پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه سیصد و هشتاد و نهم درس خارج فقه

عقود

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین

یک بحثی راجع به عقود ما داریم در جهات گوناگون که کل ابواب عقود و میقاعات را شامل است شاید تعجب کنید چرا ایقاعات را هم این عقد و ایقاد (00:47) عقد یا دو طرفیست یا یکطرفیست هر دوش عقده پس وقفم به یک معنا عقد است طلاق هم عقد است این بحث خواهیم کرد که عقد از نظر لغت اولاً بررسی می کنیم بعد از نظر آیاتی هفت گانه که در قرآن شریف راجب عقد هست عقد از نظر لغوی در صفحه سیزده ملاحظه بفرمایید و بما عبد (01:29) این معنای لغوی کل جمعاً وسیعاً عریق جمع کردن بین دو فعل یا دو چیز یا دو کلام یا دو مطلب یا دو از هر چیز جمع کردن از حالت انفصال عقد منتهی یا عقد صحیح است یا عقد باطل جمع کردن بین زن و شوهر شرعی عقد است فاصل از بین بردن است اتصال دادن صحیح اما جمع کردن بین زانی و زانیه ا نظر عملی ارتباط است یعنی این فاصله ا بین رفتن است التزام در این نیستش که هر عقدی صحیح باشد اون عقد معروف عرض نمی کنم ها هر پیوستنی ما یه گسسته هایی داریم و یک پیوسته هایی گاه اوقات گسستن پیوسته یا پیوستن گسسته واجب است گاه حرام است گاه راجح است گاه مرجوح است گاه بین الامرین پس یک معنای شنودی و کلی دارد عقد که حالا میخایم صحبت کنیم که آیا اگر لفظ عقد در آیات و روایاتی در ابواب گوناگون عقود و ایقاعات آمد ازش لفظ می فهمیم ازش طرفین میفهمیم چی میفهمی این مراحلی از بحث داره که حالا فعلاً آیات توجه کنید آیه مادر در این زمینه آیه اول سوره مائده ست که يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ ۚ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ از مهمترین آیات قرآن است  الالله که جمع بین کل ارتباطات ربانی در اصول معرفتی و در فروع احکامی کرده است تفسیرش عرض نمی کنیم اون مقداری که لازم است عرض می کنیم عرض می شود آیات دیگرسوره مائده آیه 89 لَا يُؤَاخِذُكُمُ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمَانَ لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَٰكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا کَسَبَت قلوبُکُم جایی (04:11) گره زنی هایست که حرامه یعنی بگم یک قسم است که این قسم شما رو گره می دهد در انجام کاری یا در ترک کاری و درست است یک قسمی ست که نخیر قسم می خورد به خدا که نماز نخونه قسم می خورد به خدا که یک حرامی حلال بشه این (04:40) اون قسمهایی که غلط است و در شرع انور قابل قبول نیست تعقیدی که بوسیله اون قَسَم میشود غلطه هم خود قسم غلط است هم پیوندی که با قسم حاصل میشه این پیوندی که حرام است بوسیله قسم پیوندی که حلال است چون مثل قسم میخواید پیوند حرامش کنید این انتصالهایی که واجب است بوسیله قسم میخواید اتصال حرام کنید یا انفصال حرام را بوسیله قسم میخواید عرض می شود انفصال حلال کنید پس این عقتم پیوند دادنه بوسیله قسم چیزی را به چیزی پیوند دهید که حرام است این یوآخذکم آیه دیگر سوره نسا آیه 33 البته کفاره داره و خود چیزم باطله خود قسم باطله بعضی وقتا کفاره داره نداره و کفارتم چزا در بعضیا داره که این تفسیرش در باب ایما آیه دیگر سوره نسا آیه 33 وَالَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ البته