پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه ششصد و پنجاه و هفتم درس خارج فقه

طلاق

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد الله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین

تتمه بحث طلقات طلاق آیه دویستو سی سوره مبارکه بقرست صفحه سیو شیش،‌ حضرت فرمود الطلاق مرتان، البته چنانچه عرض کردیم کل طلاق دو مرتبه نیست بلکه اون طلاقی که بعدش فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ منظور است. بعدن فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّىٰ تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ ۗ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ ۗ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ چند بحث است در این طلاق دوم، البته فان طلقها چنانچه که عرض کردیم در طلاق مرتان تمام طلاق ههای باین کلی و رجعی کلی و باعت نسبی که خلع و مبارات است شامله چه سبب طلاق مرد باشد رجعیست و چه زن باشد که خلع است و چه مردو زن هردو باشند که مباراتست

حالا فان طلقها اگر بعد از مرتین این زن را طلاق داد فلا تحل لهو آیا فلا تحل  لهو آیا حلال نیست این زن به عقد داعم برگرده به این مرد یا عقد منقطعم یا ملک یمین هم یا تحلیل هم چو نچند مرحله دارد حلیت زن از برای مرد حالا ما مثال را در نکاح باعنه میزنید عمه مملوکه است شخص دیگری با این زن نکاح کرده خب این مراتب جاریست یا نه بله الطلاق مرتان است بعد فامساکن تا فانطلقها ،‌ فلان تحل له اگر طلاق داد فلا تحل  لهو این زن را که طلاق داد در مرتبه سوم طبعا این زن مالکی دارد و چون مالکی دارد به حکم مالکیت قبلی زن ملک این زن بود و هم به تبع مالکیت زوجیت و حلیت از برای این زن بود نسبت به این مرد که مالک مملوک است اگر این زن را طلاق داد این زن برگشت میکند به ملکیت مطلقه اون مالک ملکیت مالک بخشیش منفصل شد که جریان زوجیت باشد و حلیت زناشویی چون این زن شوهر کرده حالا که فان طلقها مرتبه سوم طلاق داد در اینجا چند چیز حرامست یعنی کل حلیت ها اینجا باید تقدیم شه

حلیت اول اینست که نمیتوتاند بعد از طلاق به این زن رجوع کند حلیت دوم نمیتواند بعد از اینکه مدت عده تمام شد این زن را بر خودش عقد کند عقد کند چه عقد دائم باشد و چه عقد منقطع چون فلا تحل لهو تمام مراتب حلیت جنسی بین این مردو زن را میگیرد. این سه مرتبه، مرحله سوم مرحله سوم حالا که این زن به مالک خودش برگشت مثالو میدانیدچیه مثال یان زنی که عمه بود این جریانات در امه تحقق پیدا میکند در پنج مرحله سه مرحلشو که عرض کردیم فلا تحل لهو رجوع بعد از طلاق سوم،‌ فلا تحل لهو عقد جدید بعد از خروج از عده طلاق سوم عقد جدید چه عقد دائم باشد و چه عقد منقطع باشد بعضی برادران فتوا دادن و و بعضی برادران هم تقویمی عمل کردن یا خیارن عمل کردن که نخیر انسان طلاق سوم که داد فلا تحل لهو این حلیت نکاح دائم است این حرف از کجا میاد

اگر خصوص نکاح دائم منظور بود باید که لفظ نکاح دائم باید اگر خصوص نکاح مملو نبود بلکه اصل نکاح ممنوع بود باید که فلا  تنکه باشد اما فلا تحل لهو ،‌ فلا تحل لهو مراتب پنج گانه حلیت زن را برای مرد میگیرد سه مرتش رو ما گذاشتیم که یک مرتبش رجوع بعد از طلاق سومست مرتبه دوم وقتی که عده بعد از طلاق سوم تمام شد عقد جدید دائم است سوم عقد جدید منقطع است تمام اینها غلطه عزیزان

دو مرحله دیگه مونده دو مرحله دیگر آیا این زن را طلاق سوم داد و برگشت این زنی که امه است مملوک است به ملک مالک قبلی میتواند این زن را از اون مالک بخرد که با اون خریدن حلیت حاصل گردد یا نه خب نه فلا تحل لهو ، پنجم…

خریدن منهای عمل ازدواج ،‌اینجوری میشه کمااینکه انفصالو ما قائل هستیم عرض میشود که چند مرتبه عرض کردیم . حالا …

نه در رساله نه در تذکره الفقها نه در تفسیر همه جا نوشتن نمیشه .

