جلسه پانصد و چهل و سوم درس خارج فقه

وصیت

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا  كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ ۖ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ راجبه وصیتی که درباره والدین باید باشد نه تنها به لفظ وصیت نسبت به ما بعدل موت بلکه بالوالدین احسانا در قرآن چندین مرتبه تکرار شده ، و نسبتبه اقربین انچه را که همگان می فهمند فرزندان ما هستند دیگه فرزندان ما که ارتباط تنگا تنگ بسیار نزدیکتر از همگان از نظر نسبی دارند .

که در طبقه اوله در طبقات دیگر هم که نواده ها و نواده ها و نواده ها هرکدام به حساب طبقه خودشون اینها اقربینند به حساب نسبت ،‌اما اونچه را که خفی است و اقایون درش بحث دراند اقربیتهای غیر نسبیست ،‌بعد اول که والدین است که مورد تصریحه و بعد دوم که فرزندان ما هستند مورد تصریحه به قدر متیقن به تعبیر اقایون که از لفظ اقربین میفهمیم اما ابعاد دیگر اقربین را که اقربیت سبی باشد نوعن میگن نه

کمااینکه در باب اولول ارحامند، اولول ارحامند کسانی که اتصال به یک رحم دارند اولول ارحامند اما کسی که خودش صاحب رحمست یعنی به حساب اولول ارحام نمیارند . فرزندی که شما از زنی دارید اولول ارحامه ، حالا خود زن رو به حساب اولول ارحام نمیارن با اینکه مرکز اصلی رحم خود زنه خود زنه صاحب رحم اولول ارحام نیست اما کسی که از این رحم در امده است این اولول ارحامه، روی این فکری که عمقش فکر جاهلیست که افکار جاهلی در بعد زنان و در بعد دیگران این همینطور رسوخ پیدا کرده حتا در فتاوای فقهای بزرگوار اسلام سنتن و شیعتن نقش گرفته در کل ابعادی که نسبت به زنانه،‌خب سوال،‌آیا زنان که رابطه نسبی رابطه سببیه نزدیک دارند دیگه نزدیکتر نمیشه گفت نزدیکتر از فرزندان حتا هست رابطه سببی مرکب منجز ثابته با شوهرها دارند و شوهرهام با زنها همانطوری که شوهرها نسبت به زنان اقربین از لحاظ سبب هستند زنها هم نسبت به شوهران اقربین از لحاظ سبب هستند چرا خارج کنیم البته مراحل بعدو بحث میکنیم

للوالدین والاقربین اقربین نسبن ،‌بعد اقربین سببن که اقربیت سببی را جاهلیت بر طرف کرده ولاکن خب بر مبنای اینکه اینها نزدکیترین افراد نسبت به مرد زنش و نزدیکترین افراد نسبت به زن مردشه این قابل انکار و قابل تشکیک و تردید نیست.

مراحل دیگر اقربین کساین که از نظر ایمان به انسان نزدیکترند کسانی که از نظر ایمان به شرع خداوند نزدیکترند اینا اقربین نیستند چون اقربین هرکدام بخشی دراه اقربین نسبی چنین ،‌اقربین سببی چنان اقربین ایمانی چنان چرا همه اقربین را لفظ الاقربین نگیره و حال اینکه جمع محلای به لام است و مقتضای جمع جامعیته ،‌و متضای اینکه الف لام است اینست که جامعیت فوق الجامعیه باشه تمام کسانی که از نزدیکترین افراد هستند به شما از مومنین آیا به شما المومنین فقط اقربین نسبی هستندو سببی ولی اقربین ایمانی نیستند.

