بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
ٱللَّهُم صل علی محمَّد و آل محمَّد
راجع به بهیمهالانعام آیات متعددهای در قرآن شریف هست نسبت به حل و حرمتش. قاعده کلیه أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهيمَةُ الْأَنْعام است و استثناش إِلاَّ ما يُتْلى عَلَيْكُمه. ما يُتْلى عَلَيْكُمْ بحثی دارد که بهیمهالانعام هم بحث دیگره. بحث بهیمهالانعام رو قبلا کردهایم که مراد از بهیمهالانعام ثمانية ازواج و چهارپایان فقط نیست چه چهارپا باشد، چه دوپا باشد، چه بیپا باشد اگر از بهیمهالانعام باشد ذاتا گوشتش حلاله. البته این بحث را قبلها متعددا و مکررا کردهایم و اشاره میکنیم.
از جمله آیاتی که دلیل است بر عموم استغراقی بهیمهالانعام در این معنا که حیواناتی که از برای شما نعمتند یعنی مهاجم و مفترس و درنده نیستند، حیوانی که درنده نیست چه چهارپا باشد، چه دوپا باشد، چه پرنده باشد، چه دریایی باشد و زمینی باشد، هوایی باشد بهیمهالانعام شاملش است اضافه بر معنای لغوی که بهیمهالانعام یعنی حیواناتی که نعمتند و زبان بستهاند، گنگ به معنی زبان بسته، حیواناتی که نعمتند از برای شما مهنت نیستند و زبان بستهاند.
بنابراین حیوانات بر حسب آیات بهیمهالانعام دو دسته میشن. یک دسته انعامن، یک دسته ضد انعامن. انعام حیواناتی هستند که نعمتند، درندگی ندارند، مصیبت ندارد گرفتن آنها و کشتن آنها و مصرف کردن گوشت آنها یعنی حلالند به عنوان قاعده کلیه و ضد بهیمهالانعام مانند سگ و گرگ و شیر و ببر و درندگان چه این درندگان هوایی باشند مانند عقاب، دریایی باشند مانند کوسه و نهنگ، زمینی باشند مانند شیر و ببر و گربه و سگ و این حرفا، تمام اینها بهیمهالانعام نیستند بلکه ضد بهیمهالانعامن. وقتی که يَسْئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ یا أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهيمَةُ الْأَنْعام تحلیل در بعد حیوانات در اختصاص بهیمهالانعام است و از این اختصاص حلیت در حیوانات در بهیمهالانعام میفهمیم که تمام حیوانات درنده که کارشون درندگیست نه اینکه اهلین و درندگی دارند خب مرغ هم درندگی دارد خروس هم درندگی دارد گوسفند هم بلده گاز بگیره گاو هم بلده شاخ بزنه نخیر، حیواناتی که درندهاند درنده انسانن، درنده حیوانات هستند که مصیبت دارد در اختیار گرفتن آنها این حیوانات کلا حرام و حیواناتی که نعمت هستند و درنده نیستند چه دریایی و چه زمینی و چه هوایی حلال.
دلیل لغویش لغت انعام است و دلیل قرآنیش همین آیه است أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهيمَةُ الْأَنْعامِ إِلاَّ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ.
(سوال) بله؟ همون سگ درندگی داره. طبع سگ درندگیست طبع سگ درندگیست. بله؟ نخیر طبع سگ درندگیست طبع گربه درندگیست. حالا ما در بحث بهیمهالانعام صحبت میکنیم در بحث بحوث بعدا صحبت میکنیم چشم.
این بهیمهالانعام که آقایون خیال کردند که ثمانیه ازواج خب استدلال کردند که بهیمهالانعام چهارپایان است به این دلیل ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْن ولی اینطور نیست. انعام دو دستهاند. یک انعام معمولی عادی هستند گاو است، گوسفند است، شتر است، بز است که جوازشو عرض خواهم کرد در معمولی هستند. یک انعام غیر معمولی هستند چهارپایان حلالگوشت غیر مهاجم که غیر از اینها هستند. یک انعامی هستند که پا ندارند اصلا مثل ماهیها یا اونهایی هستند که پر دارند دوپا دارند مانند پرندگان، پاها انعامه، به دلیل غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْد. آیا صید در انحصار چهارپاست؟ آیا الاغ رو صید میکنند؟ گوسفند رو صید میکنند؟ گاو رو صید میکنند؟ بز رو صید میکنند؟ بله آهو رو صید میکنند بله ماهی رو صید میکنند بله کبوتر رو صید میکنند. اونی که صید است در اختصاص چهارپا نیستش که اون هم چهارپایی که فراری نباشد نخیر. غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ چه پرنده باشد البته غیر دریایی، چه پرنده باشد چون صید دریایی حلاله ولکن صید دریایی برای این حلال بودن این صید است و از انعامه. بنابراین أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهيمَةُ الْأَنْعامِ إِلاَّ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ استثناء صید از بهیمهالانعام دلیل قاطع لا مردده له که انعام چهارپایان نیستن فقط، صید هم انعامن. بنابراین حیوانات دریایی، زمینی، هوایی که نعمتند، مفترس نیستند، کارشون درندگی نیست، کارشون سگکی نیست، کارشون گربهای نیست، کارشون عرض میشود که مانند گرگ نیست اینها حلالند. که این بحث کلی دارد بحث کلی.