بعضیا گفتن نمیشه. بنابراین اگر که این زن بعد از طلاق سوم و 0649 عده سوم به ملک مالک قبلی برگشت نمیتواند این شوهر قبلی او رو خریداری کند خریداری که نتیجه اش حلیت جنسی باشد . میشود که بخرد ولی حلیت جنسی نیست پنجم پنجم اینست که میگویند کسی که مالک امه ایست میتواند همه را تحلیل کند . باشد اینجا نمیتواند تحلیل کند . چون تحلیل غیر ملکیته تحلیل عمل ازدواجی و جنسیست بنابراین فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ فَلَا تَحِلُّ لَهُ تمام مراتب حلیت این زن را نسبت به این مرد چه رجوع چه عقد دائم چه عقد منقطع چه ملکیت و چه تحلیل تمام مراحل رو عرض میشود که نفی میکنه تا کی ؟‌

فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّىٰ تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ ۗ  بارها عرض کردیم ولکن چون نظر منحصر به فردست در اونجایی که من مشاهده کردم در تفاسیر آیات و احکام و فقها ما در اینجا و نه در جاهای دیگر این آیه و آیات دیگر انچه را که آیات خواسته است بیان کند و بیانگرست عموما یا اطلاق ،‌احتیاجی به روایت ندارد روایت شیعه سنی دارد که این نکاحی که محلل است باید نکاح دائم باشد نکاح منقطع نمیشه هم به روایت شیعه داریم هم به روایت سنی اما از خود آیه این مطلبو در نمیاد

چرا برای اینکه فرمود حَتَّىٰ تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ ۗ  حَتَّىٰ تَنْكِحَ رجلً غَيْرَهُ ۗ  لفظ نکاح در کل آیات نکاح بدون قرینه میفرماید که عقد نکاح عقده امگا عمل جنسی نکاح بعدل عقده نکاح نکاح عقده و عقد مستطع اینست که عمل جنسی جایز باشد . چه در عقد دائم و چه در عقد منقطع در اینجا نفرمود که فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّىٰ تَنْكِحَ رجلً غَيْرَهُ ۗ  ، حَتَّىٰ تتزوج رجُلً غَيْرَهُ این زوجن در اینجا قرینه قطعیست که تنکحه بشه چی اگر نکاح عمل جنسی نباشد صحیح نیست که میگد که تا ازدواج کند با شوهری غیر از او با شوهر که ازدواج نمیکنه که شوهر اول گذشت شوهر دوم تا ازدواج کند با شوهر دیگری این تحصیلو حاصله اگر دیگری شوهر است که ازدواج کند معنا ندارد پس بعد دوم نکاح میاد بعد دوم نکاح که نتیجه ازدواج و نتیجه عقدست که عمل جنسی

اگر کسی بگد که خب از باب مجاز عرض میشود که از باب ما یعوله این مردی که بناست با این مرد ازدواج کند هنوز ازدواج نکرده گفته می شود حَتَّىٰ تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ  میگن المجازو لا یجز الی غیره اینجا غیره نیست به عکسه .

پیوند که شده زوجیت که پیونده . این میشه مجاز یعنی تا اینکه پیونده یعنی چه عقد کنه عقد کند با شوهر دیگر اگر شوهر دیگرست که عقد چرا کنه اگر دیگری شوهرست موضوع شوهر اگر این مرد دومی شوهر این زنست باید شوهر بودن ثابت بشود تا تنکح زوجن باشد ببینید تنکح زوجن در صورتی که این تنکح عرض میشود که فعل است حالا این فعل در صورتیست که زوجیت این مرد دیگر حاصل باشد تا یان زن نکاح کند با این شوهر نکاح با شوهر یعنی ازدواج خب نکاح شوهره دیگه شوهر شوهر دیگه میگه چرا نشستین میگیم تا اینکه شما بیاید در اتاق بشینید خب نشستین چرا دیگه

