پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه چهارصد و سیزدهم درس خارج فقه

غیبت

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین

ضابطه عامه در باب غیبت رو ما از آیات مقدسات فهمیدیم روایاتیم دارد که آقایون مراجعه بفرماین مقداریشم عرض کردیم که (00:27) در بعد نص قرآن و (00:34) در بعد نص حدیث اشمل آیات نسبت به حرمت غیبت عبارت است از آیه لا یعتب و اشمل عزیزم روایات در همین باب عبارت از ذکروکه اخاک بما یکرهو البته بین غیبت و حرمت (00:57 ) هست ممکن است انسانی سخنی پشت سر کسی بگوید غیبت باشد و حرام نباشد غیبت باشه واجبم باشه ممکن است غیبت نباشد و حرام باشد در حضور به کسی هتک کنه بینه که بیت غیبت و حرمت عموم و خصوص من وجه هست پس نباید که مخلوط کنیم که اگر یک جایی ثابت شد که صحبت کردن نسبت به کسی یا علیه کسی مزمت کردن کسی ایضا کسی اگر حرام شد به دلیل کتاب و سنت یا نص این غیبته نخیر گاه غیبت است و حرام نیست گاه حرام است و غیبت نیست گاه غیبت است و حرام است و غیبتم در بعد حرام بودن دارای مراحلیست که عرض کردم حالا ما اینجا چند تا بحث داریم بحث اول در مستثنامهه و بحث دوم در مستثناس استثنائات رو هنوز بطور مشروع بحث نکردیم بحث اول در مستث نامه اینکه غیبت کردن کسی حرام است آیا بعنوان مستث نامن بعنوان موضوع المتن در کل مراحل است یا شرائط داره خب شرائط داره البته ما از این شرائط شرائط خاصه استثنائات رو هم می فهمیم ولی معناش این نیست کل استثنائات در اینجا هست از این شرائط استثنائات میفهمیم که اصلاً موضوع غیبت که که مورد نهی است معین بشه اگر کسی حاضر است می شنود میبیند کاری را که او در پنهانی کرده است و حضران نمی دانن من می گویم این غیبت نیست ایضائه هتکه کشف ستره همینا کشف ستر حرام است کشف ستر مومن حرام است که نمیدونستن ایضاء مومن حرام است اهانت مومن اما غیبت نی غیبت در صورتیکه او غایب باشد اگر غائب باشد این میشه (03:11) اضافه بر اینکه اهانت است و کشف ستر است و ایضا هست اگر بشنود اضافه بر این اینکه نباشه و حضور نداشته باشه نتونه دفاع کنه و اگر حضور داشت شاید غیبت شاید ایضام نمیشد که نتونه دفاع کند خود این (03:31) هر کدوم در حد خودش و در وضع خودش ما قرار داد بدیم موضوع معین و احکام معین حالا کسی که نیست پنهان است عمل بدی را در پنهانی انجام داده اون چند بعدی که عرض کردم عملی را در پنهانی انجام داده است که نمی خواهد دیگران بدانند و این نخواستن شرعیس پنهانه صبر میکنه نمیخواد دیگران بدانن مطلبی نیست که عملی را در پنهانی انجام داده است و نمی خواهد که دیگران بدانند و این نخواستن شرعیس نه اینکه دلبخواهیس چه اون حرام باشد و چه اون واجب باشد و چه هر حکم دیگری داشته باشد این نخواهد چرا نخواهد چون به جوری داره نقل میکنه که مفتضحش میکند یارو حماقتی کسی داره این حرف میزنه بد جور میگه یاروی نادانی کسانی که هستن آقا پنج تا زن گرفته شصتا زن گرفته (04:35) شیصدتا صیغه بود سیصد عقد یعنی حرفه کسانی که زن زیاد آخه سلیمان وقت داره که با نهصد تا زن دست به یقه بشه از این حرفها خب حالا اگرم در شریعت تورات جایز بوده است که سیصد تا زن عقدی تورات داره و شیصد تا زن صیغه آخه این گفتن داره (04:55) تورات ملحق چون تورات پنج صفره یک افکار سطح یه افکار منعقد ازاسفار ملحق به تورات کل کتب انبیاس تا قبل از این