حالا إِلاَّ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ حالا، در چهار جای قرآن شریف تفصیل داده شده است بهیمهالانعام حرام. البته غیر بهیمهالانعام کلا حرامه ولکن بهیمهالانعام که از نظر قاعده و ضابطه کلیه حلال است در سه بعد نص به تحریم آنها داده. یک بعد ذاتی، یک بعد جزئی، یک بعد کلی.
بعد ذاتی حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ ، خنزیر هم از انعامه ببینید به نفس آیه. این چهار آیهای که از جمله آیه مفصل سوره مائده است إِلاَّ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ جزو استثناء صیده و جزو استثناء لحم الخنزیره، میته است، لحم الخنزیر است. پس خنزیر از انعامه چون درنده نیست خنزیر درنده نیست از انعامه ولی از انعامیست که ذاتا حرام است از انعامی که انعامند، نعمتند، مفترس نیستند اما ذاتا حرام است خنزیره چه خنزیر بری باشد چه خنزیر بحری باشد. خنزیر بری نجس است خنزیر بحری پاک است اما این پاک و نجس هر دو خوردنش حرامه چون لحم الخنزیره و خنزیر اطلاق دارد اعم از خنزیر دریایی و خنزیر عرض میشود که زمینی این دلیل سوم.
(سوال) انعامن انعام … گوسفند که حمله نمیکنه گراز حمله میکنه مرغ هم حمله میکنه خروس هم حمله میکنه مرغ هم نوک میزنه شما رو، خروس هم نوک میزنه شما رو . عرض کردم دو بعد متقابله یک بعد این که آیا این کسانی که گله خوک دارند با گله خوک دائما درگیرند؟ که گاز میگیره؟ شاخ میزنه؟ حمله میکنه؟ نخیر خب بالاخره حیوانه حیوان رو بخوان بگیرن حمله میکنه دیگه. (سوال) مثلا گاو رو که میخوان شیرشو بگیرن لگد میزنه … مختلفیه گاو میخوان شیرشو بگیرن اگه کسی بلد نباشه لگد میزنه. حالا من اصول مطالب رو عرض میکنم فرعیاتم تا فردا.
امام صادق علیهالسلام میفرمایند که ……. میفرماید که إِنَّمَا عَلَيْنَا أَنْ نُلْقِيَ إِلَيْكُمُ اَلْأُصُولَ وَ عَلَيْكُمْ أَنْ تُفَرِّعُوا اصول مطالب و ریشههای مطالب رو بر مبنای قرآن اصالتا و بر مبنای سنت فرعا عرض میکنیم حالا هر کس گفته یا نگفتد کاری نداریم خدا قبوله کافیه . این انعام انعام به سه دلیل شامل تمام حیوانات دریایی و زمینی و هواییست: 1- لغت انعام 2- غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْد 3-لَحْمُالْخِنْزير.
خنزیر از چهارپایانیست که معمول است گاوه؟ گوسفنده؟ شتره؟ بزه؟ خنزیر. خنزیر از انعامه و به نص آیه که استثناء کرده است خنزیر را، خنزیر از بهیمهالانعامه که ذاتا حرام شده. بنابراین در ذوات بهیمهالانعام ذوات، اجزاشو نمیگما در ذوات بهیمهالانعام فقط یک دونه حرام است و دیگر حرام نیست نفسا چون استثناء نفسه دیگه. یا محل إلّا زیداً اگر گفت جاء القوم، إلّا نبود، جاء القوم ببینید مطلق است یا عام است…. ولی گفت إلّا زیداً، إلّا زیداً دیگه امر دیگه نمیتونه بیاد این یه نفس توشه. إلّا زیداً یعنی اگر این قوم هزار فرد دارد، هر هزار فردش به طور ظهور، به طور اطلاق، به طور عموم مشمول بود مادامی که إلّا زیداً نیامده بود إلّا که اونجا آمد 999 تا قوم درش نبوده جاء القومُ إلّا زید … جاء القومُ إلّا زید اگر امر هم بود امر هم میگفت اما واسش خیانت کرده. پس این کتاب قرآن مقام بیان است و در هر بیانی بیان است و در آن لنا… نُوراً وَ هُدًی بنابراین اینکه میفرماید که لحم الخنزیر در میان این دوازده موردی که در سوره مائده ذکر شده و این چهار پنج موردی که در سوره نحل و در سوره انعام و در سوره بقره ذکر شده در این دوازده موردی که تفصیله و در این چهار پنج موردی که اختصاره فقط از ذوات بهیمهالانعام فقط خنزیر استثناء شده. بنابراین خرگوش حلاله یا حرامه؟ خرگوش استثناء شده؟ حلاله…صیده (سوال) میرسیم شیخ بهاییه، هرکی نوشته، هرکی نوشته، هرکی نوشته برای خودشون نوشتند هر کی نوشته خلاف الله نوشته یا قصورا یا تقصیرا.