اگه بیرون باشید صحیحه حالا حَتَّىٰ تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ  میگه صاف بخوایم نظر کنیم به آیه و به راه مجاز نرویم و راه حقیقت برویم قضیه اینه حَتَّىٰ تَنْكِحَ ازدواج کند با شوهر دیگر ازدواج کرده نخیر تا اینکه نتیجه ازدواج با شوهر دیگری را حاصل کند نتیجه دوم در پیوند زناشویی عبارت عمل جنسی نتیجه اول خود عقد است عقد دائم یا عقد منقطع

نه ما چیز دیگه خواستیم بگیم دائم چرا ‌،ببینید بعدش ، آخه طلقها اعم از دائم منقطع نیست . طلاق در دائمه فقط در منقطع که طلاق نیستش

نه ما دو بحث داریم ببینید این نمیگم ، ما دو بحث داریم یه بحث اینست که آیا ازدواج با مهلف ازدواج دائم لازمه یا منقطع میشه آره دائمه چرا برای اینکه فان طلقها این بحث دومه ما بحث اولو داریم بحث میکنیم. بحث اول چیه این ازدواج دائمی را که به دلیل فان طلقها کرد در این ازدواج دائم عمل جنسی لازمست یا نه اینو داریم بحث میکنیم.

حَتَّىٰ تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ ۗ فَإِنْ طَلَّقَهَا  یعنی بعدما نَکَحت زَوْجًا غیره بعد از اونکه ازدواج کرد با بعد از اینکه عمل جنسی کرد با مرد دیگر بعد طلاق عمل جنسی شرطه چرا توجه نمیکنید شما ببینید فان طلقها وقتی که طلاق سوم رو داد فلا تحل لهو این زن به هیچ وجه من الوجوه این زن حلال نمیشه بر این مرد من بعد حتی تنکه تا عمل جنسی کند با شوهر دیگری، … تا بعد از اون عمل جنسی کند با شوهر دیگری اگر نکه در اینجا طبق کل آیاتی که لفظ نکاح یعنی عقد ،‌کل آیات رو داریم میخوانیم لفظ نکاح به معنی عقده مگر اونجای که ازش با قرینه استفاده بشد که مراد عقد نیست مراد عمل زوجیت است با کسی که عقد شده اینجا این نیست چرا برا اینکه حَتَّىٰ تَنْكِحَ رجلً غَيْرَهُ ۗ  نیست که ، حَتَّىٰ تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ ۗ  موضوع باید محرز باشد تا تنکح باشد پس این زوجن غیره زوج این زن است حالا که زوج این زن شده است و طلاق … حالا که زوج این شده با زوج خودش نکاح کند نکاح با زوج ازدواج است

خب پس ما دو مطلبست اینجا و سه مطلب اینجا استفاده میکنیم یک فلا تحل لهو به وجهن من الوجوه بعد از طلاق سوم حلیت نیست نه رجوع نه عقد دائم نه عقد منقطع نه ملک یمین نه تحلیل اینها هیچکدوم نیست این یه مطلب مطلب دوم حتی تنکح ازدواجی را که با شوهر بعد میکند ازدواجی که عمل جنسی درش شده باشد چون حتی تنکح زوجن ،‌سوم فان طلقها از فان طلقها میفهمیم که این تنکح نکاح دائمست چون نکاح منقطع طلقها ندارد طلاق نکاح دائمست تحلیل نیست ملک یمین نیست ببینید

اگر که یک شخص دیگری این زن را خرید بعد از طلاق سوم شخص دیگری این زن را خرید بعد این شوهر قبلی او رو خرید با خرید حلال میشه و نه حلال نمیشه برای اینکه 1457 نکاح نیست.

عزیزم همه شما رو این آقا ازدواج کرد همه شما با هم ازدواج کرد سه طلاق داد طلاق سوم این رو داریم بحث میکنیم . بله . فان طلقها فان طلقها از فان طلقها مطلب سوم استفاده میکنیم که اگر این زوجن غیره طلاق داد این زن را فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا  از طلقها استفاده میکنیم که اولا این نکاح زوجن غیره نکاح منقطع نیست دو ملک یمین نیست سه تحلیل نه نکاح منقطع نه ملک یمینه نه تحلیلیه کل محللات خارجست فقط محلل نکاح دائمه چون در نکاح دائمست که طلاق داده

در ملک که طلاق نیست . اگر شما امیرو مالک شدین طلاق چه معنا داره .

