چهار ساعت حساب می کردیم، که این فرض کنیم که دو فرسخ چند ساعت وقت می گیره. این به حساب ساعت
اما اگر به حساب مسافت حساب کنیم. به حساب مسافت ربعه رو حساب مسافت که عرض می شود مسافتٌ، این مسافت که حسابش ربعه این دو فرسخ و در چند ساعت طی می کند؟ سه ساعت. دو ساعت، سه ساعت، حالا شیش ساعت هیچی.
در این دو ساعت، و سه ساعت که خیلی جدیت کند دو ساعت. در این دو، سه ساعت که می خواد طی کند (إِذَا نُودِيَ) [جمعه: آیه ۹] که اذان گفتن (فَاسْعَوْا) [جمعه: آیه ۹] یعنی وقتی که ظهر وارد شد در دل جون، شما (فَاسْعَوْا) تا برسید به محل نماز جمعه، این جوری که برسید نماز جمعه خوندن، نماز عصرم خوندن، چیزی نمونده.
پس (فَاسْعَوْا) [جمعه: آیه ۹] شامل حال او رو این حساب نخواهد شد. جواب؛ ببینید در این آیه خدا دو کار خواسته بکنه. یه مرتبه یه کار خواسته بکنه از اینور، یا اونور. از اینور خواسته اصل وجوب نماز جمعه رو فقط بگه.
اینجوری می فرمود، (إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ، الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا) [جمعه: آیه ۹]. (فَاسْعَوْا) نمی گفت. اگرم از اونور بخواد کار کنه که نماز جمعه ای قبلاً خونده شده و پیغمبرم گذاشتن در حال خطبه، و رفتن سراغ بیع و تجارت داره میگه (لاَ تُخْرِبُوا صَلاَةَ اَلْجُمْعِهِ).
اولش صلوا، دومش لاَ تُخْرِبُوا. خدا خواسته اینجا ببینید، حربه بکنه. در این آیه (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا) [جمعه: آیه ۹]. خواسته هر چهار بعد و بگیره.
من چهار بعد نگفتم، کسانی که در نمازجمعه هستن، خوب تسهیل آهسته به (فَاسْعَوْا)، کسانی که نزدیک ان خوب بیان، چون اول خطبه میرسن. کسانی که رفتن، خوب زود برگردن.
کی می مونه؟ کسانی که فاصله دارن. فاصله تا حد (عَلِيٌ رَأسٍ فَرْسَخَيْنِ) دارن. کسانی که تا حد (عَلِيٌ رَأسٍ فَرْسَخَيْنِ) دارن، معنی آیه این نیستش که وقتی اذان گفتن اونوقت بیایید، نخیر.
بعد شما سعی تون نسبت به (ذِكِرُ اَللَّهُ) که ابتلاش، ابتلای خطبه اوله جوری باشد که وقتی خطبه شروع شد شما بتونید حاضر باشید.
مثال
مثلاً، (وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا) [آل عمران: آیه ۹۷] بله. کی است وقت حج؟ عرض می شود که ده ذی حجه.
دهه اول ذی حجه مثلاً دهم و نهم، نهم دهم، نهم و دهم. هشتم رو حساب کنید برای عمره. از هشتم تا دهم وقت حجه، این حج البیت زمانش کیه آقایون؟ این سه روزه.
آیا ما صبر کنیم در تهران مون، در آبادان مون، در افغان مون، در انگلستان مون، که وقتی که شب هشتم شد تازه بریم؟ نه، می خواد بگد در اون زمان باید اونجا باشید که انجام بدید، نه این است که تازه شروع کنید که برید.