پس این مقدمات …… قرآن که میگوید أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهيمَةُ الْأَنْعامِ إِلاَّ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ ، إِلاَّ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ، إِلاَّ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ لحم الخنزیر از برات منحصر به فردیست که از بهیمهالانعام چیزی هست بنابراین کل بهیمهالانعام حلاله. (سوال) عزیزم بهیمه نیست گربه، سگ بهیمه نیست، گرگ بهیمه نیست جانم. حالا ما در اونهایی که اصلا درندگی ندارند خرگوش درندگی داره؟ خرگوش الان علفخواره درندگی نداره ولی حالا این خرگوش که آقایون میگویند حرام است گفتن این حرف حرامه …. حرامه چرا؟ از باب نص قرآن.
(سوال) میرسیم حالا یواش یواش. ببینید بله فرق میکنه. بفهمه عادت میشه آره …. حرامه ببینید قاطی نکنید اجازه بدید قاطی نکنید ببینید خرگوش …. خرگوش قطعا از محللات است کتابا و سنتا بعضا، سنتا بعضا مثلا بر اینکه سنت بگه روایته این یه روایات تحریمه، این یه روایات تحلیله. ما روایت تحلیل رو قبول میکنیم چون مطابق نص قرآنه چرا؟ برای اینکه قرآن در دوازده موردی که از بهیمهالانعام سوره مائده ذکر کرده و پنج شش موردی که سوره نحل و سوره انعام و سوره بقره ذکر کرده است استثناء ذاتی از ذوات بهیمهالانعام نیست مگر لحم الخنزیر. پس اگر صد هزار روایت بیاد که بگد که غیر از لحم الخنزیر، خرگوش هم حرام است، چی هم حرام است، چی هم حرام است از بهیمهالانعام میگیم صدهزار روایت در مقابل نص قرآن از روح و عرضش خارجه.
(سوال) بله آیات جداست الان عرض میکنم. حالا بنابراین ما بر مبنای دلالت کتاب که این خرگوش که خرگوش حتی اون نوکی که مرغ میزنه خرگوش نمیزنه نوکی که خروسم میزنه خرگوش نمیزنه نوکی که کبوتر میزنه خرگوش نمیزنه خرگوش بنابراین طبق نص قرآن از بهیمهالانعام است و حلاله و هر بهیمهالانعام غیر مفترس که شانش افتراس نیست و درندگی نیست از دریایی، از زمینی، از هوایی که آقایون تحریم کردند طبق اجماع، طبق شهرت، طبق ضرورت، طبق روایات، طبق هر چه تمام ……بر خلاف نص قرآنه چرا؟ واسه اینکه روایت که نص قرآن نمیتونه بکنه. مگر روایت میتونه قرآن رو نص کنه؟ این نصه چرا؟ برای اینکه نصه بله؟ مگه استثناء نص نیست؟ استثناء که شد تکرار نمیکنم نصه … (سوال) بله این یک.
خب مطلب دوم (سوال) چرا هر مطلبی … به معنای لغویش نه، مرسوحه. روایت دارد مطابق فرمایش شما که برای رسول الله صلوات الله علیه یک ران خرگوشی بردند فرمود:{ لا احرمهوا و لا اکلا} حرامش نمیکنم ولی نمیخورم. حرامه { لا احرمهوا و لا اکلا } روایت از طریق شیعه و از طریق سنی. ولی روایت ما اصن روایت نمیرسیم وقتی که نص قرآن است دیگه روایت سراغش نمیریم اگر سراغش رفتیم برای روایتیها سراغش میریم برای روایتیها میریم که میخوایم … فهم کنیم بابا این روایت که شما نقل میکنید دو روایت است اون روایتی که شما بهش استناد میکنید خلاف نص قرآن است و روایتی که میگویید سندش فلان است بر خلاف شهرت است و برخلاف اجماع است این موافق قرآنه. ما موافق قرآن نمیشه روایت نداشته باشیم این یه مطلبه.
مطلب دوم در چهار آیهای که راجع به حل و حرمت بهیمهالانعام هست یک بحث داریم که ذات، از نظر ذات فقط لحم الخنزیر است و در مورد روح استثناء ندارد یک. دو این بهیمهالانعام که حلال است دارای چند حالت است یا به خودی خود مرده که اگر به خودی خود مرده این مصداق اجلا و اعلاء میته است حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ در چهار آیه حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ، الْمَيْتَةُ، الْمَيْتَةُ در چهار آیه از مصادیق اجلا موت حفصه امصه هست. حالا … داره؟ خیر.