و لذا زبور داوود مضامین سلیمان کتاب ارشیا کتاب ارمیا کتاب حبل قو کتاب دانیال تمام اینها رو تورات میگن عهد عتیق چون دو عهده این بحث خواهیم کرد ان شا الله عهد عتیق و عهد (05:26) خب حالا اینکه شخصی در پنهانی کاری کند که ذکر او کشف ستر است ایضا است عرض می شود که اذیت است هتک است چه هست چه هست به شرطی که این شخص غایب باشد و این عمل را بطور پنهانی انجام داده است این غیبت است حالا آیا این این یه مسئله آیا فقط اگر یک شخص باشد غیبتش حرامه جماعت حرام نی خب بالاتر که دو آیا اگر یک شخص یا جماعت معینه باشد غیبت حرام است یا نه اگر فردی در میان جمعی صد نفرن و شما اون صد نفر می بینی میشناسی میگیم یک نفر از اینها یا شکی زنا کرد این چطوره
(06:19) این اخاک باید که شناخته شده باشد در بین اینها که اگر غیبت کردن و او بشنود ناراحت شود که اگر شناخته شده نباشد و مخصوصاً شبه غیر محصوره باشد که در میان این صد نفر یک نفر زنا کرد در این صورت این غیبت نباشه بله این یکی از جواباشه در بعضی موارد البته کلاً ما اینجا دو شق میکنیم کسانی که ازشون غیبت می شد فرد در جماعت یا افراد در جماعت یا اینکه جماعت محصوره است یا جماعت غیر محصوره اگر شما بگید در کل مسلمانهای کره زمین یه نفر زنا میکنه تازه کم گفتید مطلبی نیستش که فرد غیر محصوری که لا (07:08) اگر گفتن یه نفر یا دو نفر یا پنج نفر یا چن نفر در کل کره زمین زنا میکند هیچکش بهش برخورد نمیکنه چون همه می دانن که بالاخره زنا کاری در کار هست غیر محصوره گاه اوقات شبه محصوره ست  شبه محصوره رو آقایون از پنج تا ده تا پونزده بیست میگیم پنجاتا پنجاه نفر هستن که درس شما می آین همون ها رو می شناسن بعد اینکه یک نفر از این پنجاه نفر اصلاً دین ندارد همه ناراحت میشن اینطور نیست همه ناراحت میشن یعنی چون این احتمال قبلاً نبود که این آدم بی دین ولی احتمال دارد تو بی دین باشی تو بی دین باشی یعنی این احتمال شاید همه ولو شبه غیر محصور باشه اصلاً ما صحبت محصوره غیر محصور نداریم مطرح اینه اونی که محور است اینه که اون جماعتی که نسبت به بعضی از افرادش هتک شد غیبت شد تهمت شد چیزی گفته شد که حالا بحث غیبت داریم آیا کل این جماعت ناراحتی و نگرانی برشون ایجاد میشد یا نه اگر بشود که این بدتر از فرده که شما اگر یک فرد را قطعاً بگید زنا کرد گناه داره اما اگر یه نفر غیر پنجاه نفر احتمال به هر پنج نفر سرایت میکند احتمال زنا در پنجاه نفر آبروی پنجاه نفر رو احتمالاً برده ولکن اگه از یک نفر غیبت کنید که این شخص زید بن فلان زنا کرد این آبروی یک نفر برده شده درست است آبروی یک نفر رو بردن (08:47) بیشتره نه فقط اما آبروی پنجاه نفر را احتمالاً بردن حرمتش کمتر نیست یا بیشتر این دیگه تشخیص موضوعات با خود انسان که این کسی رو که انسان غیبت میکنه شخص معلوم نیست کیه معلوم نیست هر چیم بگردن پیدا نمی کنن اما پنجاه نفر آبروشون رفت یک ، دو اگر نخیر پنجاه و این حرفها نیست شما غیر محصوره س اگرکه صد نفر فقط از اهالی قم چنین ان جای دیگر نمیگه ها اگه میگه صد نفر از اهالی قم خب جای دیگم اینطوره جای دیگم اینطوره مطلبی نیستش که توی دو میلیون سه نفرسه میلیون اما البته این مباحث و شیخ انصاری طرح فرمودن ما داریم تحلیل می کنیم بعضی مباحثم نفرمودن شما مراجعه مکاسب بفرمایید اگر چنانچه فرض کنید که اهل یک بره س که دارای میلیون