این قبل از آیات ارث بوده در آیات ارث و اولارحام (06:06) اما کسی که برادر خوانده شما سابقاً برادر خواندگی بود یا اینکه کسی که با شما مهاجر است یا کسی که عرض می شود که با هم قرار داد کردید که اگه تو مردی از اون ارث می بره اون مرد از تو ارث می بره اینا بود قبلاً اینا برطرف شد آیه آیه منسوخه است ولکن مطلبش اینه وَالَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ اگر ایمان شما ایمان جمع یمین باشد به معنی قسم یا یمین به معنی دست اگر دست به دست کسی دادید که مادام العمر اگر شما مردید من چنین اگر من مردم شما چنان این بوده قبلاً میگد وَالَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ  این قبل آیات میراث بعد از بین رفت نسخ خب این عقدت ایمانکم چه ایمانکم جمع یمین قسم است که لفظ مثلاً یا ایمانکم جمع یمین دسته یعنی دست به دست هم دادین این دو دست که از هم فاصله داشت در بعد این جریان ارتباطی و عقد تامین که تامین یه بعدشه در بعد این قراردادی که نسبت به هم انجام بدید دست به دست هم دادین که سقت یمین در حقیقت اینی که پیوست داده است دستهای شما این پیوند را از بین نبرید و اتوهم نصیهم سوم سوره بقره آیه 235 وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّىٰ يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ کتاب در اینجا کتاب عرض می شود که عِده است عده ای که زن باید بگیره اگر کسی این زن رو خواست با ش ازدواج کنه غیر شوهر قبلیش اون هیچ که عدن غیر شوهر قبلیش اگر مرد دیگری خواست با این زن ازدواج کند حق ندارد تصمیم بگیرد عقدت النکاح تصمیم البته میبینه ولاتعقدو نه ولا تعظمو تصمیم نگیرید که این زن را در حالی که در حال عده است ازدواج کنی چه تصمیمتون بر ازدواج حالا باشد که حرام فوق الحرامه چه تصمیمی بر ازدواج که بعداً  از حالا تصمیم بگیرید باهاش صحبت کنید که بعد که از عد خارج شدن بگیرن نه این زن مادامیکه در عده است عده یکی از مصالحش همینه که این مرد اگر بخواهد اصلاح کند و زندگی را بهبود دهد برگرده و با (08:51) شوهرهاشون که احقن که برگردن ان اراض الاصلاحا پس دیگری نه حق نکاح دارد نه حق تصمیم نکاح دارد نه نسبت به حالا نسبت به بعد تفسیر جای خودشه مقصود لفظ (09:09) چه عده طلاق باشد چه عده وفات باشد منتهی در عده طلاق این حکمت است در وفات چیز دیگر آیه 235 سوره بقره وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ تصمیم نگیرید گره نکاح را این گره نکاح چیه گره نکاح اصلاً نخ میخواد اگه انسان یه نخی را به نخی گره میزنه این عقده اولا بله نخ میخواد من این پارچه را یا اون نخ را به این نخ گره زدم میخواد که اگه نگید شما گره بزنید گره نزدید (09:47) ارتباط زناشویی بین زن و مرد این عبارت است از عقده النکاح این ارتباع به لفظ حاصل شه به عمل حاصل شه به نوشتن حاصل شه به چه به هر چی که حاصل شه آیه دیگر باز سوره بقره آیه 237 إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ این در زمینه ای ست که قبل از دخول زنی رو انسان طلاق بده إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ که در اونجا نصف رو عرض می شود که حق داره زن بگیره الا در دو بعد إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ یا اون کسی که بدستش عقده النکاح یعفون یعنی زن نصفشم نگیره أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ که بر حسب تحقیق مراد زوجه بله اون نصفی که مرد نباید بده اون نصفم بده به زن میگد که الا یعفون ببینید الا یعفون اصل چیه ما یه اصل ضابطی داریم نمی خوایم تفسیر بدیم یک اصل ضابطی و قاعدی داریم که وقتی که این طلاق قبل دخول بود نصف مقرر است زن بگیرد مرد بده الا الا نصف میره کنار منتهی نصف بره کنار مال زن الا ان یعفون اگه اون نصفم بخشید یعنی هیچی نگیره یکی این سلبی ست أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ اون کسی که عقده النکاح زوجه زوج که نصف باید بده یعفو چی رو یعنی نصفیم که نباید بده اونم بده چرا عقده النکاح برای اینکه نکاح دو بعد دارد یک بعد ایجابی دارد یک بعد سلبی بعد ایجابی نکاح که ان کهتو و قبلتو اینها باشه این بدست زن و مرد هر دوست ولی مجموع بعد ایجابی سلبی بدست شوهره چه شوهر هم در نکاح شرکت دارد که عقده النکاح و در طلاق منحصر شوهر در طلاق در زمینه (11:55) منحصر است و در نکاح عرض می شود که مشترکه پس عقده النکاح به قول مطلق که شامل سلبی ایجابیه مال کیه مال شوهر چرا با(12:05) تو درست است شرکت داری در نکاح خب اون نصف تو هم نصف اما چون طلاق هم بدست توس در جهات دیگر که در تفسیر مفصل ذکر کردیم شما هیچی اصلاً کل آنچه را بدی بده نه تنها کلو بلکه در آیات دارد (12:25) خب ما به این آیه استدلال میکنیم که دختر برای ازدواج هیچ احتیاجی به اذن پدر اصلاً ندارد اینجا جای خودش باید بحث کنیم حالا عقده النکاح گره نکاح گره ایجابی گره سلبی گره ایجابی در محور که این دو بهم پیوند گره سلبی باز کردن گره (12:53) پنجم عرض می شود که آیه پنجم وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي  سوره طه آیه 27 عقده این عقْدَةًاز عقده گیری در زبانشه یعنی زبان مرتب عقد میکنه یا از عقد کردن گیره نه گیر داره چون زبان جناب (13:15) در دو بعد گیر داشت یکی سوخته بود که اونو حالا میگم دوم اینکه نخیر الحمد لبرکه فیها ولیدن و الا آخر وقتی که موسی در دربار فرعون بزرگ شد و حاجت و فلان این خیلی مشکل است در مقابل فرعون بایستد و تمام جهات (13:32) اون یه حرفیست گفتن دروغ برای اینکه (13:38)  پیغمبر نیستش که باید (13:40) نشد وحلول عقده وقتی داره میگه رسوله در حالی که رسوله عقده لسانی (13:52) چرا افصیحه افصح منی یعنی منم فصیحم اونم فصیحه چرا برای اینکه کاری که با من شده با هارون نشده من در خانه فرعون بودم و زمانم گیر میکنه محققاً یه آدمی که بیس سال سی سال به آدم نون داده بعد بیاد در مقابل بهمون آزادی میتونه تفکیک کنه کسی که غریب است خب شکی (14:14) عرض کردم یه اشاره است بحث دیگریست باید در جای خودش حرف زد آیه دیگر آیه سوره 113 آیه 4 وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی الْعُقَدِ نفاثات تاش را موقع هست قل اعوذوالبرب فلق تا همین شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی الْعُقَدِ کسانی که فوت میکنن در گره ها گره های خیر رو خیلی فوت میکنن باز بشه تبدیل به شر بشه گره های شر رو فوت میکنن بسته تر بشه اشر بشه خیر باز میکنن که کسانی که میگن این زنهایی هستن که سحر میکردن و(14:55)اینها دروغهایی هست که بستن به قرآن خب حالا اینجا ام آیات همونطوری که سوره مبارکه مائده ام السور است این آخرین سخن وحی است که بر آخرین