خب یک مصداق در مقابلش مصداق حلال است کلا، مصداق حرام کلا میته است که خودش مرده، گوسفند خودش مرده، گاو خودش مرده نکشتنش این حرام است؟ نه با تیر حلال کشتن نه با تیر حرام، وقتی که این گوسفند خودش مرده البته الا جمیع چون ذکات جمیع ذکات عمقیست. این حیوانی که گوسفند است، گاو است، چه است خودش مرده است و رسیدید مرده است این قطعا حرامه و استثناء ندارد الا یذکریتم (سوال) بله؟ بله بله ذکات … نکنید … نفس میاره اما اینجا بحثش نیس نیازه نمیتونیم معطل بشیم البته این دلیل بر علاقه دارم ولکن باید بحثش بشه مناسب بشه انشاءالله.
خب بنابراین موت، یک موت حفصه امصه داریم، یک ازهاق روح در ذبح شرعی داریم. ذبح شرعی و تذکیه این دو تا مقابل همن. و بینهما خطاب خدا. موت حفصه امصه بدون اینکه شما علتشو بدونید نه وقذ است، نه نطح است ،نه چه است این مرد مرضی داشت مرد این قطعا حرام طبق نص و استثناء در حال اشتیاق ندارد. یا مقابلش إِلَّا ما ذَكَّيْتُمْ که مصداقیست از مصادیق قلیله البته. اونی که شما ذبح شرعی کردید و تکمیم کردید ازهاق روحشو، بینهم کافتا.
حالا برای بیان این مسلم چه بعد اول که حرام مطلقا، بعد دوم حلال مطلقا و بعد سوم بین الحلال و الحرام بیان ایجاد کنند بیان لغوی چون لغت ابزار فهمه دیگه. اگر ما در لغت وارد بشیم که نمیتونیم بفهمیم اگر شما کلید نداشته باشی که نمیتونید در خونه رو باز کنید از پستو میاید از پستو میرید.
حالا ما یک موت داریم، یک قتل داریم، یک سکر داریم، یک نطح داریم و اختم. به تعبیر دیگر و به اختصار تقسیم موت یعنی فرود روح از حیوانی که دارد حیوان این یک بعده. یک بعد دیگر این است که حیوانی که هنوز روح درش دمیده نشده است ولکن امکان دمیدن روح نه میته ولی میته دوم اگر جنین است اگر این حیوان را ذبح شرعی کنند گوسفند رو ذبح شرعی کنند ولی جنین رو ذبح نکردند ولی جنین به نص سنت قصبیه حلال است ذکات جنین ذکاتا.
بنابراین ما در کدوم موت صحبت میکنیم؟ در موتی که بعد از ورود روح است روح آمده است و موت حاصل شده. حالا وصول موت دو بعده به تفکیک کلی یا به خودی خود مرده است یا کشتنش اگر به خودی خود مرده است طبق موت درش بینه. اگر کشتنش طبق موت بین نیست؟ اگر کسی کسیو کشتن مرده است یا زندست؟ خب دیگه مرده و زنده نداریم اونو کشتن. دار زدن، سرشو قطع کردن، از بالا پرتش کردن، خفش کردن قاعدتا این مردست یا زندست؟ یا نمرده است یا زندست مرده است. پس مرده دو جوره. یک مردهایست که حفصه امصه به خودی خود مرده، یک مردهایست که میگیرن بعد.
حالا لفظ میته کدامه؟ لفظ میته به مسبب نظر دارد به فرع نظر ندارد. میته یعنی مرده. چی کشتتش؟ به خودی خود مرده، زدن مرده ذبح شرعی کردن مرده؟ تو دریا خفش کردن مرده؟ دارش زدن مرده، حیوان خورده مرده، تمام اینها مرده است. پس لغت مرده یک لغتیست که درسته مصداق جدیدی از بیّنه که میتونه به خودی خود مرده اما اونجایی که کشتن بالاخره مرده یا نمرده؟ این مصداق خفیه. (سوال) الان عرض میکنم الان عرض میکنم مقدمه دارد شما فی المقدمه رو برید من مقدمه رو عرض میکنم تا…
….. المجروح اذا اجتمعا افترقا و اذا افترقا اجتمعا متعدی امره. اگر حج به قول مطلق ذکر شود لا علی ما کذی البین، کذی البین چیه؟ روایت میت روایت میته فقط در حجه در عمره نیست؟ در … نیست؟ بنابراین حج وقتی که بدون مقابل ذکر شه هم حج مراد است، هم عمره مراد است، هم حج افراد مراد است، هم عمره مفرده مراد است، هم حج باقی تمتع مراد است، هم عمره تمتع به … ولکن وقتی که حج با عمره ذکر شود در ضربا مجموع دیگه وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّه عمره وقتی در مقابل حج قرار گرفته پس حج غیر عمره است درسته؟
حالا اینجا هم همونطوره اینجا اگر موت در مقابل سلد، در مقابل قتل، در مقابل ذقد، در مقابل چی قرار بگیره موت حفصه امصه اما اگر موت مطلق باشه چی؟ آیه میگه دیگه بنابراین آیات سهگانه دیگر که در سوره انعام است المیته، در سوره نحل است المیته، در سوره بقره است المیته، همه رو میگیره دیگه مثل حج، حج که مقابل نداره همه رو میگیره یا نه؟ هم عمره رو میگیره هم حج رو میگیره. همچنین حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزير که در آیات سهگانه دیگر هست لذا این مقابل که نداره الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ اینا رو که نداره وقتی نداره پس شامل تمام مرگها میشود چرا؟ برای اینکه مرگ دو بعده دیگه. یک بعد مرگ این است که به خودی خود مرده این مطلق اجلاشه. یک بعد مرگ میراندنه با چوب زدن، خفش کردن، تو دریا انداختن، سبع پارش کرده، این هم مرده یا نمرده زندست یا مرده؟ پس دو مطلق داره.