و چند میلیون جمعیته اگر گفتن صد نفر از اینها بت پرستن معلوم نی کیه عمامه داره نداره ریش داره نداره چی داره نه صدتا از اونا بت پرستن آیا این صد نفر از اینا بت پرستن همه اهل قم را ناراحت نمی کند خب چرا بله در یه صورت ناراحت نمیکنه اگر مخصوص اهل قم نکند بگو صد نفر از اهل قم کما اینکه در جای دیگر صد نفر هزار نفر پنجاه نفر بیشتر کمتر چنین ان نه همگانی مطلبی که همگانی است و کسی که خود نمیگیرد نه بطن و نه احتمالاً و هتک اونها نمی شود این چرا غیبت باشد چرا مشمول آیه (10:20) این نمیشه اما اگر خصوصی باشد عرض می شود که اینطور خواهد شد ، گفتن دو جوره یه مرتبه گفتن بله یه مرتبه گفتن اخباره ناراحتی نداره که میدونم من ببینید این دو مرحله س دو مرتبه کسانی که داره بهشون میگه می دانن یه بحثه اون نمیدانم یه بحثه آقا کسانی نمی دانند که دراین شهر صد نفر چنین است آخه غیبت یک حسابش نمی داند اگه میدانن که مطلبی نیست اگر فلانی می داند که فلانی در خفا زنا کرده شما هم میدانید بهم بگید این که غیبت نی بله اگر گفتن شما بطور مسخره آمیز و ایضا و استحضا باشه مطلبی دیگریست این غیبته این حرمته از باب ایضا و استحضا این باید جهات اصلاً تفکیک کرد ما در جاییکه در پنهانی انجام داده و شما نمی دانید شما که نمی دانید در قم صد نفر چنین ان در شابدلعظیم پنج نفر چنین ان شما نمی دانید من منحصراً بگم صد نفر در قم چنین در فلان جا صد نفر چنین یا چند نفر چنین این وقتیکه جو رو ملکوک میکنه و خود اینها همشون این احتمال درشون نبود این احتمال نسبت به اینها میاد این ایضاء غیبت است غیبتی که درش عرض میشود ایضاء حتی اگر برای بیان واقع باشد بر ایضا ام نباشه برای ایضا نمیگه میخواد گزارش بده روزنامه رادیو فلان این ایضاء نباشه بعنوان ایضا نیست حالا که حقا ایضا هست یا نه فرض کنیم که بعنوان ایضا نیست حقنم ایضا نیست غیبت هست یا نه خب بله غیبته یعنی در غیبت ایضاش هست که اگر کسی پنهانی کار بدی کرد و اگرم بگن ایضا نمیشه شما حتماً میتونی فتوا بدی جایز نه چون جهات دیگر دارد بنابراین ، اگر بداند اگرنداند غیبت میشه چون براش گفتن بله خب عرض میشود که ما اصلاً شبه محصور و غیر محصور نمی خوایم منات این است که آیا این اکل لم اخی هست یا نه ناراحت میشن یا نه کشف سر هست یا نه ولو کشف ستر یک نفر میان صد نفر کشف ستر صد نفر در میان فرض کنید که چند میلیون نفر ولیکن بحث سوم هست که ایشون اشاره کردن اگر چنانچه این شهر یه آدمایی هستن که صدتاشون اینطورین ولی گفته بشد صد تا دویست تا هزارتا چنین ان ککشون نمی گزه این چطوره خب این تشیع فاحشه مگه نیست جو خراب میکنه وقتی جو یه شهری رو خراب کرد ولو صد نفر اینجورن بقیه اینجور نیستن بقیه ام برا مطلبی نیست (13:16) نه اون صد نفر براشون مطلبه پیش نیومده که خودشون بگن و نه بقیه براشون ولکن بعد سوم داره اینجا اینهایی که بطور مخفی کاری کردن در شبه محصوره و غیر محصوره میگن و اذیتم نمیشن حالا که تشیع فاحشه ست جو باید جو طاهر باشه اصولاً از نظر ضابطه و قاعده باید جو کاری کرد که رو به صلاح برود در واقع و اگر در واقع نشد یا هرچه شد یا نشد در ظاهر همه رو خوب بدانی نه طوریکه سرمون کلاه بره البته بر حسب اون روایت امیر المومنین صلواه الله علیه که اذا قلبل (13:53) اگر نوع فساده حسن ظن نه ولی سوء ظنم نه نه حسنه نه سوظن خود کم میشه باید