بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
ٱللَّهُم صل علی محمَّد و آل محمَّد
راجع به صید بحثهایی بر مبنا آیات صید کردیم. تتمه مختصری مونده و انتقاداتی و فتاوای علامه حلی رضوانالله تعالی علیه و فصلی هم از ذباحه.
اصولا حیوانات در تقسیم کلی تصرف در گوشتشان و پوستشان دو دستهاند: یک دسته حیوانات که حلالگوشتند و یک دسته حرامگوشت. و این دسته حلالگوشت هم حلیت اکل لحمشون حلیت ذاتیست، انعامن. انعام چه هوایی باشند و چه زمینی باشند و چه دریایی، غیر مضطرب و غیر خبیث. آنچه خبیث است ولو مضطرب نیست، آنچه مضطرب است ولو خبیث نیست، تا چه رسد اون حیوانی که هم خبیث باشد و هم مضطرب باشد حرام است.
اما أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ برخلاف آنچه گمان میکردند که چهارپایانه یا حیوانات چهارپا خاص یا حیوانات چهارپا عام زمینیست، نخیر به دلیل غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُم و آیات دیگر أَنْعَام جمع نعمت است و نعمت حیوانی مراده. حیواناتی که نعمتند و محنت نیستند، مضطرب نیستند و خبیث نیستند، به طور کلی اینها حلالند چه هوایی باشند، چه دریایی باشند و چه زمینی باشند. منتها (سوال) چون به نفسه. خنزیر مضطرب نیست گفتم دیگه یا خبیث است یا مضطرب است یا هم خبیث است هم مضطرب یا نفی داره، خنزیر نفی داره، خنزیر چون نفی داره و خبث خنزیر … نکتش این است که گوشت خنزیر انسان رو بیغیرت میکنه و ازین قبیلها که بحث براشون شده.
حالا، حیواناتی که انعامن و نفس در حرمتشان نیست مانند خنزیر که از انعام است و نفس در حرمتش هست، حیواناتی که انعامن و نفس در حرمتشان نیست و خبیث نیستند و مضطرب نیستند، دو دسته هستند در عین حالی که هر دو دسته خوردن گوشتشون حلال است ذاتا اما بعضیها عوضا حرامه مثلا اسب. اسب که مخصوصا اسبهای تازیه، اسبهای خیلی قبراق و گه از برای سواری هستند قیمتشون بسیار بسیار گرانه حالا به جای اینکه مثلا گوسفند ذبح کنه یا شتر نحر کنه یا گاو ذبح کند اسب سواریای که صدها هزار تومان قیمت دارد اینو ذبح کنه بخوره بکشه. این هم حلال است هم حرام. حرام است این عمل چون اسراف است، تبذیر است، مال دور ریختن است و لذا در آیات موافقات قرآن راجع به حیوانات سواری بحث اسب نیامده مگر به عنوان ضمنین عنوانی، اسبی. بنابراین حیواناتی که برای سوار سواری هستند مانند الاغ و مانند فرض کنید که اسب سواری یا ازین قبیلها اینها حلال است گوشتشون ولکن موقعی که اسبی داره میمیره یا صدمه دیده یا چه شده اینو میکشن و میخورن اما اسبی که قابل استفاده هست و چندین برابر از حیواناتی که برای اکل هست مانند گوسفند و گاو قیمت دارد این حلیت ذبح ندارد اما حلیت لحو دارد.
حالا، اصل قضیه در تصرف در حیوانات به عنوان ابهاب روح ذبح هست و نحر هست. این اصل اولیه قضیه است که با شرط بسم الله گفتن و فری اوداج و رو به قبله در ذبح و منهای فری اوداج در نحر حلال میشه البته اختلاف بین مسلمان باشد یا مسلمان نباشد اختلاف ذبحه. خب قائممقام ذبح و نحر عبارت است از صید . حیوانی که ذاتا صید است یا فرعا صید است، حیوانی که حلالگوشته اما فراریه، حیوانی که حلالگوشت است اما فراریست یا ذاتا مانند آهوست یا فرعا مانند گوسفندی که فراری شده است یا مرغ و خروسی که فراری شده است در اینجا قائممقام ذبح و نحر صیده. مثلا شتر حیوان اهلیست فراری نیست اما اگر شتر دیوانه شد و فراری شد در اینجا به جای نحر صیده، به جای اینکه گردنشو سوراخ کنن و خون بیاد صیده. حالا گاو یا گوسفند یا مرغ یا عرض میشود که حیوانات دیگری اکل درشون ذبح هست اگر فراری شدن قطعا کار صید رو انجام میشه .
