بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
ٱللَّهُم صل علی محمَّد و آل محمَّد
شروطی را که از شرایط اصلی و یا فرعی حتی صید است، خداوند در یک آیه اونو … کرده، صید که آیه چهارم مائده است، بیان فرموده است. و ما با نظرات متعددی در این آیه مبارکه شروطی را راجع به صید فهمیدیم. شروطی را که اصالت دارند فهمیدیم بنابراین روایاتی که این شروط میخورد قبول داریم، روایاتی را که احیاناً الغا میکنند این شروط رو قبول نمیکنیم. و شروطی را که آیه ندارد بلکه بر خلاف اون شروط دارد، ما بر مبنای دلالت محکم آیه قبول میکنیم و روایاتی که برخلاف است قبول نمیکنیم. سند ما رجال روایات نیست، رجال آیه هم نیست بلکه خود آیه است که به رجل واحد رسول الله صلی الله علی محمد و علی آله و سلم نازل شده است و تبدیل به ابتع گردیده است.
مرور سومی به آیه برای ضوابطی که از برای صید از آیه استفاده کردیم. يَسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قاعده کلی و ضابطه عام. قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَات، طَّيِّبَات چه محصولات باشد، مرسولات باشد، حیوانات باشد، ملابس باشد، انتُمه باشد، ازدواجها باشد، سخنها باشد، افکار باشد، علوم باشد، عقائد باشد و فقهها باشد، غیر از اینها طَّيِّبَات آنچه را که طبع انسانی ضایع نشده بما هو انسان میپذیرد این آیه کلیست، در مقابل خبائثه، که آیه اقرب دارد که طیبات در مقابل خبائثه.
خب و از جمله موارد خاصه طَّيِّبَات ، وَ ما عَلَّمْتُمْ مِن الْجَوارِح ، چرا؟ چرا ما عَلَّمْتُمْ مِن الْجَوارِح پیش آمد؟ برای اینکه سوالی که سائلین کردهاند این سوال سوال کلی نبوده است بلکه سوال راجع به صید بوده اما سوالی که راجع به صید بوده است، خداوند جواب را راجع به حل صید فقط بفرماید؟ خیر. درست است سائلین و یا سائل سوال راجع به صید کرده اما قاعده قرآن شریف تبیین جزئی نیست بلکه تبیین کلیست گرچه جزئی را هم به عنوان مصداقی از مصادیق که مورد سوال است تبیین فرموده است. بنابراین اگر کسی سوال کند که فردی از افراد الطَّيِّبَات که ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُکَلِّبین باشد چرا اینجا اومده؟ جواب اینکه طَّيِّبَات اسجر از این هم ما داریم. آیا صیدی که حیوان ذابح صید میکند اسجر است؟ یا گوسفندی که شما با دست خودتون با … میکشید اسجر است؟ هر دو طَّيِّبَاته ولی اسجر است یا چیزهای دیگه . طَّيِّبَات در جهات دیگر، در نکاح، در عقد، در فقه، در چه، در چه، در چه صدها جور طَّيِّبَات در شئون مختلف ایجابی و سلبی درونی و برونی و جسمانی و روحانی داریم که اینجا یادش نیومده، فقط وَ ما عَلَّمْتُمْ مِن الْجَوارِح، از این وَ ما عَلَّمْتُمْ مِن الْجَوارِح استفاده میکنیم که عمق و متن سوال سائلین در ایجایه المسه از صید بوده ولکن اکتفا به صید بشه؟ نخیر. چون قرآن کتاب تبیین جزئی نیست گرچه سوال، سوال جزئی باشد بلکه قرآن کتاب ضابطه است یعنی ضوابط فقهی و غیر فقهی از ضوابط شرعیه اسلامیه احکامیه چه احکام فرعیه باشد و چه احکام اصلیه در قرآن شریف بلا استثنا مطرح است.
حالا، و ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُکَلِّبین ، البته بعضی برادران استقرا فرمودند، حقم دارند استقرا کنند ما هم باید استقرا کرده باشیم الا اینکه وقتی انسان قرب کند استقرا از بین میره.
و ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُکَلِّبین، انسان یا نحر و ذبح میکند بلا واسطه خودش یا انسان دیگر نحر یا ذبح میکند. انسان پسرفت میکند؟ نخیر، به وسیله کس دیگر، به وسیله موجودی دیگر. حالا این موجود دیگر یا حیوان صید است و یا انسان صید. انسان صید نگفتند ولکن الْجَوارِح کجای پاش لنگ است که انسان صید رو بگیره؟ اگر یک سگی، یک گرگی، یک عقابی، یک حیوان درندهای (سوال حضار) بله؟ بله حیوان درندهای، اگر یک حیوان درندهای که و ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُکَلِّبین ، کَلَب را، گاز گرفتن انسانی را بر محور ایمان، بر محور عدالت به این سگ یاد دادیم یا به این پلنگ یاد دادیم، این صید کنه، اگر در ضمن صید کردن کشت، ضرورتا کشت این حلال میشه اما اگر یک انسان مشرکی، یک انسانی که عقیده ندارد به بسم الله، یک انسانی که مسلمان نیست هیچ دینی ندارد، یک انسان مشرکی، انسان مشرکی را اگر به جای کلب صید بگیریم بله؟ آیا انسان مشرک بهتر میتواند مراعات کند در صید کردن یا کلب بهتر میتونه مراعات کند در صید کردن؟ (سوال) انصراف چرا دارد؟ چرا؟ چرا انصراف دارد؟ چرا؟ چیو؟ ندارد جوارح یعنی حیوانات. جوارج یعنی جرحزنندگان. مگر جرح را فقط سگ میزنه؟ اگر یک انسانی که عقیده ندارد به فری اوداج اربعه و قبله و بسم الله اما جرح میزند قشنگتر از سگ جرح میزنه یعنی آهوییست داره میدویه و شما رو (سوال) چرا داره؟ جوارح لغتا جوارح …مونث ، جوارح یعنی چه؟ جوارح جمع جارحه است ، جارحه یعنی جرح زننده و زخم زننده، زخم زننده انسان نمیتواند زخم بزند یا میتواند زخم بزند؟ مثلا سگ با دندان زخم میزنه، با پنجه زخم میزنه (سوال) … از جوارحه ما از جواب باید بگیم، سوال چرا میکنیم؟ ما از جواب، سوال میکنیم. اصلا سوال اینه شخص سائل سوال خاصه خاص میکنه. شخص سائل راجع به زید سوال کرد، زید عالم، اما جواب راجع به کل عالم است ورق بزنید سوال رو بیارید. اگر من سعی کردم زیدی که علم فقهش چنین است چه جور است شما جواب محیط دادید گفتید که کسی که علم فقهش چنین است چنان است فقط صلاح زید میگیم یا کلش؟ ( ادامه بحث حضار) احسنت ( باید یکی باشه) ببینید یکیه منتها موضوع یا موضوع خاص است یا موضوع عامه.