با چیزی بگیرید و پرت نشین این سر جای خودش هست حالا (14:20) بار دوم غیبت نی مگر ای بیضا باشه اگه ایضا باشه گفتنش بعنوان ایضا باشه حالا این در صورتیکه غیبت فردی را در جماعت یا جماعتی را در جماعت شبه هر چه میخواد باشه اگر ایضا باشد حرام اگر ایضا هم نباشد کشف ستراست حرام و علاقه ظاهری خب حالا ما در باب مستثنئات غیبت یک بحث عام داریم و یه بحث خاص بحث عام ضابطه مستثنای غیبت این است که اشاره کردم که اگر چنانچه غیبت کردن این که این مضرا رو دارد این مفاسد دارد ولکن اگر غیبت کنیم یک مصالح بالاتری یک مضار بیشتری جلوش گرفته میشه یه مصالح بالاتری در سه بعد غیبت کننده غیبت شونده شخص سوم این حرف شیخ انصاریس ما چارم اضافه میکنیم اجتماع ایشون میگد که یا مختاب به فرد یا مختاب به کج یا شخص ثالث ما چارم اضافه میکنیم میگیم مصالحی در غیبت کردن در کاره یا مصلحت به غیبت کننده بر میگرده جانش حفظ میشه اگه بگه فلانی شراب خورد فلانی زنا کرد این دنبال زانی دارن میگردن بکشن این جانش (15:46) برای اینکه اون زنا کرده مخفی ام بوده ولی این می دونه این جانش داره حفظ میکنه جان این حفظ بشه مهمتره یا ارض حفظ بشه معلوم دیگه حالا اگر غیبت کننده در غیبت کردن مصلحت بالاتری نسبت به غیبت کننده است مصلحت ملزمه مصلحت راجحه چه ملزم باشد اینجا غیبت واجب میشه راجحه باشه غیبت راجح میشه و اگر نسبت به خود مورد غیبت ما می خوایم جان اون شخص حفظ کنیم مثل قضیه ذراره از قبل امام صادق میخوام جان او را ، ارض او را حالا او را چه حفظ کنیم این واجب است این چیزی که واجب است یعنی برای خود او اگر خود او امرش مردد بین امر او بود یا بدانن زنا کرده یا او را بکشن کدوم حرامتره کدوم بکشن گناه بزرگ و کوچکیس یا گناه کوچک گفته بشود که بزرگ گفته نشود یا گناه بزرگ گفته بشه خب گناه کوچیک باید گفته بشه اینجا دوران امر بین اهم و مهمه خب اهمن نه به خیال من نه به سلیقه و فکر من نه من خیال کنم بی خیال و خیال میکنن که بله کسی که استاد است از دخترهایی با این ازدواج کنه بر خلاف شان حوزه است پس پیغمبر (17:05) کمتر چون پیغمبر مهمتره یا استاد مهمتره پیغمبر بزرگتره یا استاد پیغمبر امتش میگفرته و ازدواج میکرده پس این خیالاته نه ما رو خیالات بحث نداریم بحث ما این است که آیا بر حسب میزان شرع کتاباً و سنتاً این کار چه وضعی دارد ما رو اون حساب کردیم حالا این هم در محرمات و واجبات اصلیه و هم در محرمات واجبات فرعیه و هم در محرمات و واجباتی که اهم و مهم درست میکنه اگر چنانچه بینی و بین ربی اجتهاداً یا تقلیداً غیبت کردن از این آدم حرام معلوم ولکن اگه غیبت نکنیم حرامتر اهم از (17:49) غیبت کردن یا واجب میشد یا راجح میشد بر حسب مراحل عرض می شود که رجحان یا به مصلحت من غیبت کننده یا به مصلحت او که مورد غیبت است یا به مصلحت شخص سوم اگر من او را غیبت نکنم میرم دادش میکشن یا چه میکنن آیا غیبت کردن ضررش بیشتره یا کشتن او این سه شیخ انصاری تا اینجا من چهارم عرض میکنم اگر ما از اون شخص غیبت نکنیم جامعه به لجن کشیده میشه این یه آدمیس که اخلاقش بد فکرش بد عقیدش بد همش بد ولی (18:26) داره نمیخواد کسی بفهمه امام جماعت است چنین و فلانه از نظر ظاهر خیلی خیلی براق و عالی ولیکن با هر کس برخورد میکنه نوشته هاش کلامش عملش بد این نه به مصلحت شخص من است غیبت کردن (18:41) نه به مصلحت شخص