و کار صید یا مستقیما با خود انسان انجام میشود یا به وسیله حیوان صید. حیوان صید هم که بحث کردیم، حیوان صید چه دریایی باشد، چه هوایی باشد، چه زمینی. مثلا بعضی از حیوانات دریایی هستند که اینها قابل تعلیمن مانند کوسه ماهی. کوسه ماهی قابل تعلیمه اگر کوسه ماهی رو تعلیم دادیم که ماهی صید کنه، اگر ماهی صید کرد و ماهی اگر زنده بود و رسید عرض میشود که …. اما اگر در ضمن صید کردن ماهی و آوردن برای صاحبش کشته شد این حلاله. مانند آهویی که حیوان صید صید میکند سگ یا غیر سگ. حیوان صید صید میکند اگر در حین صید کردنش کشته شد حلاله، اگر کشته نشد و زنده به دست شما رسید در این صورت شما ذبحش میکنید و حلال خواهد بود.
راجع به بسم الله بحثی شد و تتمهای بحث رو این جلسه عرض میکنیم. عرض میشود که در صید دریایی بسم الله … نداره هیچی چون صید دریایی اینطوری نیست که مثلا خودش صید کنه بلکه ببیند ماهی افتاد بیرون یا اینکه نبیند ماهی افتاد بیرون اصن برای چی حتما ببیند؟ یا ندیده انسان میزند این ماهی افتاده بیرون و از بیرون زندست یا در بیرون مرد تا اینجا بسم الله لازم نیست فقط (سوال) بله؟ ذبح ندارد ولکن عرض میشود که تذکیه دارد که، تذکیهش موتش است در خارج آب تا اینجا امکان داشته بسم الله شرط بشه که اگر شرط شد که خودتون صید کنید خودتون در حالی که دام میندازید و تور بگیرید صید کنید ولیکن شرط بسم الله در حیوانات بحری. در حیوانات بری و در حیوانات جوی چه صید باشد، چه ذبح باشد، چه نحر باشد، صید بلاواسطه باشد، صید معالواسطه باشد، صید معالواسطه صید با حیوان صید بلاواسطه شتری که فرار کرده است، گوسفندی که فرار کرده یا تو چاه افتاده مثلا با شمشیری یا با نیزهای بزند و حیوان را بکشه.
چند بحث بسیار مهم اصلی و محوری هست که مقادیری بحث کردیم و تتمشو عرض میکنیم از جمله بسم الله. آیا صرف بسم الله گفتن لازم است؟ یا بسم الله رو مسلمان باید بگه؟ این بحثیست که بسیار مهمه و گروه بسیاری از فقها شرط میکنند در ذابح و ناحر و صائد اینکه این شخص مسلمان باشد چه در حال صید صید البته غیر… چه در حال ذبح، چه در حال نحر شرط میکنند که این شخص عرض میشود که مسلمان باشه. اما موحد غیر مسلمان چه کتابی باشد و چه غیر کتابی قبول ندارند این یک بحثه. خب حالا این بسم الله که گفته میشود آیا در مسلمان باشد یا نه بحثیست؟ در فقوه چهار تصور بر ذکر و عدم ذکر و شرکت و عدم شرکت در بسم الله وجود دارد. یک: اصلا نه ذکر بسم الله بشد نه ذکر اسم غیر الله البته با جد و با توجه، حالت نسیان نه. اگر شخص مسلمان مخصوصا، نسیان کرد بسم الله نگفت اشکال نداره اما شخص غیر مسلمان نسیان کرد اشکالی این بحث داره. حالا یکی از احتمالات اربعه این است که نه ذکر اسم الله نکرد عمدا، نه ذکر غیر اسم الله این خب داخله، وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْه. یکی هست که فقط ذکر اسم الله بگه این معلومه … این صحیح است و عرض میشود که ….البته در شرایطی که ذبح عرض میشود فری اوداج اربعه باشد در ذبح، و نحر باشد در نحر، و رو به قبله باشد البته اینها در ذبح هم هست.
