جلسه سیصد و سی و چهارم درس خارج فقه

بلوغ و تکلیف

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
اللهم صلی علی محمد و آل محمد

بعضی از برادران که تشریف دارند، موجب خیراتی می‌شوند که انسان داخل در اون خیرات بشه، از جمله بحث بلوغ است. در بحث بلوغ ما هیچ کتاب فقهی رو نمی‌بینیم که راجع به بلوغ به وجهٍ عام بحث کرده باشه نه در هیچ رساله‌ای و نه در هیچ کتاب فقهی. ما هم از اول فقه تاکنون راجع به بلوغ بحث موضوعی نکرده ایم. البته تصمیم داشتم ولکن این تصمیم جلو افتاد به حساب بحثی که ما دیروز داشتیم که اگر صغیر مادون تکلیف معروف که فقها می‌فرمایند (علیک السلام) پسر مادون 15 و دختر مادون 9، اگر حج را انجام داد با نیت و با اعمال درست، حج صحیح انجام داد، آیا این حج صحیح، حجه الاسلام است؟ که بعد از اینکه مکلف شد، قبول است یا نه؟ ما از آیات استنتاجاتی داشتیم که بله،

-استاد در خمس هم همینطوره؟

-عرض می‌کنیم.

و بعضی از برادران که باز تشریف دارند، یک استنتاجی از خود آیه{لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْت}خواستن بفرمایند و استنتاج خوبیست.{لِلَّهِ عَلَى النَّاس} فرمود، این{لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْت}خب این بچه‌ای که ممیّز است و به حد تکلیف فقهی به نظر آقایون نرسیده است، آیا از ناس است یا از ناس نیست؟ اینو فعلا نمی‌خوایم بحث کنیم ولی این دو نکته ای که دو برادر عزیز و  بقیه برادران در این راه هستند، فرمودند، موجب شد که ما بحث بلوغ رو پیش بندازیم. در کلّ فقه ما نیازمند بحث بلوغ هستیم و در هیچ کتاب استدلالی و فقهی تا چه رسد کتاب غیر استدلالی و فقهی بحث بلوغ نشده.

سوال اول، آیا این تکالیف الهیّه و کلاً شرایع الهیّه از برای هر امتی از امم عالم باید بدانند حدّ تکلیف چیست یا نباید بدانند؟ این قدم اول است. آیا هواپیمایی که می‌خواد وارد شه باید فرودگاه بداند کجاست یا نداند کجاست؟ باید بداند فرودگاه کجاست تا اونجا وارد شه. فرودگاه شرایع مقدسه الهیّه عبارت است از اون حدّ خاص تکلیف نه اونی که ما تاکنون فهمیدیم و گفتند و شنیدیم. نه، کسانی که می‌فهمند شرع را هم در اصل و هم در بعد مسئولیّت، ممکن است در اصل شرع را بفهمد در بعد مسئولیّت نه. اگر شرع را فهمید هم در اصلش که خدایی هست و واحد است و شرعی باید بفرستد و فرستاده است ولو در ادنی معرفت.

در ادنی معرفت موجب تکلیف البته، اعلا رو عرض نمی‌کنیم، در قسمی از معرفت که موجب تکلیف است، شرع را بشناسد و مسئولیّت در برابر شرع را ادراک کند، خب باید بداند حدّ این تکلیف، این شناسایی و این مسئولیت چیست؟ آیا حدّ این مسئولیت 15 سال در پسر و 9 سال در دختر است چنانکه در بعضی از روایات هست؟ یا حدّ این تکلیف وجه عام ما داریم عرض می‌کنم نه وجه خاص. تکلیف یک وجه عام دارد و یک وجوه خاصه دارد، عرض می‌کنیم، این مطلب، مطلبیست که سابقاً بحث نکردیم اصلاً. این تکلیف در وجه عامش، آیا بر حسب اونچه در بعضی روایات هست، 15 سال پسر است و 9 سال دختر است؟ یا دوم، آنچه در بعضی دیگر از روایات هست محتلم شدن پسر است و حائض شدن دختر است؟ این دو. سوم، آیا انبات شعر است در عانه؟ عورت زن، عورت مؤنث یا مذکر یک مقداری شَعر، انبات شود یا زیر بغل، این است؟ باز چنانکه در روایاتی هست. یا 10 سال است در پسر و 9 سال است در دختر، باز چنانکه در روایاتی هست. این از نظر روایات. ولی اینجا این سوال پیش میاد، اینکه روایات ما در جا به جای ابواب فقهی حدّ تکلیف را بیان کردند با این تناقض، 10 سال است؟ 15 سال است؟ احتلام است؟ چه است، چه است؟ آیا فقط اینه که ما در قرآن شریف که محور شریعت است و اصل شریعت است، ما از برای تکلیف حد نداریم؟

این قرآن شریف که {تِبیانً لِکُلِّ شَیء} هست، این شیء اول و این قدم اول رو بیان نکرده است؟ خب قبل از قدم اول در بعد تکلیف خود  شریعته. شریعت باید بسیار بیّن باشد، برهان باشد، واضح باشد، اگر کسی بتواند شریعت را بفهمد ولو در بعد اقل، بفهمد، بعد بالا رو کاری نداریم. از نظر خود شریعت در جهت بیان و در جهت روشنی از نظر بیان و مبیّن ….. نباشد، این معلوم است، این قدم اول. این قدم اول و قدم آخریست که شریعت پیموده است از برای بیان کردن شرع، ولی قدم دوم.