در اینجا سوال است که سوال از جوارح است؟ از کلب است؟ نمیدونیم. از کلب است از شهد است از گاو است از غاز است؟ نمیدونیم از هرچه هست هر مسئلهای فرض کنید که سوال کردند از سگ ولی سوال کردن از سگ در قرآن نفرمود کلاب فرمود جوارح پس معلوم میشود که جواب رو تعمیم میده پس سوال تعمیم بوده وانگهی قرآن در انتظار این نیستش که جواب سوال بده یا سوال میکنند جواب میده یا مسئله میگه. در ضمنی که مطلب را جواب سوال میدهد وجه عام را اگر عام است بیان میکند وجه خاص رو اگر خاص است. اگر کلاب بود میفرمود کلاب، اگر حیوانات بود میگفت حیوانات فرمود مِنَ الْجَوارِح ما (سوال) انسانه مُکَلِّبین حال انسانه…. ببینید ، توجه کنید ما از …. حالا عرض میکنیم …. الان عرض میکنیم … ببینید من اصرار ندارما میخوایم ببینیم که میشه یا نه نمیخوایم تحریم کنیم به آیه. ببینید عرض میشود که جوارح، لفظ الْجَوارِح الف لام الف لام موصوله دیگه التی تجرح، بله؟ الحیوان التی تجرح، موجودی که جرح میزند، این موجود چرا به جوارح معنا کند؟ برای اینکه شامل حیوان هم باید بشه دیگه برای اینکه اگر مذکر بود شامل حیوان نمیشد چون جمع مکسره دیگه پس اینکه مونث آمده است، هر موجودی که جرح کننده است چه با دندان، چه با چنگال، چه با چاقو، چه با نیزه (نظر حضار) حالا عرض میکنیم، حالا عرض میکنیم، الان عرض میکنیم اولا کلب کَلَب گاز نیست، جرح زدنه. کلفه، کلته نیس که ، گاز میگیره دندون داره؟ کلته نیست . نخیر دندون زدن نیست گاز گرفتنه، گاز گرفتن یا جرح کردن ببینید مِنَ الْجَوارِح جرحه، جرحه دیگه. مِنَ الْجَوارِحِ مُکَلِّبینَ منتها جارح (نظر حضار) حالا حالا یک جوارح داریم، یه مُکَلِّبین داریم، یک تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَکُمُ اللّه داریم. خب جوارح بعد اوله، قدم اول جوارحه یعنی جرحزنندگان، زخمزنندگان. توی زخم زدن دندون پریده؟ پنجه پریده؟
(نظر) میرسه حالا پله اول رو میگیم بعد پله دوم … آقای بروجردی گفت بسم الله الرحمن الرحیم میگی تو آقا تو به بسم الله چیکار داری؟ … کنیم به جوارح ؟ جوارح یعنی حیوان جارح؟ نه جارح یعنی حیوانی که زخم میزند زخم میزند، برای چی گفتیم حیوانی که زخم میزند به حیوان دیگر، حیوانی که زخم میزند به حیوان دیگر حتما باید چهار دست و پا باشه ؟ نخیر حیوانی که زخم زد به حیوان دیگر دو پا باشد، چهار دست و پا باشد، انسان باشد، سگ باشد، گربه باشد، هر چه باشد (نظر حضار:قاعدتا درندگی صید رو گفته) بله؟ (جوارح قاعدتا باید درندگی صید رو گفته باشه) درندگی نه، جرح درندست ( نظر:خب جرح همون درندگیه) نه نخیر جرح درن…. درندگی فوق جرحه ، جرح یه مکانم بزنی جرحه. یه عرض میشود که ….بکنی جرحه. جرح اعم است نیست و من الجرحه و السبعیه که … از مطلقه یعنی هر (نظر حضار) نه نه نه ببخشید……حالا ببینید ما اصرار نداریم اونی که بنده، اونی که بنده میفهمم اگر میتوانید بپذیرید که علی عین و اگر نمیتوانید باز علی عین، اونی که بنده میفهمم جوارح میخوایم مجرب فکر کنیم ها نه اینکه مردم مثلا فقها گفتن کلاب پس میگیم کلاب؟ ببینید کلاب آدم باید بگد که مُکَلِّبین ، ببینید روایت از امام صادق علیه السلام همینه ببینید مُکَلِّبین کلاب، آقا مُکَلِّبین صفت انسانه نه، ما با تجرد از کل آنچه را گفتهاند و روایات است و نظرات است، مِن الْجَوارِحِ یعنی از حیواناتی که جرح میکنند چرا فرمود حیوانات؟ برای اینکه تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَکُمُ اللّهُ ، و الا چاقو رو هم میگه چاقو هم جرح میکنه ولکن چون تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَکُمُ اللّهُ یعنی جوارحی که قابل تعلیمن حیوانی که جرح میکند و قابل تعلیمه، تعلیمه چیه؟ تعلیم در جرح کردنه؟ خب سگ که بهتر از انسان جرح میکنه سگ و گربه و باز و عقاب که بهتر از انسان میکنه پس نه تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَکُمُ اللّهُ از آنچه را خداوند به شما یاد داده است تعلیم کنید. سگ گاز میگیرد برای خوردن خودشه برای صاحبش نیست صاحب ندارد دیگه. خوردن سگ برای کیه؟ و جرح زدن سگ برای کیه؟