خب یه فرع دیگر یه احتمال دیگر، اینکه ذکر اسم الله مع غیر الله باشد هم اسم الله بگه هم غیر الله. بگد بسم الله … ، بسم الله الابی، بسم الله محمدا حتی، بسم الله و بسم محمدا این اذکار جایز است یا جایز نیست؟ البته بله.
فرع چهارم و احتمال چهارم این است که فقط ذکر اسم غیر الله باشه این … است. اگر ذکر اسم غیر الله باشد این ممحد است در شرک بلکه الحاد است در شرک. پس این احتمال و بحثا این است که آیا اگر هم ذکر اسم الله کرد و هم ذکر غیر اسم الله کرد و ذابح و مبسمر یکی بود، کسی که داره ذبح میکنه یا نحر میکنه یا صید میکنه یک فرده اونجا که چند فرد است صرف نمیکنه، اگر یکی بود هم گفت بسم الله هم گفت به اسم غیر الله، غیر الله چه اوسم باشند چه اتمم باشند چه طواهر باشند چه انبیا باشند چه اولیا باشند هر چه میخوان باشند، ذکر اسم الله، جایز است یا نه؟ جوابش از آیات و در فتوای آیات و روایات این است که جایز نیست چرا؟ اولا برای اینکه بسم الله علامت توحید است چون ذکر اسم غیر الله میکردند …. و بتپرستان، در مقابل آمد که وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْه و كُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللهِ عَلَيْه اصل از آنچه اسم الله، کدوم الله؟ اللّهی که شریک شده، اللّهی که میشنوید، الله واحد دیگه. كُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللهِ عَلَيْه اللّهی که شریک دارد که این، اللّهی که شریک، اللّهی که موحدین قبول دارند. وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْه و كُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللهِ عَلَيْه .
حالا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْه دوتا فرض دارد یک فرض که اصلا ذکر اسم الله نشده یکی ذکر اسم الله شده با لات و عزی و فلانی بنابراین لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْه دو اصداق دارد یک اصداق این است که اصلا ذکر اسم الله نشده است مثال بیارید ذکر اسم الله شده است ولکن با اسم غیر الله چه از مقدسین باشد و چه از ملوثین باشد و عرض میشود که اوسان و اسنا و طاغوت و مقدسین و عرض میشود که اینها باشد.
خب حالا فرع، نظیر این فرع رو عرض کردم که اگر ذابح شمایید ولی بسم الله رو دیگری گفت عمل یک عمل است، تعاون در یک عمل است، ذبح رو شما میکنید ولکن بسم الله رو من میگم این عرض میشود که حلال است یا حرام است؟ یادتونه اونجا چی گفتیم؟ ( نظر حضار) بله چرا؟ برای اینکه وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْه آیا ذکر اسم الله شده یا نه؟ بله ذبح هم شده . در ذبح شرایطیست این شرایط از ذبح، ذکر اسم الله است، فری اوداج است، توجیح به قبله است. سه نفر شرکت کنند یه نفر توجه به قبله بده، یه نفر بسم الله بگه، یه نفرم فری اوداج اربعه کنه بلکه اوداج اربعه رو چهار نفر فری میکنند این دو نفر یکی، دو نفر یکی، سه نفر بود، یه نفر یکی، این چهار نفر شرکت کنند در ذبح این حیوان مگر شرکت در ذبح حیوان اشکال داره؟ ولی شرکت در بسم الله ما نداریم بسم الله یکیه ولی شرکت در ذبح حیوان که اشکال ندارد. ذبح حیوان که بریدن دو رگ اصلیست یا از اول دو رگ اصلی، دو رگ فرعی، چهار رگ است، بریدن چهار رگ به چهار نفر هر کدام یک رگو ببردن حالا فرض بورزید حالا آقایون شش نفرن ، یه نفر طرف به قبله کنه، یه نفر بسم الله بگه، چهار نفر هم هر کدام یک رگ از چهار رگ رو قطع کنند. شش نفر اگر فرض کنید که شرکت کنند چه اشکال داره؟ (سوال) حالا، حالا یه بسم الله گفتن چیه کسی بگه ما چی گفتیم؟… مثلا «با» شو یکی بگه، «اسم» رو یکی بگه،«الله» رو یکی بگه؟ اینجور نمیشه که، باید ذکر اسم الله صدق کند. خب نفرمایید که این فرع … برای اینکه ممکن است یه نفر یهودی مثلا، یه نفر مسیحی، یه نفر مسیحی که ذکر اسم الله نمیکنه، نمیکند اصلا، اسم الله رو قبول ندارد اگر مقارن با ذبح یا نحر این مسیحی که ذکر اسم الله ندارد، اگر مقارن با اوست شما شرکت کنید شما بگید بسم الله و او بکشه و طرف قبله شما کردید و فری اوداج هم اون یه قسمت برید، بقیه رو شما بریدید این چه اشکال دارد؟ (سوال) کی گفته فاعل ذبح باید بسم الله بگه؟ این اول قضیه. دو کی گفته؟ نه ببین اگر در یک ساختمون در یک نمایی پنج تا معمار شرکت دارن … بله دیگه… اینجا هم قانونه، ذبح و نحر و صید یک کاریست کاریست مرکب، کار واحد که نیست اینکار مرکب را چند نفر با هم شرکت کنند و با هم انجام بدن چه اشکال دارد؟ از نظر کتاب و سنت ما دلیل بر این مطلب نداریم.