قدم دوم که قدم اول است از برای فرودگاه شرع، فرودگاه‌های هواپیماهای شرع عبارت است از مکلفین. قدم اول مکلفین، بداند که کی مکلف است، بداند حدّ تکلیف چیست؟ حدّ تکلیف، آیا عقلیست؟ و آیا جسمیست؟ این احتمالات بیخود عرض نمی‌کنم همش دلیل داره، آیا حدّ تکلیف بلوغ عقلیست که از نظر عقلی دریافت کند شرع را و مسئولیّتش را؟ آیا بلوغ جسمیست از نظر نکاحی، از نظر مالی، از نظر استعداد جسمی مانند روزه، از نظر نکاحی مانند نکاح، از نظر مالی{وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ} از چه نظره؟ یا از هر دو نظره، هم بلوغ عقلیست و هم بلوغ جسمیست یا از نظر سوم هم هست که {فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا} که رشد بالاتر است از بلوغ عقلی در مرحله اولا و بلوغ جسمی در مرحله اولا حتی از نظر نکاح و چه و این حرف‌ها. آیا نباید قرآن بیان کرده باشد؟ پس چرا به آیات قرآن مراجعه نشده در این موضوع؟ آیا نیست در قرآن؟ یا هست و مراجعه نشده؟ این قرآن شریف که {بَیانٌ لِلناسْ} است و {تِبیانً لِکُلِّ شَیء} است، آیا نمی‌تواند بیان کند حدّ تکلیف را؟ اگر نمی‌تواند بنابراین قدم اول در بعد تکلیف را قرآن مکرر ذکر نکرده، پس چرا قدم های بعدی را ذکر کرده؟ چرا احکام رو ذکر کرده اصلاً؟

وقتی که زمینه احکام و فرودگاه احکام رو بیان نکرده، حالا اتاق‌های فرودگاه چندتاست؟ چقدر وسعت دارد؟ چجور است؟ کیفیتش، کمیتش، ثَبّتِ الارض ثُمَّ انقُشْ، اول باید فرودگاه، فرودگاه های احکام شرعیّه را از نظر فقه اکبر و همچنین فقه اصغر بیان کند و بعداً احکام رو بیان کنه. پس شرع سه مرحله‌ایست. یعنی مثلثی در هندسه شرع وجود دارد که ضلع اول عبارت است از خود شرع که کمّاً و کیفاً در بالاترین قله روشنگری و روشن بیانی و روشن فهمی و روشن عملی روشن از نظر تبلیغی باشد، این مرحله اولا.

قانون خیلی عالی، برای کسی که بخواد قانون رو عمل کنه این مرحله دوم میاد. مرحله دوم این است که این شرع که بلوغ به تمام معنی الکلمه دارد و در تمام جهات بیّن است و روشن، کجا وارد میشه؟ این دو که بلوغ است.

 مرحله سوم، آیا بالغین باید نسبت به این شرع چه کنند؟ در حدّ اول بلوغ که بلوغ نسبت به کل شرع است قانوناً و ضابطاً و در حدّ موارد خاصّه. کسانی هستند بالغن، هفتاد سالشه اما در روزه گرفتن بالغ نیست، در حج رفتن بالغ نیست، مگه نمیشه؟ که بلوغ نسبی‌ست. این آدم بالغ نیست، مکلف نیست و بالغ نیست یک معنا دارد که روزه نمی‌تونه بگیره، امر به معروف نمی‌تونه بکنه، حج مثلاً نمی‌تونه بره یا چه، یا چه، یا چه، خب جواب این

(صحبت حضار)

-به همین مختصری نیست، حالا کم کم. هست ولی به این مختصری نیست. رشد فکری هست، رشد نکاحی هست، رشد مالی هست، رشد جسمی هست، چه، ولیکن ببینیم چیه حالا.

آیا در قرآن شریف اصلاً حدّ بلوغ بیان شده یا نه؟ اینو ببینیم دیگه و اگر حدّ بلوغ بیان شده است چیه؟ چون ما در روایات چند جور داریم که عرض کردیم، آیا در این روایات که چند جور داریم که عرض کردیم، اولاً این چند جور چی می‌خواد بگه؟ این چند جور همش ناظر به حدّ بلوغ اول است که بلوغ نسبت به کلّ شرعه؟ یا نه بعضیا ناظر به بلوغ اول است و بعضی دیگر ناظر به بلوغ بعدیست. در نکاح بلوغ اینجور، در حفظ مال بلوغ اینجور، در یتیم بلوغ اینجور، در حجاب کردن از پسر بلوغ اینجور، همه فرق داره ها، تمام اینا فرق داره با هم. اصلاً بلوغ ها در این موارد مقطعی و جاهای گوناگون با هم فرق داره. حالا ما به قرآن می‌خوایم مراجعه کنیم. در قرآن 78 آیه راجع به بلوغ داریم، منتها نه بلوغ به این معنا که داریم می‌خونیم نه، ب، لام، غین.

این بلوغ دارای مراحلیه، بعضی از آیات قرآن بلوغ به طور کلّی رو ذکر فرموده است{وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ} سوره انعام آیه 19،{وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ} مثل اینکه تازه به این آیه ما داریم برخورد می‌کنیم، در این بعد البته، این آیه بلوغ رو بیان کرده، بلوغ کلی رو البته، نه بلوغ جزء، چون بلوغ یا بلوغ کلیست که عرض کردیم که کلاً آدم، این این آدم ضابطاً مجنون نیست، بچه یکساله نیست، بچه غیر ممیّز نیست. این کسی ست که می‌تواند بفهمد. پس باید بفهمد، پس مسئولیت دارد، این بلوغ رو قرآن میگه.

حالا،{وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآن} بر پیغمبر بزرگوار این قرآن وحی شد{ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ}{مَنْ بَلَغ} کُمْ رو معنی می‌کنه در بعضی از ابعاد، {لِأُنْذِرَكُمْ} کُمْ مخاطبین اون زمان، مخاطبین اون زمان کی‌ها بودند؟ {مَنْ بَلَغ} میفهمونه. کسی بیاد بگه مخاطبین فقط کسانی هستند که 15 سال پسر و 9 سال دختر، میگیم هنوز معلوم نیست، ما از قرآن به عنوان محور اولی می‌خوایم مطلب رو استفاده کنیم،{وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ} کسانی که مخاطب هستند به تکالیف انذاری و تبشیری قرآن در اون زمین و در اون زمان گذشته، بعد{وَ مَنْ بَلَغ}{وَ مَنْ بَلَغ} چند معنا دارد همش مراده.

یک، مَنْ بَلَغَهُ، هو نداره ها، مَنْ بَلَغَهُ، هرکس به او برسد این قرآن ولی مراحل بعدیست ها، احتمالات دارم عرض می‌کنم، مَنْ بَلَغَهُ، هرکس این قرآن بهش برسه، یعنی مال این زمان فقط نیست، زمان بعد از رسول و بعد و بعد و بعد الی یوم القیامه هرکس این قرآن بهش برسه، گروهی هستن باید برسونن{الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا} واجب است برسونن. کسانی هم که بهشون میرسد واجب است که این رسائی رو توجه کنند، پس دو وجوب در کار است. قبل از دو وجوب، یک وجوب است که {أُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآن}{کَتَبَ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحمَه} واجب بوده است که به رحمت الهی این قرآن بر پیغمبر نازل شه، این مرحله اول.