وحی رسالتی حق سبحان تعالی برای کل مکلفین دین بیان کرده بنابراین رو آیات سوره مائده حساب دیگری باید کرد چون این آیات ناسختاً بعضیاش غیر منسوخ یک مبینه غیر مبینه چون این آخرین مرحله است و در آخرین مرحله ما یه پیشگویی داریم یه بعد گویی داریم یه وسط داریم پیشگویی استاد مطالب میخواد بگه در فاصله فرض کنید ساعتی یا بیشتر یا کمتر کل مطالبی که در یه ماه میخوایم بگیم میگه این (15:43) بعد تفسیر میکنه بعد از تفسیر کن اجمال را و این تفسیر را با یک بیان روشنتری که شامل باشد بر کل اجمال و تفسیر آخری مهمتر است بله آخری در درجه اعلاء اهمیت است اضافه بر اینکه اضافاتی هم دارد مطالبی داره حالا در قرآن شریف عقد ، بیع ، تجارت و سایر معاملات چه عقود چه ایقاعات به تعبیر فقهای ما ذکر شده اما آیه ای که به این شمولی که جهان شولی در کل ابعاد قرار دادها کل ابعاد قراردادهای درونی و برونی و لفظی و کتبی و عملی و ایجابی و سلبی و خدا بابنده بنده با خدا بنده با بنده هیچ آیه ممکنه نداریم اصلاً یا ایها الذین آمنو عفو بالعقود چند مرحله دارد العقود این هم استقرار اطلاقی دارد هم استقرار عمومی چرا یکی عقود جمع الفبا استقرار پس عقود استقرار جمعی دارد یک خود عقد اطلاق دارد عقد اطلاق دارد شامل کل عقد استقرار کل موارد داره پس موارد اوم افرا موارد اطلاق خصوصیات دو استقرار در اینجا موضوعه توجه بفرمایید آقایون یه مرتبه ست ما یه مطلق داریم الفبا استمرار اطلاقی میاره عموم داریم الفبا استقرار عمومی داریم یه مرتبه نخیر عموم و اطلاق هر دوس عموم در سیره عموم العقود اطلاق در کل (17:24) همونطور که العقود من دون استثنا کل پیمانها را شامل است این حالت عموم در اطلاق اون عقد بیع ، عقد اجاره ، عقد نکاح ، عقد هبه عقد چه تمام موارد رو نه از نظر افراد از نظر خوصیات یعنی بطور ضابطه ای هیچ شرطی غیر از عقد بودن در کار نیست بله مگر اینکه در آیاتی و روایات ثابته ای شروطی را بیان بفرماین عقودی را از کل خارج کنن شروطی را از اطلاق عرض می شود بیرون بیارن اون مطلب دیگریس پس این آیه بعنوان ضابطه کلیه که تمام زمانها تمام مکانها تمام ارتباطات رو شامل و ارتباطات چند بعد یکی اینکه خداوند چیز را به ما می پیوندد لازم است ما قبول کنیم قبول بکنیم یا نکنیم خداوند پیوند داده است به ما فطرت رو میتونیم بی فطرت بشیم خداوند پیوند زده است به ما شریعت رو شریعت در اصول معارف و در احکام این اصول معارف که بر ما فرض کرده است و ربط داده است ما را به تصدیق این اصول معارف و ربط داده است ما را به تصدیق احکام این عقده دو طرفی هست اما دو طرف نباید قبول کنن که خداوند عرض میکند واجب میکند ربط می دهد به وجوب توحید و اعتقاد به نوبت و اعتقاد معاد رو در اصول و ربط می دهد این حلال است اون حرام است این طیبات است اون چه ربط داره به ما این قبول نکنیم نه اون ایجابی میکنه ما قبلتو ذاتی در بعد عبودیت و در بعد المومنون داریم از خدا به این طرف اینجوره ابواب طرف خدا چی اگر ما با خدا قرارداد می کردیم یا قرارداد با عهد یا قرارداد با قسم یا قرارداد با (19:25)  خدا بخواد می پذیره بخواد نمی پذیره در دو بعد ، بعد شرعیش اگر ما نذری میکنیم که غلطه انسان نذر کند روز ماه رمضان که سالم است و در وطنشه بزرگ بگیره نذر کند بره سفر این قابل قبول نیست نذر حرامه یا نذری حرامی بکنه