بنابراین تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَکُمُ اللّهُ یعنی از آنچه را که خداوند به شما انسانها در بعد انسانی و الائذ الایمان تعلیم کرده است چیه؟ بسم الله که نیست نمیتونه سگ بسم الله بگه، رو به قبله نیست که ، فری اوداج نیست که، گاز بگیرد ولی گاز رو برای دریدن نباشد، برای خوردن نباشد، برای کشتن نباشد، بلکه گاز بگیرد که برای صاحبش بیارد حتیالمقدور زنده نه بیشتر، گاز بگیرد که برای صاحبش حتیالمقدور زنده بیاره و اگر نتوانست زنده بیاره کشته شد باز هم برای صاحبش داره کشته رو میاره پس جواب اینطوره.
حالا در دو بعد ما بحث میکنیم: یک بعد اطلاق و … از جوارح ، بعد دوم میگیم نه اول اولویت وَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ ما از روی اولویت نمیفهمیم که وَلَا تَقُلْ لَهُمَا یا میفهمیم؟ وَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ به پدر مادر اف نگید. وَلَا تذبح میفهمیم به طور قرآنی یا نمیفهمیم؟
حالا، اگر سگ را بهش یاد دادن که عادلانه جرح کند برای صاحبش بیاره، سگ که بسم الله نمیگه که، رو به قبله نمیکنه که، سگ را بهش یاد دادن مِمّا عَلَّمَکُمُ اللّهُ که عادلانه جرح کنه برای صاحبش بیاره و اگر نتوانست زنده برای صاحبش بیاره کشته بیاره خب یه انسان . انسان سگتر از سگ است؟ یا سگ است؟ یا بهتر از سگ است؟ تعلیمی که به انسان میشود داد بیشتر از سگ است نمیگیم بسم الله بگه (نظر: حالا تعلیم چی میبینه….) حالا عرض میکنم، گاز، شما اینطوری میگید گاز، گاز توی آیه نیست اصن، خب جوارح (نظر) بله؟ نخیر گاز گرفتن نیست نخیر نخیر نخیر تکلیب گاز گرفتن نیست، تکلیب گاز گرفتن نیست، تکلیب گرفتنه، ببینید یه وقت توی جرح میبیند چند بعده یه موقع جرح میکنه میره، یه موقع جرح میکنه میگیره، یه موقع جرح میکنه میکشه. گاز، گاز نیست اصلا، عض نیست، ببینید معضبین نیست، عاضم نیست، مُکَلِّبینه در لغت معنی میکنیم… کَلَب یعنی جرح کردن و گرفتن کلب (سوال) گرگ هم هست، گرگ هم میتونه بگیره، انسانم میتونه بگیره. بنابراین گاز کلکینم گاز میگیره ولی کلب گاز گرفتن نیست کلب یعنی جرح کردن و با جرح کردن گرفتن اگر با جرح کردن گرفت گرفت ولکن اگر با جرح کردن نتوانست بگیره با کشتن بگیره بالاخره کلب، مُکَلِّبین یعنی، روایت مطلق تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَکُمُ اللّهُ این مُکَلِّبین رو بیان میکنه. مُکَلِّبین حال اوله. مُکَلِّبین یعنی این جوارح را که شما میفرستید باید در حالی باشد که این جرح موصوف تکلیب کنید، یعنی جرح کردن خاص انسانی ایمانی را در بعدی که مِمّا عَلَّمَکُمُ اللّه ست به او یاد بدید. حالا سگ بیشتر یاد میگیره یا انسان؟ سگو یاد میدن که گاز میگیره نخوره، پاره نکنه، حتیالمقدور حیوان رو برداره بیاره، خفش نکنه انسان بهتر یاد میگیره یا سگ بیشتر یاد میگیره؟ انسان مشرک که لللّه نمیگه، الله نمیگه، خدا رو قبول نداره، ملحده، مشرکه خب اون موقع سگم که نه ایمان دارد نه پست. انسانم ملحد باشه که به الحاد برسه اشکال نداره، فقط این تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَکُمُ اللّهُ ، اگر بتواند یاد بگیرد به اندازه سگ و بیشتر از سگ چرا بتوانید سگ صید را بفرستید و انسان صید را نتونید بفرستید؟ میمون رو بفرستید و انسان صید رو نفرستید؟ سگ رو بفرستید و صید میکنه در حین صید کردن یا به ضرورت صید کردن از جرح کردن و آوردن … میکشد یا نمیکشد؟ حالا فرض کنید بکشه، در صورتی که سگ بکشه بیاره شما اونجا میشورید و مصرف میکنید. چرا اگر شما بسم الله بگید و سگ را ارسال کنید و سگ حیوان را کشت و بیاره میخورید اما بسم الله بگید و یک انسان مشرک را تعلیم کردید و تعلیم بیشتر از سگ کردید، مراقبتش بیشتر از سگه و وکالت بهتر از سگ میتونه مراعات کند، اونو شما میگید نمیخورید؟
بنابراین ( سوال) … آها بسم الله راجع به حیوان خب محاله ولی راجع به انسانی که بسم الله رو قبول نداره چی؟ (ادامه بحث) نخیر نخیر ببینید سگ … اونی که ….عزیزم اونی که امکان داره به سگ نمیشود بسم الله رو یاد داد چون بسم الله نمیتاند بگد، به مشرک نمیشود بگید چون قبول نداره (ادامه بحث) عزیزم به سگ نمیشود معلمکم الله بسم الله رو گفت چون نمیتواند، به مشرک نمیشود چون قبول ندارد قبوله چیه؟ (بحث) آخه چرا نمیشه؟ گرگ که نیستش، عزیزم گرگ که نیستش که، آقا وقتی که تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَکُمُ اللّهُ یعنی آنچه را که خداوند تعلیم کرده اگر شد، سگ را میشود بسم الله یاد داد؟ نه، چون نمیتواند. مشرک را میشود؟ چون قبول ندارد، قبول ندارد یا نمیتواند هر دو در زمینهایست که نمیشود.