مطلب مهمتر این است که آیا در ذبح یا نحر یا صید که سه دستهان دیگه ذبح است و نحر است و صید است، صید بلاواسطه یا صید معالواسطه آیا نه اسلام شرط است یا اسلام شرط نیست؟ از نظر کتاب آیه مایده حُرِّمَتْ عَلَيْکُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِه قرآن بیارید، مایده آیه سوم حُرِّمَتْ عَلَيْکُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطيحَةُ وَ ما أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَکَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَي النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ . یه مقدار آب به من بدید. (سوال) بله اگر عمل، عمل ذابح باشه اشکال داره، اگر عمل مشترک باشه، چند نفر مشترکا دارن ذبح میکنن، سهیم باشه اگر عمل عمل مشترک باشد یکی بسم الله بگه، یکی طرف قبله کنه، یکی ذبح کنه این عمل مشترک عرض میشود که (سوال) بله بله.
عرض میشود که از مسائلی که معرفهالارا است بین فقها سنی و شیعه مخصوصا شیعه همین است که به إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ استدلال میکنند احیانا البته احیانا و إِلاَّ ، احیان کثیره و اکثریت استدلال به روایات زیادیست که منع کرده است از اکل ذبیحه یهودی و نصرانی و اکل ذبیحه غیر مسلم. دسته مقابل هم روایات زیادی داریم که اکل ذبیحه غیر مسلم اگر بسم الله گفت اشکال ندارد مثلا چهل و چند روایات داریم که {انما هو الاسم ولا یؤمن علیها إلا المسلم} چهل و چند روایت دربارشه. انما هو الاسم در باب ذبح، در باب عرض میشود که نحر، در باب صید انما هو الاسم ، انما حصره دیگه …. این حصر نسبیست؟ میخواد بگه که اسم هر کس بگه یهودی بگه، نصرانی بگه، موحد غیر … بگه، مسلمون بگه فرقی نمیکنه، نمیخواد بگه انما … فری اوداج لازم نیست، تغییر به قبله لازم، نخیر انما نسبی ست انما هو الاسم ولا یؤمن علیها إلا المسلم، ولا یؤمن علیها ، اما من دارم میشنوم که این شخص نصرانی در لبله معلول بود در لبله مخلوط از زندگیست؟ شخص قصاب مسیحی میپرس بسم للّه میگوید که اهل محل بشنون مثلا کسایی که میخوان بخرن بشنون. حالا لا یؤمن علیها إلا المسلم یعنی اگر مسلم کشته ما اطمینان داریم بسم الله گفته ولو مسیحی اما اگر مسیحی کشته و در حضور ما نبوده کسی احتمال نمیده بسم الله بگه چون مسیحی و یهودی عقیده ندارند به بسم الله در ذبح و نحر باشه و در غیاب مسلمم که لزومی ندارد بسم الله رو بگن بنابراین لا یؤمن علیها إلا المسلم .