خب حالا عرض میشود که در زوجن غیره این زوجن غیره  نکاح دائمه دیگه متاسفانه اینکه عمل میشد در خارج غیر اونیست که از آیه و از روایت استفاده میشه کسانی که متعصب به من گفتن از علما و از غیر علما و از طلبه ها و غیر طلبها گفته که بله کسی زنش طلاق داده طلاق سوم آمدن در خانه ما از ما خواهش کردن شما بیاین یکشبه یکاری انجام بدین که این برش حلال بشه خب این حرامه چرا برای اینکه این بارها عرض کردیم ولی اینجا جاش هست این شوهر دوم شوهر غیر این شوهر اولی که با این زن ازدواج کرده ازدواج دائمست دیگه بله ،‌ازدواج دائم نیت ازدواج دائم میخواد و صیغه دائم نیت ازدواج دائم و صیغه دائم و کل شرایط ازدواج مشروطه

یکی از شرایط ازدواج مشروطست نیت دائم است. دو لفظ دائم سه جوری باید با هم پیوند کنند که حساب تا آخر عمر را بکنند . برا اینکه اگر حساب کند که من با شما ازدواج میکنم پسفردا طلاق میدم دیگه ازدواج دائم نمیشه من با شما ازدواج میکنم اما چنین چنان بینمان اختلاف خواهده بود وحدت خواهد بود در نقض قضیه هیچ شرکتی هیچ فردی فردا حق ندارد حدود الهی را نفی کند و هیچ فردی با پیوند فرد دیگر چه پیوست مالی باشد پیوست ازدواجی باشد پیوست رفاقتی باشد پیوست باشد حق ندارد در زیر سایه این پیوست حدودی از حدود الهی رو ترک کند پس اگر در هر پیوندی پیوند  ازدواج باشد پیوند شرکت باشد حدی از حدود الهی ترک بشد این پیوند اصلا باطلست

حالا این بحث میکنیم در عرض میشود که ان یتراجعا بحث میکنیم حالا این مرد دیگر که میخواد با این زن ازدواج کند ازدواج دائم تصمیم دائم ضن اقامه حدودالله در طول ازدواج باقی،‌مگر اینکه جریانی حاصل بشد که طلاق خلعی و مباراتی و طلاق رجعی به عللی و به مجوزاتی عرض میشود که حاصل بشه بنابراین این که بگد شما با این خانم یک شبه ازدواج کنید ویه مرتبه هم و پشت سر هم واستاده تکرار شده پشت سر هم ایستاده و یک مرتبه اون رو حداقل چه چه این تحلیل نمیکنه نه برای این مرد تحلیل میشه و نه برای این زن برای هیچکدام تحلیل نمیشه

برای این مرد دوم تحلیل نمیشه چرا برای اینکه ازدواج دائم نکرده اگر لفظ دائم گفته ولکن تصمیم چیه اشتباه . بله 1914 انچه را که تصمیم گرفت است یکشبه بوده یک شبه هم معلوم نبوده چند ساعته اون چیزی که تصمیم گرفت یک شبه بوده و این تصمیم یک شبه را اگر با لفظ یک شب هم بگوید این عقد نه دائم است نه منقطع دائم نیست چون تصمیم دائم نبوده منقطع نیست چون معین نبوده باید ساعات معین بشه شب روز یه شب دو روز سه روز بنابراین این عقد نه دائم است و نه منقطع حتا اگر تصمیم بگیرد با لفظ دائم انقطاع رو قرار اینست که با یان زن یکشبه دوازده ساعت بیستو چار ساعته باشه ولکن لفظ لفظ دائم است ولکن از لفظ دائم منقطع احراز کرده

اشکال نداره باشه چون لفظ خیلی مطرح نیست اگر از لفظ دائم منقطع احراز کرده است منقطع حاصل می شود و این ازدواج منقطع محلل از برای اولی میشه پس در هر صورت در هر صورت در این ازدواج هایی که بعنوان تحلیل می شود در هر صورت از برای اولی حلال نمیشود چرا برای اینکه یا نه دائم است و نه منقطع تصمیم دائم ندارد لفظ دائم میگوید اما تصمیم دائم ندارد اینطور یا تصمیم منقطع دارد و لفظ دائم میگوید منقطع است .