خودشه ولی خودش در میاد نه به مصلحت شخص ثالثه به مصلحت اجتماعه اجتماع مسلمانها رو این لکه دار میکنه ولی کتمان میکنه و برای حفظ آبروی اجتماع به حرمت اجتماع باید این غیبت بشه بلکه بالاتر (18:59) اگر کسی مبدع است در دین درسته اینها رو بعداً ذکر فرمودن شیخ انصاری ولی این (19:08) که تجویز غیبت فقط در غیبت کننده غیبت شخص ثالث نه یه رابعه ایم داریم که عبارت است از اجتماع اگر جو اجتماع رو این لکه دار کند و تاریک کند و از وجه اسلامی این خارج کند این باید جلوی مطلبی کلی گرفته بشه  این قاعده کلی (19:29) حرمت از بین میره دیگه نه اونجا غیبت حرام نی اصلاً یعنی یه مرتبه غیبت حرام نی این حرام نه در مستثنامه نه در مستثنی اونکه بحث یه مرتبه نه حرام هست ولی دچار اهم میشه اینکه شما دارید سوال میکنید دومیه حرام هست اگر چنانچه مصلحت اغوای من نبود مصلحت اغوای مورد غیبت نبود مصلحت اغوای سوم نبود مصلحا اغوای اجتماع نبود این حرام بود یعنی پس حرمت غیبت دو بعد یک حرمت دارد اصلاً دو بله حرمت دارد اصلاً اما یک جهت ملزم اغوایی اینجا هست که حرمت را ا بین می برد این چیه گوشت خون خوردن حرام است همونکه اضطرار پیدا کردن بدون اختیار اضطرار بدون اختیار پیدا کردن گوشت خون خوردن حرمتش ا بین می رود اما اگر به اختیار جایی رفتم که میدانم جزء شکوف نیست اینجا حرمت دارد و مع ذلک دو تا حرام هر کدوم انجام بدی حرامه منتهی باید اون حرام کوچکتر رو انجام داد بزرگتر نه باید خورد مرد نه اینکه نخورده مرد خب این در جایست که غیبت حرام اما مبتلای به اهم حالا این اجمال بحث است در ضابطه عرض میشود که غیبت حالا سوال کسی که دارد غیبت میکنه ما باید نهی از منکر بکنیم یا نه بله اگر کسی شراب می خوره زنا میکنه دروغ میگه غیبت میکنه (21:00) چه میکنه با شرایطی که در باب نهی از منکر هست باید نهی از منکر بکنیم ولکن آیا هر کس یه جمله ای گفت که در نظر من غیبت است خو این نهیش کنم نه بعضی وقتا این نهیش منهیه اگر یک شخص بزرگواره صالح با ایمانی که به ایمان او اطمینان داریم به صلاح و زهد او اطمینان داریم به علم او همچنین مطلبی را از کسی گفت فوری آقا غیبت نکن ما دیدیم بعضیا افراد اینجوری ها خیلی مقدس فلان دارد آقا غیبت نکن میگیم آقا خود همین نهی شما حرامه چون شما بررسی کردید که این مجوز داشته این غیبت یا نه پس سه بعد داریم ما در اینجا کسی که در مجلسی غیبت میکند واقعاً یعنی چیزی را از کسی که شما نمی دانید دارید میگین حتی حرف مسخره مع ذلک معاذ حالا مسخره این یه کاری رو کسی در خفا کرده و شما در میان گروهی دارید اینکارو می گویید یا نزد کسی یا کسانی اینکارو دارید می گویید آیا حمل فعل مسلمان بر صحت چیه شک داریم شک کنم نمی دونم من نمیدونم این آدم به وظیفه ایمانی و علمی خودش و زهد خودش که هست عمل کرده است دارد غیبت میکند یا عمل نکرده است (22:14) اگر ندانیم این حرام است یا حلال نهی کنیم نمیدونیم حلاله یا حرامه ، (22:39) نخیر ببینید مسلمان غیبت شونده کاری کرده چون این کار غیبت کاری کرده اگر کاری کرده پس ناسالمه مسلمان اما اینی که اون کار نقل میکنه در نقل ناسالم است غیبت حرامه یا نقل سالمه که غیبت حلاله این داریم بحث میکنیم قصد ما همینجاس ببیند شما اگر یک فرض کنید که شیشه عرق باندرول دار دست یه مسلمانی می بینید که مسلمانه و داره میخوره بعد حالش بهم خورد این