مرحله دوم بعد از رسول الله عرض می‌شود که مبلغین رسالات رب اند،{الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّه}باید شرع‌مداران یا شرع‌مدار بشوند به حد کفایت یا شرع‌مدار هستند، این‌ها به تمام وسائل ممکنه این دعوت الهیه را برسانند، این معلوم.

سوم، کسانی که می‌توانند این دعوت رسائی الهی را در دو بعد، دعوت رسای در بعد اول که بیانگر است و دعوت رسای الهی در بعد دوم که ….. به اینن، گوش بده اینطوریه و می‌تواند این دعوت را بفهمد، پس می تواند درک مسئولیت این دعوت را بکند در این ابعاد.

حالا، یکی از معانی {مَنْ بَلَغ} مَنْ بَلَغ هُوَ، خودش، مَن بَلَغَهُ که نبود، اگه مَنْ بَلَغهُ بود فقط، گنگ بود مطلب، اگر،{وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَهُ} بود فقط یک بعد رو میگفت، به کسانی که بهشون برسه، خب کین؟ {لِأُنْذِرَكُمْ} کُمْ کیه؟ نمی‌دونیم. مَنْ بَلَغَهُ کیه؟ باز نمیدونیم. ولی یک بعد از ابعاد چندگانه مراد از مَنْ بَلَغ این است که مَنْ بَلَغَ هُوَ، قرآن حجت بالغه است معلوم ولی حجت بالغه هم بلوغ لازم داره، این قرآن حجت بالغه است، یعنی از نظر دعوت و از نظر ارائه کمبود نداره، فرودگاه این قرآن کیه؟ کسی ست که بلوغ دارد، حداقل اینکه بتواند بفهمد وحی خداست، که خدایی هست که واحد است، که تکلیفی دارد، که مسئولیّتی هست، این بتواند بفهمد، پس {مَنْ بَلَغ} اینطور شد، محور{مَنْ بَلَغ} اینه{وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُلْ لَا أَشْهَد} الی آخر.

ببینید، این{مَنْ بَلَغ} به چی؟{مَنْ بَلَغ} در نکاح است؟ در مال است؟ در عرض می‌شود که حجاب است؟ در صوم است؟ در ، نه، مَنْ بَلَغ، به این مبلغی رسیده است، اینگونه رسائی دارد که بتواند انذار القرآن را بفهمد. پیغمبر بزرگوار که با قرآن انذار می‌کند، از بدی‌ها دور می‌کند و به خوبی ها دعوت می‌کند، بتواند دریافت کند این انذار ربّانی را، کسانی که بتوانند انذار ربّانی را با آیات ربّانیّه با رسول ربّانی بتوانند بفهمند، پس بتوانند درک مسئولیت کنند، این‌ها بالغ‌اند. حالا علامه 8 ساله باشه، بالاتر امام زمان 5 ساله باشه، فلان کس 13 ساله باشه، فلان کس 9 ساله باشه، فلان کس 6 ساله باشه،{مَنْ بَلَغ} به جسم کاری نداره در اینجا، مگر انذار مربوط به جسم آقایون؟ انذار کاری به جسم نداره.

اگر کسی رو بخوان بترسانن از بدی و بشارت بدهند به خوبی، بدی و خوبی رو که جسم تمیز نمیده، جسم گنده است، صد کیلوست، دویست کیلوست، سنم 80 ساله، شعور نداره، دیوانه است اصلاً، این کیست؟ بلوغ در اینجا بلوغ عقلیست، اونچه شرط است و محور است از برای اینکه فرودگاه شرع باشد، فرودگاه در تکالیف خمسه، مخصوصاً تکلیف ایجابی و تکلیف تحریمی، عبارت است از بلوغ دریافتی، یعنی خداوند، یعنی این شخص جوریست که اگر بشنود آیات قرآن را، اگه عربی بیاد عربی،…. اگر بشنود آیات قرآن را که بعد اول دعوت الی الله است و واضح ترین دعوت الی الله است و بالغ ترین دعوت الی الله است، این بالغ ترین و واضح ترین و خوش بیان‌ترین را ولو در اولین قدم ، کسی بتواند بفرماید که این ربانی‌ست آیا؟ الله هست، حالا یا اینکه قبلاً با تعقل خود می‌فهمد اللهی هست، الله واحده، پس چون الله است و الله واحده، بنابراین تکالیف رو باید داشته باشه، بنابراین ما که می‌فهمیم باید انجام بدیم، بعد قرآن تبلور میده، مگه اینطور نیست آقایون؟ مگر اینطور نیست که قرآن ذکر است

-حاج آقا قبول داریم که بلوغ عقلیه ولی خداوند صبر میکنه برای آخرین رسلش که بگذارید 40 سالش بشه

-اون نبوته، اون نبوته

(صحبت حضار)

-جای دیگه رفتید، حرف دیروز تکرار نشه، اون نبوته. ما نبوت رو که بحث نمی‌کنیم. بحث تکلیفه.

(صحبت حضار)

-عرض می‌کنم بحث نبوت، بلوغ نبوت یک بلوغه، بلوغ مرجعیت یک بلوغه، بلوغ حجه الاسلامی بلوغه، بلوغ کل حسن حمال بلوغه، بلوغ فلان، هر کدوم یک بلوغه، ما بلوغ تکلیفی داریم عرض می‌کنیم نه بلوغ نبوتی. اینم هست در قرآن شریف که {حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً}بله، مال نبوته، ما در نبوت، تازه اونم اربعین نمی‌خواد، مگه{وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا} یحیی مگه بالغ نبود اونوقت؟ ما که در اون بحث نمی‌خوایم صحبت کنیم، ما در اصل، اصل بلوغ، بلوغ در غیر نبوت داریم بحث می‌کنیم، اونم در ادنی مراحلش داریم بحث می‌کنیم. ببینید، اولین قدم بلوغ و ادنی مراحل بلوغ رو داریم بحث می‌کنیم که فرودگاه احکام باشه اینو داریم بحث می‌کنیم، شما جای دیگه تشریف بردید، بلوغ نبوت دارید میگید، ما که، ما که نبی نیستیم که، نبی نمی‌خوایم باشیم که، بلوغ نبوت بله، نبوت بلوغه، بلوغ نبوت اونه، بلوغ فلان اونه ولی آخر، کوچکترین و پایین‌ترین مراتب بلوغ که تکلیف میاره اونو می‌خوایم بحث کنیم که حتی سفیه هم هست، جنون نداره ولی سفیه، آدمی که سفیهه، سبک مغز است در امور فرض کنید که معاشرت در امور مالی، اما این آدم می‌توند بفهمد که خدایی هست و واحد است و تکالیفی داره، در بعد اول چون ما دو قدم داریم، در بلوغ، در این بلوغ لازم، ما دو قدم داریم. قدم اول قدم عقلی، یعنی عقلاً حالی او کنند یا حالی او بشه خدا هست و بعد حالی او کنند یا حالی او بشه خدا واحد است و بعد خب این خدایی که واحد است، تکالیفی دارد برای تربیت ما و چه ما یا به وسیله دیگران یا خودم این مطلب رو تا همینجا فهمیدم، بعد قرآن

