جلسه ششصد و هفتاد و یکم درس خارج فقه

خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها (صید و ذبح)

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
ٱللَّهُم صل علی محمَّد و آل محمَّد

در محرمات حیوانات حلال‌گوشت فقط چهار آیه در سراسر قرآن موجود است: سوره انعام، سوره نحل، سوره مائده و سوره بقره. مفصل‌ترین و مشروح‌ترین و مقین‌ترین آیات در این بعد تحریمی و تحلیلی عبارت است از آیه مائده. پس آیه مائده مورد بحث محوریست در محرمات و محللات اصلی و فرعی  بهیمه الانعام. راجع به مسئله‌ای که دیروز مورد بحث بود که آیا از شرایط ذبح یا نحر یا صید این است که ناحر و ذابح مسلمان باشند یا اینکه موحد باشند کافیست؟ در استمرار اون بحث مقدماتی را باید من عرض کنم.

مقدمه ایلاء : … ذکر اسم الله که الله است یا لاللّه است یا مفصل‌ترش بسم الله است یا …ترینش بسم الله الرحمن الرحیم است، این از باب شعور است یا از باب شعار است یا هم از باب شعور است و هم از باب شعار؟ شعار من دون شعور امکان دارد و شعور من دون شعار امکان دارد و شعار با شعور هم همچنین و اونجایی که نه شعور توحیدیست و نه شعار توحیدیست که یا شرک است و یا الحاد.

این سوال پیش میاد به عنوان مقدمه ایلاء در بحث اشتراک اسلام و عدم اشتراک اسلام. که آیا این سه آیه‌ای که در سوره مبارکه انعام استمرارا آمده آقایون قران رو باز کنید در سوره مبارکه انعام سه آیه پشت سر هم آمده و این سه آیه از جمله آیه 118 فَکُلُواْ مِمّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ إِن کُنتُم بایَتِهِ مُؤْمِنینَ ، فَکُلُواْ مِمّا ذَکَرتُم نیست که خطاب به مسلمون‌ها باشه.  فَکُلُواْ مِمّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْه ، ذکر اسم الله بر ذبیحه یا بر منحوره یا بر مصید شرط است. ذاکر مسلمان باشد، غیر مسلمان باشد، موحد باشد و حتی مشرک هم باشد که بحث خواهیم کرد. فَکُلُواْ مِمّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ إِن کُنتُم بایَتِهِ مُؤْمِنین این یک.

آیه دوم آیه بعدی. اول امر است که جریان ایجاب است. واجب است یا جایز است، واجب است عندالاضطرار یا یا جایز است عند عدم اضطرار که انسان بخورد از آنچه ذکر اسم الله حلال شده است در ذبح یا نحر یا صید. آیه دوم وَ ما لَكُمْ أَلاَّ تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللهِ عَلَيْه شما را چه میشود که نمیخورید از آنچه ذکر اسم خدا بر آن شده. این کُم کین؟ کُم مسلمین هستند؟ بر فرض کُم مسلمین رو شامل بشه، ولکن کُم نوعا مشرکینن. چون وضع مشرکین چنین بود که میگفتند آنچه ذکر اسم الله برش بشه محترمه و ما آنچه را که ذکر اسم الله برش شده است چون محترم است نمیخوریم و اما آنچه ذکر اسم الله و ذکر اسم غیر الله نشده یا ذکر اوسم و طواغوت و حسنام شده است او رو میخوریم. آیه تمدید است نسبت به اون‌ها. وَ ما لَكُمْ شما را چه میشود چه مرضی دارید، چه زوری دارید که أَلاَّ تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللهِ عَلَيْه اونکه نمیخورید از آنچه ذکر اسم خدا برش شده ولکن از آنچه ذکر اسم برش نشده یا ذکر اسم غیر خدا شده است میخورید؟ وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ ما حَرَّمَ عَلَيْكُمْ … اینجاست حرم ….  ….. اینجاست وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ ما حَرَّمَ عَلَيْكُمْ و محققا خداوند تفصیل داده است، تبزیل داده است، روشن کرده است که النّار علی المنار ما حَرَّمَ عَلَيْكُمْ .

این فَصَّلَ لَكُمْ ما حَرَّمَ عَلَيْكُمْ دارای دو بعده. یک بعده عمومیش ما اصرار نداریم که کل محرمات در شریعت مقدس اسلام رو خداوند در قرآن بیان کرده ولی به عنوان توصیه فرمود. ولکن ما حَرَّمَ عَلَيْكُمْ در بُعد بهیمه‌النعام: بهیمه‌النعام که  حلال است از همین بهیمه‌النعام الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ که در سوره مائده و در سوره انعام و بقره و نحل منهای این تفصیلات ذکر شده.

