پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه ششصد و پنجاه و نهم درس خارج فقه

طلاق

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد الله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین

بعد از تبریکی که شایسته مقام عصمت اولیاست به مناسبت حضرت زین العابدین علیه سلام عرایض خودمون رو از باب طلاق دنبال میکنیم طلاق که بحثش مفصل گذشت امروز بحثی داریم درباره دو آیه است که منحصر به فردست در قرآن شریف راجع به عده وفات ،‌ در عده وفات دو آیه است یکی آیه دویستو شصت چهار سوره بقره و دومی آیه دویستو چهلم سوره بقره یعنی در صفحه سیو هشت و صفحه سیو نه ، اول آیه دویستو چهل رو محور قرار بدیم برای بحث ، سیو نه و سیو هشت اول صفحه سیو نه آیه دویستو چهل رو محور قرار میدیم برای بحث بعدم آیه بعدی

قبلن تذکر دادیم بازم تذکر که آیا زن کلن عده دارد بعد از طلاق و یا بعد از وفات یا نه ، راجع به عده طلاق بحث کردیم که عده طلاق در صورت احتمال حملست اگر احتمال حمل هرگز در کار نیست که چند وقتست که با هم همبستر نشده اند یا اصلا هم بستر نشده اند یا صغیره است یا یائسه قطعیه است در کل این موارد عده نیست چون 0219  

و از این باب این در باب عده طلاق که عرض کردیم حالا عده وفات هم مانند عده طلاق است یا احتماله،‌ که همونطوری که در طلاق اگر احتمال حمل باشد عده وجود دارد در وفات هم اگر احتمال حمل باشد عده وجود داشته باشد البته این مسئله بسیار مسئله معضلیست باید توش بحث کنیم روی این مبنا که اصولا چرا باید با جدا شدن زن از مرد در طلاق یا در وفات عده باشد .

عده برای احترام زوجیت نیست چون اگر عده برای احترام دو وجه بیشتر نیست برای عده یک وجه احترام زوجیت و یک وجه احتمال حمل وجه سوم دیگه نداره اگر برای احترام زوجیت بود بنابراین زنه یائسه باید عده داشته باشد بیشتر چون مدت مدیدی با این مرد زندگی کرده فرزندانی هم فرض میکنیم تحویل داده بعدا یائسه شده حالا که یائسه شده اگر در سن یاس قطعی طلاق یافت عده ندارد اگر عده بعنوان احترام زوجیت بود در یائسه هم عده بود این مطلب بینه

پس در خصوص باب طلاق عده ای که هست بعنوان احتمال حمل است و دیگر چیز دیگه ای در کار نیست حالا در واقع رفوتم همینطوره یا نه از باب وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۚ احترامات مرد نسبت به زن و زن نسبت به مرد در زمان حیات و بعد از ممات باید یکسان باشه اینطور نیست که زن باید احترام مردو نگه دارد بعد از ممات عده نگه دارد و اما مرد احترام زن رو نگه ندارد بلافاصله ازدواج کند این اصل قاعده وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۚ است .

حالا در باب وفات چه باید گفت در باب وفات اولن نظر میکنیم در ابعاد مختلفه ای که موجب عده است بعدن نظر میکنیم در دو آیه مبارکه سوره بقره که آیه دویستو چهل و دویستو سیو چهار باشد و بعدن نظر میکنیم در روایات این سه نظر رو امروز دقت کنید. اول زنی که شوهرش مرده یائسه است فرض کنید یا صغیره است یا مدخول بهاهست اینکه مدخول بهاست بحثی درش نیست زنی که مدخول بهاست و شوهرش مرده است بحساب احتمال حمل که عده دارد ما به حساب موت داریم بحث میکنیم اگر زن صغیره است یا یائسه است یا غیر مدخول بهاست و شوهرش مرد این زن عده دارد یا ندارد

سوال اینجاست که چرا باید عده داشته باشه عده برای چیست عده برای احتمال حمل است که اصلا احتمال حمل در کار نیست این دو اصل که عرض کردیم عده از برای احترام زوجیت است احترام زوجیت طرفینیست اگر زن لازمست که احترام زوجیت متوفا را انجام بدهد و 0618 عده نگه دارد خب مرد هم وقتی زنش فوت کرد باید همین عده رو نگه دداره بنابراین این سوال پابرجا و ثابت است که در عده وفات هم مانند عده طلاق باید که سخن بگیم همانطوری که در عده طلاق احترام زوجیت هرکز مناف عده نیست در عده وفات هم نباید احترام زوجیت منات عده باشد .