بعدم وجوبش از روز هشتم و نهم میاد. اما ما باید جوری باشد که برسونیم خودمونو به حد واجب یا نه؟ همچنین نماز جمعه که ما باید به (ذِكِرُ اَللَّهُ) برسیم. (ذِكِرُ اَللَّهُ) در اینجا مگر خطبتین نیست؟
ما به اول خطبتین باید برسیم یا آخر خطبه اولی، یا اول خطبه ثانیه، یا آخر خطبه ثانیه؟ خوب (ذِكِرُ اَللَّهُ) همش (ذِكِرُ اَللَّهِ). اونی که صدق (ذِكِرُ اَللَّه) می کند باید به او برسه یا نه؟ پس ما باید وقتی که اول شروع کرد (اَلسَّلاَمُ وَ عَلَيْكُمُ اَلْحَمْدَلِلُهُ وَ عَلِيٌ کَذا) اول باید اونجا باشیم. پس (فَاسْعَوْا) چیه؟ (فَاسْعَوْا) چی میخواد بگه؟
(فَاسْعَوْا) میخواد بگه اگر نزدیکید بیاید، اگه اینجا هستید که هیچ، اگرم رفتید زود برگردید. اگرم دور هستید باید قبلاً جوری خود را آماده و حاضر کنید که بتوانید به (ذِكِرُ اَللَّه) برسید. منتها (فَاسْعَوْا) گفت برا چی؟
برای اینکه نه که شما یواش، یواش، لخ و لخ از در دکان تون یا جایی، نخیر. به سرعت برید که به خطبه اوایل، خطبه اول برسید. پس برخلاف آنچه را که قبلاً عرض کردم که ما از این آیه استفاده می کنیم از (فَاسْعَوْا) که تا دو ساعتم میشه نماز جمعه را تأخیر انداخت، نخیر.
تازه اگرم بشه تأخیر انداخت، مگه واجبه؟ واجب که نیست. آیا واجب است نماز جمعه را تا دو ساعت تخیری انداختن، سه ساعت تأخیر انداختن؟ اگر جایز باشه، اگرم جایز باشه واجب نیست.
اگه واجب نیست، معمولاً امام جمعه چند نفر که حد وجوب باشد که هفت نفرم باشه، خوب این شروع میکنه دیگه، منتظر کل حسن قلی که دو ساعت بعد، سه ساعت بعد برسه که نخواهد بود. پس (فَاسْعَوْا) بیخود خواهد بود.
این (فَاسْعَوْا) در صورتی زمینه پیدا می کند که نماز جمعه را بتوند برسه، از اولشم برسه. بنابراین (فَاسْعَوْا) حساب دارد. جمع است، بین تشریع و تأکید. جمله ای هم جز (فَاسْعَوْا) ندارد، اضافه بر اینکه (فَاسْعَوْا) وجوب دوبله است.
یعنی سایر واجبات رو نمی فرماید سعی کنید، انجام بدید. ولی این واجبی که میگد باید سعی کنید، چرا؟ برای اینکه اگر در نماز جمعه حاضر نیستید، باید برسونید خودتون رو. اگرم دور هستید از قبل باید، مثل کسی که در طول وقت نماز ظهر و عصر آب گیر نمیاره، ولیکن قبل از ظهر آب گیر میاره و میتونه باهاش وضو بگیره.
آیا این باید وضو بگیره یا نباید بگیره؟ آب و بریزه تو باغچه، مثلاً به گربه بده بخوره، باید وضو بگیره چرا؟ درسته که آقایون گیر دارن در مقدمات که آیا وجوب مقدمات واجب از (40:39) ترشح می کند؟ ترشح نیست امر خداست.
ترشح چیه؟ ترشح مال نجاسته. ترشح چیه؟ وقتی خدا خواسته است شما نماز اول ظهر بخوانید تا غروب، پس خواسته است آنچه واجب است در نماز به عنوان شرایط انجام بدید قبلاً. و آنچه به عنوان موانع است، ترک کنید قبلاً.
ترشح، مرشح چیه که شما شیش، هفت ماه از وقت مونو مصرف کنید که آیا مقدمه واجب، واجب است ترشحه یا نه. برید تو فلسفه که مادامی که ذیل مقدمه نیامده چطور می تواند ترشح کند به ما قبلش؟ به ما بعد باید ترشح کند.
در عین حال این خلط هایی ست که ما را خیلی عقب می اندازد، (إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ) [جمعه: آیه ۹] بحث اینجاست. این و فکر کنید آقایون.
آیا نماز جمعه یعنی چه؟ یعنی دو رکعت فقط؟ خود لفظ نماز جمعه که در قرآنه. یعنی دو رکعت؟ یا خطبتین یا هر دو ست؟ ما عرض می کنیم که هر دوست.