عرقه نخیر شاید شربت به لیمو بوده و قندش گرفت افتاد تا اونجاییکه (23:23) و ما شک میکنیم آیا محرم غیبت است یا نه آخه غیبت یه محرمی دارد یه مجوز محرم غیبت حدود داره ما ، غیبت در صورتی که این مفاسد داشته باشه و مزاحم نداشته باشه حرامه اما (23:46) ببینید یه غیبتیس که اصلاً حرام نیست حالا در مورد اون صحبت میکنیم دومی معلوم میشه غیبتی که اصلاً حرام نیست آدمیست که من می دانم متجاهر به فسقه و میدانم براش فرق نمیکنه و میدانم چنینه و شما نمیدانید این غیبت از اول حرام نیست آخه ما دو جور حلی غیبت داریم یک جور حلیت در اصل در کل حلاله احتمال اینو میدیم ما این آقای بزرگوار زاهد فلان که دارد غیبت میکنه ما احتمال بدیم که اصل این غیبت حرام نیست چرا بچسبیم بگیم اصل نخیر در اصل این غیبت حرام نیست این احتمال میدیم چون این احتمال میدیم مثلاً اگر احتمال (24:30) چرا توجه نکردید مگر از مواردی که اصلاً از موضوع غیبت خارج است ، نه قاتی کردی قاتی کردی ببین یه مرتبه است در دوران اهم بین مهم و اهم این بحث نمیکنیم ما داریم در این اصل میگیم بابا اصل حرمت غیبت جاهایی رو نمی گیرد اصلاً یک جایی که آدمی که (25:02) در احتمال ما حمل (25:10) میکنیم حالا میرسیم حالا (25:13) اگر شما بدانید منکر است مثلاً فرض کنید یه آدمی نماز جمعه ببینید جو تقلیدی و اجتهادی ما وجوب نماز جمعه تعیناً اما بعضیام غیر این میگن حالا یه نفر نماز جمعه نخوند شما فورا نهیش میکنی و امرش میکنی نه شاید این تقلیدش اجتهادش عدم وجوب باشد مادامیکه شاید عاقلانه در کار است شما چطور حمل میکنید بر فساد در نهی از منکر باید بدانی منکر است درنزد او اجتهاداً یا تقلیداً بدانید اگر نمیدانی که در نزد او حرام است یا نه پس چطور میخوای نهیش کنی (25:52) می رسیم حالا اون بحث دومه سوال میکنیم آقا شمایی که فرمودید میشه وجه جوازش بفرمایید مام بفهمیم اگه نداد بسم الله نهیش کنی اگر داد (26:05) آقا قبل از غیبت میخوای نهیش کنی ، بله میگی توبه کن ، نه نهی اینه ببینید یه مرتبه غیبت کرد نمی دونیم چیه سوال کردیم معلوم شد حرامه توبه کن پس تکرار میکن توبه کن مگه نهی همین نیست مگه نهی این است که قبل از اینکه فعل حرام انجام میده نهیش کنی نه (26:26) داره غیبت میکنه خب حالا داره غیبت میکنه اگر غیبت حرام داره میکنه میدونید نهیش کنید اگه نمیدونید چی نمیدونید سوال (26:38)شما نمیدونید حرامه چطور نهیش می کنید آخه ، استعلام شرطه استعلام داده هر که مقام این شخص نباشه یعنی شما جوری اسلام کنید که همه این آقا عالم نیست عابد نیست زاهد نیست چی نیست همه اینا هست میدونیم هست ما فرض اینجوری زندگی میکنیم این عالَم عالِم همه چی درش هست بعد شما من طلبه کوچک در مقابل شیخ انصاری بیام بگم بله جنابعالی از استاد جواهری حرف نزدید خب شما مجوز داشتید یا نه خب این اهانت است به ایشون من جایی رو دارم مثال میزنم که مطلب (27:12) اینطور نیستش که هر کسی به نظر من اون شخص که داره غیبت میشه سراً انجام داده یا به نظر من انجام نداده یا به نظر من چنین ولی مگه این آقا از شما تقلید میکند مگه از شما تبعیت میکند در موضوعات احکام این آقا دارد از کسی مطلبی میگه فلانی از خونه فلانی رفت بالا یقه زنشم گرفت خب شاید شاهد دیگم یکی چهارتا شما بیشتر شما حاکم شرع اینه حاکم شرعه این آدم داره میگه فلانی با ریش بلند و عمامه و تقی