حالا کسانی که به قرآن میخوان استدلال کنند این آیا قرآن دلال به نسب دارد یا نه؟ عرض میشود که إلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ . … تحریم حُرِّمَتْ عَلَيْکُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ ببینید ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِه اعم است این که أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ و لالله به چه یکی بسم الله گفت و دیگری لا گفت یا یک نفر هم بسم الله گفت هم بسم الله …. هر دوشم میشه وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ خفه شده، وَالْمَوْقُوذَةُ با چوب بهش زدن تا مجروح شد اومد زمین، وَالْمُتَرَدِّيَةُ از بلندی افتاده، وَالنَّطِيحَةُ حیوان شاخ خورده، وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ حیوانی که سبعی دریده، إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ. حالا این عرض میشود که مَيْتَة چی بود؟ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزير یعنی چی؟ که دَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزير داشتن به طور مطلق حرامه اما وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِه اگر حیوانی را یک نفر مشرک، یک نفر غیر موحد گفت لالله و کشت این با حصر، یا کشت و مرد حیوان یا نمرده هنوزم، َالْمُنْخَنِقَةُ خفه شده، خفگی گاه مردن است گاه هنوز زنده است، وَالْمَوْقُوذَةُ همچنین، وَالْمُتَرَدِّيَةُ همچنین، وَالنَّطِيحَةُ همچنین، وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ همچنین، إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ ، إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ استثناء از حیوانی که نیمه جانه. حیوانی که نیمه جان است از کجا شروع میشه ؟ نیمه جان از اینجا شروع میشه که ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِه ، أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِه یعنی برای غیر الله انداختنش و کشتنش ولی هنوز زندگی باقیست و لذا إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ یعنی تتمه حیات او را از بین بردن و این یک اصطلاح غلطیست یعنی شما تذکیه یعنی کشتن نخیر، تذکیه با ذال یعنی حیوانی که رو به مرگ است و تتمه حیات او را با ذبح یا نحر یا صید از بین بردن که این بحث دارد از روش .
حالا وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ که دو بعد دارد سه چیز لِغَيْرِ اللَّه انداختن و کشتنش ولیکن هنوز نفس میکشه، والْمُنْخَنِقَةُ خفه کردن هنوز نفس میکشه (سوال) اونم بحث میکنیم حالا، والْمَوْقُوذَةُ با چوب زدنش داره میمیره ولی هنوز زندست، وَالْمُتَرَدِّيَةُ از بالا افتاده بگذارنش میمیره تمام این موارد، تمام این موارد وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِه ، وَالْمَوْقُوذَةُ ، وَالْمُتَرَدِّيَةُ ، وَالنَّطِيحَةُ ، وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ اگر بگذارنش میمیره در یک فاصلهای ولو زیاد اما هنوز جان داره این هنوز جان دارد إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ استثناء میکند دیگه و الا إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ در زمینه ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِه که بمیرد با گفتن اسم غیر خدا به ذَكَّيْتُمْ ربط نداره، ضمیر نداره. ضمیر ذَكَّيْتُمْ این است که ما تممتم اذها و روحه، بقیه جانشان را بگیری. پس ضمیر تم در این مفروضه. پس هر کدوم ازین موارد دو فرض داره از ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِه ، ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِه الْمُنْخَنِقَةُ ، الْمَوْقُوذَةُ ، الْمُتَرَدِّيَةُ ، النَّطيحَةُ دو فرض دارد یک فرضش مورد استثناست یک فرضش عرض میشود که به طور کلی خارجه.
خب وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ، إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ استثناء میکند از اونا مثلا خطاب میکند … به چی؟ به مسلمونا دیگه بله؟ چون يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ اول الَّذِينَ آمَنُوا مورد خطاب قرار گرفتن. پس إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ دو بعد ارائه میکند. یک بعد: إِلَّا آنچه حیوانی که بقیه جانش را شما گرفتید یک بعد. دو: شما گرفتید .
پس إِلَّا دو استثنائه و دو حصر. یک حصر: حصر اینکه بقیه جانش گرفته شود. حصر دوم: بقیه جانش را شما میخواین بگیرید. ابتلای دوم که حصر بشه به این بیانه که اصن این بیان نداریم ما، ولی به این بیانه … که استدلال دیگه بیان میشود این است که إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ یک تذکیه هست یک تُم، همونطوری که تذکیه شرط است، بدون تذکیه اگر خفه شده یا چوب خورده یا مطردی بمیرد این حلال نیست همونطورم تُم، تُم مسلمانه بنابراین استدلال میشه حصر دو بعدی در آیه ذَكَّيْتُمْ هم تذکیه و هم تُم مثل تذکیه شرط حلیت است، تصمیم بردن جان حیوان شرط حلیت است، شخصی هم که تذکیه میکند این مسلمان باشه این شرط حلیت است این حصر.