نذر کند که روز عرفه که آقا امسال باید باشد در عرفه چون مستطیعه نذر کند روز عرفه در فرض کنیم که کربلا باشه مثلاً (19:59) ثواب در جای خودش این عقودی که ما با خداوند ارتباط میدهیم یک بعد بعد شرعیست یک بعد بعد تکمیلی ست در بعد شرعی اگر بگد لله علیه چنین چیست اگر چنانچه فلان کار کند حتماً باید خدا قبول کند شرعاً که نه خداست من که کاره ای نیستم (20:22) فلان جا و فلان جا و فلان جا فلان جا عهد است ،قسم است نذر است درست پس این باز یکطرف دوم اگر ما عرض می شود نذر یا عهد یا قسم را شرعی انجام دادیم لله علیه اگر خدا چنین کند خدا لازم نیست چنین کند (20:45) ولی عوف من باید وفا کنم خدام حتماً همینطور بر عقد وی (20:54) در اینجا که طرف قسم یا عهد یا نذر خداست خدام اجازه داده الزام میکنه به لا علیه یا در قسم یا چه حتماً باید خدا انجام بده نخیر خواست انجام بده خواست انجام نده این بعد دو بعد سوم عقودی که ما فی ما بین داریم من با شما قراردادی دارم قراداد معاملاتی دارم در این قراداد معاملاتی که بیع یا اجاره است یا صدقه است یا عرض می شود مزارع است یا مسابقات است یا چه و چه و چه این قرار یکطرفه نمیتونه بشه این در معاملات اینجوری که عرض کردم این طرفین یه طرفه نمیتونه باشه برای اینکه ان تراز منکم این تجارت که هست و شامل تمام معاملات مالی هست باید رضایت طرفین باشه یکطرف راضی و دیگری راضی نباشد این از عقود خارج میشه اولاً و ثانیاً اولاً العقود عقودی که مرزی خداست این واجب بوفاعه نه عقودی که مرزی خدا نیس ثانیاً اگرم عقود بالعقود شامل می شد این جارهم تجارت ان تراز عرض میشه تخصیص میده و خارج میکند اون عقدی که اون قراردادی شومابینی که روی رضایت طرفین عرض می شود که نباشد این یک ، دوم اگر کسی طلاق می دهد و آیا عقد و طلاقم مشمول عقود هست یا نه بله چرا نباشد عقد مگه پیوند دادن نیست یا پیوند دادن یا گسستن پیوند هر دو قرارداد پیوند دادن یا گسستن پیوند هر دو قراره قرار شرعیست و این قرار شرعی عمل میشه اگه چیزی وقف کرد بگوید من یا لفظاً یا غیر لفظاً من این خانه را وقف کردم از برای حوزه علمیه قرآن خب این عقد هست یا نیس آقایون میگن میقاع چون طرفین نیست میگه مگه در عقد لزومی دارد طرفین باشد نخیر در عقد پیوند دادن است پیوند دادن یا من پیوند دهنده طرف هم دارد که پیوند قبول میکنه یا نه طرف نمیخواد بش بگه طرف خداست خدا وقفو قبول میکنه اگر وقف به طریق شرعی باشد بله اگه موقوف علیهمی در کار باشد قبول میکند اگر موقوف لهم باشد قبول می کند اما اگه این مطالب نیست وقف کردم این خانه را اونجا اون مسجد را اون مکان را از برای مثلاً یه مصلحت اسلامی کل مسلمین اینجا خداوند که قبول دارد منم که مجاز هستم این وقف کنم پس این چرا عقد نباشد چرا عوف العقود شامل میقاعات نباشد چون عقد پیوند است پیوند دو درش نخوابیده اگرم دو درش خوابیده دو طرف نیست فلذا خداوند عقد ولایت توحیدیه عقد ولایت نبوت عقد عرض می شود که معاد و عقد در احکام بر ما الزام کرده تمام اینها رو دو طرفیه ولی یه طرف واجب است قبول کنه یه طرف باید واجب قبول کنه و در عقودی که ما با خدا داریم دو طرفی ولی طرف دوم واجب نی قبول کنه ما پیمان می بندیم با خداوند اگر اینطور شه چنین ولی خدا واجب نی قبول کنه این دو سوم ما پیمان داریم ولی طرفی ندارد که بمان قبول کنه طرف