بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
ٱللَّهُم صل علی محمَّد و آل محمَّد
رویه ما در برخورد با قرآن شریف که برخوردهای متتابع و متکرر و عمیق و اعمق داریم رویه برخورد با حق است. چون …. و تعالی غنی مطلق است و رحمت مطلقه است هر نیازی که انسان دارد با تکاپویی که انسان انجام میدهد تتمه انجام نیاز را یا اصل انجام نیاز را باید با گدایی مستمر، استدعا و التماس مستمر از محضر حضرت اقدس … و تعالی بخواهد تا اجابت شود دیر یا زود. اما اگر نیازی به غیر خدا داشته باشید و غیر خدا حامی باشد این اظهار نیاز محدوده، محدود است به حدودی. گاه اظهار نیاز شما نسبت به غیر خدا به جایی میرسد که آن شخص هم خودش نیازمنده حتی نیازمند به شماست. گاه اگرم نیازمند نیست نیاز شما را تا حدی میتواند برطرف کند اما از اون حد که گذشت نمیتواند برطرف کند. قضیه مراجعه به آیات قرآن شریف مراجعه علمی و معرفتی و امکان شدن و تربیت شدن در محضر مقدس الله است به عنوان تکدی بینهایت.
بنابراین حساب نشود که شما 50 سال با قرآن کار کردید، یک دوره تفسیر نوشتید، تفسیر رسمی، تفسیر موضوعی، تبصره الفقهاء نوشتید، کتابهایی در مورد موجب قرآن نوشتید پس چرا اینقدر تکرار میکنید در مراجعه به قرآن؟ و در خدمت قرآن هستید و قرآن را باز میکنید به آیات فکر میکنید؟ برای این هست که ما تمام مجهولات احکامی و غیر احکامی خودمون را از محضر مقدس الله استدعا داریم. استدعا یا مواجهه من دون وحی است یا مواجهه با وحی است. اگر مواجهه من دون وحی است در توفیق هدایت است و در توفیقات نزدیکه دیگر است که نیازی به وحی ندارد. و اگر در بعد احتیاج به وحی است تعلیم و تربیت احکامیست در هر بعدی از احکام، یک بار و دو بار و سه بار نیست در طول عمر ما عبد خدا هستیم همچنین در طول عمر باید به کتاب خدا مراجعه کنیم.
درست است این آیه مائده را ما حفظیم هممان، بنده هم حفظم اما با چشم نظر کردن در قرآن مسائلی دارد که از حفظ خوندن اون مساله ندارد. اولا و ثانیا درست است ما راجع به یکی یکی از الفاظ آیه دقت کردیم، بحث کردیم، تفسیرم که من نوشتم به بحث نوشتم نه اینکه قبلا نوشته باشم بعد بحث کرده باشم. بحث کردیم، دقت کردیم، فکر کردیم اما مجال فکر باز هست، مجال گدایی و تکدی در محضر مقدسه وحی قرآنی ربالعالمین باز هست. بنابراین برای چندمین بار و چندمین روز راجع به آیه مبارکه مائده که آخرین سخنیست علی الافتاح که پروردگار عالم راجع به محرمات و محللات بهیمهالانعام بحث فرموده است بحث میکنیم.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزير بحثی که عنوان کردیم در آخرین مرحله دیروز راجع به اشتراک حیات مستقره و حیات غیر مستقره بود. از خود قرآن و از خود آیه ما میفهمیم. ولکن قبلا نکاتی را عرض میکنیم بعد این بحث رو تا جلسه بعدی استمرار میدیم.
سوال، من زمین که نشستم دیروز سوال شد. سوال: این إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ طبعا به قبلیها میخورد به بعدیها نباید بخوره دیگه. البته به قبلیها میخورد دو نظر است در اصول فقه. یک نظر هست که به قبل مماس میخورد وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ که إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ به وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ میخورد اما به مَيْتَة و مُنْخَنِقَة و مَوْقُوذَة و مُتَرَدِّيَة و نَطيحَة نمیخورد این یک بحثه.
بحث دوم که رد این احتمال است این است که ما أَكَلَ السَّبُعُ به تمام اینها میخورد به چند جهت. یک جهت این است که آیا ما أَكَلَ السَّبُع مردهتر است یا مُنْخَنِقَة و مَوْقُوذَة و مُتَرَدِّيَة و نَطيحَة؟ حیوانی را که سگ یا گرگ خورده است و تعبیر أَكَلَ السَّبُع شده است اون مردهتر است یا جانش بیشتر گرفته شده است یا حیوانی که از بلندی پرت شده است یا در حال خفگیست یا چوب بهش زدن یا شاخ بهش زدن؟ خب معلوم است ما أَكَلَ السَّبُع به مرگ نزدیکتره اولا. ثانیا اگر إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ در انحصار ما أَكَلَ السَّبُع بود قاعده بلاغت و فصاحت عادی تا چه رسد بلاغت و فصاحت زمینه قرآنی این است که گدا ذکر شه. حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ ، وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ بعد وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ قاعدش اینه دیگه جدا باید ذکر شه نه با هم.