پس یا نه دائم است و نه منقطع که حرامست یا فقط منقطع است چون حساب تصمیم منقطع است بنابراین برای اولی حلال نمیشه روی این جهت است که روایاتی از رسول الله صلوات الله علیه که عرض میشود که نقل شده …

اگر طلاق داد نه ، میدانم چرا ، مثلا فرض کنید که ببینید این نکاح به لفظ دائم کرده و تصمیم منقطع است خب اگر این نکاح به لفظ در واقع باشد که این نکاح دائم حساب بشه فان طلقها نیست فان طلقها هستش که ولکن اصل مطلب فان طلقها باشه اصل ببینید این تصمیم منقطع دارد لفظ دائم آقایون میگن که دائم قبول اگر دائم قبوله بعد عرض میشود که فان طلقها هست میگه اصلا دائم قبول نیست این لفظ که میگوید عمده این نه ما بر مبنای آقایون که میگن صرف اینکه أنكحت نفسي إيّاك  الی المهر و به طور مطلق ولکن تصمیم بگیره تصمیم اینست که یک شبه باشه رو این مبنا داریم عرض میکنیم که اگرم نکاح هست طلقها باز درست نیست

چرا برا اینکه این نکاح تصمیم منقطع بوده و در تصمیم منقطع هم طلقها در کار نیست. عرض میشود که روایاتی در 2232 از رسول الله صلوات الله علیه راجع به عرض میشود که اینست که لعَنَ اللهُ المُحَلِّلَ والمُحَلَّلَ له  جلد اول صفحه دویستو هشتاد چار 2248 پیغمبر میخواد خلاف نص قرآن صحبت کنه که محلل نمیخوایم نخیر محلل نمیخوایم ولی محللین که درست میکردن هم محلل له ملعونه هم محلل 2324 که به غیرتت بر میخورد اگر زن شوهر کنه میخواد برگرده میخواد ازدواج کنه غلط کرده که سه طلاق داده میخواد ازدواج کنه خب باید ازدواج کنه خب جوری باشد که قرض توسل انجام بشه تا بعدا به این برگرده ولذا لعن الله محلل هم محلل ملعون است هم محلل له ،‌محلل له ملعونست چرا برا اینکه این ازدواج دائم تشکیل نشده محلل ملعون است برای اینکه این نیست منقطع است منقطع غیر محدد و لفظش دائم است نه منقطع حاصل میشه نه دائم نه منقطع حاصل میشد نه دائم به این دوتا 2408

عرض میشود که یه 2417 عرض میشود که یک گاو نری رو استعاره کند و برای اینکه 2427

2438 خب بله ، فان طلقها  ببینید همونطوری که به طور عادی ازدواج می کنند این مرد دوم بعد از طلاق سوم 2504 همانطور که عادی ازدواج میکنند و ازدواج دائم لفظ دائم است نیت دائم است قرار با همیدگه میکنند اینجور حالا کسی سوال کند که میگد چرا فرمود حَتَّىٰ تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ ۗ  نفرود حَتَّىٰ ینکحها زَوْجًا غَيْرَهُ ۗ  این میخواد مطلق را و غیرت مطلقه را … ببینید این طلاق که عرض میشود که سه جوره یا طلاق بائن کلیست یا طلاق بائن خلع مباراتست که کلی نیست اذا رجعت عرض میشود که اما بذلت ممکنست برگشت کنه یا طلاق رجعی در هر سه بعد یا سبب طلاق مرده یا سبب طلاق زنه یا هردو

اگر عبارتی میخواد هر سه رو بگیره چه عبارتیه فقط همینه عبارتی که نکاح دوم و بعد از نکاح دوم در اینجا که انجام بگیره ولو از طلاق بهترین عبارت که میتونه هرسه رو در بر بگیره اینه حَتَّىٰ تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ ۗ  طریق بینش اینه که اگر طلاق رجوعیست مردست سبب طلاق مردست … و مردست که موجب طلاق شده