جواب، جواب از چند بعده یکی اینکه آیا شما که حیوانی رو میخواید گوشتشو مصرف کنید گرگ خورده یا پرت شده یا چی شده حتما خودتون باید تتمه ذبح رو انجام بدید تا برای اینکه حلال بشه یا قصاب سر محل این کارو کرد اشکال نداره؟ حتما خودتون … این شک در اینکه کسی که ذابح است آکل است؟ و کسی که آکل هست همون ذابح است؟ نخیر، إِلَّا مَا ذَكَّه نفرمود که، إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ فرمود پس بنابراین اینجا استثناء در بعد اولش حصر است در بعد دوم دلالت ندارد. در بعد اول تذکیه شرط است اما تُم شرط نیست اگر تُم (سوال) میدونم اگر قصاب موحد غیر مسلمان باشه، اگر قصاب موحد غیر مسلمان باشه تُم نیست ولی به تُم شرط نیست چرا؟ به چند دلیل تُم شرط نیست. دلیل اول اگر تُم شرط باشد فقط حلال است آنچه را که شما تذکیه کنید اگر شما سر این گوسفند رو نبرید و شما تتمه حیاتشو ازحاق نکنید این حلال نیست اینطوره؟ به ضروره من الادله کتابا و سنتا و هر چه میخواید بگید که این نیستش که مگه همه قصابن؟ مگر همه در مورد یک گرگ میخورد حیوان رو یا فرض کنید با چوب میزننش یا با … میزننش و تتمه جان مونده این تتمه جان که مونده شخص میبرد بخوره تتمه جانشو میگیره؟ یا نخیر یه شخصی میره و از وسط میدان اون حیوان رو میگیرد تذکیه میکند و بعد یا خودش میخوره یا دیگران میخورند.
(سوال) نخیر حُرِّمَتْ عَلَيْكُم این کُمه ، إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ ، ببینید إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ ، تُم یعنی شما که میخواید بخورید، شما که میخواید بخورید شما باید تذکیه کنید اره دیگه (سوال) حُرِّمَتْ عَلَيْكُم، ببینید آیه اینه حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ پس چیا؟ …. حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ و و و إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ یعنی أُحِلَّ مَا ذَكَّيْتُمْ ، آنچه را که شما تذکیه کردید یعنی تتمه جانش را گرفتید آن بر شما حلاله بر شما که زنده جانش گرفتید شما رو میگه یعنی منی که تو خونم نشستم رفتن برای من گوشت خریدن ازین خوردم من داخل ذَكَّيْتُمْ نیستم که، من مسلمانم ولی ذَكَّيْتُمْ نیستم که، شما ذَكَّيْتُمید . (سوال) ذَكَّيْتُمْ شما آکلین. حرمت علیکم آکلین، حرمت علیکم. ببینید حرام است برای شما خوردن گوشت این حیوانات بله؟ حرام است بر شما مومنین خوردن گوشت حیوانات درسته؟ پس این آیات استثناء ، إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ، ذَكَّي، إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ مگر آنچه را شما که حرام است بر شما، حلال است بر شما خوردن حیواناتی که تذکیه کردید. خب اگر دیگری تذکیه کرد من نکردم ذَكَّيْتُمْ ام من ؟ من ذَكَّيْتُمْ نیستم … من خودم تذکیه نکردم که، این اولا.