بنابراین از این مبحث گذشتیم. مسفوح، که سوال بود. آیا تمام موارد قبلی غیر از دَم و لَحْمُ الْخِنْزير البته چون دَم که حیوان نیست لَحْمُ الْخِنْزير هم حیوان کشته شده است لحم خنزیر. و وانگهی لحم خنزیر قابل تحلیل نیست با تذکیه. دَم حیوان نیست که دم مسفوحه و لحم خنزیر هم به طور کلی محرم است و حرمت لحم خنزیر به هر جور میخواهد بشود تمام اسوال و مقدمات شرعیه را در ذبح خنزیر اگر کسی انجام بدد حتی اگر پیغمبر و امام انجام بدد رو به قبله، بسم الله، صدتا بسم الله و و و لَحْمُ الْخِنْزير حلال نمیشه. بنابراین این إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ به دَم نمیخورد چون دَم حیوان نیست ، و جهت دیگر به لَحْمُ الْخِنْزير نمیخورد چون لَحْمُ الْخِنْزير رو هیچ چیز تحلیل نمیکند نه ذَكَّيْتُمْ تحلیل میکند نه چیزهای دیگر. بنابراین آنچه میماند چیه؟ میته است؟ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُع.
سوال (سوال) چرا عرض میکنم. سوال: آیا وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُب و أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ هم إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ شاملش میشود یا نمیشود؟ اگر بدیم تامل بحث کنیم و یا بگیم نمیشه چرا؟ برای اینکه إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ استثناء از قبله، استثناء از بعد که نیست. اما اگر با تامل جواب بدیم شامل میشه چرا؟ برای اینکه از مواردی که قبل ذکر شده است ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِه است و ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِه مصادیقی دارد. از جمله مصادیقش ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُب و از جمله وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلام اینجا ببینید ببینید ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِه حیوانی را که صدا کردهاند برای غیر خدا در کشتن او گفتند للات للعزی، اهلت به حل سبی اذا …. حیوانی را که در کشتنش صدا کردند ولکن صدا کردند غیرخدا را. حیوانی که صدا کردند غیرخدا را در کشتنش ولو فری اوداج اربعه بشه، قبله بشه، چه بشه بیّه ندارد … ببینید چند مصداق دارد. یک مصداق برابر دارد و چند مصداقه عرض میشود که مضاف دارد مضاعف. مصداق مضاعفی که در … بوده است یعنی چی؟ عرض میشود که وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُب ، ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ و أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ مصداق …. است مصداقیست که مضاعفه چرا؟ برای اینکه (سوال) آره دیگه ذُبِحَ، ذُبِحَ دیگه بله ذُبِحَ. چرا؟ برای اینکه ذُبِحَ عَلَى النُّصُب ذبیحه است یا نه؟ ولکن ذبح مثل میتهایست که نمرده است. یه میتهایست که صد در صد مرده، یه میتهایست که در حال مردنه. (سوال) میته الان توضیح میدم میته الان توضیح میدم منتها…ذبح شده…صبر کنید…ذبح شده، فری اوداج شده الان داره میمیره، نمرده …. ببینید صبر کنید ببینید ذبح ذبح که نمیگه بیشتر نیست ما ذُبِحَ آنچه کشته شده است . صبر کنید …. نه این …. مال ذبح شرعیه. ذُبِحَ عَلَى النُّصُب، کفار که ذبح عَلَى النُّصُب میکردند فری اوداج میکردند؟ نه . بله؟ از کجا معلوم؟ شکم ببرن سر…. نخیر اونا مقید نبودن سر ببرن حتی اروپایی الان با تفنگ میزنن با عرض میشود که …. میزنن.
حالا ببینید ما ذُبِحَ ذبح شرعی نیست. ذبح شرعی که باشد از هر جای حیوان ببرن ذبحه منتها این ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُب مثل میته است. چنانکه میته دارای دو مصداقه یک مصداق بر اینکه مرده جونش در رفته کلا، یک مصداقی در حال مرگ است ذبحش کنید در حال مرگ است بله؟ یعنی 99 درصد، 98 درصد، 95 درصد این … نیست بقیشم صبر کنید میمیره این مرده است. این مصداق دوم میته است. ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُب همینطوره. میته و ما ذُبِحَ فرق میکنه. میته موت حفصه امص است ما ذُبِحَ موت بالذبحه. چه موت به خودی خود باشد چه موت بالذبح باشد دو مصداق دارد یک مصداق جلی هست که واقعا مرده نفس نداره، یک مصداق در حال مردن و در حال جون کندن.