حالا این مرد برگشته میخواد با یان زن بعد از طلاق سوم عرض میشود که ازدواج کنه ، میگه حَتَّىٰ تَنْكِحَ تا عمل جنسی کند این زن با شوهر دوم اینو میگه برای اینکه شما ترمز کنید از طلاق به غیرت مرد اول برخورد میکنه که حرام نیست این ببینید تا که این زن برود چنان جریانی انجام بدهد و عمل جنسی انجام بشود این لفظ میفرماید برای اینکه غیرت شوهر اول به حرکت بیاد و به این اسونی طلاق نده

نسبت به زنم همینطور اگر طلاق خلعست یا طلاق مباراتست اگر مبارات است که طرفین سبب هستند یا خلع است که زن سببه باز حتی تنکح زوجن غیره هم شوهر و هم زن هردو با این تعریف تهدید میشن فان طلقها اگر طلاق داده شده فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا  قبلا و وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَٰلِكَ بود دیگه در طلاق رجعی اینطور بود دیگه در طلاق رجعی وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَٰلِكَ احقیت در رد مربوط به شوهر است مربوط به دیگران نبود مربوطه به زنم نبود اما در اینجا فان طلقها اگر طلاق زوج دوم حاصل شد فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا ، تَرَاجَعَا یعنی چی به عقد جدید منتها تَرَاجَعَا به عقد جدید مثل عقد اول است . در عقد اول ظَنَّا أَنْ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ ۗ در عقد جدیدم همینطوره اقامه حدودالله باید مضنون بشه تصمیم دارند که حدودالله را اقامه کنند اما با این تصمیم اقامه حدودالله احیانن جو جوریست که برخلاف تصمیم حدود الهی زیر پا گذاشته میشه

دومی که طلاق داد فان طلقها فلا جناه علیهما یعنی زوج اول و این زوجی که طلاق یافته است از زوج دوم عرض میشود که فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ ۗ  سوال، چه میداند که حدودالله را اقامه میکند با اینه زن که مجددا باهاش ازدواج میکنه چه میداند ،‌دو مرحله است یه مرحله تصمیمه بر اینکه در این ازدواج دوم حدود الهی زیر پا نرود یک ، دوم بله تصمیم دارند اما وضع جوریست که به این زن برگردن بلخره به طور اتوماتیکی و ناخوداگاه و خارج از تصمیم حدودالله زیر  پا میره پس اضافه بر اینکه مصممند هردو حدودالله را در این ازدواج دوم مراعات کنند باید زمینه هم زمینه باشد که بتوانند مراعات کنند.

کمااینکه در ازدواج اول هم همینطوره در کل ازدواج اینطوره که عرض کردیم اگر با زنی میخواید  ازدواج کنید باید بررسی کند اون زن بررسی کند اون مرد که آیا میتوانند در این پیوند زناشویی حدودالله را در بعد زوجیت و غیر زوجیت کجاست،‌احکام الهی را در بعد زناشویی و در بعد غیر زناشویی میتوانند مراعات کنند یا نه ممکنست زنو مردی راه ازدواج کنند و در اثر ازدواج و پیوند حدود الهی زوجیت زیر پا بره یا حدود اله ییغر زوجیت زیر پا بره نخیر این تصمیم و ضن بر اینکه يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ ۗ  در هم ازدواج اول هست و هم در ازدواج  بعدی که بعد از محل خواهد بود فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ ۗ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ ببینید استقنای قرآن با دقت در آیات کاملا روشن و بینه ، یه عده از زمانی که در مکه بودیم گفتن حالا ما روایاتی که البته روایات متعدده روایاتی که وارد است که شرطست که عمل جنسی انجام بشه اینو چطوری اطمینان پیدا کنیم قرآنم که دلالت نداره پس اصل اینست که لزوم ندارد انجام بشه من به این آیه استناد کردم که حَتَّىٰ تَنْكِحَ زَوْجًا گفتم تاکنون حَتَّىٰ تَنْكِحَ زَوْجًا حالا در اینجا روایتی است که 3037 این یک بحثه بعد دوم اینست که این فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّىٰ تَنْكِحَ زَوْجًا این عمل جنسی با زوج دوم آیا شرطست حلال باشد یا نه