نه ، والدین مصداق اول عرض می شود که کسانی مورد وصیتند اما بعد که الاقربین القربین حتمن الاقربین از لحاظ نسب نه ،‌کی میگه اینو؟ و ما چنین تعبیراتی زیاد داریم اول فردی رو میگه بعد عامی رو میگه آیا عام در ضمن همین فرد نخیر بله فرد در ضمن عامه

فرد در ضمن عامه ولو اینکه عام در روال فردست ، این دلیل میخواد بلکه ضوابط عامه ای را که قرآن شریف ذکر میکند ضوابطیست که اون فرد اول ضمنشه بعد افراد دیگر به حساب جامعیت ضابطه در این هست، در این جام للوالدین بسم الله چرا والدین رو فرمود اینجا عرض کردم علت اینکه والدینو اولن فرمود و بعد اقربین فرمود که فرزندان را قطعن شاملست برای اینکه محبت نسبت به والدین چندان نمیشه این والدین دیگه گذشتن حالا زن گرفت شوهر کرد دیگه این به فرزندان توجه دارد به زنو شوهرو فرزندان توجه دارند ولکن نسبت به والدین توجه ندارند

ولذا اونهایی که اقربول اشخاص هستند مانند فرزندان ولکن بعید هستند از لحاظ محبت و از لحاظ ارتباطو عنایت اونهارو قبلن عرض می شود که ذکر فرموده و بعدن الاقربین الاقربین تمام کسانی که نزدیکترین افراد به الذین امنو هستند در بعد نسب در بعد سبب در بعد ایمان در بعد محبت در بعد حاجت اینطور نیست ؟‌

کسی که ان ترک خیرا مالو داره بحث میکنه دیگه كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا  بحث دادن ماله،‌ بحث دادن ثواب نیست بحث دعا خوندن نیست بحث این حرفا نیست دادن ماله اقربین در چه اقربین در دو محور یک محور وصیت کننده که مومنست محور دیگر مالی را که مورد وصیته مالی را که مورد وصیت است از وصیت کننده که مومنست به الاقربین ،‌اقربینم به دو جهت میخوره یکی الاقربین به شما که مومنین در بعد اول نسبت است البته با شرط ایمان دیگه چو نکسی که وصیت میکند باید ایمان داشته باشه در بعد نسب هستبعدن در بعد سبب است در بعد ایمان است در بعد حاجست خود حاجت ، اگر کسانی هستند که اینها نیازمندن فرض کن خویشاوند من نیستن اصلن هیچ ارتباط نسبی و سببی با منه وصیت کننده اصلن ندارند مومن ولیکن مومنین هستند که محتاجند فرق میکند بعضیا حاجت دارند بعضیا احوجند خب اونی که احوج است اقربو حاجتن هست در بعد ایمان که محور موصیست و در بعد مال که ان ترک خیرن یا نه یا نه خب اقربن

مثال بین اگر فرض کنید انسان فرزندانی گذاشته است که اینا میلیاردرن بله از نظر محبت انسان وصیت کنه بد نی ولی میلیاردرن اما کسان دیگر هستند که مومن هستند ارتباط نسبی هم ندارند سببی هم ندارند مومنند گرسنه اند خانه ندارن لباس ندارد غذا ندارن فلان حالا اونها اقربن بر وصیت مالی در بعد ایمان یا فرزندان ؟

در بعد ایمان نسبت به وصیت مالی که خدمت مالیست و رفع حاجب مالیست و محبت مالیست اقربول اشخاص در اینجا کیا هستند اقرب در بعد ایمانی و در بعد اسلامی کسانی هستند که احوج هستند ایمان شان بسیار قویست نیازمند هستند چرا نگیره حاال اونی که ما داریم بحث میکنیم بسیار خفی حتا به جای سومو چهارم که احیانن اگر اقایون برسن نسبت به زن میگیم ازن از اقربین نیست میگیم چطور شوهر از اقربینه حالا یه نه میگن که نخیر شوهر از اقربین نیست و زن هم نیست

برا اینکه اقربین در اینجا نسبی نیست ، چرا برای اینکه مطلب در جایز عربی مخفی نماند و روشن گردد که این جایت عربی زن رو برده کنار آیه نص داریم نسبت به زنان نسبت به زنان چن جور نص درایم بعد از مرگ چنی بعد از طلاق چنین طلاق هرجور باشد خلع باشد مبارات باشد رجعی باشد مرگ باشد هرچی باشد در اینجا باید نسبت به زنان رسیدگی شود مثلا آیه ای که راجبه زنان از نظر کمک در حد یکسال مورد بحث است آیه دیویستو چهل سوره بقره

وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا  میمیرید و ازواجی رو میگذارید وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ بعد وصیتن رو بحث کنیم یعنی عَلَيْكُمْ  ان  توصون وَصِيَّةً  این یه احتمال ، یوصی الله وَصِيَّةً  این دو احتمال هردو مرادست سه احتمال در هر صورت فرده ،‌وجوب دارد سفارشی برای زنها شون چیه ، مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ  متاع در اینجا چیزیست که زندگی این زن رو عرض می شود که اداره کنه از نظر مکان لباس غذا بهداشت چه ،‌اونچه را که زن وقتی شوهر زنده بود و وظیفه شوهر بود که به او رسیدگی کنه العان که شوهر مرده در عرض یکسال نه چهار ماهو أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا  ، أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا  این عده است نخیر ، از عده هم بگذره که سه برابر اونچه شما خیال میکنید أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا  خب در این ضمن حق نداره شوهر کنه و باید نفقه او از ترکه داده بشه ولاکن آیه تسریع دارد مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ  یک سال تا یک سال که بگذرد از مرگ این شوهر باید که متاع خب متاع رو کی بده ، این خانه و زندگیو غذا این حرفا رو مرده بده که مرده رفته خب پس زنده ها باید بدن زنده از چی باید بدن خب از ارث

همانطوری که استثنای اول و دوم از ارث هست استثنای سوم و چهارمم هست ، استثنای اول مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا  دوم أَوْ دَيْنٍ  سوم مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ  چهارم وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُو الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا  اینجا استطاعات هست منتها مراحل این استثناعات فرق میکنه مثلن …

نه این وصیت کاری به ارث نداره، نخیر ،‌حالا اون بحث میکنیم وصیت که کاری به ارث نداره که ببینید ما این رو قبلن عرض کردیم بازم به طور مرتب بگیم بهتره ظلمی که نسبت به زنان شده است خیلی زیاده از جمله در سهمول میراث میگن فقط منقولاتست و غیر منقولات نیست چی میمونه براش ،‌این زنی که پنجا شصت سال زندگی کرده با شما اون وقت در ابتدای اسلام که ثابتات بیشتر بوده زمین بیشتر بوده یکی ساختمانو ماختمان که چیزی نبوده که بله پس به این زن درصدی که به این زن از ارث میرسد اگه اولاد در کار هست که یک هشتمه اگر نیست یک چهارمه یک هشتم یا یک چهارم اگر یک زنه اگر دوست یک شونزدهم اگر سست یک سیودوم یک سیو دوم از منقولات که اون وقت هیچی نبوده به این زن میرسه

حالا همینو میخوایم عرض کنیم این مرحله اولی که مرحله اولا که ظلم شده به زنان مطلب دوم خب فرض کنید این زن ارث از کل منقولاتو غیر منقولات میبره ولاکن ایا این کافیه برای ادامه زندگکی زن ، کافی نیست پس باید چه ،  این کسی که اقربول اقربین است نسبت به این مرد از فرزندان نزدیکترست از پدرو مادر حتا نزدیکتره چون پدرو مادرم از ازدواج درست میشه دیگه از فرزندان از پدرو مادر از هرکس این زن نزدیکتره بعد که مرد خب این زن بره اتاقی اجاره کنه که پول اجاره اتاقم نداره بره تو خیابون بشینه مثلا و لذا خداوند در اینجا آیه نص داره

ببینید نسبت به پدرو مادر و نسبت به فرزندان یک عامیست که إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ  الی اخر ولاکن نسبت به زن نص داریم میگه چی میگه تاا یکسال خداوند مقرر کرده که تمام مخارج این زن چنانچه در حال حیات بوده بده این چی میخواد بگه میخواد بگه این از قدرهای مسلم وصیته چون آیه سه بعد داره دیگه ببینید والذین وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا

خب وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا  یعنی در حالی که زوج شما بوده است فوت کرده دیگه و عده رجعیه هم همینطوره مثلن همینطوره حالا اونجایی که نخیر طلاقم ندادیو این شخص مرده وصیتن،‌سوال چرا خداوند نفرمود که اوصو وصیتن اونجا فرمود که کتب كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ  در اینجا علیکم الوصیه که نیست فرموده که وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا الْوَصِيَّةُ،  كُتِبَ الْوَصِيَّةُ کتب وصیتن اینجا فاعلش محذوفه چرا فاعل محذوفه آهان ،‌فاعل محذوفه برا اینکه خداوند ، اوصی وصیتن یه احتمال درسته ، عَلَيْکُمْ  ان  توصو الْوَصِيَّةُ  درسته ، که اگر شما وصیت برای زنهاتون نکنید که یک سال خرج اینا داده بشه نکنید ولی خداوند وصیت کرده وصیت دوبلست در اینجا