(صحبت حضار)

بعد قرآن تبلور میده،

(صحبت حضار)

-همین، همینو می‌خوایم عرض کنیم. می‌خوایم همینو عرض کنیم از قضا. از قضا بحث ما همینه.

بحث ما این است که بچه 8 ساله هم می‌تونه، می‌توانه مکلف بشه نه اینکه کلاً.

(صحبت حضار)

-صبر کنید، صبر کنید شما

(صحبت حضار)

-صبرکنید، ببینید، سفیه، سفیه مالی نه سفیه عقلی

-در حد اینکه بتوانند بفهمد که هستن

-حالا بتوانند، بتوانند به مقداری که درک کنند هست و درک کنند واحده و درک کنند احکام داره و درک کنند لازم است احکام قبول بشه، این در بعد اول و در بعد دوم که تبلور در محوره وحی. یعنی وقتی آیات قرآن را خواندند، ترجمه کردند، معنا کردند، ربانیت آیات را می‌فهمد با تعقلی که می‌کنه. ما هنوز نمی‌خوایم نرخ تعیین کنیم در اینجا، توجه کنید، می‌خوایم اصل بحثو چیز کنیم.

پس ببینید، این آیه مبارکه سوره انعام{وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ} به این اکتفا کرده، در کل قرآن این آیه منحصر بفرده در این بعد، انذار به وسیله قرآن کیو می‌کنند؟ انذار مرحله اولاست و تبشیر مرحله ثانیه، انذار از محرمات عقیدتی و عملی، تبشیر به واجبات و محللات عقیدتی و عملی، انذار مرحله اولاست، مرحله دوم تبشیره. این نقطه اولای دعوت رسالتی کل رسالات که الان قرآنه، نقطه اولا انذاره، انذار در اونجایی که امکانه، نسبت به مجنون انذار یعنی چی؟ بچه یکساله و دوساله و پنج ساله انذار یعنی چه اصلاً؟ اونی که می‌تواند انذار را بفهمد، می‌تواند، توانایی فکری و عقلی فهم انذار را دارد، منذر را که الله است و متن انذار را که میخواد او رو بترساند و دور کند از بدی‌ها و زشتی‌ها و مرحله ثانی. {وَ مَنْ بَلَغ}مَنْ بَلَغ همه رو می‌گیره دیگه. {مَنْ بَلَغ} نه به 15 سال کار داره، نه به بلوغُ الحُلُم کار داره، نه به بَلَغُ النکاح کار داره، نه به{آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدَاً} کار داره، عرض می‌شود که

-پس اون دسته از روایات که می‌گوید عمل صبی قبل از زمان تکلیف عرض می‌شود که مستطیع در اون زمان نیست،

-ما هنوز به روایت نرسیدیم

-برای پدر مادرشه،

-هنوز به روایت نرسیدیم، هنوز به روایت نرسیدیم، اگرم روایت بر خلاف آنچه از قرآن فهمیده می‌شود بگد ما عذر می‌خوایم.

(صحبت حضار)

-بله، کدوم صبی؟ صبی کیه؟

-حضرت آدم

-کی گفت؟ ……. تکلیف چیه؟ تکلیف چیه؟

-15

-کی گفت؟ قرآن اینو میگه. نشد دیگه، اول بحث قرآنی رو شما ببینید، شما که آشنای با قرآن هستید چطور میگید روایت داره؟ حالا روایت در همون بحث دیروز ما، بین الحلالین عرض کنم.

آیا اگر کسی که کمتر از 15 سال داره، پسر، 13 سال 12 سال، این حج کرد، درست هم حج کرد، آیا حجش قبوله یا نه؟ روایت متناقضه، من نیاوردم این روایت رو برای اینکه امروز وقتش نبود، روایات متناقضه، بعضیا میگن بله بعضیا میگن نه. اونی که میگه نه خنده داره اصلاً. مثلاً در بعضی روایات می‌گوید که اگر صبی این حج کرد، حج درست، ده مرتبه هم حج کرد قبول نیست تا بَلَغَ الحُلُمْ. سوال، میگه آقا اگه صبی دختر بود، دختر مگه شما نمیگید 9 ساله، این تکلیفه، 10 مرتبه حج کرد، این یکسال قبل از تولدش حج کرد، شروع کرد،

-…….فرض داره

-چی فرض داره؟

-پسر باشه

-پس دختر رو خارج کرد؟

-بله

-پسر

-پس اینو چیکارش کنیم….. ؟

-اون هم معنی باید بکنیم بر محور قرآن. بر محور قرآن، صبی کیه؟ غیر بالغ.

(صحبت حضار)

صبی غیر بالغه، بالغ کیه؟ بالغ در وضع عام ببینید، اینی که ما داریم بحث می‌کنیم بر محور قرآنی هم برادران عزیز حق دارند، هم دیگران بیشتر، چرا؟ برای اینکه اولین باریست که ما در این مطلب داریم بحث می‌کنیم. ببینیم چی میشه حالا. ما داریم استدلال به قرآن می‌کنیم، کتابی که همه قبول دارند، ببینیم آیا آیه دلالت داره اصلاً یا نه تا بعد ببینیم روایت چی گفته، نگفته، فتوا چی هست، نیست. ما فعلا داریم، { وَ اُنْذِرَکُمْ} انذار به کجا می‌خوره؟ درست است آقایون بزرگوار بحث نفرمودند ولی ما کوچیک گواره می‌خوایم بحث کنیم یا هر گواری.