میگه فلانی رفت فلان جا یقه زن فلانی گرفت و کارشم انجام داد خو این نهیش کنید نه (27:53) ما داریم قال الله میکنیم قرآن می گوید این کسی که افترا می بنده چرا چهارتا شاهد نیاورد خو اگه چهارتا شاهد چهارتا شاهد کی بیاره چهارتا شاهد بعد گفتنش این میگه میگن آقا شاهد چشم من یکی نه سه تا با هم شهادت میدن خصوصیاتی که آقایون می فرمایند که همش ما نباید تقلید کنیم هیچکدومشو حالا (28:31) درسته این الان نمیشه نهیش کرد چرا برای اینکه اصولاً در باب نهی از منکر ما خوندیم نهی از منکر در صورتیکه طرف بداند منکر است اما قصوراً یا تقصیراً حتی حتی اگه تقصیراً نهی از منکر ما تبیین میکنیم براش اگر قصوراً که مطلب دیگریه  پس باید محرز بشد که این حرامه بله اگر کسی اینطور نیست آدمیست که تقی و نقی و عالم و این حرفها نیست یه آدمیس که از غیبت کردن ابایی ندارد حمل غیبت او را بر صحت اصلاً معنا ندارد اون مطلبیس که شما می فرمایید اما در جاییکه انسان واقعاً شک دارد که این وضعش چجوری هست در اونجا چطوری ما نهی از منکر کنیم خود نهی از منکر در حقیقت در اینجا (29:23) فرق میکنه اشخاص عادیم فرق میکنه یه آدم لات و چاقو کش و چنین فلان فلان خب این وضعش معلومه که در (29:33) حالا ما بحث می کنیم خب این بحث دیگر بحث بعدی این است که مستثنئات غیبت فرداً فرداً شما اول به وجهن عام که اگر دوران امر بین مهم و اهم باشد اهم باید مقدم باشد ر میزان عرض میشود که دلالت کتاب و سنت اما مستثنای غیبت به صورتاً خاصه الا من ظلم دیروز بحث کردم اگه کسی مظلوم شده بود (30:05) ببینید این آقایون روش فکر کنید نداره در جای دیگر نداره اگر کسی از بنده غیبت کرد خب به من ظلم کرد غیبت حرام کرد به من ظلم کرد آیا من حق دارم جهر به سو بکنم یعنی منم غیبت او بکنم زندگی در سو دیگه جعر به سو این نیستش که بدون مقابل نخیر من نوعی یه کار بدی در خفا کردیم اون نوعیم یه کار بدی در خفا کرده من معاذالله اون کار خفی او رو که حرام است اومدم نقل کردم آیا ظلم به او کردم یا نه بله آیا از باب فمن اعتدا علیکم (30:46) میتوند اون طرف هم غیبت مرا به همین اندازه بکنه اون یک من یک گناه نقل کردم اونم یک گناه نظیرمساوی ها نه گناه بالاتر هر دو شراب خوردن این شراب خوردن از او نقل کرد اونم شراب خوردن اینو نقل کنه اعتدا به مثله میشه اینکارو کرد یا نه باید بحث کنیم دیگه برای اینکه هر دوایم ببینید هر دو می دانیم هر دو اون کسی که خودش شراب خورده میدانه شراب خورده اونم که شراب خورده اونم می دانه این میدانه او رو اونم میدانه ای رو برای کسی که نمی داند نقل میکنه اگر برای کسی که نمیدانه نقل کنه محرمات دیگری نباشه نه تشیع فاحشه است نه چنین است فقط کشف ستر هیچی دیگه نیس ما در این داریم بحث میکنیم چون ملحقات محرماتو نمی تونیم قاتی کنیم اگر فقط عنوان فقط کشف ستر کشف ستر است بدش بیاد خوشش بیاد چه باشه کاری نداریم عرض میشود تشیع فاحشه است کاری نداریم این همونطور که اگه کسی سیلی به شما زد حق دارید همون سیلی به اون بزنید یا نه شک ندارد که کسی دست کسی برید عمداً میتواند دست او ببرد یا نه خب بله بله استثنائاتیم داره ولی بعنوان ضابطه و قاعده فمن اعتدا علیکم در بحث قتاله در بحث جنگ و خونریزی و این حرفاس آیا میتونیم به آیه اعتدا ما استدلال کنیم در اینجا یا نه دیگه بحثه ممکن است که یه مقرباتی برای تجویزش داشته