حالا (سوال) عرض میکنم موت هم مانند مرگ است. یعنی مرگ دو بعد داره. ذبح نیست. ذبح اگر که شکم حیوان رو پاره کرد…. …. لغتا ذبح یعنی چه؟ کی گفته اینو؟ بنده حرفی زدین. نخیر ذبح نیست. ذُبِحَ ، ذبح من العلق بله، ذبح من الظریف بله، الذبح فی الذبح … ولکن …. جای اینکه سرشو ببرن … چون کسانی بودن که شکم پاره میکردند الانم هستند الانم هستند که تیکه تیکه پاره میکنند و میخورند. ذبح یعنی کشتن. این کشتن چه از حلقوم باشد ذبحه، از دست باشه، از پا باشه، از سر باشه، از شکم باشه، از کجا باشه ذبحه.
(سوال) شرعا بله عزیزم. شرعا عزیزم بله. شرعا نحر، نحر باید از گلوش باشه نحر بمیرد از گلوش معلومه. نحر اتقمه ولکن ذبح اعم است از گلو باشد، پا باشد، شکم باشد چه (سوال) این مثل میته است. تکرار میکنم میته و مذبوحه دارای دو مصداقند. یک میته و مذبوحه صد در صد. یک میته و مذبوحه که هنوز جون داره ولش کنید میمیره. (سوال) میمیرن دیگه خب نه چون ممکنه نخوره … اگر…بله حالا…چرا ، میگن زید کشته شد در حالی که نفسهای آخر رو داره میکشه کشته شد. زید مرد نفسهای آخرو داره میکشه مرده.
پس مرده دو مصداق داره اگر مرده دو مصداق دارد فبها اگرم یه مصداق داره باز فبها …. اگر دو مصداق دارد المیته و ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُب. اگر دو مصداق دارد مصداقی که هنوز زنده است ما ذَكَّيْتُمْ. اگر یک مصداق دارد که صد در صد مرده خب نمیگیره … مطلبی نیست که. ولکن (سوال) حالا معلوم میشه دیگه، معلوم میشه حالا . حالا و ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُب ، ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُب یعنی ذبح میکند ولو غیر شرعی باشه ولو غیر شرعی باشه. ذبح میکند که طبعا کافر و مشرک به وجه به وجه شرعی ذبح نمیکند ولی اگر هم به وجه شرعی ذبح کند بسم الله بگوید فری اوداج کند، رو به قبله کند ولکن روی بت، روی لات و عزی برای تبرک ذبح کند این هم حرامه ذَكَّيْتُمْه.
وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلام، ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ و أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلام فرقش با ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِهِ، ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِه یعنی این حیوانی را که اسم غیر الله رو میبرن و میکشن ولو کشتنش سوال شرعی داشته باشه. اما در ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ، أُهِلَّ الله نیست لفظ در کار نیست، لفظم باشه ولی شرطش ذبحه لفظی در کار نیست. این حیوان را بدون اینکه لفظی بگن میرن روی لات، روی عزی، روی این سنگی گرفتن میکشن این هم حرامه. این هم تذکیه نیست. این در بعد ذبِحَ عَلَى النُّصُب در بعد عبادات.
در بعد قمار وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلام پس بعد ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِه بعد عبادته. برای اینکه اسم خدا رو نبردهاند، اسم غیرخدا رو بردهاند و کشتهاند.
بعد دوم ذُبِحَ عَلَى النُّصُب بعد عبادته. به احترام معبودشون که لات و عزی است این حیوون رو گذاشتن رو اون کشتن. بعد سوم بعد عرض میشود که قمار است وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلام گوسفندی را، گاوی را، شتری را میذارید و تیر میندازن هرکس تیرش اصابت کرد اونجایی که اصابت کرد مال اون. هرکس اصابت نکرد محرومه. اون کسی که اصابت کرد به مقدار اصابت کردن در عرض و طول فرو رفتن تیر مال اونه. اینجا اضافه بر اینکه میته است قمار هم هست.
بنابراین همانطوری که در فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ این دو … داره قُلْ لَهُمَا أُفٍّ …. و لا تذبح هما هم به طریق اولی خفیست در اینجا اگر أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِهِ عنوان عبادت نیست عنوان احترام بت از نظر عملی و کشتن نیست به عنوان قمار هم نیست قمار هم نیست حرامه. حالا اینجا در ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُب عنوان احترام معبود هست و در أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلام عنوان قمار هم هست یعنی حرامه مضاعف در حقیقت شده.