این آیه که می‌فرماید {وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ}آیا محور و فرودگاه و محل انذار به طور مطلق کیست؟ {مَنْ بَلَغ}، {مَنْ بَلَغ} چیه؟ بَلَغَهُ می‌خواد بگه فقط؟ اینکه هو نداره. خداوند بلغ فرمود که هم هو رو بگیره هم غیر هو رو.

ببینید، مَنْ بَلَغَهُ القُرآن معلوم، مَنْ بَلَغَ مَبلَغَ تَفَهُّمِ الانذار، بچه 10 ساله من، 9 ساله شما، 8 ساله آقا، 11 ساله فلان، اینا که در خانه مسلمان تربیت شدن، خدا را قبول دارند، توحید را قبول دارند، قرآن رو قبول دارند، می فهمند، آیا این‌ها به این مبلغ بالغ نشدند که به درک احکام خدا کنند؟ وضو قشنگ می‌گیرند، نماز قشنگ می‌خونند، چه، چه، چه، کل رو دارم عرض می‌کنم ها. در باب صوم بلوغ دیگری می‌خوایم، در باب نکاح بلوغ دیگر می‌خوایم، در باب مال بلوغ، همش آیه داره، تمام آیه داره. در باب مثلاً مال، در باب مال، مال دست کی می‌تواند باشد؟ دست بالغ. بالغ کیست؟{وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا} هشتاد سالشه از نظر مالی سفیهه، حج باید بره، نماز باید بخونه، روزه بگیره، همه کارا رو باید بکنه، اما این آدم از نظر مال بالغ نیست، پس این بلوغ موضعی ندارد. در بعد اقتصادی بالغ نیست. بعضی وقتا در بعد اقتصادی بالغ هست، در بعد نکاحی هم بالغ هست، هم از نظر جسمی بالغه هم در بعد اقتصادی بالغه به حدّ تکلیف اما{آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدَاً}نیست، به این مال ندید{وَابْطَلَوا الیَتامی}همش آیه داره{وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ} کافیه؟ نه،{فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ}پس قبل از این آیات رشد، بلوغ نکاحه، 5 تا 4 تام زن گرفته، خیلی هم قشنگ میتونه زن بگیره، اداره کنه، فلان کنه، تکلیفم هست، 15 سال، 16 سال، 20 سال، اما {آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدَاً} نیست، به نصّ آیه ایشون بلوغ از این نظر که مالشو بهش بدیم نداره، اما اگر یتیم نباشه چی؟ اگر یتیم نباشه نه{آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدَاً} میخواد، نه 15 سال می‌خواد، فقط چی؟ فقط اینکه این عاقل است جوری که در حدّ، در این حد{آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدَاً} نمی‌خواد، در حدّی که مال را عمداً ضایع نمی‌کند. آخه ضایع کردن مال چند جوره، یک مرتبه این آدم عاقل نیست اصلاً، دیوانه است، یک مرتبه عقلش خیلی کوچیکه 5 سال، 6 سالشه، یک مرتبه عقل در حدّ سفح داره ولو خیلی بالا، نه، ولیکن اگر عقل معمولی داره، ولی عقل معمولی بالاترش که {آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدَاً}مال یتیمه، یتیمم حساب داره. اما اگر یتیم نیست، یتیم نیست نه بلوغ لازم دارد از نظر اینکه آقایون می‌فرمایند 15 سال و نه {آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدَاً} می خواد، بله جنون نداشته باشه.