باشه یه (32:13) خب مقرعات برای تجویز این اعتدا به مثله اون به من اعتدا کرد آبروی منو برد منم به او اعتدا میکنم آبروی اون برد او در مقابل من نایستاد هتک کرد منم در مقابل اون نمی ایستم هتک (32:27) اگر کسی به من اعتدا کرد یعنی ظلم کرد زد دست منو کند خب منم به او جزای ظلم میدم تو این ظلم دوم حلاله ظلم اول حرام بود داری به من تعدی کرد بدون جهت من مقابلش حق انسانیس دیگه در اینجا یه تفسیری باید بدیم ببینید حقوق طرفینی یا حقوق بشری محض است به امرلله یا حقوق الهی محض است طبعاً به امر لله یا حقوق طرفین اگر حق حق بشری محض باشد تجاوز به حق لله نیست تجاوز به اجتماع نیست به جای دیگر برخورد نداره فقط این حق این بر او دارد او بر این این مال اونو خورده او مال اینو خورده اگر کسی مال منو ده هزارتومن خورد نمیتونم ازش بگیرم میتونیم به هر وضعی که شده حرام نباشد مالش جایی گذاشته برم ور دارم این در حقیقت تهاتر مطلبی نیست که این اعتدا به مثله چون حقوق طرفینی ست فقط اگر یکطرف بخشید طرفو خدا می بخشه نبخشید میتانه بره بطور تهاتری این مال رو به هر وضعی که حلیت داره و حرمت نداره بگیره در مال اینطوره ، در جراحات اینطوره حالا ببینیم در کلماتم اینطوره اگه کسی فحش داد میشه بهش فحش داد کسی به کسی دروغ گفت میشه دروغ گفت این مصلحتیه ها تو یه مرتبه حق الناسه فقط حق الله فقط حقینه میشه حقینه اگر کسی به کسی دروغ گفت ای هم حق الله رو تعدی کرده هم حق الناس رو هم ناس رو به دروغ وا داشته هم خداوند از دروغ بدش میاد پس ما در این زاویه (34:04) دارم بحث میکنیم در اونجاییکه حقین در کار است غیبت اینطوره یا نه خب بله اینطوره در غیبت حقین در کاره کسی کشف ستر کسی را بکند بعنوان ضابطه و قاعده خب این حرامه اگر کسی کشف کسی کرد اینم جزا بده کشف بکنه یعنی قوز بالا قوز بشه این تقریباً شبیه به اینه که اگر کسی با زن کسی کاری ببخشید اگر کسی با یه مردی معاذالله لواط کرد لواط کنه البته نقل کردن یکی از قازی های شرع که حکم داده گفته بود این با اول لواط کرده به حکم آیه فمن اعتدا علیکم اونم با این لواط کنه حالا این کاری نداریم حالا یا واقعی است یا واقعی نیست ما کاری نداریم فلکن ببینید در این مثلث باید فکر کرد در اونجاییکه حق الله است و حق الناس حق الناس فردی یا حق الناس اجتماعی یه مطلبه در اونجاییکه که حق الله است حق الناس نیست نماز نخونده روزه نگرفته در روزی که حق الناس است و حق الله بعنوان الله عبودی نیست مال کسی رو برده شک (35:07) کرده مال کسی رو برده مال خدا رو نبرده چک بصورت (35:12) چک به صورت حق نزده باید ببینیم آیا این کسی که از من غیبت کرد به همون اندازه که او از من غیبت کرد من حلال است از او غیبت کنم اینجا بحث چون فقط حق الله که نیست حق الناسه وانگهی خود دروغ گفتن اگه کسی به من یه دروغ گفت من دروغ بگویم خود دروغ گفتن فی النفسه این قلب رو سیاه میکند و انسان رو فاسد میکند (35:37) جهت اجتماعی باشد اگر خر به انسان یه لگو زد باید لگد بزنه یه خر دوتا خر بشه اینطور نیست که (35:44) این عمومیت داشته باشه این در باب جنگه اصلاً ورودش در باب جنگه امور بدنی امور مالی امور عرضی امور عقیدتی امور ناموسی امور چه و امور چه اینو آقایون فکر بفرمایید .

اللهم الشرح صدورنا بالنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم.

والسلام علیکم