این در ابعادی که ما کلن می فهمیم بر مبنای کتاب الله که وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۚ و بر مبنای عرفو عادت که زن نسبت  به مرد و مرد نسبت به زن هردو احتراماتی دارند و هردو احتراماتی ندارند اگر در باب نفی عده است هردو ندارند اگر در باب عده است هردو دارند این جور نیست که یک طرف عده نگه دارد از باب احترام که در حال طلاق چه در حال موت یا دیگری عده نگه ندارد این مطلب قابل قبول هرگز نیست این مطلب اول

مطلب دوم اگر چنانچه عده ای باشد از برای زن در حال وفات مرد به طور مطلق از این مرحله گذشتیم اگر دلیل نص قرآنی و سنتی داشتیم بر این مطلب که اون طلاق است که عده بحساب احتمال حمله اما در باب وفات به حساب احتمال حمل نیست حسابیست که ما نمیتونیم فرض کنیم

برا اینکه ما دو حساب کردیم یک حساب احتمال حملست یک حساب احترام زوجیت است ،‌عده وفات نه به حساب حملست و نه به حساب احترام زوجیت است ولیکن اگر نصش کنیم اگر این دو آیه مخصوصا این آیه نص بود در اینکه به طور مطلق زن باید از وفات زوج عده نگه دارد ما تبعیت میکردیم ببینیم آیا چنین آیه ای و چنین دلیلی در قرآن شریف ما درایم یا نه

که بر خلاف قاعده وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۚ و بر خلاف وضع عادی فقط زن باید عده وفات نگه دارد اما نه مرد .حالا ما دو آیه در این بابت داریم اول آیه ای که بعد از سه چار آیه ذکر شده است در قرآن شریف بحث میکنیم آیه دویستو چهل سوره مبارکه بقره وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا  0855 گفته شده است که این آیه مبارکه نص شده است به وسیله آیه ای که چار پنج آیه قبله آیه دویستو سیو چهار همین سوره بقره که وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا ۖ فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۗ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ روایات داریم و اقوال زیاد داریم که آیه دوم منسوخه است و آیه اول ناسخه .

اولن ما در خود این آیات درست دقت کنیم حالت تناسخ در بین دو آیه هست یا نه اصلا امکان تناسخ بین این دو آیه از نظر دلالت لفظی هست یا نه ، آیه دوم وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ حالا روی آیه درست بحث میکنیم کسانی که متوفا میشوند از شما یعنی میمیرند از شما وَالَّذِينَ توفی نیست که 1031 وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ کسانی که میمیرند از شما حالا مرده اند یا نزدیک مردنشون هردو شامله دیگه بله هردو رو شامله نگفت وَالَّذِينَ توفی مِنْكُمْ یعنی کسانی که میمیرند از شما کمااینکه كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ

حضور موت با يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ  فرق میکنه حضور موت یعنی نمرده ولی الانست که میخواد بمیره يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ  یعنی کسانی که میمیرند از شما میمیرند آیا صیغه مستقبلست یا ماضی صیغه مستقبله این صیغه مستقبل دو عنوان داره دو بعد داره یک بعدش اینه کسانی که نزدیک مرگشونه دوم کسانی که مرگ درشون تحقق پیدا کرده هردورو شامل میشه اینطور نیست که وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ  فقط کسانی را شاملست که مرده باشند و بعد از مرگ 1130 نخیر بلکه حد اکثر دو بعده که یا مرده اند یا حالت مرگ بر اونها رسیده