خداوند اجازه داده است که وقف کنید طلاق بدید چه کنید چه کنید اینا پیمان یعنی اول گسستنی اول این خانه من ارتباط وقفی نداشت اول متصل از اینا نبود بعد منفصل از من شد خب متصل به یه جهت عامه ای شد خب این عقد است دیگه ارتباط دادن ارتباط دادن هم در بعد سلبی ست و هم در بعد ایجابی ست سلب از خودم و اتصال دادن به منفعت عامه و اینکه بنا براین عقد شامل عرض می شود که میقاعات هم میشه (24:55) این ما عرض نمی کنیم عقد فی مابین عرض می کنیم حالا در عقد فی ما بین که طرفین حالا در طرفین در عقد فی مابین طرفینی خب شروع کرد کرد اما در این عقد لفظ شرط است مگر پیوند دادن گسسته ای به گسسته دیگر این اهمش کدامه آقایون آیا پیوند دادن دو موجود که از هم جدا هستن اهمش پیوند خارجیه یا لفظیه یه لفظش خارج نمیشه اگه خارج بشه و لفظ نشه پیوند پس بنابراین این اصلاً فرض کنیم که و عن استغفر لکم معنیش چیه (25:42) با قلب من است با عمل من با نیت من است خب به زبانم اون واقع اظهار میکنم زبان آلت است زبان وسیله است آیا آلت پیوند دادن بین دو گسسته بهترین آلت و قویترین آلت آلته تجزیه خارجی ست که این مرد اگه پاشو گذاشت روی پای اون زن قبلاً مهر معین شده و نوع عقدم معین شده که دوامه شروطم معین شده ولیکن برای اینکه این گره بخورد و نکاح شریف شه اگر در یه دهی که (26:23) مامور بود که اگر این مرد پاشو گذاشت روی پای این زن یعنی زنه منه اگر زن پاشو کشید قبول نکرد که هیچ اگر زن پاشو همینطور نگهداشت و مرد پاشو گذاشت رو پای زن یعنی بله این عقد نیست این گره اولی گره اول عملی که عقد اولی عملی و نکاح عملی اینه لفظ بیانگر اگه ما بیانگر غیر لفظی داشتیم مانند عمل مانند نوشتن مانند نوشتن مانند عمل بیانگر غیر لفظی داشته باشیم چه اشکال داره این اولاً ثانیاً شما میگید حتماً باید صیغه اینجوری کهتو زوجتو نخیر الفاظی غیر صیغه شما حاضرین که زن من باشی بله پس شما زن من به این مبلغ در مدت فلان این صیغه که نیست آقایون میگم مقاتات است ولی مقاتاتم نیست این عقد به صیغه ست اما صیغه دو جوره یه صیغه معمول که شما دارید یه صیغه غیر معمولی بنابراین عقد به صیغه به این صیغه خاصه که آقایون فقها بهش چسبیدن میگن غیر این درست نیست خود این حرف درست نیست ما بحثی که در عوف بالعقود داریم ایفا کنیم در این مطلب برامون روشنتر بشه ببینید (27:34) قرارداد دو جوره یه قراردادیست که ما وقتی می خوایم ازدواج کنیم این و اونو و اونو و اون نیس این خود ازدواج نیست یه مرتبه نه بر مبنای قرارداد جریان انجام میشه یا نوشتن یا فلان خود عقد یعنی پیوند دادن این پیوند انشاء یا انشاء خارجی یا انشاء ذهنی یا انشاء لفظی ست یا انشاء کتبی ست یکی از انشاء حالا مقداری در عقود ما اینجا بحث کنیم ملاحظه بفرمایید در بله صفحه یازده انهم لا (28:17) اصل دولت اسلام بر مبنای پیوندهاست تا قدرت تشکیل نشه پیوند نباشه این دولت نیست (28:33) سه تنظیم داره دو بعدش با الله است بعد دیگر بین انفسنا منهو علینا پیوندی که از طرف خداست علیهما تکلیف تکالیف در اصول عقائد در فروع احکام همش عقد و منا علیه در نذر یا در عهد یا در قسم منها عِلیه ،عَلیه نیست که منها علیه که باز علینا سوم (29:14) خدا اجازه داده که ما با هم پیوند داشته باشیم بعد سوم (29:26) قراردادی که با ما کرده خود ایمان خود عمل هر چه هست این