پس ببینید، ما دو بعد در بلوغ داریم. یک بعد بلوغ کلی به عنوان ضابطه که این آدم وُضِعَ عَلِیهِ قَلَمُ التَکلیف به وجهٍ عام، استثنائات داره معلوم، شکی نداریم، این دختر 9 ساله وُضِعَ عَلِیهِا قَلَمُ التَکلیف، ولی در باب صوم نه کی گفت؟ کی گفت بچه اینقدری که باید عروسک بازی کنه روزه بگیره؟ مخصوصا در اروپا که بچه اینقدری 9 ساله باید که عروسک بازی کنه، به عروسک بازی هم قبولش ندارن، میگن تو کوچیک تر از این حرفایی. اینجور نیست که بچه 9 ساله در عربستان که یک متره و در عرض می‌شود که فرض کنید که اروپا که نیم متره و فرض کنید که چند سانته این حتماً روزه، نخیر، همینطوری در باب حج، مگر در باب حج {مَنِ اسْتَطاعَ إلَیه سَبیلا} نیست؟ اگر کسی استطاعت نداره، نه به اون معنا که آقایون میگن نه به اون معنا که ما عرض می‌کنیم، این مکلف است از به حج؟ نه. آیا در باب عرض می شود که جهاد، همه مکلفن؟ نه. در باب امر به معروف و نهی از منکر همه مکلفن؟ نه. در باب خمس و زکات همه مکلفن؟ نه. ما در بعد اول داریم صحبت می‌کنیم نه در بعد دوم. اول ثَبَّتِ الارض ثُّمَ انْقُشْ، بعد اول، بعد اول از این آیه ما استفاده می کنیم که{وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ} مَنْ بَلَغ کسی که رسائی داشته باشد. در اینجا رسائی شکمی نیست چون انذار که مال شکم نیستش که، رسائی حُلُم نیست، نکاح نمی‌خوام بکنم، رسائی مال نیست …..می‌خواد پول بهشون بده، رسائی چه، رسائی که فهمش رسائی برای دریافت این مبلغ داشته باشد. من یک نمونه عرض کنم حضور برادران که این باعث تعجب است خیلی که همه جام گیره، در این سفر اخیر که برای معالجه به آلمان رفته بودم خب مراجعات مذهبی زیاد بود، یک نفر از این کسانی که از  کارمندان آلمان توی سفارت بود، ما رو دعوت کرد منزلش با سفیر که اونم آلمان بود، رفتیم اونجا، گفت این پسر من 13 سالشه، خیلی چیز فهمه، خیلی با استعداده، خیلی با ایمانه، نماز رو قبول داره از من شاید بهتر بفهمه چه ولی به دلیل اینکه مکلف نیست، میگه بابا چه لزومی داره همیشه نماز بخونم من؟ بعضی وقتا می‌خونم، بعضی وقتا نمی‌خونم، آقا امکان دارد که این را قانع کنید همیشه بخونه؟ آقایون امکان داره؟ بفرمایین. حوزه های ما امکان دارند که بچه ای که دون تکلیف است از نظر فتاوا و از نظر اجتهادات اینو بگن حتما نماز رو بخون؟ گفتم مثل اینکه بله. قبل از اینکه غذا رو بیارید مطلب درست میشه. گفت بفرمایید، به این بچه گفتم که خب شما به پدرت چقدر علاقه داری؟ گفت خیلی، احترام قائلی؟ گفت بسیار، از بسیاری بیشتر، گفتم خب پس اینی که پدر شماست و به او احترام دارید، اگر ایشون به شما سلام کرد جواب میدید؟ گفت چه فرمایشی آقا، من سلام می‌کنم، گفتم نه حالا اگه اون سلام کرد میشه جواب ندی؟ گفت نه، گفتم خب خدا رو قبول داری؟ گفت بله، یکیست؟ بله، خدا رو بهتر احترام داری یا پدر رو؟ گفت خدا رو معلومه، پدر چیه اصلاً؟ من چیم، معرفتش این مقدار بود، بچه 13ساله، 12 ساله، گفتم خب خدا به تو همیشه سلام میکنه، چرا جواب نمیدی؟ گفت سلام، چی؟ گفتم خلقت کرده، محبت پدر و مادر در دلت انداخته، چه کرده، چه کرده، این‌ها همه سلامه، سلام لفظی مهم تره یا سلام عملی؟ مرتب سلامتی تو را، عنایت به تو دارد، نعمت به تو، چه، چه، چه، چرا جواب نمیدی؟ گفت آقا جوابش چیه؟ گفتم نماز. خب نماز جواب سلامه دیگه، آیا تو که اعتراف داری که اگر پدر به تو سلام کرد باید جوابش رو بدی، حالا اگر سلامم نکرد چون محترم است باید به او احترام کنی، اگر خداوند به تو نعمتم نداده بود، باید احترام کنی یا نه؟ خب بله، این ملازمه اتوماتیکی‌ست بین اینکه من خدا را بشناسم ولو سیزده سالمه، ده سالمه، خدا را بشناسم و بدانم بلکه معرفتم از بعضی بزرگان بیشتر باشه احیاناً، من خدا رو این مقدار بشناسم که پس احترام کنم که احترام او هم نمازه که پس باید نماز بخونم که اگر نماز نخوانم نسبت به خداوند احترام نکردم. گفت آقا میشه تکرار بفرمایین، پدرش، پسر فهمید، من تکرار کردم، گفت بله از امشب به بعد به کلی نماز می‌خونم ولی این سوال پیش میاد، آیا من مکلفم یا نه؟ گفتم بله مکلفی، معنی تکلیف همینه، آیه رو خوندم براش،{قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِه} حالا کاری نداریم بعد چوب میخورند یا نه اگه نماز نخونه، اونو بحث نمی‌کنیم اصلاً، مکلفه، این مکلف است به عنوان بلوغ. این بلوغ عقلی و بلوغ معرفتی دارد که بداند وضع نماز چیست و در محضر خداوند باید ….. که او را می‌شناسد و اعتراف به ربوبیت او دارد جریان چیست؟ حالا برمی‌گردیم به مطلب.

ما عرض می‌کنیم بر محور این آیه

(صحبت حضار)

-بله، اونا استثنائی، بله ممکن است برادران بگوید امیرالمؤمنین 12 ساله بود ایمان آورد، امام زمان 5 ساله بود امام شد اصلاً، حالا اونا بگید استثنائیست که اونم ما قبول نداریم، استثنا چیه؟ در باب تکلیف دیگه استثنا یعنی چه؟ حالا استثنائی. ولکن در غیر معصومین که استثنائی نیست، قرآن می‌گوید{لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ} فقط بلوغ شرطه.

خب{اُنْذِرَكُمْ} این اُنْذِرَكُمْ مراحل داره، مرحله اولا، مرحله ثانی، مرحله چه، اُنْذِرَكُمْ و اُبَشِّرَکُم، اُنْذِرَكُمْ از ترک عبودیت حق، اُبَشِّرَکُم به عبودیت حق، قدم اولا در عبودیت حق چیه؟ صلاه. خب این {أقیموا الصَّلاه} به کی خطابه آقایون؟ فقط اونی که 15 سالشه و احتلام میشه و جنب میشه و فلان؟ کی گفت اونه؟ اگر احادیثی در کار است ما قبل از قرآن که به احادیث نمی‌خوایم مراجعه کنیم که، از قرآن مطلب رو می فهمیم بعد احادیث را معنا می‌کنیم یا قبول می‌کنیم یا رد می‌کنیم یا تقسیم می‌کنیم. قرآن که می‌گوید{أقیموا الصَّلاه} این {أقیموا الصَّلاه}می‌خوانند و معنی می کنند، در جلسه ای که بچه 13 ساله، بچه 12 ساله، مرد 20 ساله و 30 ساله و 50 ساله هست، این قبول دارد که خدا فرموده است {أقیموا الصَّلاه} میگه من نه، مگه تو آدم نیستی؟ مگر أقیموا رو تو نفهمیدی؟ مگر خدا را نفهمیدی؟ مگر {وَ مَنْ بَلَغ} نیستی؟ وقتی که تو {وَ مَنْ بَلَغ} هستی و اون قرآن بالغ به تو که بالغی در فهم اینکه این کلام خداست و حکم خداست رسیدی، پس چرا نباید نماز بخونه؟ و لذا بعضی روایات دارد که واجب است وادار کنید بچه را که نماز بخواند، این معناش اینجاست. چرا واجب است؟ نه مستحب است ها، واجب است وادار کنید، اصلاً از اول داره، اگر بچه زبان باز کرد به سخنرانی باید پدر و مادر به او یاد بدن{لاَ إلَهَ إلاّ الله، محمّد رسول الله} این پدر مادر واجب است، بچه خودش نمیتونه، اما وقتی به حد، به حدی رسید که میتوانه بفهمه، حالا ما در آیات این مطلب رو ما زیاد داریم، مثلاً ببینید من یک نمونه عرض کنم در حضورتون.