بنابراین حالا اینجا میته، أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِه، مُنْخَنِقَةُ ، مَوْقُوذَةُ ، مُتَرَدِّيَةُ ، نَطيحَةُ ، ما أَكَلَ السَّبُعُ ، ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ ، أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلام تمام موارد، تمام موارد، تمام موارد یا هنوز زنده است یا مرده. اگر مرده است که ذَكَّيْتُمْ معنا میده و اگر زنده است إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ شامله. در اینکه ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُب را بعد ذکر میکند و أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلام را بعد ذکر میکند بَعد استثناست ولکن از افراد مضاعف مستثنیمنه. یکی از مستثنیمنها عبارت بود از چی؟ از ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِه. ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِه دارای دو مصداق اجلا و اقوی هست که به طریق اولی و به طریق اقوی مشمول إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ هست در صورتیکه این حیوان زنده بماند.
حالا (سوال) مثل اینکه اینجا نبودید شما. مثل اینکه اینجا نبودید. عرض کردم اینجا بعدا ذکر شده قبلا ذکر شده یعنی ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُب و أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلام از افراد اقوی مضاعف ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِه است. متوجه شدید؟ (سوال) به قبل … موت است…..
حالا اگر حیوانی رو، گوسفندی رو انداختن روی لات و کشتنش اگر مرده که مرده، اگر نمرده آیا صرفا روی این لات و عزی انداختن ولو نمرده تذکیه نمیشود؟ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ چه میشه؟ (سوال) و أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلام حیوانی را که تیر انداختن به چشمش، به دستش، به پاش تیر انداختن تقسیم کنن ولی هنوز نمرده اگر شما مسلمان رسیدید و تذکیه کردید حلال میشود یا نه؟ بله چرا؟ برای اینکه هنوز زندست. در ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُب هم اگر فرد اخفی جدا باشد که کشته شده، ذبح شده ولی هنوز نمرده تذکیه میشه. اگر مرده که …. ندارد که….
خب آن که هنوز نمرده و مقداری از جانش باقیست شما که میخواید تذکیه کنید إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ شرط است حیات مستقره قبل از تذکیه؟ یک. دو: شرط است حیات و مایه بعد از تذکیه؟ ببینید یا حیات مستقره است یا حیات موت؟ حیات مستقره یا حیات موت؟ اگر شرط کنید حیات مستقره و پابرجا رو نسبت به این مواردی که ذکر شده، إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ معنیش این است که این حیوان رو چه تذکیه بکنید و چه تذکیه نکنید زندست. درست است شاخش زدن، از بالا پرتش کردن، البته میتش حلال نیست در این بعد. درست است مُنْخَنِقَةُ خفش کردند، مَوْقُوذَةُ است، مُتَرَدِّيَةُ است، نَطيحَةُ است، ما أَكَلَ السَّبُع است ولکن اگر رهاش کنید نمیمیرد. اگر رهاش کنید نمیمیرد پس حیات مستقره داره. کسانی که حیات مستقره رو شرط میکنند میگن این بلاهایی که سر این حیوان آمد به شرطی إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ تحلیل میکند که اگر تذکیه نکنید این حیوان نمیمیرد با این بلاها اینو آقایون میگن. (سوال) مستقره نیست که. پس غیر مستقره چیه؟ پس غیر مستقره چیه؟ دقایقی؟ این دقایقی و ساعت رو از کجا آوردید شما؟ نخیر حیات مستقره یعنی حیات …. یک حیات یک حیات پایدار است ، یک حیات ناپایدار. حیات مستقره در لغت عربی حیات پایدار است، حیات غیر مستقره حیات ناپایدار. دوم نداریم که. دقایقی دیگه نداریم. (سوال) مگر لفظ رو گفتن معناست ورای کلمه. لفظ معناش اینه حیات مستقره یعنی حیاتی که پایدار است، حیات غیر مستقره حیات ناپایدار است.
حالا ما در اینجا سه احتمال رو محور قرار میدیم در این حیوانی که میخوایم تذکیه کنیم. احتمال اول این است که إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ در صورتیه که حیات مستقره داشته باشه فقط. این حیوانی که نَطيحَة است عرض میشود که مُتَرَدِّيَة است چه است چه است، درسته شاخش زدند، درست است استقسام بِالْأَزْلام کردهاند، درست است از دره پرت کردهاند ولی نمرده و نخواهد مرد مریض میشه معالجش میکنند…. این احتمال اول.