در حال حیض ،‌در حال نفاض در حال صوم در حال احرام هم اگر زنی را در حال احرام یا در حال حیض یا در حال نفاس یا در حالاتی که ممنوع است عمل جنسی ،‌عمل جنسی با این زن انجام داد این شوهر دوم آیا این محلل خوتاهد بود یا نه ، بله ، این یکی دوم عمل جنسی احیانن در وقت معینی حرامه احیانن کلن حرامه ، عمل جنسی در وقت معین که مانند حیضستو مانند نفاس استو مانند احرامستو چه در وقت معین حرامه اما عمل جنسی از پشت با زن چطوره اینم حرامه بر مبنای نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّىٰ شِئْتُمْ اگر شوهر دوم عمل جنسی از پشت انجام داد کار حرامیست همیشم حرامه طبق آیه و طبق نظر آیا این هم محلل هست یا نه ؟‌

از راه حلال میگی پس حرف اولو برگردوند.

حتی تنکح کی گفت اولا از راه حلال باشه حتی تنکحه واضع النکاح رو داره بحث میکنه یا نکاحی که عمل جنسی واقعی یا عمل جنسی که حلال است سوم نداره. صبر کنید اگر عمل جنسی حلال میگه پس در حال حیض در حال نفاس در ، ببینید نفرمود که…

میفهمم حَتَّىٰ تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ داره اخبار میکند یا دارد تحلیل میکندن نکاح رو . تنکح زوجن غیره ببینید این زوجیت غیر البته طبق شرایطی که عقد نکاح با قید انجام میشه این زوجیت به شرطه ولکن این عمل جنسی این زوج دوم با این زن عمل جنسی باید باشه که حلال باشد مطلقا یا حلال محدد یا نه حرام باشه تنکح هست .

آیه مطلقه،‌آیه مطلقه ولی نه ، ببینید میفرماید شارع نمیگه ، بله يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى استفاده میشه که سکر حلاله نخیر ،‌ میگه در حالی که سکر انجام دادید این فعل حرام را انجام دادید بله، خب ، میفهمم خود سکر خود سکر موضوعیت دارد بر صلات یا نه ، سکر این سکر که موضوعیت داره برای عرض میشود که عمل واجب به حرمت صلات این سکر حرامست یا نه

پس اگر گفتن اگر چنین کردی چنان لزومی ندارد چنین اول حلال باشد حرام باشد هرجور باشد میگیم اگر چنین کردی ایا تو این اگر خوابیده است که این باید حلال باشه نخیر حتی تنکح زوجن غیره دو بعد داره یک بعد زوجنه پس زوجیت باید حلال باشد یعنی ازدواج دوم باید ازدواج باشد ازدواج باشد دوام داشته باشد عرض میشود که شرایط ازدواج دائم شرط باشد

خب حالا اگر حالا ببینید که حَتَّىٰ تتع  زَوْجًا غَيْرَهُ تا اینکه عمل جنسی انجام نده این زن با شوهر دوم شوهر دوم ببینیه حلال اما تتعم باید حلال باشد  …

عرض میکنم که اینجا حکم نمیخواد بگه نمیخواد بگه که عمل جنسی کند با شوهر دیگر و بعد اینکه نمیگه عمل جنسی کند میگه حتی تنکح تا اینکارو انجام بدهد این کارو انجام بدهد حلال انجام داده است حرام انجام داده است حرام انجام داده است حرام دائم است خلع انجام داده است حرام موقت در حال حیض یا در حال نفاس یا در حال عرض میشود که احرام انجام داده است .اینجا تحلیل ببینید شما تحلیل طرف شارع نیست شارع مثل همان لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى است حرامست نماز بخونید در حال سکر ،‌خب میگد سکر جایزه نخیر میگد اگر شما مشکل خوردید و عرض میشود که مرد شدید در حال مستی نماز حرامه این حرمت این حرام بودن نماز در چه صورته در صورتی که موضوع حرام انجام بشه حرامه 3531 حرامه حلاله 3534 حلاله تمام اینها موضوعاتیست که خداوند معین میکند اینجا ندارد که حَتَّىٰ تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ یعنی این نکاح زوجن غیره حلال باشه نخیر تا تحقق پیدا کند عمل جنسی با شوهر دوم شوهر دوم بودنش به شرط شوهر بودن باید باشه اما با شوهر دوم عمل جنسی انجام دادن این عمل جنسی حلال باشد کجا دارد تا انجام بدهد انجام بدهد حلالست حرامست واجبست بعضی وقتا عمل جنسی واجب نیست بعضی وقتا حرامه بعضی وقتا کلن حرامه