(سوال) الان میرسیم این بحث دوم. بحث دوم، حالا ذکر اسم الله که میشود، آیا ساعتی گذشت، حالا در مورد ذبح یه مطلبی رو میگم خدمتتون فرض کنید که ذابح یه نفره و بسم الله گوینده یه نفر دیگه میشه یا نه؟ آیا کسی که ذبح میکند خودش داره ذبح میکنه مسلمانه، کسی که مسلمان است خودش ذبح میکنه خودش باید بسم الله بگه یا نه؟ ممکن است صاحب گوسفند بهش بگه، صاحب گوسفند بگد بسم الله شما ذبح کنید این میشه یا نمیشه؟ چرا نمیشه؟ چرا نمیشه؟ بله چرا نمیشه؟ میشه به چند جهت. یکی وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْه ذاکر کیه؟ ذاکر باید باشه، باید ذکر اسم الله بشه و ذبح بشه. آیا ذاکر اسم الله و ذابح باید یکی باشد؟ کی گفته باید یکی باشه؟ دلیل داریم برای این مطلب (نظر حضار) کی گفته این حرفو آخه؟ عزیزم وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْه ، لَمْ تَذْكَرِوا نیست {نخورید از آنچه در هنگام کشتن ذکر اسم خدا براش نشده} خب این شده. آقا این گوسفند رو بنده کشتم بنده نوکرشم هستم ،کشتم، شما صاحب گوسفندید تو بگو بسم الله، من خفت بگیرم. خب ذُکِرَ اسْمُ اللّهِ عَلَیْهِ – لم یذکر، عندالذبح، ذُکِرَ اسْمُ اللّهِ عَلَیْهِ – لم یذکر، ذُکِرَ ، آیا چه دلیلی از قرآن و سنت دارید که ذاکر اسم الله باید ذابح باشه ذابح باید ذاکر باشه؟ …. اولا، ثانیا، در باب ذبح، در باب صید، در باب صید ذاکر اسم الله منم بله؟ ذابح کیه؟ حیوانه ( نظر: اصن امکان نداره…) میفهمم میفهمم امکان نداره، میخوام نمونه بیاریم. ذاکر اسم الله منم، ذابح حیوانه. این سگی که رفت و به ضرورت ذبح، به ضرورت کشت یعنی سگی که رفت اونو گرفت و چون این حیوان مستعصیست و نتوانست حیوان رو زنده بیاره چون حیوان قوی بود این عرض میشود که فرض بگیرید یک سگ کوچکیه صیده و این یه آهو خیلی بزرگیه، یه گوزنیه فلان قدر، نتونست و اینو کشتش. چطور اون کشت آیا اون بسم الله گفت؟ نه. شما بسم الله گفتید؟ اون کشت، بنابراین این هم مصداقش که بسم الله گفتن یعنی ذابح و براش کی بسم الله بگوید لازم نیست اینجوری باشه و ما دلیل نداریم. ببینید اگر ما دلیل داریم…دلیل نداریم، ما دلیل نداریم که کسی که ذابح است باید همون بسم الله بگه وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْه ، فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ ، فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ این …. ما در قرآن شریف داریم که باید ذکر اسم الله بشه.
بنابراین اگر یک مشکل چیست؟ دارد ذبح میکند و شما موحدید، شما صاحب گوسفندید وکالت میدید که … بشه، شما صاحب گوسفندید وکالت میدید به این مشرک، به این ملحد که این گوسفند رو بکشه. بگید بسم الله اینم ذبح میکند، فری اوداج اربعه، رو به قبله چطوره؟ …ما در باب ذبح قائلیم که مسلمان بودن شرطه یعنی موحد بودن شرطه. کسی که ذابح است و بسم الله باید بگد، کسی که ذابح است و بسم الله باید بگد باید مسلمان باشد یا باید یهودی باشد یا نه یا موحد باشد مشرک نباشد و ملحد نباشد. اما ما در جای تعدد داریم بحث میکنیم در صورتیکه شخصی که عرض میشود که ذابح است بسم الله نگفته اما مالک این حیوان وکالت داده است به یک شخص بتپرستی به یک شخصی عرض میشود که کتابتپرست نیست و مشرکی هم نبوده تو این دوتا شکل اون … میکشد اونم بسم الله … در ضمن یعنی مقارن با کشتن میاید بسم الله میگه مقارن با همن چه اشکال دارد؟ چه … شما ؟یه روایت ضعیف هم نداریم . یک روایت ضعیف هم نداریم تا چه رسد دلالت آیات و دلالت روایات.