حالا وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا  زنهایی را وا میگذارند بعد از تحقق وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ این وصیت مال کیست . در این بعد که اینها هنوز نمرده اند و در حال مرگ هستند وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ یعنی باید وصیت کنند به نفع زنانشون که مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ  و در صورتی که مرده باشند وَصِيَّةً  1214 خواهد شد و چون وصیت مطلقه هم یتوفون مطلقست هم وصیتن مطلقست پس وصیت دو بعده خواه این مرد به هنگام مرگ وصیت کند برای زنش که یک سال مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ ۚ  باشد یا وصیت نکند

وصیت نکرده است اما وصیت وصیت ربانی است چرا برای اینکه وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ  دو بعدو شامل بود و وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِيَّةً  یعنی نوصی وصیتا خدا وصیت میکند یا یوصون وصیتن اما اگه یوصون نشد اگکر تخلف کرد کسی در حال مرگ و وصیت برای زنش نکرد خداوند وصیت میکند برای زنش پس اینطور نیست که وصیتن در انحصار این باشد که این شخص خودش وصیت کنه

که اگر وصیت نکند چنین نیست اولا ، ثانیا اگر واجب باشد انسان به هنگام مرگ وصیت کند بر زنش و این واجبو عمل نکرد چی میشه ، تحقق پیدا میکند مورد وصیت یا نه خب بله اگر واجب بشد شما مالی رو به کسی بدید و ندادید باید از شما گرفت به او داد یا نه خب ببله چون واجبست این مالو به او بدهید پس این مال در حد وجوب مربوطست به این شخص منتها واجبست شما با دست خودتون بدین اگر با دست خودتون ندید این مال مال اون خواهد بود حالا در اینجا وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ  یا وصیت رو عمل میکند که یکسال از مال این مرد عرض میشود که استفاده کند یا عمل نمیکنه

عمل کرد که عمل کرد عمل هم نکرد در دو بعد این وصیت منجزه یک بعد گرچه وصیت نکرده اما خداوند واجب کرده است وصیت کند و این تخلف از وصیت کرده بنابراین عمل میشه دوم وصیتن وصیت ربانی خواهد بود یعنی خداوند وصیت یمکند و وصیت خداوند بالاتر از امره وصیت امره فوق الامره بنابراین سرجمع اینطوری میشه که وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا  اونچه ثابتست از برای ازواجشان وصیتان لازواجهم وصیتن الی ازواجهم یا الا ازواجهم ،‌اگر مراد عده بود وصیتن الی ازواجهمه بود دیگه عده علیهن فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ، عَلَيْهِنَّ عده  این عده که باید نگه دارد  الی زن است یا لزن است این علیه است بنابراین از کجا آیه شما در مبیارید که این آیه مربوطست که عده  یکسال بوده

روایاتی داریم که عده از اول یکسال بوده روایات متعدد ولکن از کجای آیه در میاد دونه دونه جملاتو حساب کنید از کجاش در میاد که این عرض میشود که عده یکسال بوده . وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ  وَصِيَّةً الی ِأَزْوَاجِهِمْ این اولا ثانیا مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ  مورد وصیت چیه مورد وصیت لازواجهم اینست که یکسال به خرج مرد باشه خب یکسال به خرج این مرد بودن یعنی عده باشه

چه ملازمت دارد که این زن مادامیکه یکسال در این خانه است حق ندارد اینو بیرونش کنند و مادامی که بیرون نرفهت به خرج مردست آیا زنی به خرج مردی باشد یعنی در عده اوست . ملازمت ندارد وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ  شما حق ندارید که این زن رو در طول یکسال خارج کنید فان خرجن ،‌فان خرجن چه فان خرجن در ضمن یکسال است یا بعد از یکساله بعد از یکسال نیست چون اگر عده تا یک ساله خب سال که تمام شد دیگه فان خرجن نمیخواد که ، اگر تا یکسال این زن عده دارد و تا یک سال دیرست و در ضمن یکسال نیمتونید بیرونش کنید خب دیگه گفتن نداره که یکسالش تمام شد فان خرجن . فان خرجن چیه فان خرجن در ضمن یکساله یعنی این زن حق دارد مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ  در ضمن یکسال ولکن اگر این زن خواست خارج شه در ضمن یکسال نه بعد فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ  عَلَيْكُمْ  اگر زن خارج شد در ضمن یکسال بر شما ورثه جناهی نیست لزومی ندارد که این زنو نگه دارید چرا برای اینکه اگر در عده بود باید این زن رو نگه دارید .