خب بنابراین این استغراقه وَ ما لَكُمْ أَلاَّ تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللهِ عَلَيْهِ وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ ما حَرَّمَ عَلَيْكُمْ حالا، خداوند محرمات بهیمه‌الانعام رو تفصیل داده است چنان‍چه تفصیل این آیه است در قرآن؟ یا تفصیل نداده است؟ اگر تفصیل در سنت است اما در قرآن فَصَّلَ نیست، فَصَّلَ دارای دو بعد است. یک بعد اول که تفصیل الهیست در کتاب‌الله، یک بعد دوم و حاشیه ضمنیست که تفصیل الهیست در سنن الله . آیا میشود خداوند در کتاب خودش بگوید من تفصیل داده‌ام محرمات بهیمه‌الانعام را و تفصیل نداده باشه اصلا؟ یا تفصیل داده باشد در سنت تفصیل داده باشد و در کتاب تفصیل داده نباشد؟ و آنکه عقل تفصیل الله که در کتاب خودش ذکر میکند تفصیل در قرآنه بنابراین وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ ما حَرَّمَ عَلَيْكُمْ باید جستجو کنید در قرآن که تفصیلات که خداوند در محرمات بهیمه‌الانعام داده است از جمله اون‌ها این است که فاطر نباشه؟ (سوال) سوال این است که فَصَّلَ لَكُمْ اغلبش در کتاب هست یا اغلبش در سنت؟ (سوال) چرا فرق داره. چرا فرق داره. اگر عامی باشد مصداق اجلا باشد و مصداق غیر اجلا، عام را اگر تفصیل کنند به مصداق اجلا میتوانند تبزیل کنند؟ نه اگر عام را در مصداق اجلا تبزیل کنند این شباهت نفس است در مصداق ظاهر باید تبزیل کنند در مصداق نفس نمیشه.

 اینجا وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ ما حَرَّمَ عَلَيْكُمْ اولا ماضیه خداوند تفصیل داده است برای شما آنچه را که بر شما حرام کرده. تفصیل در چهار آیه، آیه انعام است که میخوانیم و آیه مائده است، آیه بقره است و آیه نحل است چهار آیه.

بله در این تفصیل خداوند داده است سه بعده. بعد اول: تفصیل کل انواع بهیمه‌الانعام،  تفصیل کل انواع بهیمه‌الانعام این یک بعد.

 بعد دوم: تفصیل اجزائی که از بهیمه‌الانعام حرام است.

 بعد سوم: تفصیل عمومی.

 تفصیل کل بهیمه‌الانعام این است که أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهيمَةُ الْأَنْعامِ إِلاَّ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ و و و. و این …. به طور کلی حلاله. و تفصیل حرام حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ مخفف کردش در آیه بقیه در آیه نبوده. وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ این تفصیل اصولش. تفصیل فروعش در دو آیه‌ست یعنی در دو بخشه.

 یک بخش از فروع بهیمه‌الانعام دَم است ، دَم در چهار آیه ذکر شده. در سوره انعام دَم مسفوح است، أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا. قل لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا ، وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِه ، دم مسفوح. دم مسفوحا در اینجا مرکب عرضه شده و در این چهار آیه، آیه انعام که آیه مکی‌ست  مقدم بر تمام آیات محمله. آیه مکیه داریم آیه نحل است که الدَّمه، آیه مدنی اول سوره بقره است که الدَّمه، آیه مدنی دوم الدَّم است که سوره عرض میشود که مائده است. سه تا الدَّم داریم در بقیه در بحث محرمت فی الدین و یکی دم داریم.

 دمًا مَسْفُوحًا که بدون الف لام است در آیه عرض میشود که انعام. که قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا، دَمًا مَسْفُوحًا مرکبه دیگه. خب پس الدَّم در سه آیه بعدی چه مکیِ نحل، چه مدنی بقره و مائده اشاره از الف لام عهد ذکر است اشاره است به دَمًا مَسْفُوحًا در آیه انعام. خب پس در بعد اول محرمات مَيْتَة، لَحْمُ الْخِنْزير، وَ ما أَكَلَ السَّبُع و و و . در بعد اجزاء در این چهار آیه در یک آیه که مقدم بر همه‌ست دم، و در سایر… دم است و در جای دیگر الدَّم است که همون دم مسفوح است.

و در سوره اعراف يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ،  يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِث، پس خَبَائِث از بهیمه‌الانعامه و دمًا مَسْفُوحًا حرامه. به جای این چهارده‌تایی که آقایون حرام کردند دو تاش حرامه. چهارده چیز از اجزاء بهیمه‌الانعام حرام کردند، دو تا حرامه منتها خبائثو چنتا میگیره خبائث عورت رو میگیره، کثافت رو میگیره، بول رو میگیره اینا دیگه معلومه اما حرام چشم چی؟ مغز حرام که میگویند حرام است چی؟ اما بیضه که میگویند حرام است چی؟ این بحث که جای خودشه. حالا این بحث میکنیم فردا، فردا. راجع به محرمات کلیِ بهیمه‌الانعام لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِل.  گوسفندی با شرایط شرعی کشتند، فری اوداج اربعه کردند و چه کردند ولکن دزدیه این حرامه .