وصیت در باب إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ  یک بعد داره در اونجا خداوند امر کرده است به شما وصیت کنید إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ  الی اخر ولیکن در اینجا نه اینست که خدا امر کرده ،‌شما هم باید ببخشید اونجا فرمودست شما وصیت کنید ولی در اینجا میگد که شما باید وصیت کنید خدا هم وصیت کرده که اگر شما وصیت نکردید اینجوری نیستش که این همینطور از بین میره نخیر ولذا در اینجا وصیتن فاعلش ذکر نشده فاعلش هم خدا و هم شما ، اگر شما وصیت کردید وصیت خدارو گوش بدید اگر وصیت نکردید وصیتن مفعول از برای فاعل محذوفه و هرچه فاعل و همچنین مشمولیت فعل این معنارو میرسونه مثلن إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا

چرا قرعه فرمود، برا اینکه یه فقیه نیاد بگه که اگر از رادیو گوش کردن نه ،‌چون رادیو که ادم نیست اگه تلویزیون نه اگه از درب نه میگیم نخیر اینجا فرمود إِذا قُرِئَ  ایا صدق قراعت قرآن میکند اگر نوار گذاشتی این قراعت نیست قراعت است دیگه ولذا قرع فرمود که بنده و شما این فتوارو ندیم که اگر از تلویزیون شما صدای تلویزیون یا صدای رادیو یا صدای ضبط شنیدین قرآن رو نه اینجا فستمو نخیر فستمو مال قرعست نه مال قرعَ اگه فرمود که اذا قرعَ انسانٌ قرانً  خب این انسان نیست این نسخه برداری است

اینجام همینطوره در اینجام وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا  وصیتن، اوصی نداره علیکم ان توصون نداره هردورو شامله چرا برای انیکه نسبت به ازواجن ظلم شده و ظلم فقاهتی هم شده غیر از ظلم جاهلی در ظلم فقاهتی میگن که الاقربین زن ها نیستند بلکه اقربین اونایی که اقربن از نظر نسبی ولاکن از نظر سببی که زن باشد یا شوهر نیست نخیر در اینجا تصریست تصریح عام

وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ  مگه در میراث وصیت باشد کرد، ارثی رو که به زن یا شوهر یا پدرو مادر یا فرزندان میرسه باید وصیت کرد، وصیت بکنه یا نکنید اصلن وصیت کردن معنا ندارد شما وصیت کنید که به پدرم اونی که خدا فرموده خب چه وصیت بکنید چه وصیت نکنید وصیت میرسه وصیتم نسبت به چی باید کرد که جزو موازین ارث نیست بنابراین در اینجا وصیتن مربوط به این نیست که از اون ارثی که به زن میرسد یکسال،‌بابا ارثی که به زن میرسد که یکسال نیست تا اخر عمرشه

بعدم مال ورثشه پس این وصیت چیه وصیت از ثلثه از ثلث مالتون چنانکه از اصل مال دین خارج میشه به طور اتوماتیکی از ثلث مال هم باید وصیتن انجام بشه یک وصیتن للوالدین و الاقربین است به وجهن عام و یک وصیتن لازواجه این ازواجی که مظلوم بودن از نظر رای جاهلی و رای فقهی نخیر یکسال باید این زنها و به این آیم اصلن عمل نشده