اگر این زن یکسال در عده بود بعد نگه دارید نره بیرون شوهر کنه ولکن فان خرجن اگر به حال خودش این زن خارج شد فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ  پس میتواند این زن در یه ضمن یکسال خارج شه بره شوهر کنه ببینید فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ ۗ  یک معروفش خروج برای ازدواج است یک معروفش خروج برای غیر ازدواج است . معروف چیه معروف در آیه بعد می فهمیم آیه قدر که آیه دیوستو چهل سیو چهار بود وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ  قبلا مقرر شده معروفه از برای زنی که شوهر مرده است اینست که بعد از اربعت اشکرون و اشرا بتواند ازدواج کند

پس نهایتان از این ما فهمیدیم وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا ۖ  پس دو مطلقبه یک مطلب اینست که این زن حق دارد طبق وصیت ربانیه که یکسال در خرج این مرد باشه اما این زن لزوم ندارد باشه یکسال فان خرجن اگر خارج شد به تبع خودش فَلَیْسَ علَیْکُمْ جُنَاحٌ  بله ، فان خرجن بله فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ  جناحی بر شما نیست که اگر این زن معروفی رو انجام بده معروف چیه معروف  همین است که در آیه قبل خونده شد که این متوند برد ازدواج کند .

وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ  خب شما از کجا درمیارید که بر حسب روایت که هست که این آیه منسوخ است به آیه قبل به چند جهت ما میتوانیم بگیم نسخ در کار نیست اولا آیا طبع ترتیب آیات همان ترتیب نزولست یا ترتیب آیات ترتیب نزول نیست ترتیب نزوله تبع ترتیب آیات در یک سوره اینست که همانطور که نازل شده است ترتیب یافته مگر اینکه خلافش ثابت بشه

قائل است که این آیاتی که در این سوره به طور مترتب به وضع موجود ترتیب یافته به همین ترتیب هم نازل شده . مگر اینکه دلیل قاطع باشد بر اینکه این آیه در سوره دیگر این آیه در وضع دیگر این آیه جای دیگر نازل شده حالا ، میفهمم ولی آیات که به مناسبت مختلف نازل شده ولی قاعده ترتیب تالیف با تفکیل تنزیب یکسانه مگر اونجا که ثابت بشه

در بین صور همینطوره در بین آیات هم همینطوره مثلا در بین سوره این سوره ای که سوره مبارکه بقره نازل شده قائل اینست که آیات به همین ترتیبی که تالیف شده به همون طریق نازل شده یا نه بلبه اون استثناست که فلان آیه قبل نازل شده فلان آیه بعد نازل شده اونی که قبل نازل شده بعد آوردن در تالیف اونی که بعد نازل شده قبل آوردن در تالیف

این احتییاجی به دلیل داره این اولا ثانیا آیا ناسخ بعد از منسوخ بیاد یا منسوخ بعدز ناسخ در یک کلام در یک کلام در فاصله سه چار آیه آیا جاهایی که این دو آیه موردنظره آیا ناسخ باشد قبل بیاد منسوخ بعد بیاد یا منسوخ قبل بیاد ناسخ بعد بیاد خب منسوخ باید قبل بیاد . پس اگر این آیه منسوخست وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا  چرا قبل نیومده خب آیه باید قبل بیاد