ایفاء منتهی ایفا مراحل داره (30:05) در قلب چنین مطلبی هست انشا حاصل نشده عم عملیتاً (30:40) یعنی پیوندهایی که خارج از ایمان است نه اون پیوندهایی که مقتضای ایمان است بله مقتضای ایمان است در بعد جهاد حداقل رجحان استهبابی و وجوب حد بالاتر و در بعد سلبی هم نفی محرمات و نفی مرجوحات پس خود این (31:15) ناس خب خیلی پیوندهای ناجور دارند اما یا ایها الذین آمنو(31:24) و بر مبنای ایمان بالله این اقبلو یه مطلب داریم اینجا هستش که آقایون فقها در کتابهاشون می فرمایند عفو بالعقود یعنی به عقود کم ا کجا در آوردید آقا عفو بالعقود اگه گفته شود که شما اموال ام اموال را حفظ کنید یعنی اموال خودتونو اموال مردمو حفظ نکنن (31:52) یا اگه ماشین دارن می برن حفظ نکنن (31:57) عقودکم آقایون کما ا کجا بیارن عفو بالعقود اگر من با شما قراردادی دارم باید ایفا کنم اگر شما با ایشون قراردادی دارید یا شما یا ایشون هیچکدوم نمیوانین قرارداد ایفا کنین کمک کن یک ، دو اگر شما به ایشون جنسی رو فروختید و فروش صحیح بود من هم این عمل را عمل شرعی بدانم نه اینکه بگم شما باید بعنوان مشتری و شما باید بین خودتون ایفا کنید من نه من (32:30) مالی که شما عرض می شود باهاش جنس خریدید مال شما نه عفو بالعقود چه عقودکم مع الغیر چه عقود معکم چه عقود الله معکم چه عقودکم مع الله العقود این (32:46)  قراردادی که حرامه واجب عمل کنیم چیزی حرام است که بش عمل کنید بلکه واجب است که نفیش کنه (33:15) بعضی اوقات مثل عقد تامین عرض می شود که عقد تامین رو که تامین میکنن ازش به چی الان بیمه عقد بیمه در زمان وحی که نبوده که خیلی ا عقدهام که خواهد شد نبوده ولی العقود شاملش میشه یا نه بله چون لم (33:44) نه خصوصاً و نه عموماً یه موانع خصوصیست موانع عمومی نه موانع خصوصی در کار است نه موانع عمومی بنابراین ما این عقد بیمه رو به دلیل اطلاق و عموم و افولو عقود قبول می کنیم مثل اون فقیهی نمی شویم که بگیم چون دلیل ندارد که پس نه یا زور بزنیم روایت پیدا کنیم که روایتم نیست نخیر آیه دلال دارد به (34:07) آنچه را نبوده است و بعد شده اگر منعی است باید بعنوان ضابطه نهی بشه این ضابطه نهی این ضابطه امر کرده برای اینکه افراد نیست خدا بگه خداوند تمام موضوعات رو (34:24) خداوند ضوابط رو میگه طبق این ضوابط اگر داخل این ضوابط است چه باشد چه بعداً میاد این مشمول اگه داخل نیست خارجه و اگر یه خصوصیاتی باید باشد که در این نیست خب از اول خارج شد (34:41) مراحلی داریم سه مرحله ست یا ثابت است گفتن یا ثابت است طبق قاعده یا نهی نشده در هر سه بعد عوفو شامل است فهی هیه مامورت(35:08) خیلی خالص و خیلی صریح (35:20) یه برائت استدلال داریم یه برائت خطام این برائت خطام اغواست چون انچه را فرمودن با بیان واضحتر (36:22) تتمه بحث برای بعد خواهد بود آقایون استدعا میکنم که این هشت نه صفحه مائده رو مطالعه بفرماین مفصل نیست گرچه احیاناً ممکن خیال بشه در عین حال میخوایم عرض کنم مختصره و بحثی که در باب عقود بر محور این آیه خدا توفیق داد ما کردیم این آقایون ملاحظه کنید اگرم تبلوراتی هست و نظراتی هست از نظرات برادران ما استفاده خواهیم کرد

اللهم الشرح صدورنا بالنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا بما تحبوا و ترضا و جنبنا ان ما لا تحبوا و لا ترضا. والسلام علیکم .