پس یک بعد حرمت فَصَّلَ،  وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ ما حَرَّمَ عَلَيْكُمْ …. که بعد حرم است حرمت اکل ذبیحه یا منحوره یا مصیده غیر مسلم اصلا وجود ندارد مگر اینکه ادعا شود در آیه مائده إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ که إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ دو استثناء باشد. استثناء تذکیه و استثناء تُم. حالا ما در استثناء تُم میخوایم بحث کنیم. مقدماتی که عرض کردم برای این است که آیا این تُم استثناء ثانی را ثابت میکند یا ثابت نمیکند؟ اولا إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ اگر تُم بخواد جزء استثناء باشد، إِلَّا آنچه را شما مسلمان‌ها تذکیه کردید که اسلام هم شرط است در حلّ این ذبیحه این ذَكَّيْتُمْ در استثناء تُم باید ناسخ آیات سه‌گانه دیگر چه مکیه و چه مدنی باشه چرا؟ برای اینکه آیات سه‌گانه دیگر این شرط رو ذکر نکرده . حرمت ذبیحه یا منحوره یا مصیده اونی که مسلمان نیست ذکر نکرده.

 بنابراین باید آیه  انعام در تُم است؟ در همین یک لفظ تُم که استثناء باشد نفی کند این آیاتی که قُلْ لا أَجِدُ في ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزيرٍ الی آخر مَيْتَه که …. وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُب، علی الْأَزْلَام و این‌ها. در میان اون‌ها ذبیحه غیر مسلم وجود نداره. بنابراین باید این تُم باید ناسخ باشه ناسخ بدبختی باشه. همونطوری که آیه منسوخه باید قطعی باشد دلالتش، آیه‌ای که باید نفی کند آیه‌ای را در بعدی یا ابعادی باید در ناسخیت ناصر باشد، بیّن باشد و واضح باشد. آیا تُم در اینجا واضح است؟ واضح است که ناسخ است؟ واضح است که تُم شرط میکند که مسلمان باشد ذابح یا ناحر یا صائد؟ نه. بلکه به عکس واضحه اینجا دیگه بحثه. یک بحث اینکه ایراداتیست بر دلالت بیّن یا بر اصل دِلال تُم بر این داریم که شرط باشد اسلام. بحث دوم این است که ایرادات جوری قوی است که قطعا شرط اسلام را از بین میبرد.

حالا در این دو بعد …. برگردیم به زنده اولا. آیا ذکر اسم الله این شعار است یا تنها شعور است یا شعار است و شعور است یا نظر احتمال نه شعار است نه شعور؟ اگر ذکر اسم الله تنها شعور است … شما میخواین گوسفندی رو بکشید متذکر میشید در قلبتون بسم الله رو. تذکیه یعنی چی؟ تذکر اسم الله ، ذُکر اسم الله، تذْكر اِسْمُ اللّه عَلَيْهِ . ذكر اِسْمُ اللّه عَلَيْهِ در قلب نیست. عَلَيْهِ یعنی ذکر لفظی بنابراین فقط شعور . آیا شعار است با شعور و این کسی که ذابح است یا ناحر است یا صائد است در ذبح یا نحر یا صید باید که بسم الله بگد و معتقد باشد به توحید؟ اعتقاد اسلامی اینه که موحد باشد؟ اگر اینه پس منافق کیه؟

 از ضروریات اسلامی این است که ذبیحه منافق، منحوره منافق، مصیده منافق حلال است. منافق الله میگه اگر منافق بسم الله و الله بگه نمیخورن؟ منافق بگه الله، الله رو قبول دارد؟ نه مشرکه. منافق در بعد دلالت آیات شرک قرآنی کسیست که در باطن مشرک است چرا مشرک؟ ممکن است در باطن ملحد باشد خدا رو اصلا قبول نداره یا در باطن مشرک باشد ولکن رو‌اَکی نماز میخواند، روزه میگیرد، چه میکند، چه میکند رواَکی که از ثوابح اسلام استفاده کند. حالا از ضرورات اسلامیه کتابا و سنتا ، کتابا و سنتا عرض میکنم، کتابا و سنتا در دلالات متداخله این است که شخص منافق محکوم است به …. زن دادن، زن گرفتن، … بردن، پاک دانستن، ذبیحه …. بودن از این‌ها. (سوال) نه منافق رو عرض میکنم شخصی که، شخصی که، شخصی میدانی منافق است عرض میکنم. شخصی که شما میدانید منافق است در جلسه‌ای انکار خدا کرده، در جلسه عمومی گفت لا اله الا الله شما میدونید منافقه اگه نمیدونید که هیچی. اونکه میدانید عرض میکنم. اونکه میدانید منافق است، میدانید ابولهو است، میدانید ابو فلان است، میدانید منافق است اینکه میدانید منافق است … برد انسان از افغانستان است که ذبح میکند.