احتمال دوم نقطه مقابل، حیات قطعا غیر مستقره است. یعنی بلایی که سرش اومده اگر رها کنید این حیوان خواهد مرد اما اگر تذکیه کردید شما زودتر رسیدید شما زودتر اونو میکشید فرقش اینه. اگر رهاش کنید یک ساعت، نیم ساعت، یه ربع بعد میمیره اما اگر شما ذبح کنید ده دقیقه بعد خواهد مرد که کشتن این حیوان و خروج تتمه روح مستند به عمل شماست نه مستند به اون عملی که قبلا شده است این احتمال دوم.
احتمال سوم این است که إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ هر دو رو شامله. إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ چه حیات مستقره باشد ذَكَّيْتُمْ، چه حیات غیر مستقره باشد ذَكَّيْتُمْ . در این سه احتمال دو احتمال غلط است یک احتمال اغلط است یک احتمال غلط است یک احتمال درست.
احتمال اغلط: احتمال اغلط این است که اصلا مشمول إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ نیست کلا، اونجا که حیات مستقره باشه. ولی اگه حیات مستقره است ذَكَّيْتُمْ نیست ذبحتمه. چون ذَكَّيْتُمْ گفتیم ذکه الشمس یعنی الساعه فی اشتاقها. ذکات یعنی به سرعت برسید و زودتر از حیوانی که او میمیرد اونو بکشید. به سرعت با عجله برسید و تتمه جانش رو شما بگیرید این در صورتیه که حیات مستقره باشه. اگر حیات مستقره باشد چه زود بیاید چه دیر بیاید که فرقی نمیکنه که. اگر این حیوان رو شما زود برسید، دیر برسید، برسید، نرسید، اگر حیات مستقره است چه فرق میکند؟ خب نرسید. وقتی که این حیوان زنده است یا زنده است زنده است یا با علاج معالجه میشود یا بدون علاج این حیوان میماند چرا شما زود برسید چرا عجله کنید چرا تاکسی سوار شید چرا فوری کار انجام بدید؟ فوری در صورتیه که داره از دست میره. پس حیوانی که دارد از دست میرود و زمینهشم هی دارد از بین میرود طبق میته میکند، مُنْخَنِقَة است، مَوْقُوذَة است، مُتَرَدِّيَة است، نَطيحَة است، وَ ما أَكَلَ السَّبُع است حیوون دارد از دست میره گرگ خورده سرشو خورده، پاشو خورده، چیو خورده این حیوان که در حال مرگ است که اگر رهاش کنیم میمیرد در حالی که در حال مرگ است برسید به تتمه جانش و تتمه جانش را شما با عرض میشود که ذبح بگیرید پس اصلا شامل حیات مستقره بودنش غلط است. منحصرا حیات غیر مستقره است.
احتمال غلط این است که هم حیات مستقره رو بگیرد هم حیات غیر مستقره خب نمیگیره. حیات مستقره با ذَكَّيْتُمْ جور نیست…… ببینید ذبح داره؟ بین ذبح و تذکیه …. مطلق است دیگه. کل تذکیه ذبح و لیس کل ذبح تذکیه. گوسفندی که الان هیچیش نیست میارید میکشید این تذکیه نیست این ذبحه. تذکیه گرفتن تتمه جان است نه همه جان رو شما داری میگیری. کما اینکه بین الحیوان و انسان … مطلق است فذلک بین الذبح و تذکیه اگه اینو نکشیم که مطلق است. بنابراین اینجا ذبیحه هست که اگر رهاش کنند دیرتر میمیره اما اگر شما بیاید به جانش برسید و ذبح مستند است به ذبح شما.
إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ اینو میگه و اگر إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ هر دو زمینه رو بگیره هم زمینه حیات مستقره و هم زمینه حیات غیر مستقره. کدوم موردو عرض کنم؟ مثل عامی که، مطلقی که، عام یا مطلقی که در بعضی از افراد و مصادیق قطعیست در بعضی ظاهر. میشود قطعی رو استثناء کرد؟ نه خلاف نفسه. ولی ظاهر رو میشود استثناء کرد یا نمیشود. مثل فرض کنید که چیزهها عرض میشود که قضیه يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِنْ مَحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ ، تمثال که قبلا عرض کردم. این تماثیل که در روایت دارد {والله ما یتماثیل حیوان و یتماثیل شجر} میگیم والله غلطه. شجر تمثال نداره اصن. …. شجر تمثال داره ولکن آیا لفظ تمثال که دارای فرض کنید که مصداق است آیا مصداق مجسمه حیوانی اصدق است یا مصداق مجسمه شجری؟ مجسمه حیوانی. پس تمثال نفس است در مجسمه حیوانی انسانی و فرض کنید موافقا ظاهر است در مجسمه شجری. روایت میتواند نفی کند این امر را، این مطلق را که مجسمه حیوانی که منسوخ است و فرد …. رو خارج کنیم؟ این میشه نفس.