این زن وقتی که عرض می شود که چار ماهو أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا ۖ  گذشت برو بیرون،‌یا اجاره بده یا چنین خانه رو فرزندو کیو این حرفا میفروشن و مخصوصن در جایی که طبقه دومو سوم باشند طبقه سوم طبقه سوم خیلی دوره خیلی دوره خیلی دور اون دو ثلثو ثلثو چه اونهارو میگیرند ولاکن این زن بدبخت که صنار گیرش اومده ولو بر فرض اینکه از کل منقولاتو غیر منقولات ارث ببره این بنده خدا چجور میتونه زندگی کنه و ما سراق داریم زنی که در زمان شوهرش که چقدر پول داشته چقدر خانه و چقدر گاراژو ماراژ وقتی که مرد رفت یه اتاق اجاره کرد یه اتاق دخمه تو اونجام نمیتونست اجارشو بده درست ،‌اینجا ببینید پس وصیتن برای سه بعده بلکه دارای یک بعده وصیتن هم وصیت الله است هم شما باید وصیت کنید که ببینید در باب إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ  اگر شما وصیت نمیکردین از ثلث به والدین و اقربین چیزی داده میشد ،‌نه دیگه ولی واجبه وصیت کنید

در اینجا شما چه وصیت بکنید چه وصیت نکنید حتمن باید یک سال مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ  از برای زن مقرر بشه که در اینجا عرض می شود که دو میخش کرده یعنی دوبله کوبیده قضیه رو که مطلب ثابت بشه وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ  تا یکسال بیرونش نکنید نگید خانه مال عرض می شود که پدر مادره فرزند نخیر خانه مال هرکیه این خانه مال هرکی هست توی این خانه باید این زن بنشینه اگر میخواد خانه دیگری تعیین کنه عین این باید باشه همون خانه مسکونی با شوهر در این خانه باید باشه لباسش وضعش غذایش همه باید که از چی باشه از ثلث دیگه چون وصیت مال ثلثه

فَإِنْ خَرَجْنَ  خب اخراج نباشه اما اگه این زن اومد خارج شد خروج دو جوره، بله، ببینید این در غیر منقول شریکه درسته ولاکن اگر این زن یک هشتم از این خانه رو دارد حق دارد در این خانه بنشیند نه حق دارد یک هشتم استفاده کنه ولی حق دارد تا یکسال از خانه بلند نشه این نه به حساب ثلث، اون وقت اگر وصیتن شما وصیت کنید اگر شما وصیت کنید مطلبیست اگر شما وصیت نکنید یا بکنید خدا وصیت کرده یا نه خداوند وصیت کرده است که یک منها یک سال این خانه تقسیم بشه وقتی که منهای یکسال این خانه تقسیم بشه چه وصیت کند که از ثلثه چه وصیت نکند از اصله از اصل بودن در این خانه استثنا میشه هیچ فرقی نمینکه چه شما وصیت بکنید چه نکنید وصیت خدا در اینجا مقرره

منتها وصیت خدا ثلث که نیست از اصله وصیت شما از ثلثه چه از ثلث چه از اصل بلخره از  کل مال این مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ  چیز میشه ، حالا این سه بعد داره، بودن این زن در خانه سه بعده یکی اینکه میخوااد باشه نمیخواد بره بیرون تا یکسال میخواد استفاهد کنه غیر اخراج نمیشد این زنو خارج کرد بعد دوم که میخواد شوهر کنه حالا اگر شوهر کرد باز اینجا باشه خب چرا ، جهت اینکه حکمتی که خدا فرمود یکسال بمانه چون این یکسال خب یه مدت خوبیست که تا یکسال تدبیر امرشو این زن مثلن بکنه یا شوهر کنه یا چه ولاکن اگر چنانچه خواست شوهر کنه خب شوهرش که بود چطور بود اگر شوهر بود زن رو طلاق میداد یکسال بود نه حالا که مرده یکساله ،‌پس اگر بخواد شوهر کنه فان خرجن،‌دو شوهر نمیخواد بکنه میخواد برد یکخانه دیگری ترتیب داده مانند این یا بهتر از این که داخل ورثه  نباشه باز فان خرجن ، فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ  در هردو بعده ، وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ ۚ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ ۗ  چه معروف ازدواج چه معروف اینکه نخیر ازدواج نمیخواد بکنه میخواد بره کارمند بشه شرعن میخواد بره خانه دیگری که داره این معروفه