 حالا اگر بسم الله در ذبح شعار آن شعورین باشد اینکه یا ملحد است و یا مشرک، چون منافق فقط مشرک نیست منافق یا ملحد است یا مشرک است یا یهودیست یا نصرانیست بله؟ منافق ملحد خدا رو اصلا قبول ندارد ولیکن صورتا میگوید دارد منافق مشرک خدا را در … قبول دارد. منافق یهودی خدا را قبول داره و مسلمان نیست …فواید اسلام میکند. منافق مسیحی فواید اسلام میکند ولکن باطنا مسیحیه. پس منافق یعنی غیر مسلم . غیر مسلمان چه ملحد باشد چه مشرک باشد چه یهودی باشد چه مسیحی باشد چه زرتشتی باشد هر چه باشد اینکه اظهار اسلام میکند اما شما میدانید که باطنا کافر است این ذبیحش حلال است. بنابراین بسم اللّهی که در ذبیحه یا منحوره یا مصیده ذکر میشود این شعور نیست بلکه شعار است. اسلام شعار توحیدی را شعار لا اله الا الله را و شعار الله رو مغتنم دانسته حتی از زبان مشرک، حتی از زبان ملحد تا چه رسد از زبان یهودی و نصرانی که اگر منافق بگد الله این نظر مغتنمه تا چه رسد یهودی و نصرانی که قبول دارن الله رو، موحدم هستند در بعد شریعت توحیدی موحد هستند ولو انحراف‌هایی داخلشون هست ولکن همینقدر که قبول ندارد بسم الله و غیره گفتن ولکن ما ازشون هیچی نمیخوریم مگر اینکه بسم الله بگن.

 بنابراین آنچه در باب بسم الله و ذکر اسم الله هست شعورِ فقط نیست، شعور شعار نیست، لا شعور لا شعار هم نیست بلکه شعار است ولکن در چهار آیه قرآن ذکر اسم اللّهه. در این سه آیه انعام وَ ما لَكُمْ أَلاَّ تَأْكُلُوا  در نفیش در اثباتش در تحدیرش در تمدیدش ذکر اسم اللّهه و اگر اگر چنانچه ذکر اسم الله شرط ذاکر مسلمون بوده چرا ذکرتُم نفرمود؟ وَ ما لَكُمْ أَلاَّ تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللهِ عَلَيْه ، وَ ما لَكُمْ أَلاَّ تَأْكُلُوا مِمَّا ذکرتم اسْمُ اللهِ عَلَيْه چرا ذَکرتُم نیست؟ ذُكِرَ ذُكِرَ ذُكِرَ چون‌که مدحول آوردن معلوم میکند برای ما که غرض ذکر اسم است غرض این نیست که ذکر اسم از مسلمون‌ها باشد غرض ذکر اسم است.

حالا در این،  این مقدمه ایلاء که مراد از بسم الله شعار است و نه شعور.

دوما تکالیف فرعیه مانند تکالیف اصلیه موجه است به کل مکلفین دیگه. همانطور که تکالیف اصلیه توحید و نبوت و معاد موجه است به کل مکلفین تکالیف فرعیه هم موجه است به کل مکلفین. کفار مکلف به فروعند چنانچه مکلف به اصولند الا اینکه در تکلیف به اصول بلاواسطه‌ست مشرکی، ملحدی، موحد باش یهودی و نصرانی میگوید که مسلم باش الی آخر. ولکن در تکالیف فرعیه مع‌الواسطه‌ست یعنی چه؟ اقیموا الصلاه، اتوا الزکاه، جاهدوا این‌ها موجه است به ملحدین و مشرکین و یهود و نصارا ولی با واسطه مسلمان شو اینکارو بکن مسلمان شو میکنم در وجه اول. در بعضکم مسلمان هم بشه این‌کارو میکنند. لحم الخنزیر حرامه مسلمان باشی یا نباشی حرامه. در عبادات است که شرطش اسلامه در غیر الله که اسلام نیست. دزدی نکن، قتل نکن، مال حروم نخور، مال چی نخور این شرطش اسلام نیست. اگر یک کافری دزدی نکند با کافری که دزدی میکند فرق ندارد با هم؟ کافری که آدم میکشد آدم نمیکشد، کافری که زنا میکند زنا نمیکند فرق ندارند با هم؟ فرق دارند با هم. یعنی همانطوری که کفار مکلف به اصولن، مکلف به فروع هستند ولکن کسی که فروع … با واسطه هست در این واسطه میشن دو وجوه.