در اینجا هم که در اینجا إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ که دارای دو مصداق است بر فرض یا مماشات، بر فرض یا مماشات دارای دو مصداق است که هم اونی که حیات مستقره دارد و هم اونی که حیات مستقره ندارد ولی کدوم اهل هستند کدوم نفسا؟ آیا إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ در صورت شمول بر هر دو بگیر…. آیا نفسش حیات غیر مستقره نیست؟ چرا نفسش حیات غیر مستقره است حیات حیات مستقره است. و نفس عرض میشود که نسبت به حیات غیر مستقره نفس است نسبت به حیات مستقره چیه؟ ظاهر. چون این عکسه.
یکی از روایاتی که دارد باید حیات مستقره داشته باشد این روایات عرض میشود که تخصیص میدهد در این مورد. تخصیص و تبیین به آنچه نفسا مشمول است این قابل قبول نیست و عرض میشود که نفسه. خب بنابراین (سوال) نفس در خاصده ظاهرش پایینتر. خاصده.
حالا در حیات غیر مستقره سوال: خیلی مهم است این نکاتی که عرض میکنم باید که روش بحث نشده باید روش بحث بشه. خب این حیوانی که اینجا صدمات دیده یکی از صدماتی که دیده است حالا میخوان ذبحش کنند سوال داره یا قبل از ذبح میمیرد یا معالذبح میمیرد یا بعد از ذبح میمیرد. سوال این است این گوسفندی که گرگ پارش کرده یا از بالا انداختنش یکی از مواردی که شده ما میخوایم بدونیم مُنْخَنِقَة ، مَوْقُوذَة ، مُتَرَدِّيَة ، نَطيحَة ، وَ ما أَكَلَ السَّبُع اینها إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ اونی که میان جانش برسید، میان جانش در این سه بعد کجاست؟ بعد اول: حالا اگر عند ذَكَّيْتُمْ مرد ذَكَّيْتُمْ نیست یعنی مقارن با ذبح من مرد یعنی میشه؟ بله؟ این حیوان اگر رهاش میکردیم میمرد اگرم ذبح کنیم میمیره اما اگر ندانیم که اگر ذبح کنیم زودتر میمیره یا زودتر نمیمیره؟ این شک رو داشتیم. مثلا این حیوانیست که گرگ عرض میشود که زده درب و داغونش کرده یا هر چه و این حیوان ما نمیدانیم که اگر ما ذبح کنیم ذبح ما اثر دارد در زودتر مردنش یا اثری در زودتر مردنش ندارد ذَكَّيْتُمْ صدق میکنه اینجا؟ ذَكَّيْتُمْ محرز باشد دیگه. باید عمل شما محرز باشه که عمل شما در کشتن زودتر او و در کشتن او موثر است اما اگر شک دارید چی؟ اگر این گوسفند رو گذاشتید دارید سر میبرید ولی شک دارید که آیا مقارن با سر بریدن من میمیرد به حساب همون صدمه دیده است؟ یا نخیر میمیرد به دو حساب؟ یک حساب صدمه دیده است یک حساب ذبحه. این حساب صدمه که دیده است اگر رها میکردید دیرتر میمیرد اما چون ذبح من که تذکیه است و سرعت به ادراک است زودتر مرد. اینو باید …. کنیم یا نه؟ اگر ما اینو احراز نکنیم که إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ نخواهد بود. خب این مرحله دوم.
مرحله سوم، مرحله اول که قطعا خارجه، مرحله دوم قرار بر این، مرحله اول قطعا خارجه، مرحله سوم قطعا خارجه، مرحله دوم جای بحثه.