وقتی که مثلا میگم انسان، انسان مثلا اونم دو مطلق داره یک انسان که انسانیت دارد، یک انسان که نسناس است. ولکن اگر گفتند الانسان والنسناس خب از انسان نسناس خارج میشه اما گفتن انسان، شامل ابوجهل میشه، شامل محمدم میشه، شامل ابراهیم هم میشه و اینها همه میشه. در اینجا لفظ المیته این برای تبیین است که سوره مائده ناسخ آیات دیگر نیست ولیکن … لفظ المیته که در آیه بقره و در آیه انعام و در آیه نحل آمده است حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ ، وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ ، وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ در تابع واحد آمده میته شامل تمام این مواردی هست که در سوره مائده است هست. مثلا در اینجا در سوره مائده دوازده مورده دیگه حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ بشمرید حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ دوازده مورد در اینجا ذکر شده.
در این موارد فقط یک مورد تحلیله إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ بقیه موارد حکم میته حفص امصه دارد ولو …به حرف امر نمردن چرا؟ برای اینکه آیه فرمود که حُرِّمَتْ الْمَيْتَةُ خب میته شامل بقیه هم هست ولکن تبیین میکنیم چون سوره مائده آخر … است تبیینش از سور قبلی بیشتر است چون حرف آخره. چون خداوند کلام آخر و سخن آخر را در سوره مائده فرموده است بنابراین در سوره مائده آنچه را که اطلاق دارد، عموم دارد، اجماع نمیشه گفت دارد، آنچه را که گمان میشود نص نیست یا چه در سوره مائده تنفیف داده المیته رو در اینجا ذکر خاص که بعد از عام است تم المیته عام بعدش دم و لحم الخنزیر که هیچ اون جزو میته، وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ یکی از موارد میته أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ یک، الْمُنْخَنِقَةُ خفه شده دو، الْمَوْقُوذَةُ با چوب زدن مرده سه، وَ الْمُتَرَدِّيَةُ از بالا انداختن پایین مرده، وَ النَّطيحَةُ بهش شاخ زدن مرده، وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ سبع خورده مرده، إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ که معروفترینه نمرده، وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ مرده. ولکن یک مردن است یک میراندن. مردن و میراندن هر دو داخل لفظ میته هست اما خداوند میراندن رو تصحیح کرده گفت اگر مرده حفصه امصه شاید برمیگرده اگر لفظ میته در مقابل اقسام مرگ که میراندن است قرار بگیره خب لفظ میته عام است و اینها مقابل خاصهشم که صدق میکنند. یا نخیر لفظ میته خاص است نسبت به موت حفصه امصه و در حضور موته عرض میشود که … میگیره. کما اینکه در ….. المجروح اذا اجتمعا افترقا و اذا افترقا اجتمعا . در اینجا لفظ میته نقل همان میته سه آیه انعام و بقره و نحل است اما توضیح میده. کسی خیال نکند که میته یعنی این گوسفندی که خودش مرده نخیر. گوسفند خودش نمرده با چوب زدن مرده به گوسفند، گوسفندی که خفه کردند مرده است، گوسفندی که گاز گرفته حیوان نمرده هنوز و … گرفتن مرده، گوسفندی که پرت کردهاند، گوسفندی که شاخ زدن بهش تمام اینها حکم مرده رو دارد. بنابراین نمیشود گفتش که آیه مائده در بعد وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ ناسخ آیات سهگانه انعام و بقره و نحل است که میگوید میت، میته نخیر اینا میتن. هنوز نه از افراد نمیترسن.