این ذبح، آیا در یک حیوانی که ما یک بسم الله بگیم چه ذابح بگد بسم الله چه غیر ذابح آیا در چند حیوان باید چند بسم الله بگه؟ … این مطلب رو ببینید آیا ذابح با ید متکه باید ذبح کند؟ یا غیر متکه هم میشه؟ ما سه ید داریم: یه ید متکه که خود ذابح ذبح میکند و بسم الله میگد، یه ید منفصل داریم چیز برق رو میزنه کما اینکه وسایل موجود هست عرض میشود که اون چیز برق رو میزنه میگد بسم الله صد تا گوسفند سر میبره (سوال) بسم الله صد تا گوسفند سر میبره، صد تا شتر نحر میکنه، صد تا دویستا بیشتر مرغ از پشت گردنم باشه مانعی نداره. البته این بحث شد مسئله و بحث دارد و علما هم البته اختلاف دارند (نظر حضار) بله نمیخوام بحث کنم که آیا از پشت گردن میشود ذبح کرد یا نه؟ ولی میشه. من یادم هست که در جلسه استفتاء آقای خویی رضوان الله علیه بودیم ایشون فرمودند نمیشه. گفتم چرا؟ گفتند { انما ذبح فی الحلقوم} . عرض کردم من الحلقوم که نیست، فی الحلقوم . اگر من الحلقوم بود … میشد فی الحلقوم در مقابل فی البطنه یعنی ذبح در گلوست، در شکم نیست نه پا نیست نه سر نیست.
وانگهی قرآن شریف میگد ذبح کنید ذبح گردنه، و فری اوداج، فری اوداج اربعه که دو رگش زوج، دو رگش رگ اصلی دو رگم رگ فرعی. فری اوداج اربعه چه از این طرف باشد از اون طرف باشد از اون طرف باشد منتها (نظر حضار: اونور سخته مردم از اونور عادت کردند…) سخته، ولی ولی حرام نیستها (نظر) بله زجر حیوان حرامه ولی تحریم میکنه؟ میته میکنه حیوان رو؟ باید ببینیم ولی بله باید به افضل الطرق حیوان رو کشت درسته. ولکن اگر حیوان را به افضل الطرق کشتیم ولی کشتنی که فری اوداج بود و بسم الله، رو به قبله، حرام است بله تذبیح حرامه.
حتی اگر از اینور با یک چاقوی کند هی فشار بدیم نیم ساعت این حرامه از اینطرف، ولکن حرام (نظر درباره نخاع و ذبح از عقب) نه اینطور نیست اینطور نیست اینطور نیست اینطور نیست اینطور نیست …. بله از قضا…. نخاع اصل اوداجه اصلا، نخاع اصل اوداجه، تا نخاع بریده نشه حیوان نمیمیره نخاع اصله اوداجه. بنابراین چه از این طرف به طور صعب بریده بشه حرامه از اون طرف حرامه حرمت که داریم ولی حرمت موجب میته بودن نمیشه. خب یه مرتبه هست که حالا کاری نداریم که از این طرف یا اون طرف (نظرکلا اوداج اربعه نخاع نباید باشه چون یکی نای یکی مری…) … نخاعه، نخاع در وسط اوداج اربعهست، نخاع در وسط قرار داره بعد از این دوتا اینوره دوتا اونور …بله….بالای فقراته، نخاع بالای فقراته، بالای فقراته. حالا فرض کنید که، حالا بر فرض، فرض کنید نخاع قبلا بریده میشه فری اوداج، درسته؟ ولی تا نخاع بریده نشه حیوان میمیره ؟ نه … معکر السبع، معکر السبع اگر سبعی، اگر سبعی گوسفند رو خورده گوسفند هنوز نفس داره حتی اگر گردن گوسفند را جدا کنیم هنوز نفس داره، هنوز حرکت میکنه بنابراین مادامی که (نظر) باشه … باشه باشه مادامی که حرکت، ببینید مادامیکه حیوان حرکت داره حتی ان مَا ذَکَّیْتُمْ هم نیست …. پس ببینید حتی إلاَّ مَا ذَکَّیْتُمْ هم نیست. إلاَّ مَا ذَکَّیْتُمْ یعنی ما تممتم ذکاته یعنی …. یعنی این روحی که با بریدن نخاع باید در دو دقه بره بله؟ در سه دقه بره، در چهار دقه بره بله؟ اگر با بریدن کل در فاصله کمتر بره با بریدن نخاع در فاصله …. میره. بنابراین این البته بحثش جداست خودش که آیا در چه حالی حیوان را بکشند این حلال میشه؟ مادامی که جون داره نصفه جون داره، ثلث جون داره، ربع جون داره خمس جون داره، حالا هر چی داره .