(سوال) نخیر نخیر ….یعنی یعنی مسلمان بودن مذکی شرط نیست ولی تذکیه شرطه …. ببینید ما میگیم دو استثناست. استثناء دو حصر داره بر حسب ظاهر …. یکی اینکه: ذَكَّي. دوم: تُم. تذکیه شرط است و این تذکیه رو باید مسلمون بکنه. ما میگیم تذکیه شرط است اما مسلمون باید تذکیه کنه شرط نیست چرا؟ برای اینکه تُم شرط نیست یعنی مذّکی آکل است و آکل مذکّی، نیست بلکه مذکّی غیر آکل است، آکل غیر مذکّی یا مذکّی و آکل یکی. سه بعد دارد. در این سه بعد … ضرورست؟ (سوال) کدوم مسلمین؟مسلمینی که تذکیه میکنند. مسلمینی که تذکیه میکنند أُحِلَّ لَهُم . اونا که تذکیه نکردند أُحِل نیست؟ چرا نیست ؟ (سوال) عجب حرفیه آقا مگر تمامشون تذکیه میکنند؟ درصدی که تذکیه میکنن یک در هزاره. یک در هزار که تذکیه میکنند، یک در هزاری که تذکیه میکنید، یک در هزاری که تذکیه میکنید أُحِلَّ لَكُم بقیه که تذکیه نکردند چی؟ أُحِلَّ لَهُم ؟ هُم ، تُم مسلمانان ولی همه مسلمانا تذکیه میکنند یا نه؟ همه همه مسلمونا تذکیه میکنن؟ نه. اون کسی که تذکیه میکنه، اون مسلمانی که تذکیه میکند بر اون مسلمان أُحِلَّ بر سایرین أُحِلَّ نیست این اولا . ثانیا، ثانیا عرض میشود که وَقَدْ فَصَّلَ لَكُمْ مَا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ خداوند آنچه را حرام است برای تفصیل داده این تفصیل نیاورده این تفصیله؟ تُم تفصیله؟ نخیر تفصیل نیست تفصیل آیات چی شد؟ وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ ، فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْه ، وَمَا لَكُمْ أَلَّا تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ این ………. این است که مسلمان باشد، غیر مسلمان باشد ذابح باشد، غیر ذابح باشد، هر چه میخواهد باشد حالا تفصیل آیات در بعد عرض میکنیم.
خب عرض میشود که (سوال) بله؟ چرا .ولی ذابح گفت، ذابح غیر مسلمان میتوند باشد. مذکی غیر مسلمان میتونه باشه. نشد … حُرِّمَت عَلَيكُم ، …. ذَكَّيتُم، عَلَیکُمی که در کیتُم، تُمی که در ذکّیتُم چیه؟ کُمی که در کیتُم بر شما که نماز ظهر و عصر رو خوندید بر شما مسلمونا به جماعت خوندید اما مسلمونی نماز جماعت نخونده حکمه نماز جماعت خونده داره؟ نداره اینجا هم حُرِّمَت عَلَيكُم یعنی بر شما مسلمونها حرام است خوردن اینها خوردن اینها خوردن این، إِلَّا مَا ذَكَّيتُم آنچه را شما مسلمانهایی که میخواید بخورید تذکیه کردید. من مسلمانم تذکیه نکردم، من تذکیه کردم و نمیخورم، یا من تذکیه کردم و میخورم، من تذکیه کردم و میخورم چهار چهار بعد داره. بنابراین اینجا گفت که إِلَّا مَا ذَكَّيتُم یعنی إِلَّا مَا ذَكَّيتُم انتم المسلمین … ادامه داره یعنی چی اصن؟ همه مسلمونها مذکی نیستن، همه ذباح هم نیستن، همه مذکی نیستن، همه ذابح نیستن بله همه ذابح نیستن، همه مذکی نیستن، همه صائد نیستن صید بلاواسطه صید بلاواسطه نمیکنن. فوقش این است که آیه دلالت بر هیچکدوم ازینا نداره. ادامه دادیم که مگر در اینجا موارد تحریم دو تا چیزه (سوال) نخیر در نمیاد چون دلالت نداره و دلالت نداشتن دلیل بر اینه که رکن نیست چون دلالت ندارد آیه بر این که مسلمان بودن شرط است پس دلیل است آیه بر این که مسلمون بودن شرط نیست برعکسه قضیه.
حالا ببینید در حُرِّمَت عَلَيكُم تفسیریست در الفرحه ما بحث داریم ولیکن جلوتر. حُرِّمَت عَلَيكُم آیا حُرِّمَت عَلَيكُم در ضمن این هفت هشت مورد حرام این ذکره که {ما ذبحهوا غیر مسلم}؟ جایی ما نداریم نداریم که. ببینید مَيْتَةُ ، دَمُ ، لَحْمُ الْخِنْزِيرِ ، مَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِه، مُنْخَنِقَةُ ، موْقُوذَةُ ، مُتَرَدِّيَةُ ، نطِيحَةُ ، مَا أَكَلَ السَّبُع . {و ما ذبحهوا غیر مسلم} نداریم پس چیزی که حرامه بگید وَقَدْ فَصَّلَ لَكُمْ مَا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ ، وَمَا لَكُمْ أَلَّا تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَقَدْ فَصَّلَ لَكُمْ مَا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ چی فَصّلَ ؟ کدوم تفصیله؟ ذَكَّيتُم، تُم تفصیل میتونه باشه این بعد بعدی. و بعد دیگر این است که در آیات دیگر که سه آیه هست اصل ذکر اسم الله شرطه اما ذاکر اسم الله مسلمان باشد یا غیر مسلمان شرط نیست.