حالا بحث سوم در اینجا این مواردی که ذکر شده است سه قسمه یعنی سه قسم دارد. یه نوع اون ذواتی که محرماته. ذوات چهار قسمه سه قسم مال اینجایه. ذواتی که محرماته. ذواتی که محرماته از بهیمهالانعام فقط لحم الخنزیر است چون بحث اکل که میاد لحم الخنزیره . خب قسمت دوم اجزائه دم، فقط دم از حیوانی که شما میکشید و کشتن شرعی رو انجام میدید فقط دمش حرامه بقیش حلاله. بله بقیش حلاله الا خبائث که در سوره اعراب آیه 156 و 157 عرض میشود که خبائث رو بحث خواهیم کرد. اون که از خبائثه اون که از دم مسفوح اره؟ (سوال) …. بحث نیست چون بحث بحث اکله. … بخوریم نجسه. بحث اکله آخه. چون بحث بحث اکل است جلد رو چجور بخوره که خب عرض میشود که این هم دوم .
سوم، سه این است که نه ذاتش حرامه، نه بحث جسمش. ذات حلاله فهو جور نیست اما نحوه کشتن نه میته، نحوه کشتن نحوه غیر … اللّهه چطور؟ این نحوه کشتن دو جوره. یک بعد جسمانی دارد یک بعد معنوی. بعد معنوی دو قسمه وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِهِ گوسفندی که انداختند و گفتند بسم الات بالعزی یا بگن یا نگن این أُهِلَّ اهلا یعنی رفع … بگوید که این برای خداست این برای صنم این برای پدر این برای مادر این برای کی؟ میندازن و میکشن ولو رو به قبله کنن، چهار رگ رو ببرن، بسم الله هم بگن ولکن اضافه بر این وجوح شرعیه که در فری اوداج اربعه فرض میکنم فری اوداج اربعه کرده است، رو به قبله کرده، بسم الله گفته، للات هم گفته للعزی گفته یا نه قلبا چون أُهِلَّ لزومی نداره که زبانی در کار باشه پس این از نظر معنویه.
عرض میشود که وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِهِ که سه بعده. یک بعد ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِهِ دو بعد دیگر وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ (سوال) بله؟ اون استثناست. استثناء نیست. نه من نگفتم من … نگفتم . گفتم اگر به ذبح بمیره من گفتم اگر …. حالا عرض میکنیم. ببینید اینجا در این دو بعدی که نه ذاتا حلال است ببینید ….. در این دو بعدی که، این دوازده مورد، نه ذاتا حرام است نه بحث جزئه بلکه عنوان حرام است عنوان یا عنوان معنویست که سه بعد داره یکی وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِه، دو ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ، سه أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ. البته این حرف بیشتر بیّنه است در ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ ببینید ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِهِ ، أُهِلَّ احلتتم احلتتنی یعنی بچهای که متولد شده صدا میکنه اونجا صدا ازش درمیاد. ولکن ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ چی؟ مثلا بتیست که برای عبادته روی بت که برای عبادت مقرر کردند روی بت گوسفند میذاشتن میکشتن. همونقد که روی بت گوسفند میذاشتن میکشتن برای تبرک و تشرف همین حرامه ولو ذکر اسم الله بشه از برای اینها ولو ذکر اسم الله بشه. همین عمل خود این عمل که عرض میشود که ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ، نُصُب عبارت است از اون اوسانی که، بتهایی که نصب میشن برای عبادات. حالا فرض کنید که یک مسلمان یه مسلمانه گوسفندی را بکشد روی ضریح امامزاده مثلا، برای تبرک بگوید برای امامزاده این هم حرامه میته است. (سوال) بله حرامگوشت میشه بله حرامگوشت میشه برای اینکه غیر الله نُصُب است چه متبرک باشند، مقدس باشند، چه مجنس باشند. اگر روی ضریح پیغمبر روی بدن پیغمبر بگوید که بگد به عنوان تبرک بدن پیغمبر میکشم بسم الله بگد و نگد، اگر نگد که بدتر، اگر بگد که شرکه. اینجا ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ مصداق اجلایش عرض میشود که اولش این است که غیر خدا رو قرار داده و روی غیر خدا این گوسفند رو ولو بکشد ذبح شرعی کند، فری اوداج اربعه کند، رو به قبله و بسم الله ولی این گیر داره این ذبح عَلَى النُّصُب است.
وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلام ، تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ دو بعد پیدا میکنه حرمتش. یه بعد اینه که قماره. گوسفند و گاو رو میذاشتن شتر رو میذاشتن نمیکشتن میگفتن کی اینو میزنه هر کس تیرش اصابت کرد اونجایی که اصابت کرد مال اون سرش سرش، دمش دمش، تهش تهش، پاش پاش. هر جاشو اگر اصابت نمیکرد سهم نداشت اگر اصابت میکرد هر جا اصابت میکرد سهم داشت خب این قماره دیگه. این حرام مضاعفه هم حرام است قمار است، هم ذبح غیر شرعی و اصن اگر ذُبِحَ عَلَى النُّصُب بشه ولکن نصب نکشتش بعد ذبح شرعی بشه این ذُبِحَ عَلَى النُّصُبش حرامه ولی ذبح شرعیش که إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ حلال میکنه قضیه رو که این بحث بعدی خب این یک بعد.