اما اگر چنانچه ایشون بخواد بره از خونه بیرون و به منکر بیوفته نخیر شما اینجا اخراج فقط نیست باید سفت نگهش دارید که از خانه بره بیرون و به یه وضعی مال گیر بیاره که بر خلاف شعون اسلامی باشد این اصلن قابل قبول نیست یا نه برخلاف شعون اسلامی نیست اگر این زن از خانه بره بیرون برخلاف شعون اسلامی زندگی نخواد کرد ولی زندگیش مضیغو نکبت خاک تو سرو بدبخت خواهد شد اینم معروف نیست ،‌پس اگر رفتنش به بیرون مانند ماندنش در این خانه است که معروفه مطلبی نیست اما اگر رفتنش به بیرون شوهر بکند که مطلبی نیست اگر شوهر نکند و وضع زندگیش خوب باشد مطلبی نیست و اما اگر شوهر نکند و زندگیش بد باشد از این خونه میره بیرون برای اینکه شما ورثه هی میاید نق میزنید هی میاید قر میزنید تا کی میا اینجا هستید ضعیفه برو بیرون میخوایم این خونرو ، نخیر اینجا معروفه در اینجا اخراج حرامه خروجش اگر خواست خارج بشه خروج این زن هم در ایجا حرامست و جلوش گرفته میشه ، خب این هم یک بعد راجبه زنان

البته تته بحث که تا اخر مطلب قضیه روشنست اینست که این الاقربین اونی که مسجلست در درجه اول والدینند اون که مسجل است در درجه دوم زنان زنو شوهر هم شوهر و هم زن منتها زن بیشتر چون اگر زن بمیرد شوهر که تو خونه زن نیست که بگن یسال بمون که به شوهر نفقه میده ، راجبه به زنان وصیته اون وقت مرتبه وسط دو بعده یک بعد مرتبه وسط که مسلم است عبارتست از اولا انسان فرزندان انسان با طبقات مختلف بعد دیگرش کسانیکه اقربند ایمانن اقربن احتیاجن اینجا بهشون وصیت شده منتها در باب مرحله چهارمی که باز مورد وصیت است عرض می شود که وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُو الْقُرْبَىٰ  کیه ؟

ابوان هستند یک، دوم اولول قربای فرزندان زن هست ، شوهر هست چه ، والیتاما و المساکین خب والیتاما گاهی یتمیستو اولول قربا نیست قریبم اصلن نیست اینا تمامو شاملشه دیگه و المساکین مسکین هست که یتیم هم نیست قریب هم نیست نه نسبن نه سببن نه دور نزدیک همشو شامله ولاکن اگر اولول قربایی امدن که یتیم که هستند پدر مرده دیگه نوست ، نوست که پدر خودش مرده جدشم مرده پس این اولو قربا هست یتیمم هست خب مسکینم هست سه بعد میشه

کما اینکه در هشت مورد زکات اینو داریم دیگه ، إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ  کسانی هستند که یک عنوان دارند دو عنوان دارند سه عنوان دارند هرقدر عنوان بیشتره حق بیشتره در اینجا اگر مساکینی امدن که این مساکین خب نیازمندن چه وصیت بشه چه نشه باید بهشون داد ،‌مسکین هست بعد دوم عرض می شود که یتیم هست بعد سوم اولول قربام هست جمعه،‌و اگر تعارضی شد بین اولو قربا و الیتاما و المساکین اونی که حقست از نظر شرعی و احوجست از نظر مالی به اون باید توجه کرد منتها ، راجبه اولو قربا یه جریان خاصیه کسی که عرض می شود که اولول قربای انسانه نه صبحت احتیاجه صبت اولول قربا بودنه یتیمم نه صحبت احتیاجه صحبته یصنه مساکین صحبت احتیاجه پس در یک بعد صحبت احتیاج است صددرصد که مساکینند در دو بعد که با هم فرق دارند یکی اولو قرباست چون خیشاونده چشم داشت داره ولی احتیاجم نداره

و همچنین یتیم،‌یتیمیست که این یتیم وضعش خیلیم خوبستو اضافم دارد ولاکن خب این جد مرده و خب یه چشم داشتی هستش که از لحاظ اقرب بودن و از لحاظ اولول قربا بودن اون مرحله دیگریست ولاکن اگر مرحله اولو قربا نبود و مرحله یتامام نبود بلکه مرحله مساکین بود اونی که اسکن است و احوج است طبعن اون مقدم است خب بحث های دیگری دارد که حالا طبق کتاب بحث میکنیم انشالله