 بعضی از فروع فروع عبادتی هستند که در فروع عبادتی نیت قربت شرطه و در نیت قربت اسلام شرطه و قسمتی از فروع، فروع غیر عبادتی هستند مثل محرماتی که طبعش عبادت نیست مثل واجباتی که درش عبادت نیست. پس بنابراین مقدمه دو این است که اصولا تکالیف اصلیه معلومه تکالیف فرعیه متوجه است به کافته مکلفین. اگر در قرآن میفرماید  «یا أَیُّهَا الَّذِیْنَ آمَنُوا» بله رده اول و دسته اول الَّذِیْنَ آمَنُوا هستند اگر مراد از الَّذِیْنَ آمَنُوا اینه که مسلمون باشند و الا منتهی توضیح داره الَّذِیْنَ آمَنُوا یعنی الَّذِیْنَ آمَنُوا بالتوحید؟ ولکن حالا ما …نظر میکنیم. اگر يَـأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ إِذَا قُمتُم إِلَى ٱلصَّلَوةِ فاغسِلُواْ وُجُوهَكُم ، یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیَامُ یا فلان درست است که خطاب بالفعل به الَّذِیْنَ آمَنُواست ولکن تحقق میکند الَّذِیْنَ آمَنُوا؟ آیا وجوب صلاه، وجوب صوم، وجوب زکات خطاب به الَّذِیْنَ آمَنُواست موقف میشود در الَّذِیْنَ آمَنُوا و شامل غیر مومنین نمیشود؟ غلطه برای اینکه در آیاتی از قبیل «مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ»، «قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ» کیا؟ مشرکین، ملحدین. مشرکین، ملحدین تا چه رسد به یهود و نصارا، غیر مسلمین «مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ»، «قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ»، «وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ» اول فروع رو داره میگه لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّين فرع صلاه که عبادیست.  وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِين نفقات واجبات. « وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ»، « وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ» . به نفس این آیه مبارکه و نفس ادله عقلیه و …. کتابا سنتا کفار مکلف به فروعند چنانچه مکلف به اصولند. بنابراین در اینجا که فرمود يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ آیه اول سوره مائده درست است که الَّذِیْنَ آمَنُوا داره اتفاقا، مائده رو باز کنید يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ ، الَّذِیْنَ آمَنُوا مورد ضرب فعلند ولکن این امر أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ ، یا أَیُّهَا الَّذِیْنَ آمَنُوا … فلان فلان فلان آیا این امرها و نهی‌ها توقف میکند در بعضی از موانع؟ نخیر این امرها و نهی‌ها مربوط است به کل مکلبین .

حالا چون این امرها و نهی‌ها یه قسمتیش مربوط است به عبادات که در عبادات نیت قربت شرط اسلام شده یه قسمتیش مربوط به عبادات نیس أَوْفُوا بِالْعُقُود اگر بیعی انجام دادید باید وفا کنید به شرایط انتقالی بیع این فروعیت نمیخواد. اگر ذبح کردید باید بسم الله بگید این نیت نمیخواد، اسلام نمیخواد. بسم الله گفتن چه با نیت، چه با اسلام، چه با اخلاص، چه با غیر اخلاص بسم الله به عنوان شعار گفته میشه بنابراین اینکه میفرماید که (سوال) شعاره دیگه، شعور نیست. یعنی اسلام شرط است که این حیوانی که میگفتند بالاته و العزی و فدای لات و عزی نخیر، فدای الله ولو لفظ باشد …(سوال) بله بله همینطوره ملحدم همینطوره، کافرم همینطوره. همینو میخوایم بگیم ببینید بله نبود ولی شاید بشه بعدا …. بله.

 بنابراین این حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ این این میته که حرام است، بر مسلمان‌ها حرام است؟ بر یهود و نصارا حرام نیست؟بلکه برای مسلمون‌ها حرامه؟ میته بر کل مکلفین حرام است بنابراین درست است عَلَيْكُم خطاب فعلیست مسلمون‌ها ولکن خطاب عمقیست، شمولیست و … یعنی (سوال) بله؟ یعنی چی؟ ما هم همینو داریم میگیم چون میگیم کافر مکلف به فروعه، فروع دو بخشه یک بخش در فروع فروعیست که بدون اسلام قبول نیست یک بخش از فروع فروعیست که بدون اسلام قبول است . اگر یهودی، نصرانی، ملحد، مشرک میته بخورد یا نخورد فرق نمیکند؟ فرق میکند. اگر میته نخورد این حرام رو ترک کرده است اگر میته بخورد حرام رو انجام داده است. بنابراین حُرِّمَتْ عَلَيْكُم یعنی علی کافتا مکلفین. درست است که بالفعل مسلمان مورد خطابه کمااینکه در آیه داریم يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ الی آخر چرا مسلمان؟ به دو جهت یکی اینکه خب مسلمان است که نماز میخونه غیر مسلمون که خدا رو قبول نداره نماز بخونه که یا خدارم قبول داره نماز نماز اسلامی نیست ولکن در اینجا حُرِّمَتْ عَلَيْكُم قضیه نماز و نیت و اخلاص و نیت قربت که نیستش که. حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ ، کُم خاصه مکلفینه وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ ، یعنی شما انسان‌های مکلف نه مومن این مقدمه دوم.