و اما روایات، روایات دو دستهاند یک دسته از روایات میگوید که از ذبیحه یا صید یا ذبیحه یا هر دو مورد از ذبیحه و کشته یهود و نصارا و غیرمسلمین نخورید. این این… نداره نخورید. یا یه سری است که اجازه داده است که اگر ذکر اسم خدا کردند بخورید. دستهای دیگر که چهل و چند روایت است ولی معتمد، امروز داشتم فکر میکردم و نظر میکردم اینجا یادداشت کردم و تطبیق که چهل و چند چهل و سه چهار روایت است که { انما هو الاسم و لايؤمن عليها الا مسلم } روایت اینجا معنا میکنیم این روایت میگوید که از ذبیحه غیر مسلم نخورید چون غیر مسلم بسم الله نمیگه بسم الله نمیگه دلیل نداره بگه. غیر مسلم که عقیده ندارد بسم الله گفتن رو دلیل دارد بسم الله بگه؟ خب دلیل ندارد بسم الله بگه بنابراین نخورید برای اینکه باید معلوم باشد که ذکر اسم الله کرده. اگر مسلمان است اطمینان دارید اگر غیر مسلمان است اطمینان ندارید یا اطمینان دارید که ذکر اسم الله نکرده. روایاتی که میگوید انما هو الاسم و لايؤمن عليها الا مسلم حل میکند قضیه رو. میگد اگه مسلم نیست اطمینان ندارید اگر مسلم هست اطمینان دارید. بنابراین بینهما اگر غیر مسلمان موحد نباشه غیر مسلمان موحد، موحد کتابی، موحد غیر کتابی اگر غیر مسلمان بسم الله گفت در حضور شما شنیدید پس انما هوالاسم محقق شد.
یه تعبیر دیگر این روایت عرض میشود که بعضش صریح است در حلیت ذبیحه و مصیده و منحورهای که ذکر اسم الله درش بشه ولو غیر مسلمین صریح. بعضیا ظاهر بر حرمت، ظاهر بر حرمت روایت دست اول است که میگد که الذبیحه غیر مسلمین نخورید و ظاهر اینکه چون اینا ذکر اسم الله نمیگن. و دسته سوم روایات که انما هو الاسم و لايؤمن عليها الا مسلم تبیین میکند قضیه رو که حصرا، این حصر نسبیه دیگه. منحصرا در باب ذکر اسم، ذکر اسم است اما ذاکر باید که مسلمان باشد یا فرض کنید کتابی باشد لازم نیست مسلمان باشد، کتابی باشد، موحد غیر کتابی باشد در هر صورت این عرض میشود که جایزه. بنابراین کتابا و سنتا اگر ذکر اسم شد از کسی که معتقد هست به الله مثل کتابی، از کسی که معتقد است به الله یعنی معتقده به وجود ذکر اسمیست در این صورت عرض میشود که حلّ ذبیحش و حلّ صیدش و حلّ منحورش عرض میشود مسلمه.
دو دسته داریم اگر این دو دسته روایت متناقض بود یک دسته صریح بود در حلیّت، یک دسته صریح بود در حرمت . … بر آیات کتاب که میکنیم آیات کتاب حلّ را تایید میکنند نه حرمت رو چرا؟ چون که مَا ذَكَّيتُم اینجا دلالت ندارد یا دلالت بر عدم دارد یا دلالت ندارد اما آیات ثلاث، و لَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْ ، وَمَا لَكُمْ أَلَّا تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ، فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللهِ عَلَيْهِ این آیات ثلاث با منطق واحد ذکر اسم الله رو محور قرار داده و ذُکِرَ ست، تذکروا نیست ذکرتم نیست. خب پس ادامه بحث که در جلسه دوم انشاالله.
اللهم الشرح صدورنا بالنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا بما تحبوا و ترضا و جنبنا ان ما لا تحبوا و لا ترضا. والسلام علیکم و رحمه الله اَللّهمَ صَلّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ محمد