بعضی وقتا بعضا حرامه تمام مراحلو میگیره چه تایید میکنه این آیه ، …

به چه دلیل ، نشد ،‌به چه دلیل، درست مطلبو تحلیل کنید در نظرتون . عزیزم اگر کسی کار حرامی را کرد میتواند این کار حرام موضوع حکم واجب یا حکم حلال دیگر بشه چه معنایی داره کمااینکه نمونه ما زیاد داریم اگر کسی سکر مسکر خورد میتواند خوردن مسکر موجب حرمت نماز که اوجب واجباته بشه یا موجبه وجوب چیز دیگه بشه اگر این کار واجب را انجام دادی یا این کار حرام را انجام دادی یا این کار مباح رو انجام دادی چنین چه ربطی دارد به موضوع نه امر کرده است که این عمل جنسیه عرض میشود که حرام با زن بکن نخیر،‌عمل جنسی با زن از پشت حرامست به نص قرآن و عمل جنسی در حالت حیض یا نفاس یا عرض میشود که احرام حرامه ،‌ نمیگد که حَتَّىٰ تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُو بصورتٍ محلله نداریم واقع رو داریم

تا تحقق پیدا کند عمل جنسی با این شوهر شوهر بودنش حلال اما عمل جنسی هم حلال کجاست خبر داریم دیگه خبر دارین که این موضوع است از برای حلیت تراجح که به شوهر اول برگرده حلیت تراجح شرط اول یک عقد دائم بله ، دو عمل جنسی ، عقد اگر تحقق پیدا نکند که معنا ندارد پس عقد باید تحقق پیدا کند عقد دائم ولکن عمل جنسی که شرطست در عقد دائم دوم برای برگشت به شوهر اول این عمل جنسی رنگ ندارد اگر رنگ داشت 3813

حتی تنکح زوجن مطلقه،

مصداق بارزم نمیخواد مصداق بارز کسانی هستند که ازدواج میکنند و در لبنان است که من ازدواج کرد و بعد رفتم یه ماه دیگه برگشتم گفت چرا بر میگردی زنه گفت آخه این یه طوره دیگست یه جور دیگست . بنابراین ما به هیچ وجه …

بله ، صبر کن ببینم چطور، اگر زن رو در حال حیض باهاش جماع کردن ،‌ اگر با زن ببینید و ان  طَلَّقْتُمُ  قبل ان تمسوحن این هم همان است مسخ مسخ حلاله نخیر اگر در حال حیض این زن همین دیگه پس لزوم نداره مسخ حلال بشه و ان  طَلَّقْتُمُ  قبل ان تمسوحن پس چیست خب قبلل مسح مسح حلال است مسخ حرام است مسح حرام دائمیست مسخ حرام موقتست مسح حرام دائمیست . تمام دیگه مسخ مراده

حالا این مسخ ، چرا نمیگه ،‌کی میگه عده نداره اگر کسی زنی گرفت و با پشت جریان جنسی انجام داد عده ندارد ، داره یعنی بحثش

عده داره ، احتمال حملست کسانی این جریانو انجام دادن و حملم شده ،‌کمااینکه ،‌شما توجه ندارید شما تو باغ نیستید کسانی از پشت انجام داده اند و به جلو تجاوز کرده و حامله شده بنابراین این بحث رو باید بکنیم که اگر عمل جنسی از پشت انجام شد آیا عده است یا نه طبق نص قرآن عده هست برای اینکه مسخ شده و مسخ اعمست مسخ حلال مسخ حرام مسخ حلال کلی مسخ حرام کلی مسخ حرام در بعضی موارد که اینهارو باید به تفصیل بحث کنیم.

خب این تتمه بحثو انشاالله برای …