مرحله اول که بمیرد قبل از تذکیه ….. مرحله سوم میگه که نخیر بعد از تذکیه دست میزند و پا میزند و ما میدونیم که این دست و پا زدن و زودتر مردن به حساب عمل ماست. اینو تذکیه بدیم. شک ما درکجاست؟ شک ما در بعد وسطه که بعد از اینکه ما تذکیه کردیم دست و پا نمیزند یا اگرم دست و پا میزند احتمال میدیم که این دست و پا زدن چه فرق میکند چه من کشته باشم چه کشته نباشم. در همون ثانیهای که این حیوان بنا بود بمیرد میمیرد چه من بکشم چه نکشم. در این بعد وسط که آیا این تذکیه حاصل میشود یا تذکیه نیست؟ اونجایی که مرد قبل از که حد نداره. اونجایی که این حیوان رو آوردن چون کسایی که ما خودمون مرغ کشتیم تو خونه. من نمیکشم دلم نمیاد ولی بعضی وقتا خب مرغی که داره میمیره و کشته شده. خب این حیوانی که شما دارید میکشید شاید در اثر مرض مقارن با ذبح شما مرده. سر همون ثانیهای که قرار بود بمیره سر همون ثانیه مرده منتها گاه شما میکشید میمیره سر همون ثانیه، گاه شما نمیکشید میمیره سر همون ثانیه. پس ذبح شما تذکیه، ذبح تذکیه چه خواهد کرد یقین کند که تذکیه حاصل شده است. پس چه باید کنیم؟
کاری که باید کرد اینه ببینید، مصادیق صدمه در حیوان سه بعده. گاه حیوان جوری صدمه دیده است که دیرتر ذبح میمیرد. گاه جوری صدمه دیده است که قبل از ذبح میمیرد. گاه جوری صدمه دیده است که با ذبح میمیرد. در ضمن مواردی که در آیه ذکر شده است مواردیست که بعد از ذبح میمیره یعنی ذبح سرعتش بیشتره. مثلا حیوانی که خفه کردن، نه خفه کردن مرده، مصداق دوم خفه کردن و موند. خفه کردن و زنده است مَوْقُوذَة ، زنده است مُتَرَدِّيَة ، زنده است نَطيحَة ، زنده است ما أَكَلَ السَّبُع زنده است. آیا خفه کردنی که نکشد، چوب زدنی که نکشد، شاخ زدنی که نکشد، پرت شدنی که نکشد، أَكَلَ السَّبُعی که نکشد آیا این سرعت اعدامش و سرعت ذبحش بیشتر است یا وجه دوم……. پس ذات بیّه میشه. و لذا مواردی که ذکر شده است مواردیست که قدرت اعدامش و قدرت کشتنش کمتر از …. و لذا در شرع مقدس اظهر طرق از برای کشتن حیوان مقرر شده با تیر نزنید، البته اشکالات اضافه هم دارد. با تیر نزنید، پا رو نبرید، شکم رو نبرید برای اینکه اگر پا رو ببرن، شکم رو ببرن نیم ساعت، یه ساعت، دو ساعت، چند ساعت طول میکشه اما اگر سیاهرگ رو ببرن این خیلی زودتر میمیره. زودتر این حیوان رو خلاص کنید نه اینکه حیوان رو هی عرض میشود که صدمه بزنید صدمه بزنید تا به جای اینکه در عرض یه ربع یا ده دقیقه بمیره در عرض نیم ساعت، یه ساعت یا چند ساعت بمیره. برای اینکه حیوان رو جایز است انسان بکشه ولی جایز است بکشد برای استفاده گوشته، استفاده پوستش و چیزهای دیگرش آیا بهش ضرر کمتر زجر کمتر بهش بزنه یا ضرر از این بیشتر؟ و الا در روایتی که بعدا خواهیم خوند دارد که سوال: آیا اگر سر حیوان را قطع کنند کلا این حلال است یا حرام؟ حرام است اما میته نمیکند . حرام است چرا؟ برای اینکه سر حیوون چرا قطع کنید؟ این صدمه میبینه بیشتر. اون مقداری که میکشد حیوان را فری اوداج اربعه است یا فری … شود که اختلاف هست. خب وقتی فری … کردید به راحتی حیوان میمیره. اگر سر رو به کلی قطع کردید به سختی میمیره.
بنابراین مواردی که مقدمه کشتن حیوانات که در تصمیم ماست این موارد سه مورد است باید … کنیم. یک مورد موردی که تیر زدنم به حیوان. آیا تیر زدنم به حیوان زودتر میکشه یا سر بریدن؟ تیر زدن به حیوان پس تیر زدن را انتخاب خواهم کرد یا اینکه حیوان را به برق وصل کردید، حیوان رو به برق وصل کرده هنوز زندست فرض کنید. حیوان رو به برق وصل کردید زودتر میکشه حیوان رو یا سر بریدن؟ به برق وصل کردن. به برق وصل کردن، تیر زدن و اینها رو اینجا نداره چرا؟ برای اینکه ذَكَّيْتُمْ در اینها نداره. ذَكَّيْتُمْ در صورتی معنی داره که در اون بعد وسطی که عرض کردم در مقارن کشتن، کشتن شما سرعت بیشتری میدهد به مردن این حیوان تا صدمهای که به این حیوان وارد شده بله؟ صدمهای که به حیوان وارد شده باید جوری باشد که کشتن شما سرعت بیشتری بده و علامتش چیه؟ علامت، علامت در این حد است که اگر بعد از کشتن چشم حرکتی کرد، خون عادی آمد اما اگر خون آمد اما خون عادی نبود اگر حیوانی مرده است و در حالت مردن است و کشتن شما او را نمیمیراند بلکه بلکه ذبح …. را نمیبرد این خون یا حرام میشه … میشه و مقداری غلیظه. اما اگر خون روشن آمد و سالم پیدا کرد و غلیظ نبود این از علاماتی است که در روایت ذکر شده است که تذکیه شما موثره. یا اگر چشم حرکت کرد از علاماته نه اینکه شرط قبولی باشد.