مقدمه سوم: مگر نفرمود که وَقَدْ فَصَّلَ لَكُمْ مَا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ (سوال) اینجا نگفتیم ما؟ گفتیم که تکالیف متوجه است به کل مکلفین … (سوال) عزیزم ایاک اعنی واسمعی یاجارة است خطاب به شما میشود ولکن مراد کل مخاطبین است در اینجا يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مخاطبن بالفعل ولکن مراد کل مکلفینن به ادله‌ای که عرض کردیم که مکلفین کلا مکلفن چه کافر باشند چه مسلمان چه مسلم مکلفن به فروع چنانکه مکلف به اصول هستند. خب دلیل سوم إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ ، ذَكَّيْتُمْ ذکات گرفته تذکیه که من تذکیه کنم. تذکیه یعنی به سرعت به جانش برسیم و تتمه جانش را بگیریم و این تذکیس. تذکیه ذبح نیست تذکیه نه ذبح است نه نحر است نه صید است تذکیه با ذال، تذکیه یعنی به سرعت به جانش برسی چون دردش گرفته حیوان چون پرت شده چون الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ به سرعت برسید که تا جانش در نرفته تتمه جانش را شما با ذبح سر کنید منتها این ذکاه استثناست اما تُم استثناست یا نه؟  اولا و ثانیا اولا تُم قطعا استثناء نیست به ادله‌ای که عرض خواهیم کرد ثانیا شک داریم استثناء کنیم اگر ایراداتی وارد است و احتمالاتی وارد است که قابل رد نیست و قابل تردید است پس استثناء تُم که شرط اسلام بودن مسلم نیست چون شرط اسلام بودن مسلم نیست به دو جهت شرط اسلام نیست. یک جهت، اگر شرط اسلام مسلم نیست چطور تُم میتواند ناسخ آیات سه‌گانه قبلی باشد؟ آیات سه گانه قبلی وَقَدْ فَصَّلَ لَكُمْ مَا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ ، فَصَّلَ توی این فَصَّلَ، تُم نبود این فَصَّلَ اسلام نبود این اولا. ثانیا در خود همین آیه که مفصل‌ترین آیات است که در آیه انعام به این تفصیل نیست در آیه نحل نیست در آیه بقره به این تفصیل نیست در اینجا این تفصیل است در این تفصیل جزو محرمات که حُرِّمَتْ شاملشه …. حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ ، لَحْمُ الْخِنْزيرِ ، وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِهِ ، الْمُنْخَنِقَةُ ، الْمَوْقُوذَةُ ، الْمُتَرَدِّيَةُ ، النَّطيحَةُ ، ما أَكَلَ السَّبُعُ ، و ما ذَبَحَ غیر مسلم نیست شما از تُم میخواید در بیارید؟ فَصَّلَ لَكُمْ یعنی تفصیل میشود در عدم محرمات. در عدم محرمات نه در سه آیه عرض میشود که سوره انعام و بقره و نحل تفصیل داده شده است و نه در اینجا در الا تفصیل داده شده است إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ.

 خامسا: اصلا تذکیه یعنی چی؟ تذکیه اینجا آقایون میگن که از حالت عدم تذکیه که واویلا بشه هست در عرض میشود که پوست‌ها، پوست‌هایی که از بلاد خارجی وارد میشه آقایون کتاب نوشتند کتاب لباس مجهول نوشتند دویست صفحه، صد صفحه، سیصد صفحه بحث کردند قال و غوغا کردند ان قلت کردند قلت راجع به تذکیه . اصلا تذکیه رو بدونید لغتا یعنی چه تذکیه ذبح نیست، تذکیه نحر نیست، تذکیه ذبح نیست، تذکیه صید نیست تذکیه عبارت است از اینکه حیوانی نزدیک مردنشه یا با چوب زدن یا پرت کردند یا سبع خورده یا چه کردند و داره میمیره اگر شما به جانش نرسید میمیره إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ اینجا یعنی إِلَّا مَا ادرکتم به سرعت حیاه تقتلوا اینه ذَكَّيْتُمْ . اون وقت کتاب نوشتند تفسیرات دادند ماه‌ها بحث کردند راجع به اذکارات بالذبح اساسا … اینجا اصل ندارد که بحث کنیم تا فردا. آخه اساسا بالذبح مسخرست در باب اصولم مسخرست. در باب قوائد اصولی که تابع استفهاب است استفهاب این است، استفهاب مقدمه‌ست یا موخره‌ست در اینجا مسخرست اصلا اینو بحث خواهیم کرد گرچه بحث کردیم قبلا ولیکن اینجا جاشه….