بعد دوم، بعد دوم طرز کشتنه طرز کشتن الْمُنْخَنِقَةُ خفه کردن، الْمَوْقُوذَةُ با چوب زدن، الْمُتَرَدِّيَةُ از بلندی پرت پرتاب کردن، از بلندی پرتاب کردن چه از بلندی رو خشکی پرتاب کنند بمیره چه از بلندی دریا پرتاب کنن که خفه شه، حالا وَ النَّطيحَةُ شاخ زدن چه شاخ حیوان چه شاخ انسان چه شاخ هر کس با ضرب بزنن حالا شاخ حیوانه یا شاخ انسانه یا شاخ آهنه بالاخره با ضرب این حیوان کشته بشه، با تیر بزنن، وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ.
حالا این موارد دارای دو بعده یک بعد این است (سوال) بله؟ بله چون معمول بوده با چوب اینقدر میزدند میکشتند بعضی وقتا حیواناتو دعوا مینداختن این بز با این بز شاخ به شاخ میشدن هر کدوم کشته شد میدیدن قمار کی برده. مثلا میگفتش که این گوسفند این گاو مال من این گاو شاخدار مال من، این گاو شاخدار مال شما اینجا دوتا …. هر کدوم دیگری رو کشت اون مقتول مال صاحب گاو قاتل خواهد بود. این دو حرمته هم قمار بود هم قمار بود و هم عرض میشود که ذبح غیر شرعی (سوال) حالابحث میکنیم اینو در إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ باید بحث کنیم جلوتر. حالا عرض میشود که این (سوال) اون لازم نبود بمیره از لحاظ قمار حرامه گوشتش حرامه. ببینید مثل اینکه مثل اینکه سر یک کیلو گوشت قمار کنند این کیلو گوشت حرام است یا حلاله؟ حلال است که گوشت ذبیحه ذبح شده است حرام است که قماره مطلب نداره از یه جهت حلاله از یه جهت حرام.
حالا در این موارد در این مواردی که میته است از مصادیق میته است یا گاو مصداق جلی میته است یا مصداق خفی میته بله؟ اگر مصداق جلی میته باشه اونی که حفصه امصه میاد. اگر مصداق خفی میته باشد به این مسائل میفته مصداق سوم. مصداق سوم میته که حلاله إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ مگر حیوانی که شما تذکیم میکنید که طاهر بشه مرده نیست؟ زنده میخورید شما؟ گوسفندی که شاخ زدن یا چوب زدن یا چه زدن وقتی شما نیمه جون بهش رسیدی و با کشتنتون تتمه جانشو گرفتید بالاخره میمیرد با کشتن شما یا نمیمرد و لم میته؟ میته است ولکن میته اصطلاحی نیست. بالاخره انسان گوسفند درسته زنده را که نمیخورد گوسفندی که جانش در رفته میخوره. منتها جان در رفتن سه جورست. یک جور جانش به خودی خود در رفته، میته است این مصداق اجلائه. میگید جانش در رفته است با وسائل غیر شرعی مستوحه و متردیه و فلان اینم حرامه. میگید جانش در رفته با وسیله شرعیه إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ این حلاله . پس در هر سه بعد مرده است اما این کجا و اون کجا (سوال) خوردنش اگر که صاحابش بخوره حلاله ولی کسی که قمار کرده برده بخوره حرامه. منتها حرمت در بعد میته بودن نیستا. حرمت در بعد اینه که قماره مثل اسکناس اسکناس که حرام نیست که ولی اسکناس رو قمار کنند ببرن صاحابش بخوره حلاله ولی کسی که برده بخوره حرامه.
حالا عرض میشود که ما سوالی که داریم آقایون چک کنید ببینید واقعا فساهت است در چشم ما مراجعه نکردیم به قرآن. آقایون اولا و ثانیا و ثالثا راجع به تذکیه بحث دارند. یک بحثشو روز چهارشنبه من جواب دادم که …. تذکیه این معنا را میده . بحث سوم آقایون رفتن حین تذکیه سوال میکنند تذکیه چیه تذکیه ذبحه؟ خیر تذکیه ذبح نیست. تذکیه این حیوانی که صدمه دیده است با وسائل مُنْخَنِقَةُ ، مَوْقُوذَةُ ، مُتَرَدِّيَةُ ، نَطيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ صدمه دیده است که اگر این حیوان رو کاریش نکنید خودش خواهد مرد به وسائلی که این حیوان رو کشتن این وسائل خواهد مرد. اما اگر شما میان جانش برسید ولو پنج درصد از جانش باقی مونده اگر میان جانش برسید که نود و پنج درصد از جانش را با خفه کردن با چه با چه اگر پنج درصدش مستند به ذبح شرعی شما، فری اوداج اربعه، رو به قبله باشد این حلال میکند این تذکیه است. آقایون تذکیه رو اعم گرفتند میگن یعنی ذبح شرعی نخیر تذکیه ذبح اضطراریه شرعیه عزیزم. ذبح مطلقه ولی تذکیه ذبح اضطراریه شرعیه است. در این ذبح اضطراری شرعیه سه مطلب مهم است. یه مطلب این است که این طور نیست که اگر حیوانی را با هر وسیلهای کشتند که هنوز نمرده، اگر ولش کنند میمیره این دیگه حرام شد نخیر، حیوانی را به وسیلهای کشتند ولی هنوز نمرده یا خفه کردند ولی هنوز نمرده درصدی از جانش مونده إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ اگر به میان جانش برسیم و تتمه جانش رو شما با ذبح شرعی بگیرید این بر شما حلاله پس تذکیه ذبح نیستش. تذکیه ذبح اضطراریست تذکیه بعد اضطراریه ذبح است.