حتی اگر ترتیب تالیف با ترتیب تنزیبم یکسان نباشد ولی فرض کنید یکسان نیست فرض کنیم که ترتیب تالیف این آیات با ترتیل تنزیل یکسان نیست ممکنست که ترتیب تالیف با تنزیب فرق کنه اما آیا مناسب با کلام ابلغ افسح حتی کلام فسیح بلیغ چیه اینست که در فاصله سه چار آیه ناسخ قبلا بیاد منسوخ بعدا بیاد یا نخیر منسوخ باید قبل بیاد ناسخ باید بعد بیاد پس اینجا به عکس شده

روی هم رفته ما نمیتوانیم این حرفو بزنیم که این آیه مبارکه منسوخ شده است به آیه قبل وانگهی اصولن در ناسخو منسوخ باید ناسخ نسخ در ناسخیت باشد و منسوخ هم نسخ در منسوخ باشد بلکه نسوخ برخلافه اولن این آیه مبارکه که وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ  وصیتن لازواجهمداره وصیت میکنه خدا مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ  راجع به تربس ،‌اگر قضیه عده بود خب تربس می فرمود در آیه قبلی فرمود يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا  پس لفظ آیه مناسبت نداره مکان آیه مناسبت نداره پس نمیشود گفت که عده یکسال بوده برخلاف روایت که وارد شده عده یکسال بوده و بعدن عده شده است چار ماهو ده روز خب حالا از آیاتی که عمل بهش نشده همین آیه است .

من معروف ببینید اگر خروجش برا اینکه بره زندگی کنه جای دیگه مطلبی نیست و اما اگر خروج برای ازدواج باشد چار ماهو ده روز طبق آیه قبل حالا این آیه از آیاتیست که بهش تا کنون عمل نشده روی مبنایی که این آیه نه ناسخ است و نه منسوخ چرا برا اینکه زن بر حسب وصیت لازمه که شوهر میمیره یا اگر وصیت نکرده بر حسب وصیت لازمه ربول عالمین یکسال حق دارد در خانه مرد باشد و این یکسال که حق دارد از اصل ماترک مرد استفاده میکند مکانن ملبسن ماکلن مشربن همانطوری که در حال زندگی مرد بود در حال بعد از وفات مرد هم یکسال حق دارد به این آیه هرگز عمل نشده است نه شیعتن نه سنتن

چرا ، ارث میرسه اضافه بر ارث هست خدا فرمود مَتَاعًا إِلَى  چیکارش کنید . خدا ارث ببینید طبق آیات ارث بهش ارث میرسه . طبق این آیه اضافه بر ارث میرسه نگفته ارث . طبق هرکدوم جداست طبق ،

نخیر، نه نشد ببینید تا آخر چی برا اینکه این زن حق دارد مال میراث درسته ،‌مال میراث که حق دارد تا آخر حق دارد درسته ولی ماندن تو خونه که مال میراث نیست خانه تقسیم میشود فرض کنید همان روز اول خانه تقسیم شد و فروش رفت دیگه این خانه بمونه چی پس ماندن در این خانه به این حسابه که در این خانه زوجیت این زن حق دارد یکسال بمانه و یکسال حق ندارند بفروشن خانه رو اینطوریه دو مبحثه یک مبحث حالت ارثه حالت ارث است که یا ببر یا سمن ، این درسته ولکن غیر از این در این آیه عرض میشود که وصیت کرده که مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ  یکسال در خانه بماند و یکسال کاری به میراث نداره