حالا بحث اصلی این نیست بحث اصلی این است که گاه ذبح به عرض میشود که با واسطه چاقوست که خود ذابح داره یا نه یه … داره. … هم واسطه، واسطه یا شخص مشرکی باشد یا عرض میشود که اینطوری عرض میکنیم یا عرض میشود که حیوان صید باشد در هر صورت فاصله شده است در صورت دوم و سوم و چهارم فاصله شده است بین ذابح و اون کسی که بسم الله میگه. حالا اگر حیوانات متعدد داریم چطوره؟ تعدد حیوان تعدد بسم الله میاره؟ نخیر، کمااینکه تعدد غسل، مثال داریم میزنیم تعدد موجبات غسل تعدد غسل میاره؟ نخیر اگر مثلا تعدد میت، اگر صد میتم هم، همشونم رجالن همشون … . ضمیر مذکر اینجا باشد عرض میشود که با اون دعایی که میکند دعای … رو جمع میکند، آیا چند صلاه مردار کنیم یا یک صلاه مردار؟ کما اینکه بسم الله هم همینطوره، دوسم الله که گفته میشه، بسم الله رو در بر یکی، بر دوتا، بر صدتا، بر هزارتا.
وانگهی حضورا باشد یا غیابا باشد؟ بله؟ کما اینکه در باب عرض میشود که (نظر…. یه موقعی هست نه برای کشتار میبرن کشتارگاه های صنعتی …. یه موقعی هست نه صدتا رو گرفتن همینجوری یکی یکی میزنن… ) نه ما اینجوری عرض نکردیم ما این … عرض نکردیم، اون درسته نه ببینید یکجا. حالا، یکجا باید حاضر باشد یا غائبم باشه اشکال نداره؟ مثلا در شواهد عدلین برای طلاق …. شواهد عدلین، آیا عدلین باید حضور جسمی داشته باشند؟ یا حضور تلفنی هم کافیه؟ حضور سمعی و بصری یا حضور سمعی بدون بصری کافیه ؟ وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ ،اشهاده، اشهاد یعنی بیاد اینجا بشینه یا نه؟ تلفن بزنن؟ چهار نفر، دو نفر عادلن دارن تلفنی میشنون میگیم فلان زوج از فلان عرض میشود که فلان زن را که اسمش فلان است میخوایم طلاق بدیم طلاق رو چجور میشنود شما دارید میشنوید؟ بله آیا این شهادت هست یا نه؟ پس حضوری لازم نیست.
حالا، در باب ذبح، در باب ذبح اگر هزارتا گاو … چنتاشون میمیرن بقیه نمیمیرن درسته ؟ چجوری میزنن؟ میگن بسم الله الرحمن الرحیم، فری اوداج اربعه و طرف قبله. اینطور نیستش که احکام عوض بشن نخیر، موضوعات عوض میشه یعنی موضوعات هر چه وسعت پیدا کنه احکام اسلام زیر وسعت گرفته تمام موضوعات رو. مثلا در باب شهادت بگه شهادت تلفنی، شهادت تلویزیونی، شهادت …، شهادت تاکسی، تمام شهادت را میشود که این شامله ولی البته غیر از شهادت زنا. شهادت زنا حضورش شرطه. در شرایط زنا لَوْلَا جَاءُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ اون مطلب دیگریست که در ( نظر: اگر اینجوری باشه من یه نوارو به دستگاه متصل میکنم …) نمیشه چون، چون ذاکر اسم الله نوار نیست، نوار ذاکر نیست، نوار … نمیشناسه که، ذاکر باید زبان باشه.
خب حالا البته بحوث مختلفی در اینجا هست که ما نمیخوایم که قاطی کنیم. عرض کرده بودیم که (نظر) بگو شفاعت براش کنیم .
{وَمَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ}، عَلَيْهِ چی میشه؟ عَلَي ما أَمْسَكْنَ . عَلَي ما أَمْسَكْنَ که تبیین کردیم و محتاج به تکرار نیست.
وَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ سه بعد دارد: ولو ارسال، ولو ذبح، ولو امساک. حالا امساک بکشید، برای اینکه امساک میکند یا با این امساک میکشد، بسم الله گفتید یا با این امساک نمیکشد بعدا زنده میاره شما البته به دلیل آیات دیگر باید ذکر اسم الله رو بگید یا نخیر هر دو صورت رو نمیبیند شما، اگر حیوان رو فرستادید و دور شد از چشم شما و حال امساک حیوان رو نمیبینید در اینجا ذکر اسم الله عندالارسال است پس بنابراین وسطی رو قرآن بیان کرده است. وَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْه عرض میشود که پس … برای ارسال.
روایات نقل کردیم که، البته وقت دیگه چندان نیست ولکن بگیم روایات رو امروز تقریبا روز آخره. روایات عرض کردیم چند بخش است و ما دیگه به سند روایات، به شهرت روایات، قائلین به روایات، غیر قائلین اصلا کاری نداریم ما. خیلی سادش کردیم. { العلم نقطة کثره الجاهلون} و ما که مبنای دلالی مبهم آیه رو فهمیدیم دیگه.
… جلد یک، صفحه 87 جلد هشتم الفرقان. البته روایتی که اینجا عرض کردیم از وسائل از … بله؟ این جلدشه از وسائل … الشيعة ابن منصور حوادثش بیشتره. درکنارش میگن فلانی … قبول نداره ما البته قبول داریم منتها از روی .. قبول داریم.