و اینجا مطالب بسیار زیادی حل میشود که برای آقایون غیر محل بوده و آقایون احتیاط میکنند از جمله آیا در این حیوان که صدمه دیده داره میمیره آیا حیات مستقره شرط است یا نه؟ این بحثه دیگه. آیا این حیوانی که شاخ خورده یا سگ خورده یا چه داره میمیره آیا این ذَكَّيْتُمْ این ذبحی که ما میکنیم، این ذبح در صورتی حلال است که حیات مستقره باشه یا نه؟ آقایون شک دارن. میگن چون شک داریم که حیات مستقره باید داشته باشه یا نه بنابراین اگر حیات مستقره نداشت یا شک داریم که این حیوان رو بکشیم اگر نمیکشتیم میمرد؟ یا نمیکشتیم نمیمیرد؟ اگر شک داریم، چون شک در حیات مستقره داریم بنابراین این تذکیه، این ذبح محلله نیست. در این سطح خیلی این حرفه. آخه إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ جاش حیات غیر مستقره است ببینید عزیزم جای إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ جاییست که گوسفند رو گرگ خورده و زندست هنوز. جای این است که النَّطيحَةُ ، الْمُنْخَنِقَةُ ، الْمَوْقُوذَةُ ، الْمُتَرَدِّيَةُ ، النَّطيحَةُ جاش اینجاست عزیزم.
دو فرض دارد ذبح، یک فرض عادی دارد ذبح که حیوانو کاریش نکردند شما دارید میکشید که صد در صد جانش موجوده. یک فرض غیرعادی اضطراری دارد که این حیوان رو کشتنش ولی نفس میکشه، هنوز زندست و در اینجا حیات مستقره یا غیر مستقره؟ بفرمایید غیر مستقره. پس چرا شما شک میکنید؟ آقایون فقها بزرگوار چرا شما شک میکنید که آیا حیات مستقره شرط است؟ یا اگر حیات غیر مستقرش، آقا اصن بحث در حیات غیر مستقره است (سوال) خیر بحث اصن بحث إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ نفس، اصن در قرآن ذبح ما نداریم. إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ داریم إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ حیات غیر مستقره است یعنی این حیوانی که کشتنش و هنوز نمرده است اگر شما رسیدید میان جانش که زنده است و کشتید که مردنش استنابکی به شما داشت، این الان حلال میشه به استناد کلی. استناد کلی قصاب از سر گوسفند رو میبره استناد صد در صد میگیره ولی گوسفندی که پاشو زود کنده، سرشو یکی یه رگشو بریده یه … یه عرض میشود که گرگ گاز گرفته ولی هنوز نمرده اینو اگر شما رسیدید و ذَكَّيْتُمش کردید حلال میشه اصن ذکات ذکاتم همینه. ببینید ذکی الشمس یعنی حفصه امصه .. ذکی الشمس ،ذکاه با ذال یعنی سرعت پایین، ذکاه با ذال یعنی سرعت پایین، ذکی الشمس یعنی سرعت بسیار پایین . در اینجا یه وقتی شما حیوان رو به طور عادی میکشیم … نخیر به سرعت، به سرعت میدویید، به سرعت با ماشین یا غیر ماشین میرید که این حیوان نمیره این فرد نمیره این گوسفند نمیره چون کشتنش. وقتی که ذَكَّيْتُمْ یعنی به سرعت رسیدید نیمه جون بهش رسیدید که تتمه جانش را شما گرفتید، اگر شما تتمه جانش را گرفتید … اونوقت ذَكَّيْتُمه. آقایون پس این مصداق نفس آیه جاییست که حیات غیر مستقره است عزیزان فقها بزرگوار شما چرا شک میکنید در اینکه آیا حیات مستقره شرط است یا حیات غیر مستقر نباشد این اشکال ندارد. و مساله در … اهل کتاب فردا میگیم انشاءالله.
اللهم الشرح صدورنا بالنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا بما تحبوا و ترضا و جنبنا ان ما لا تحبوا و لا ترضا. والسلام علیکم و رحمه الله اَللّهمَ صَلّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ محمد