 خب پس این إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ در بعد تذکیه حالا سوال: اگر شرط باشد اسلام در مذکی، شرط است اسلام در ذابح؟ ما یک ذبح داریم یک ذبح داریم که آغازین است که این حیوان چیزیش نیست شما ذبحش میکنید. یک ذبح هستش که انتهاییست این حیوان که صدمه خورده داره میمیره در اینجا فرض کنید شرط اسلام، فرض کنید در تذکیه که ذبح آخرین است این آخرین مرحله جان حیوان را گرفتن است در اینجا شرط اسلام فرض کنید، فرض کنید آیه دلالت دارد و شرط اسلام است. اما شما میخواید قیاس کنید؟ اگر در مَا ذَكَّيْتُمْ شرط اسلام است اینو از تُم در میارید در اینکه تذکیه شرط اسلام است از کجا در میارید؟ مرحله‌ اولاش لنگه یعنی خود تُم بتواند استثناء کند که شخص مسلمان است که باید تذکیه کند و اینجاش لنگه تا چه رسد به اینکه حالا که در فرض کنید که در دو چنین است پس در پنج چنان است در پنج چنین است در دو یه حکمی دارد پنج یه حکمی دارد. اینو قیاس کنید. و در اصل ما قیاس نیست در اینجا تذکیه یعنی تصمیم اذحاق روح. اگر در تکمین اذحاق روح اسلام شرط باشد که بیاید اول اونو بزنید آیا در اذحاق روح ابتدایی هم که در ذبح ابتدایی و در نحر ابتدایی لفظ مسلم شرط است؟

هفتم: اصولا چرا ذَكَّيْتُمْ فرمود ولی در جای دیگه فرمود ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْه، ذُكِرَ گفته ذُكِرَ ذُكِرَ ذُكِرَ در سه آیه پشت سر هم در سوره انعام. چرا اونجا تذکروا نفرمود و اینجا ذَكَّيْتُمْ فرمود؟ برای اینکه اگر میفرمود تذکروا ما میفهمیدیم که ذکر اسم الله در مسلمان شرط است ولو به عنوان احتمال قوی یا احتمالی از احتمال. ولکن فرمود ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْه یعنی ذکر اسم الله ملاک است ذاکر هرکس میخواد باشه . بله ذاکر نماز ضبط صوت نباشد ذاکر طوطی یاد گرفته نباشد ذاکر انسان باشد. چنانکه در آیه مائده در باب صید وَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ ، وَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ خطاب به نوار نیست خطاب به طوطی نیست خطاب به صدای باد نیست خطاب به صدای انسان است که عرض میشود که یا مکلف به ……. مکلف بسم الله بگه کافیه.

حالا (سوال) نخیر این تذکروا نیست که …. عرض میشود که ….. این نکته‌ یادمون نره که ببینید در کل آیاتی که ذکر اسم الله هست ذُكِرَ ست. در اینجا چرا عرض میشود که إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمه؟ در حال امر این امرین این کدوم امر مقدمه؟ اگر میگفت که إِلَّا مَا ذُكَّي شرط ذکر اسم الله ذکر نشده چرا؟ إِلَّا مَا ذُکّی یا مسلمان یا کافر، مسلمان ذکر اسم الله میکنه چون آیات انعام و نحل و بقره شرط کرده ذکر اسم الله رو. پس مسلمان بعد از این سه آیه شرط ذکر اسم الله رو دارد اما کافر ندارد. پس إِلَّا مَا ذُکّی اگر میفرمود فقط تذکیه را ذکر کرده بود اما شرط اسم الله رو ذکر نکرده بود حالا ولکن إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ فرمود چون مسلمان است که ذکر اسم الله میکند نه غیر مسلمان غیر مسلمان نمیکنه غیر مسلمان اگر گیر کنه یهودیه نصرانیه برای اینکه گوشتشو مسلمان بخره در حضور مسلمان میگه بسم الله پس چون مسلمان است که ذکر اسم الله میکند فرمود إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ نه چون اسلام شرط است نه، چون مسلمان است یعنی با یه لفظ دو شرط را بیان کردن یک شرط تذکیه که ذبح است در مذبوح، نحر است در منحور، صید است در مصید یک شرط ذکر اسم اللّهه منتها یک شرط نفسا یک شرط ضمنا . شرط نفسی ذکاه شرط ضمنی تُم که مسلمان است که ذکر اسم الله میکند غیر مسلمان ذکر اسم الله رو هرگز نمیکند مگر اینکه وادار بشه و …