چهار نفر آدم وقتی که معامله میکنند آیا فروختن خریدن اعتدو اجتهعو اینا دارن پس بیعه به صیغه این یه فرعیست که گشت پیدا کرد (37:36) شما این بعه به صیغه رو عقد قراردادید و بیع معاتات آیا معاتا چجور ما در معاتات میگن فقط صیغه نباشه (37:46) یه کتاب حرف میزنه نام صیغه که نباشه این بیع معاتاته بیع معاتات چه عمل خالی چه عمل لفظ غیر صیغه چه لفظ فقط غیر صیغه هر چه میخواد بگه اگه صیغه بیع توش نباشه (38:00) این میشد معامله معاتاتی صیغه در این معامله معاتاتی آقای انصاری شیخ انصاری اومد گفت لزوم پس ندارد (38:13) واجب بابا اونی که اصل است که بیع غیر صیغه ست اور اولاً شما بزور بچسبونید به اونم دم در که حالا بیع است ایشون لزوم ندارد (38:25) آخر سر میگه شاید لزوم باشه ولی نه اینطور نیست یادم هست قشنگ میگد میخواد مُرحمش کنی به لزوم چجوری هی بالا میره پایین میاد بالا میره پایین میره این کارا برای چیه برای چی این کارا اصلاً هست خب ما اصلا ببینم لفظ خریت دارد در ابواب فقهی ما در هر بابی از ابواب باشه لفظ (38:49 ) دارد یا نه خب ا به آیات مراجعه میکنیم لفظ عرض می شود آیه مبارکه یا ایها الذین آمنو عوفو بالعقود بد احلت لکم که جزو عقوده جزو عقود احله لکم خدا که حلال کرد بیعه الانعام رو خداوند عرض می شود که عقد کرد احله النا و شما گفتین قبلنا مطلبیه خداوند این عمل تشریع کرد منتهی پرده برداری از عمل تشریع این است که اوحله لکم و این از عقوده عقود تمام مراحل پیوندها رو بین طرفین الهی غیر الهی و غیر الهی با هم تمام مراحل پیوندها و عرض می شود که قرار دادها رو این شامل و در واقع بیعم همینطوره بیع و تجارت در باب تجارت آقایون شک دارن مثلاً در تفسره علامه که ما این تفسره الفقها نوشتیم حیف که در باب بیع ربا حرامه اما غیر بیع در اجاره نه میگیم چرا میگه چون این تجارت است میگیم آقا تجارت که اعم است از بیع رجال لا (39:56) تجارت تمام معاملات طرفینی که توش معاله میگیره نکاح میگیره طلاق میگیره مثلاً حالا اون میقاعه نکاح میگیره اجاره رو میگیره هبه رو مثاقات و مضاربه و مضاربه و همه اینها میگیره پس ربا همونطور که در باب بود حرامه درقطع حرامه در ربام حرامه در اجارم حرامه در باب اجاره اگه ربا بگیرد اجاره بده اینم عرض میشود که حرامه پس محور رو ما اگه فقه قرآنی بکنیم محور اصلی قرآن باشد بسیاری از طول و تفسیرها میره کنار و قسمتی از مختصرات بطور کلی می رود کنار فردا در باب عوفو بالعقود مقادیری بطور تبلور بحث میکنیم البته در تفسیر هست ملاحظه بفرمایید آقایون کل ما کررتهو یضرتم بحث میکنیم و یه رشته خاصی در کل عقود ما از این آیات استفاده میکنیم

اللهم الشرح صدورنا بالنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا بما تحبوا و ترضا و جنبنا ان ما لا تحبوا و لا ترضا. والسلام علیکم .