از خود این آیات در میاریم که صلاة الجمعه یعنی هم خطبتین، هم رکعتین. اصلاً اصل صلاة معنیش چیه آقایون؟ مگر اصل صلاة از صلاح نبود؟ صلاح به معنی وبود پیرانه. یا پیرانه نان است، یا پیرانه نور.
آیا دو رکعت نماز جمعه بیشتر پیرانه نور است، و بیشتر وحدت ایجاد می کند، بیشتر الفت ایجاد می کند، بیشتر به خدا انسان را نزدیک می کند، یا خطبتینه؟ خطبتینه، شکی ندارد. خودمون قیاس کنیم.
پس ببینید به نماز جمعه مگر نمیگن نماز؟ نماز جمعه. نماز جمعه نه رکوع دارد، نه سجود دارد، نه طهارت دارد، نه هیچی ندارد. این یه مشت دعائه. میگن (صَلاَةُ اَلْمَيِّتِ). جمعه گفتم؟ (صَلاَةُ اَلْمَيِّتِ) به نماز مرده میگن (صَلاَةُ اَلْمَيِّتِ). نمیگن (دُعَا اَلْمَيِّتَ). (صَلاَةُ اَلْمَيِّتِ) واجبه.
چطور به (صَلاَةُ اَلْمَيِّتِ) میگن (صَلاَةُ اَلْمَيِّتِ). یه چهار تا دعا ست که طهارت درش شرط نیست، امامتم در امامش شرط نیست، و نیست، و نیست، و نیست، اما در نماز جمعه دو رکعت جزء نماز نیست، از خود این آیات استفاده می کنیم. اول خدا فرمود که صلاة، بعد فرمود (ذِكِرُ اَللَّهِ) بعد فرمود صلاة. چرا؟
تفضل در تعبیر که نیست، (إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ) [جمعه: آیه ۹] بعد (فَاسْعَوْا إِلَيْهَا) ها نفرمود برای اینکه اگر می گفت (إِلَيْهَا) خیال می کردیم دو رکعته، (فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ) [جمعه: آیه ۹].
(ذِكْرِ اللَّهِ) بیشتر است یا ها؟ خب (ذِكْرِ اللَّهِ) که چند کلمه، چند حرف بیشتر است. (فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ) [جمعه: آیه ۹] بعد. (فَإِذَا قُضِيَتِ، وَاذْكُرُوا اللَّهَ) [جمعه: آیه ۱۰] نفرمود.
(فَإِذَا قُضِی) رو به (فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ). این کار و برای چی کرد؟ برای اینکه ماها بفهمیم که مراد از صلاة جمعه، خطبتین و رکعتین با همه. هر جا که امر به صلاة جمعه شدیم، اولش خطبتینه، بعد رکعتینه.
آیا ما صلاتی داریم قبل از ظهر آقایون؟ نداریم که، قبل از ظهر که ما صلاة نداریم که. بنابراین خطبتین باید اول ظهر خونده بشه. حالا به ادله دیگری که در روایات هست کاری نداریم.
از نظر قرآن (إِذَا نُودِيَ، فَاسْعَوْا) سعی برای چی هست آقایون؟ این سعی که اینجا هست، برای این است که وقتی که اذان گفتن، بعدش بلا فاصله یا با فاصله دقایقی ما به (ذِكِرُ اَللَّهِ) برسیم. پس (ذِكِرُ اَللَّهِی) که خداوند تشریع کرده است که اولش خطبتینه، بعد رکعتینه. کیه؟
بعد از (44:09) شما که نمیاید یه ساعت قبل از ظهر خطبه بخوانید. اینم از ادله ماست که بعد باید بحث کنیم.
(صحبت حضار)
بله؟
خوب مباحث دیگر است که بعداً انشالله باید صحبت کنیم.
(اَللَّهُمَّ شَرَحَ صُدُورِنا بِهِ نُورَ عِلْمٍ وَ ايمَانٍ وَ مَعَارِفِ الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ واغْفِرْنَا لِمَا تُحِبُّونَ وَ تاللَّهِ وَ جُنتَ ما اما لاَ تُحِبُّ وَ لاَ تَرُدَّاهُ اسلام عَلَيْكُمْ)