ببینید، زن از کی باید حجاب کنه آقایون؟ از بالغ. بالغ کیه؟ می‌گوید 15 ساله یا محتلم بشه یا چه یا چه، اینطور نیست؟ قرآن غیر اینو میگه. قرآن می‌فرماید که {أوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا} به همینجا ختم می‌کنیم ما چون مطلب دنباله داره،{أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ}طفل، کاری به بالغ نداره، طفل، طفل 12 ساله، 13 ساله، 14 ساله، کمتر، بیشتر. منات چیه؟ منات{لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ} عه،{لَمْ يَظْهَرُوا} یعنی چه؟ آیا {لَمْ يَظْهَرُوا} لَمْ یَعلَموا ست؟ طفلی که نمی‌دانند عورات زنان را؟ ببخشید، این لَمْ یَعمَلوا ست، لَم یَظهروا ست، ظَهَر علیه یعنی غَلب علیه. غَلب علیه هم علمیّاً هم عملیّاً و این غلبه دیگه. فلانُ الغَلَبه علی فلانٍ اگر می‌داند فلان را هم بر او غلبه کرد و إلاّ اگر می‌داند فلانی اونجاست ولی زورش بهش نمیرسه، یعنی ظَهَرَ علیه؟ غَلبَ. و اما زورش می‌رسد اما نمی‌دونه کیه، زورش به کجا می‌رسه به هوا؟

پس این ظَهَرَعلیه نه ظَهَر نه ظَهَرَ، ظَهرَ إلَیه نه، ظَهَرَ عَلیهِ، ظَهَرَ علیهِ فارسیش یعنی بر او چیره شد. چیره شدن بر طرف حالا یا مالی باشد یا حالی باشد یا علمی باشد، این هم علماً و هم عملاً، در باب نکاح اینطوره،{أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ} بر عورت های زن ها که اُمُّ العورات اون عورت واقعی ست که خیرُ الاُمور أوسَطُهاست، عرض می‌شود که این {لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ} یعنی هم می‌داند زن چی داره و هم می‌تواند که با اون چیز چه کند، اینه. حالا 13 ساله باشه چی؟ باید حجاب کرد دیگه، 12 ساله باید حجاب کرد چون می تواند، صحبت توان و لذا عرض می‌شود که{غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ} مرده، 20 سالشه، 30 سالشه یا 50 سالشه اما عرضه کاری ندارد با زن‌ها، نمی‌تونه اصلاً، افتاده از این کار اصلاً، این حجاب نداره اصلاً. مردی که سنش بالاست، بالای بالاست، نه میتونه زن بگیره، نه اگر زن گرفته حالا میتونه کاری انجام بده، 70 سالشه، 60 سالشه یا 50 سالشه، اما إربه نداره، إربه، لَیسَ لَهُ حَاجهً إلَی نِساء، حاجت به جهت نسائی ندارد، نمی‌تواند یعنی، کسی که نمی‌تواند با زن کار جنسی انجام بدد، نمی‌تواند چرا حجاب کند؟ آخه حجاب برای اینه به اونجا نرسه، سهم و …. ببینید از این ور حساب می‌کنید، از اونور.

ما یک دفعه در نجف که بودیم با آقای خمینی بحث کردیم، ایشون خب طبق معمول فقها که به آیات توجه ندارند، فرمودند آخه این بالغ نیست و مکلف نیست و حجاب لازم نیست، گفتم اینجا اختلاف بین شما با خداست، خدا فرمود{أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ}فرمود من بعداً فکر می‌کنم، گفتم بعداً هم فکر کنید باید رو آیه فکر کنید.

حالا{أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ}نفرمود که أوِ البَالِغین، بالغین نداره اصلاً، الَّذِينَ بَلَغ، بله بَلَغ، آقا بَلَغ، عقلیّاً، علاّمه حلّی بَلَغَ عَقلیّاً، باید حجاب کرد؟ نخیر، این عقلش بالغه، فلانش که بالغ نیستش که، این عقلش بالغه ولی جهت جنسیش بلوغ ندارد. کسی که عقلش بلوغ دارد دریافت آنچه را عقل بلوغ دارد می‌کند، ولکن جهت جنسی بلوغ ندارد. پس بلوغ یک جهت دارد که کلّیست و ضابطه ایست که تمام موارد رو میگیره، بالا، پایین، عرض می‌شود که حدّ نکاح رسیده؟ نه، محتلم میشه؟ نه، مو درآورده؟ نه، 15 ساله؟ نه، بالاست؟ نه، پایین؟نه، هرچی می‌خواد باشه. این یک حدّ عامه اما حد خاصش موارد مختلف دارد و لذا در اینجا فتوا باید داد قطعاً که اگر طفلی {ظْهَر عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ} (علیک سلام) این هم می‌داند عورات نساء رو و هم می‌تواند کاری انجام بدهد، از این باید که حجاب کرد. یک بچه 4 ساله من دیدم گفتم فلانی تو دختریا، پسره، گفت چرا؟ گفتم ریش که نداری، گفت خب، بسیار خوب، سبیلم نداری، گفت خیل خب، آخر سر وقتی که هی اصرار کردم گفت می‌خوای تنبونم دربیارم نشون بدم که من دختر نیستم. پس این{ظْهَر عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ} علمیّاً ظَهَرَ، می‌خوای تنبونم دربیارم بفهمونم که من دختر نیستم. پس این میفهمه دختر چی داره، پسر چی داره. پس ظَهَرَ علمیّاً. این از نظر علمی می‌داند که زن چی داره اما نمی‌تواند، خب می‌داند. آخه این می داندم چند جوره.

می‌داند و نمی‌تواند یا می‌داند و می‌تواند یا می‌داند، می‌داند اما توانایی حدّ سنیش جوریست که نمی‌تواند چون نتوانستن دوجور است. یک مرتبه سن گذشته، گذشته، جون نداره و پیره یا نه نمی‌تواند چون سنش 4 ساله، 4 ساله چیکار میتونه بکنه؟ بنابراین ما در این دو جهت بلوغ باید فکر کنیم. جهت اول بلوغ که{وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ} و بعدش و این چند دقیقه که وقت داریم من حضور برادران من باید عرض کنم از باب {وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ} بعد از 50 سال تفکر در قرآن باز نیازمندیم به قرآن، اینجور نیست که فلان آیه رو فلانی تفسیر کرده این کافیه، نخیر، هی برگرد، هی مراجعه کن، مراجعه کن، کما اینکه در عبادت رب چنینه. مگر در عبادت حق سبحانه و تعالی در ….. ثلاث ما نیازمند عبادت به رب نیستیم؟{وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِين} قرآنم إقْرَأ….. إقرَأ…… اونجام باز بفهم، اونجام همینطور بفهم.