بنابراین آنچه در آیه ذکر شده حالا میته رو کاری نداریم در مُنْخَنِقَةُ و مَوْقُوذَةُ و مُتَرَدِّيَةُ و ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِه، ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِه گفت لصنم بالات انداخت نکشتن …. اینجا اونی که اونجا نشسته قرار است بخوره. یا در مُنْخَنِقَةُ و مَوْقُوذَةُ و مُتَرَدِّيَةُ و نطيحَة و ما أَكَلَ السَّبُع تمام این موارد مواردیست که سرعت ذبح و سرعت تذکیه بیشتر است از سرعتی که شاخ زدن یا چوب زدن یا پرت کردن. پس مورد تذکیه اینجاست. در موردی که آنچه مقدر بیشتر است از تذکیه اینجا در حال شرط تذکیه احراز نمیشود. یعنی این گوسفندی که آنچنان صدمه بهش وارد شده که اگر رهایش کنید میمیرد، شمام بکشید میمیرد ولکن رهایش کنید زودتر میمیرد مثلا. یعنی اون صدمهای که رسیده اون صدمه زودتر فعالیت دارد بنابراین ذبح شما تذکیه نخواهد بود این مورد هم عرض میشود که خارجه.
مورد مساوی اگر صدمه به این حیوان رسیده با ذبح شما برابری دارد بله؟ صدمه به این حیوان رسیده و شما دارید ذبح میکنید شما چه ذبح کنید چه نکنید در همون آنی که این حیوان باید بمیرد میمیرد. در اینجا ذَكَّيْتُمْ حاصل نشده. و لذا ببینید دقت. و لذا مواردی که در آیه مبارکه مستثنیمن شده مواردیست که سکین و ذبح سرعت بیشتری در امات حیوان دارد این هست. یه استثناء داشته میته که مصداق الْمُنْخَنِقَةُ خفش کرده نمرده. خفه کردن زودتر میکشه یا چاقو؟ وقذ چوب زودتر میکشه یا چاقو؟ از بالا پشت بوم پرت کردن زودتر میکشه یا چاقو؟ شاخ زدن زودتر میکشه یا چاقو؟ أَكَلَ السَّبُع هم در بعضی مواقع، أَكَلَ السَّبُع که حیوانی، مفترسی اینو پاشو خورده مثلا. پاشو خورده …. زنده مونده مثلا.
خب حالا روایتی که در این باب هست. دو دسته ما روایت داریم راجع به حیات مستقره و حیات غیر مستقره. راجع به حیات مستقره گمان میشود روایت داریم و روایت نداریم. ولکن این دو دسته روایت که ما در تفسیر ذکر کردیم و بعد هم خواهیم خوند هر جا رسید میگوید که حیات حیات غیرمستقره است اما برای اینکه به این مرحله برسیم که ذبح شما اثرکی داشته است در کشتن این حیوان، برای این حیوانی که میخواید شما باید که حرکت کنه، دمش حرکت کنه یا چشمش حرکت کنه یا پاش حرکت کنه. اگر حرکت نکنه از کجا معلوم باشه شما تذکیه میکنید؟ این اول.
دوم بعد از اینکه کشتید باید به حرکت …. داشته باشه چرا؟ برای اینکه وقتی کشتید اگر بعد از کشتن هیچ حرکت چشمی و پایی نداشته باشد پس این احتمال قائم است که ممکن است کشتن شما مقارن باشد با صدمهای که قبلا این حیوان دیده و هر دو با هم فعالیت در یه جا داشتن یا فعالیت اون قبلا بوده. بنابراین اینکه میگوید حیوانی که شما میخواهید تذکیه کنید، صدمه دیده، هم قبل از تذکیه باید حیات داشته باشه و هم در تذکیه جون کندن داشته باشد برای اینکه علامت باشد که این بعد سوم محرز شه. بعد سوم چی بود؟ یه بعد اینکه قبل از تذکیه بمیره. یه بعد اینکه مقارن با تذکیه اینو کاری نداریم. بعد سوم این است که کشتن شما و چاقو گذاشتن شما تسریع کرده است در مردنش چون تذکیه تسریع در مردنه. اینکه کشتن شما تسریع کرده است در تذکیه او این علامت میخواد. علامتش قبل از تذکیه و قبل از تذکیه عين تطرف و الرجل یرکل و …
اللهم الشرح صدورنا بالنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا بما تحبوا و ترضا و جنبنا ان ما لا تحبوا و لا ترضا. والسلام علیکم و رحمه الله اَللّهمَ صَلّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ محمد