اصلا میراث دارد ندارد کم دارد زیاد دارد هرچه هست این یک بحث جداییست که مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ  این مال این آیه حالا آیه قبلی ، وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ  سوال، اینکه میفرماید وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا  کل ازواج مراده ، کمانکه در آیه وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ  کل مطلقات مراده ، مطلقاتی که احتمال حمل درشون هست بحث کردیم قبلا از خود آیه از قبل از خود آیات و بعد در آوردیم مطلقاتی که وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ ۚ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ  ببینید اینجا احتمال حمل حالا در اینجا وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا  کدام ازواج؟ اولن نوعان مردانی که میمیرند و زنان دارند مردانی است که با زنان در نیامیختن ،‌نوعا مردو زنی که با هم ازدواج میکنند بعد مرد میمیرد و زن هست نوعن با هم آمیزش کردند اولن ثانیا اگرکه این زن اصلا آمیزشی نشده باهاش مرد با او نخوابیده اصلا و احتمال حمل در کار نیست مشمول آیه است نخیر چرا به چند دلیل یک دلیل اینست که ما منحصرن عده را از چه فهمیدیم یا احترام زوجیت که نبوده در حال حیات نبوده در حال ممات است ؟ احترام در حال حیات اهمست بین زوجیت در حال ممات،‌در حال حیات در حال حیات به حساب احترام زوجیت نبوده در حال ممات هست دوم احتمال حمل حالا زنی که صغیره است یا یائسه یا غیر مدخول بهاست کلا یا مدخول بهاست اشکری ماهای قبل که العان که این مرد مرد احتمال حمل در کار نیست در اینجا ازوجن مشمول شده چرا وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا ۖ

بله أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا ۖ یک حدیست غیر حد عرض میشود که عده طلاق عده طلاق سه ماه است دو ماهست یه ماهست سه حیض سه حیض در یک ماه باشد در سه ماه باشد در سه ماه ولکن عده وفات به نفس آیه چارماهو ده شب است ده روز نیست ده شبست به نفس آیه این مطلبو قبول کردیم به نفس آیه عده وفات چهار ماه و ده شبست اما این چار ماه ده شب مطلقست که احتمال حمل باشد چه احتمال حمل نباشد اینها نیست این اولن

بحث اینست که حالا فرض کردیم که این چار ماهو ده شب به طور مطلق بود از برای حامله و غیر حامله یائسه و مدخول بها و غیر مدخول بها صغیره و همه بود فرض کنید اما آیا از چه زمان عده بگیرد ،‌ فتوای عظیمه اینست که من حین یدخل خبر ، اگر مرد مرده یک سال مرده و زن خبر نیست ، بعد که زن خبر شد میگویند این زن باید از وقتی که خبر بهش رسید عده نگه داره .

قابل قبول هست یا نه ،‌به این آیه توجه کنید از آیه در میاریم که اطلاق بسیار روشن اطلاق کم نص یا ظاهر کن نص که نخیر وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا  یزرون از کی یزرون آیا مردی که میمیرد و زن میگذارد زن را می گذارد بدون شوهر ازش تبعیت کنند . ارگ مرد مرده است و زن خبر ندارد یزرون نیست . توجه کنید اقایون .

خود آیه مطلب رو حالا روایات زیاد داریم روایات زیاد داریم که نود درصد از روایات حرف مشهور اینه و ده درصد روایات حرف غیر مشهوره ولکن وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا  و میگذارند در ان دو هنگامی که میمیرد زن را بدون شوهر میگذارد یا هنگامی که میمیرد و خبرشو میدن اگر زن مرد مرده است یک سال گذشهت یا چند سال بیشتر یا کمتر اگر مرده استو مدتی گذشته استو زن خبر نداره یزرون نیست در اینجا ، یزرون است

اگر این قید در کار بود که حتمن عده وفات برای زن 2834 میفرماید که وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا  یعلمنَ ولکن یزرون ازواجن معنا چیه معنا اینست که مرد مرد و زن را گذاشت ، گذاشتن زن بدون شوهر این غیر خبر رو اصلا ندارد پس روایت در این باب است کدوم روایات قابل قبوله اون روایت که شرط نیستش که از وقتی که زن بداند زن بداند و نداند البته روایتم در این زمینه ما درایم اگرم نداشتیم ما اون روایت طرف مقابل رو قبول نمیکردیم وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا ۖ  اشرا هم در اینجا برخلاف عرض میشود که قاعده ادبی چار ماهو ده روز چار ماهو ده شبه چون اشرن مذکره و تمیزش چه خواهد بود مونث خواهد بود.