 چطور است ما در دار دنیا با قرآن معامله کتاب موش و گربه هم نمی‌کنیم؟ این قرآن را باید هر روز صبح بعد از نماز بخوانیم و قرائت کنیم و تفهم کنیم و تدبر کنیم و دقت کنیم، حساب نکنیم که من این آیات رو، خب این سوره تمام شد، سوره توحید تمام شد خوندیم، نخیر، تمام نشد، مگر علم حق تمام میشه؟ مگر معارف الهیّه تمام میشه؟ ما هرقدر در فقه، من سه مرتبه از اول تا آخر فقه رو حداقل کار کردم ولی باز نیازمندیم. صد سال دیگرم عمر کنیم، نیازمندیم ولکن وضع ما با وضع کسانی که با قرآن کار ندارند خیلی فرق دارد، ما با کتاب معصوم برخورد داریم و تا اونجا که قدرت داریم فکر می‌کنیم. اگر ما خطا کنیم یک درصد، یک در پنجاست. اما کسانی که با قرآن کار ندارند، پنجاه در پنجاست، صددرصده، نود درصده، هفتاد درصده، شصت درصده. یعنی وقتی ما فقه را مراجعه کنیم میبینیم این فقه که محور قرآنی ندارد، از بِسم الله، از بای بسم الله ش تا آخر تمّت درش بحث ما داریم. این برای تضییع دیگران و آباد کردن خودمون نیست، این یک موعظه ایست من برای خودم عرض می‌کنم و برای برادران. عَلَیکُم به کتابِ الله، کمااینکه امیرالمؤمنین (ص) الله الله فی القُرآن، لاَ یَسبِقَنَّکُم بِهِ، بِالعَمَلِ بِهِ غَیرَکُم، اینطوری شده. بِالعَمَلِ بِهِ.

مثلاً فرض کنید بعضیا خیال می‌کنند که دندون را مسواک کردن، نظیف بودن، سروقت وعده دادن، مقرر بودن، این….. فیزیک و اروپاییه، خب همه خاک‌ها بر سر کسانی که اینجوری حرف میزنن. بابا قرآن کتاب نظم است، کتاب نظافت است، کتاب ترتیب است، اینکه، پیغمبر بزرگوار مَا زِلتُ أسواکْ  حَتَّى خِفْتُ أَنْ أُحْفِيَ، اونقدر مسواک میزدن که دندونام می‌ترسیدم لق بشه مثلاً، اینقدر مواظب طهارت بود یا اینکه کَانَ یُنفِقُ فی الطیب أکثَر مَا یُنفِقُ طَعام. انفاقش در طیب اکثر از انفاق طعام بود، علتم داشت، چون طعام خب خیلی پول میبره ولی یک شیشه عطر به این بزن، به اون بزن، به اون بزن،….. پاک کردن، تمیز کردن، منظم بودن،{رَفَعَ السَّمَاوَاتِ} عرض می‌شود که {بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا} معلوم، ولکن عرض می‌شود که آیه دارد که بِحساب، نه آیه حساب که ما آسمان را بلند کردیم روی حساب، آیش یادم رفت و این یادم رفتم حساب داره که حساب تربیتیست که خدا می فرماید که آقا شیخ تو خیال نکن همیشه می‌فهمیا

(صحبت حضار)

{وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ}حتی بعضی وقتا انسان اسم خودش یاد میره، آیه یادش نمیره ولی باید یادمون بره خدا ما رو عام فهم کنه. البته اینم تربیته، ما باز بدانیم که همیشه محتاجیم. همونطور که همیشه نیازمند به عبودیّت ربّیم، نیازمند کتاب رب رو دائماً حفظ کنیم، مطالعه کنیم، لفظش را، معناش رو، رموزش را، اشاراتش را، لطائفش را، دقائق و رقائش را، با کتاب الله کل عمر را ما زندگی کنیم که وقتی مردیم، ما یک آدمی باشیم که این منشور ولایت رب رو مطالعه کرده ایم، این چه مریض بدبخت احمقیست که نسخه رو دکتر بهش داده اصلاً نسخه رو نبرده، هی نگاه میکنه، هی نگاه میکنه، نسخه برای نگاه کردن نیست، نسخه برای فهمیدن و عمل کردنه، تو نمیفهمی دیگری که میفهمه، بفهمه به تو بفهمونه و دوا بده و این منشور ولایت رب که قرآن شریف است، متاسفانه از تمام کتاب های زمینی و آسمانی، ما در وضع  خودمون، محیط خودمون پست تر قرار دادیم.

اللهم الشرح صدورنا بالنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا بما تحبوا و ترضا و جنبنا ان ما لا تحبوا و لا ترضا. والسلام علیکم و رحمه الله.
اللهم صل علی محمد و آل محمد

(صحبت حضار)

-حجاب واجب نیست در باب چی؟

(صحبت حضار)

-آخه چشم مقدمه است، مثلاً فرض کنید چشم حظ میبره از زیبایی….، آرزو میکنه مطلبی بشه ولی هیچ اصلاً

(صحبت حضار)

-آخه إربه در چشم که نیست که إربه در کجاست

(صحبت حضار)

-زنای چشم برای کسی است که چشم مقدمه زنای خارجی میشه.

(صحبت حضار)

-ببینید، شما اگه به گل نگاه کنید، از گل لذت ببرید اشکال داره؟ مگر اینکه به گل نگاه کنید، لذت ببرید معاذ الله برید گل رو بدزدید، این دزدینش حرامه، اما نگاه کردن و لذت بردن که حرام نیست، همچنین النظرُ سهمُ من سهام ابلیس، این النظرُ سهمُ من سهام ابلیس در اینجا که سهم نیست، یعنی هرچی نگاه کنه، هرچی نگاه کنه، دست بماله، چه کنه ولی هیچ وقت این سهم نیست، سهم یعنی اون مقصد انجام بشه، خب نمیشه اصلاً، نمیشه.

(صحبت حضار)

-از قضا در اینجا فتوا میدن آقایون، حالا عرض می کنم. بله ببینید ما در آیات حجاب وقتی وارد شدیم باز بحث مطلب دیگری خواهد بود. یعنی غیر اونچه می فهمیم. در باب حجاب.