لوسقن… جلد یک، صفحه 591 . {عن ابی عبدالله علیه السلام أَنَّهُ قَال فِی کِتَابِ عَلِیٍّ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: وَمَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ ؟ قال هِیَ الْکِلَابُ } این دسته اول آیه. اگر ذی الکلاب حق است، قبول نداریم چون کلب از جوارحه و جوارح اعم است از درندگان زمینی و دریایی و هواییست. حتی درندگان دریایی رو هم میگیره که شما اگر یه حیوانه دریایی رو تکلیب کردید یا … ماهی صید کنید بله دلفین. دلفینم یاد میگیره. دلفینو یاد بدید ماهی برای شما صید کنه رفت ماهی رو صید کرده و کشت و آورد، تو آب کشتا، این حلاله ذبحا. یا جوارح هوایی مثل عقاب و باز و این حرفا. بنابراین اکتفا به زمینیا نمیکنیم که فهد و نمر و عرض میشود از این حرفا بلکه جوارح دریایی و هوایی و زمینی، منتها سابقا چون علم اونقدر وسعت نداشته که تعلیم کند حتی زمینیها رو این است که. کلاب، پس کلاب رو با عنوان حق قبول نمیکنیم.
وسیره نورالثقلین صفحه 592 ، عمل کافی. { عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) عَنِ اَلرَّجُلِ يُرْسِلُ اَلْكَلْبَ عَلَى اَلصَّيْدِ فَيَأْخُذُهُ، وَ لاَ يَكُونُ مَعَهُ سِكِّينٌ يُذَكِّيهِ بِهَا، أَ يَدَعُهُ حَتَّى يَقْتُلَهُ وَ يَأْكُلُ مِنْهُ؟ }… خاصه. این سگ میگیره و میاره شما هم چاقو ندارید حیوان رو بکشید، سگه برای اینکه حیوان فرار نکنه، سگه میکشتش آیا حلال است یا نه؟ {قَالَ: «لاَ بَأْسَ} چرا؟ ابتلای آیه، { قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: فَكُلُوا مِمّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ } امساک اعم است از قبل و ذوالوقت، منتها قبل در صورتیه که رایجالذبح بود. رایجالذبحی یا در گرفتنه یا گرفته زنده آورده و شما وسیله چاقو ندارید و وسیله عرض میشود که ذبح ندارید. عمده سوالات ثبت شده مثل اینه که این جریان استمرار دارد سابق تاکنون. اون جایی سوالاتی شده که ائمه یا رسول الله به آیه استناد میکنند، اونجا هستش که به آیه توجه نکردند آقایون. … به آیه توجه نکردند، سائلین به آیه توجه نکردند سوال میکنند و رسول الله و ائمه علیهما سلام آیه رو تبیین میکنند. منتها بعضیا که مورد خاص است اون مطلبی است که دیروز عرض میکردیم.
بله عرض میشود که { قَالَ: «لاَ بَأْسَ بِهِ، قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: فَكُلُوا مِمّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ }بعدش { وَ لاَ يَنْبَغِي أَنْ يَأْكُلَ اَلْفَهْدُ } اگر لانهه رو مثل فقها سنتی بگیریم میگن که مکروهه، ولکن لانهه ولد رحمان لکل ولدا لانهه …. این تحریم و حرمته. حالا لاَ يَنْبَغِي یعنی حرام است خورده شود آن حیوانی را که فهد صید کرده، پلنگ صید کرده آیا مطلقه؟ آیا پلنگ اگر از جوارحی باشد که تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَکُمُ اللّهُ باشد بازم حرامه؟ نخیر. پس چه چه باید کرد اینجا؟ باید گفت چون فهد رو فهد رو اینا زورشون میومد که تعلیم کنند چون این فهده. در آن زمان حیوانات غیر سگ رو اینا تعلیم نمیکردند یعنی نمیتونستن بکنن بنابراین اینکه { وَ لاَ يَنْبَغِي أَنْ يَأْكُلَ مِمَّا قَتَلَ اَلْفَهْدُ } یعنی اینکه این به نفسش سند کنیم، باید تبیین کنیم اون فهدی که معلم نیست اما فهدی که معلم است چه کند حالا.
و فی صحیح الهدیا { عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ فِي حَدِيثٍ: لَيْسَ شَيْءٌ مُكَلَّبٌ إِلاَّ اَلْكَلْبُ. } کافی، جلد ششم، صفحه 202 . اینو قبول نداریم عرض شد.{لَيْسَ شَيْءٌ مُكَلَّبٌ إِلاَّ اَلْكَلْب قبول} نداریم ولکن میشه توضیح داد، یعنی در این زمانی حیوانی را نمیتوانستند تعلیم الا سگ رو. اما اصلا نمیشود حیوانی را تعلیم داد الا سگ رو؟ آیا سگ رو میشه قشنگتر تعلیم داد یا بوزینه رو؟ (نظر) مصداق آیه، مصداق آیه مصداق … بود تقریبا. بنابراین ما به نفس حدیث که اگر نفس باشه، نفسی که استثنا به این روایتا میشه {لَيْسَ شَيْءٌ مُكَلَّبٌ إِلاَّ اَلْكَلْبُ}.