یعنی چار ماهو نه روزو ده شب فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ همون معروفی که در  آیه قبل خوندیم  در آیه قبل فرمود که یکسال در خانه بماند فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ فان خرجن خارج شدن فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ همین معروفه

معروف اینست که بخواد ازدواج کند بعد از خروج از عده میتاند ازدواج کند. بله ، المعروف معروف واضحیست که گذشتن عده است . معروفن دو معروفه سوال خوبیست و اینطوره

اگر در ضمن خارج شد یا بالمعروف خارج میخواد شوهر کنه یا نخیر شوهر نیمخواد بکنه ،‌ خانه دیگر میرود و 3023 معروفن باید باشد در اینجا بالمعروفه در اینجا معروفه ،‌حالا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ ۗ وَاللَّهُ  بما تعملون خبیرا حالا روایات ، در باب روایات عرض میشود که وسائل شیعه …

این نص قبول میکنیم گفتیم که چون نص است اگر نص بود که بدون هیچ عرض میشود که حملی و بدون هیچ چیزی اگه نص بود قبول میکنیم تعداد چار ماهو ده روز است چار ماهو ده شبه قبول میکنیم چون نصه نص نمیتونیم قبول نکنیم . حالا

ولی چار ماهو ده شب آیا منوط است به این که خبر بهش رسیده باشه یا نه فرق نمیکنه منوط به این است که ایشون ذات حمل باشه حامله باشد نطفه باشد نباشد این بحث داره . از نظر آیات این دو آیه ما در هردو بحث جنبه منفی داریم . مخصوصا در بعد اینکه خبر بش برسه که اگر خبر بهش نرسد وقتی که خبر رسید از وقتی خبر برسد باید که عده نگه داره میگیم نخیر اینجا قویه

اما در بعد اول باید بحث کنیم حالا روایات در صفحه چهارصدو چهلو ششم وسائل شیعه ابواب طلاقه کتابن نکاح وطلاق چهارصدو چهلو شش بله ، بابو انهو یجب الی الزوجه ان تعدد عده الوفات من حین 3213 اینو اول بحث کنیم بحث دوم مشکل داره ولو کان بعد مدت این روشن که ما اول روایاتی که موافق آیه است براتون میخونیم

روایت هفتم أَنَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ سُئِلَ فِي اَلْمُتَوَفَّى عَنْهَا زَوْجُهَا إِذَا لَمْ يَبْلُغْهَا ذَلِكَ حَتَّى تَنْقَضِيَ عِدَّتُهَا، فَالْحِدَادُ يَجِبُ عَلَيْهَا؟ این خبر بهش رسید و چار ماهو ده شبم تمام شده حالا هداد واجبه هداد یکی از واجباته که زن در این چار ماهو ده شب باید زینت نکند به حساب اینکه شوهرش مرده به احترام مردن شوهر باید زینت نکند .

سواله، سُئِلَ فِي اَلْمُتَوَفَّى عَنْهَا زَوْجُهَا إِذَا لَمْ يَبْلُغْهَا ذَلِكَ حَتَّى تَنْقَضِيَ عِدَّتُهَا، فَالْحِدَادُ يَجِبُ عَلَيْهَا؟. قَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : «إِذَا لَمْ يَبْلُغْهَا حَتَّى » . خبر موت شوهر بهش نرسیده تَنْقَضِيَ فَقَدْ ذَهَبَ ذَلِكَ كُلُّهُ، وَ لْتَنْكِحْ مَنْ أَحَبَّتْ  طبق آیه ، که وقتی که خبر بهش نرسیده و عده هم تمام شده این عده دیگرو نمیخواد و 3338 این دو روایت . ما کار به تعدد روایات نداریم ولی خب روایت سوم ، 3350 اون از امیرالمومنین صلوات الله میگه این از امام صادق علیه سلام 3404 خب این مطلقه

3415 هردو را روایت میگه هم کسی که طلاق یافته هم کسی که مرده  ولکن نه طلاق رو و نه موت رو مستقیم یه مقدار  3429 اگر دو شاهده عادل اومد که  در فلان موقع طلاق داده در فلان موعد مرده دیگه عده ندارد خب این تمام

3444 اگر شاهد عادلی در کار نیست یا نیست میگن مرده یه سال قبل پنج ماه قبل یه روز قبل مرده ولی نمیدونه مرده میدونه مرده اما نمیدونه کی مرده اگر میداند مرده است و نمیداند کی مرده قاعدش چیه قاعدش اینست که از اینجا حساب کنه دیگه .