 (سوال) ذُکِرَ . خب ببینید در آیات قبلی ذَکِرَ میخوایم بگیم که تُم نفی میکند ذُکِرَ را؟ تُم اگر اشتراک این باشد میخواد اشتراک این معنا را بکند که شخص ذاکر باید مسلمان باشد باید ناصح باشد اون صایم. اولا و ثانیا و ثالثا …. ناصح باید غشی‌الدلاله باشد و غشی‌الدلاله نیست وانگهی (سوال) بله اون‌هایی که عام‌ان چطور در سه تا عام ذُکِرَ فرمود ذَکَرتَم نفرمود؟ چرا در کل قرآن یک‌جا تُم فرمود اونم تُمی که شی به دلالت نداره. تُمی که هفت هشتا ایراد به دلالتش وارده هفت هشتا ایراد که یا تشکیک میکند یا عرض میشود که قضیه رو برگردون میکند. بنابراین اگر ذاکر ذاکر اسم الله باید مسلمان باشد باید در این چهار آیه اقلا در یک آیه قوی ذکر بشه ولی گفت ذُکِرَ  ذُکِرَ  ذُکِرَ . وَمَا لَكُمْ أَلَّا تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ ، فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ این‌ها دلالت عمومیست و ذُکرَ است.

 ببینید هم رفته ببینید یک استینافاتیست که استینافات استعاریست، نظریست یا استینافات عرض میشود که تفقحیست و استینافات تقلیدیست که آیه رو جور دیگر نشون میده … همینطوره. مثلا       کل فقهایی که در باب نجاست غیر مسلم استدلال کردند به قرآن استدلال کردند به آیه إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ چون در ذهنشون بوده از روایات، از اقوال، از شهرت‌ها، از چه که غیر مسلم نجسه. این …. بوده به آیه که رسیدند در آیه تامل نکردند آیه یک ظهور مستقر در … بدهی یا یک نفس مستقر دارد که بدهیست ما میگیم بدهی. آیه دلالت بدهی دارد چه بدهیه چه مستقریه. دلالت بدهی در آیات کافی نیست اون‌ هم با عوامل درونی و برونی که مفسر آیه با خود حمل میکند. عوامل درونی و تقلیدی یا اشتهادی عوامل برونی عرف و شهرت و اجماع  و چه با خود حمل میکند میگردد دنبال یک دلیل میگردد آیا ….. ولو اینکه اگر استقرار بدیم جهت آیه رو إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ در …… إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ داره. اشراف مال روح است یا مال جسم؟ یا مال هر دو مال روحه پس مجاز روحه جسم مجاز نیست.

 بنابراین آیه‌ای که به خیال ظاهر است یا نفس است یا ظاهر است در اینکه بد….. آیه رو با دقت و بررسی خود لفظ نه اینکه باطن بررسی خود لفظ و ظاهر میگوید که نفس است در عدم نجاست مشرکین نفس است برای اینکه نجاست مشرکین نجاست روحانیست نجاست معنویست نه نجاست جسم عرض میشود که جسمانی.

خب در این آیات گرچه بحث‌ای دیگری ما داریم این بحث از نظر قرآن روشن و از نظر روایت هم روشن. از نظر روایت هم سه جور روایت داریم که آقایون خودتون در تفسیر مطالعه فرمائید  در تذکره الفرقان کل روایت رو داریم با هم از شیعه و سنی و از کتب مختلف ما یک جا داریم. که روایات دو دسته داریم یک دسته میگوید که لانهم لا یذکر اسم الله علیه یهود و نصارا ذکر اسم الله نمیکنند. یک دسته میگویند انما هو الاسم ولا یؤمن علیها إلا المسلم یه دسته میگوید که شما از عرض میشود که ذبیحه یهود و نصارا نخورید مطلق، میگیم مطلق معلوم میشود در نوع چرا؟ برای اینکه یهود و نصارا به وجه عام ذکر اسم الله میکنند یا نه؟ یا نمیکنند؟ شاز است که ذکر اسم الله کنند و این شازی که ذکر اسم الله بکنند در صورتی است که در حضور شما باشند و اون گوش شما بشنفند پس بقیه بحث انشاءالله برای فردا.

اللهم الشرح صدورنا بالنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا بما تحبوا و ترضا و جنبنا ان ما لا تحبوا و لا ترضا. والسلام علیکم و رحمه الله اَللّهمَ صَلّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ محمد