{ عقول مکلب یعنی معلم الکلب و هذا دلیل علی عمل غیر کلب غیر صید لا یصلب فی الاغلب} بله خب { و قَالَ اَلْحَلَبِيِّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ كَانَ أَبِي يُفْتِي وَ كَانَ يَتَّقِي } پدرم عرض میشود که به امام باقر علیه السلام فتوا میداد و خفیون فی الفتوی در چه؟ { وَ نَحْنُ نَخَافُ } ما میترسیدیم. هم پدرم تقیه میکرد، هم ما میترسیدیم چجور؟ { فِي صَيْدِ اَلْبُزَاةِ وَ اَلصُّقُورِ } در صید بازها و عقابها. پس میخواهد بگوید که این روایت تقیه است، این حکم تقیه است که پدرم امام باقر، سلامم نقل میکنند که میترسیدند از سنیها چون سنیها صید رو منحصر به کلب نمیدانند بلکه صید را در باز و عقاب و اینها رو هم جایز میدانند. { کان ای يُفْتِي وَ كَانَ يَتَّقِي فِي صَيْدِ اَلْبُزَاةِ وَ اَلصُّقُورِ وَ أَمَّا اَلْآنَ فَإِنَّا لاَ نَخَافُ } الان دیگه کارها درست شده و ما تقیه نمیکنیم و نمیترسیم. پس چی؟ { وَ لاَ نُحِلُّ صیدها } ما صید بزاه و صقور رو تحلیل نمیکنیم چون تذکیه نیست، {إِلاَّ أَنْ تُدْرَكَ ذَكَاتُهُ فَإِنَّهُ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: «وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ اَلْجَوارِحِ مُكَلِّبِينَ» فِي… اَلْكِلاَبِ} راهی میبرد هر کس سگکی شد کلبه. ف… الکلاب خیلی عجیبه ها . راوی نمیدونم هر که هست تشکیک شد این روایت قطعا از امام نیست برای اینکه مُكَلِّبِين صفت کلب که نیست که، صفت انسانیست که گاز گرفتن رو به کلب یاد میده. این دوتا استدلال میکنه شبه اثنی میکنه. عرض میشود که یارو داشت قرآن استنساق میکرد رسید به شغلت اموالنا گفت ظاهرا اینجا غلط نوشته، شبه اثنی اموالنا، همون شبه اثنی.
{ و ما عَلَّمْتُمْ مِنَ …. أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: «وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ اَلْجَوارِحِ مُكَلِّبِينَ» فِي… اَلْكِلاَب } متاسفانه. کافی جلد ششم صفحه 207 ، تهذیب جلد سوم صفحه 243 ، استبصار جلد چهارم صفحه 73 ، واللفظ الکافی، واللفظ الکافی هم ادغم و ابقاعست، مع الذلک این روایت در عین آن که از نظر سند صحیح است و از نظر کتابات سه کتاب معتبر نقل کرده، مضروب است این روایت مضروب علی الحالت است چرا؟ برای اینکه مُكَلِّبِين که صفت کلب که نیستش که، کلب خودشو کلب میکنه؟ نخیر مُكَلِّبِين صفت شخصیست که صید میکنه و تکلیب انسانی بر مبنای ایمان رو یاد میده عرض میشود که این از این .
وصیاه الاحکام …. جلد دوم صفحه 384 ، { و لا تخرج الزبیریه النافع قال وجبتکی کتاب به علی بن ابیطالب علیه السلام قال: لا یتلق ما اکل ما قتلت البزاه } آنچه خورده میشود اگر بزاز، باز کشته باشد، لا یتلق ، لا یتلق هم حرامه، اینو میخواد بگه { و سیر قال خدمته الالقنع النافه العلی کرهن ما قتلت الصقور } کراهتن به متن قتلت. این روایت قبول نیست اونی که قبوله توجیه … میکنیم روایتی که قبول نیس رو رفع بشه.
و اما روایتی که موافق آیه است (نظر) خب توجیهش اینه ولکن اگر کل فهد باشه قابل قبول نیست توجیهش اینه. روایت موافق نورالثقلین جلد یک صفحه 592 {عَنْ أَبِي بَكْرٍ اَلْحَضْرَمِيِّ عن أَبی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) ، قَالَ: سَأَلْتُ عَنْ صَيْدِ اَلْبُزَاةِ وَ اَلصُّقُورِ وَ اَلْفُهُودِ وَ اَلْكِلاَبِ، فَقَالَ: «لاَ تَأْكُلْ مِنْ صَيْدِ شَيْءٍ مِنْهَا، إِلاَّ مَا ذَكَّيْتَ، إِلاَّ اَلْكِلاَبَ». قُلْتُ: فَإِنَّهُ قَتَلَهُ؟ قَالَ: كُلْ فَإِنَّهُ قَتَلَهُ؟ قَالَ: كُلْ} کی؟ بزاتو عرض میشود که فهود و صقور، بزاتو و فهود و صقور {قَالَ: كُلْ} چرا؟ چون… {وَمَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ} استدلال فرمود امام به عموم جوارح که بزاتو و صقور و فهود و کلاب و … {ثم قال كل شيء من السباع يمسك الصيد على نفسها الاّ الكلاب المعلّمة} … تفسیر دومم. چرا اونا رو نهی کردن؟ برای اینکه کلاب معلمه برای صاحبانش میبرن ، ولی اونا نمیبرن؟ میگیم اونایی که معلمه باشن میبرن دیگه. اگر گرگ و یا غیر عرض میشود که پلنگ یا به چه یا به عقاب تعلیم کنیم اونا میبرن {قال: إذا أرسلت الكلب المعلّم فاذكر اسم اللّه عليه فهو ذكاته}
{و فی خلد عَنْ أَبِي مَرْيَمَ اَلْأَنْصَارِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ بن باقر عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلصُّقُورَةِ وَ اَلْبُزَاةِ مِنَ اَلْجَوَارِحِ هِيَ بِمَنْزِلَةِ اَلْكِلاَبِ ؟ قَالَ «نَعَمْ »}
تهذیب سه، سیصد و چهل و …. {عن البازي إذا أمسك صيده، و قد سمّي عليه، فقتل الصيد، هل يحلّ أكله؟ فكتب بخطّه و خاتمه: إذا سمّيته أكلته} یا روایات دیگر که ما طول میکشه. این بحث در باب صید تقریبا به پایان خاتمه یافت و تتمه بحث رو در ….