نه بحث خبره ، این بحث دومه ،‌بحث خبره ببینید اون بحث دیگری است بحث خبره ، …

آقاجان ان جاء شاهدان  عدلان،  اگر شاهدان عدلان بیاد یا ثابت شه یکساله اگر شاهدان عدلان نیاد از کجا بدانیم یک ساله …

عزیزم نه موت ببینید یا طلاق یا موت . ببینید یکسال است که این مرد با زنش نبوده یکسال، یا طلاق بوده یا موت بوده . ولی اگر شاهدان عدلان آمدن گفتن طلاق بوده خب عده نداره .

احتمال حمل که نیست اینجا احتمال حمل نیست. عزیزم اگرکه اخبار لازم باشه اگه خبر لازم باشه نمیخواد بگه به این مبناست اگر چنانچه مرد مرد و مدتش گذشت یکسال گذشت دوسال گذشت بعدن خبر شد اگر این از حین خبرباید عده نگه داره باید عده نگه داره نه برای احتمال حمل برای حملو این حرفا نیستش که . حملی نیستش که .

اون بحث دومه ،‌ببینید عده وفات برای حمله یا نه میگیم برا حمل نیست فرض کنید حالا که برا حمل نیست داریم بحث میکنیم.

آقاجان این بحث از اون بحث جداست میگیم فرض کنیم که ما کاری به حمل نداریم باید عده وفات چار ماهو ده شب نگه داره کاری به حمل نداریم این بحث بعدیست حالا که کاری به حمل ندااریم این اگر یکسال گذشته چه طلاق و چه وفات یکسال گذشته میگه هردو یکساله اگر شاهدان عدلان آمدن گفتن یکسال گذشته عده ندارد . نه وفات و نه طلاق . اما و الا تعتدان اگر چنانچه نخیر اینطور نیست که شاهد نیامد ثابت کنه مطلب رو عده نگه میداره منتها اشکال شما در اینجا وارد میشه که اگر این یکسال با هم نبوده اند و وفات حاصل شده است و نمیدونیم کی شده چون نمیدونیم کی شده بنابراین چطور میشه عده نیازه عده وفات نیاز داره چرا برا اینکه احتمالش هست دیرو فوت کرده باشه

و اما راجع به اون کسی که طلاق داده نمیدونیم کی طلاق داده که حمل نیست . اشکال در اینجا وارده عده حمل در اینجا نیست بله در این بعد عده حمل میگیریم ولی که یکسال فاصله بوده در این یکسال یا طلاق آنیست حالا داده شده و موت حالا یا طلاق قبلن و موت قبلن بوده

برای ایکه اگر شاهدان عدلان آمدن و ثابت شد که یکساله پس چی ؟‌پس اینجا عده در کار نیست . بله عده در کار نیست . و اما ااگر چنانچه ولو احتمال حمل احتمال حملم که بحث شده ولکن اگر شاهدان عدلان نیستن خب عده … منتها شاهدان عدلان که میگه عده داره یا نداره برا اینکه احتمال دارد دیرو طلاق داده باشه احتمال دارد دیرو مرده باشه اگر دیروز طلاق داده دیرو مرده دیرو مرده است که بله حدیث چهارم 3847

این همان چیزیست که فرمودین 3911 خب پس بنابراین این احادیث دلیلست بر اون مطلبی که ما از آیه استفاده میکنیم و احادیث دیگر رو حالا بعدن مراجعه میکنیم که چطور …